مسايل منطقه خزر و آمريكا

ملاحظات سياسى، نيازهاى اقتصادى، الزامات نظامى و تفكرات استراتژيك آمريكا را خواستار و در عين حال ملزم به ايفاى نقش غيردستى در اين منطقه ساخته است. منابع عظيم نفت و گاز منطقه و موقعيت راهبردى كشورهاى حوزه قفقاز و آسياى مركزى كه در مجاور روسيه و چين قرار دارند از چنان اهميتى برخوردارند كه تصميم گيرندگان آمريكايى، توسعه حوزه امنيتى به اين منطقه را در دستور كار خود قرار داده‏اند و با سقوط شوروى آن را عملياتى نمودند.
آمريكا در راستاى توسعه حوزه نفوذ سياسى، بهره‏بردارى اقتصادى از منابع عظيم نفت و گاز، تداوم اقتدار نظام جهانى مبتنى بر نظام آمريكايى، همه‏گير نمودن ارزش آمريكايى و حضور در منطقه درياى خزر همگام با سياست خود در خصوص دموكراتيزه، روسيه و قوام دادن به دوستى استراتژيك با اين كشور، در عين رقابت براى كسب موقعيت اقتصادى مساعدت و پيروزى در منطقه مى‏يابند. سياست آمريكا درمنطقه درياى خزر كه بزرگ‏ترين درياى بسته گيتى مى‏باشد، بر پايه دو محور موازى و هم‏بستر مى‏باشد؛ تشديد دوستى استراتژيك با روسيه در بطن رقابت اجتناب ناپذير سياسى و نفتى در حوزه شمالى درياى خزر و فزون‏تر نمودن حضور نظامى، نفوذ سياسى، تأثيرگذارى اقتصادى و بهره ساختارى از منابع عظيم نفت و گاز كشورهاى منطقه مى‏باشد. سابقه تاريخى، تجارب فاعلى، شباهت‏هاى جغرافيايى، همپوشى منافع و الزامات قدرت، دو كشور آمريكا و روسيه را ضرورتا به سوى اين واقعيت سوق داده است كه در همكارى با يكديگر بيشترين منافع و بالاترين بهره را متصور شوند و بدين گونه است كه روابط دو كشور در دوران بعد از سقوط كمونيسم تحت رهبرى دوگانه يلتسين و پوتين به گونه‏اى بوده كه رهبران آمريكا را راسخ‏تر از هميشه در توپ سياست‏هاى نزديك‏تر اقتصادى، تنيدگى گسترده‏تر سياسى، مبادله وسيع‏تر اطلاعات و اشتراك ساعى نظامى سوق داده است.
آمريكا كه زمانى نزديك به هفت هزار كلاهك اتمى را براى تخريب احتمالى شوروى ذخيره كرده بود امروزه دومين ميزان سرمايه گذارى را در روسيه در دست دارد و سرمايه گذاران آمريكايى از طريق دولت آمريكا توانسته‏اند، قانون گذاران روسى را ترغيب كنند كه براى جلب بيشتر سرمايه، قوانين را آن چنان شفاف و نهادينه سازند كه آمريكا را در خصوص امنيت سرمايه‏هاى خود نداشته باشند. از نظر سياسى، روسيه به عنوان يكى از پنج كشور حوزه درياى خزر و در عين حال قدرتمندترين آنان، تشديد قدرت آمريكا را در منطقه در كشورهاى مجاور نه تنها در جهت خلاف منافع خود تشخيص نداده بلكه كمك به تسهيل آن نيز بوده است. حمايت پوتين از سياست افغانى رهبران آمريكا و كمك به مشروع سازى سياست عراقى جورج دبليوبوش خود نشانگر اين تمايل به همكارى و درك سياسى متقابل مى‏باشد. در حيطه مبادله اطلاعات جهت جلوگيرى از به خطر افتادن منافع دو كشور همكارى روسيه با آمريكا در زمينه مبارزه با تروريسم و