متن مقاله سناتور لوگار درباره نقش سخنپراکنی در دیپلماسی عمومی آمریکا
سناتور لوگار، نقش سخنپراکنی در دیپلماسی عمومی آمریکا
لوگار در ابتدای مقاله خود ارتباط با شهروندان عادی کشورهای دیگر را یکی از اجزای کلیدی دیپلماسی عمومی هر کشور دانسته و مینویسد: این کار میتواند از طریق تبادلات فرهنگی بین مردمان کشورها، ارتباطاتی همچون مصاحبههای مطبوعاتی، یا بازدید گروههای دیپلماتیک از مدارس، روستاها یا دانشگاهها صورت بگیرد.
جنگ جهانی دوم؛ آغاز سخنپراکنیهای آمریکا
وی با تأکید بر اینکه یکی از ابزارهای مهم دیپلماسی عمومی “سخنپراکنی” است، آغاز فعالیت دولت آمریکا در این زمینه را چنین توصیف کرده است: فعالیت سخنپراکنی آمریکا، با “صدای آمریکا” در خلال جنگ جهانی دوم شروع شد و از طریق رادیوی موج کوتاه برای مخالفان و ماموران سری و همچنین همپیمانانمان در سراسر دنیا پخش میشد.
در ادامه این مقاله که در نشریه آمریکایی “فارین سرویس ژورنال” Foreign Service Journal)) منتشر شده، آمده است: از رادیوی FM گرفته تا جدیدترین ابزارهای رسانهای اجتماعی در اینترنت و گوشیهای تلفن همراه، ابزارهایی هستند که در سالهای گذشته بهوجود آمدهاند و امکان برقراری ارتباط با مردمان را نه تنها در کشورهای خودکامه، که با تمامی جهان میسر ساختهاند.
سناتور لوگار فعالیت رسانههای رقیب و پارازیت را از مشکلات پیش روی این ابزار دانسته و در این زمینه میافزاید: علاوه بر تلویزیونهای خصوصی و نهادهای دیگر در دولتهای خارجی که با برنامههای آمریکا رقابت میکنند، همراه با اشکال مختلف رسانه، روشهای مختلفی از سرکوب نیز به وجود آمدهاند.
وی افزوده است: برخی از کشورها با پخش پارازیت بر روی امواج رادیویی، تلویزیونهای ماهوارهای یا برنامههای اینترنتی ما، برنامههای سخنپراکنی آمریکا را مسدود میسازند، در حالیکه برخی دیگر روزنامهنگارهای بینالمللی و محلی را به زندان انداخته، شکنجه میکنند یا به قتل میرسانند.
بیبیجی به ۶۰ زبان برای ۱۷۰ میلیون مخاطب برنامه پخش میکند
این سناتور آمریکایی در ادامه با معرفی کمیته نظارت بر سخنپراکنی مینویسد: “کمیته نظارت بر سخنپراکنی” (BBG) سازمانی است که وظیفهاش حصول اطمینان از نفوذ پیام آمریکا است، کار این کمیته نظارت بر فعالیتهای صدای آمریکا، رادیو اروپای آزاد، رادیو آزادی، رادیو آسیای آزاد، شبکه سخنپراکنی خاورمیانه و دفتر سخنپراکنی کوبا است که رویهمرفته از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت حدودا به ۶۰ زبان و برای ۱۷۰ میلیون مخاطب برنامه پخش میکنند.
لوگار در ادامه تأکید کرده است: این کمیته ۸ عضو (۴ دموکرات و ۴ جمهوریخواه) دارد که از سوی رئیسجمهور معرفی میشوند و وزیر خارجه عضو نهم آن است، یکی از ۴ نفری که از حزب رئیسجمهور هستند به عنوان رئیس کمیته منصوب میشود.
