نگاهى گذرا بر حاكميت آمريكا در ايران

ايـران پـس از كـودتـاى سـال 1299 هـ . ش . و در طـول حـكـومت رضاخان ,ماءمن و جايگاه مناسبى براى غرب  بويژه انگلستان بود. هـر چـنـد پـس ازتغييرات بين المللى و بى كفايتى رضاخان پس از شـانـزده سـال , او را كـنـارگـذاشـتند اما سلطه انگليس در زمان (محمدرضا) همچنان در ايران ادامه يافت .
پس از جنگ جهانى دوم , انگلستان به علت خسارات فراوانى كه در جنگ متحمل شده بود, ديگر نمى توانست مناطق تحت سلطه خود را حـفـظ كند, به همين سبب آمريكا بتدريج با اتخاذ سياستهايى به قصد جانشينى آن كشوروارد صحنه گرديد كه به مرور زمان و طى تـغـيـيـر و تـحولات بين المللى و باايجاد شرايط لازم , به اين هدف استعمارى خود دست يافت .
چگونگى گسترش نفوذ آمريكا
از آنجا كه آمريكا در جنگ جهانى دوم خسارت چندانى نديد, با توان وقدرتى كه داشت سعى در گسترش سيطره خود در جهان كرد. و چون در نظرآمريكا ايران كشورى مهم و حساس به حساب مى آمد با اشكال مختلف سعى در ايجاد زمينه هاى لازم جهت نفوذ سلطه خود داشـت تا بتواند در درازمدت به اهداف شيطانى خود دست يابد. بر اين اساس آمريكا در سال1300 , با چشمداشت به نفت ايران زمينه اى فـراهم آورد تا سفير ايران درآمريكا با شركت استاندارد (نيوجرسى ) مذاكره اى انجام دهد و امتيازات نفت شمال ايران را به آنها واگذارد. و بـالاخره در سال 1303 مجلس ايران امتياز نفت چهار ايالت از پنج ايالت شمالى استثناء شده از قرارداد (دارسى )را به شركت (سينكلر) واگذار كرد, كه اين شرك به علت نداشتن امنيت ,كار خود را پس از چهار ماه تعطيل كرد.
هـمـچـنـيـن در اخـتـلافـات بين دربار و دولتهاى سالهاى 1320 تا1332,آمريكا منتظر فرصت مناسب بود كه كداميك بهتر مى توانند برايش ايفاى نقش كنند تا از آن حمايت كند. وضـع بـد اقـتـصـادى ايـران در همين سالها موجب شد كه دولت وقت (سهيلى ) به جاى تكيه بر پشتوانه مردمى , متوجه آمريكا شود و با تصويب مجلس دوره سيزدهم , دكتر(ميلسپو) را براى تصدى امور مـالـى كشور منصوب كند. وى كه در جلسات هياءت دولت شركت مى كرد و بتدريج توانست در ارتش وشهربانى مستشاران آمريكايى را به كار گمارد و موجبات وابستگى ارتش ايران را فراهم سازد. نـفـوذ و تـوسـعـه تـدريـجى آمريكا در زمينه هاى مختلف سياسى , اقتصادى ,نظامى , فرهنگى , بر وخامت اوضاع اقتصادى افزود تا اينكه در اثر فشار افكارعمومى در سال 1323, اختيارات (ميلسپو) لغوگرديد.
نفوذ عناصر وابسته به آمريكا و رقابت قدرتها
در سـالـهـاى 1325و 1326 بـتدريج عناصر وابسته به آمريكا بعضى ازمـنصبهاى مهم را اشغال كردند و در قضيه ملى شدن نفت چنين وانمود كردندكه آمريكا دست انگليس را كوتاه كرده است وبا تشكيل مـجـلـس مـؤسسان درسال 1328 آمريكا سعى كرد نفوذ خود را به شـكل قانونى به سران حكومت پهلوى ديكته كند تا بتواند به اهداف خـود در ابـعـاد مـخـتلف دست يابد. به همين سبب در طول مدت حاكميت آمريكا در ايران هيچ قانونى كه مخالف تاءمين منافع آمريكا باشد, تصويب نشد.
