عجز و درماندگى آمریکا در مقابل ایران

پیشینه فعالیتهای گسترده سیاسی همواره در تقابل با رژیمهای دست نشانده و وابسته، گویای این مطلب است که با اعتماد به جوانان می توان دست به اقدام های بزرگ زد. در پیدایش و شکل گیری انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) با توجه به روحیه پرشور و خروش جوانان و احساسات پاک آنها توانستند از این پتانسیل عظیم در جهت احیای سنت و احکام الهی و مبارزه با فساد دستگاه حکومتی استفاده کنند و در تداوم حرکت انقلاب، پس از پیدایش یک جنگ تمام عیار علیه کشور و آرمانهای مردم، هجوم جوانان به مرزها برای دفاع از کشور، هنوز هم در حافظه تاریخی این ملت حضور فعال دارد. فرماندهان جنگ در مقابل ارتش کلاسیک و آموزش دیده عراق، عمدتا جوانانی بودند که میانگین سنی آنها 20-25ساله بوده و این ژنرالهای جوان توانستند با تدبیر هوشمندانه حضرت امام(ره) به طراحی و مدیریت جنگ هشت ساله بپردازند. در آن طرف و در اردوگاه دشمن نه فقط یک کشور و یک دشمن، بلکه همه استکبار با همه توان در مقابل این جوانان به شکست مفتضحانه ای تن دادند و در طول تاریخ معاصر ایران، برای اولین بار است که در یک جنگ تمام عیار حتی یک وجب از خاک کشورمان در دست دشمن باقی نمانده است. سکه جنگ 2رو داشت: یک طرف ایران که حتی برای خرید سیم خاردار هم مشکل داشت و حتی توانایی ساخت ساده ترین سلاح را هم نداشت و در طرف مقابل لشکری تا بن دندان مسلح که حتی ممکن بود تا یکی دو سال دیگر، به سلاح اتمی مجهز شود. این نابرابری گویی سیرت نظم نوین جهانی بوده و هست که بوش پدر نوید آن را داده بود. مردمانی راست قامت، با دستانی خالی و اندیشه های آسمانی. در مقابل، هیبتی غول آسا از هیولای کاپیتالیسم و سوسیالیسم مجهز به همه آلات و ادوات. دشمنانی دوست نما. و دوستانی دشمن نما! بسیاری معتقدند، سفر دونالد رامسفلد، نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در سال 62 به عراق، آشکارترین نشانه هم پیمانی واشنگتن و بغداد بر سر تهاجم به انقلاب اسلامی است ولی برخی ماجرای دیدار هنری کسینجر با صدام، آن هم در بهار سال 59 در مرز اردن را بخاطر می آورند که چگونه یکدیگر را در آغوش کشیدند و برای جنگ علیه ایران دست یکدیگر را فشردند. کاخ سفید همچنان باعث شد که نام عراق از لیست کشورهای حامی تروریسم بین المللی خارج شود و در مقابل ایران را حامی تروریسم جهانی قرار دهد و از کشورهای متحد آمریکا خواست به عنوان اجرای بخشی از عملیات استانچ American stanch (عملیات تحریم اقتصادی و نظامی ایران) از ارسال هرگونه اسلحه و مهماتی به ایران خودداری کنند و دنباله این روند و سیاست قیم مآبانه آمریکا، تحریم های نفتی و تحریم اقتصادی مشهور به داماتو صورت گرفت و کلیه دارایی های ایران نزد بانکهای آمریکایی مسدود شد و مرحله اول سناریوی براندازی انقلاب با تحریم سیاسی ادامه یافت و روی