نقش اندیشکده های آمریکا در جنگ افروزی علیه ایران
به گزارش چشم انداز توسعه و امنیت به نقل از اشراف ، سایت اینفووارز نوشت : در حالی که سیاستمداران آمریکایی به توطئه بمبگذاری "اداره مبارزه با مواد مخدر" (Drug Enforcement Administration) آمریکا برای ترور سفیر عربستان به عنوان بهانه ای برای افزایش تنشها با ایران چنگ میاندازند، سیاستگذاران غیرانتخابی آمریکا که ازسوی شرکتهای بزرگ تطمیع میشوند، تصمیم ازپیش تعیینشده خود را اعلام کردهاند: از این مورد به عنوان زمینهسازی برای جنگ با ایران استفاده خواهد شد.
"موسسه سیاست خارجی" (Foreign Policy Institute)، که یکی از همین اتاق فکرهای غیرانتخابی و تطمیعشده توسط شرکتهای بزرگ است، دو بیانیه صادر کرده و در آنها از اوباما رئیسجمهور آمریکا خواسته که علیه ایران از قدرت نظامی استفاده کند. "ویلیام کریستول" (William Kristol) مدیر این موسسه در این باره چنین میگوید:
"مدتها است وقت آن رسیده که آمریکا با رژیم ایران به زبانی که میفهمد، یعنی زبان زور، صحبت کند.
این گزارش می افزاید اکنون وضعیت وخیمی پیش آمده که به آتش این دعوت به جنگ دامن میزند. توطئه کشتن سفیر عربستان سعودی دروغی بیش نبود؛ ولی سیاستمداری تبدیل دروغها به حقیقت است.
"جیمی فلای" (Jamie Fly) مدیرعامل این موسسه نیز به دنبال اظهارنظرهای نابجا و تطمیعی کریستول چنین ادعا میکند: "اکنون وقت آن رسیده که علیه عناصر حامی تروریسم دولت ایران و برنامه هستهای این کشور دست به اقدام نظامی بزنیم. ادامه دیپلماسی واکنش صحیحی نیست".
طعنهآمیز آن که، دکتر فلای که بر این باور است که وقت آن رسیده که علیه ایران به خاطر حمایتش از تروریسم اقدام نظامی صورت دهیم، از امضاکنندگان نامه به جمهوریخواهان کنگره آمریکا است که طی آن، از نمایندگان خواسته بودند از جنگ آمریکا در لیبی حمایت کنند؛ جنگی که نیروهای ناتو در آن عملاً کل کشور را در اختیار شورشیانی قرار میدهند که "گروه مبارزه اسلامی لیبی" (Libyan Islamic Fighting Group) هدایت آنها را به عهده دارد. دولتهای آمریکا و انگلیس نام این گروه را در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی قرار دادهاند و مشخص شده که این گروه هم در افغانستان و هم عراق با سربازان آمریکایی و انگلیسی مبارزه کرده و آنها را کشتهاند.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که سیاستگذاران همتای آنها در "موسسه بروکینگز" (Brookings Institute) چنین پیشنهاد کردهاند که آمریکا، در تلاشی مخفیانه برای راه انداختن جنگ علیه تهران، سازمان مجاهدین خلق ایران را مسلح کرده، آموزش داده و حتی از فهرست گروههای تروریستی خارج کند. بروکینگز نه تنها اذعان کرده که مجاهدین خلق، حقیقتاً یک سازمان تروریستی است، بلکه خون نظامیان و غیرنظامیان آمریکا هم ریخته است.
می توان گفت که جیمی فلای، ویلیام کریستول و سایر سیاستبازان مستقر در موسسه سیاست خارجی و اتاقهای تفکر مشابهی که شرکتهای بزرگ بودجه آنها را تامین میکنند، نگرانی چندانی درباره تروریسم ندارند و تنها برای فریب مردم از چنین نگرانیهایی سخن به میان میآورد.
همانطور که پیشتر گزارش شده، سیاست رسمی آمریکا درقبال ایران، هرچند صحبت چندانی در مورد آن نمیشود، تحریک عامدانه رژیم به سوی جنگی است که این کشور میخواهد به هر طریق ممکن مانع آن شود. موسسه بروکینگز هم مانند موسسه سیاست خارجی اتاق تفکری است که شرکتهای بزرگ آن را پایهگذاری کردهاند و پر از سیاستگذاران غیرانتخابی است که به معنای حقیقی کلمه، سرنوشت آمریکا را هدایت میکنند. این موسسه در گزارش خود با عنوان "چه راهی به سوی ایران؟" (Which Path to Persia) علناً بیان شده که نه تنها ایران میخواهد از وقوع جنگ جلوگیری کند، بلکه هرگونه تلاش بالقوه این کشور برای دستیابی به سلاح هستهای تنها از تمایل آن برای دفاع از استقلال خود است، نه برای استفاده یکجانبه از آن علیه همسایههای خود یا گسترش و قرار دادن آنها در دستان بازیگران غیردولتی.
با وجود این اعتراف، موسسه بروکینگز ادعا میکند که جاهطلبیهای آمریکا در خارج از مرزهایش در خاورمیانه را نمیتواند به خاطر کشورهای قوی و مستقل به تاخیر انداخت و توطئه جنایتکارانهای را برای حذف چنین موانعی پیشنهاد میکند. این تاکتیک عبارتست از تامین مالی سازمانهای تروریستی برای ورود آنها به جنگی پنهانی با تهران، تامین مالی گروههای اوپوزیسیون برای قیام علیه حکومت ایران، اعمال تحریم و حتی برانگیختن جنگ ازطریق ابزارهای پنهانی.