این مقاله افزوده است: کنگره این کمیته را در اواسط دهه ۹۰ تشکیل داد تا فعالیتهای سخنپراکنی ما را از فشارهای سیاسی وارده از هر دو انتهای خیابان پنسیلوانیا (خیابانی در واشنگتن دیسی است که کاخ سفید را به عمارت کنگره آمریکا متصل میکند) دور نگه دارد، اما پس از ۱۵ سال، روشن شده که BBG به جای اینکه به عنوان یک “فایروال” سیاسی عمل کند، غالبا یک “فوتبال” سیاسی شده است، چرا که معرفی نامزدهای این کمیته همیشه با سیاستهای حزبی آکنده بوده است.
این سناتور آمریکایی در ادامه مقاله خود آورده است: تا سال ۲۰۰۴ این کمیته هیچ وقت تکمیل نبوده و پست ریاست آن تا سال ۲۰۰۸ خالی بوده است. تعجبآور نیست که نتیجه این تردید مزمن در رهبری و هدایت، این بوده است که در نظرسنجیهای رضایت از محل کار، BBG همیشه در پایینترین ردهها قرار گرفته، اما با این حال نیاز به یک رهبری منسجم هرگز تا این حد مشهود نبوده است.
وی در ادامه مینویسد: این یکی از نتایج اصلی گزارشی است که “پل فولدی” (Paul Foldi) -یکی از اعضای تیم نویسندگان مجله ما- اوایل امسال آنرا آماده کرد، به دنبال انتشار آن گزارش در ماه ژانویه -با عنوان “سخنپراکنی بینالمللی آمریکا: آیا کسی گوش میدهد؟” – من خیلی خوشحال شدم که یک رئیس جدید، با نام “والتر ایزاکسون” (Walter Isaacson)، نویسنده برجسته و رئیس سابق CNN و مجلهی “تایم”، و ۷ عضو دیگر این کمیته بالاخره در ماه جولای به تایید سنا رسیدند.
بیبیجی برای نفود در ایران نیازمند توجه فوری است
آنطور که این گزارش عنوان میکند، کمیته جدید کار زیادی پیش رو دارد، مسائل سخنپراکنی مربوط به روسیه، ایران، چین، زیمبابوه، کره شمالی، کوبا و ونزوئلا، که دولتهای این کشورها برای جلوگیری از نفوذ برنامههای ما هر کاری از دستشان بر بیاید انجام میدهند، همگی نیازمند توجه فوری هستند.
این سناتور آمریکایی همچنین در مقاله خود تأکید کرده است: زمان آن رسیده که یک نگاه انتقادی به فعالیتهای سخنپراکنی خود در خاورمیانه بیاندازیم؛ چرا که بازار رسانه در این منطقه روز به روز شلوغتر میشود و ما برای سهم خود از این بازار مجبور به مبارزه هستیم.
ریچارد لوگار در پایان بخش اول مقاله خود افزوده است: به عنوان مثال حتی پس از دریافت میلیاردها دلار کمک غیرنظامی از آمریکا در سالهای اخیر و کمک اضافی به دنبال سیل تابستان، بیش از ۸۰ درصد پاکستانیها هنوز دیدگاهی ناخوشایند نسبت به آمریکا دارند، ما نه تنها باید برای بهدست آوردن مخاطبان وسیعتر برای برنامههای خود تلاش کنیم، بلکه برای درگیر نگهداشتن شنوندگان، بینندگان و خوانندگان خود باید وارد یک رقابت شدید شویم.
در ادامه این مقاله آمده است: در مقابل، اعضای گروه دوم معتقدند که این نقاط قوت در واقع ضعف هستند و معمولاً بدترین تصورها را در مورد آمریکا دارند؛ در نتیجه آنها ما را رد میکنند یا از آن بدتر، به ما حمله میکنند. دیپلماسی عمومی موفق گروه اول را درگیر نگه میدارد و تعداد آنرا افزایش میدهد، در حالیکه اندازه و تاثیر گروه دوم را کاهش میدهد. تاثیرگذاری بر هر دوی این گروهها نه تنها از اقدامات، تصویرها و سخنان کشور خود ما منبعث میشود، بلکه همچنین از رقابت کشورهای دیگری که منافع آنها ممکن است موافق یا مخالف منافع ما باشد، نشئت میگیرد.
