آمریکا و بر اندازی جمهوری اسلامی ایران

آمریکا و بر اندازی جمهوری اسلامی ایران

فصل اول : روابط ایران و آمریکا در رژیم پهلوی
محل تردید نیست که امروزه مطالعه آمریکا بعنوان قدرت سلطه گری که پس از فرو پاشی نظام دو قطبی بدنبال تحقق هژمونی خود بر جهان است ، ضرورت اجتناب نا پذیری است که باید بطور عام مورد توجه همه هوشمندان جهان قرار گیرد ، و نسبت آن با انقلاب اسلامی ، بطور خاص مد نظر تمامی دوستداران انقلاب اسلامی واقع شود . در این زمینه کم کاری مفرط و عدم پردازش مقتضی ، قصوری است که متوجه ماست ، چرا که علی رغم بیست و پنج سال سلطه مستقیم آمریکا بر ایران ، بسیاری از ابعاد این سلطه گری باز شناسی نشده و به همین نسبت رفتار آمریکائیها پس از پیروزی انقلاب نیز با جمهوری اسلامی ایران بطور شایسته کالبد شکافی نشده است .
مجموعه حاضر خلاصه ای از کتاب آمریکا و بر اندازی جمهوری اسلامی ایران ( توهم یا واقعیت ؟ ) کامران غضنفری است که جهت آگاهی عموم منتشر می شود امید است مورد استفاده قرار گیرد.
روابط ایران و امریکا در رژیم پهلوی
قبل از اینکه به بررسی چگونگی روابط ایران و آمریکا در دوران شاه بپردازیم ، بهتر است مختصری از سابقه ی روابط ایران و آمریکا را مرور کنیم : تاریخ برقراری روابط رسمی میان ایران و آمریکا به سال 1261 هجری شمسی باز می گردد . در آن زمان که مصادف با دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود ، دو قدرت بزرگ آن زمان یعنی انگلستان و روسیه ، عملا بسیاری از امور را در ایران قبضه کرده و سلطه ی استعماری خود را گسترانیده بودند
آمریکا نیز که تا پیش از آن سعی کرده بود با اعزام میسیونرهای مذهبی و گروههای آموزشی و همچنین ارایه ی خدمات پزشکی و درمانی ، چهره ای انسانی از خود به نمایش بگذارد ، کم کم بفکر افتاد که از قافله ی // امتیاز گیری // از حکومت قاجار عقب نماند و از این خوان یغما نصیب ببرد . لذا یکی از اولین سفرای آمریکا در ایران بنام // وینستون // امتیاز ساخت راه آهن تهران – بوشهر را که محل کنسول گری آمریکا از سال 1263 بود ، از ناصرالدین شاه گرفت .
پس از وی // ادوارد اسپنسر پرات // نیز در اخذ برخی امتیازات کوشید و موفق شد که تاسیسات سد سازی ، استخراج معادن ، ساخت راه آهن و تاسیس یک بانک را به یک کمپانی آمریکایی بنام // کمپانی ایران // واگذار کند . علی رغم اخذ چنین امتیازاتی ، ایالات متحده آمریکا هنوز استراتژی سیاسی مشخصی در ایران نداشت . اتخاذ سیاست انزوا طلبی ، آمریکا را از مداخله گری در دیگر نقاط جهان منع می کرد . قدرت نفوذ و سلطه ی بریتانیای کبیر و روسیه ی تزاری در ایران دوره ی قاجار و حقوق و امتیازاتی که دولتهای مزبور برای خود قایل بودند ، باعث شد که آنها نتوانند قدرت دیگری را در منطقه ی خاور میانه و ایران تحمل نمایند .
چندی بعد ، بر طبق قرار داد سال 1907 ، ایران به دو بخش شمالی و جنوبی منطقه ی نفوذ روسیه و بریتانیا تبدیل شد . افشای مفاد این قرار داد ، مردم ایران را بیش از پیش نسبت به مقاصد تجاوزکارانه ی همسایگان شمالی و جنوبی ، خشمگین ساخت . در این میان ، دولت آمریکا سعی داشت با تکیه بر نقش بشر دوستانه ی هیات های آمریکایی در سالیان گذشته ، و نیز در جریان مبارزات مشروطه ، در میان مردم ایران از خود چهره ی مثبتی را به نمایش بگذارد. (1)
جنگ جهانی اول نیز ثابت کرد که نفت برای هر کشوری که در آرزوی دست یافتن به برتری و عظمت است ، منبعی حیاتی بشمار می رود . اطلاع از چنین حقیقتی توجه همگان را به خاور میانه بطور کلی و ایران بطور خاص جلب کرد.
رابطه ایران با آمریکا پس از جنگ جهانی اول ، که آمریکا از لحاظ تجاری در آن جنگ نقش داشت بسیار حایز اهمیت است . زیرا آمریکا در این مقطع بطور علنی خود را درگیر رقابت با دو ابر قدرت روس و انگلیس کرد و در امور داخلی ایران صاحب مناصبی شد.
انگلیس از زمان آغاز فعالیت کمپانی نفت ایران و انگلیس در سال 1909 ، جای پای محکمی در ایران داشت . سایر قدرتهای بزرگ نیز شدیدا به نفت ایران علاقه مند بودند . این امر در مورد آمریکا نیز صادق بود و شرکتهای نفتی آمریکایی از دهه ی 1300 برای دستیابی به امتیازاتی در ایران تلاش کرده بودند . کمپانی نفتی // استاندارد اویل // که از شرکتهای بسیار بزرگ آمریکائی بود ، در سال 1299 برای کسب امتیاز نفت شمال ایران مذاکراتی را آغاز کرد . کمپانی نفتی // سینکلر // نیز دو سال بعد گفتگوهای مشابهی انجام داد (2)
// کمپانی نفت آمریکا // نیز که شعبه ای از کمپانی نفتی // سی بورد // بود ، در سال 1316 ، و کمپانی نفتی // استاندارد و کیوم // در سال 1319 در همین راستا تلاش کردند .
اما لرد // کرزن // وزیر امور خارجه انگلیس ، در گفتگو با وزیر خارجه ایران در باره ی ورود کمپانی // استاندارد اویل // بخاک ایران بشدت هشدار داد و تاکید کرد که این اقدام به معنای رقابتی است که در آینده منبع درد سر خواهد شد و می توان انتظار داشت که دولت انگلیس نظر مساعدی نسبت به آن داشته باشد .
حضور فزاینده ی آمریکا در ایران در اوایل دهه ی 1320 ، تشنج میان آمریکا و انگلیس را به شدت افزایش داد . هر چند تلاش کمپانی های نفتی آمریکا به شکست انجامید ، اما نماینگر علاقه مندی آمریکا به حوزه های نفتی ایران بود . شکست تلاشهای کمپانی های آمریکایی برای کسب امتیاز در طول این دوره ی بیست ساله ، تا اندازه ی زیادی بدلیل مخالفت انگلیسی ها بود .
با این وجود ، چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوم ، هنگامی که دولت دکتر مصدق بر سر کار آمد و صنعت نفت را در ایران ملی اعلام کرد ، هنوز هم ایرانیان نظر مساعدی نسبت به ایالات متحده ی آمریکا داشتند . هنوز خاطره ی حمایت در برابر شوروی در سازمان ملل متحد ، تشویقهای // جورج آلن // در باز پس گیری آذربایجان و رد موافقت نامه ی نفت با شوروی ، در اذهان زنده بود . هنوز ایرانیان ، آمریکا را نیروی سومی می پنداشتند که حاضر است آنان را در برابر فشارهای همسایگان شمالی و جنوبی حمایت کند و انتظار داشتند همان طور که در قضیه ی آذربایجان و فشارهای شوروی ، از ایران پشتیبانی کرده بود ، اکنون نیز در قضیه ی نفت جنوب و کشمکش با دولت انگلیس ، از کمک به آنان دریغ ننماید . (3) اما این حسن نظر ایرانیان نسبت به دولت آمریکا ، دوام چندانی نیافت .
منابع : (1) مارک گاز یوروسکی . / سیاست خارجی آمریکا و شاه / ترجمه جمشید زنگنه ( تهران : موسسه خدمات فرهنگی رسا 1371 ص 15 . (2) عبدالرضا هوشنگ مهدوی . / سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی (1357 – 1300 ) ، تهران : نشر البرز 1357 ص13و15 . (3) عبدالرضا هوشنگ مهدوی . / تاریخ روابط خارجی ایران از پایان جنگ جهانی دوم جهانی تا سقوط رژیم پهلوی : تهران صنوبر 1368 ،ص34  .
بخش اول : نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332
 
همانگونه که اشاره شد ، پس از جنگ جهانی دوم ، ایران که سالها طعم تلخ نفوذ و غارتگری روس ها و انگلیسی ها را چشیده بود ، در جستجوی نیروی سومی برای خنثی کردن آن دو بود . از آنجا که در اوایل دهه ی 1330 ، آمریکا بعنوان بزرگترین قدرت جهانی ، نقش مهمی در سیاست ایران بازی کرد ، رهبران سیاسی ایران می کوشیدند با درگیر ساختن آمریکا در سیاست ایران ، به دوران استیلای دو قدرت بزرگ دیگر ، یعنی انگلیس و روسیه در ایران خاتمه دهند . ( 4(
پس از آنکه دکتر مصدق در اردیبهشت ماه 1330 به نخست وزیری ایران انتخاب شد ، وی پس از یک سلسله مذاکرات و مشاجرات طولانی با انگلیسی ها ، سرانجام تمام منافع نفتی انگلیس را در ایران ، ملی اعلام کرد . گر چه آمریکایی ها در ابتدا نظر موافق خود را با ملی شدن نفت در ایران به انگلیسی ها اعلام کرده بودند ، اما بعدا که انگلیسی ها به ضربه پذیری مصدق پی بردند ، از آمریکا خواستند تا به اتفاق هم دست به کوششی برای براندازی حکومت مصدق بزنند . سیاست گزاران آمریکا اگر چه مصدق را یک کمونیست به شمار نمی آوردند ، (5) اما سرانجام آنها هم موافقت خود را با این کار اعلام کردند . این اشتراک نظر به آن دلیل بود که هم واشنگتن و هم لندن ، وجود مصدق را تهدیدی برای منافع خود تلقی می کردند . (6(
کتاب // کودتای 28 مرداد 32 // ماجرا را به این ترتیب نقل می کند :...
مقامهای رده بالای آمریکا و انگلیس در بهمن ، با یکدیگر دیدار کردند تا وضع را مورد بررسی قرار دهند . در این دیدار تصمیم گرفته شد که طرحی را برای سرنگونی مصدق و روی کار آمدن زاهدی در مقام نخست وزیری ایران تهیه و به اجرا در آورند.
// کرمیت روزولت // رییس بخش خاور میانه ای سازمان / سیا / طی ماههای بعد بارها به ایران سفر کرده و زمینه کودتا را فراهم آورده بود . وی همراه با یکی دیگر از ماموران // سیا // چندین بار با سرلشگر زاهدی ( نخست وزیر دولت کودتا ) دیدار کرده و به او کمک مالی می دادند . (7(
در اینجا بد نیست به انگیزه های مقامات آمریکایی از شرکت در طرح کودتا اشاره ای بشود .
// جان فاستر دالس // وزیر خارجه آمریکا ، از آبان ماه 1331 طرحهایی را برای کودتا با برادر خود // آلن دالس // که ریاست کل سازمان / سیا / را بر عهده داشت ، مورد بحث قرار داده بود . (8)
باید توجه داشت که برادران دالس با کمپانی های نفتی آمریکایی و انگلیسی وابستگی و همکاری داشتند . (9) از سوی دیگر ، هر دوی آنها از وکلای دادگستری بوده که برای شرکت حقوقی قدرتمند // سولیون و کرامول // در نیورک کار می کردند ، که // شرکت نفت ایران و انگلیس // جزو مشتریان آنها قرار داشت . بدین خاطر اولین و مهمترین هدف و توجه برادران دالس در سال 1332 ، از میان بر داشتن مصدق بود . (10) طرح کودتا که از جانب انگلستان پیشنهاد شده بود ، در جلسه ای با حضور وزیر خارجه آمریکا ، سفیر آمریکا در ایران (11) رییس سازمان / سیا / و وزیر دفاع آمریکا ، تصویب شد و نام // عملیات آژاکس // بر آن نهاده شد . (12 (
مسوولیت اجرایی این طرح بر عهده کرمیت روز ولت قرار گرفته بود . وی با هویت جعلی وارد ایران شد ، با شاه ملاقات کرد و به وی اطمینان داد از حمایت شخصی آیزنهاور و وینستون چرچیل ، بر خوردار می باشد . (13(
روزولت عملیات منتهی به سرنگونی حکومت مصدق را از محل اختفای خود در تهران هماهنگ کرد . مصدق از قدرت بر کنار شد و شاه که از ایران به ایتالیا گریخته بود ، دوباره بر تخت سلطنت استقرار یافت . (14(
به فاصله ی کوتاهی پس از کودتا ، آیزنهاور رییس جمهور آمریکا ، پیام تبریکی برای شاه فرستاد و مقامهای آمریکایی اعلام داشتند که در خواست ایران برای دریافت کمک ، مورد توجه سریع و مساعد قرار خواهد گرفت . (15(
گر چه این عملیات برای آمریکا پایانی موفقیت آمیز داشت ، ولی جنبه های زشت آن سالهای سال به اعتبار آمریکا لطمه زد .
