انقلابی برای یک انقلاب (علت ها، روندها و پیامدهای دیروز و امروز تسخیر لانة جاسوسی آمریکا)

انقلابی برای یک انقلاب (علت ها، روندها و پیامدهای دیروز و امروز تسخیر لانة جاسوسی آمریکا)

مقدمه
13 آبان، یادآور حوادث مختلفی در تاریخ کشور، نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی است که هر یک نقشی بزرگ و سرنوشت‌ساز داشته اند. 13 آبان 1342، روز تبعید حضرت امام خمینی(ره)، در پی اعلام مخالفت وی با قانون استعماری و آمریکایی کاپیتولاسیون بود. 13 آبان 1357، روز شهادت جمع زیادی از دانش آموزان و دانشجویان، در مقابل دانشگاه تهران، در زمان اوج‌گیری نهضت اسلامی ایران بود و سرانجام، 13 آبان 1358 روز تسخیر لانة جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود. در این میان، واقعة اخیر با توجه به ابعاد، پیامدها و همچنین گسترة ملی و بین‌المللی آن از اهمیت و جایگاه ویژه ای در تاریخ انقلاب اسلامی برخوردار است؛ به طوری که با گذشت چند دهه، پیامدها و آثارش همچنان در صحنة سیاست داخلی و خارجی کشور، اثرگذار و بحث انگیزاست.


علل اشغال
علت های فراوانی برای اشغال لانة جاسوسی برشمرده‌اند که برخی از آنها عبارتند از:

1. تبدیل سفارت‌خانه به مرکز جاسوسی
آمریکا که تمام تلاش خود را در حمایت از رژیم شاه و جلوگیری از پیروزی انقلاب به کار بسته بود، با پیروزی انقلاب اسلامی، سفارت خود را به عنوان پایگاهی برای طراحی و اجرای توطئه علیه انقلاب تبدیل کرد؛ تا بتواند آن بخش از اقداماتش را که می توانست در پوشش دیپلماتیک برای شکست یا به انحراف کشاندن نظام نو پای اسلامی انجام دهد، با مرکزیت سفارت، به اجرا درآورد. افسران سازمان سیا (CIA) با استفاده از شرایط نابسامان بعد از انقلاب و درهم ریختگی و نامشخص بودن حوزة مسئولیت ها که نتیجة طبیعی هر انقلابی است، سعی کردند با نفوذ در مناطق کلیدی و حساس، از تعمیق و گسترش هر چه بیشتر انقلاب اسلامی، جلوگیری کنند. لانة جاسوسی آمریکا با ایجاد شبکه های جاسوسی و اطلاعاتی، در پی آن بود تا با بحران آفرینی، تضعیف نیروهای اصیل انقلاب و جایگاه و شخصیت حضرت امام و همچنین ایجاد گسست و شکاف میان رهبری و نسل جوان، فعال ترین و انقلابی ترین نیروی اجتماع را از رهبری دور کند؛ تا بتواند با تاثیر بر آنها و نفوذ در ارتش، حرکت انقلابی مردم ایران را آسیب پذیر سازد.

2. تلاش سفارت‌خانه برای جذب دولتمردان
هدف سفارت آمریکا، انحراف افکار عمومی از خطرات شیطان بزرگ در ایران بود. به همین دلیل، مسئولین سفارت آمریکا در پی آن بودند تا با برقراری ارتباط با مسئولین دولت موقت، راه رسیدن به اهدافشان را تسهیل کنند. آمریکا می خواست تا با شناسایی مهدی بازرگان به عنوان شخص اول مملکت، این گونه نشان دهد که امام خمینی، خود مایل است که دین و روحانیت از سیاست جدا شوند و آنها ناگزیر از نزدیکی به دولت موقت شده اند و بدین ترتیب کم کم برنامه حذف امام و جایگزینی ایشان توسط افرادی مثل شریعتمداری و بنی صدر را اجرا کند. به همین دلیل، وزارت خارجة آمریکا مأموریت اصلی سفارت خود را در ایران، تلاش برای هماهنگی فعالیت های نیروهای لیبرال و میانه‌روهای مذهبی و پیوند دادن آنها با عناصر ملی‌گرا و سلطنت طلبان و طرفداران رژیم سابق بر علیه انقلابیون مذهبی قرار داده بود.

