توهمات جریانی خفته درخواب

توضیح اینکه شورای انقلاب، که در آن برهه مسئولیت اداره امور کشور را داشت به منظور ضرورت تسریع در تدوین قانون اساسی و تثبیت نظام سیاسی و همچنین با توجه به وجود توطئه ها و بحران های مختلف موجود در کشور و احتمال تشدید آن ها که
می توانست ثبات انقلاب را به خطر بیاندازد پیشنهاد برگزاری مجلس محدودتری را از نمایندگان مردم به جای مجلس مؤسسان برای بررسی پیش نویس قانون اساسی به نام مجلس خبرگان که مجلس محدودتری را شامل می شد ارائه کردند این تصمیم بعد از جلسه ای مشترک، که با شرکت اعضای شورای انقلاب و دولت موقت در حضور امام در قم تشکیل شده بود گرفته شد. ‏
اما طرح این پیشنهاد کافی بود تا بهانه جویان و فرصت طلبان مخالف اصل نظام اسلامی فرصت را مغتنم شمرده به مخالفت و اعتراض بپردازند. در این زمان گروه های مخالف نظام به محدودیت تعداد نمایندگان و غیر دموکراتیک بودن وضع موجود اعتراض کرده و شرکت در انتخابات را به این بهانه ها، تحریم کردند در این میان جبهه ملی به عنوان گروهی لیبرال مسلک پیشگام بود گروه های مختلف از جمله لیبرال ها با عنوان این مسئله که فرصت برابر جهت تبلیغات در رسانه های موجود که در کنترل روحانیون است به آن ها داده نشده و نیز کاندیداها و دفاتر مرکزی آن ها مورد تهاجم نیروهای مذهبی- حزب الله- قرار گرفته است از شرکت در انتخابات خودداری نموده و آن را تحریم کردند آنان در این زمان خواستار تعویق در انتخابات برای فراهم شدن شرایط آزاد و دموکراتیک نیز شدند. ‏
تردیدی نیست که پیش بینی و احساس شکست گروه هائی نظیر جبهه ملی در مقابل جناح مذهبی که از حمایت اکثریت مردم در انتخابات برخوردار بودند سبب شد تا آنان با عنوان کردن شرایط غیر دموکراتیک از صحنه انتخابات کنار بروند آنان تصور
می کردند که با به تعویق انداختن انتخابات خبرگان و تحریم آن می توانند در فرصتی که به دست می آورند، با تبلیغات گسترده، طرفدارانی به دست آورند و به عنوان یک جناح رقیب در مقابل جریان اصلی انقلاب و روحانیت قد علم کنند به همین دلیل سعی کردند تا مسئله فوق را به صورت یک نبرد دموکراتیک در آورند و آن را تا حدود یک رقابت سیاسی معمول تنزل دهند غافل از آن که اساساً موضوع قانون اساسی در جامعه انقلابی ایران، با توجه به ماهیت اسلامی آن نمی توانست محتوای دیگری غیر از اسلامی بودن داشته باشد. ‏
جبهه ملی علاوه بر انتقاداتی که نسبت به انتخابات مجلس خبرگان وارد ساختند با انتشار اعلامیه ای نیز آن را تحریم کردند آنان در این اعلامیه نوشتند که در انتخابات مجلس خبرگان شرکت نمی کنند و از همه اعضای خود که نامزد این مجلس در تهران و شهرستان ها شده بودند خواستند که بلافاصله فعالیت انتخاباتی خود را متوقف کنند.
اما این موضع گیری های جبهه ملی علیه مجلس خبرگان به همراه سایر گروه های مخالف با سخنرانی های امام به خاموشی گرائید. امام در تاریخ 25 خرداد58 در مخالفت معترضان به مجلس خبرگان برای تصویب قانون اساسی که ملی گراها نیز در میانشان بودند فرمودند: "... لکن اگر آن مجلس مؤسسان با طول و عرض و عمق، که 2 سال، 3 سال، باید طول بکشد تا این قانون تصویب بشود، اگر آن طرف را ما بخواهیم از این روشنفکران غربزده، که بعضی از این قشرهای روشنفکری هستند، از این مزدوران.. از آنهایی که می خواهند رژیم سابق را برگردانند و یا شبیه آن را،... از آن هایی که اسلام را کهنه می دانند، از آنهایی که از اسلام می ترسند، اگر ما بخواهیم تعویق بیندازیم و آن طوری که آن ها با شیطنت طرح کردند و مع الاسف بعضی، از اشخاصی که حسن نیت دارند باورشان آمده است، باید برای اسلام فاتحه بخوانیم؛ باید برای کشور خودمان فاتحه بخوانیم... "‏
امام در سخنان دیگری با فراست و تیز بینی منحصر به فرد نقشه مخالفین تشکیل مجلس خبرگان را نقش بر آب نموده فرمودند: "... اینکه بگویند باید یک مجلس مؤسسانی نظیر مجلس های غرب در این جا باشد ششصد- هفتصد نفرنیز عضو داشته باشد. چند ماه طول بکشد تا عضو ها تعیین بشود؛ چند سال طول بکشد تا تصویب بشود برای این است که می خواهند به تأخیر بیفتد بلکه بتوانند این ریشه های گندیده با هم جمع شوند و یک مفسده ای به بار بیاورند... "‏
نظریات صریح امام، طرفداران جریان مذکور را در انفعال خاصی قرار داد اما این مانع از اظهار نظر آنان در مطبوعات و مجلس خبرگان نشد به طوری که در تصویب بسیاری از مواد قانون اساسی، مباحثات جدی بین طرفداران امام، و این جریان به همراه سایر جریانات مخالف مطرح شد.