ایرانیان ، دیگر آمریکا را آن نیروی خارجی آزادی بخش که نفوذش باعث حفاظت از ایران در برابر دشمنان سنتی اش ، یعنی بریتانیا و روسیه باشد ، نمی دیدند . در عوض ، نسبت به آمریکا دید تازه ای پیدا کرده بودند : حامی ، مبدل به استثمار گر شده بود . (16) کمپانی های نفتی آمریکا سهم عظیمی از تولیدات نفتی ایران را پس از کودتا ، بخود اختصاص دادند . (17) به این معنا که طی توافق نهایی که در سال 1333 با دولت زاهدی بعمل آمد ، شرکتهای نفتی آمریکایی چهل درصد سهم تولید نفت ایران و انگلیس کنترل می شد ، بدست آوردند . (18(
گر چه مقامات دولتی آمریکا در طی چندین دهه از هر گونه اظهار نظر رسمی در مورد دخالت آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 طفره می رفتند ، ولی سر انجام خانم // مادلین آلبرایت // وزیر خارجه آمریکا ، طی یک سخنرانی در کنفرانس روابط ایران و آمریکا در تاریخ 27 اسفند ماه 1378 در آمریکا ، اعتراف کرد که // در سال 1332 ، ایالات متحده آمریکا نقش مهمی در هماهنگ کردن سرنگونی رژیم مردمی محمد مصدق بازی کرد . دولت آیزنهاور بر این باور بود که این عمل ، بخاطر دلایل استراتزیک قابل توجیه بوده است ، ولی این کودتا به وضوح ، مانعی برای تحولات سیاسی ایران بود . بنابراین به سادگی می توان درک کرد که چرا ایرانیان همچنان از این مداخله آمریکا در امور داخلی خود خشمگین هستند . علاوه بر این ، آمریکا و غرب بمدت 25 سال از رژیم شاه بطور مستمر پشتیبانی کردند . اگر چه دولت شاه در توسعه اقتصادی کشور کوشش بسیاری کرد ! ولی در  عین حال ناراضیان سیاسی را بشدت سر کوب می کرد . (19(
و به این ترتیب ، دولت آمریکا پس از گذشت 46 سال ، به شرکت خود در کودتای 28 مرداد 1332 ، و همچنین 25 سال حمایت و پشتیبانی از رژیم سرکوبگر و ضد مردمی ، اعتراف کرد .
منابع : (4) باری روبین . جنگ قدرتها در ایران – ترجمه محمود مشرقی .تهران : آشتیانی 1363 ص60 . (5) مارک گازیوروسکی . روابط امنیتی ایران و ایالات متحده – ترجمه احمد شهسا – مجله اطلاعات سیاسی – اقتصادی ش 65و66 ص39 . (6) استانسفیلد ترنر . پنهانکاری و دمکراسی – ترجمه حسین ابو ترابیان – تهران : اطلاعات 1366 – ص116 . (7) غلامرضا نجاتی . جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332 – تهران : شرکت سهامی انتشار 1365 ص40 . (8) سیاست خارجی آمریکا و شاه – پیشین ص179 – همچنین ر ک . به : کودتای 28 مرداد 1332 پیشین ص318 . (9) همان ص27 . (10)james relations the eagle and the lion the tragedy of American- Iranian relations (newyork:vail- ballou press 1988) p 89 (11) لویی هندرسن : سفیر آمریکا در ایران ، با انگلیسی ها ارتباط پیوسته داشت و از منافع آنها دفاع می کرد . هندرسن از طراحان و طرفداران کودتای 28 مرداد بود . روابط او با محمد رضا شاه ، فراتر از دوستی بلکه تا حد // محرم راز // بوده است ، تا جایی که شاه را به بر اندازی مصدق تشویق می کرد . هندرسن و آلن دالس بخاطر خدماتشان در تهیه طرح واجرای کودتا ، هر کدام مبلغ یک میلیون دلار از شاه پاداش گرفتند . رک . به : سیاست خارجی آمریکا و شاه پیشین ص 27 . (12) john prados . presidents secret wars (newyork: William morrow and company ins 1986) p 95  (13)   ibid p 95 (14)james bill op cit. p90(15) نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج ، معاونت سیاسی // رابطه سیاه // تهران شمشاد 1373 ص 35و36 . رک . به : سیاست خارجی آمریکا و شاه پیشین ص25 . // مارک گازیوروسکی // نیز در این مورد می نویسد : کودتای 28 مرداد اولین کودتایی بود که با مداخله مستقیم دولت آمریکا و نیز کمکهای مالی و اطلاعاتی ایالات متحده و با شرکت بریتانیا و همکاری عوامل و مزدوران ایرانی آنها ، که در راس آنها محمد رضا شاه ، قرار داشت ، صورت گرفت . هدف کودتا ، سرکوب جنبش ضد استعماری ملت ایران ، ایجاد یک رژیم دست نشانده ، تحکیم سلطه ایالات متحده و غرب در ایران ، و غارت منابع کشور بود . هر چند ملت ایران در این مبارزه تاریخی ، یک نبرد را باخت ، ولی آمریکای مدعی طرفداری از آزادی و عدالت ، در مقابله با یکی از اصیل ترین نهضتهای ضد استعماری برای ملت خود یک رسوایی تاریخی فراهم ساخت . (16)james bill . op. cit – p 5(17) پاتریک کلاوسون . با ایران چه باید کرد ؟ ترجمه مرضیه ساقیان . بولتن دیدگاهها و تحلیلها ش 97 دی ماه 1374 ص61 . (18) باری روبین . پیشین ص89 . (19) روزنامه انتخاب 28/12/1378 .
بخش دوم : نقش آمریکا در راه اندازی ساواک و همکاری با آن
حکومت آیزنهاور بعنوان بخشی از استراتژی خود مبنی بر تقویت حکومتهای ضد شوروی در پیرامون چین و شوروی و دیگر نقاط جهان سوم ، در اواسط دهه ی 1340 دست به تلاش گسترده ای برای آموزش و تجهیز نیروهای شبه نظامی ، پلیس و سازمانهای اطلاعاتی در کشورهای دوست آمریکا در جهان سوم ، از جمله ایران زد .
در ایران ، سه سازمان که با امنیت داخلی سر و کار داشتند ، کمکهای شایان توجهی از این دست دریافت کردند : ژاندارمری ، شهربانی و دستگاه اطلاعاتی که در اواخر سال 1332 زیر نظر تیمور بختیار تاسیس و پس از مدت کوتاهی به // ساواک // تبدیل شد(20(
... پس از کودتای 28 مرداد 32 ، یک سرهنگ ارتش آمریکا که به مدت چند سال در خاور میانه برای سیا کار کرده بود ، تحت پوشش وابسته نظامی ، به ایران فرستاده شد . ماموریت وی آن بود که یک یگان اطلاعاتی نوین را سازمان داده و رهبری کند که در آن زمان تحت سرپرستی فرمانداری نظامی تهران تاسیس شد و در دسامبر 1953 ( آذر ماه 1332 ) زیر نظر فرماندهی تیمور بختیار قرار گرفته بود . سرهنگ مزبور اعضای این یگان را در زمینه تاکتیک های اطلاعاتی و روش های باز جویی و تعقیب و مراقبت و ... هدایت کرده و آموزش داد ... وظیفه اصلی این یگان اطلاعاتی ، کشف و خنثی کردن همه تهدیداتی بود که متوجه شاه و حکومتش می شد .
// مارک گازیوروسکی // دلایل حمایتهای امنیتی آمریکا از رژیم شاه را چنین توضیح می دهد که : ملاحظات امنیتی آمریکا ، ایالات متحده را وادار می کرد که در سیاست خود در قبال ایران در دوره ی حکومت شاه ، بیش از هر چیز به تقویت نیروهای امنیتی ایران بپردازد .
تاکید بر این نکته ایالات متحده را ناگزیر می ساخت که در دهه های 1330 و 1340 ، کمکهای امنیتی فراوانی در اختیار ایران بگذارد و از جمله // ساواک // سازمان امنیت بد نام ایران را با آموزشهای گسترده و کمکهای دیگر یاری دهد . بنابراین ، ملاحظات امنیتی باعث شد که ایالات متحده به پشتیبانی و تقویت یک رژیم سر کوبگر در دوره ی پس از 1332 بپردازد . (21)
// گری سیک // مشاور امنیت کارتر ، نیز در کتاب خود به استفاده از شکنجه و آزار فعالین سیاسی در ایران اشاره کرده و می افزاید که : به پلیس مخفی مخوف و تنفر آور رژیم ، یعنی ساواک ، آزادی بی حد و حصری داده شده بود تا مخالفین سیاسی شاه را شناسایی و سر کوب کند . (22(
// ویلیام سولیوان // نیز در کتاب خود می نویسد : از اوایل دهه ی 1960 و به خصوص پس از قیام 1963 [ پانزده خرداد 1342 ] به رهبری آیت الله خمینی ، ساواک به تدریج از صورت یک سازمان اطلاعاتی و ضد جاسوسی خارج شد و بخش عمده ای از آن به صورت یک پلیس مخفی برای مبارزه با مخالفان سیاسی رژیم در آمد ... اعمال خشونت و شکنجه از طرف ساواک ، در سراسر جهان انعکاس یافته و اعتراضات شدیدی را بر انگیخته بود ... با همه این احوال ، تصمیم پرزیدنت کارتر ، در باره ی حفظ ارتباط سازمان  // سیا و ساواک // علی رغم وعده هایش در باره تعمیق حقوق بشر در جهان تصمیمی دشوار و حساب شده بود .
منابع : (20) روابط امنیتی ایران و ایالات متحده پیشین ص41 . ر. ک : سیاست خارجی آمریکا و شاه پیشین ص 211 . (21) روابط امنیتی ایران و ایالات متحده پیشین ص44 .
// رابرت هایزر // ژنرال آمریکایی ، در کتاب خاطرات خود می نویسد : کار این سازمان تلفیقی از کار // سیا و اف.بی.آی // و حتی سازمانهای بی رحم تر دیگر بود . برای گرفتن اطلاعات از روشهایی استفاده می کرد که شکنجه و قتل را به منظور ترساندن مخالفین و قلع و قمع دشمنان شاه تجویز می کرد . ساواک در آخرین روزهای حیاتش ، برای جمع آوری اطلاعات ، شیوه های ظلم و تعدی خود را در تمام سطوح اجتماع شدت بخشیده بود . ر.ک . به : رابرت هایزر ، // ماموریت مخفی هایزر در تهران // ترجمه محمد حسین عادلی . ( تهران : موسسه خدمات فرهنگی رسا 1368 )، ص64 .(22) Gary sick . All fall Down . Americas tragic encounter with Iran (newyork : random house Inc . 1985 )–p 23 . jamesBill . op . cit . p 200
بخش سوم : رژیم شاه ، ژاندارم آمریکا در منطقه
در زمان حکومت شاه ، ایران تبدیل به بزرگترین خریدار و وارد کننده ی سلاحهای آمریکایی در جهان ، شده بود . پس از روی کار آمدن // ریچارد نیکسون // بعنوان رییس جمهور آمریکا ، وی در سال 1351 بهمراه کیسنجر ، در راه باز گشت از ملاقات سران در مسکو ، از تهران دیدن کرد . نیکسون در طی ملاقاتهایی که با شاه به عمل آورد ، به شاه قولهای بی سابقه ای داد در مورد اینکه او هر گونه سلاح غیر هسته ای را که بخواهد ، می تواند از آمریکا خریداری نماید . (23(
// برژنیسکی // در مورد دلیل این امر می گوید:
ایران مهمترین پایگاه استراتژیک ما در خلیج فارس پس از خروج انگلیس از منطقه شرق سوئز به شمار می رفت . تخلیه ی نیروهای انگلیسی از خلیج فارس ، خلاء قدرتی در این منطقه بوجود آورد و سیاست آمریکا در آنزمان ، پر کردن این خلاء با افزایش قدرت نظامی ایران در وهله ی اول و عربستان در مرحله ی بعد بود ... (24(
در یکی از اسناد سفارت آمریکا نیز که دارای طبقه بندی // سرّی // است گفته شده بود که : آمریکائی ها می خواهند در عین حالی که از دسترسی خود به منطقه خلیج فارس و نفت آن حفاظت می کنند ، نفوذ شوروی و کشورهای افراطی عرب را نیز مهار کنند .