3. تشدید اقدامات خصمانة آمریکا
در پی اعدام های انقلابی سران رژیم گذشته در روزهای آغازین پیروزی انقلاب، دو تن از اعضای سنای آمریکا به نام های جاکوب جاويتس و هنری جکسون که از طرفداران پروپا قرص رژیم پهلوی بودند، در 27 اردیبهشت 1358 قطعنامه ای را از تصویب سنا گذراندند که ایران را به خاطر اعدام های انقلابی با لحن شدیدی محکوم می کرد. به عقیدة کارل کلمنت که از کارشناسان با سابقة وزارت خارجه آمریکاست، ایالات متحده، اشتباه استراتژیکی را دربارة ایران انجام داده بود و آن، دل بستن به دولت موقت و عدم مذاکره و دیدار مستقیم با حضرت امام بود؛ کاری که رقبای ایالات متحده، یعنی فرانسه و شوروی در آغازین روزهای پیروزی انقلاب انجام داده بودند. بعد از تصویب این قطعنامه و ایجاد مسایل اختلاف‌برانگیز بین دو کشور، آمریکا در پی آن بود تا فرستاده ای ویژه را با هدف جذب ایران و جلوگیری از نفوذ شوروی در این کشور، به سوی ایران بفرستد؛ ولی حضرت امام در واکنش به تصویب این قطعنامه از پذیرش فرستادة مذکور که از دیپلمات های کارکشتة وزارت خارجه ایالات متحده بود، خودداری کرد و علاوه بر آن، دولت از پذیرش والتر کاتلر – به عنوان سفیر – خودداری کرد. پس از این فعل و انفعالات، دولت آمریکا به بهانة حفظ امنیت منطقه و با این ادعا که احتمال داده می شود که یک نفت‌کش در خلیج فارس ربوده شود، ناوگان خود را در تنگة هرمز به حال آماده‌باش درآورد.

4. حمایت از مواضع رهبری انقلاب
امام خمینی در 7 آبان 1358به قراردادهای استعماری بین ایران و آمریکا شدیدا اعتراض کرد؛ اما در مقابل، دولت موقت هیچ توجهی به این اعتراض ها نشان نمی داد و در پی بهبود روابط با ایالات متحده بود و در موضع گیری‌های رسمی و غیررسمی، بیشترین واهمه خود را از شوروی ابراز می داشت. حرکت های سازش‌کارانة دولت موقت تا آن جا پیش رفت که در روز 11 آبان 1358 در جشن انقلاب الجزایر، مهدی بازرگان بدون اطلاع امام، با برژینسکی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید دیدار کرد. باری روبین می نویسد:
گروگان های آمریکایی دقیقاً به مفهوم همین کلمة گروگان، برای جلوگیری از توطئه یا حرکتی علیه انقلاب ایران، در بند نگاه داشته شده بودند؛ زیرا بسیاری از ایرانی ها واقعاً بر این باور بودند که در واشنگتن، نقشه هایی برای سرنگونی رژیم جدید ایران طرح می شود و آمریکا آنها را راحت نخواهد گذاشت. حضور شاه در آمریکا با همة شواهدی که دربارة بیماری سخت او وجود داشت، بر این نگرانی ها می افزود و چنین تعبیر می شد که آمریکا در تدارک یک اقدام نظامی برای بازگردانیدن او به قدرت است.

