رازهاي انجمن جمجمه و استخوان

در طول تاريخ محافل و انجمن هاي مختلف با اهداف گوناگوني به وجود آمده اند. بعضي از آنها مدت ها پيش از هم پاشيده و فراموش شده اند ولي بعضي ديگر هنوز هم پابرجا هستند.اگرچه اطلاعات مربوط به اين محافل معمولاً به بيرون درز نمي کند.امروز مي خواهيم يکي از آنها را که اتفاقاً از شهرت زيادي هم برخوردار است معرفي کنيم؛محفلي عجيب و رمزآلود که دريکي از مشهورترين دانشگاه هاي دنيا پايه گذاري شده؛ محفل جمجمه و استخوان!
محفل جمجمه و استخوان يک انجمن مخفي است و پايگاه آن از بدو تأسيس تا به امروز در دانشگاه « ييل» در ايالت « کانکتيکات» آمريکا بوده است. از آنجا که اين محفل بسيار اسرارآميز است و کسي نمي داند که در جلسات مخفي اعضاي آن چه مي گذرد، حرف ها و شايعه هاي زيادي پشت سرشان وجود دارد. شايد باور نکنيد اما خيلي از حادثه هاي مهم دنيا از توليد بمب اتم گرفته تا قتل کندي را به تصميماتي که پشت درهاي بسته اين انجمن گرفته مي شود، نسبت داده اند.
تولد يک انجمن سري
 
انجمن جمجمه و استخوان توسط دانشجوي جواني به نام ويليام هانتينگتون راسل تأسيس شد. راسل يک سال تمام در آلمان تحصيل کرد و با اعضاي فرقه هاي سري مختلف نشست و برخاست کرد؛ ارتباطي که خيلي ها آن را پايه و اساس راه اندازي انجمن مي دانند. ويليام بعد از بازگشت به کشورش دنبال فرصت مناسبي بود تا انجمن مشابهي را تشکيل بدهد. اين فرصت در سال 1832 در زمان اختلاف انجمن هاي مختلف دانشگاه بر سر اهداي جوايز فصلي به دست آمد. ظاهراً ويليام راسل براي شرکت در اين مراسم ( که البته کمي هم سري بوده) دعوت نشده بود. اين مسأله براي ويليام گران تمام شد و او همراه يکي از همکلاسي هايش به نام « الفونسو تافت» رسماً انجمن مستقلي به نام محفل جمجمه و استخوان تأسيس کرد و اين، آغاز ماجراي اين انجمن اسرار آميز بود.
انجمن اسرارآميز
 
سمبل اين انجمن از همان ابتداي تأسيس، تصوير اسکلت يک جمجمه و دو استخوان ضربدري،شبيه علامت دزدان دريايي بود که عدد 322 در قسمت پايين اين سمبل نوشته شده بود. البته دليل انتخاب اين عدد مثل خيلي از مسائل انجمن، مشخص نيست.عده اي معتقدند عدد 32 اشاره اي است به سال تأسيس آن در سال 1832 و عدد دو هم به معني هيأت دوم است. طرفداران اين فرضيه بر اين باورند که راسل، محفل را مستقيماً طبق عقايد محفلي مشابه در آلمان پايه گذاري کرده بود و آن را دومين هيأت محفل آلماني مي دانست. فعاليت دقيق اين انجمن تا به امروز هم کاملاً مشخص نيست اما اين طور گفته شده که پرستش الهه اي به نام « يولوگيا» و طرح نقشه براي فتح جهان، از جمله فعاليت هاي انجمن بوده و هست.
 


