فضای مجازی، عرصه نبرد جدید

امروزه انسان‌ها شاهد فراگیری بی‌سابقه رسانه‌‌ها و وسایل ارتباطات جمعی مدرن و نوین هستند. بالطبع آن‌ها در معرض شدیدترین امواج رسانه‌‌ها قرار دارند. گرچه رسانه‌ها ذاتاً كاركردی دوطرفه و دو سویه دارند، اما بیشترین حجم بهره‌گیری از آن در دست نظام سلطه قرار دارد؛ چنانچه می‌توان با جرأت گفت حفظ و گسترش قدرت استكباری نظام سلطه به حضور و ظهور رسانه‌ها وابسته است. رسانه‌ها پل ارتباطی و بلكه وسیله‌ی تسلط بر افكار، اراده و احساسات بشر دوران معاصر به شمار می‌آیند. مراكز رسانه‌های استكبار كه به مدرن‌ترین فناوری جهانی مجهزند، از یك سو ابزاری برای اجرای "عملیات روانی" قدرت‌ها علیه ملت‌ها و دولت‌های مستقل هستند و از سوی دیگر وسیله‌ای برای كنترل، تضعیف، جهت‌دهی و هدایت جوانان در سراسر جهان محسوب می‌شوند.
مارك پالمر* از استراتژیست‌های معروف آمریكایی است كه از او به عنوان یكی از نوآوران سیاست خارجی ایالات متحده نام می‌برند. پالمر در دولت‌های نیكسون، كارتر، ریگان و بوش در وزارت خارجه مشغول بوده و اكنون علاوه بر این‌كه مدیر دپارتمان تحقیقاتی مركز سیاست خارجی سابان در مؤسسه‌ی "بروكینگز" می‌باشد، عضو كمیته‌ی خطر جاری است كه اخیراً و در پی تحولات پیش آمده پس از یازده سپتامبر 2001 گزارشی تحت عنوان "ایران- آمریكا، رهیافت جدید" را به نگارش درآورد. كمیته‌ی خطر جاری در اوج جنگ سرد و در دهه 1970 میلادی و با مشاركت اساتید برجسته‌ی علوم سیاسی و مدیران سابقه‌دار سازمان سیا و پنتاگون تأسیس شد و یكی از موفقیت‌آمیزترین اقدامات در جریان رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب، طراحی و اجرای مراحل مختلف سناریوی فروپاشی ابرقدرت شرق از طریق "جنگ نرم" (Soft War) در سال‌های پایانی دهه‌ی 1980 بود.
پروژه‌ی ناتوی فرهنگی كه چندی پیش رهبر انقلاب آن را مورد تأكید و توجه قرار دادند، مشتمل بر خط تهاجمی دشمن و تلاش معاندان نظام برای ورود از عرصه‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای است تا به سیاه‌نمایی علیه ایران بپردازند
مارك پالمر نویسنده‌ی گزارش ایران- آمریكا، رهیافت جدید در استدلال خود، صراحتاً با ایده‌ی تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت كرده و اعلام نموده ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، كمیت جمعیت، كیفیت نیروی انسانی، امكانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه‌ی خاورمیانه و نظام بین‌الملل به قدرتی كم‌مانند تبدیل شده كه دیگر نمی‌توان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون كرد. تنها راه مبارزه با نظام جمهوری اسلامی، پیگیری مكانیسم‌های جنگ نرم و استفاده از تكنیك‌های عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از 3 تاكتیك دكترین "مهار"، "نبرد رسانه‌ای" و "ساماندهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی" است.
در پایان این گزارش با منتفی دانستن هرگونه گفت‌وگو و مذاكره‌ی مستقیم با مقامات ایرانی آمده است: "گفتگو فقط حكومت ایران را تقویت و محكم می‌كند. باید از طریق انزوا و تقویت مخالفان داخل و خارج حكومت در جهت تغییر این رژیم تلاش كرد."
درباره‌ جنگ نرم
اما به راستی جنگ نرم چیست و تكنیك‌ها و روش‌های اجرایی آن كدامند؟ و چرا مقامات كاخ سفید برای اجرای آن علیه ایران وارد عمل شده‌اند؟ جنگ نرم در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای است كه جامعه‌ یا گروه هدف را نشانه می‌گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شكست وا می‌دارد. اصطلاح جنگ روانی، خود مقوله‌ی مفصلی است، با شگردها و شیوه‌های متنوعی اجرا می‌شود و باید آن را یكی از اشكال و زیر مجموعه‌های جنگ نرم دانست. جنگ رایانه‌ای و اینترنتی و راه‌اندازی شبكه‌های رادیویی و تلویزیونی و... نیز اشكال دیگر جنگ نرم هستند.