به هر حال، با توجه به اعتراضات شکل گرفته، نمایندگان مجلس خبرگان بر پایه آیین نامه اجرایی تهیه شده توسط حزب جمهوری اسلامی در انتخابات عمومی برگزیده شدند آنان کار خود را برای بررسی نهایی قانون اساسی در تاریخ27/5/58 شروع کردند. پس از یک سری جلسات و بحث های مفصلی که توسط مجلس مذکور انجام شد قانون اساسی جمهوری اسلامی با در نظر گرفتن پیش نویس قانون اساسی و اظهار نظر بسیار مفصل و جامع در مورد کلیه اصول و رسیدگی دقیق و مذاکرات طولانی درباره هر اصل، پس از حدود 560 ساعت کار کارشناسی، با اکثریت دو سوم مجموع نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد.
پس از تصویب قانون نیز جریان های مخالف نظام دم فرو نبسته زبان به انتقاد و اعتراض گشودند آنان در جزوه ای که در این رابطه انتشار دادند، از اعضای روحانی مجلس خبرگان به عنوان قشر ممتاز مذهبی نام بردند و ضمن انتقاد از نحوه کار مجلس آن ها را به انحراف از اصول قانون گذاری متهم کردند. جبهه ملی در ضمن انتقاد خود از نحوه ی تنظیم و تصویب اصول قانون اساسی جدید به دست اعضای مجلس خبرگان، تنظیم آن اصول را متناسب با شرایط اجتماعی، اقتصادی جامعه و حقوق اساسی ملت ندانستند و اظهارکردند قانون تنظیم شده بدین شکل نمی تواند به عنوان یک قانون اساسی مترقی مشکلات متعدد اجتماع امروز ملت ما را موردنظر قرار دهد و حقوق مردم را در قلمروهای مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تأمین کند، و روش در پیش گرفته شده برای تنظیم اصول قانون جدید را روشی دانستند که سازمان حکومتی آینده ایران را با ابهامات و نارسایی های بسیار مواجه می سازد و نمی تواند اصل حاکمیت ملی را برقرار سازد و حقوق ملت را آن چنان که برای یک جامعه آزاد و پیشرفته ضرورت دارد حفظ نماید آنان درباره چنین حکومتی معتقد بودند که، چنین حکومتی نمی تواند جوابگوی احتیاجات دولت و ملت برای برقراری نظامی گردد که با پیشرفت های علمی و فنی امروز جوامع بشری متناسب است. ‏
آنان در پایان، صدای خود را انعکاس خواسته های قشرهای آگاه جامعه معرفی کردند که امیدوارند برای اولین بار از طرف محافلی که امروز هیئت حاکمه کشور را تشکیل می دهند شنیده شود و از راه خود که در پیش گرفته اند باز ایستند و انقلاب ملت را به سویی رهبری کنند که به عنوان نهضت مترقی قرن باعث سعادت و رفاه ملت ایران شود و نمونه پیشرفت و ترقی در دنیای امروز به شمار آید. ‏
به نظر می رسد جبهه ملی تا زمان تدوین قانون اساسی تصور نمی کردند اصول اسلامی که روحانیت مبارز و در رأس آن امام در جریان نهضت اسلامی بر آن تأکید می کردند و بدان وسیله مردم را علیه نظام شاهنشاهی متحد کرده بودند آن قدر قوی باشد که بتواند در مباحثات اساسی کشور تا این حد کاربردی شده و به عنوان محوری مطرح شود که همه امور کشوری باید بر اساس آن تنظیم گردد. در این زمان با مطرح شدن بررسی پیش نویس قانون اساسی چون خود اسلام را در حاشیه امور قرار می دادند با مرکزیت دادن به اصول اسلامی به مخالفت پرداختند و در جریان مخالفت های خود نه تنها این اصول اسلامی را، بلکه بانیان آن را که نیروهای مذهبی و روحانیون بودند نیز مورد انتقاد قرار دادند. ‏
لیبرال ها و به طور مشخص گروه هایی نظیر جبهه ملی که در زمان انقلاب و مبارزات مردم علیه رژیم حاکم با خیال واهی همیشه خود را به عنوان جریان اصلی که مبارزه را هدایت می کند مطرح می کردند و در این میان نیز از حمایت آمریکا و رادیوهای بیگانه ای چون بی بی سی برای مرکزیت دادن به خود بهره می بردند و سعی می کردند که در حوادث بعد از انقلاب نیز با انتقاد از اصولی که به نظر شان در تضاد با منافع مردم قرارداشت به خود مرکزیت دهند از این اصل مهم غافل بودند که موارد انتقاداتشان جزء اعتقادات اساسی مردم بوده و با این کار خود را به انزوا کشانده و نابود می کنند نه اصول انقلاب را. ‏