 آن سوي ديوارهاي انجمن
 
تعداد اعضاي محفل جمجمه و استخوان زياد نيست، چون اين انجمن هر سال فقط 15 عضو مي پذيرد. همين مسأله باعث شده که در هر دوره زماني چيزي بيش از 800 عضو زنده در سراسر جهان نداشته باشد.
اين انجمن تا به حال هيچ شعبه ديگري نداشته. البته در سال 1870، شعبه اي در دانشگاه«وسليان» به نام محفل جمجمه و استخوان بتا تشکيل شد اما عمر آن دو سال بيشتر طول نکشيد، چون در سال 1872 اعضاي انجمن جديد به خاطر ايجاد شعبه هاي بيشتر براي محفل، با انجمن اصلي اختلاف نظر پيدا و به دنبال آن اعلام استقلال کردند.مدتي بعد هم نام انجمن خود را تغيير دادند و کلاً خط مشي خودشان را از محفل اصلي جدا کردند. پذيرفته شدن در محفل اصلاً آسان نيست و 15 عضو از ميان ورودي هاي هر سال با توجه به توانايي هاي خاص و شرايط اجتماعي شان انتخاب مي شوند و از آنها براي شرکت در انجمن دعوت مي شود. بعد از موافقت فرد، تازه سختي ها شروع مي شوند و فرد متنخب بايد براي نشان دادن لياقتش يک سري مأموريت هاي ويژه انجام بدهد. اينکه اين مأموريت ها چه چيزي هستند از يک فرد به فرد ديگر فرق مي کند ولي معمولاً کارهاي عجيب و غيرقابل پيش بيني اي هستند؛ از کلوچه فروختن دم در دانشگاه گرفته تا خواندن وسط درس استاد. شايعاتي هم وجود دارد مبني بر اينکه پس از پذيرش نهايي، به هر عضو جديد 15 هزار دلار تعلق مي گيرد.
 
استخوان هاي سخنگو!
 
بعد از عضوگيري نوبت به برگزاري جلسات مي رسد؛ بهتر است بدانيد که جلسات مخفي انجمن در ساختمان اصلي آن که « مقبره »ناميده مي شود برگزار مي شوند. اعضاي اين انجمن به نام مخصوصي شناخته مي شوند. از آنجا که اسم آن محفل جمجمه و استخوان است، پس حتماً مي توانيد حدس بزنيد که آنها به چه نامي خوانده شوند! بله، به هر عضو محفل « آقاي استخوان» گفته مي شود. البته از آنجا که چند سالي است محفل عضو مؤنث هم مي پذيرد، احتمالاً عنوان « خانم استخوان» هم تا چند وقت ديگر باب مي شود! نکته جالب اينجاست که در اين محفل تا چند وقت پيش مردسالاري بود؛ يعني هيچ زني حق ورود به انجمن سري را نداشت. اين در حالي بود که کلاس هاي دانشگاه « ييل» از 1969 به صورت مختلط برگزار مي شد اما اين فضاي انجمن اسرارآميز تا 19 سال پيش همچنان مردانه بود تا اينکه در 1991 قرار شد هفت نفر از 15 عضو انتخابي را دخترها تشکيل بدهند. در اين بين بعضي از اعضا با ورود جنس مخالف به محفلشان مخالف بودند. به همين دليل قفل هاي « مقبره» را عوض کردند تا از ورود آنها جلوگيري کنند. در نهايت قرار شد تمام اعضاي آن دوره انجمن با يک رأي گيري تکليف را روشن کنند. در آخر هم رأي به نفع خانم ها تمام شد اما يک روز قبل از مراسم عضويت آنها، گروهي به رهبري« ويليام باکلي» از مقامات قضائي نامه اي گرفتند که فعلاً ورود زنان به محفل ممنوع است و قوانين انجمن بايد بازنگري شوند. در مقابل، گروهي هم به سرپرستي « جان کري» از حضور زنان در انجمن حمايت مي کردند. بحث بين اين دو گروه حسابي بالا گرفت و حتي مجله نيويورک تايمز در آن روزها صفحه اول خود را به اين خبر اختصاص داد. بالاخره يک سال بعد در 1992 رأي گيري ديگري انجام شد که نتيجه اش پيروزي مجدد خانم ها بود و از آن زمان تا به حال، انجمن عضو زن هم مي پذيرد.
انجمن ثروتمند
 