در بخش دیگری از این سند گفته شده بود : ما همکاری امنیتی منطقه ای را به سرکردگی ایران و عربستان سعودی ترغیب می کنیم و تجهیزات و خدمات دفاعی را به مقادیر زیاد به کشورهای دوست می فروشیم . (25) نقطه ی اوج این سیاست ، تصمیم نیکسون و کیسنجر در باز گذاشتن دست شاه برای خرید انواع سلاحهای آمریکایی بود که منجر به سرازیر شدن سیل به ایران و تقویت و گسترش سریع بنیه ی نظامی ایران شد . (26(
در دوره نیکسون بطور کلی حدود بیست میلیارد دلار از ابزارهای جنگی ساخت آمریکا بطرف ایران سوق داده شد ، یعنی تقریبا برابر آنچه که در بیست سال پیش از آن فرستاده شده بود . در این هنگام ، ایران تبدیل به بزرگترین وارد کننده ی تسلیحات آمریکا در جهان شده بود . (27(
در یکی از اسناد سفارت آمریکا تحت عنوان // تشریع وضع کلی ایران در فاصله ی سالهای 1334 الی 1356 // چنین آمده است : // نظریه نیکسون  ، برای ایران مفهوم خاصی پیدا کرد که بر اساس آن ، آمریکا ایران را بعنوان قدرتی که توان حراست از ثبات منطقه و منافع کلی غرب را دارد . برسمیت شناخت و آن را در تجهیز خود یاری داد تا دخالت مستقیم دولت آمریکا در آن کشور ضرورتی نداشته باشد // . (28(
آری ، سیاست بومی کردن مسایل منطقه ای ، به آمریکا امکان داد تا از طریق تجهیز قدرتهای هر منطقه ، مخالفان حفظ منافع آمریکا را سرکوب کند . (29(
رژیم شاه بعنوان یکی از پایه های اصلی سیاست نیکسون ، دارای آنچنان اهمیتی بود که حتی روابط آمریکا با کشورهای دیگر مانند پاکستان ، ترکیه و شیخ نشینهای خلیج فارس را تحت الشعاع خود قرار داده بود .
بدین جهت ایران ، در چار چوب سیاست نیکسون به یک قدرت نظامی منطقه ای تبدیل شد . (30(
// کیسنجر // در تقدیر از خوش رقصی های حکومت پهلوی می گوید : ایران در میان کشورهای منطقه ، صرف نظر از اسرائیل ، دوستی با آمریکا را نقطه ی آغاز سیاست خارجی خود قرار داده بود . نفوذ ایران همواره در حمایت از ما اعمال می شد . امکانات و کمکهای ایران حتی در برخی از معاملات و قرار دادهای گوشه و کنار جهان ، باعث تقویت امکانات و کمکهای خود ما نیز می شد . از آن جمله بود کمک به ویتنام جنوبی در زمان انعقاد قرار داد پاریس در سال 1352 ، کمک به اروپای غربی در دوران بحران اقتصادی در دهه ی 1350 ، حمایت از میانه روهای آفریقا علیه تهاجم نیروهای مشترک شوروی و کوبا ، و بالاخره پشتیبانی از سادات در مراحل بعدی دیپلماسی خاور میانه ... شاه ، شاه نیرو و انرژی همسایگان عرب رادیکال خود را تحلیل می برد تا نگذارد آنها رژیم های میانه رو در عربستان ، اردن و خلیج فارس را مورد تهدید قرار دهند . او بدون قید و شرط به ناوگانهای ما سوخت می رساند و هرگز از سلطه ی خود بر منابع نفتی ، برای اعمال فشارهای سیاسی استفاده نمی کرد . وی هرگز به تحریم نفتی غرب یا اسراییل نپیوست . ایران در زمان شاه ، یکی از بهترین و مهمترین و وفادارترین دوستان ما در جهان بود . (31(
تعریف و تمجیدهایی که کیسنجر صهیونیست از رژیم شاه بعمل می آورد . خود بهترین دلیل و گواه بر سر سپردگی و خیانت رژیم پهلوی می باشد .

اسناد و مدارک فراوانی وجود دارد که نشان می دهند چگونه رژیم شاه نقش // ژاندارمی منطقه // و همچنین // حافظ منافع آمریکا // بودن را ایفا می کرده است . از جمله در یک سند // سرّی // سفارت آمریکا تحت عنوان // ارزیابی اطلاعات در باره ی تهران // متعلق به سال 1357 چنین آمده است : // نیروهای مسلح ایران علاوه بر یاری رساندن به دولت عمان در دفاع از خود علیه شورشیان ( ظفار ) ، در حراست از غرب بمنظور دسترسی به عرضه کنندگان نفت مثمر ثمر بوده اند //. (32(
// ویلیام سولیوان // سفیر آمریکا در تهران در دوره کارتر ، در گزارشی به تاریخ 14/2/1357 در مورد روابط ایران و آمریکا چنین گفته است : روی هم رفته روابط ایران و آمریکا عالی است . ایران با تکیه بر قدرت و نفوذ فزاینده ی خود همواره آماده بوده تا به طریقی نقش فعالتری در امور منطقه ایفا کند به گونه ای که منافع ما نیز تامین گردد.
در واقع ، ایران در حال حاضر به یک قدرت با ثبات و متوسط // میانه رو // تبدیل شده که متمایل به آمریکا می باشد و این هدف سیاستهای ما از پایان جنگ جهانی دوم بوده است . (33)
منابع : (23) james bill . op . cit . p200 (24) سایروس ونس و زبیگنیو برژینسکی // توطئه در ایران ، دو برداشت از یک متن // ترجمه محمود مشرقی ( تهران : انتشارات هفته 1362 ) ص105 . (25) دانشجویان مسلمان پیرو خط امام اسناد جاسوسی ج8 ( تهران : مرکز نشر اسناد جاسوسی آمریکا ، بیتا ) ص134 . (26) موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی // کودتای نوژه // ( تهران : ناشر 1367 ) ص12 . همچنین ر.ک : به : زبیگنیو برژینسکی // سقوط شاه ، جان گروگانها و منافع ملی // ترجمه منوچهر یزدانیار تهران : کاوش 1362 ص6 . (27) زیبا فرزین نیا // از نفوذ تا سد نفوذ : پیش زمینه های قانون داماتو // مجله سیاست خارجی بهار 1376 ص148 . (28) دانشجویان مسلمان پیرو خط امام . // از ظهور تا سقوط // تهران : مرکز نشر اسناد جاسوسی آمریکا 1366 ص148 . (29) جمیله کدیور // رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا // تهران : اطلاعات 1372 ص165 . (30) جمیله کدیور پیشین ص165 . (31) جمیله کدیور پیشین ص93 ، // کیسنجر // همچنین در مصاحبه با مجله اکونومیست لندن در ماه فوریه 1979 ( بهمن 1357 ) گفت : ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ، واقعیت این است که شاه در مدت 37 سال سلطنت خود نزدیکترین دوست و متحد آمریکا در خاور میانه شناخته شده است . ر.ک  به : سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی پیشین ص398 . (32) دانشجویان مسلمان پیرو خط امام // ایران در انقلاب // تهران : مرکز نشر اسناد جاسوسی آمریکا 1370 // ص419 . به محض خروج نیروهای انگلیسی از خلیج فارس ، شورشیان ظفار که ابتدا از جانب چین و یمن جنوبی و سپس از جانب شوروی حمایت می شدند ، دست به حملات پارتیزانی علیه سلطان نشین عمان زدند . شورشیان مزبور مجموعه ای بودند از عناصر انقلابی شیخ نشینهای خلیج فارس که بدنبال شکستهای پی در پی از حکومت های محلی ، به مناطق کوهستانی جنوب عمان پناه برده و در بیست و نهم خرداد 1344 جبهه آزادی بخش ظفار را بوجود آورده بودند و جبهه مزبور دست به حملات چریکی علیه سلطان نشین عمان زده بود . در اسفند ماه 1350 ، یک هیات عمانی بریاست مشاور سلطان قابوس به تهران آمد و از دولت ایران برای سرکوبی شورشیان ظفار ، تقاضای کمک کرد . طبق موافقت نامه سری که در اسفند ماه 1350 بین طرفین امضاء شد ، مقرر گردید ایران با همکاری نیروهای انگلیسی که برای آموزش ارتش کوچک عمان در آن کشور باقی مانده بودند ، در این کار تشریک مساعی بکند .
چند سال پس از همکاری ارتش شاه با حکومت عمان در سرکوبی مخالفین آن کشور ، شاه ضمن سفری که در آذر ماه 1356 به عمان کرد . پس از بازدید از نیروهای ایرانی گفت : هر گاه عمان دیگر احتیاج به حضور نیروهای ما در خاک خود نبیند ، این نیروها احضار خواهند شد و در صورت تقاضای کمک از هر کشور آزاد خلیج فارس ، ایران از امنیت آن کشور دفاع خواهد کرد .
ر.ک : به : سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی ، پیشین ص426الی429 . (33) دانشجویان مسلمان پیرو خط امام // اسناد لانه جاسوسی ، 1-6 // . تهران ، نشر اسناد جاسوسی آمریکا 1368 ص275،274 .
بخش چهارم : حمایت آمریکا از سرکوب مردم ایران توسط رژیم شاه
رژیم پهلوی ، که بواسطه ی فساد گسترده در میان سران حکومت و درباریان ، (34) مخالفت با اعتقادات مردم و حرکت در جهت محو اسلام ، و بر قراری جو سانسور و اختناق و محو آزادی های سیاسی ، اقدام به سرکوبی مردم عدالت خواه می کرد ، (35) در انجام جنایات خود همیشه مستظهر و دل گرم به حمایتهای روسای جمهور آمریکا بئده است .
کندی ( رئیس جمهور آمریکا ) در سال 1339 درصدد بود تا با انجام اقدامات اصلاحات اجتماعی ، از بروز انقلاب در کشورهای جهان سوم جلوگیری کند و بدین وسیله وضعیت سیاسی کشورهای دست نشانده را همچنان حفظ کند . تاکید شدید بر اقدامات ضد شورشی و کنترل پلیس بر اوضاع داخلی ، شاهدی بر این مدعاست . کندی و مشاوران او معتقد بودند که بهترین راه مبارزه با کمونیسم ، ترکیب کردن اصلاحات با عملیات سرکوبی است . و به همین خاطر هنگامی که هزاران نفر از مردم ایران در تظاهرات پانزده خرداد 1342 به دست رژیم شاه بخاک و خون کشیده شدند ، دولت آمریکا با بر چسب // ارتجاعی // این تظاهرات را محکوم و از برنامه های به اصطلاح اصلاحی شاه حمایت کرد . (36)
اما همین که کندی در اول آذر ماه 1342 به قتل رسید و // لیندون جانسون // معاونش زمام امور را در دست گرفت ، یک باره سیاست آمریکا تغییر کرد و همه ی ملاحظات قبلی کنار گذاشته شد .
رییس جمهور جدید بلافاصله طرحی را تصویب کرد که به موجب آن ایران می توانست دویست میلیون دلار جنگ افزار آمریکایی خریداری کند .
// جانسون // علاوه بر حمایت از برنامه باصطلاح انقلاب سفید شاه ، از بر خورد خشونت آمیز با تظاهرات سال 1342 نیز حمایت کرد . برای او ، شخص شاه ، حافظ منافع آمریکا بحساب می آمد . // جانسون // و مشاوران او حتی خشونتهای اعمال شده را کافی نمی دانستند و معتقد بودند که شاه باید با خشونت بیشتری مخالفان را سر کوب کند و آمریکا نیز باید تا آخر پشتیبان وی باشد . (37(
در تاریخ پانزدهم خرداد ماه 1343 که شاه برای پنجمین بار به واشنگتن سفر کرد ، // جانسون // از رهبری وی ستایش کرد و او را یک // اصلاح طلب // نامید که در راه سوق دادن کشورش به قرن بیستم کار می کند ... در عوض شاه نیز از سیاست آمریکا در تداوم جنگ ویتنام که منفور همه ی جهانیان حتی اکثریت ملت آمریکا بود ، حمایت می کرد تا نظر مساعد // جانسون // را بخود جلب نماید . (38)
پس از جانسون نیز با روی کار آمدن // ریچارد نیکسون // دور جدیدی از مناسبات صمیمانه و بسیار نزدیک میان شاه و دولت آمریکا آغاز گشت . نیکسون چند ماه قبل از انتخابات به تهران سفر ، و با شاه دیدار کرده بود . ظاهرا وی وعده هایی در باره ارسال سیل جنگ افزارهای آمریکایی به // دوست قدیمی // خود داده بود . دوستی شاه و نیکسون از زمانی آغاز می شد که نیکسون معاون // آیزنهاور // بود و با تشریک مساعی در کودتای 28 مرداد و بر گرداندن شاه به تخت سلطنت ، حق بزرگی به گردن او داشت . شاه که برای مبارزات انتخاباتی نیکسون 60 میلیون دلار به ستاد انتخاباتی او کمک کرده بود ، (39) با روی کار آمدن نیکسون ، یک حامی قدرتمند در آمریکا برای خود دست و پا کرد .
