آمریکا و حمله نظامی طبس

1 البته از چندین ماه پیش از آن، آمریکا حربه ی”محاصره ی اقتصادی“ را نیز آزموده بود و چون کارایی لازمه را در آن ندیده بود، لذا طرح حمله ی کماندویی به ایران و به قتل رسانیدن و یا ربودن رهبران اصلی انقلاب را برگزید تا بدین ترتیب ضمن هشدار به همه ی ملل آزادی خواه، جهانیان را در مقابل قدرت عملیات نظامی آمریکا متحیر سازد و شیرازه امور رهبری را در ایران نابود کرده، نهضت را نیز به شکست بکشاند.2 عملیات نجات گروگان ها قرار بود در شب بیست و پنجم آوریل 1980(پنجم اردیبهشت ماه1359) انجام گیرد.
تیم نجات، متشکل از افراد تعلیم یافته نیروی زمینی و چتربازان نیروی دریایی بودند که از بین اعضای نخبه یک گروه داوطلب انتخاب شدند. این گروه تحت نظارت سرهنگ ”چارلزبک ویث“ که در جنگ ویتنام از شهرت ویژه ای برخوردار شده بود، آموزش دیدند... این تیم نجات کمی پیش از آغاز عملیات در ایران، ظاهراً به عنوان شرکت در یک مانور نظامی مشترک میان مصر، آمریکا و عربستان سعودی، عازم مصر شدند و در پنجم اردیبهشت ماه شش هواپیمای باری غول پیکر ”هرلوکس سی-130“، با نود نفر کماندو و نود نفر خدمه هواپیما، مصر را به سوی باند فرودگاهی در دشت کویر ایران ترک کردند... هواپیماهای سی-130 می بایست با هشت هلی کوپتر”سیکورسکی.آر.اچ.53“ نیروی دریایی آمریکا که به اسب دریایی معروف بودند، و از ناو هواپیمابر ”نیمیتز“ واقع در دریای عمان پرواز کرده بودند، ملاقات می کردند.3
در میان افراد اعزامی به وسیله هواپیماهای سی-130، تعدادی از نظامیان فراری ایران نیز بودند که مدت ها تحت نظر سازمان ”سیا“ برای این عملیات آموزش دیده بودند.4
رییس ستاد مشترک ایالات متحده قبل از عملیات عازم اسراییل شد تا با رییس ستاد ارتش اسراییل مشورت کند، اما با وجود دریافت رهنمودهای کارشناسانه اسراییلی ها، تقدیر چنین بود که این عملیات شکستی جبران ناپذیر از کار درآید.5 جریان از این قرار بود که کماندوهای پیش قراول توطئه بر علیه نظام اسلامی، در همان قدم های اول، پس از مواجه شدن با یک طوفان شن غافلگیر کننده، با از دست دادن هلی کوپترها و یک هواپیما و نه نفر کشته در کویر طبس، شکست مفتضحانه دیگری بر شکست های قبلی دولت آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی ایران افزودند.
«برژینسکی» از طراحان اصلی تجاوز طبس و مسؤول اجرایی آن، در مورد چگونگی تصمیم گیری در مورد این طرح می گوید:
«طرح عملیات نجات، از نخستین روزهای گروگان گیری تحت مطالعه بود و من روز یازدهم نوامبر (یک هفته پس از گروگان گیری) برای بررسی نقشه های عملیات و مشکلات این کار به پنتاگون رفتم.6 تصمیم برای رهایی گروگان ها با توسل به زور، در فاصله سه هفته بین 21 مارس تا 11آوریل1980 (فروردین 1359) اتخاذ شد.7
بهانه تجاوز نظامی ”نجات“ گروگان ها بود ولی آن طور که برژینسکی اعتراف می کند علت واقعی چیز دیگری بود.
آمریکا قصد داشت ضربه شدیدی را که با اشغال لانه جاسوسی به ”حیثیت جهانی“ و مطامع او وارد شده بود جبران کند.