دولـت آمريكا در سال 1325 نقش ميانجى بين شوروى و انگليس را بـر سـرايـران داشت , اما در همان سال به علت حوادث بين المللى و اشـغـال بـعضى ازمناطق ايران توسط شوروى , آمريكا به اين كشور هـشـدار داد كه ايران راتخليه كند در غير اين صورت بار ديگر وارد ايران خواهد شد. زيراآمريكا نمى خواست شوروى در استخراج نفت ايران شركت كند.
سـيـاسـت انگليس در اين سالها ـ در قضيه نفت شمال و شوروى - تـقـويـت وحـمايت از دولت (قوام ) بود, كه اين عمل ميدان را براى فعاليت آمريكافراهم تر كرد. زيرا, پس از شكست سياست شوروى در مـسـاءلـه نـفـت شمال ,انگليس مى خواست بار ديگر يكه تاز ميدان سـيـاست در ايران باشد و آمريكابه وضع سابق برگردد. اما قوام در مـقـابـل شوروى به آمريكا تكيه كرد نه انگليس , زيرا نمى خواست به سـادگـى قدرتمندترين حامى خود را از دست بدهد. در نتيجه اين سـيـاسـت , قـوام در سال 1326 قرارداد پيمان نظامى محرمانه اى با آمـريـكا منعقد كرد و مستشاران آمريكايى حق انحصارى دخالت در ارتـش ايـران را به دست آوردند و دولت ايران هم جز با اجازه آمريكا حق استخدام مستشاران خارجى را نداشت .
دولـت رزم آرا در سـال 1329 بر سر كار آمد, كه با مخالفتهاى مردم وشـخـصـيتهاى با نفوذى همچون آيت اللّه كاشانى و مصدق مواجه شد. درهمين اوضاع (گريدى ) سفير آمريكا در ايران گفت : (پـس از اطـمـيـنـان از دولـت ايـران , آمريكا اسلحه و پول به ايران مى دهد و اگرايران بخواهد از بحران نجات و رهايى يابد, بايد نقش راهنمايى و ارشادآمريكاييها را بخوبى دريابد.) در هـمان ايام مطبوعات ايران نوشتند كه انگليس و آمريكا به توافق رسـيـدندكه انگليس نفت ايران را چون گذشته ببرد و آمريكا بازار ايران را با اجناس بى ارزش مانند بادكنك و ... پر كند و از طرف ديگر براى وابستگى نظامى وفروش سلاحهاى خود, توپ و تانك به ايران سرازير نمايد.
آمريكا و مساءله ملى شدن نفت ايران
در سـال 1330 پـس از مـلـى شـدن صنايع نفت ايران , و زمانى كه هـيـاءت مـختلط ايرانى براى خلع يد از شركت نفت ايران و انگليس مشغول كار شدكار شناسان انگليسى دسته جمعى استعفا دادند و از همكارى با هياءت مذكورخوددارى كردند. در اين زمان دولت ايران سـعـى كـرد از كـشـورهـاى سوئد,بلژيك و آمريكا كارشناس نفتى اسـتـخـدام كـنـد, كـه هـمه اين كشورها بويژه آمريكا به حمايت از انگلستان از همكارى با ايران در اين زمينه خوددارى كردند. دولـت آمـريـكـا در ايـن زمـان بـه انـگـلـستان توصيه مى كرد تا با مـيـانـجيگرى آمريكا با ايران وارد مذاكره شود تا بتواند در آينده در نفت ايران سهمى داشته باشد, كه به اين هدف هم دست يافت . پس از راءى ديوان بين المللى لاهه در مورد نفت ايران , دولت دكتر مـصـدق انـتظار داشت پيشنهادهاى جديد و قابل قبولى كه مخالف لايـحه ملى شدن نباشد از سوى دولت انگليس ارائه شود, اما چنين نـشـد از ايـن رو در شـانـزده مرداد 1330 دولت ايران يادداشتى به سفارت انگليس داد تا مشكل بين دوكشور حل شود. پاسخ به دولت ايران , پيام مشترك رئيس جمهور آمريكا ونخست وزير انگلستان بود كـه ضـميمه اى هم به همراه داشت و در آن به دولت ايران پيشنهاد شـده بود كه اگر مساءله نفت با شرايطى كه آنها قرار مى دهندحل شـود, دولت آمريكا مبلغ ده ميليون دلار كمك بلاعوض در اختيار ايران خواهد گذاشت . اما دولت ايران شرايط آنها را مغاير با اصل ملى شدن نفت مى دانست .