نیکسون در تمام طول دوران ریاست جمهوریش ، با سرازیر کردن سیل تسلیحات و مستشاران آمریکایی به ایران ، شاه را در اعمال سرکوبگرانه اش همواره بطور کامل مورد حمایت قرار می داد . در این دوران است که // ریچارد هلمز // رییس سابق سازمان // سیا // بعنوان سفیر کبیر آمریکا در ایران معین می شود و همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و ایران به اوج خود می رسد و با تقویت پایگاه // سیا // در ایران ، تهران بعنوان پایگاه مرکزی سازمان // سیا // در خاور میانه انتخاب می شود .
این دوران مصادف است با دستگیری های گسترده مخالفین رژیم شاه و اعدام ها و شکنجه های بسیار سبعانه و گسترده در زندانهای ایران ، و سر کوب وحشیانه ی هر گونه اعتراض مردمی . اما نه تنها هیچ گونه عکس العمل مخالفتی از سوی دولت آمریکا در برابر این حوادث مشاهده نمی شود ، بلکه همواره از پیشرفتها و ترقی های چشمگیر ایران تحت رهبری های داهیانه ! شاه سخن گفته می شود . (40(
پس از روی کار آمدن دولت کارتر در سال 13355 ، شاه برای تایید ادامه حکومت خویش ، باز هم به دامان دولت جدید آمریکا پناه برد و کارتر نیز گر چه در ابتدای روی کار آمدنش ، با شعارهای دفاع از حقوق بشر قصد داشت چهره خشن و قلدر مآبانه ی آمریکا را در جهان – که بخصوص در اثر جنایات بی شمار نظامیان آمریکایی در جنگ ویتنام بوجود آمده بود – پاک و منزه سازد ، اما پس از مدت کوتاهی ، وی نیز همان رویه ی // حمایت از دولتهای دست نشانده و ضد مردمی // حکومتهای قبلی آمریکا را ادامه داد .
// سایروس ونس // وزیر خارجه دولت کارتر ، در توضیح دلایل حمایت آمریکا از شاه ، در یاد داشتهای خود چنین آورده بود :
1) شاه به کشورهای منطقه کمک اقتصادی مهمی می دهد .
2)  شاه در کاهش بحران در آسیای جنوب غربی موثر بوده است .
3) نیروهای او در فرو نشاندن شورش عمان ، آن کشور را یاری داده اند .
4)  شاه در مورد نفت رسانی به غرب قابل اعتماد بوده است بطوری که حاضر نشده در تحریم نفتی 1352 ، به جمع اعراب بپیوندد .
5) او مهمترین منبع تهیه نفت اسراییل بوده است .
// ونس // در ادامه می افزاید : بنابراین ما در همان ابتدا نتیجه گرفتیم که منافع ملی ما در این است که از شاه حمایت کنیم تا او بتواند به نقش سازنده ی خود در امور منطقه ادامه دهد ... با وجود آنکه حقوق بشر از نقطه نظر حکومت کارتر اهمیت داشت ، ولی مساله ای نبود که بر امنیت و اقتصاد ، اولویت داشته باشد . (41(
پس از شروع تظاهرات گسترده مردم در سال 1356 و تشدید و گسترش آن در سال 1357 ، بنا بر متن یک سند // سرّی // سفارت آمریکا ، آمریکایی ها به رژیم شاه چنین خط می دهند : شاه و حکومت لازم است تا امتیازات به موقع و کاملا مشخص را با اقدامات عاقلانه ی بر خوردار از حاکمیت کافی و // قوه قهریه // توام نمایند تا آنهایی که ارفاق را با ضعف یکسان می دانند و باز هم بیشتر رژیم را به مبارزه می طلبند ، ترسانده شوند . (42(
// برژینسکی // ( مشاور امنیت ملی کارتر ) نیز که طرفدار اعمال خشونت برای سرکوب مخالفین شاه بود ، از شاه خواسته بود که // برای سرکوب شورشهای خیابانی از زور استفاده کند //. (43(
شاه نیز که همواره به توصیه های اربابان آمریکایی بخوبی گوش فرا می داد . شروع به سرکوب وحشیانه تظاهرات مردم ایران نمود . پس از مدتی سرکوب ، شاه به یکی از اطرافیانش گفته بود :
تا وقتی آمریکایی ها از من حمایت می کنند ، هر چه بخواهیم می توانیم انجام دهیم و هیچ کس نمی تواند مرا از جایم تکان دهد . (44) در تابستان سال 1357 که // شریف امامی // به عنوان نخست وزیر دولت آشتی ملی بر سر کار آمده بود ، پس از آنکه وی نیز نتوانست جلوی گسترش موج انقلاب و تظاهرات مردم را بگیرد ، رژیم شاه بدنبال خط دهی دولت آمریکا ، تصمیم به برقراری حکومت نظامی و سرکوب وحشیانه مردم در 17 شهریور 1357 می گیرد . // باری روبین // کارشناس مسایل خاور میانه و عضو مرکز تحقیقات استراتژیک و امور بین الملل دانشگاه // جورج تاون // آمریکا ، در کتاب خود ماجرا را اینگونه شرح می دهد : // پس از مراجعت اردشیر زاهدی ( سفیر ایران در واشنگتن ) به تهران و گزارشی که او از مذاکرات خود با // برژینسکی // ( مشاور امنیت ملی کارتر ) به شاه داد ، تصمیم به برقراری حکومت نظامی و برخورد شدید با مخالفان رژیم گرفته شد //. (45)
و به این ترتیب بود که با اعلام حکومت نظامی ، تظاهرات مردم مسلمان ایران در هفدهم شهریور ماه 1357 در میدان ژاله ( شهدا ) ی تهران از زمین و هوا به رگبار گلوله بسته شد و جمع کثیری از مردم بخاک و خون غلطیدند . (46(
دولت کارتر علی رغم کشتارهای وحشیانه مردم بدست حکومت شاه ، و حتی بعد از کشتار هفده شهریور ، همچنان از شاه حمایت می کرد .
روز یکشنبه نوزدهم شهریور ماه 1357 ، یعنی دو روز پس از تظاهرات خونین میدان ژاله ، کارتر به شاه تلفن کرد و // دوستی و حمایت شخصی خود و دولت آمریکا // را بوی خاطر نشان ساخت و // آرزوی توفیق شاه را در انجام اصلاحات و آزادی بخشی به ملت ایران // خواستار شد . (47(
این تلفن حمایت آمیز کارتر بعد از کشتار هفده شهریور 1357 ، قوت قلب جدیدی را برای دور مجددی از کشتار در شاه ایجاد کرد . // سایروس ونس // ( وزیر امور خارجه دولت کارتر ) در توجیه این مطلب گفته بود :
از نظر بین المللی ، منافع آمریکا ایجاب می کرد که ما با تمام قوا از شاه حمایت کنیم . (48(
اعلام حمایتهای دولت آمریکا از اعمال وحشیانه شاه ، بدان خاطر بوده که مقامات آمریکایی ، اعمال خشونت علیه مخالفان را موجب شکوفایی دمکراسی !!! می دانستند . در یک گزارش که سفارت آمریکا در تهران به وزارت خارجه ی آن کشور ارسال داشته بود ، می خوانیم :
شاه از نظر ما مناسب ترین فرد برای هدایت ملت ایران بسوی یک سیستم دمکراتیک است و خشونت علیه مخالفان شاه ، موجب شکوفایی دمکراسی خواهد شد !!! (49(
منابع : (34) از ظهور تا سقوط پیشین ،ص19 . حتی فردی مانند منصور رفیع زاده نیز که رییس شعبه ساواک در آمریکا بوده ، در کتاب خود مجبور به اعتراف به بخشی از حقایق حکومت پهلوی شده و می نویسد : شاه یک حکومت سرشار از دروغ ، دزدی ، فساد و وحشت را به مردم ایران تحمیل کرده بود ؛ حکومتی که برای ایرانیان غیر قابل قبول بود . آنها به این دلیل که او می خواست کشور را مدرنیزه کند ، علیه او بر نخاستند . بلکه به دلیل فساد مالی و اخلاقی منزجر کننده ای که شاه برای ایران و بخصوص دربار تدارک دیده بود ، قیام کردند . ر.ک : به : منصور رفیع زاده . // شاهد ، از شاه تا دخالت های آشکار آمریکا در ایران // ترجمه وحید ایمن ، تهران ، زریاب 1377 ص321 . (35) william fordis ".fall of the peacock throne the story of Iran " (new yourk : harper & row ,publishers ., 1980 ) ,p288(36) جنگ قدرتها در ایران . پیشین ،ص342 . (37)  james bill. Op.cit., p 156 (38) سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی . پیشین ص342 . (39) منصور رفیع زاده .پیشین ص292 . (40) // فریدون هویدا // در تاب خود در این باره می نویسد : نیکسون و کیسنجر در سفر خود به تهران ، در عوض کوشش برای تعدیل رویه ی شاه ، او را بیشتر بسوی خود کامگی سوق دادند و با افزودن به قدرت و اختیارات وی ، بجای آنکه راهی در جهت دمکراسی ، فرا رویش قرار دهند ، بر عکس ، زمینه ی دیکتاتوری شاه را فراهم کردند . ر.ک:به : فریدون هویدا . /سقوط شاه / ترجمه ح.1.مهران ، تهران اصلاعات 1371 ص74 . (41) james bill. Op. cit. p226(42) ایران در انقلاب ، پیشین ص186 . (43) Bob woodward. "veil .the sicret wars of the C.I.A 1981 – 1987 " , (London: simos & Schuster limited,1987) , p111 (44) فاطمه رجبی ، پیشین ص72. (45) باری روبین . جنگ قدرتها در ایران . پیشین ص154 . (46) باری روبی تلفات این روز را بین 700 نفر الی دو هزار نفر ذکر می کند . (47) یوسف مازندی . // ایران ابر قدرت قرن ؟// تهران نشر البرز 1373 ص652  و همچنین ر.ک .به : سقوط شاه ، جان گروگانها و منافع ملی ، پیشین ص13. (48) توطئه در ایران پیشین ص160 . (49) اسناد جاسوسی ج12سند شماره 2 .
بخش پنجم : آمریکا ، طراح کشتار 13 آبان و روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری
در روز سیزدهم آبان ماه 1357 که مصادف با سالروز تبعید امام خمینی ره بود ، ملت مسلمان ایران ، بویژه دانش آموزان و دانشجویان ضمن تجمع در دانشگاه تهران ، تظاهراتی بر پا کرده و همچون روزهای قبل از آن ، علیه حکومت شاه به شعار دادن پرداخته و خواهان باز گشت امام خمینی ره به میهن اسلامی شدند .
اما به ناگهان رگبار گلوله از هر طرف باریدن گرفت و تعداد زیادی از مردم بخصوص دانش آموزان و دانشجویان بخاک و خون کشیده شدند . صدای گلوله تا ساعت ها ادامه یافت و به وضوح مشخص بود که وضع با روزهای قبل تفاوت دارد .
فردای آنروز ، یعنی چهاردهم آبان نیز مردم به ناگاه با چهره ی متفاوتی در شهر مواجه شدند . تعداد کثیری فروشگاه و بانک و ... به آتش کشیده شده یا شیشه های آنها خرد شده بود . در عین حال ، سربازان در خیابانها بدون هیچ گونه عکس العملی به نظاره ایستاده بودند . سر انجام روز بعد اعلام شد که دولت شریف امامی استعفا داده و دولت نظامی ازهاری بروی کار آمده است .
شاید برای بعضی ، این سوال پیش آمده باشد که چرا رژیم شاه که در اوج دوران انقلاب اسلامی ملت ایران در سالهای 1356 و 1357 سعی می کرد با روی کار آوردن دولتهای به اصطلاح آشتی ملی ، مردم را از هدف سرنگون ساختن حکومت پهلوی ، بسوی راه حلهای سازشکارانه بکشاند ، به یکباره چهره عوض کرد و با کشتار وحشیانه سیزدهم آبان 1357 ، و سپس با بلوای ساختگی چهاردهم آبان ، (50) سر انجام دولت نظامی ازهاری را در پانزدهم آبان ماه بروی کار آورد ؟ برای یافتن پاسخ این پرسش و درک چهره ی واقعی زمامداران آمریکا ، باید به اسناد بدست آمده از سفارت آمریکا رجوع کنیم تا در یابیم که شیوه های گوناگونی که شاه خائن در بر خورد با انقلاب ملت مسلمان ایران در پیش می گرفت ، از ناحیه ی اربابان آمریکایی اش طراحی ، و به او جهت اجراء ، ابلاغ می شده است .
