اقلیتهای نژادی و رسانههای آمریکایی
رسانهها نه تنها به جذب نیرو از میان اقلیتهای نژادی تمایلی نشان نمیدهند، بلکه با ایجاد محدودیتهای متعدد از رسیدن آنها به پستهای مدیریتی عرصه رسانه ای، جلوگیری به عمل میآورند. این رفتار تبعیض آمیز بارها منجر به شورشهای گسترده شده است که هر بار مسئولین قول داده اند وضعیت بهتری را برای اقلیتهای نژادی به وجود آورند، اما هرگز به وعدههای خود وفا نکرده اند.
آمریکا در آتش نا آرامی میسوخت. به دنبال ترور مارتین لوتر کینگ در 4 آوریل سال 1968، شورشهایی آغاز و فضای تهدید و ارعاب بر شهرهای سراسر کشور حکم فرما شد.
شیکاگو هم از این امر مستثنا نبود. وارنر ساندرز سیه چرده در مکالمهای تلفنی با شبکه تلویزیونی WLS، نتوانست برای آرام کردن اوضاع کاری از پیش ببرد. آنها بایستی در همان لحظات، سیاه پوستان را روی آنتن میفرستادند. بنابراین ساندرز، که یک فعال اجتماعی و مدیر عامل Chicago's Better Boys Foundation بود، به عنوان دستیار مجری در یک برنامه تلویزیونی ویژه که با عجله تهیه شده بود، شرکت کرد. این برنامه «فقط برای سیاه پوستان» نام داشت.
برنامه تلویزیونی«فقط برای سیاه پوستان» که در سال 1968 روی آنتن رفت، مخاطبین بسیاری را به خود جذب کرد. در نتیجه ایستگاه تلویزیونی با تنظیم برنامهای منظم به مدت 10 سال آن را روی آنتن برد. ساندرز هم در نهایت به یک گزارشگر تمام وقت تبدیل شد. امروز نیز او یکی از تحلیلگران برجسته حوزه سیاسی ایستگاه تلویزیونی NBC در شیکاگو است.
ساندرز پس از گزارش کمیته کرنر، که به دستور رییس جمهور لیندون جانسون تشکیل شده بود، به عرصه خبری تلویزیونی پیوست. وی در برنامه خود چنین گفت: «کشور ما به سمت دو جامعه حرکت میکند، یک جامعه سفید و یک جامعه سیاه؛ دو جامعه مجزا و نا برابر.»
این گزارش که با عنوان «گزارش شورش» نیز شناخته شده است، 40 سال پیش منتشر شد و پاسخی بود به شورشهای اواخر دهه 60. در آن دوره سیاه پوستان که به خاطر فقر و نژاد پرستی جانشان به لبشان رسیده بود، به خیابانها ریخته و اقتدار امریکا را زیر سؤال بردند.
کمیته مذکور پوشش رسانهای مربوط به جوامع مختلف رنگین پوست را مورد بررسی دقیق و جامع قرار داد و یک پیشنهاد راهگشا ارائه کرد: اگر ایالات متحده امید دارد خشونت شهرهای سراسر کشور را آرام کند، بایستی در رابطه با پوشش رسانهای بهتر عمل کند.
همچنین تهیه کنندگان گزارش مذکور، رسانهها را با نوشتن این جمله مورد انتقاد شدید قرار دادند: «حرفه ژورنالیسم در جستجو، استخدام، آموزش و ترفیع شغلی سیاه پوستان، خوب عمل نکرده است.»
به هر حال پس از گذشت چهار دهه، پیشرفتهای غیر قابل انکاری رخ داده است. دیگر در شهرهای ما شورشی روی نمیدهد و در بسیاری از زمینهها به راحتی به کار خود ادامه میدهیم.
پس از حادثه سال 1968 سازمانهای خبری، به جستجوی چهرهها و کارشناسان سیاه پوست پرداختند و مدتی در پی سیاه پوستان مستعد بودند. در سال 1978 انجمن سر دبیران روزنامههای امریکا برنامهای را ارائه کرد که بر اساس آن در 25 سال آینده تعداد روزنامه نگاران متناسب با میزان جمعیتشان تنظیم گردد. و البته ما هنوز هم منتظر عملی شدن این تصمیم هستیم.
