30 سال مذاکره دولت های ایران با امریکا

ایران و امریکا مصداق بارز این نوع رابطه اند. دیپلمات های ایرانی و امریکایی 30 سال است کم و بیش درباره مسائل مختلف منطقه و جهان همفکری می کنند بدون اینکه کسی نام این همفکری ها را مذاکره بگذارد. نشست مشترک، گپ و گفت وگوی دوستانه، شفاف سازی مواضع، اعلام اعتراض، اعلام بی طرفی و سر آخر فرستادن نامه نصیحت آمیز نام هایی است که دو طرف بیشتر از مذاکره می پسندند. البته همه این تعارفات تا پیش از زمانی بود که محمود احمدی نژاد بر مسند ریاست دولت نشست چراکه فرستادن نامه و پیام تبریک به روسای جمهور کشورها غالباً بین آنهایی صورت می گیرد که در بالاترین سطح دارای روابط حسنه اند. نگاهی به مذاکرات ایران و ایالات متحده در 30 سال گذشته شاید علت تسامح کفن پوشان و مخالفان جدی رابطه با امریکا را در دولت اصولگرای فعلی آشکار کند.
 
30 سال زمان کمی نیست مخصوصاً برای کسانی که با هم قهرند و البته در کنار آن منافع مشترکی دارند که آنها را کنار یکدیگر قرار می دهد. آنها از همه روش های ارتباطی استفاده می کنند تا از عقاید هم آگاه شوند بدون اینکه قیافه عبوس و درهم خود را برهم بزنند و به دیگران نشان دهند که هرگز کوتاه نخواهند آمد. ایران و امریکا مصداق بارز این نوع رابطه اند. دیپلمات های ایرانی و امریکایی 30 سال است کم و بیش درباره مسائل مختلف منطقه و جهان همفکری می کنند بدون اینکه کسی نام این همفکری ها را مذاکره بگذارد. نشست مشترک، گپ و گفت وگوی دوستانه، شفاف سازی مواضع، اعلام اعتراض، اعلام بی طرفی و سر آخر فرستادن نامه نصیحت آمیز نام هایی است که دو طرف بیشتر از مذاکره می پسندند. البته همه این تعارفات تا پیش از زمانی بود که محمود احمدی نژاد بر مسند ریاست دولت نشست چراکه فرستادن نامه و پیام تبریک به روسای جمهور کشورها غالباً بین آنهایی صورت می گیرد که در بالاترین سطح دارای روابط حسنه اند. نگاهی به مذاکرات ایران و ایالات متحده در 30 سال گذشته شاید علت تسامح کفن پوشان و مخالفان جدی رابطه با امریکا را در دولت اصولگرای فعلی آشکار کند.

هشدار شهید دکتر بهشتی به هیات امریکایی

یک هفته پیش از آنکه دانشجویان ایرانی از دیوارهای سفارت ایالات متحده بالا بروند، دیپلمات های امریکایی خطر را احساس کرده بودند. آنها می دانستند «احساسات عمومی شدیدی در مورد هرگونه پشتیبانی از شاه سابق وجود دارد» و علاوه بر آن آگاه بودند که در صورت هرگونه کودتا علیه انقلاب «امریکا مسوول شناخته خواهد شد، چون امریکا دارای نقش گسترده یی در رابطه با ارتش ایران بوده است». گزارشی که «بروس لینگلن» و «هنری پرکت» در تاریخ هفتم آبان ماه 1358 از ملاقات با دکتر سیدمحمد بهشتی برای وزارت امور خارجه ایالات متحده مخابره کردند حاوی این نگرانی ها است.

بر اساس این گزارش دکتر بهشتی به آنها یادآوری کرده بود که سفر شاه به ایالات متحده احساسات ضدامریکایی را در ایران گسترش داده است. بر همین اساس «اظهار حمایت دولت امریکا از انقلاب کفایت نمی کند». مقامات امریکایی سعی کردند نایب رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی ایران را با این سخنان قانع کنند که «ما شاه را به عنوان یک مقام مسوول در ایران به رسمیت نمی شناسیم و از دولت موقت به رهبری بازرگان حمایت می کنیم. ما اهمیت زیادی برای تمامیت و استقلال ایران قائل هستیم و به شاه تاکید کرده ایم به هنگام اقامت در امریکا هیچ گونه فعالیت سیاسی نباید داشته باشد». اما آنها هشدار شهید بهشتی را جدی نگرفتند که «به جای حرف عمل لازم است».

هنری پرکت سال ها بعد حاشیه های بیشتری از مذاکرات تهران را بازگو کرد. آنها در دیدار با مهدی بازرگان نخست وزیر وقت و ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت به آنها اطمینان دادند سکونت شاه در امریکا «تعهد انسانی دولت ایالات متحده به او است» و از تهران خواستند از «سفارت حفاظت شود». اما ابراهیم یزدی به آنها هشدار داد که امریکا با اجازه دادن به شاه برای ورود به این کشور اوضاع را در ایران از کنترل خارج کرده است.