در یک سند // خیلی محرمانه // که در تاریخ ششم آبانماه 1357 ، از وزارت امور خارجه آمریکا ، به سفارت آمریکا در تهران ارسال شده بود ، // سایروس ونس // وزیر پیشین آمریکا ، چنین می گوید :
// وقت آن رسیده و بسیار مفید و لازم خواهد بود که شما بهترین تجزیه و تحلیل خود را در مورد عواقب و نتایج کوتاه مدت و دراز مدت « کاربرد یک سیاست مبتنی بر روز » برای باز گرداندن اعتصابیون به سر کارهایشان و تظاهر کنندگان از خیابانها ، برای ما بفرستید . می توان گفت در کنار چنین سیاستی ، دربند کشیدن ( کنترل ) مطبوعات و دانشگاهها و دستگیری تعداد زیادی از روحانیون و مخالفین مذهبی لازم است //.  ( سازمانهای امنیتی اعتقاد دارند که با دستگیری چهار صد مخالف اصلی ، مخالفتها فرو کش می کند ) لطفا در تجزیه و تحلیل خود ، تخمینی از وفاداری ارتش و سایر نیروهای مسلح ، در تحت شرایط سخت و کنترل در مدت زمان طولانی ، و واکنش احتمالی گروههای سیاسی داخلی ایران ، ارایه دهید . شما باید هم چنین واکنش عمومی در اثر به تعویق انداختن احتمالی انتخابات را نیز در نظر داشته باشید . (51)
همانطور که ملاحظه می شود ، نامه فوق مربوط به یک هفته پیش از اعلام روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری است و به خوبی مشخص می کند که طرح تغییر کابینه ها و تغییر شیوه های بر خورد با روند انقلاب ، از سوی مقامات آمریکایی طراحی می شده است .
بر طبق مطالبی که « برژینسکی » در کتاب خود ذکر کرده ، در روز دهم آبان ، سفیر آمریکا در ایران به اتفاق سفیر انگلیس در ایران ، با شاه ملاقات کردند و این دیدار موجب مخابره ی پیامی از جانب سفیر آمریکا شد که به تشکیل جلسه مهم « اتاق وضعیت اضطراری » کاخ سفید در تاریخ یازدهم آبان انجامید . برژینسکی در ادامه می نویسد : « من همان روز رییس جمهور را از تلگرام سفیر مطلع کردم و به او [ کارتر] گفتم که به عقیده من در صورتی که شاه نتواند اعطای امتیازات سازنده را با قدرت نمایی توام کند ، نابود خواهد شد ... [ در جلسه فردای آن روز یعنی یازدهم آبان ] پیشنهاد کردم پیامی برای سفیر فرستاده شود که منعکس کننده نظر رییس جمهور بر این اساس باشد که ایالات متحده بدون قید و شرط از شاه پشتیبانی می کند و ما نمی خواهیم او را در اخذ تصمیمات خاصی که برای انتخاب شکل ظاهری دولت لازم دارد به تردید بیاندازیم ، اما حس می کنم که شرایط ، اقدام قاطع شخص او را برای اعاده نظم و اقتدار ایجاب می کند » (52)
در این جلسه که ظاهرا تصمیم جمعی بر آن می شود که باید یک دولت نظامی در ایران بر سر کار بیاید ، وزیر دفاع آمریکا می گوید :
اقدام به تشکیل دولت نظامی را میتوان به نحو دیگری توجیه کرد ، مثلا بعنوان گامی برای تهیه مقدمات انتخابات » . در سند // سرّی // دیگری از اداره اطلاعات و تحقیقات وزارت خارجه آمریکا ، خطاب به وزیر خارجه آمریکا ، به تاریخ یازدهم آبان 1357 ، چنین آمده است :
بدون توجه به اینکه روند انتقال چگونه صورت می گیرد ، مطمئنا سرکوب های کوتاه مدت برای پایان بخشیدن به نا آرامی ها ضروری است . به هر حال ، این عمل جواب مشکل اساسی نیست ، زیرا سرکوب ها حتما به خشونت های گسترده تری منجر خواهد شد و خطر اضمحلال کامل قدرت و تند روی در سیاستهای ایران را در بر خواهد داشت . (53(
در سند// سرّی // دیگری نیز که از جانب سفیر آمریکا در ایران ، برای وزارت امور خارجه آمریکا به تاریخ دوم یازدهم آبان ماه 1357 یعنی درست سه روز پیش از اعلام دولت نظامی و روی کار آمدن ژنرال ازهاری ارسال شده ، چنین آمده است :
هر راه حل نظامی بایستی لزوما یک درگیری سخت با تظاهر کنندگان در خیابانها و استادان که در دانشگاه تظاهرات می کنند ، دانش آموزان و معلمان در مدرسه ، رهبران مذهبی و پشتیبان بازاری آنها ، چپی ها از همه نوع ، و تعداد قابل ملاحظه ای از کارگران اعتصابی داشته باشد تا بتواند همه اعتصابیون را به سر کار باز گرداند . محدود کردن مطبوعات هم غیر قابل اجتناب است . انجام این عملیات بطور حتم هزاران دستگیری بدنبال خواهد داشت . که در میان آنها احتمالا بسیاری از زندانیان سیاسی خواهند بود که در یکی دو سال اخیر آزاد شده اند . از آنجا که مخالفین آشکار کرده اند که آماده مقاومت به شیوه ی چریکی هستند ، ارتش مجبور خواهد بود با خشونت های گسترده شهری و تروریسم مخفی خارج شهری ، مقابله کند ... ارتش باید قادر باشد نا آرامی ها را خارج از شهرهای بزرگ نیز کنترل کند .
برای جریانات شهری ، پلیس و ساواک باید اختیارات بیشتری نسبت به آنچه در ماههای اخیر داشته اند ، بدست آورند و شاید لازم شود که توسط دایره اطلاعات ارتش که مورد وثوق فرماندهی عالی ارتش است ، یاری داده شوند . برای موثر واقع شدن راه حل نظامی ، بایستی ایران را به کشور شدیدا کنترل شده ای ، مانند ایران قبل از شروع برنامه اعطای آزادی های سیاسی در اواسط سال 1976 ، تبدیل نمود ... در این شرایط خونریزی افزایش خواهد یافت و بر جمعیت بیشتری از آنچه تاکنون در تاریخ پهلوی اثر گذاشته ، تاثیر خواهد گذاشت . زخمهای روانی این عملیات تا زمانی طولانی بعد از پایان اقدام نظامی ، ادامه خواهد داشت . (54(
یک بار دیگر متن نامه // سری // فوق را مرور کنید تا بهتر پی ببرید که چه کسانی طرح « درگیری سخت با تظاهر کنندگان در خیابانها و سر کوبی استادان در دانشگاهها و دانش آموزان و معلمان در مدرسه ها و رهبران مذهبی و کارگران اعتصابی » را می ریخته اند . برنامه // محدود کردن مطبوعات // را چه کسانی پیشنهاد داده اند و طرح // هزاران دستگیری // را و همچنین // افزایش اختیارات پلیس و ساواک // برای جنایت بیشتر ، توسط چه مقاماتی ارایه شده است ؟ طرح // تبدیل ایران به یک کشور شدیدا کنترل شده//یعنی دچار یک حاکمیت مبتنی بر خفقان و دیکتاتوری و ترور و وحشت ، را چه کسانی ارایه کرده اند؟والبته شرط موفقیت همه ی این طرحها آن است که//خونریزی افزایش یابد // .
می بینید که چگونه داعیه داران « حقوق بشر » نسخه ای را که برای سرکوب آزادی خواهان شیلی و بر قراری دیکتاتوری « پینوشه » جلاد پیچیده بودند ، در ایران نیز برای محمد رضا پهلوی همان را تجویز کردند . و حکومت دست نشانده و نوکر صفت پهلوی نیز چه خوب دستورات دیکته شده از طرف اربابان آمریکایی اش را در روز سیزدهم آبان و روزهای پس از آن مو به مو به اجرا گذاشت .
در پاسخ به این پیشنهادات ، برژینسکی همان روز پیامی برای سولیوان می فرستد تا آن را برای شاه ارسال کند . این پیام از سه جزء اساسی تشکیل یافته بود : اول ، حمایت بی قید و شرط ایالات متحده را از شاه اعلام می کرد . دوم ، لزوم اتخاذ یک « اقدام قاطعانه » جهت برقراری نظم و حاکمیت شاه را خاطر نشان می ساخت و حمایت همه جانبه ایالات متحده از تصمیم شاه را نیز بیان می داشت ، خواه شاه یک حکومت ائتلافی انتخاب کند و یا یک حکومت نظامی . سوم ، ابراز امیدواری شده بود هنگامی که نظم و حاکمیت بر قرار شد ، شاه تلاشهای محتاطانه تری جهت گسترش آزادی و ( از میان بر داشتن ) فساد انجام دهد ! . (55(
سولیوان نیز در کتاب خود ماجرا را اینگونه شرح می دهد که : شاه گفت که برای او چاره ای جز استقرار یک دولت نظامی باقی نمانده است . بعد از این مقدمه از من پرسید که آیا می توانم فورا با واشنگتن تماس گرفته ، از حمایت آمریکا و از تصمیم آنها اطمینان حاصل کنم ؟ پاسخ دادم ، چون پیش بینی این موضوع را می کردم ، قبلا نظر واشنگتن را در این مورد جویا شده ام . رییس جمهور و دولت آمریکا از این اقدام پشتیبانی خواهند کرد . (56(
برژینسکی می گوید : من روز بعد ، یعنی دوازدهم آبان ، با اجازه ی رییس جمهور مستقیما با شاه مکالمه کردم . من به شاه گفتم که ایالات متحده بدون هیچ قید و شرطی ، به نحو تام و تمام ، در بحران کنونی از شما حمایت می کند . شما از حمایت کامل ما بر خوردارید ... وی دنباله ی ماجرا را چنین تعریف می کند :
مقصود من از تلفن زدن به شاه این بود که برای او روشن کنم که رییس جمهور و ایالات متحده پشت سرش ایستاده اند و او را تشویق کنم قبل از آنکه زمام امور از دست اختیار خارج شود ، اقدام قهر آمیزی انجام دهد . (57)
شاه بار دیگر در روز سیزدهم آبان با سفرای آمریکا و انگلیس ملاقات کرد . شاه به آنها گفت که برژینسکی خیلی راحت می گوید که ایالات متحده از یک دولت نظامی به منزله ی آخرین وسیله ، پشتیبانی خواه کرد . (58(
دو روز بعد ، شاه تشکیل دولت نظامی را اعلام داشت . ضمنا خطاب به ملت سخن گفت و قول داد که دولت به محض اعاده ی نظم ، به طرف اعطای آزادی بیشتر گام بر خواهد داشت . ( به واقع همان رهنمودهای دولت آمریکا را اعلام کرد (.
برژینسکی که از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شده بود می گوید : من این اقدام را نشانه مژده بخشی تلقی کردم دال بر اینکه شاه بالاخره برای مقابله با بحران و اعمال رهبری موثر آماده شده است . احساس می کردم با ارتش عظیمی که تحت فرماندهی دارد ، اگر نبردی رو در رو صورت پذیرد ، می تواند پیروز شود . (59)
همانگونه که ملاحظه می گردد ، اسناد فوق از گویاترین اسناد دوران انقلاب است و نشان می دهد که کشتار صدها دانش آموز و دانشجو در دانشگاه تهران در روز سیزدهم آبان ماه 1357 ، ومتعاقب آن روی کار آمدن دولت نظامی ژنرال ازهاری ، و سپس سانسور و تعطیل نمودن نیروهای امنیتی ، با طرح و برنامه دولت آمریکا انجام گرفته است . پس از گذشت حدود پانزده روز از روی کار آمدن دولت ازهاری ، هنگامی که دولتمردان آمریکا مشاهده می کند ازهاری نیز نتوانسته اعتراضات مردم را سرکوب کرده و به اعتصابات پایان دهد ، در تاریخ 30 آبان ، کارتر ضمن دیداری با اردشیر زاهدی ، از او می خواهد که در باز گشت به ایران ، حمایت موکد آمریکا از شاه را به وی ابلاغ و ضمنا ضرورت نشان دادن قاطعیت از سوی شاه را اعلام کند . (60) و با این پیام در واقع کارتر از شاه می خواهد تا همچنان به کشتار مردم مسلمان ایران ادامه دهد تا بلکه بتواند صدای اعتراض آنان را خاموش سازد .
