تلاش آمريكا براى سلطه بر انرژى خزر

تلاش آمريكا براى سلطه بر انرژى خزر

«از درياى خزر بوى خون به مشام مى رسد» اين جمله مشهورى است كه صفر مراد نيازوف رئيس جمهور سابق تركمنستان آن را عنوان كرد. پس از آنكه روسيه توافقنامه اى با تركمنستان و قزاقستان درباره انتقال گاز طبيعى به بازارهاى اروپا و غرب امضا كرد، مصداق سخن فوق بيشتر مشخص شد. با امضاى اين توافقنامه در واقع مسكو فصل جديدى از بازى سيطره بر منابع انرژى در آسياى ميانه را آغاز كرد. بازارى كه با فروپاشى شوروى سابق در سال ۱۹۹۱ آغاز شد و همچنان ادامه دارد. امرى كه باعث شده تا ساير بازيگران از جمله اتحاديه اروپا، آمريكا و چين در پى يافتن استراتژى هاى جديد براى رويارويى با سلطه روسيه بر منطقه باشند و يا اين كه حداقل عرصه را براى روسيه باز نگذارند. نخستين كشورى كه سريعاً در مقابل اين تحولات عكس العمل نشان داد، آمريكا بود. وزير انرژى آمريكا در واكنش به توافقنامه فوق گفت: اين توافقنامه به نفع اروپا نيست. اروپا سعى مى كند تا منابع دستيابى به انرژى خويش را متنوع كند بر خلاف روسيه كه در گذشته نيز ثابت كرده در استفاده از انرژى به عنوان سلاح اقتصادى و سياسى كوتاهى نمى كند. همان اقدامى كه در خصوص بحران اكراين رخ داد و روسيه صدور گاز به اين كشور را قطع كرد.
استيون كينريكى از متخصصان و پژوهشگران شاخص آمريكا تأكيد مى كند: منطقه درياى خزر به مركز درگيرى بين المللى و به يكى از مناطق پرالتهاب تبديل خواهد شد. آمريكا در تلاش است تا با انجام اقدام هاى غير علنى بر درياى خزر سيطره يابد. همچنين تلاش هاى روسيه، ايران و ساير دولت هاى منطقه باعث شده تا درياى خزر به جديد ترين عرصه براى سياست هاى قدرت هاى بزرگ مبدل شود. سران روس در خصوص خواسته هاى آمريكا در درياى خزر بدگمان هستند زيرا آنها فراموش نمى كنند كه روسيه بيش از يك قرن بر منطقه سلطه داشته و از اقدام هايى كه آن را اقدام هاى خصمانه آمريكا در منطقه مى نامند خشمگين هستند.
يكى از سياستمداران آمريكايى مى گويد: ما ثابت مى كنيم كه قدرتى شاخص در منطقه هستيم، چين، روسيه، ايران و اروپا و سايرين خواهان تسليم شدن ما هستند. در واقع تمام دوستان و دشمنان ادعا مى كنند كه مى توانند بر منطقه سلطه يابند. كلفرد نوبل سرمايه دار اروپايى تصريح مى كند در منطقه درياى خزر درگيرى آشكارى ميان نفت و سياست به چشم مى خورد.
اهميت درياى خزر به اين دليل است كه در اين منطقه مقدار زيادى مخازن نفتى وجود دارد و هنوز دست نخورده باقى مانده است. اين مسأله باعث شده تا درياى خزر به مركز رقابت شديد ميان شركت هاى سرمايه گذارى بزرگ جهان و قدرت هاى بزرگى همچون روسيه و آمريكا مبدل شود. درياى خزر داراى چهار منطقه اصلى مخازن نفت و گاز است كه اكثر آنها از ساحل دور بوده و در مركز دريا واقع شده اند. علت فوق و اختلافات ميان كشورهاى ساحلى اين دريا استفاده و بهره بردارى از منابع ياد شده را با مشكل مواجه كرده است. براساس برآورد اداره اطلاعات انرژى آمريكا كه در سال ۲۰۰۲ منتشر شد، ذخاير نفتى شناخته شده درياى خزر چيزى در حدود۱۸ الى ۳۴ ميليارد بشكه است. در حالى كه براساس برآوردهاى احتمالى ذخاير نفتى چيزى در حدود ۲۵۰ الى ۲۷۰ ميليارد بشكه است كه در اين صورت يك سوم ذخاير نفت خاورميانه را تشكيل مى دهد. ذخاير گاز طبيعى درياى خزر در حدود ۱۷۰ ميليارد متر مكعب توسط اداره اطلاعات انرژى آمريكا برآورد شده اين در حاليست كه براساس برآوردهاى احتمالى ذخاير گازى درياى خزر در حدود ۲۴۳ الى ۲۴۸ ميليارد متر مكعب است. تركمنستان و قزاقستان از نظر داشتن ذخاير گازى در فهرست ۲۰ كشور برتر گاز جهان قرار مى گيرند، اما ازبكستان كه نزديك درياى خزر قرار دارد ولى كشورى ساحلى محسوب نمى شود از ذخاير گاز قابل توجهى برخوردار است.