اولین تماس، یک بار برای همیشه

موضوع حضور شاه سابق ایران در امریکا موضوعی نبود که برای طرف ایرانی قابل پذیرش باشد بنابراین حضور مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و مصطفی چمران وزیر دفاع دولت موقت در جشن های بیست و پنجمین سالگرد انقلاب الجزایر فرصتی شد تا بلندپایه ترین هیات ایرانی برای رفع مشکل با زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر رئیس جمهور امریکا به مذاکره بنشیند. این ملاقات که فقط سه روز پیش از اشغال سفارت امریکا انجام شد ظاهراً دستمایه حمله دانشجویان به سفارت امریکا شد. هنوز مشخص نیست کدام طرف درخواست مذاکره کرده است هرچند از شواهد و قرائن این گونه برمی آید که امریکایی ها در این موضوع پیشدستی کرده اند. هنری پرکت سال ها بعد در مصاحبه یی گفت از سفر هیات امریکایی به الجزایر آگاه بود و با توجه به سفر هیات ایرانی «این فرصتی خواهد بود تا درباره برخی مشکلات فی مابین گفت وگو شود».

در این دیدار که یک ساعت و نیم به درازا کشید خواسته های طرف ایرانی همان خواسته های قبلی بود که نخست وزیر دولت موقت آن را این گونه شرح داده است؛ «در مذاکراتی که صریحاً و روشن با برژینسکی مشاور ریاست جمهوری ایالات متحده در امور امنیت امریکا داشتم، اعلام کردم باید روش خود درباره ایران را نسبت به دوران شاه مخلوع تغییر دهید.» بازرگان باز هم حساسیت ایران به حضور شاه در امریکا را گوشزد می کند؛ «آنها می گویند این مساله صد درصد انسانی است و به هیچ وجه جنبه سیاسی ندارد زیرا شاه شخص مریضی است که به امریکا پناه آورده است.»

بعد از افشای این مذاکره برخی احزاب سیاسی به شدت نسبت به آن موضع گیری کردند چنانچه حزب جمهوری اسلامی که بیشترین سران انقلاب در آن حضور داشتند در بیانیه یی خطاب به مهندس بازرگان نوشت «در زمانی که امام و امت شدیداً سیاست های تجاوزکارانه امریکا را محکوم می کنند آیا ملاقات با برژینسکی می تواند با حرکت انقلابی مردم مسلمان ایران هماهنگ باشد» و در بندی دیگر اضافه کرد؛ «ما نمی توانیم از امریکا بخواهیم روش خود را نسبت به ما تغییر دهد بلکه باید با حرکات مناسب انقلابی و سیاسی، امریکا را ناگزیر به عقب نشینی در منطقه کنیم.» که این موضوع شاید اولین جرقه های اشغال سفارت امریکا بود. هرچند به گفته مخالفان دولت موقت این دیدار بدون اطلاع رهبر انقلاب انجام شده بود اما مهندس بازرگان و ابراهیم یزدی صراحتاً اعلام کردند پیش از سفر به الجزایر احتمال تماس امریکایی ها با هیات ایرانی را به اطلاع ایشان رسانده بودند.

در نهایت اولین و تنها مذاکره یک هیات بلندپایه ایرانی با طرف امریکایی منجر به اشغال سفارت ایالات متحده و استعفای دولت موقت شد. هر چند این مذاکرات که به گفته بازرگان برای مشخص شدن تکلیف 21 میلیارد دلار اموال ایران در امریکا و موضوع حضور شاه در این کشور بود در نهایت به نتیجه یی نرسید اما باعث شد رابطه دو کشور به طور کامل قطع شود.

یک سال بعد دولت شهید محمدعلی رجایی به این نتیجه رسید که به موضوع گروگانگیری در سفارت امریکا پایان دهد و بر همین اساس با میانجیگری دولت الجزایر بهزاد نبوی با امریکایی ها مذاکره کرد و به توافقاتی درباره آزادی گروگان ها، حل و فصل دعاوی دو دولت و تعهدات دولت امریکا و ایران دست یافت.

مذاکرات مک فارلین، به ظاهر بی نتیجه

رابطه ایران و امریکا بعد از موضوع اشغال سفارت پایان یافته تصور می شد اما سفر مشاور امنیت ملی امریکا به تهران در سال 1365 نشان داد این روابط زیرپوست سیاست همچنان در جریان است. رابرت مک فارلین همراه هیات همراه خود با یک کلت، کیک و انجیل امضاشده از طرف رونالد ریگان وارد تهران شد تا موضوع فروش تسلیحات امریکایی به ایران را در ازای کمک جمهوری اسلامی برای آزادی گروگان های امریکایی در لبنان مطرح کند. بر اساس اخبار رسمی هیچ یک از مقامات ایرانی حاضر به گفت وگو با آنها نشدند اما چندی بعد دو محموله از موشک ها به ایران ارسال شد و بلافاصله بنیامین ویر گروگان امریکایی در لبنان آزاد شد.