دكـتـر مـصـدق در اواخـر سـال 1331, تـلاش فـراوان براى جلب كـمـك هـاى مادى آمريكا و حل جدى مساءله نفت داشت , به همين منظور مذاكراتى باسفير آمريكا انجام داد كه آيت اللّه كاشانى به اين امر اعتراض كرد. در اين ايام بسيارى از كارشناسان سياسى آمريكايى و انـگـلـيسى در تبرئه كردن خوداز مساءله نفت , اظهار داشتند كه اگر مصدق بتواند جناحى از حاميان خود راكه يك سال و نيم مانع حل مساءله نفت بودند, كنار بگذارد, از بحران اقتصادى و مالى نجات پيدا مى كند.
هـمـزمـان بـا ايـن اظـهارات سفير كبير آمريكا در ملاقات با دكتر مصدق , سوءظن و نگرانى شديد دولت آمريكا را نسبت به فعاليتهاى آيـة اللّه كـاشـانى اعلام كرد و شرط شروع مذاكرات براى حل قضيه نفت را مداخله نكردن آية اللّه كاشانى دانست . در سـال 1332 دولـت ايـران شـركـتهاى آمريكايى را به خريد نفت ايـران تـشـويـق كـرد تـا حـمايت آمريكا را جلب كند, و اعلام كرد, خريدارانى كه نفت ايران را به مقصد آمريكا و ژاپن حمل كنند از 50% تخفيف برخوردارند.
آمـريـكـا در عـمـل , با حذف شركتهاى انگليسى , شركتهاى خود را جـايگزين آن كرد. به همين سبب در دوران نهضت ملى شدن نفت , عناصرى را كه تمايل به سياست آمريكا داشتند, جزو پيشروان نهضت قرار داد تا بتواند به اهدافش در دراز مدت دست يابد.
كودتاى 28 مرداد سرآغاز تسلط همه جانبه آمريكابر ايران
در سى ام تير 1331, آمريكا به كمك ايادى سابقه دار خود اختلافاتى درداخـل كـشـور ايـجـاد كرد و با شيوه هاى مختلف تبليغاتى عليه پـيـشگامان اصلى نهضت به راه انداخت و همچنين اين عناصر را در اداره شـركـت مـلـى نفت بكار گرفت . همه اين اقدامات به منظور انـجام كودتاى 28 مرداد سال1332 و سرنگونى دولت دكتر مصدق بود.
(كـودتـاى 28 مـرداد 1332 كـه بـه دسـت سـازمان (سيا) صورت گرفت , نه تنهانفت يعنى ثروت عمده ايران را تحت كنترل انحصار آمريكا قرار داد, بلكه دروازه هاى ايران را نيز به روى سرمايه گذارى خارجى ـ و در درجه اول آمريكايى ـ گشود.)
(كـرومـيـت روزولـت ) از جـاسـوسـان برجسته سازمان سيا كه در كودتاى 28مرداد 1332 نقش مهمى داشت مى گويد:
(كودتاى ايران نخستين عمليات مخفى عليه يك دولت خارجى بود كـه بـه وسـيـله سيا در ماههاى آخر حكومت (ترومن ) تنظيم شده بود.)
وى همچنين اعتراف كرده است كه : (مبلغ يك ميليون دلار آمريكايى براى هزينه بلوا و آشوب و اغتشاش در اخـتـيارداشته ولى فقط هفتاد و پنج هزار دلار آن را خرج كرده است و(آيزنهاور)(رئيس جمهور آمريكا) از چگونگى عمليات مربوط به كودتا از آغازتا پايان آگاه بود.)
شـاه كـه قـبـل از كـودتا ايران را ترك كرده بود, پس از آن به ايران بـازگـشـت .دولـت زاهدى نيز پس از تثبيت قدرت خود, در صدد تـقـويـت بـنـيـه مـالى دولت كودتا برآمد, به همين سبب از آمريكا درخواست كمك مالى كرد.
