شکست هیمنه آمریکا

در دوران پیش از جنگ گرجستان ـ روسیه تحلیل های مربوط به ماهیت قوام ساختار بین المللی بر دو مساله تکیه داشت که عبارتنداز :
تسلیم نظام بین الملل در برابر یکجانبه گرایی ایالات متحده
عدم ثبات نظام تک قطبی و حرکت به سوی نظام چند قطبی
طرفداران فرضیه تک قطبی شدن جهان به رهبری آمریکا به خصوص پس از موفقیت اولیه آمریکا در جنگ عراق و افغانستان و همچنین شبه اشغال نظامی کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربستان سعودی از پیروزی خود سرمست بودند اما در سایه رویدادها و حوادثی که اخیرا در عرصه عراق و افغانستان و نیز پاکستان و لبنان اتفاق افتاده باید گفت که بادهای ساختار جهانی به میل کشتی های هیمنه آمریکایی نمی وزد و « ریچارد هاس » رئیس مرکز روابط خارجی آمریکا اولین کسی است که اعلام کرد هیمنه آمریکایی دیگر دست نیافتنی است و سیاستهای دولت بوش در خاورمیانه و بویژه در برابر کشورهای سوریه لبنان عراق و فلسطین علت فروپاشی و نابودی طرح این سیطره آمریکایی بود که اگر چنین اشتباهات فاحشی از سوی دولت آمریکا رخ نمی داد ممکن بود قابل دستیابی باشد
طرح سیطره بر جهان
طی 5 سال گذشته شورای امنیت ملی آمریکا راهبرد سیطره و احاطه کامل را به جهت افزودن عنصر « پیشی جستن » تقویت کرد و همچنان منتظر پیدایش خطرات و تهدیدات است تا دست بکار قلع و قمع آن شود راهبرد امنیت ملی آمریکا بسیج داشته های سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا و ایستادن در برابر مجموعه ارزشهای جهانی که براساس قانون بین الملل و منشور سازمان ملل شکل گرفته و همچنین پرداختن به اعمال پیشی گیرانه تلاش کرد نظام تک قطبی را تثبیت کند . در این چارچوب برخی اقدامات صورت گرفته اینچنین بوده است :
نیروهای نظامی آمریکا در بسیاری از نقاط جهان پراکنده شدند و با توجه به این نکته که نقشه جهان صحنه نمایشی نظامی است پنتاگون جهان را به مناطق نظامی مشخصی تقسیم کرده و هر منطقه ای در چارچوب فرماندهی یکی از سران نظامی آمریکا قرار گرفته است
آمریکایی کردن اقتصاد جهان از طریق بکار گرفتن سه موسسه اقتصاد جهانی شامل بانک جهانی صندوق جهانی پول و سازمان تجارت جهانی به منظور عجین کردن اقتصاد جهانی در چارچوب نفوذ اقتصاد آمریکایی امری که به این کشور اجازه می دهد نرخهای تورم و بیکاری و کاهش میانگین های رشد و توسعه و دیگر شاخص های کلی منفی در اقتصاد خود را به اقتصاد کشورهای دیگر منتقل نماید و یا به عبارت بهتر دیگران را به پرداخت خسارتهای ناشی از ضعف خود وادارد