كلید خوردن جنگ نرم علیه ایران در مقطع فعلی را باید ناشی از گسترش حس تنفر از آمریكا در جهان دانست كه به نظر سران كاخ سفید، ایران مركز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن است و در آمریكا برای مقابله با این موج، نیروی واكنش سریع تشكیل شده است؛ تا اولاً به خنثی‌سازی نفوذ معنوی ایران در كشورهای اسلامی و منطقه‌ی خاورمیانه بپردازد و ثانیاً با القای خطرناك بودن ایران برای امنیت همسایگان، اذهان عمومی از اقدامات و نقشه‌های ایالات متحده منحرف شود.
سرمایه‌گذاری هنگفت غرب در زمینه‌ی اطلاعات، بستر لازم برای راه‌اندازی جنگ مجازی (سایبر) علیه هر كشوری كه در مغایرت با سیاست‌ها و منافع آن باشد را فراهم كرده است. جنگ نرم در پی از پای درآوردن اندیشه و تفكر جامعه‌ی هدف است تا حلقه‌های فكری و فرهنگی آن را سست كند و با بمباران خبری و تبلیغاتی، در نظام سیاسی- اجتماعی حاكم تزلزل و بی‌ثباتی تزریق كند.
سرمایه‌گذاری هنگفت غرب در زمینه‌ی اطلاعات، بستر لازم برای راه‌اندازی جنگ مجازی (سایبر) علیه هر كشوری كه در مغایرت با سیاست‌ها و منافع آن باشد را فراهم كرده است
پروژه‌ی ناتوی فرهنگی كه چندی پیش رهبر انقلاب آن را مورد تأكید و توجه قرار دادند، مشتمل بر خط تهاجمی دشمن و تلاش معاندان نظام برای ورود از عرصه‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای است تا به سیاه‌نمایی علیه ایران بپردازند. رویكرد اصلی ناتوی فرهنگی، جنگ نرم و هدف اصلی آن فروپاشی پیوندهای هم‌گرایانه ملتی است كه حدود سه دهه با تمام فشارها و كاستی‌ها، صبر و مدارا پیشه كرده و راه پیشرفت و مقاومت در برابر زورگویی و انحصارطلبی دشمنان را برگزیده است.
آمریكا و جریان صهیونیسم بین‌الملل برای عملیاتی ساختن جنگ نرم و ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران، طی سال‌های گذشته راهكارهای مختلفی آزمایش كرده‌اند. سرمایه‌گذاری در رسانه‌های دیداری و شنیداری، آژانس‌های تبلیغاتی و خبری و كمپانی‌های فیلم‌سازی برای ارایه‌ی تصویری سیاه و خطرناك از جمهوری اسلامی ایران برای افكار عمومی جهان كه یكی از نمونه‌ها‌ی برجسته‌ی آن، ساخت و پخش فیلم ضدایرانی "300" بوده، گوشه‌ای از این اقدامات به شمار می‌آید. اكنون فیلم دیگری نیز با نام "فرار از تهران" توسط كمپانی برادران وارنر در حال تولید است.
از دیگر راه‌های جنگ نرم آمریكا علیه ایران عبارت است از:
- راه‌اندازی سایت‌های اینترنتی و ارایه‌ی نرم‌افزارهای جاسوسی به عوامل وابسته در داخل كشور، تا ابعاد مختلف جنگ رسانه‌ای به شكل اثربخش‌تر طراحی و اجرا شود.
- ایجاد تقابل‌های سیاسی بین سران ارشد نظام اسلامی و القای این‌كه "جنگ قدرت" در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و نهایتاً فلان طیف یا فلان گروه از پیش، پیروز شده و یا شكست ‌خورده‌اند.
می‌توان گفت پازل رسانه‌ای آمریكا برای تحت فشار قراردادن ایران اسلامی طراحی شده و راهكار خنثی‌سازی و بی اثر كردن تلاش‌های دشمنان، ایجاد فضای هم‌نوایی و هم‌گرایی بین نیروهای درون نظام و عمل به مقتضیات اتحاد ملی به عنوان رهیافت راهبردی نظام اسلامی است. افشای حقایق و اوضاع داخلی آمریكا و نیز برملا نمودن توطیه‌های غرب در خاورمیانه و جهان اسلام و نیز تقویت زمینه‌های "انسجام ملی" در زمره‌ی راهكارهایی هستند كه می‌توانند در ناكامی نقشه‌های مراكز راهبرد‌سازی دولت آمریكا در ایجاد جنگ نرم علیه ایران تأثیرگذار باشند.