در سال 2007 سیاه پوستان، مهاجران آمریکای جنوبی، آسیاییها و سرخپوستان، روی هم رفته 62/13 درصد افراد شاغل در اتاقهای خبری امریکا را تشکیل میدادند. بر اساس سرشماری سالیانه اتاق خبر که توسط مجمع دبیران انجام میشود، این میزان، کاهش ناچیزی هم نسبت به سال گذشته داشته است. گروههای مذکور نماینده 33 درصد مردم هستند.
در قسمت پخش هم این رقم وضعیت بهتری ندارد. برنامههای خبری تلویزیون محلی، مدعی هستند که از چهرههای متنوعی در اخبار ساعت 10 استفاده میکنند و این امر را مایه مباهات خود قرار داده اند. اما قدرت واقعی در دست مدیران و تولید کنند گان خبری میباشد؛ کسانی که سوژه ها را انتخاب کرده و پوشش خبری را هدایت میکنند. دراین پوشش خبری «اخبار پر سر و صدای حوادث» به عنوان گزارشهای اصلی و پر طرفدار مورد قبول قرار گرفته است و افرادی نظیر قربانیان جنایتهای شهری، پرستاران جنایتکار خدمات اجتماعی و کودک آزارها، ستارههای این برنامههای خبری میباشند. همچنین نمایش افراد جنایتکار که بر روی بدنهایشان علامتهای زخم و جراحت وجود دارد به کلیشه رسانهها بدل شده است و به هر حال این قسمت ناراحت کننده، گوشهای از زندگی امروز سیاه پوستان امریکایی است.
ازسوی دیگر فراموش نکنیم که تصمیم گیرندگان امریکایی هم بیش از این نمیدانند. بسیاری از آنها در چنین جوامعی زندگی نمیکنند و احتمالاً تعداد معدودی از مردم این جوامع را میشناسند. این در حالی است که ژورنالیستهای رنگین پوست به صورت گروهی ـ داوطلبانه و یا غیر داوطلبانه ـ در حال ترک رسانهها میباشند. عدهای محدودیتهای نژادی مشاغل حرفهای شامل حالشان شده و گروهی هم به واسطه تغییرات کلان در اقتصاد رسانهها، بیرون رانده شده اند. و نکته تاسف بار اینکه در زمانی که ایالات متحده در آستانه انتخاب اولین رییس جمهور سیاه پوست خود قرار گرفته است، غولهای رسانهای به طور گستردهای تلاش میکنند نشان دهند که رقابتهای ریاست جمهوری در میان سفید پوستان باقی مانده است! هر چند سال یکبار به یک «موقعیت بحرانی» میرسیم؛ در این زمان است که امریکاییها متوجه فساد تبعیض نژادی بنیادین ما میشوند؛ شورشهای دهه 60، نا آرامیهای جنوب لس آنجلس، رسوایی تاوانا براولی، محاکمه اُ جی سیمپسون و بالاخره کاترینا.
به دنبال هر یک از این اتفاقات، وعدههای تازهای داده میشود که مردم رنگین پوست بیشتری وارد عرصه رسانهای خواهند شد. سال گذشته، ژیون ایفیل گزارشگر و خبرنگار PBS، به طور اتفاقی زمان بیشتری را به عنوان یک تحلیل گر در یک شبکه فراگیر، به روی آنتن رفت. همانند زمانی که در شبکه خبری NBC بود. این شاید به خاطر تجربه وی در پوشش تحلیلهای سیاسی و استعداد عالی و صراحت بیان او بوده است. اما بیشتر به نظر میرسد این اتفاق به دلیل این است که خانم ایفیل نقش دان ایموس را (یکی ازمجریان پر حرارت رادیویی آمریکا در دهه نود. مترجم) در نیویورک تایمز بر عهده گرفت.
جریان امیدوارکننده باراک اوباما نوع جدیدی از برابری نژادی را در امریکا به ما نوید میدهد. بگذارید امیدوار باشیم که این حادثه همچنین فرصتی برای تداوم جریان حضور افراد متنوع در رسانهها باشد.