پس از جنگ آمريكا و افغانستان موشك هاى آمريكايى در تعدادى از جمهورى هاى آسياى ميانه در مرز هاى جنوبى روسيه و مرزهاى غربى چين در قزاقستان مستقر شدند كه به بهانه مبارزه با تروريسم ساير مسائل استراتژيكى همچون محاصره روسيه و چين، نزديكى به ايران و هند و سيطره برگذرگاه نفت را مد نظر قرار دادند. پس از جنگ عراق با توسعه پايگاه هاى آمريكايى در خليج فارس و عراق، آمريكا دايره محاصره را تنگ تر كرد.
در مقابل روسيه نيز به سياست امنيتى در گرجستان و اكراين ادامه داد. روسيه از طريق امضاى يك تفاهمنامه استراتژيك با چين سعى كرد تا محاصره تحميلى بر روسيه را بشكند . علاوه بر آن روابط تجارى خويش را با هند، ايران و عربستان تحكيم بخشيد.
رقابت بين المللى براى دستيابى به نفت درياى خزر توسط ۴ بازيگر اصلى انجام مى شود كه عبارتند از : آمريكا، اروپا، روسيه و چين. همچنين قدرت هاى منطقه اى مثل ايران و تركيه و كشورهاى پيرامون درياى خزر نيز ساير بازيگران را تشكيل مى دهند.
در ادامه هر كدام از بازيگران دخيل در اين رقابت ها را جداگانه مورد بررسى قرار خواهيم داد.
۱- روسيه: مسكو تلاش مى كند تا از طريق رويارويى با همبستگى اروپايى - آمريكايى كه در طرح سپر موشكى آمريكا در اروپاى شرقى متبلور است حضور قدرتمند خويش در منطقه را به اثبات برساند. يكى از بهترين راه ها براى اثبات مسأله فوق سلطه بر خطوط صدور گاز و بستن توافقنامه هايى است كه سلطه كامل روسيه بر منابع انرژى مورد نياز اروپا را تضمين مى كند. توافقنامه اى كه اخيراً تركمنستان باروسيه امضا كرد صددرصد به نفع روسيه بود زيرا روسيه گاز تركمنستان را با قيمت خيلى كمتر از بازار مى خرد و با سود زياد به اروپا مى فروشد. ساخت لوله هاى گازى جديد به روسيه اجازه خواهد داد تا سالانه حدود ۸۰ ميليارد مترمكعب گاز از تركمنستان خريدارى كند كه باعث نفوذ بيشتر در كشور هاى آسياى ميانه خواهد شد. مرگ صفر مراد نيازوف نيز كه موقتاً مانع از رؤياى اروپا و روسيه براى دسترسى به گاز طبيعى كشورش مى شد به اين مسأله كمك كرد.
۲- چين: با وجود آن كه چين در سال هاى اخير با رشد فزاينده اقتصادى همراه بوده است و در حالى كه اين كشور براى جلوگيرى از رشد شديد جمعيت خويش اقدام هاى گسترده اى را انجام مى دهد ولى سالانه حدود ۱۴ ميليون نفر بر شمار جمعيت اين كشور افزوده مى شود. از اواخر دهه ۷۰ كه اصلاحات در چين آغاز شد اين كشور روزبه روز پيشرفت كرد و خود را به عنوان يك قدرت اقتصادى مطرح كرد. با وجود پيشرفت هايى كه چين در سال هاى اخير داشته اما همچنان از مشكلات زيادى رنج مى برد. يكى از مشكلات عدم وجود نفت كافى در اين كشور است . چين همچنان در بسيارى از زمينه ها بر زغال سنگ تكيه دارد. چين با يكى از كشورهاى نزديك درياى خزر يعنى قزاقستان مرزهايى طولانى دارد. اين كشور در سال ۱۹۹۷ يك يادداشت تفاهم را درباره ساخت خط نفتى امضا كرد. در اين زمان بود كه روسيه و آمريكا از نفوذ چين در ميان كشورهاى حوزه درياى خزر نگران شدند. نكته آشكار اين است كه دشمنى تاريخى چين و روسيه از دشمنى آمريكا و چين بيشتر است. مسأله قابل توجه اين كه در حال حاضر چين سرمايه و تكنولوژى لازم براى استفاده از ثروت هاى نفت درياى خزر را ندارد و سرنوشت همكارى با قزاقستان نيز همچنان در هاله اى از ابهام قرار دارد.