ایجاد رویکرد جدید جامعه جهانی : این اقدام شامل حرکت به سوی بکار گرفتن شورای امنیت سازمان ملل سازمانهای جهانی و اقلیمی در فرآیند تثبیت و شکل دهی دوباره مجموعه اصول بین المللی است که به دولت و کنگره آمریکا اجازه می دهد نفوذ به کشورها و مجموعه بین المللی را به راحتی پیش برد به نحوی که گویا این کشورها رژیم های تحت امر آمریکا باشند
نظام جهانی به کدامین سو
اگرچه بین روسیه ـ آمریکا درگیری نظامی رخ نداد لیکن درگیری بروکراسی بین روسیه و گرجستان که به نمایندگی از آمریکا وارد جنگ شد اتفاق افتاد. اخبار و حقایقی که به بیرون راه یافت نشان داد که فرایند نظامی انجام شده توسط نیروهای گرجی به دستور « میخائیل ساکاشویلی » به واسطه دولت آمریکا و رخصت بوش تنظیم و تدارک دیده شده بود. تحلیل وقایع و حوادث و پیامدهای آن به روشنی اشاره دارد به اینکه فرایند صف آرایی نوین نظم امنیت بین المللی درراه خواهد بود و برجسته ترین پیامد آن ایجاد معادله جدید نظام امنیت نظامی و امنیتی جهانی و منطقه ای است و بارزترین نشانه های قابل پیش بینی آن موارد زیر خواهد بود :
تعدیل ساختار موازنه قوا در درون شورای امنیت به شکلی که روسیه و چین به مقابله با آمریکا و حامی آن انگلیس برمی خیزند و احتمال دارد که فرانسه نیز به موضع مستقل سابق خود در شورای امنیت بازگردد و احتمالا به نیروی سوم تعیین کننده در این شورا بدل شود که این امر بواسطه بوجود آمدن دامنه حرکتی بیشتر برای فرانسوی ها در شورا فراهم خواهد آمد. این امر به پایان یافتن همپیمانی فرانسه با آمریکا در شورای امنیت منجر می شود که باعث صدور بسیاری احکام ناعادلانه و به خصوص حکم های مربوط به بحران دارفور و لبنان شده بود.
تعدیل بندها و برنامه های روابط از طریق دریای آتلانتیک : در زمان جنگ سرد واشنگتن نقش حامی و مدافع اروپا در برابر خطر کمونیستی ـ شوروی ـ هسته ای را برعهده داشت . پس از پایان جنگ سرد نیز آمریکا این نقش شریک نظامی امنیتی حامی استقرار و امنیت اروپا را ادامه داد که شاهد این استمرار دخالت مستقیم آمریکا در مساله بالکان بود زیرا آمریکا خود را رهبر جهان می دانست که مامور بود ارزشهای دمکراتیک لیبرالی غربی (با تعابیر خود از آن ) را در عالم گسترش دهد. اما اکنون بعد از جنگ گرجستان ـ روسیه روابط کشورهای حاشیه مدیترانه به دلیل تمایل برخی کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و آلمان برای ابراز موضعی بیطرف در مساله جنگ سرد آمریکا و روسیه و رغبت بسیاری از آنها برای عدم پاسخگویی به درخواست آمریکا درباره پرونده توسعه پیمان ناتو به شرق و پیوست کردن گرجستان و اوکران به عضویت این پیمان و مخالفت آنان با توسعه بیشتر ناتو به شرق در برابر توفانی از اختلافات آمریکایی اروپایی قرار گرفته اند. پیش بینی شود که دوره کنونی شاهد بیطرفی اروپایی درباره پرونده های تعامل مسکو و واشنگتن باشد.