امریکا مدعی است سفر هیات بلندپایه امریکایی به تهران تنها با هدف آزادسازی گروگان های امریکایی و فروش تسلیحات نبوده است بلکه تلاش آنها برای عادی سازی روابط بین دو دولت بوده است.

دولت اصلاحات و مذاکره درباره دیگران

11 سپتامبر 2001 روزی فراموش نشدنی برای تمام دنیا بود. شوک واردشده به امریکا آنها را در موقعیت انفعال قرار داده بود. رئیس دولت اصلاحات بر همین اساس اولین دولتمردی بود که این واقعه را به امریکایی ها تسلیت گفت. هرچند پیش از آن امریکایی ها در دولت کلینتون تلاش زیادی برای ازسرگیری روابط با ایران و پیش کشیدن بحث مذاکره کردند اما ایرانی ها تمایلی نشان ندادند. حتی عذرخواهی رسمی وزیر امور خارجه امریکا از ایران برای دخالت دولت کشورش در جریان کودتای 28 مرداد باعث نشد محمد خاتمی مسیر راهروهای سازمان ملل را برای دست دادن با کلینتون در پیش بگیرد. اما حمله امریکا به همسایه شرقی ایران موضوعی نبود که بدون اطلاع ایران امکان پذیر باشد. رایان کروکر دیپلمات ارشد امریکایی در خاطرات خود از مذاکره با ایرانی ها می نویسد؛ شوک وارد شده بر امریکا باعث شده بود واشنگتن با تمام شرکای محتمل و غیرمحتمل وارد معامله شده و برای جنگ علیه افغانستان آماده شود. من نیز به عنوان معاون وزیر خارجه در حوزه ایران، عراق و خلیج فارس رفته بودم تا با فرستادگانی از تهران گفت وگو کند. مذاکرات محرمانه دو دولت بسیار طولانی شد و در نهایت امریکا به افغانستان حمله کرد. این مذاکرات در حمله امریکا به عراق نیز ادامه داشت.

مذاکره با امریکا بدون ترس

دولت محمود احمدی نژاد نیازی به تعارفات سیاسی ندارد. بنابراین بدون نگرانی از واکنش ها اولین قدم برای رابطه با امریکا از نوع دولت نهمی را برداشت و به جرج بوش نامه نصیحت آمیز نوشت. هرچند بوش هرگز به این نامه پاسخی نداد اما این نامه در ادبیات دیپلماتیک نوعی پالس مثبت برای طرف مقابل به شمار می آید. اما امریکایی ها علاقه یی به این نوع مذاکرات نمایشی نشان ندادند و حتی از پیشنهاد احمدی نژاد برای مناظره با بوش هم به سردی گذشتند. احتمالاً امریکایی ها مذاکرات مشخص در چارچوب سیاست های روشن و اهداف از پیش تعیین شده را به مذاکرات رسانه یی ترجیح می دهند. بعد از آن ایران و امریکا در سال 2007 سه بار در مورد عراق پای میز مذاکره نشستند. مذاکرات هسته یی ایران با کشورهای 1«5 که با حضور امریکایی ها انجام می شد شاید در روابط دو کشور چندان مهم ارزیابی نشود اما زمانی که ویلیام برنز نفر سوم وزارت امور خارجه امریکا در سال 2008 در این مذاکرات شرکت کرد توجه همه جلب شد هرچند نتایج این مذاکرات روشن نشد.

حضور رئیس جمهور اوباما در کاخ سفید که دموکراتی دنبال تغییر است شرایط را برای مذاکره ایران با امریکا مساعد کرد به ویژه آنکه باز هم این رئیس دولت ایران بود که برای اوباما پیام تبریکی همراه نامه فرستاد. دولت اوباما هم به سیاست های نمایشی دولت ایران علاقه یی نشان نداد اما احمدی نژاد باز هم در سازمان ملل در مورد سیاست های دولت اوباما گفت؛ «در صورت تحقق این تغییر ملاقات ایران و امریکا در هر زمان و مکانی می تواند رخ دهد.» اتفاقات بعد از انتخابات ایران شرایط را تغییر داد. همتای احمدی نژاد در امریکا نه تنها پیروزی او را تبریک نگفت که تلویحاً از معترضان به او حمایت کرد اما دولت دهم فرصت مذاکرات هسته یی را از دست نداد. سفر اردوغان به ایران که گفته می شود برای میانجیگری بین ایران و امریکا صورت گرفته با گفته های سخنگوی وزارت امور خارجه مواجه شد که «وقتی بحث رابطه ایران با امریکا مطرح باشد کانال مسکوت شده یی وجود ندارد که الان نیاز باشد این انسداد برطرف شود.»