آوردن به نبرد سخت و ایجاد نزاعهای داخلی، قومی قبیله ای و ترور شخصیت های سیاسی و عملیات های جاسوسی و ضدامنیتی و حتی تهاجم و شبیخون فرهنگی و اجرای سناریوی دوم یعنی استفاده از جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی و تلاش برای مخدوش کردن چهره انقلاب اسلامی در جهان و تهدید نشان دادن ایران در منطقه با اتهاماتی مانند: نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و دستیابی به تسلیحات هسته ای و اتمی، ایران را مانع اصلی صلح در خاورمیانه معرفی نمایند و میلیاردها دلار به همین منظور هزینه کردند و شورای به اصطلاح امنیت نیز با صدور قطعنامه ها و بیانیه های متعدد سعی در به چالش کشیدن و تسلیم نمودن ایران، به نفع غرب و امپریالیسم جنایتکار داشت اما اراده و عزم ملت ایران و دانش جوانان ایرانی تمام تهدیدها را تبدیل به فرصت نمود و نقشه های ننگین آنان را نقش بر آب و رویای پیروزی شان را به شکستی مفتضحانه تبدیل نمود. امروز ایران اسلامی در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، پژوهشی و دفاعی به موفقیتهایی دست پیدا کرده و به جایگاهی رسیده که باعث حیرت جهانیان شده است، بطوری که چشمانشان از حدقه درآمده و به نظر خودشان با محاسبات و برنامه ریزی دقیقی که انجام داده بودند، به عقل ناقصشان نمی رسید که با وجود این همه تحریم ها، چگونه شد که اینگونه شد! امروز ایران در حوزه دفاعی و نظامی، پیشرفتهای چشمگیری داشته و تولیدکننده سلاحهای مدرن و فوق مدرن و خط تولید موشکهای دوربرد و رادارگریز شهاب 1و2و3 و قدر و سجیل و... می باشد که منافع دشمن را در هر نقطه ای از جهان به خطر می اندازد. صنعت هواپیما سازی، کشتی سازی، تسلیحات سبک و سنگین کنترل از راه دور و موشکهای هدفمند با ضریب موفقیت 99% گویای این مطلب است. در عرصه های علمی و تحقیقاتی از سلولهای بنیادی و شبیه سازی گرفته تا عرصه های بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی و داروهای بیماریهای صعب العلاج و پیشرفتهای فراوانی در عرصه پزشکی و دستیابی به دانش فناوری هسته ای را می توان قسمتی از پیشرفتهای ایران اسلامی بشمار آورد و اکنون که به جمع 8 کشور صاحب فناوری پرتاب ماهواره به فضا راه یافتیم، کاوشگر 1و2و سفیر1 و2 همچنان سیلی محکمی بر زیادی خواهی های غرب بود که آمریکا و متحدانش از سرخی و شدت این سیلی هنوز به خود می پیچند بطوری که راه خود را گم کرده اند و دیگر نمی دانند از چه ادبیاتی استفاده کنند. امروز دیگر منافع آمریکا در هیچ کجای دنیا درامان نیست، از عراق و افغانستان گرفته تا آمریکای لاتین وغیره...
آمریکا هرچه فشار تحریم ها و تهدیدات خود را علیه ایران بیشتر نماید شاهد پیشرفت و استقلال و خودکفایی این ملت بیدار خواهد بود. یکی از بزرگترین اشتباهات غرب، عدم شناخت مبانی انقلاب اسلامی و بستری است که انقلاب اسلامی ایران در آن حرکت می کند.
