شنها مأمور خدا بودند

شنها مأمور خدا بودند

از آغاز انقلاب، آمریکا به دنبال راهی برای انتقام از ملت ایران می‌گشت. تسخیر لانه جاسوسی فرصت مناسبی برای اجرای یک نقشه به ظاهر کامل بود اما یادشان رفت که ماموران الهی حافظ خون شهدا بودند.
سیزدهم آبان سال ۱۳۸۵ گروهی از دانشجویان انجمن های اسلامی دانشگاه های تهران که خود را دانشجویان پیرو خط امام می‌نامیدند سفارت آمریکا در تهران را به تصرف خود در آوردند. انگیزه دانشجویان مسلمان که این کار را انجام دادند به ۲ علت باز می‌گشت؛ دخالت‌های پی در پی سفارت آمریکا در جامعه، سیاست داخلی، سیاست خارجی و اقتصاد ایران و دیگری دخالت‌های آمریکا در مساله انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی.
شهید بهشتی در آن دوران اینگونه از حضور جاسوسان آمریکایی سخن گفته است: از آنها پذیرایی می‌شود و انقلابیون ایران برای آینده آنها تصمیم گیری خواهند کرد. من فکر می‌کنم که دولتمردان آمریکایی نتوانستند ماهیت انقلاب اسلامی ایران را در طول این سالها درک کنند. من متاسفم که آنها برای این عدم شناخت خود بهای سنگینی خواهند پرداخت.
معاون وقت وزیر خارجه آمریکا نیز در جلسه‌ای به کارتر اینطور توضیح داده بود: بهانه اصلی برای آغاز ماجرای گروگان گیری، از مساله مسافرت شاه به آمریکا آغاز شد، بنابراین تا وقتی که
امام خمینی (ره) در خصوص تسخیر سفارت آمریکا فرموده بودند: شما می‌بینید که الان مرکز فساد امریکا را جوانها رفتند و گرفتند. آمریکائیهایی که در آنجا بودند هم گرفتند و این لانه فساد را به دست آوردند. آمریکا هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و جوانها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. غلط می‌کند دخالت نظامی بکند. نترسید و نترسانید.
شاه در آمریکا باشد، ابتکار عمل در دست رهبر انقلاب ایران قرار دارد. کمترین کاری که برای تسریع در حل این مساله می‌توان کرد این است که شاه را وادار کنیم که آمریکا را ترک کند. در غیر اینصورت تا زمانی که او در آمریکا باشد و ایرانی‌های ما را قیم و سرپرست شاه بدانند، مساله گروگانها حل نخواهد شد.
حمید خاکبازان از دانشجویان پیرو خط امام نیز تاکید کرد: گرچه دست های بیگانه و شیطان بزرگ دائما این نکته را القاء می‌کرد که این کار یک کار غیر قانونی و خلاف عرف جامعه بین الملل است، اما در تمامی قوانین بین الملل، به این نکته توجه شده که حفظ حرکت و استقلال هر کشور جزو اولین حقوق هر ملتی است. ما حق داریم که از خودمان دفاع کنیم حق داریم که اجازه ندهیم کسی در امور ما دخالت کند.
حضرت امام خمینی(ره) نیز تاکید کردند: حالا که این لانه فساد کشف شده است، چیزها برای ملت ما باید کشف شود.
یکی از دلایل ناراحتی مردم و دانشجویان این بود که بعد از انقلاب اسلامی انتظار می‌رفت که آمریکائیها از ملت ایران عذر خواهی کنند و صادقانه بگویند که ما از آن کارها دست بر می‌داریم اما عکس این اتفاق افتاد. درست در فروردین ماه سال ۱۳۸۵ برژیسنکی و وزیر دفاع وقت امریکا با صدام در عراق ملاقات کردند و اعلام کردند که بین آمریکا و دولت عراق هیچ مشکلی وجود ندارد و هیچ خصومتی بین ما نیست و ما به تقویت عراق می‌پردازیم. آمریکا همچنین برای تحریک همسایه‌های ایران خصوصا عراق جهت حمله به ایران، کوشش‌های زیادی انجام داد. ما دیدیم که همزمان با این سفرها، در کردستان ایران که ناامنی‌هایی در آن شکل گرفته بود، حملات ضد انقلاب خیلی فعال شد. کاخ سفید در یک اقدام انفعالی برای چاره اندیشی در برابر حادثه بزرگی که اقتدار سیاسی دولت امریکا را کاملا بی معنا کرده بود، سراسیمه اعضای ستاد بحران را فراخواند.
امام خمینی (ره) در خصوص تسخیر سفارت آمریکا فرموده بودند: شما می‌بینید که الان مرکز فساد امریکا را جوانها رفتند و گرفتند. آمریکائیهایی که در آنجا بودند هم گرفتند و این لانه فساد را به دست آوردند.