آمريكا كه منتظر چنين فرصتى بود, ميليونها دلار كمك بلا عوض و وامـهـاى بـلـنـد مـدت در اختيار دولت زاهدى قرار داد و اين آغاز وابـستگى كامل سياسى , اقتصادى , نظامى ايران بود و نفوذ فرهنگ منحط غرب را براى كشور ما به همراه داشت .
آمريكا و كنسرسيوم نفت ايران
دولـت زاهدى كميسيون مشورتى تشكيل داد و پس از آن هياءتى را بـه رياست (على امينى ) (وزير دارايى ) براى مذاكره با هياءت بيست نفره كه از اعضاى شركتهاى نفتى خارجى تشكيل شده بود ـ ماءمور كرد. اين هياءت پس ازبررسى و مشاوره با افراد خارجى و ذى نفع به اين نتيجه رسيد كه بايد شرايطكارتلهاى بين المللى را پذيرفت , زيرا ايران توانايى توليد, استخراج , فروش و بازاريابى نفت را ندارد. سرانجام قرارداد كنسرسيوم يا قرارداد نفت و گاز ايران در 29 مهر سال1333 ه . ش , در مجلس دوره هجدهم به تصويب رسيد. اعضاى اين كنسرسيوم مركب از هشت شركت خارجى بودند كه در مجموع , 40 درصدبه شركتهاى آمريكايى , 40 درصد به شركتهاى انگليسى و بقيه به شركتهاى هلندى و فرانسوى اختصاص يافته بود.
هـر چند اين قرارداد به ظاهر با شركتهاى خصوصى بسته شده بود اما چهاركشور آمريكا, انگليس , فرانسه و هلند پشتيبان و حامى آنها بودند.
بـديـن تـرتـيـب آمريكا به عنوان ميانجى بين ايران و انگليس وارد ميدان شد وسهم خود را از نفت ايران دريافت كرد و سالها اين ثروت پر قيمت ملى كشورمان را به غارت برد. آيـت اللّه كـاشـانـى با اين قرارداد مخالفت كرد و مظالم انگليس را متذكر شد ودخالتها و صحنه سازيهاى آمريكا و انگليس را افشاكرد.
نقش آمريكا در پيمان بغداد
در سـال 1334, ايـران بـه عـضـويت پيمان بغداد در آمد, كه مورد اعـتـراض شـوروى قـرار گـرفـت , زيـرا آن را پـيـمانى برضد خود مى دانست . به همين سبب رژيم شاه را مورد حمله تبليغاتى قرا داد. آمـريـكـا در اين مورد از شاه حمايت نمود و شوروى را تهديد كرده , اعلام داشت , (حمله به خاك ايران , به منزله حمله به خاك آمريكاست ) در واقع گرداننده اصلى پيمان بغداد, آمريكا بود, ولى بنا به دلايلى به آن ملحق نشد. اما در سال 1335 به كميته اقتصادى آن پيوست تا تسلط خود راار اعضاى آن افزايش دهد.
در اين ايام به علت تحولاتى كه ـ با توجه به مركزيت پيمان در بغداد ـ درحـكـومت عراق بوجود آمد, دولت ايران نگران شد و شوروى از فـرصـت به دست آمده بهره جست و حملات تبليغاتى شديدى را بر ضـد ايـران بـه راه انـداخـت كـه موجب تيره شدن روابط دو كشور گرديد.
ولـى ايـران سـعـى داشـت با سازش روابط را اصلاح كند, اما آمريكا بـراى تـحـكيم پيمان بغداد و نيز براى اينكه ايران را همچنان تحت سلطه خود نگه دارد, اقدام به امضاى پيمانى دو جانبه با ايران نمود, كه موجب تيرگى بيشترروابط شوروى و ايران شد. در سـال 1337 (آيـزنهاور) رئيس جمهور وقت آمريكا دكترين (سد نـفـوذ)را اعـلام كـرد, كـه بر اساس اين سياست , آمريكا كشورهاى خـاورميانه و خاورنزديك را تحت سيطره خود در مى آورد و عنوان آن را (تحكيم استقلال ملى و دفاع از تماميت ارضى ) اين كشورها در مقابل خطر كمونيسم قلمدادمى كرد اما هدف او در واقع رسيدن به منافع بيشتر وقطع منافع انگليس وفرانسه بود تا بتواند انحصار نفت و حـكـومـتـهـاى منطقه را كه وابستگان حقيقى او بودند ـ حفظ و تكميل نمايد.