5. پناه دادن به شاه مخلوع ایران
محمدرضا پهلوی که پس از فرار از ایران، در کشورهای مختلفی آواره شده بود و ایرانیان، خواستار بازگشت و محاکمه وی بودند، با مساعدت مقامات آمریکایی، به یک‌باره سر از آن کشور درآورد. لینگن، کاردار سفارت آمریکا در تهران، طی نامه‌ای با طبقه‌بندی سری که برای وزارت امور خارجه آمریکا فرستاد، در مورد چگونگی پذیرش شاه در آمریکا می نویسد:
با در نظر گرفتن عکس‌العمل عمومی مخالفت با شاه که ناشی از اقدامات افرادی است که بر افکار عمومی نفوذ دارند، من تردید دارم که مریض بودن شاه بتواند میزان عکس‌العمل عمومی این جا را کاهش دهد. اگر ما او را به بهانة ملاحظات انسان‌دوستانه بپذیریم، موضع قابل دفاع بهتری را به دست خواهیم آورد.
حضرت امام طی پیامی در 12 آبان 1358 در اعتراض به پذیرش شاه از سوی رژیم آمریکا اعلام کرد: دانشگاهیان، دانش آموزان و طلاب علوم دینی با قدرت تمام، مبارزة خود را علیه آمریکا گسترش دهند. از آن جا که در کودتای سال 1332 نیز آمریکا پس از فرار شاه از ایران، دوباره او را در به دست گرفتن قدرت یاری داده بود، لذا مردم ایران حق داشتند به مسئلة پذیرش شاه در آمریکا، مشکوک باشند وآن را توطئه‌ای دیگر برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بدانند.

روند تسخیر
گروهی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران با عنوان «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» در روز یک‌شنبه، 13 آبان 1358 سفارت‌خانة آمریکا را به تصرف خود درآوردند. از همان لحظه های اول تصرف سفارت آمریکا، گروه های مختلف مردم در مقابل درب سفارت، اجتماع کردند و به دادن شعارهای ضدآمریکایی پرداختند. پیش از آن که دانشجویان به درب اصلی سفارت برسند، دیپلمات های آمریکایی، مقداری از اسناد را در دستگاه‌های مخصوص کاغذ خردکن ریختند و از بین بردند و مقدار زیادی از اسناد را نیز سوزاندند و به ویژه نوارهای میکروفیلم و حافظه های کامپیوتری را نابود کردند. در جریان اشغال سفارت آمریکا، 72 آمریکایی به عنوان گروگان، به دست دانشجویان افتادند.

پیامدهای اشغال
این حادثة بزرگ، پیامدهای گوناگونی را در پی داشت که از آن میان، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) اشغال سفارت آمریکا در واقع تیر خلاص به دولت موقت بود و به بیان دیگر، در نتیجة این اقدام انقلابی، قدرت متزلزل دولت موقت، رو به افول گذاشت و همگام با آن، اساس همکاری‌های استراتژیک ایران و ایالات متحده، فرو پاشید. بازرگان يك روز پس از این حادثه، از سمت نخست وزیری استعفا کرد که بی‌درنگ، توسط امام پذیرفته شد.
ب) حرکت انقلابی دانشجویان مسلمان، قبل از هر چیز، هیئت حاکم آمریکا را به شدت گیج کرد. آمریکا که انتظار داشت به لطف لیبرال های حاکم در دولت موقت، موقعیت از دست رفتة خود در ایران را به تدریج باز یابد، با این ضربة سهمگین، به شدت برآشفته شد. در بین حاکمان دولت آمریکا نیز در مورد راه برخورد با ایران، اختلافاتی پیش آمد. گروهی به نمایندگی سایروس ونس، وزیر خارجه، راه های دیپلماتیک و گفت‌وگو و سرانجام، تحریم های اقتصادی و پروازی را پیشنهاد می کردند و گروهی دیگر به رهبری زبیگنیو برژینسکی، دخالت نظامی را برای حل مسئلة گروگان گیری، لازم می دانستند. این اختلاف تا آن جا پیش رفت که سایروس ونس پس از حملة نظامی آمریکا در صحرای طبس که منجر به شکست آمریکا شد، استعفا کرد.
ج) آمریکا در اولین واکنش، اقدام به تحریم اقتصادی ایران کرد و اموال و دارایی های ایران در بانک های آمریکایی و بانک های خارجی مستقر در آمریکا را توقیف کرد و از سوی دیگر، به آزار و اذیت ایرانیان مقیم آمریکا پرداخت و در جهان نیز مشکلاتی را برای ایران ایجاد کرد. به هر حال، تسخیر لانة جاسوسی هر چند از سوی دولت‌های استعماری وابستة به شرق و غرب محکوم شد، اما از سوی ملت‌های محروم و تحت ستم جهان و نهضت های آزادی‌بخش جهان، به شدت مورد استقبال قرار گرفت و باعث گسترش حرکت های ضد استعماری در سطح جهان و به ویژه در خاورمیانه شد.

