راهبرد واقع گرایانه آمریکا در برابر ایران از نگاه برژنیسکی

همراهی او با کندی و جانسون از زمان مبارزات انتخاباتی آغاز گردیده و وی علاوه بر این که «مشاور امنیت ملی آمریکا» در دوران کارتر بوده در دوران ریاست جمهوری ریگان عضو کمیسیون ریاست جمهوری در امر سلاح های شیمیایی بوده و در کمیسیون مشترک شورای امنیت ملی و وزارت دفاع آمریکا نیز برای تنظیم استراتژی های بلند مدت عضویت داشت و از 1366 تا 1368 هم عضو هیئت مشاوران رئیس جمهور در تجزیه و تحلیل اطلاعات خارجی بوده است. برژینسکی رئیس گروه مشاوران امنیت ملی در دوره بوش پدر هم بوده و بسیاری از سیاستمداران آمریکایی از جمله مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در دوران کلینتون شاگردی او را از جمله افتخارات خود دانسته اند.
برژینسکی هرگز یک سیاستمدار طرفدار ایران نبوده و مقاله زیر که به کمک ویلیام اودم ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا و رئیس سابق آژانس امنیت ملی این کشور 7 خرداد 1387 در واشنگتن پست منتشر گردیده هم در حقیقت حاکی از دیدگاه واقع گرایانه آنان نسبت به رویدادهای منطقه خاورمیانه می باشد. با هم پی می گیریم:

 

سیاست های فعلی ایالات متحده آمریکا با محوریت «تلاش برای تغییر رژیم ایران» تقریبا بی هیچ تردیدی برای تصمیم گیرندگان در ایران توجیه گر ضرورت مجهز شدن به تسلیحات هسته ای خواهد بود به دیگر سخن استفاده مثلا هوشمندانه آمریکا از سیاست «چماق» و «هویج» که در حقیقت چیزی به جز اشاره مکرر مقامات مختلف آمریکایی به روی میز باقی ماندن راه حل نظامی علیه ایران نبوده و نمی باشد در واقع حاصلی جز ایجاد انگیزه هر چه بیشتر در ایران برای مجهز شدن به تسلیحات هسته ای نخواهد داشت.
یک سیاست «چماق» و هویج» قلدرمابانه و خام هرگز در عزم کشورهای مصمم خللی ایجاد نمی کند و دقیقا به همین دلیل است که باید گفت در حقیقت شانس ایالت متحده برای جلب همکاری طرف ایرانی تنها در صورتی که کاخ سفید به کلی منکر وجود هر گونه تهدید نظامی علیه ایران و یا سیاست تغییر رژیم در این کشور گردد افزایش خواهد یافت.
در جهان کشورهایی مثل برزیل آرژانتین و آفریقای جنوبی همگی در گذشته برنامه های تسلیحات هسته ای داشته و در حال حاضر نیز از توانایی فنی لازم برای مجهز شدن به سلاح های هسته ای ظرف مدتی بسیار کوتاه برخوردار می باشند اما هر یک از این کشورها به دلایل خاص خود از تعقیب برنامه تسلیحات هسته ای منصرف گردیده اند. تردیدی وجود ندارد که چنانچه دولتمردان در ایالات متحده این کشورها را هم به دلیل داشتن برنامه های تسلیحات مانند ایران تهدید به تغییر رژیم کرده بودند به احتمال بسیار زیاد هیچ یک از آنها با متوقف نمودن برنامه های تسلیحاتی خود موافقت نمی کردند.
از طرف دیگر لازم است توجه کنیم وقتی استفاده از چماق ها و هویج ها در ممانعت از تبدیل شدن هند و پاکستان به قدرت های هسته ای با توفیقی رو به رو نشد ایالات متحده سریعا هسته ای بودن هر دو کشور را پذیرفت و برقراری رابطه خوب با آنها را به وجود دشمنی ترجیح داد به راستی درس این رویدادهای تاریخی برای رهبران و تصمیم گیرندگان در ایران چیست.
برای این که درک بهتری از نگاه طرف ایرانی به موضوع پیدا کنیم فرض کنیم چین که یکی از امضا کنندگان پیمان عدم گسترش سلاح های هسته ای و تعمدا و به رغم داشتن توانایی های لازم هرگز درگیر مسابقه تسلیحات هسته ای باآمریکا و روسیه نگردیده ایالت متحده امریکا را در صورتی که این کشور طبق تعهداتی که در پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای پذیرفته به طور مستمر زرادخانه های سلاح های هسته ای خود را از میان نبرد تهدید به تغییر رژیم نماید.