منابع : (50) تیمسار اویسی ( فرماندار نظامی تهران ) بعدها اعتراف کرده بود که شاه بطور محرمانه او را احضار کرده و از او خواسته بود که ترتیبی بدهد تا در روز چهاردهم آبان ، سربازان بطرف مامورین ساواک که قصد داشتند در سطح تهران آتش سوزی براه انداخته و فروشگاهها و بانکها را مورد هجوم قرار دهند ، تیراندازی نکنند . ر.ک.به: شاهد،از شاه تا دخالتهای آشکار آمریکا در ایران پیشین ص422 .(51) ایران در انقلاب پیشین ص226 . (52) سقوط شاه ، جان گروگانها و منافع ملی پیشین ص15و16. (53) ایران در انقلاب پیشین ص245.(54) همانص251.(55) Gary sick . op . cit ; p68 (56) ماموریت در ایران پیشین ص127 . (57) سقوط شاه ، جان گروگانها و منافع ملی پیشین ص2019و. (58) سقوط شاه ، جان گروگانها و منافع ملی پیشین ص20. خود شاه نیز در کتاب // پاسخ به تاریخ // اشاره به حوادث آن ایام می گوید : سفرای دولتین آمریکا و انگلیس در ملاقاتهای خود تکرار می کردند : ما همچنان از شما پشتیبانی می کنیم . وی سپس چنین ادامه می دهد که : غالبا شخصیتها یا فرستادگانی از آمریکا بدیدار من می آمدند و سیاست مقاومت و اعمال قدرت را توصیه می کردند . ر.ک.به : محمد رضا پهلوی . // پاسخ به تاریخ // تهران شهر آب 1371 ص416 . (59) سقوط شاه جان گروگانها و منافع ملی پیشین ص21 . (60) سقوط شاه ، جان گروگانها و منافع ملی پیشین ص27 .
بخش ششم : آگاهی آمریکا از فساد حکومت پهلوی
حکومت پهلوی ، حکومتی بود که فساد در تار و پود آن ریشه دوانیده بود و دولتمردان آمریکا نیز بخوبی بر این امر واقف بودند . اما علی رغم این آگاهی ، از آن حکومت سر سختانه جانبداری می کردند .
در این بخش از چند زاویه مختلف به این مطلب نگاه می کنیم :
الف ) خاندان سلطنتی و درباریان :
در یک گزارش تحت عنوان « نخبگان و توزیع قدرت در ایران » که با طبقه بندی « سرّی » در بهمن ماه 1354 توسط یکی از تحلیل گران سازمان « سیا » تهیه شده ، چنین آمده است :
محمد رضا شاه در سال 1941 بر تخت شاهی تکیه زد . وی که فرزند پدری ظالم و سلطه جو بود ، از زمان به قدرت رسیدنش پیشرفتهای بسیاری کرده است . (61) در دنباله همین مطلب با اشاره به دربار و اطرافیان شاه می گوید :
دربار سلطنتی از دیر باز مهد توطئه های دوران باستان بوده است . در خاندان شاه بسیاری از خویشاوندان فاسد از نظر مالی وجود دارد که مهمترین آنها خواهر دو قلوی وی « اشرف » است که ماهیتا طمّاع و دارای تمایلات جنون آمیز زنانه می باشد . (62) برخی دیگر از فسادهای موجود در دربار محمد رضا پهلوی و فعالیتهای غیر قانونی و نامشروع اشرف نیز در بخش دیگری از گزارش چنین منعکس شده است که :
اشرف در زمینه فساد مالی و خوشگذرانی با مردان جوان ، از شهرتی نیمه افسانه ای بر خوردار است . (63) و در جای دیگر از همین گزارش آمده که :
گر چه مداخلات سیاسی اشرف کاهش یافته ، علایق وی به تجارت و بازرگانی اغلب نامشروع به قوت خود باقی است . او همیشه از نفوذ خود برای اعطای قرار دادهای دولتی به دوستانش استفاده کرده و آنها نیز در ازای آن به او مبلغی پرداخت کرده اند . (64(
‹ تیمسار فردوست › در زمینه ی دخالت اشرف در قاچاق مواد مخدر نیز می گوید : در دوران محمد رضا ، تبلیغات پر سر و صدایی علیه قاچاق مواد مخدر براه افتاد و عده ای قاچاقچی خرده پا اعدام شدند . این در حالی بود که بارها افتضاحات اشرف در زمینه قاچاق مواد مخدر پخش می شد و در مطبوعات خارجی انعکاس می یافت . (65) در یکی دیگر از گزارشات سفارت آمریکا تحت عنوان « خاندان سلطنتی » که با طبقه بندی « خیلی محرمانه » در سال 1350 تهیه شده ، چنین آمده است که :
خواهر دو قلوی شاه ، یعنی شاهدخت اشرف ، بخاطر روشهای فساد انگیزش ، یکی از مهمترین عوامل سرشکستگی این خاندان است و احتمالا بیش از دیگر اعضای خانواده بر شاه اعمال نفوذ می کند . در ادامه این گزارش آمده :
واقعیت امر این است که به جز ملکه و ولیعهد ، دیگر اعضای خانواده همیشه مایه شرمساری شاه و لکه دار شدن حیثیت خاندان سلطنتی می باشند . (66) و در بخش دیگری ، نظر مردم ایران را به اینگونه منعکس کرده اند که :
مردم ، خویشان نزدیک شاه را افرادی بسیار فاسد ، فاقد اصول اخلاقی ، و اصولا بی توجه به ایران و ایرانی می دانند . (67)
ولی باید دید که واقعیت چه بوده است ؟ آیا همانگونه که برخی از تحلیل گران سفارت آمریکا و وزارت امور خارجه ی آمریکا گفته اند ، این خویشان و نزدیکان و اعضای خاندان سلطنتی بوده اند که مایه ی شرمساری شاه بوده اند ، یا اینکه « محمد رضا شاه » نیز مظهر فساد و تباهی بوده است ؟
‹ حسین فردوست › یار صمیمی و دیرین شاه ، در کتاب خود در باره « محمد رضا » می نویسد :
محمد رضا ، قبل و بعد از ازدواج با فرح ، که زن رسمی اش بود ، با زنهای زیادی رابطه داشت . رفیقه های یک شبه و چند شبه ی فراوانی داشت که معرف آنها « اشرف » ( خواهرش ) و عبدالرضا ( برادرش ) بودند و اینها بیشتر از رده ی میهمان داران خارجی هواپیمایی ها بودند . در مسافرت هایش به آمریکا هم زن های متعددی را می دید که « دوّلو » به او معرفی می کرد و من در جریان نبودم ولی مطلع می شدم . بطور کلی پولهای کلانی به اینها می داد . (68)
وی در بخش دیگری از کتاب خود مجددا به هرزه گی های شاه اشاره کرده و می گوید :
‹ علم › محرم محمد رضا بود و سالها بعنوان وزیر دربار ، کنترل کامل دربار محمد رضا را بدست داشت . او هر گاه محمد رضا می خواست . برای او از خارج یا داخل زن پیدا می کرد و با هزینه های گزاف ترتیب مجالس هم خوابگی محمد رضا را می داد . (69) مساله فساد مالی شاه و غارت میلیاردها تومان از اموال عمومی مردم نیز مثالهای فراوانی دارد که در اینجا فقط به برخی از آنها اشاره می شود :
محمد رضا فردی بنام « منصور مزین » ( سرلشکر باز نشسته ارتش ) را طبق فرمانی ، رییس املاک بنیاد پهلوی در گرگان کرده بود . تصور می کنم زمان آن حدود 15 سال قبل از انقلاب باشد . مزین طبق دستور محمد رضا به فروش این املاک و تبدیل آن به پول نقد پرداخت . او در سال مبلغی را به محمد رضا می داد که به معاون مالی دربار پرداخت می شد و او به حساب محمد رضا می ریخت و مبالغ هنگفتی خودش می دزدید ... مزین حدود ده سال زمینهای گرگان را فروخت و وقتی تمام شد فروش زمینهای گنبد را شروع کرد . او هر چه زمین موات و منابع ملی در این منطقه بود فروخت و سپس به سراغ زمینهای موات و مراتع شهرستان بجنورد رفت . پولها همه به دربار تحویل می شد و محمد رضا از مزین رضایت کامل داشت . نیمی از اراضی بجنورد فروش رفته بود که انقلاب شروع شد . در زمان دولت « شریف امامی » نماینده گرگان برای جلب نظر مردم ، به دزدی های مزین اشاره کرد و خواستار شد که وی از منطقه احضار و پرونده اش به دادگستری تحویل شود . و این در حالی بود که مزین مدتی قبل ایران را ترک کرده بود !
این یک نمونه از سوء استفاده های محمد رضا بود که در حالی که با سر و صدا در طی « انقلاب سفید » اراضی موات و مراتع را ملی اعلام کرد ، خودش مرغوب ترین اراضی موات و مراتع را تخریب کرد و فروخت و پول آنرا بخارج انتقال داد . (70) فر دوست در بخش دیگری از کتاب خود می نویسد :
نخست وزیر میلیاردها تومان بودجه سری سالیانه ترتیب می داد که دو سوم آن بدستور محمد رضا ، چه برای خود و چه برای خانواده اش و چه هر فرد دیگری که دستور می داد ، هزینه می شد . (71)

در مورد فرح ، ( آخرین همسر رسمی شاه ) نیز مطالب بسیاری وجود دارد که فقط به چند نمونه آن اشاره می کنیم :
فرح دیبا که تا قبل از ازدواج با شاه از خانواده معروفی نبود ، پس از ازدواج با محمد رضا ، همه ی افراد فامیل دیبا را که از سراسر کشور به کاخ مراجعه کرده بودند ، پذیرفت . ‹ قطبی › پدر فرح ) مقاطعه کارهای سازمان برنامه و بودجه را به انحصار خود در آورد و با کمک رییس سازمان برنامه و بودجه بود ، با 25 درصد استفاده به افراد دیگر واگذار می کرد . به این ترتیب ظرف دو سه سال ، ثروت او به میلیاردها تومان رسید ... اطلاع دقیق دارم که فقط مهندس قطبی ، مجید اعلم ( دوست شب و روز محمد رضا ) و مهندس دیبا ، حدود 80 درصد مقاطعه های بزرگ کشور را از سازمان برنامه می گرفتند و با 25 درصد حق و حساب بدیگران می دادند ... هزینه شخصی فرح و جواهرات و بذل و بخششهای او نیز حساب جداگانه داشت و فقط به لیلی امیر ارجمند ( مشاور فرح ) ، برای طرحهای بی موردش طی چند سال ، دستور پرداخت میلیاردها تومان را داد . (72) « فردوست » در قسمت دیگری از خاطراتش ، اوج فساد و غارتگری حکومت پهلوی را چنین بیان می کند :
از زمان نخست وزیری « هویدا » دربار ایران به دوران قاجار رجعت داده شد و همه چیز مملکت در اختیار محمد رضا و فرح قرار گرفت . هر چه زیاد می آمد متعلق به اسد اله علم ( وزیر دربار ) بود . ارتش را هم آمریکایی ها و انگلیسی ها می چاپیدند و در سفارشات تیمسار طوفانیان ( مسوول خرید تسلیحات نظامی ) محمد رضا هم بی نصیب نبود و مبالغ معتنابهی به حسابش در خارج ریخته می شد . بنابراین اگر دوران فرح را اوج فساد و چپاول و غارتگری دربار پهلوی بخوانم ، سخن گزافی نگفته ام . (73)
ب ) احزاب و نهادهای قانون گذاری :
در گزارش « نخبگان و توزیع قدرت در ایران » به تاریخ 1355 ، در مورد وضعیت مجلس نمایندگان ایران در دوران حکومت پهلوی ، چنین آمده است :
محمد رضا در سال 1342 یعنی چهل سال پس از آنکه پدرش مجلس را تحت کنترل داشت ، وی نیز پارلمانی ایجاد کرد که خودش آنرا کاملا در اختیار داشت . در دهه ی گذشته مجلسین دوره های 21 و 22 و 23 همان نقشی را برای محمد رضا ایفا می کردند که مجلسین دوره پنجم تا سیزدهم برای رضا شاه ... اهداف متفاوت دو دیکتاتور سلطنتی سبب شد که دو مجلس با چهره های متفاوت لیکن مطیع ، پدید آید . در هر دو مورد ، یک نماینده می بایست حامی برنامه های شاه باشد . هر گونه شرط دیگر تحت الشعاع این شرط مهم قرار می گرفت . (74) در جای دیگر چنین می گوید : پارلمان بر خلاف مفهوم آن ، ی قوه مقننه نیست . و همچنین در جای دیگر نیز می گوید : پارلمان در دوازده سال گذشته بازیچه دست شاه بوده است . (75)
در یکی دیگر از اسناد « خیلی محرمانه » سفارت آمریکا به تاریخ یازدهم خرداد 1357 ، ضمن معرفی حزب رستاخیز بعنوان یک حزب آلت دست دولت و بعنوان سخنگوی شاه ، چنین آمده است : // مجلس ( شورای ملی ) و سنا ، مانند حزب رستاخیز که یک تشکیلات سیاسی تک حزبی است آلت دست دولت می باشند . (76)
ملاحظه می گردد که اسناد فوق بخوبی گویای پوشالی بودن احزاب و نهادهای قانون گذاری در رژیم شاه بوده ، مقامات آمریکایی بوضوح از این امر مطلع بوده اند .