دولـت ايران دكترين سد نفوذ را پذيرفت و تحت رهبرى آمريكا قرار گـرفـت و قرارداد نظامى (مذكور) را امضا كرد. اين قرارداد هزينه سـنـگـينى براى دولت داشت و بر اساس آن , همه امور نظامى ايران بـطـور كـامـل تحت نظرمستشاران آمريكايى قرار گرفت و تمامى اسناد, نقشه هاى نظامى و اسرارارتش در اختيار آنان قرار گرفت و حتى تصميم گيرى درباره سركوبى تظاهرات مردم نيز از اختيارات آنها بود.
اصلاحات ارضى آمريكايى در ايران
آمريكا در كنسرسيوم نفت به اهداف اوليه خود در ايران دست يافته بود وتلاش مى كرد كه ايران را هر چه بيشتر به خود وابسته كند, اما از وابـسـتـگـى مقامات بلند پايه ايران (همچون اقبال ) به انگليس و سـركـوب مـردم تـوسـطنـيـروهاى نظامى و امنيتى و حيف وميل كـمـكـهاى آن كشور به دست عده معدودى در سيستم فاسد نظام ادارى ايـران , احساس خطر مى كرد و به اين نتيجه رسيد كه نياز به يـك رفرم ـ از بالا ـ در ايران مى باشد. به همين دليل درسال 1338 دولـت اقـبـال بـا فـشـار آمـريـكـا طـرح اولـيـه اقدامات ارضى را تـقـديـم مـجلس كرد, ولى قصد اجراى آن را نداشت . آمريكا مـتوجه شد كه اقبال قصد اجراى اصلاحات ارضى در ايران را ندارد. از ايـن رو عـلى امينى راكه از مهره هاى او بود در برابر شاه در سال 1341 بـه قدرت رسانيد تااصلاحات مورد نظر را اجرا نمايد. شاه كه وجـود على امينى را خطرى براى خود مى دانست در سفر به آمريكا نـظـر دولـتـمردان آن كشور را به خود جلب كرد و على امينى را از قدرت كنار زد و خود اصلاحات ارضى مورد نظرآمريكا را انجام داد. (فليپ تالبوت ) معاون وزير خارجه آمريكا در آن وقت اظهار داشت : (دولـت آمـريكا اميدوار است كه مسافرت شاه به آمريكا, ايشان را به ادامـه راه عـاقـلانـه اى كـه در پيش گرفته اند تشويق كند... دولت آمريكا اعتماد واثق دارد كه شاه با علاقه باطنى براى ايجاد يك رفرم عميق در كشور خود كوشش شجاعانه اى به عمل آورد تا از بروز يك انقلاب از پايين جلوگيرى كند).
عـلـمـا و روحـانـيان متعهد و بيدار در مقابل اصلاحات ارضى شاه عـكـس الـعـمل شديدى نشان دادند و حاج آقا روح اللّه كمالوند را به ديـدار شاه فرستادند.وى مخالفت علما را با اصلاحات ضد اسلامى , بـه او گـوشزد كرد, ولى شاه به سبب وابستگى به آمريكا و احساس ايـنـكـه شـخـصيتى برجسته بعد از رحلت آية اللّه بروجردى در بين روحانيان نيست , اعتنايى به آقاى كمالوند نكرد. امـام خـمـينى (ره ) مواضع بسيار حساب شده و شديداللحنى عليه اصـلاحـات ارضـى شـاه اتـخـاذ كـردنـد, رژيم شاه از اتخاذ چنين مـوضـعـگـيـرى بـه هـراس افـتـادكـه بدنبال مواضع انقلابى امام عـكـس الـعـمل مردم در سراسر كشور شروع شدو حوادثى از جمله حادثه مهم پانزده خرداد را بدنبال داشت .