مسلما چنین تهدیدی دارای مبانی حقوقی کم و بیش قابل دفاعی نیز خواهد بود چرا که تمامی امضا کنندگان پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای عملا نیم قرن است که به موجب امضای این پیمان متعهد گردیده اند شمار کلاهک های موجود در زرادخانه های سلاح های هسته ای خود را به طور مستمر کاهش داده و نهایتا به صفر برسانند. ناگفته پیداست که به رغم وجود تمام استدلال های حقوقی در صورتی که چین آمریکا را به دلیل رعایت نکردن مفاد پیمانی که هم اینک حدود نیم قرن از امضای آن می گذرد تهدید به تغیر رژیم می کند مسلما با واکنش انفجاری افکار عمومی در امریکا مواجه گردیده و رهبران ایالات متحده هم احتمالا با ادبیاتی کم و بیش مشابه آنچه در سخنان محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران قابل مشاهده می باشد ایده استفاده از سلاح های هسته ای را در سخنرانی های پرشور خود مورد استفاده قرار خواهند داد.
موفقیت رهیافت های سیاست خارجه آمریکا در برابر ایران منوط به مد نظر قرار گرفتن ملاحظات امنیتی ایران و نیز آمریکا به طور هم زمان می باشد. انجام یک حمله هوایی علیه تاسیسات هسته ای ایران توسط آمریکا و یا اجرای حمله ای غیره موثرتر توسط اسراییل نتیجه ای جز ایجاد وقفه در برنامه های هسته ای ایران نتیجه ای نخواهد داشت و در صورت هر نوع حمله به تاسیسات هسته ای ایران ایالات متحده از سوی ایران مسئول شناخته شده و ناگریز به پرداخت بهای واکنش متقابل از سوی طرف ایرانی خواهد بود. تقریبا تردیدی وجود ندارد که واکنش متقابل ایران به هرگونه اقدام نظامی آمریکا شامل ایجاد بی ثباتی در تمام منطقه خاورمیانه و نیز افغانستان گردیده و همچنین تلاش این کشور برای ایجاد اختلال در جریان صادرات نفت را نیز به همراه خواهد داشت که کمترین نتیجه این گونه اقدامات افزایش شدید قیمت در حال حاضر بالای نفت می باشد. به عبارت دیگر پیامدهای حاصل از هرگونه حمله پیش دستانه به کشوری مثل ایران صدمه وارد شدن به آمریکا و نیز نهایتا اسراییل خواهد بود.
یک سیاست واقع گرایانه در مورد ایران باید باحسن استفاده از این واقعیت که ایران هدف خود را داشتن توانایی انرژی هسته ای و نه تجهیز به سلاح های هسته ای اعلام نموده و همچنین اعلام آمادگی کرده تا در مورد مسائل گسترده تر امنیتی با آمریکا به گفتگو بنشیند آغاز گردیده و تلاش کند تا مشخص گردد ورود از این روزنه رسیدن به چه اهدافی را امکان پذیر خواهد نمود.
ایالات متحده می تواند آمادگی خود برای انجام مذاکره با ایران را یا بر مبنای عدم وجود هر گونه پیش شرط توسط طرفین (با حفظ این حق که هر گاه مذاکره با ایران بی نتیجه اما تلاش ایران برای غنی سازی بیش از سطح مجاز اعلام شده توسط معاهده منع گسترش محرز گردد مذاکرات متوقف خواهد شد اعلام نماید و یا انجام مذاکرات را با بررسی این که آیا طرف ایرانی مایل خواهد بود تعلیق غنی سازی را در ازای تعلیق بخش زیادی از تحریم های اقتصادی و مالی از سوی آمریکا در دستور کار خود قرار دهد یا نه پیگیری نماید.