برژینسکی می نویسد: «اگر این کار با موفقیت انجام می شد، آمریکا یک بار دیگر زور بازوی خود را نشان می داد، چیزی که بیست سال است به آن احتیاج دارد.»8
”مایلز کاپلند“ نیز که از دست اندرکاران سابق دستگاه اطلاعاتی آمریکا و همکار با ”کرمیت روزولت“ در کودتای 28مرداد، 1332 بوده، می گوید که هدف از تهاجم طبس، تنها آزادی گروگان ها نبوده بلکه کودتا برای سرنگونی رژیم ایران، هدف اصلی این عملیات بوده است.9
برژینسکی بعدها در توضیح گوشه هایی از ابعاد این توطئه، به همکاری مصر و چند کشور دیگر اشاره کرده و می گوید:
«در انجام این عملیات ما از همکاری صمیمانه یک کشور دوست و همکاری غیرمستقیم چند کشور دیگر منطقه که از چگونگی این عملیات و هدف آن اطلاع نداشتند، برخوردار شدیم. ”سادات“ همان طور که انتظار داشتیم بی دریغ امکانات خود را در اختیار ما گذاشت. چند کشور دیگر هم در تدارک این عملیات در داخل ایران با ما همکاری کردند.»10
برژینسکی نام سایر کشورهایی که در این طرح همکاری کرده بودند را نمی گوید اما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با توجه به برخی مدارکی که پس از بمباران هلی کوپترها سالم مانده بودند می گویند:
«این کشورها عبارت بودند از عربستان سعودی، ترکیه، عمان و پاکستان.»11 یعنی رژیم های وابسته ای که امیدوار بودند هر چه زودتر از شر خطری که انقلاب اسلامی برای آنها به وجود آورده بود، خلاص شوند.
”باری روبین“ کارشناس مسایل خاورمیانه و عضو ”مرکز تحقیقات استراتژیک و امور بین الملل دانشگاه جرج تاون“ آمریکا نیز می گوید: «ماجرای طبس یک شکست دردناک برای کارتر و یک پیروزی بزرگ برای ایران بود؛ ونس استعفا داد و موقعیت بین المللی آمریکا به شدت تضعیف شد. رادیوها و مطبوعات شوروی، آمریکا را متهم کردند که قصد دست زدن به یک کودتای نظامی را در تهران داشته و عملیات نجات گروگان ها پوشش و مقدمه ای برای کودتا بوده است.»12
در عملیات طبس، عده ای از مزدوران داخلی آمریکا نیز با آمریکایی ها همکاری می کردند. حال باید بررسی کرد که این مزدوران چه کسانی بودند؟ ”باب وودوارد“ اظهار می دارد که سازمان ”سیا“ برای انجام مأموریت نجات گروگان ها، از کمک نیم دوجین عامل نفوذی در ایران استفاده می کرد.»13 اسنادی که بعداً فاش شد، نقش بنی صدر را در رأس این نیروها روشن ساخت.14 چند روز پیش از تجاوز طبس، از سوی فرماندهان نظامی که بنی صدر آنها را به کار گماشته بود یعنی تیمسار ”شادمهر“ رییس وقت ستاد مشترک، و تیمسار ”باقری“ فرمانده وقت نیروی هوایی، به پایگاه یکم شکاری (پایگاه مادر) دستور داده شد که سریعاً توپ های ضد هوایی23 میلی متری که حریم حفاظتی فرودگاه مهرآباد و نیز خود پایگاه را تأمین می کرد، جمع آوری شوند. نظیر این اقدام در پایگاه های دیگر مانند شیراز، ایستگاه رادار مشهد و... نیز انجام گرفت.15
پس از شکست تجاوز طبس، بلافاصله ”کارتر“ طی بیانیه ای که از طریق رادیو آمریکا در سراسر جهان پخش گردید، ضمن اعلام عدم موفقیت این طرح، اعلام داشت که اسناد طبقه بندی شده ”سری“ در صحنه عملیات در هلی کوپترها به جای مانده است. در واقع ”کارتر“ با این کار به ”بنی صدر“ هشدار داده بود که اسنادی که ارتباط با این طرح را بر ملا می سازد، در صحنه عملیات بر جای مانده و باید هر چه سریع تر فکری به حال آنها کرد.