سازمان همکاریهای شانگهای
توافقنامه تشکیل سازمان همکاریهای شانگهای در سال 2001 امضا شد و این سازمان به عنوان یک پیمان که در جنبه ظاهری و اعلام های رسمی صفت یک سازمان همکاریهای توسعه اقتصادی ـ اجتماعی را یدک می کشید ولی در حقیقت ویژگی آن همکاری نظامی ـ امنیتی بود که بعدها فاش شد
بعد ساختاری : توافقنامه تاسیس سازمان همکاریهای شانگهای را کشورهای چین روسیه قزاقستان قرقیزستان تاجیکستان ترکمنستان امضا کردند و از میان کشورهای آسیای میانه تنها ازبکستان بود که وارد این پیمان نشد و تنها به عنوان ناظر اعلام حضور کرد که آن هم پس از مدتی به پیمان پیوست و توافقنامه را امضا کرد. باز هم اعضای دیگری به پیمان پیوستند و از آن سال تاکنون مغولستان و هند و پاکستان و ایران نیز به عنوان عضو ناظر و نامزدهای الحاق به پیمان شانگهای به این مجموعه افزوده شده اند
بعد ارزشی : قوام ژئوپولتیک سازمان همکاریهای شانگهای به روشنی به سرشت و خصوصیت نظامی ـ امنیتی آینده این سازمان اشاره دارد و بر این اساس درک آمریکا از این سازمان تهدید وخطری رو به رشد در آینده بود و در مقابل کشورهای عضو سازمان نیز میزان اهمیت نقش حیاتی این سازمان در متوقف کردن نفوذ و هیمنه آمریکا بر منطقه را درک می کنند
بعد واکنشی : کشورهای عضو سازمان همکاری های شانگهای توانستند مبادلات تجاری خود را تقویت کنند و رویه همکاری و توسعه اقتصادی خود را بر اساس مفاد وارده در منشور سازمان بالا ببرند اما نکته قابل ملاحظه طرحی را شروع کرد که بنام طرح ماموریتهای حفظ صلح و امنیت در منطقه شناخته شد و طرحی بود که به روشنی طبیعت امنیتی ـ نظامی این سازمان و نقش کارکردی آینده آن در رویارویی های منطقه ای و جهانی آشکار ساخت و از جمله مهمترین عملکردهای آن موارد زیر بود :
انجام تعدادی مانورها و تمرینهای نظامی چند جانبه
تشکیل نهادهایی به عنوان مسئول هماهنگی نظامی میان کشورهای سازمان از جمله روسیه و چین که بعدها این امکان هماهنگی توسعه یافته و کشورهای پاکستان و هند و ایران را نیز در بر گرفت و بر این اساس می توان ملاحظه کرد که سازمان دو قدرت بزرگ باشگاه هسته ای جهان را به اتفاق ایران به عنوان قدرت تازه ظهور منطقه خاورمیانه (منطقه غنی از انرژی ) نیز درعضویت خود دارد و به عنوان بزرگترین مجموعه اتمی جهان عرض اندام می کند
جنگ سرد پنهان
در دوره گذشته جنگ سری و غیررسمی آمریکا بر ضد روسیه و چین اوج گرفت و حوادث و رخدادها بیانگر آن است که تحولات در جبهه این جنگ سری به نقاط زیر رسیده است
در جبهه مواجهه با چین آمریکا توانست در موارد زیر پیروز شود
تضعیف هسته ای کره شمالی
تقویت روابط با تایوان و کشورهای آسیای جنوب شرقی و به خصوص موفقیت در نفوذ به پیمان ویتنام
تقویت حضور آمریکا در مناطق دریایی مقابل سواحل پاسیفیک (اقیانوس آرام ) چین
ایجاد پیمان امنیتی ـ نظامی با کره جنوبی و ژاپن و تایوان
برافروختن هیاهوهای جدایی طلبانه در تبت چین بواسطه گروهی از بودائیان این منطقه به رهبری دالایی لاما همپیمان آمریکا
برافروختن هیاهوهای جدایی طلبانه در اقلیم سنگیانگ چین توسط جنبش های جدایی طلب اسلامی ایگوری
شعله ور ساختن اقدامات جنبش های اعتراضی مدنی در شهرهای اصلی چین نظیر شانگهای و پکن
براه انداختن تلاش تبلیغات جهانی بر ضد چین در جهت تحریک افکار عمومی چین از طریق استقلال و کاربرد رسانه ای پیامدهای زلزله غرب چین
به کار گرفتن روشها و ابزار اقتصاد جهانی برای ایجاد اثرات منفی بر توان اقتصادی چین