اتخاذ این خط مشی جامع و انعطاف پذیر در حالی امکان رسیدن به ترتیبات بین المللی در دست تهیه برای پذیرش خواست ایران در مورد داشتن یک برنامه مستقل انرژی هسته ای را افزایش خواهد داد که در عین حال احتمال تبدیل شدن سریع برنامه هسته ای ایران به یک برنامه نظامی نیز توسط آن به حداقل خواهد رسید. مضافا این که توجه به این نکته نیز ضروریست که دلیلی برای پذیرش این فرضیه وجود ندارد که سیاست سنتی بازدارندگی استراتژیک که به خوبی در رابطه با اتحاد شوروی و چین توسط آمریکا مورد استفاده قرار گرفته و به ایجاد ثبات در روابط خصمانه میانه هند و پاکستان هم کمک کرده در مورد ایران غیر قابل استفاده خواهد بود و ترسیم تصاویر مکررا مورد تایید قرار گرفته ای از این دست که ایران انتحاری به محض ساختن نخستین سلاح هسته ای آن را علیه اسراییل مورد استفاده قرار خواهد داد بیشتر نتیجه هذیان گویی های حاصل توهمات و یا مردم فریبی رسانه ایست تا محاسبات استراتژیک جدی لذا این گونه تحلیل ها نمی توانند مبنایی برای سیاست خارجه آمریکا تلقی گردیده و به هیچ وجه هم نباید مبنای سیاست خارجه اسراییل باشند.
از جمله منافع بلند مدت تر اتخاذ یک خط مشی دیپلماتیک شدیدا متفاوت با سیاست های فعلی توسط ایالات متحده این خواهد بود که این خط مشی می تواند فراهم آورنده شرایط لازم برای نقش پذیری مجدد ایران به عنوان یک همکار استراتژیک در امر ثبات بخشیدن به منطقه خلیج فارس یعنی آنچه که به طور سنتی نقش واقعی این کشور در منطقه خلیج فارس بوده گردد. در ارتباط با همکاری استراتژیک آمریکا و ایران توجه به این نکته هم ضروریست که خصومت ایران با القاعده در حال حاضر باتوجه به اعلام جنگ القاعده علیه ایران و امریکا تشدید یافته گو اینکه اخیرا سایت های طرفدار القاعده اغلب در کنار اظهار تمایل برای درگیر کردن آمریکا در باتلاق یک جنگ طولانی منطقه ای تضعیف حکومت ایران را هم که به دلیل شیعه بودن از سوی رهبران القاعده مرتد معرفی می شوند مورد تاکید قرار می دهند.
بالاخره سخن آخر اما نکته مهم باقی مانده این که تحریم های اعمال شده فعلی توسط آمریکا تعمدا سد راه تلاش های ایران برای افزایش تولید نفت و گاز گردیده و کاهش سطح تولید نفت و گاز ایران هم روی افزایش قیمت انرژی در جهان تاثیرگذار بوده و رسیدن به شکلی از تفاهم نهایی میان آمریکا و ایران روی افزایش صادرات انرژی ایران به بازارهای جهانی شدیدا تاثیرگذار خواهد بود. ناگفته پیداست مردم امریکا هم بی هیچ تردیدی ترجیح خواهند داد به جای اینکه ناگریز به پرداخت هزینه های یک جنگ گسترده تر در خلیج فارس گردند هزینه کمتری برای پرکردن باک بنزین خودروهای خود بپردازند.
«برژینسکی»: باید گفت شانس ایالت متحده برای جلب همکاری طرف ایرانی تنها درصورتی که کاخ سفید به کلی منکر وجود هرگونه تهدید نظامی علیه ایران یا سیاست تغییر حکومت در این کشور گردد افزایش خواهد یافت
درصورت هر نوع حمله به تاسیسات هسته ای ایران ایالات متحده از سوی ایران مسئول شناخته خواهد شد و ناگزیر به پرداخت بهای واکنش متقابل از سوی طرف ایران خواهد بود
تردیدی وجود ندارد که واکنش متقابل ایران به هرگونه اقدام نظامی آمریکا شامل ایجاد بی ثباتی در منطقه خاورمیانه و نیز افغانستان گردیده و همچنین تلاش این کشور برای ایجاد اختلاف در جریان صادرات نفت را به همراه خواهد داشت
یک سیاست واقع گرایانه در مورد ایران باید با حسن استفاده از این واقعیت که ایران هدف خود را داشتن توانایی انرژی هسته ای و نه تجهیز به سلاح هسته ای اعلام کرده صورت پذیرد
ایالات متحده می تواند آمادگی خود برای مذاکره با ایران را یا برمبنای عدم وجود هرگونه پیش شرط توسط طرفین اعلام نماید و یا انجام مذاکرات را با بررسی این که آیا طرف ایرانی مایل خواهد بود تعلیق غنی سازی را در ازای تعلیق بخش زیادی از تحریم های اقتصادی مورد بررسی قرار دهد پیگیری نماید .