د) پایان یافتن رابطة استعماری ایران و آمریکا، روشن شدن ماهیت ننگین ایالات متحده که پشت صورتک حقوق بشر و آزادی مخفی شده بود، جلوگیری از ایجاد بحران و آشوب با تسخیر مرکز بحران آفرینی آمریکا، از بین رفتن گروه‌های مارکسیستی - گروه‌هایی که تا پیش از آن، خود را تنها سردمدار مبارزه با امپریالیسم آمریکا می دانستند - بازگشت مردم به صحنه که با رويكردهاي ‌دولت موقت، خانه‌نشین شده بودند و شکست هیمنه و اسطورة جهانی آمریکا، از دیگر پیامدهای اشغال لانة جاسوسی بودند.

ه) تحقیر دولت آمریکا یکی دیگر از پیامدهای مهم اشغال لانة جاسوسی بود. سولیوان سفیر آمریکا در ایران در دورة کارتر، نیز در کتابش می‌نویسد: روش سست و بی‌بنیاد حکومت کارتر در سیاست خارجی و اقدامات نامعقول برژینسکی که هنوز قادر به درک واقعیت مسایل ایران نبود، باعث گروگان‌گیری اعضای سفارت آمریکا شد. وی سپس اشاره می کند که بر اثر این حادثه، دوران تحقیر ملی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده، آغاز گردید.

و) قطع رابطة سیاسی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران از دستاوردهای مهم اشغال لانة جاسوسی بود. آمریکا در 20 فروردین 1359، رابطة سیاسی خود را با ایران قطع کرد و دست به یک سری توطئه های نافرجام علیه انقلاب اسلامی زد؛ مانند حملة نظامی به طبس، کودتای نوژه، جنگ تحمیلی، تحریم اقتصادی و... و پس از گذشت سال ها، هنوز هم این توطئه ها ادامه داشته که البته تأثیر چندانی هم در ارادة مردم ایران، برای دست‌یابی به استقلال و توسعه نداشته‌اند.

ز) کارتر که با ژست‌های حقوق بشر و همچنین حل مشکلات بین آمریکا و چین و امضای موافقت‌نامة کمپ دیوید، بین مصر و اسرائیل، وجهه‌ای صلح‌طلب برای خود کسب کرده بود، با تسخیر لانة جاسوسی، تمامی وجهه و نفوذ خود را از دست داد؛ به طوری که حتی نتوانست در مقابل حملة نظامی شوروی به افغانستان، موضع مناسبی اتخاذ کند و کم کم، شرایط افول حکومت خود و حزبش را فراهم کرد.

سال‌های بعد
پس از تسخیر لانة جاسوسی، ایران همچنان به عنوان عاملی مؤثر و مطرح در انتخابات آمریکا باقی ماند. آزاد نشدن دیپلمات‌های گروگان از سوی ایران که باعث ناکامی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد و اعزام مخفی مک‌فارلین به ایران از سوی ریگان که در کاهش محبوبیت وی تأثیر گذاشت، دو نمونه از تأثیر ایران بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و مطرح بودن ایران در این زمینه است؛ اما هیچ‌گاه چون امروز، تأثیر ایران بر مسئله انتخابات آمریکا مهم نبوده است. برخی از دلایل این اهمیت را می‌توان در محورهای زیر جست‌وجو کرد:

1. تهديد منافع غرب
آمریکا بعد از جنگ سرد و در چهارچوب نگرش‌های کلان استراتژیک غرب، به جمع‌بندی مشخص و منظمی در مورد تهدیدات گوناگون امنیتی بر ضد خود رسیده است. این جمع‌بندی استراتژیک که ساخته و پرداختة نخبگان حاکم بر آن كشور است و ارتباط چندانی با واقعیت‌های موجود ندارد، تهدیدات بر ضد سیستم غرب را در گسترش سلاح‌های کشتار جمعی و وجود دولت‌های غیرمطیع غرب، می‌بیند. در این نگرش استراتژیک، ایران به ویژه در دورة سیاست‌های ضد غرب احمدی نژاد در زمرة عمده‌ترین تهدیدات قرار می‌گیرد و بلکه مهم‌ترین تهدید بر ضد غرب به شمار می‌رود. این نگاه در نامزدهای انتخاباتی آمریکا به چشم می‌خورد و در این زمینه، هیچ تفاوتی بین دو حزب عمده آن كشور يعني حزب جمهوری خواه و حزب دموکرات، وجود ندارد.