رشد و نفوذ ایران در ابعاد مختلف در سطح منطقه و حتی بین المللی، تمام معادلات جهان غرب را برای منزوی کردن آن بهم زده، که این ناشی از ماهیت ایدئولوژیک انقلاب اسلامی است. امروز دیگر سیاستهای سوخته سلطه طلبانه و زورگویانه و سیاست تشویقی، تنبیهی (چماق و هویج) در برابر این ملت مقتدر و سربلند که دارای ریشه اصیل انقلابی و فرهنگی است، کاربرد ندارد و حتی تغییر تاکتیکی و استفاده از سیاست به اصطلاح تغییر اوباما در قبال ایران نیز دردی از درد بی درمان آمریکا درمان نخواهد کرد. یکی از دغدغه ها و تردیدهای آمریکا و متحدانش در قبال حمله نظامی به ایران، عدم آشنایی و شناخت کامل نسبت به ماهیت نظام جمهوری اسلامی و اقشار مختلف مردم و تجهیزات و توانمندی های نظامی و دفاعی است که به 4 عامل زیر تقسیم می شود: 1) بطور مثال غربیها در مرحله اول پروژه خود فشار تحریم های اقتصادی را زیاد کرده، تا عوامل نارضایتی از رژیم و پرخاشگری در داخل و سیاست کهنه اختلاف بیانداز و حکومت کن، فراهم گردد و سپس در مرحله دوم پروژه دست به حمله نظامی زده و به قول خود منجر به تغییر رژیم شوند. از اینرو با اجرای فاز اول پروژه و بوجود آمدن تعدادی از اعتراضات داخلی در رابطه با تورم بر علیه دولت، شادمان شده و خود را برای فاز دوم پروژه آماده می کنند اما قبل از آن سعی می کنند که آحاد مردم را در یکی از امورات سیاسی که نیازمند مشارکت جمعی است نظیر انتخابات و راهپیمایی ها، محک بزنند و این همان نقطه عطفی است که همواره در طی این 30سال انقلاب، باعث یاس و شکست نقشه های پلید دشمنان گردید و آنجایی که امیدوار بودند بر اثر فشار اقتصادی، مردم بر علیه دولت و نظام حرکت کنند و شعار بدهند، با حضور پررنگ و بی سابقه مردم در حمایت از انقلاب، دولت و رهبری جمهوری اسلامی مواجه شدند و این حضور سبز، لرزه بر اندام غرب وارد می کند. 2) در بعد نظامی، آنجایی که به خیال واهی و پوچ خود معتقدند که، ایران دست بسته خود را تسلیم می کند، رزمایش پیامبر اعظم(ص) و دیگر رزمایشهاست که در آن تولیدات کاملا داخلی سلاحهای مدرن و موشکهای دوربرد، توسط غیورمردان سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و بسیجیان جان برکف مورد استفاده و آزمایش قرار می گیرد و این پیام را به جهانیان مخابره می کند که ایران امروز با ایران 30سال قبل بسیار متفاوت است و اگر آمریکا و غربیها بخواهند کوچکترین جسارت و حماقتی علیه ایران انجام دهند پاسخی به مراتب شدیدتر و دندان شکن دریافت خواهند نمود. 3) عامل سوم، فرهنگ شهادت و ایثار و حماسه و ایمان است که در مقابل ترس، وحشت و بی ایمانی و اضطراب از مرگ برای غرب طنین انداز است که رشادتها و پایداری و مقاومت حزب الله لبنان و حماس، شمه ای از پایداری و مقاومت ملت ایران است. بطوری که جنبشهای آزادیبخش جهان بویژه حزب الله لبنان و حماس خود را فرزند انقلاب اسلامی ایران می دانند. 4) عامل چهارم، موقعیت ژئوپلتیکی و استراتژیکی استثنایی ایران است که از لحاظ مرزهای زمینی و آبی در شرایط بسیار مطلوبی قرار دارد و نبض تنگه هرمز که محل تردد نفتکشهای بزرگ و پل ارتباطی بازار اقتصادی از آسیا به اروپا می باشد نیز در دست ایران است که در صورت لزوم با بسته شدن تنگه هرمز اقتصاد بحران زده غرب فلج خواهد شد. بنابراین نتیجه می گیریم که برخلاف اینکه غربیها تسلیحات هسته ای و اتمی را عامل بازدارندگی می دانند، در ایران 4عامل مذکور عامل بازدارندگی در این 30سال بوده است، چرا که در غیر اینصورت آمریکا و متحدانش برای دسترسی به اهداف خود تاکنون بارها به ایران حمله کرده بودند. امروزه استفاده از زور در مناسبات جهانی مردود است و ضعف نظام سلطه این است که جز خوی وحشیگری و خشونت طلبی فاکتور دیگری برای ارائه ندارد. گفتمان دولت اسلامی در حال گسترش در جهان است و انشاءالله بزودی به انقلاب جهانی حضرت مهدی موعود(عج) ختم خواهد شد و جهان پر از عدل و داد خواهد گشت و ظالمان و مستکبران به سزای اعمال خویش خواهند رسید.