یکی از روزنامه‌های غربی این طور تعبیر کرده بود که امام(ره) در آن لحظات در بالکن منزل خود حضور یافته و با اشاره هر انگشت دستش یکی از هواپیماهای آمریکایی در طبس به آتش کشیده شد.
آمریکا هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و جوانها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. غلط می‌کند دخالت نظامی بکند. نترسید و نترسانید. این تعبیری که جوانهای ما از روی احساسات جوانی کرده‌اند که اگر چنانچه آمریکا بخواهد دخالت نظامی بکند، ما چه خواهیم کرد، اصلا این اگر را هم نباید بگویند. امریکا عاجز از این است که دخالت نظامی در اینجا بکند، آنها یک مسائلی در بینشان است، یک مطالبی در بینشان است که با آن مطالب گرفتاری های دارند که نمی‌توانند کاری بکنند. اگر می‌توانستند دخالت نظامی بکنند، شاه را نگه می‌داشتند.
هنوز ۵ روز تسخیر لانه جاسوسی نگذاشته بود که کارتر در اقدامی شتابزده از اعضای ستاد مشترک ارتش آمریکا خواست تا طرحی را برای حمله به ایران و همچنین نجات جان گروگانهای تهیه کند. وزیر دفاع نیز در این زمینه با کارتر به گفت و گو پرداخته و به او گفته بود که در این باره قبلا با اعضای ستاد مشترک صحبت‌هایی را کرده است.
یک تشکیلات نظامی که ۴ ماه در صحرای آریزونا تمرین کرده بودند. این نیروهای موسوم به نور آبی در نخستین اقدام برای طراحی عملیات نجات در قلب کویر ایران، منطقه‌ای بکر موسوم به کویر ۱ انتخاب شد. سرانجام در شامگاه ۲۴ آوریل ۱۹۸۰ یگان‌های ویژه عملیاتی، دستور آغاز عملیات را از پنتاگون دریافت کردند. پس از فرود این نیروها و مواجهه با یک اتوبوس مسافربری، ناگهان طوفانی از شن برخاست و هواپیما‌ها و هلی کوپتر‌های آمریکایی سراسیمه به این طرف و آن طرف رفتند و به ناگاه شعله‌های آتش بعلت انفجار هواپیمای آمریکایی به آسمان بلند شد. ماجرا از این قرار بود که هلی کوپتر برای سوخت گیری به هواپیما c130 نزدیک شد اما به
رهبر کبیر انقلاب اسلامی پس از حادثه عبرت انگیزه ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ در سخنانی ماندگار فرمودند: آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلی کوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند. شن‌ها مامور خدا بودند، باد مامور خداست.
ناگاه با هواپیما برخورد کرد و منفجر شد. شدت طوفان به اندازه‌ای بود که خلبانی با ۲۰ سال تجربه، نتوانست هلی کوپتر را درست از روی زمین بلند کند.
این واقعه موجب شد تا کارتر اعتراف کند که با شنیدن این خبر با تلخ‌ترین دوران زندگی اش مواجه شده است. وی در خاطراتش نوشته که در آن لحاظات هر نوع اراده‌ای از من گرفته شد و فقط مرتب می‌گفتم که ایران را سریعا تخلیه کنید.
کسانی که در جنگ هایی همچون جنگ ویتنام هم روحیه خود را نباخته بودند، در آن صحنه فقط فرار می‌کردند تا هر چه زودتر خود را به هواپیما برسانند و فوری ایران را ترک کنند.
یکی از روزنامه‌های غربی این طور تعبیر کرده بود که امام(ره) در آن لحظات در بالکن منزل خود حضور یافته و با اشاره هر انگشت دستش یکی از هواپیماهای آمریکایی در طبس به آتش کشیده شد.
این نشانه و آیه‌ای از خداوند بود. همانی که آمریکائی‌ها هم در بخش تفسیر خبرشان در مجله نیوزویک آنرا دست خدا تفسیر کردند.
شاید بتوان از مهمترین نکات این حادثه را این دانست که خداوند ثابت کردند در آن زمان‌هایی که ما غفلت می‌کنیم خودش از انقلاب دفاع می‌کند.
یک کارشناس هواشناسی به نام قطبی خاطرنشان کرده است: یک ماه بعد از آن حادثه، در ملبورن استرالیا دعوتی از دانشمندان هواشناسی جهان شده بود و من هم از ایران در آنجا شرکت داشتم. خیلی از دانشمندان به من مراجعه می‌کردند و می‌گفتند ما وقتی حادثه طوفان طبس را شنیدیم هر چه به نقشه‌هایمان نگاه کردیم چیزی ندیدیم. این طوفان چه بود؟ من هم فقط توانستم به آنها بگویم که این یک معجزه الهی بوده است.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی پس از حادثه عبرت انگیزه ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ در سخنانی ماندگار فرمودند: آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلی کوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند. شن‌ها مامور خدا بودند، باد مامور خداست.