اين انجمن به دليل نفوذ بالاي اعضاي آن در جامعه، نه تنها قدرت سياسي اجتماعي بالايي دارد بلکه از لحاظ مالي هم کاملاً حمايت مي شود.سازمان راسل که توسط خود ويليام راسل و دانيل گيلمن (يکي از اعضا که بعدها رياست دانشگاه ييل را هم به دست آورد) پايه گذاري شده، صاحب تمام املاک محفل و مسؤول سرکشي به آنهاست و تأمين مسائل مالي را به عهده دارد.
انجمن يک جزيره خصوصي هم دارد که کمپ محفل در مرکز آن قرار گرفته. اين جزيره 40 هکتاري در رودخانه سنت لارنس واقع شده؛مکاني که واهو نام دارد. سال ها پيش در اين جزيره، اعضاي قديم انجمن دور هم جمع مي شدند تا ياد خاطرات گذشته را زنده کنند. زمين هاي فوتبال و تنيس، اتاق هاي مجلل و خدمتکاراني که مشغول سرو غذاهاي رنگارنگ بودند، چهره گذشته اين جزيره بود چون امروزه جزيره متروک شده. با اين حال هنوز هم اعضاي محفل به آن سر مي زنند اما به عقيده خودشان هم جزيره واهو ديگر چيزي جز يک ويرانه زيبا نيست.
 
سارقان مشهور!
 
اعضاي محفل جمجمه و استخوان به دزدي هم مشهور هستند. البته خود آنها از لفظ کلک زدن استفاده مي کنند نه دزدي! آنها نه تنها از ديگران بلکه از خودشان هم دزدي مي کنند! اما ماجراي يکي از اين دزدي ها از همه مشهورتر است و حسابي براي انجمن دردسرساز شد. طبق اسناد به جا مانده، تعدادي از اعضاي اين انجمن به سرکردگي « پريسکات بوش» در زمان جنگ جهاني اول جسد « جرونيمو»( سرخ پوست جنگجويي که براي مردمش سمبل شجاعت بود) را از قبرش در اوکلاهاما بيرون آورده و جمجمه و چند استخوانش را دزديده و به مقبره محفل خودشان بردند. گفته مي شود اين استخوان ها هنوز در مقبره نگهداري مي شوند. بازماندگان جرونيمو از سال 1986 تا به حال، چندين مرتبه از انجمن به دليل نبش قبر و دزدي شکايت کرده اند اما به دليل نداشتن شاهد و مدرک کافي راه به جايي نبرده اند. اين محاکمات جنجالي يک بار ديگر نام محفل را سر زبان ها انداخت و نيويورک تايمز باز هم مقاله مفصلي درباره آن نوشت.
انجمن نه چندان مخفي!
 