ج) حقوق بشر و آزادی های سیاسی :
دریکی از اسناد « سرّی » سفارت آمریکا که در اردیبهشت ماه 1350 و در مورد اوضاع سیاسی داخلی ایران تهیه شده ، در مورد آزادی های سیاسی در ایران چنین گفته شده است :
نا رضایتی محافل فرهنگی ، روشنفکری ، و تجاری ، از اقدامات سرکوبگرانه ساواک و حضور همه جانبه آن افزایش یافته و ترس از ساواک مانع از تحقق آزادی بیان ، کند شدن تجربه های فرهنگی و عمرانی ، و ایجاد جوّی نا سالم گردیده است . (77) در سند دیگری به تاریخ 19 دی ماه 1357 چنین آمده است :
تخطی از حقوق بشر توسط نیروهای امنیتی ، تقریبا یک رویداد پیش پا افتاده معمولی بود . (78) و در ادامه ی مطلب ، با اشاره به حوادث نیمه اول سال 1357 می گوید :
در مرداد ماه 1357 ، شاه اطلاع داد که انتخابات پارلمانی سال آینده « صد در صد » آزاد خواهد بود و قول آزادی مطبوعات ، بیان و اجتماعات مسالمت آمیز داد . شاه همچنین وعده داد اصلاحات بیشتری در سیستم قضایی انجام گیرد . اما علی رغم این تعهد ، آشوب ها بهمان صورت ادامه پیدا کرد . نیروهای امنیتی گاهی اوقات از خشونت فوق العاده ای در درگیری با تظاهر کنندگان غیر مسلح استفاده می کردند . دستگیری های سر خود صورت می گرفت و محدودیت خیلی از آزادی های سیاسی و مدنی ادامه یافت . (79) و در قسمت دیگری از این گزارش در مورد اعمال شکنجه توسط دستگاههای امنیتی گفته شده است :
قوانین جزایی ایران شکنجه را ممنوع می کند و مجازاتهای شدیدی برای متخلفین تعیین می نماید . بهر حال ، این ممنوعیت در گذشته بطور مکرر توسط نیروهای امنیتی زیر پا گذاشته شده است ... سازمان عفو بین الملل گزارش داد که هیاتی که این سازمان در ماه نوامبر به ایران فرستاده بود ، گزارشهایی از نمونه های بیشمار شکنجه که در طول باز جویی و بعنوان مجازات برای فعالیت های سیاسی از آن استفاده می شود ، دریافت کرده است . (80)
« کارتر » نیز در خاطرات خود می نویسد :
طبقات متوسط و دانشجویان و روحانیون می توانستند پایه های سه گانه ای برای پیشرفت هماهنگ ایران باشند ، اما از گزارش هایی که دریافت کرده بودم می دانستم که هر سه این گروه مخالف اقدامات شاه هستند و برای رژیم او خطر به شمار می روند ... (81) ساواک با بی رحمی فوق العاده با مخالفان رفتار می کرد و من اطلاع داشتم که دست کم 2500 زندانی سیاسی در زندانهای شاه می پوسند . شاه اعتقاد قطعی داشت که تنها راه مقابله با مخالفان جدی رژیم ، قلع و قمع کردن آنهاست . (82)
جملات فوق بخوبی حاکی از آن است که « کارتر » با علم به ضد مردمی بودن رژیم شاه و نقض گسترده ی حقوق بشر در آن رژیم ، همچنان از حکومت شاه حمایت و پشتیبانی می کرده است . و این موضوع ، کاملا پوچ بودن ادعا های دولت کارتر را مبنی بر حمایت از حقوق بشر در دنیا ، اثبات می کند .
منابع : (61) از ظهور تا سقوط پیشین ص19. (62) همان ص19. (63) همان ص43. «منصور رفیع زاده» نیز در این باره در کتاب خود می نویسد : اشرف ، خواهر دو قلوی شاه ، چشم دنیا را در آورد و از همه چیز جز مسایل ( جنسی) و فیلم های پور نو گرافی خسته بود . وی اوقات خود را با هر مردی که چشمانش را می گرفت گذرانده ، سپس ترتیب ارتقاء آن شخص را می داد . ر.ک به : شاهد ؛ از شاه تا دخالت های آشکار آمریکا در ایران . پیشین ص 321 . (64) از ظهور تا سقوط پیشین ص109 . (65) حسین فردوست ، « ظهور و سقوط سلطنت پهلوی » جلد 1 تهران اطلاعات 1374 ص262 . (66) از ظهور تا سقوط پیشین ص268 . البته این نظر آمریکایی ها است و حال آنکه بر طبق مطالبی که در خاطرات « احمد علی مسعود انصاری » ( پسر دختر خاله فرح پهلوی) آمده ، هم فرح و هم رضا ( ولیعهد ) همچون خود محمد رضا پهلوی ، عیاش و فاسد الاخلاق بوده اند . بعنوان نمونه ، به مطالب زیر که در باره ی فرح گفته شده ، توجه کنید : « فریدون جوادی » از دوستان ایام «فرح» در مدرسه رازی و استاد دانشگاه بود . وی همسری به اسم لیدا داشت که ارمنی بود ... جوادی و فرح مدتها با هم رابطه ی مخفیانه داشتند ... یک بار یکی از تیمسارها که از فرماندهان گارد بود ، برای خود من [ انصاری ] حکایت کرد که در شکارگاه خجیر یکی از سربازان گارد ، فرح و جوادی را در حال نا مناسبی دیده بود و ظاهرا چون آدم متعصبی بوده طاقت نمی آورد و نزد تیمسار مزبور می آید و ضمن باز گفتن ماجرا می گوید : ما خیال می کردیم که از یک زن عفیفه نگهبانی می کنیم و نمی دانستیم که این طور مسایلی هم در میان است . ر.ک . به : احمد علی مسعود انصاری . « پس از سقوط ( سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی ) » تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی 1371 ، ص52و166 . وی در بخش دیگری از کتاب در مورد رابطه ی نا مشروع این دو نفر با هم می گوید : در همان ایامی که شاه در بیمارستان معادی قاهره بستری و در حال مرگ بود ، جوادی و فرح ، شبها در اتاق انتظار خصوصی بیمارستان ، با هم بسر می بردند . همان ص167 . انصاری در مورد روابط نا مشروع سایر دوستان فرح نیز می گوید :  در مکزیک ، خدمه شاه همیشه پیش من گله و شکایت می کردند که در اینجا دوستان زن شهبانو ، دست به کارهایی می زنند که آبروی ما می رود . من هم بالاخره یک روز طاقت نیاوردم و ماجرا را با فرح در میان گذاشتم و گفتم خانه ی شاه حرمت دارد ! و برای حفظ حریم این خانه به دوستانتان بگویید جلوی خود و کارهایشان را بگیرند . اما با کمال تعجب ، ایشان جواب داد که اینها اختیار پایین تنه خودشان را دارند و به کسی مربوط نیست ! همان ص 167 و 168 . (67) همان ص269 . (68) ظهور و سقوط سلطنت پهلوی پیشین ص209 . (69) از ظهور تا سقوط ص255 . (70) همان ص217و218 . (71) ظهور و سقوط پهلوی پیشین ص217 . (72) همان ص212 الی 215 . در مورد غارت ثروت های این کشور و خارج کردن آنها بصورت جواهرات ، توسط اعضای خاندان سلطنت ، انصاری در کتاب خود می نویسد:
موقع ترک وطن ، شاه و خانواده اش مقدار زیادی از جواهرات خود را بهمراه آوردند . از جمله شاه بهمراه اثاثیه خود چهار جعبه جواهرات آورد . استوار شهبازی که همراه خانم دیبا ( مادر فرح ) جواهرات را برای امانت سپردن به بانک سوییس برده بود ، به من گفت که جواهرات در چهار جعبه بزرگ ، هر یک به اندازه نیم قد انسان بود . البته این جواهرات خود شاه و فرح بود . والا حضرتها نیز جواهرات خود را بطور جدا گانه ای آورده بودند . بویژه اشرف ، که همانگونه که پیشتر ذکر شد ، پیش از اوج گیری انقلاب ، از ایران خارج شده بود . هم چنین ملکه مادر هم ، که حدود یک سال قبل از انقلاب به لندن آمده بود . بیشتر جواهرات خود را در همان زمان همراه آورده بود . ر.ک.به : پس از سقوط پیشین ص301 . (73) همان ص215 . (74) از ظهور تا سقوط پیشین ص69 . (75) همان ص21 . (76) ایران در انقلاب پیشین ص90 . (77) از ظهور تا سقوط پیشین ص394 . (78) ایران در انقلاب پیشین ص394 . (79) همان ص395 . (80) همان ص396 . (81) سیاست خارجی آمریکا و شاه پیشین ص 322و323 . « ادوارد کندی » که مبارزه نامزدی حزب دمکرات را در برابر کارتر ، آغاز کرده بود گفت : شاه یکی از خشن ترین رژیم ها را در تاریخ بشر اداره می کرده است . ر.ک.به : فاطمه رجبی . « آمریکا شیطان بزرگ » تهران کتاب صبح 1376 ، ص104 . (82) سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی پیشین ص477 و 478 .
 بخش هفتم : ماموریت هایزر در ایران
در طی سالهای 1356 – 57 که طوفان سهمگین انقلاب اسلامی ، طومار دولتهای دست نشانده شاه را یکی پس از دیگری درهم می پیچید ، بالاخره شاه با مشورت آمریکا ، « شاپور بختیار » را برای تشکیل کابینه دعوت کرد . (83) و در نهایت خود نیز مجبور شد که بر اثر فشار مردم ، کشور را ترک گوید و قدرت را به بختیار واگذار کند .
اما مخالفت امام خمینی ره و ملت مسلمان با دولت بختیار – که آن را دست نشانده آمریکا می دانستند – باعث شد که بختیار نیز در عمل نتواند به اعتصابات و تظاهرات میلیونی مردم خاتمه دهد و این امر سبب گردید تا برخی از سردمداران کاخ سفید به فکر انجام یک کودتای نظامی و قلع و قمع کردن گسترده مردم مسلمان ایران بیافتند . (84) بدین خاطر ، ژنرال « هایزر » که معاون نیروهای « ناتو » در اروپا بود ، را به ایران اعزام کرده تا وی زمینه های کودتا را فراهم سازد . ژنرال « رابرت هایزر » که از ژنرالهای چهار ستاره نیروی هوایی آمریکا بود ، بالاترین درجه نظامی زمان صلح در آمریکا را داشت . وی بعلت سابقه خدمت در ایران و تماسهای متعدد شخصی اش با افسران بلند پایه ی ایران ، انتخاب شده بود . وی ماموریت داشت تا انسجام ارتش شاهنشاهی را حفظ کرده و در واقع پایگاه اصلی قدرت آمریکا در ایران را حفظ کند . ژنرال الکساندر هیگ نیز اظهار داشته بود که مقامات کاخ سفید ، هدف از ماموریت هایزر را انجام یک کودتای نظامی عنوان داشته بودند . (85) همچنین وی وظیفه داشت تا ارتش را به حمایت از دولت بختیار ترغیب کند . (86)
در روز چهاردهم دی ماه 1357 خبر ورود وی بصورت سرّی به رییس نمایندگی نظامی آمریکا در ایران ( ژنرال فیلیپ گاست ) داده می شود . مقدمات کار طوری فراهم شده بود که او بطور پنهانی وارد تهران شود . (87)
‹ هایزر › در مورد روحیه ی سران ارتش به هنگامی که وارد ایران شده بود می گوید : // زمانی که به ایران رسیدم ، مقامات عالیه ارتش می خواستند بهمراه شاه ، ایران را ترک کنند و نگه داشتن آنها در ایران دشوار بود . آنان را می بایست تشویق کرد که بمانند زیرا در صورت خروج آنان ، ارتش ایران از هم می پاشید// . (88)
هایزر در کتاب خاطراتش ، هدف از ماموریت خود را ابلاغ پیام کارتر به ارتش ذکر نموده که طی آن ماموریت داشته سران ارتش را از حمایت رییس جمهور آمریکا مطمئن ساخته و ضمن آماده کردن آنان برای کودتای نظامی ، از هر گونه اقدام نظامی زود هنگام که احتمالا موجبات گسیختگی ارتش را فراهم می کرد ، جلوگیری نماید .