چند ساعت پس از این پیام کارتر، به دستور مستقیم بنی صدر که در آن زمان فرماندهی کل قوا را نیز برعهده داشت، بمب افکن های ایران، هلی کوپترهای در شن مانده را بمباران کردند!!
نتیجه این بمباران، محو آثاری بود که به وضوح همکاری تعدادی از مزدوران آمریکا از جمله برخی از افراد فعال در ارتش ایران را با آمریکا به اثبات می رساند.16 آری، هدف آن بود که اسناد مهم و ”سری“ آمریکا نابود شوند تا چهره عمال داخلی آمریکا و ابعاد اعلام نشده این تجاوز در پس پرده بماند.17
«یوسف مازندی» که سالیان متمادی نمایندگی خبرگزاری آمریکایی ”یونایتدپرس“ را در ایران بر عهده داشته است، در کتاب خود می نویسد:
«چند ماه پس از افتضاح دشت کویر ایران، عده ای از ایرانیان نظامی و غیرنظامی که موفق شده بودند از کشور خود بگریزند و به هم میهنان سرگردان خویش (در خارج) بپیوندند، به تدریج آغاز به سخن کردند... آنها می گفتند در بیشتر عملیاتی که به واقعه صحرای طبس منتهی شده بود شرکت داشتند... به گفته ی آنان، پیاده شدن آمریکایی ها در طبس برای نجات گروگان ها نبود، بلکه برای انجام یک شورش بود. چون حمله نظامی آمریکا به ایران در آن زمان به صلاح نبود، می بایست از دورن کشور انفجاری رخ دهد. هواپیماهای سی-130 و هلی کوپترهای آر.اچ.53 برای تهیه مقدمات چنین انفجاری، در دشت کویر ایران بر زمین نشسته بودند. هدف، تحویل تسلیحات فوق مدرن برای یک جنگ چریکی وسیع و سراسری به گروهی از افسران وفادار به شاه بود.»18
وی در ادامه مطلب می نویسد: «هواپیماها انباشته بود از اسلحه و وسایل بسیار مدرن نظامی تا بتواند ”ضد انقلاب“ را که از دسترسی به آنها محروم مانده بود، تجهیز کند. پیروزی احتمالی افسران وفادار به شاه، که با برخی از عشایر نیز روابطی در جهت سرنگونی رژیم جدید ایجاد کرده بودند، به ایالات متحده آمریکا اجازه می داد بار دیگر کنترل ایستگاه های مراقبت و تجسس را که در خاک ایران و به خصوص در مجاورت مرزهای شوروی مستقر شده بود، در دست گیرد؛ موقعیت استراتژیک خلیج فارس و تنگه هرمز را به سود آمریکا تقویت کند، صدور نفت را به نحو بی خطر ممکن سازد و به طور کلی منافع عمومی غرب را در برابر کمونیست ها محفوظ دارد.»19
موضوع کمک به افسران ضد انقلاب، با دقت از سوی آمریکا مطالعه شد. اطلاعات وسیع از منابع مختلف اطلاعاتی و تجسسی مستقر در ایران اخذ گردید و عوامل و هسته های مقاومت در میان افسران و عشایر ایران مورد بررسی قرار گرفت.