روایتی که بارها و بارها توسط رسانههای شرکتی تکرار شده، این توطئه جنایتکارانه را میپوشاند و عملاً از سوی همان شرکتها و بانکهایی حمایت میشود که اتاقهای تفکری را که پیشتر به آنها اشاره شد، تاسیس کردهاند. این رسانهها ایران را به عنوان دشمنی جنگطلب و غیرمنطقی به مردم آمریکا معرفی میکنند که آن قدر غیرواقعی است که نمونههای تولیدی هالیوود را به چالش میطلبد. اگر مردم آمریکا حقیقت را درباره سیاست واقعی کشورشان نسبت به ایران بدانند، نه تنها جنگی پیش نخواهد آمد، بلکه کسانی که به سختی تلاش کردهاند تا سرمایه و خون آمریکا در ایران تلف شود، به عنوان جنایتکار شناخته شده و برای همیشه از جامعه آمریکا حذف خواهند شد.
سیاست داخلی و خارجی آمریکا، آن گونه که مردم آن باور دارند، توسط قانونگذاران این کشور تعیین نمیشود. جان کری و جان مککین دوازده ساعت در روز پشت میزهای خود نمینشینند و برگههای هزار صفحهای سیاست آمریکا را پر کنند تا آن را برای تصویب تقدیم کنگره کنند. اوباما هم در اتاق خود در کاخ سفید نمینشیند تا دسته دسته برگههایی که سیاستهای آمریکا بر روی آنها نوشته شده، مطالعه کند. این اتاقهای تفکر غیرانتخابی و تطمیع شده توسط شرکتهای بزرگ و ارتش آنها شامل سیاستگذاران، وکلا، نویسندگان و شخصیتهای رسانهای هستند که دستورکاری را تولید، ترویج و اجرا میکنند که نه منافع مردم آمریکا، که منافع سرمایهگذاران شرکتهایی را تامین میکند که بودجه کارهای آنها را فراهم میآورند.
درحالی که مردم آمریکا از دیدن آنچه در شگفت هستند که به نظر یک معمای پیچیده میرسد، یعنی رئیسجمهور دموکراتی که مشعل جنگ جهانی یک جمهوریخواه نومحافظهکار را حمل میکند و نه تنها به جنگهای پیشین ادامه داده، بلکه میدان جنگ را هم گسترش داده است، در حقیقت این سیاست خطی مداوم که به تدریج توسط هر دو طرف محور سیاسی آمریکا اجرا میشود، محصول مستقیم این اتاقهای تفکر تطمیع شدهای است که با موفقیت بر هردو حزب سیاسی آمریکا حکومت میکنند.
علاقه جان کری و جان مککین برای روانه مرگ گردن سربازان آمریکایی در کشورهای خارجی و هزینه کردن پول مالیاتهای مردم آمریکا برای بیثبات کردن کشورهای جهان، همگرایی ناهنجار یک آرمان سیاسی نیست، بلکه نتیجه فاشیسم شرکتی مطلق و برهنهای است که موسسههای سیاسی آمریکا را اداره میکند و سیاستمدارانی با شخصیت انسانی پست به خدمت میگیرد. در اینجا هم مانند آلمان نازی، این قدرت کنترل نشده، و نه دشمنان خارجی، مرگبارترین خطر ممکن را برای امنیت ملی به همراه دارد. کسانی که به این نظام خدمت میکنند و حرف یا اعتراضی علیه آن به زبان نمیآورند، و بدتر آن که متمایلانه با آن همکاری میکنند، دشمنان حقیقی آمریکا و تهدید آشکاری هستند که مردم آمریکا دیگر نمیتوانند آن را تحمل کنند.
مردم آمریکا باید به کنارهگیری همه خدمتگذاران عمومی را که مداخله برونمرزی، شامل جنگ، تامین بودجه جنبشهای اپوزیسیون خارجی، مسلح کردن شبهنظامیان خارجی و تامین بودجه شبکههای تبلیغاتی خارجی را ترویج میکنند، رای دهند. مردم آمریکا باید همه نمایندگانی را که تکههای هزارصفحهای قوانینی را خردهفروشی میکنند که وکلای شرکتی و اتاقهای تفکر طویل آنها تهیه کردهاند، رای عدم اعتماد بدهند. و مهمتر از همه آن که مردم آمریکا باید منافع همه سرمایهگذاران شرکتی حقیقی را که این دستورکارهای مخرب را صادر میکنند، شناسایی و برملا کنند و سپس آنها را بایکوت و برکنار نمایند. نفوذ گسترده و قدرت کنترل نشدهای که این مردان انحصاری و فاشیست شرکتی دراختیار دارند، نتیجه مستقیم بیعلاقگی، بیتوجهی و چندین دهه صرف پول، زمان، انرژی و توجه مردم آمریکا به نظام آنها است.
این گزارش می افزاید : آمریکا ازسوی گروهی با منافع شرکتی خاص که ادعا میکنند ایران تهدیدی برای آمریکا محسوب میشود، به پای جنگی کشیده میشود که نه مردم آمریکا و نه مردم ایران خواهان آن نیستند. این جنگ درواقع صرفاً جنگی است برای افزایش استیلای آمریکا در خاورمیانه صورت میگیرد، نه برای دفاع از مردم آمریکا و شیوه زندگی آنها در داخل کشورشان. این جنگی است که مردم آمریکا هم با میلیاردها دلار پول خود به صورت بودجههای عمومی و هم با خون سربازان خود در نیروی زمینی، دریایی و هوایی ارتش آمریکا بهای آن را خواهند پرداخت. به عهده مردم آمریکاست که به این چرخه استثمار انگلی، پیش از آن که این چرخه حیات آمریکا را خاتمه دهد، پایان دهند.