اما آنچه که هایزر بعنوان هدف ماموریت خود ادعا می کند ، همه ی مطلب نیست . بلکه بنابر پاره ای گزارشات ، از جمله اعتراف سولیوان ( سفیر آمریکا در ایران ) در کتاب خود ، هدف دیگر ماموریت هایزر علاوه بر مطالب فوق الذکر ، بررسی اوضاع ایران و بالاخره در صورت تشخیص وخامت اوضاع ، در درجه نخست بر چیدن پایگاههای جاسوسی در مرز شوروی ، و خارج کردن دستگاههای پیچیده آن و سایر سلاحهای پیشرفته ، و سپس فسخ قراردادهای خرید اسلحه بدست بختیار بوده است . در حقیقت آمریکا با موفقیت در امضاء گرفتن از بختیار که سند تاریخی خیانت بختیار به ملت ایران می باشد ، نه تنها اسلحه های خریداری شده را تحویل نداد ، بلکه به این وسیله موفق شد که مبالغ کلانی ارز ، بعنوان غرامت از حساب ایران در بانکهای آمریکا بر داشت نموده و بالاخره ما بقی را هم که حدود 9 میلیارد دلار می شد ، ضبط نماید . (89) لازم به ذکر است که اگر هشیاری رهبری انقلاب در افشای توطئه خروج سلاحهای خریداری شده از ایران نبود ، مسلما هواپیماهای اف – 14 و موشکهای فونیکس و برخی دیگر از ادوات نظامی هم در آن دوران از ایران خارج شده بود . پیام بموقع امام خمینی ره خطاب به ارتشیان در 26 دی ماه 1357 مبنی بر افشای تلاش آمریکا برای سرقت اسلحه های خریداری شده از پول ملت محروم ایران و نیز لزوم حراست و مراقبت افسران و درجه داران متعهد ارتش از آنها ، این طرح را بر ملا و نقش بر آب ساخت . (90)
در همان زمان در آمریکا ، برژینسکی ( مشاور امنیت ملی کارتر ) ، ضمن تایید حمایت قاطع از دولت بختیار ، بر این نکته تاکید می ورزید که هاریزر باید ارتش ایران را برای انجام کودتا در صورت شکست بسیار محتمل بختیار ، آماده کند ، وی در کتاب خود در این مورد می نویسد : // ماموریت هایزر ، تضمین آمادگی ارتش برای اقدام به کودتا بود //. (91)
هایزر که روحیه ی ضعیف بختیار و ژنرالهای ارتش را مشاهده کرده بود ، جهت تقویت روحیه آنها ، طرح تظاهرات سلطنت طلبان و ساواکی ها را به حمایت از دولت بختیار ، تحت پوشش و نام حمایت از قانون اساسی ، در اول بهمن ماه 1357 پیشنهاد می کند . (92)
این تظاهرات در حالی انجام می گیرد که به توصیه ی هایزر ، تظاهر کنندگان برای آنکه مردم را علیه خود تحریک نکنند ، از حمل عکس شاه خود داری کرده بودند . هایزر نتیجه ی انجام این تظاهرات را در تقویت روحیه ی بختیار مثبت ارزیابی می کند .
هایزر در همان روز سوم بهمن 57 ( 23 ژانویه 1979)در پاسخ به نامه ژنرال الکساندر هیگ می نویسد:
// روشی که من مشغول انجام آن هستم ، در درجه اول اجرای کودتای نظامی تحت رهبری بختیار است // ( ارتش کنترل تاسیسات کلیدی نظیر نفت ، گمرکات ، برق ، آب ، بانکها و سپس رسانه ها را تحت رهبری بختیار ، بعهده بگیرد ) .
بختیار را تاکنون برای برداشتن این گامها تشویق کرده ام . او نیز به انجام این کار تمایل نشان داده و اکنون می خواهم کاری کنم که سرعتش را زیاد کند . اگر اینکار موفق نشود . توصیه من به آنها این خواهد بود که بطور مستقیم به سراغ انجام کودتای نظامی بروند ... ما روی این برنامه ها با اولویت بسیار زیادی بطور 24 ساعته کار می کنیم . (93)
در روز نهم بهمن ماه ، هنگامی که هایزر از تظاهرات مردم در میدان انقلاب و اطراف ستاد ژاندارمری مطلع می شود ، به تیمسار قره باغی می گوید که برای مقابله با تظاهر کنندگان ، بسوی آنها شلیک کنند . قره باغی نیز این رهنمود هایزر را به اجرا گذاشته و در نتیجه دهها نفر بخاک و خون کشیده می شوند . (94)
بدنبال این جریان ، هایزر در کتاب خود در توصیف جلسه ی روز بعد با سران ارتش می گوید :
تیمسار قره باغی روز دهم بهمن در حالی که در باره ی حادثه ی روز قبل ستاد ژاندارمری احساساتی شده بود ، سعی کرد گناه را به گردن من که دستور داده بودم سربازان لوله های سلاح را پایین آورده و بسوی جمعیت شلیک کند ، بیاندازد . او با انگشت خود به سمت من اشاره کرد و گفت : شما را باید سرزنش کنیم ، دست شما به خون آلوده است . (95)
این اعترافات هایزر بخوبی نشان می دهد که کشتار دهها نفر از مردم تهران در روز نهم بهمن ماه 1357 در میدان انقلاب تهران ، بدستور وی انجام گرفته است .
در روز سیزدهم بهمن ، ژنرال « جونز » ( رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده ) در مکالمه تلفنی با هایزر از او می پرسد که آیا ارتش بدون حضور وی [هایزر] قادر به کودتای نظامی هست یا خیر ؟ هایزر پاسخ می دهد فکر می کنم که قادر به این کار هستند و اگر بختیار به آنها دستور بدهد ، به این کار اقدام خواهند کرد . (96)
هایزر چند روز بعد ، ایران را به مقصد آمریکا ترک گفت . وی قبل از ترک تهران ، در دیدار با سران ارتش گفت :
تا به حال هر کاری که انجام شده ، با فشار مداوم من حاصل شده است ... دولت بختیار ممکن است در آستانه سقوط قرار گیرد . اگر چنین اتفاقی افتاد ، ارتش فورا و قاطعانه وارد عمل شود ، کودتا کند و کنترل کشور را در دست بگیرد . (97)
اما سران ارتش شاهنشاهی که در اثر خروج شاه از کشور و تمرد روز افزون سربازان از دستورات افسران مافوق ، بشدت دچار سر در گمی و تفرقه شده بودند ، جرات دست زدن به چنین اقدامی را پیدا نکردند .
در چنین شرایطی ، دولتمردان آمریکا که نمی توانستند از دست رفتن یکباره ی تمامی منافع خود در ایران را شاهد باشند ، در آخرین لحظات عمر رژیم شاهنشاهی ، باز هم قصد اعزام هایزر به ایران و انجام قطعی کودتا را داشتند .
هایزر در کتاب خود راجع به این موضوع می گوید :
یکشنبه یازدهم فوریه 1979 ( 22 بهمن 1357 ) ، معاون وزیر دفاع ، از من پرسید که آیا مایلم برای ترتیب یک کودتای نظامی به تهران بر گردم ؟ به او یاد آوری کردم که همواره گفته بودم اگر رهبری ارشد ارتش ایران از بین برود ، تمام سیستم ارتش کشور سقوط خواهد کرد . سپس گفتم وضعیت فعلی ایران را با توجه به اینکه افراد ارشد ارتش در زندان هستند ، حتی بسیار وخیم تر می دانم ... تنها مقامی که در کاخ سفید به کودتا علاقه مند به نظر می رسید ، برژینسکی بود ... گفتم تحت شرایط زیر می توانم بر گردم : به مقدار نا محدود نیاز به پول خواهد بود ؛ باید حدود ده الی دوازده ژنرال آمریکایی را با خود ببرم ؛ و ده هزار نفر از بهترین سربازان آمریکایی را نیز لازم دارم . زیرا در این موقعیت نمی دانستم روی چه تعداد از سربازان ایرانی می توانم حساب کنم . (98)
اما شتاب کوبنده ی انقلاب ، دیگر فرصتی برای زمامداران کاخ سفید باقی نگذارد تا به نقشه ی کودتای خود بتوانند جامه ی عمل بپوشانند . دولتمردان آمریکا که طی چندین دهه از رژیمی خودکامه حمایت می کردند . (99) بالاخره در 22 بهمن ماه 1357 طعم تلخ شکست را چشیدند .
منابع : (83) در تاریخ هفتم دی ماه کارتر طی پیامی به شاه می گوید : چنانچه تشکیل دولت غیر نظامی بزودی امکان پذیر باشد ، یعنی دولتی میانه رو که بتواند با ایالات متحده و شاه همکاری کرده و نظم را اعاده کند ، ترجیح داده می شود . ر.ک.به: سقوط شاه ، جان گروگانها و منافع ملی ص36 . (84) آمریکایی ها از مدتها قبل به فکر راه انداختن یک کودتای نظامی بودند « برژینسکی » در این مورد می گوید : ارتش منضبط و قوی بود . همتاهای آن در پاکستان ، ترکیه ، برزیل ، مصر و نقاط دیگر ، در شرایط مشابه و دشوار ثابت کردند که برای تصاحب قدرت و سپس اداره ی امور شایسته اند . دلیلی وجود نداشت که در ایران چنین نباشد ، بخصوص اگر دستور این اقدام را شاه صادر می رد . همان ص67 . (85) رابرت هایزر « ماموریت مخفی هایزر در تهران » ترجمه محمد حسین عادلی . تهران موسسه خدمات فرهنگی رسا 1368 ص15 . (86) همان ص376 . (87) همان ص53 . ترس مقامات آمریکایی از آن بود که خبر ورود یک ژنرال آمریکایی به گوش مردم ایران برسد و حساسیت و عکس العمل آنان بر انگیخته شود . البته چند روز بعد ، بالاخره این خبر فاش شد و بنابر گزارش روزنامه آمریکایی « نیویورک تایمز » یکی از شعارهای مردم در تظاهرات آن ایام ، « مرگ بر هایزر » بود . ر.ک.به: ماموریت در ایران ، ص258 . (88) جواد منصوری « سیر تکوینی انقلاب اسلامی » تهران : دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی 1375 ص356 . (89) « تیمسار فردوست » در کتاب خود در این زمینه می گوید : بختیار حدود 60 میلیون تومان از هزینه سری نخست وزیری را به نفع خود برداشت کرد . حدود 10 میلیون تومان آن را بابت باخت های خود در قمار پرداخت و حدود 10 میلیون تومان هم به منوچهر آریانا داد و بقیه آنرا به جسب زد ... ولی این دزدی بختیار در برابر خیانتی که او کرد ، هیچ است و آن لغو سفارشات وسایل نظامی با آمریکا و انگلیس بود . مسلما یکی از ماموریتهای هایزر همین بود ، زیرا واسطه لغو قرارداد باید نظامی باشد . جمع این سفارشات ، ظاهرا حدود 11 میلیارد دلار بود که اکثر این وجوه بعنوان پیش قسط پرداخت شده بود . به نظر من خیانت بختیار ، شفقت ( وزیر جنگ ) و قره باغی ( رییس ستاد ارتش ) در این مساله بسیار بزرگ است و مسلم است که از این بابت حق و حساب کلانی در خارج به بختیار پرداخت شده است . ر.ک.به : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ص608 . (90) ماموریت مخفی هایزر در تهران ص4. (91) سقوط شاه ، جان گروگانها و منافع ملی ص48 . (92) ماموریت مخفی هایزر در تهران ص275 . (93) همان ص306 . در این راستا ، کارتر نیز در جلسه ای با حضور وزیر خارجه ، وزیر دفاع و برژینسکی می گوید : کودتای نظامی ، بهترین راه جلوگیری از رسیدن آیت الله خمینی به قدرت است . دانکن ( معاون وزیر دفاع ) نیز در گزارشی که روز 29 ژانویه ( نهم بهمن ) به کارتر می دهد ، می گوید که هایزر عقیده دارد باز گشت آیت الله خمینی ، به سقوط حتمی ختیار خواهد انجامید و زمان اقدام نظامی کودتا همین موقع است . ر.ک.به : سقوط شاه ، جان گروگانها و منافع ملی ص 52و56 . (94) همان ص366و374 . همان ص374 . همان ص419 . (97) همان ص283 . همان ص283 . نقل به مضمون از یکی از اسناد سفارت آمریکا به تاریخ بهار – تابستان 1979 ر.ک.به : ایران در انقلاب ص503 .