افزایش مخاطبان دیپلماسی عمومی با پیشرفتهای تکنولوژیکی
لوگار در ادامه این مقاله یادآور شد: سخنپراکنی بینالمللی، که یک ابزار مهم برای ارتباط با این مخاطبان است، زمانی فقط به معنای پخش با امواج کوتاه برای مخالفانی بود که شب هنگام، دور رادیوهای خود جمع میشدند. پیشرفتهای تکنولوژیکی اخیر و رشد استانداردهای زندگی به انفجار واقعی مجاری ارتباطاتی، از رادیوی FM تا تلویزیون، اینترنت، رسانههای اجتماعی و تلفنهای همراه منجر شده است. همه این پیشرفتها، مخاطبان بالقوه را افزایش داده است، اما در عین حال توانایی و بودجه شرکتهای رسانهای ما محدود شده است.
به نوشته لوگار، ماموریت سخنپراکنی آمریکا طی دو دهه گذشته به طور چشمگیری گسترش یافته است. صدای آمریکا در ابتدا بخشی از “دفتر اطلاعرسانی جنگ” (Office of War Information) بود و سپس در سال ۱۹۴۵ به وزارت خارجه منتقل شد. در سال ۱۹۵۳ به “آژانس اطلاعرسانی آمریکا” (U.S. Information Agency) منتقل شد و نزدیک به نیم قرن در آن باقی ماند. در سال ۱۹۹۹ هنگامیکه USIA در وزارت خارجه ادغام گردید، VOA و “ایستگاههای جانشین” (Surrogatestations) زیر نظر BBGدر داخل USIA قرار گرفتند، که از سال ۱۹۹۵ ناظر فعالیتهای سخنپراکنی آمریکا بود. سپس این کمیته و تمامی واحدهای آن به یک نهاد مستقل تبدیل شدند.
مخالفت کشورها، با اطلاعات ایالات متحده
وی با بیان اینکه وظیفه “جانشینها” این است که شنوندگان را در کشورهایی که با محدودیت آزادی مطبوعات مواجه هستند، از اخبار کشور خود و منطقه آگاه سازند، اعتراف کرده است: حکومتهای کشورهایی که این امواج را دریافت میکنند، اغلب با این اطلاعات مخالفند و میلیونها دلار را صرف مسدود کردن برنامههای رادیو- تلویزیونی و اینترنتی میکنند.
این سناتور آمریکایی بدون اینکه توضیح دهد چرا دولتها با پخش این اطلاعات در کشورشان مخالفند، ادعا کرد: در مقابل، صدای آمریکا به موجب قانون عمومی ۳۵۰-۹۴ از سوی سنا وظیفه دارد نمایندگی آمریکا را داشته باشد، نه فقط یک بخش از جامعه آمریکا. بنابراین VOA تصویری متعادل و جامع از اندیشه آمریکایی را ارائه خواهد داد و سیاستهای آمریکا را به روشنی و به طور موثر به تصویر خواهد کشید.
لوگار با بیان اینکه مقر اصلی VOA در “واشنگتن دیسی” است و تأسیسات پخش آن در سراسر دنیا پراکنده شدهاند”، افزوده است: RFE/RL، واقع در پراگ، در حال حاضر برای ۲۱ کشور به ۲۸ زبان برنامه پخش میکند. دامنه پخش آن اکنون خیلی بیشتر از ریشههای پرده آهنین آن (اشاره به دوران جنگ سرد) است و برای کشورهای ایران و عراق (از سال ۱۹۹۸)، افغانستان (۲۰۰۲) و منطقه مرزی پاکستان (۲۰۱۰) برنامه پخش میکند.