سرانجام از مجموعه این تحقیقات، طرح انفجار از درون ایران تحت نام ”پنجه عقاب“ ترسیم شد و اجرای آن به تصویب ”کارتر“ رسید که بعداً جزییات آن برای برخی از افسران ایرانی دست اندرکار نقشه فوق فاش گردید.20
بر اساس این طرح قرار بود مشاوران و کماندوهای آمریکایی پس از ورود به خاک ایران، به سوی یکی از مناطق مرزی ایران با پاکستان در استان بلوچستان که نیروهای عشایری مخالف رژیم جمهوری اسلامی به طور پراکنده مستقر بودند، عزیمت نمود و نخستین هسته چریکی را به وجود آوردند و با سلاح های پیشرفته ای که همراه آورده بودند، با حرکت غافلگیرانه ای، شهر زاهدان را تصرف کنند. همراه با این حرکت، با مذاکره ای که از پیش با برخی از سران دیگر عشایر در نواحی جنوبی و مرکزی ایران به عمل آمده بود، قرار بود جنبش های مسلحانه، همزمان با شورش بلوچستان، آغاز شود و در یک دوره کوتاه و سریع، بخش عمده ای از باقی مانده ارتش ایران علیه [امام] خمینی به پا خیزند و به فرمانروایی حکومت جمهوری اسلامی ایران پایان داده شود.21
باید توجه داشت که برای آماده کردن مقدمات این طرح، از دسامبر1979 (آذرماه 1358)، دهها نفر از جاسوسان و عوامل آمریکا به سوی ایران سرازیر می شوند. این ها عمدتاً ایرانیانی هستند که از اروپا و امریکا با نام های واقعی و یا مستعار به ایران وارد می شوند. این افراد وظایف متنوعی بر عهده دارند که مهمترین آنها عبارتست از برقراری تماس با اشخاص وابسته به رژیم سابق، ساواک و یا افسرانی که هنوز در ارتش قدرت دارند. عده ای دیگری در سازمانهای مختلف سیاسی نفوذ می کنند و به اقدامات سیاسی یا تحریک آمیز می پردازند. و بالاخره دسته ای هم برای تشدید تشنج و اغتشاش و بی اعتبار کردن نهادها و سازمان ها، به عملیات تروریستی دست می زنند.22
مسیر حوادث کشور در آن هنگام، حکایت از وقوع یک توطئه داشت:
روز هشتم آوریل1980 (19فروردین 1359)، تشنج مرزی بین ایران و عراق در جنوب از سرگرفته می شود. روز 23آوریل (سوم اردیبهشت) اوضاع کردستان مجدداً متشنج می شود و زد و خوردها بالا می گیرد. در شهرهای سنندج، مریوان، کامیاران، پاوه و سقز برخوردهای شدید و خونباری به وقوع می پیوندد و شمار کشتگان به صدها تن می رسد. به نظر می رسد که کشور در حال سقوط و نابودی است.23
چهارشنبه 23آوریل (سوم اردیبهشت)، تیمسار باقری فرمانده نیروی هوایی به دفاع هوایی مستقر در برخی فرودگاه های استراتژیک مانند شیراز و مشهد و قم، دستور تخلیه فرودگاه ها از تسلیحات ضد هوایی را می دهد. حتی به خدمه ضد هوایی مشهد مرخصی فوق العاده داده می شود... رادار بابلسر هم که از یک هفته پیش خراب شده بود، تا آن موقع هنوز تعمیر نشده بود.24
هواپیماهای جنگنده آمریکایی چه در حین عملیات و چه بعد از عملیات در حال آمادگی کامل به سر می بردند و جهت هر گونه تهدیدی در ناوهای هواپیمابر اتمی ”نیمیتز“ و ”کورال سی“ به حالت آماده باش کامل درآمده بودند. اطلاعات کسب شده توسط پروازهای شناسایی آواکس های آمریکایی به این دو ناو مخابره می شد به هر حال، اگر عملیات نجات گروگان ها با موفقیت صورت می گرفت، هدف بعدی آنها بمباران پایگاه های هوایی در سرتاسر ایران بوده است.25