نفوذ سرمايه هاى خارجى و نقش تخريبى آن براقتصاد ايران
پس از كنسرسيوم نفت نفوذ سرمايه هاى غرب به سوى ايران افزايش يافت ودولت هم در جهت مساعدت آنها لوايحى مبنى بر واگذارى امـتيازبهره بردارى مناطق نفتى به آنان داد. آنها آنچنان آزاد بودند كـه مـى تـوانستندسرمايه و سود حاصل را هر موقع كه خواستند از ايران خارج كنند.
از آن پـس , شـركـتـهـاى خارجى بسيارى در ايران شكل گرفت و گـسـتـرش يافت , به طورى كه 220 شركت آمريكايى , 285 شركت انگليسى 151شركت آلمانى , 160 شركت فرانسوى , 53 شركت ژاپنى و 40 شـركـت سـوئيـسى اقتصاد ايران را در اختيار داشتند و سالانه يـكصد ميليون ليره سود ازكشور خارج مى كردند. به همين خـاطـر بانكهاى خارجى مانند بانك ايران و آمريكا, ايران و فرانسه و نـظـايـر آن يكى پس از ديگرى تاءسيس مى شد و سرمايه هاى اندك مـردم را نـيـز جـمـع آورى و در راه اهـداف اسـتـعمارى خود بكار مى گرفت .
مجموعه نفت , معادن , صنعت , بازار و در يك كلمه اقتصاد ايران در جـهت منافع كشورهاى خارجى بودند در جهت سازندگى و احياى اقـتـصاد ايران ومنفعت مردم . به همين دليل اقتصاد ايران به سمت ورشـكستگى كامل پيش مى رفت تا جايى كه واردات ايران پنج برابر صـادرات گـرديـد و قروض آن درسال 1342 به 574 ميليون دلار رسيد.
كاپيتولاسيون
در سـال 1343, قانون كاپيتولاسيون يا مصونيت قضايى مستشاران وتـكـنيسينهاى آمريكايى و خانواده و همراهان آنها از تصويب دولت ونمايندگان گذشت . اين عمل موجب شد كه آمريكاييها از شمول قـوانين قضايى ايران معاف شده ودست آنها براى ارتكاب هر جنايتى بـاز شود, به اين ترتيب پس از استقلال سياسى , نظامى و اقتصادى , استقلال قضايى كشورنيز كاملا از بين مى رفت . ايـن عـمـل مورد اعتراض شديد امام خمينى (ره ) قرار گرفت و به دنـبـال آن مـردم و ساير علما عكس العملها و اقداماتى از خود نشان دادند كه منجر به تبعيد امام و سركوبى بى رحمانه و بى سابقه مردم شد ولى در نهايت قانون مذكور لغو گرديد.
سرانجام دخالتهاى آمريكا
از سـال 1343 تـا سـال 1354, نـفوذ و گسترش سيطره آمريكا در ابعادمختلف بيشتر و عميق تر شد. در طى اين سالها, اقتصاد وابسته ايران فلج وورشكسته شد. تمام امور كليدى و سران ارتش در اختيار آمـريـكـا قـرارگرفتند. از نظر سياسى , سران كشور مجرى چشم و گـوش بـسـتـه و بـى چـون وچراى سياستهاى ديكته شده آمريكا گـرديـدنـد و فـرهـنـگ جـامعه بطور كلى تحت تاءثير تبليغات و فعاليتهاى مختلف فرهنگى غرب و آمريكا هر روز ازاصالت و پايه هاى ملى و اسلامى خود فاصله بيشترى مى گرفت و كشور درسراشيبى خطرناك و مصيبت بار (استحاله فرهنگى ) افتاده بود. اما سرانجام , در پى مبارزات بى امان و همه جانبه ملت مسلمان ايران به رهبرى قائد عظيم الشاءن خود, حضرت امام خمينى (ره ) چنگهاى خـونـيـن امپرياليسم آمريكا و ايادى جيره خوار آن از بدن مجروح و خونين ميهن اسلامى قطع شدو كشور قدرتمند و مستقل جمهورى اسـلامـى ايـران بـه بـزرگترين مانع در برابر سياستهاى استكبارى آمـريـكـا و سـايـر قـدرتهاى جهانى در سطح منطقه و جهان مبدل گشت .