فایروال یا فوتبال؟
لوگار در این فراز از مقاله به معرفی سازمان BBG پرداخته مینویسد: کنگره BBG را در سال ۱۹۹۴، هنگامیکه USIA هنوز وجود داشت، تشکیل داد تا بر فعالیتهای صدای آمریکا و ایستگاههای جانشین نظارت کند. کمیته اول در ۱۱ آگوست ۱۹۹۵ تحلیف داده شد. هدف ایجاد یک سازمان مستقل به عنوان یک حائل دوحزبی در مقابل دخالتهای سیاسی و حصول اطمینان از بیطرفی و تعادل تولیدات بود.
در ادامه این مقاله آمده است: به طوریکه “مارک ناتانسون” (Marc Nathanson)، رئیس وقت BBG در سال ۲۰۰۱ گفت: «مسئولیت ما این است که هم اینجا در واشنگتن و هم در خارج از کشور، به عنوان یک حائل میان پخشکنندگان بینالمللی و نهادهای سیاستگذاری در جامعه امور خارجی عمل کنیم، این مسئولیتی است که ما آن را بسیار جدی میگیریم زیرا در نهایت، تنها با ارائه اخبار و اطلاعات درست – که مردم سراسر دنیا به دنبال آن هستند – است که میتوانیم اعتبار خود را بهدست آورده آن را حفظ کنیم.»
وی تصریح کرده است که با این وجود، مشخص شد که نگه داشتن BBG در اوج توانایی و عملکرد خود، در خوشبینانهترین حالت مشکل است. این کمیته تنها در ۶ سال از ۱۵ سال فعالیت خود تکمیل بوده، و از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ به طور مداوم چندین جای خالی داشته است.
لوگار فقدان هدایت و بلاتکلیفی بر سر رهبری را مشکل BBG دانسته تصریح میکند که به این خاطر روحیه کارکنان این کمیته به شدت تضعیف شده است، نظرسنجی از کارکنان فدرال ۳۷ سازمان در سال ۲۰۰۸ نشان داد که BBG در شاخصهای رهبری و مدیریت دانش، فرهنگ عملکرد نتیجهگرا و مدیریت استعداد، در جایگاه آخر و در رضایت شغلی در جایگاه یکی مانده به آخر قرار دارد. موضوع تکاندهندهتر شاید این باشد که نتایج همین نظرسنجی در سال ۲۰۰۶ نیز مشابه همین بود.
این سناتور آمریکایی در ادامه مقاله خود یادآور شده است: اکنون که بالاخره یک کمیته کامل تشکیل شده امیدوارم که آقای ایزاکسون و همکارانش در پیگیری موضوعات بسیاری که در برنامه کاری BBG به تعویق افتادهاند، نهایت تلاش خود را به کار گیرند، اما اداره یک شبکه چندرسانهای با گستره جهانی، با سوء عملکرد در رأس هرگز به جایی نخواهد رسید.
وی توصیه میکند که کنگره باید مراقب باشد و چنانچه این روند خالی بودن مسندهای کمیته و تأییدهای با تاخیر ادامه پیدا کند، شاید مجبور شویم به فکر ساختاری جدید برای نظارت بر پخشکنندگان بینالمللی خود باشیم تا این ابزار مهم دیپلماسی عمومی آن مدیریت و نظارت استواری را که شایسته آن است بهدست بیاورد.
این سناتور آمریکایی در پایان بخش دوم مقاله خود با اشاره به اینکه یکی از موضوعات پیشِروی کمیته جدید محدودیتهای موجود در راه دسترسی پخشکنندگان آمریکایی به مخاطبان مطلوب خود است، خاطرنشان کرده است: بعضی وقتها علت این امر شلوغی بازارهای رسانهای در جایی مثل خاورمیانه است که صدای ما در بین آنها گم میشود، بعضی وقتها هم صدای ما را خفه یا منکوب میکنند همانند چین و روسیه که با استفاده از تهدید و ارعاب از پخش برنامههای آمریکا توسط رسانههای محلی جلوگیری میکنند یا از تکنولوژیهای پیشرفته برای بستن ماهوارهها، پارازیت انداختن در رادیوها یا مسدود کردن سایتهای اینترنتی استفاده میکنند.