”جولیتو کیه زا“ نیز در کتاب خود به این مطلب اشاره کرده و می نویسد:
«آمریکا واکنش احتمالی بخش های وفادار به انقلاب در داخل ارتش را نیز در نظر گرفته بود. پیش بینی شده بود که در صورت هر گونه عکس العمل نیروهای نظامی ایران، بلافاصله ”کارتر“ فرمان بمباران مناطق نظامی را صادر کند... یعنی تمام پیش بینی ها برای جنگ تمام عیار انجام شده بود.»26
«پس از شکست عملیات و افشای برخی از اسرار آن، مقامات ایرانی دقیقاً سه بار به دیگر اهداف آمریکا در طبس اشاره کردند. این اهداف علاوه بر سفارت، فرودگاه و ایستگاه رادیو، محل سکونت آیت الله خمینی را نیز شامل شده، روز نهم اردیبهشت، [حجت الاسلام] صادق خلخالی در مصاحبه ای با روزنامه بامداد، افشا می کند که از جمله اهداف عملیات؛ فرودگاه بین المللی تهران، ستاد مرکزی نیروی هوایی، محل سکونت امام خمینی، شهر قم، و مراکز مخابرات تهران بوده است.»27
”ابوالقاسم خادم“ که یکی از عناصر اصلی دست اندرکار کودتای نوژه بوده است (در این باره در صفحات بعد توضیح داده خواهد شد)، سه روز پیش از تجاوز طبس به یکی از دوستانش می گوید: تا دو سه روز آینده اتفاق مهمی رخ خواهد داد و به عمر جمهوری اسلامی پایان داده خواهد شد. وی روز شنبه 6/2/1359 یعنی یک روز بعد از اعلام اقدام نافرجام آمریکا، خطاب به دوستش چنین می گوید: منتظر دستور جدید هستم و تا روز دوشنبه از پاریس پیام خواهد رسید که عمل کنیم یا نه.28
یک هفته بعد از تهاجم طبس، کاخ سفید و پنتاگون اظهار می دارند که در شرف تدارک تهاجم دیگری هستند.
”کارتر“ از جمله چنین می گوید: «طبعاً کمی زمان لازم است تا بتوان دوباره عملیاتی از این نوع را تکرار کرد.»29
روزنامه ”واشنگتن پست“ نیز در روز 29 آوریل (نهم اردیبهشت) می نویسد: «خط ریاست جمهوری هنوز هم در جهت اقدامات جدید نظامی در بهار و تابستان آینده قرار دارد.»30

پی نوشت ها:

1- منوچهر محمدی ، " تحلیلی بر انقلاب اسلامی " . ( تهران : امیرکبیر ، 1366) ، ص 155.
برژینسکی در کتاب خود در این باره می نویسد: «در جلسه چهارم دسامبر(سیزدهم آذرماه) شواری امنیت ملی، من اقداماتی را توصیه کردم که برای تحکیم حضور امنیتی ما در منطقه و وارد آوردن فشار بیشتر بر ایران طرح ریزی شده بودند، از جمله کمک به تلاش هایی برای سرنگونی احتمالی آیت الله خمینی».
رک. به: سقوط شاه، جان گروگان ها و منافع ملی، پیشین، ص97.
2- . شروود کوردییر. "نیروهای واکنش سریع آمریکا". ترجمه ی همایون الهی.
(تهران: نشر قومس، 1369)، ص13.
البته آمریکا قبل از شروع عملیات نظامی، دست به یک اقدام فریب کارانه می زدند. برژینسکی در این باره می گوید:
«چند روز قبل از شروع عملیات نجات گروگان ها، ما مساعی خود را برای فریب دادن ایرانیان با دعوت به دور تازه ای از مذاکرات و در عین حال فشار علنی برای خروج همه ی آمریکاییان از ایران، تسریع کردیم. اعزام افراد و وسایل شروع شده بود و تا آن زمان کارها به سهولت پیش می رفت».
رک. به: سقوط شاه، جان گروگان ها و منافع ملی. پیشین، ص116.
3- یوسف مازندی. پیشین، ص13و14.
4- جولیتو کیه زا. پیشین، ص17.