حمايت آمريكا از برخورد با گروگان گيران چچنى و كمك‏هاى اطلاعاتى آمريكا جهت فيصله اين حادثه به وضوح گستردگى همكارى دو كشور را نشان مى‏دهد. در زمينه نظامى با الحاق روسيه به شوراى همكارى آتلانتيك كه در سال 1995 سازمان همكارى و امنيت اروپا تغيير نام يافت و حضور روسيه در برنامه مشاركت براى صلح، نشان مى‏دهد كه دو كشور از نظر راهبردى نگاهى يكسان به خطرات، تهديدات و فرصت‏ها در درياى خزر دارند و به اشتراك منافع در اين منطقه اتفاق نظر دارند. روسيه به عنوان بزرگ‏ترين توليد كننده نفت خارج از چارچوب سازمان اوپك كه قابليت توليد نزديك به دوازده ميليون بشكه در روز را دارا مى‏باشد، نقش كليدى رد سياست‏هاى آمريكا براى تعديل قدرت و انحصار سازمان اوپك بازى مى‏كند. در كنار... آمريكا، نفت آذربايجان تاجيكستان و قزاقزستان را در تعديل سياست‏هاى اعضاى اوپك و قيمت واقعى نفت، اهميتى به‏سزا قائل مى‏باشد، با توجه به اين‏كه شصت و سه درصد ذخائر نفت دنيا در منطقه خاورميانه قرار دارد از اين ميزان حدود بيست و پنج درصد آن يعنى دويست و شصت و يك ميليارد آن در عربستان سعودى قرار دارد دولت آمريكا نزديك به دويست ميليارد بشكه نفت درياى خزر را جايگزينى بسيار مطلوب مى‏يابد. واردات ده ميليون بشكه در روز آمريكا كه حدود يك ميليون و هفتصد هزار بشكه آن در عربستان وارد مى‏شود چاره‏اى جز اين براى رهبران آمريكا نگذاشتند كه در جهت دستيابى به بالاترين ميزان امنيت اقتصادى و بالتبع آن امنيت سياسى و نظامى حضور در منطقه درياى خزر را الزامى‏بيابند. با توجه به اين‏كه نيمى‏از افزايش استخراج نفت در جهان در دهه نود به وسيله آمريكا به مصرف رسيد، اين كشور از حاميان اصلى ايجاد خط لوله شرقى - غربى براى انتقال نفت به بازار آزاد بوده و در اين راستا است كه خط لوله غير اقتصادى اما پراهميت سياسى ماكو تفليس - جيحان از حوزه نفتى آذرى - چراغ - گاپحلى در اولويت سياست‏هاى آمريكا در منطقه درياى خزر قرار گرفته است.
سياست‏هاى آمريكا در جهت تنوع و تعدد منابع نفتى... منجر به آن گشته است كه رهبران اين كشور، حكومت‏هاى اقتدارگرا را در آذربايجان قزاقستان و تاجيكستان با چالش مواجه نكند و سه خواهر نفتى يعنى اكسون - موبيل، شل و بى‏پى - آمو به سرمايه گذارى‏هاى وسيع‏تر براى بهره‏بردارى از منابع نفتى كشورهاى فوق تشويق كنند. توليد كننده نفت جهان كه نزديك به هفتاد و هفت ميليون بشكه در روز مى‏باشد در 20 سال آينده به يكصد و بيست ميليون بشكه خواهد رسيد، از نظر آمريكا كه بزرگ‏ترين مصرف كننده منافع نفتى در جهان مى‏باشد، منطقه درياى خزر اهميتى استراتژيك اعطا مى‏كند. ملاحظات سياسى و الزامات اقتصادى سبب‏ساز گشته‏اند كه آمريكا در بستر تأمين و حفظ منابع خود همكارى‏هاى راهبردى با روسيه و مشاركت وسيع اقتصادى، سياسى و نظامى با كشورهاى آذربايجان، قزاقستان، تاجيكستان را اجتناب و سود آور بيابد.