2. عمق‌یابی بحران در عراق
اوضاع وخیم عراق، مسئله ایران را در منازعات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وارد کرده است. مخالفان دولت بوش و منتقدان حزب جمهوری خواه نیز از ضعف آمریکا در عراق بهره‌برداری کرده، در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری، بر سیاست‌های نادرست آمریکا در عراق انگشت می‌گذارند و سیاست‌های بوش را عامل حضور ایران، نه فقط در عراق بلکه در تمام حوادث سیاسی خاورمیانه؛ به ویژه لبنان می‌دانند و معتقدند باید جلوی قدرت‌مندی ایران در عراق و خاورمیانه را بگیرند.

3. ارتقای توان هسته‌ای ایران
آمریکایی‌ها همواره برنامه‌های صلح آمیز ایران در زمینة فناوری هسته‌ای را گامی برای دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای تلقی کرده‌اند و با تشدید تبليغات منفي در زمينه پیشرفت‌های ایران در فناوری هسته‌ای در سال‌های اخیر، بر حساسیت ‌هاي جاري در كشور خود نسبت به توان هسته اي ايران دامن زده اند .

4. خطرات بیشتر برای اسرائیل
با روی کار آمدن دولت آقای دکتر احمدی نژاد، آمریکا خطر بیشتری از ناحیة ایران برای موجودیت و هویت اسرائیل – مهم‌ترین متحد استراتژیک خود- احساس می‌کند و این مسئله، ریشه در شعارها و مواضع ضد اسرائیلی رئیس جمهور - مانند دروغین بودن هولوکاست- دارد. حساسیت آمریکایی‌ها نسبت به اسرائیل در حدی است که هیلاری کلینتون به نفع اوباما از نامزدی ریاست جمهوری آمریکا کناره‌گیری کرد و از هواداران خود خواست که به اوباما رأی دهند. از این رو، سیاست آن دو را در بسیاری از زمینه‌ها و به ویژه دربارة اسرائیل، باید یکسان تلقی کرد. بوش نیز در حمایت از مک کین و در پارلمان اسرائیل به آنانی که درصدد مذاکره با گروه‌های هوادار ایران، مانند حماس و حزب الله هستند، به شدت حمله کرد.

از امور فوق برمی‌آید که ایران پس از انقلاب اسلامی، به ویژه در سال‌های اخیر، به عاملی تأثیرگذار بر سیاست خارجی آمریکا و مواضع رهبران آن کشور و حتی نامزدهای ریاست جمهوری تبدیل شده است.

منابع:
1- پایگاه خبری شریف نیوز www.sharifnews.com

2- پایگاه هم اندیشی یاران انقلاب www.hamandishi.com

3- سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی www.irdc.ir

4- سایت لیله القدر www.lailatolgadr.ir

5- همشهری دیپلماتیک، شماره 25 (نیمه خرداد 1387).

6 – همشهری دیپلماتیک، شماره 27 و 26 (تیر و مرداد 1387).

7- هفته نامه شهروند، شماره 56 (6 مرداد 1387).

8- هفته نامه شهروند، شماره63 (24 شهریور 1387).

9- روزنامه کارگزاران (19 خرداد 1387) مقاله تأملی بر مباحثات موجود میان نامزدهای انتخبات ریاست جمهوری آمریکا: شاه کلیدی به نام ایران.

10- روزنامه اعتماد ملی (27 شهریور 1387) توصیه پنج وزیر خارجه پیشین آمریکا به رئیس جمهور آینده این کشور: با ایران مذاکره کنید.