اين همه پنهانکاري در حفظ اسرار جلسه هاي اين محفل اسرارآميز دراين سال ها، بيشتر از اينکه آنها را از ديد مردم مخفي کند باعث جلب توجه آنها شده. شايد به همين خاطر است که افراد کنجکاو زيادي دست به هر کاري مي زنند تا به جلسات سري اين انجمن راه پيدا کنند و اطلاعات بيشتري از راز و رمزهاي آن کسب کنند. «ران رزنبام»- يکي از مقاله نويسان مشهور-جزو افرادي است که 30 سال تمام از عمرش را صرف سر درآوردن ازاسرار اين محفل مخفي کرده است. او قبلاً خودش دانشجوي دانشگاه ييل بود ولي از آنجا که فقط سرش در درس و کتاب بود براي عضويت در محفل دعوت نشد. ران هم بقيه عمرش را صرف اين کرد که بفهمد در مقبره چه مي گذرد. او حتي يک بار هم توانست مراسم عضويت را شبانه و با مخفي شدن ميان بوته ها تماشا کند و از آن فيلم بگيرد.
« الکساندرا رابين»يکي ديگر از علاقه مندان کنجکاوي است که با دقت زياد مسائل مربوط به محفل را بررسي مي کند. او نتيجه تحقيقات خود را چند سال پيش در کتابي به نام «اسرار مقبره» منتشر کرد. رابين در کتابش مي نويسد:« تمام افراد هنگام عضويت سوگند سکوت مي خورند تا هرگز اسرار انجمن را فاش نکنند. حتي پس از آنکه مشخص شد جورج دبليو بوش عضو محفل است، او به خبرنگاران گفت مسائل انجمن محرمانه است و نمي تواند چيزي در اين باره بگويد. او در دوران رياست جمهوري اش هم پنج تن از مردان استخوان را جزو کابينه اش قرار داد. انجمن در رسانه ها هم حضور زيادي داشته و مجلات زيادي هرچند وقت يک بار به آن اشاره مي کنند. در سال 2000 هم فيلمي به نام « استخوان ها» اکران شد که درباره يک انجمن مخفي دانشگاه بود؛ انجمني با سمبل جمجمه!».
در سال 2006 هم فيلم « چوپان خوب» رابرت دنيرو اشاره کوتاهي به محفل جمجمه و استخوان داشت. اين طور به نظر مي رسد که با گسترش اينترنت و تکنولوژي هاي ارتباطي، اين انجمن ديگر چندان هم مخفي نيست و شايد حتي به زودي شاهد کشف اسرار آن باشيم. محفل توانسته راز خود را بيش از 80 سال پنهان کند ولي آيا باز هم مي تواند به اين کار ادامه دهد؟ جواب اين سؤال را فقط گذشت زمان مشخص مي کند.
از جورج بوش تا جان کري
 
در طول تاريخ افراد مشهور زيادي عضو محفل سري شده اند
با اينکه فعاليت اصلي اين محفل هنوز مشخص نشده است، با بررسي زندگي اعضاي آن مي توان نتيجه گرفت که عضويت در اين انجمن نقش مؤثري در تبديل شدن آنها به شخصيتي کليدي و مهم در آينده داشته.
حتي مؤسسين محفل هم پس از فارغ التحصيلي جزو افراد مهم زمان خود بودند؛به طوري که ويليام راسل،قانونگذار کانکتيکات والفونسو تافت دادستان کل اين شهر شدند.
 
فهرست شخصيت هاي معروف محفل استخوان و جمجمه طولاني است و در بين آنها اسامي آشنايي به چشم مي خورد.
*ويليام هاورد تافت:بيست و هفتمين رئيس جمهور آمريکا
*هنري استيمسون:وزير جنگ آمريکا
*پريسکات بوش( پدر بزرگ جورج دبليو بوش): سناتور
*جورج اچ دبليو بوش: چهل و يکمين رئيس جمهور آمريکا
*جورج دبليو بوش: چهل و سومين رئيس جمهور آمريکا
*جان کري: نامزد انتخابات رياست جمهوري که در رقابت با جورج دبليو بوش بر سر اين پست شکست خورد.
*رابرت لاوت: پدر CIA و وزير دفاع آمريکا که جنگ کره را رهبري مي کرد.
*استن گولسبي: اقتصاد دان ارشد هيأت مشاوران اقتصادي دولت باراک اوباما
*پاتر استوارت: رئيس ديوان عدالت آمريکا در سال 1936
*پرسي راکفلر: رئيس کمپاني استاندارد اويل و چندين کمپاني بزرگ ديگر
*ايوان گالبريث: سفير آمريکا در فرانسه
*دانا ميلبنک: گزارشگر سياسي روزنامه واشنگتن پست
*هنري لوس: مؤسس مجله تايمز و ...
تمام افرادي که در يکي از دوره ها عضو محفل جمجمه و استخوان بوده اند از جمله جورج بوش يک عکس يادگاري از خود درآلبوم اين انجمن به جا گذاشته اند.