Andrew and Leslie Cockburn . OP. Cit.,P317 5-
6- . ”برژینسکی“ در کتاب خود در این مورد می گوید: برای بررسی بسیار جامع تر چگونگی انجام مأموریت به پنتاگون رفتم. در این جا بود که برای نخستین بار به فکر درآمیختن مأموریت نجات با یک ضربه تلافی جویانه افتادم. من بر این عقیده بودم که ضایعات در این مأموریت غیرقابل اجتناب خواهد بود. و ما باید این واقعیت را بپذیریم که حتی ممکن است مأموریت به ناکامی منجر شود. بنابراین بهتر است ایالات متحده درگیر یک ضربه انتقامی گسترده شود که بتوان آن را علناً یک اقدام تنبیهی توصیف کرد که با تلاش برای نجات توأم خواهد بود. اگر مأموریت نجات موفق شود چه بهتر، و اگر شکست خورد، ایالات متحده می تواند اعلام کند که علیه ایران به علت عدم تمایل این کشور به رها کردن افراد ما، یک اقدام تنبیهی انجام داده است.
رک. به: سقوط شاه، جان گروگان ها و منافع ملی. پیشین. ص105.
7- کودتای نوژه. پیشین، ص59.
8- توطئه در ایران. پیشین، ص197.
کارتر گفته بود: من می خواهم به محض آزاد شدن افرادمان، ایرانی ها را تنبیه کنم. واقعاً به آنها ضربه بزنم. آنها باید بدانند که نمی توانند ما را به بازی بگیرند.
رک. به: سقوط شاه، جان گروگان ها و منافع ملی. پیشین، ص95.
9- جولیتو کیه زا. پیشین، ص136.
10- توطئه در ایران.پیشین ،ص191.
11- کودتای نوژه. پیشین، ص61
12- جنگ قدرتها در ایران. پیشین، ص222
13- Bob Woodward. OP .Cit., P108
14- . برای توضیحات بیشتر راجع به بنی صدر، به ضمیمه شماره 2 فصل سوم مراجعه کنید.
15- دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ”طبس، مصداقی بر سوره فیل“. (تهران: مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، 1370)، ص23و24.
16- جولیتو کیه زا. پیشین، ص78.
17- طبس، مصداقی بر سوره فیل. پیشین، ص25.
18- یوسف مازندی، پیشین، ص17.
19- همان، ص18.
20- همان، ص26.
21- همان، ص28.
22- جولیتو کیه زا. پیشین، ص137.
23- . امام خمینی (ره) با تیزبینی خاص خویش، در پیامی با اشاره به زمینه سازیهای قبلی برای حمله آمریکا به طبس می فرمایند: «و من اخیراً باید تذکر دهم که در قضایای کردستان که گروه های منحرف چپ و مخالف با اسلام به آشوب گری برخاسته اند، و در قضایای دانشگاه ها که گروه های چپ آمریکایی در آن مکانهای مقدس دست به آشوب زده اند. و آشوب گری های دولت غیرقانونی عراق در مرزهای ایران، با حمله کارتر و دخالت نظامی درایران رابطه ملموسی دارند.»
رک. به: مذاکره با آمریکا؟! ماهیت و عملکرد آمریکا. پیشین، ص109.
24- همان، ص27و28.
25- طبس، مصداقی بر سوره فیل، پیشین، ص119.
26- جولیتو کیه زا. پیشین، ص149.
27- همان، ص153.
28- کودتای نوژه. پیشین، ص185.
29- جولیتو کیه زا. پیشین، ص160.
30- . همان، ص169.
امام خمینی(ره) در واکنش نسبت به حمله ی طبس در پیامی می فرمایند:
کارتر برای رسیدن به چند سال ریاست و جنایت، جان گروهی را تباه کرد... کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسی آمریکا در تهران حمله کرده بودند، اکنون از هیچ یک از آنها و از پنجاه نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسی خبری نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند.
کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و از ریاست جمهوری باید قطع امید کند.
رک. به: صحیفه نور. جلد12، ص58.