تحولات جبهه جنگ سری روسیه ـ آمریکا :
پیشبرد طرح انتشار آتش بارهای شبکه دفاع موشکی در مناطق غربی روسیه
به انجام رساندن توافقنامه های راهبردی نظامی ـ امنیتی با جمهوری های استقلال یافته شوروی که پس از دوران جنگ سرد به کشورهایی مستقل بدل شدند و در این خصوص چنین اقداماتی صورت گرفت
همپیمانی با گرجستان و اوکراین و کشورهای بالکان و نیز کشورهای اروپای شرقی سابق نظیر بلغارستان و لهستان چک و تلاش برای تاسیس پیمان با کشورهای پنج گانه آسیای میانه در زمینه نظامی ـ امنیتی ـ اقدام به انتشار کمربندی از پایگاه های نظامی آمریکایی در مناطق پیرامونی روسیه
تلاش برای سیطره نظامی دریایی آمریکا بر مناطق دریایی آرکتیک و مناطق دایره قطب شمالی
تحریک جنبش های اعتراض مدنی در داخل روسیه که زمینه برافروختن سناریوی انقلاب رنگین برای ساقط کردن نظام روسیه را فراهم کند
تلاش برای سیطره یافتن بر ذخایر نفت و گاز مناطق قفقاز و خزر و آسیای میانه که روسیه را از مزایای مربوط به این ذخایر محروم سازد
تلاش برای احاطه بر گذرگاه های دریایی دارای ارزش راهبردی بسیار به منظور تسهیل عملیات فشار بر گلوگاه روسیه و بستن منافذ بازگشت و رویکرد دوباره آن به جهان و به خصوص منطقه قفقاز و نیز سیطره بر مسیرهای استراتژیک زمینی درمناطق آسیای میانه و شرق اروپا و مناطق دریایی پاسیفیک مقابل بخشهای دریایی روسیه در شرق این کشور
با وجود پیشرفت های آمریکا و همپیمانانش در بسیاری از جبهه های ضد چین و روسیه آمریکا همچنین تلاش کرد از حوادث و رویدادهای جاری در جهت شعله ور کردن روابط و بازآفرینی اختلافات روسیه و چین روی خط روابط مسکو ـ پکن نیز استفاده کند
تاکنون به رغم موفقیت دیپلماسی احتیاط کارانه فرانسه در انتقال درگیری گرجستان ـ روسیه از مرحله اوج گیری به مرحله آرام سازی درگیری روی خط مسکو ـ واشنگتن از مرحله آرامش به مرحله تنش و فروزش انتقال یافته است و گویا این جبهه سری با پیوستن نیروهای کمکی داغ تر خواهد شد و در نتیجه انتظار می رود که قطب سازی های جنگ سرد نوین به ظهور قطب های جهانی زیر بینجامد : اردوی همپیمانان واشنگتن : آمریکا انگلیس اسرائیل کره جنوبی
اردوی همپیمانان مسکو : روسیه چین ونزوئلا
تحلیل ها اشاره به این نکته دارند که جایگاه ایران بروی نقشه پیمانهای بین المللی بر اساس نتایج « مذاکرات منطقه الخضرا عراق » میان تهران و واشنگتن مشخص خواهد شد ولی موضع ترکیه همچنان منوط به میزان جدیت آمریکا در حمایت از پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا خواهد بود به نظر می رسد که تقسیم جهان به دو اردوگاه موضع ترکیه را تقویت می کند و استفاده از مزایای جایگاه استراتژیک مهم خود در جنگ سرد جدید برای اجبار بر آمریکا را ممکن می سازدزیرا آمریکا تنها با یک گزینه ملحق کردن ترکیه به اتحادیه اروپا و نابود کردن جنبش های جدایی طلب کرد و دست برداشتن از حمایت ارمنستان و رام کردن اسرائیل بر اساس طرح صلح ترکیه در میانجیگری بین سوریه و اسرائیل رودررو خواهد بود و در غیر این صورت آمریکا ترکیه را که به آسانی می تواند به اردوی مسکو بپیوندد از دست خواهد داد این امر باعث کشیده شدن خطوط نفت و گاز روسیه از طریق اراضی و بنادر ترکیه خواهد شد که به نوبه خود برای آمریکایی ها به منزله کابوس ترکی است که تنها یک نتیجه در بر خواهد داشت و آن نابودی و سرنگونی کامل برنامه هیمنه آمریکا بر جهان است .