۳- اروپا: مشكل اروپا فقط به سيطره دولت روسيه بر توليد و صادرات نفت و گاز روسيه محدود نمى شود بلكه يك مشكل بزرگ ديگرى نيز وجود دارد كه اهميت زيادى دارد. آن مشكل اين است كه روسيه بر خطوط حمل و نقل نفت و گاز جمهورى هاى استقلال يافته نيز تسلط دارد زيرا خطوط حمل و نقل نفت و گاز اين جمهورى ها از طريق اراضى روسيه به اروپا متصل مى شود. امرى كه باعث مى شود تا روسيه بتواند شروط و قيمت هاى مورد نظر خويش درباره اين خطوط و محتويات آنها را اعمال نمايد. بنابراين اروپايى ها از اواسط دهه نود خود را به جمهورى هاى تازه استقلال يافته نزديك كردند از جمله مى توان به قزاقستان، تركمنستان و آذربايجان اشاره كرد. آنها تلاش كردند اين كشورها را راضى كنند تا توليدات خويش را از طريق خطوط جديدى صادر كنند كه از اراضى روسيه رد نشود. اخيراً طرح خط باكو- جيهان براى حمل و نقل نفت درياى خزر از آذربايجان از طريق اراضى گرجستان به بندر جيهان مطرح شده است. حتى اخيراً كنسرسيومى براى اجراى طرح تشكيل شده كه هزينه آن به ۴ ميليارد دلار مى رسد. اما به علت عدم شركت قزاقستان در طرح فوق و عدم توانايى نفت آذربايجان براى راه اندازى طرح، طرح فوق در حال شكست است.
۴- آمريكا: فروپاشى اتحاد جماهير شوروى به آمريكا اين فرصت را اعطا كرد تا با امكانات تسليحاتى شوروى آشنا شود. بنابر اين كشورهاى آسياى ميانه از ۲ نظر براى آمريكا مهم و حياتى شدند . اول تضمين عدم بازگشت كشورهاى مستقل به زير نفوذ روسيه و دوم عدم قرار گرفتن ثروت هاى اين كشورها زير سلطه روس. اهميت استراتژيك اين كشورها فقط به خطر روسيه محدود نمى شود بلكه آمريكا تلاش مى كند تا از نفوذ چين در شرق و نفوذ ايران در جنوب اين منطقه جلوگيرى كند. در گزارش استراتژيك سالانه شوراى امنيت ملى آمريكا عنوان شده درگيرى در باره درياى خزر ممكن است حتى به درگيرى هاى مسلحانه منتهى شود. اين گزارش درياى خزر در شمال و خليج فارس در جنوب را ۲ نقطه در راستاى محاصره ايران عنوان كرده است و بر ضرورت توجه به آذربايجان به عنوان نقطه اى براى استقرار پايگاه ها و نيروهاى نظامى به عنوان نقطه حد فاصل ايران و روسيه تأكيد كرده است. واشنگتن سعى مى كند تا با ايجاد اختلافاتى ميان آذربايجان و ايران از اختلافات ميان اين ۲ كشور استفاده كند. حتى آمريكا به آذربايجان وعده داده كه سرمايه گذارى هايى بيش از ۲۰ ميليارد دلار را در بخش نفت درياى خزر انجام دهد.
۵- ايران: ايران از مرزهاى شمالى به درياى خزر و ازطريق مرزهاى جنوبى به خليج فارس متصل است. در دوران اتحاد جماهير شوروى سابق تهران و مسكو مشتركاً بر درياى خزر سلطه داشتند. اين دو كشور در عهدنامه هايى كه در سال هاى ۱۹2۱ و ۱۹۴۱ امضا كردند به سهم مشترك تأكيد كردند. اما پس از فروپاشى شوروى و ظهور ۳ كشور ساحلى درياى خزر آنها نيز خواهان آب هاى منطقه اى خويش شدند كه عبارتند از: آذربايجان، قزاقستان و تركمنستان. فروپاشى شوروى باعث شد تا سرنوشت ۲ عهد نامه ياد شده نيز به طور ناشناخته باقى بماند. درباره نفت درياى خزر و ايران پيش بينى مى شود كه ايران در آينده به عامل اصلى انتقال نفت درياى خزر از طريق خليج فارس مبدل شود.
سؤالى كه امروزه در عرصه بين المللى مطرح است اين است كه راز توجه آمريكا به درياى خزر چيست؟ آيا هدف آمريكا نفت درياى خزر است يا حضور نظامى در منطقه؟
برخى علت تلاش هاى آمريكا را دسترسى به نفت درياى خزر مى دانند ولى برخى ها معتقدند برنامه ريزى هاى آمريكا فقط در راستاى سلطه اقتصادى نيست بلكه آمريكا سلطه نظامى در منطقه و حضور نظامى در آسياى ميانه را نيز مد نظر دارد. كارشناسان معتقدند كه چه بسا حضور و تلاش هاى آمريكا در درياى خزر منجر به درگيرى هاى مسلحانه و جنگ هايى در منطقه شود كه آتش آن خليج فارس را نيز در بر بگيرد. اكنون درياى خزر يك بار ديگر مورد اهتمام و توجه است. روسيه از نفوذ آمريكا در برخى از كشورهاى تازه استقلال يافته احساس نگرانى مى كند. امرى كه اين منطقه را براى تبديل شدن به عرصه درگيرى هاى مسلحانه مطرح مى كند، درگيرى هايى است كه آمريكا، روسيه و ديگر كشورها خواهند داشت، آيا جنگ سرد جديدى در خزر شكل خواهد گرفت؟