انتخاب رییسجمهور
1. اولین تمرین دموکراسی
358 روز پس از ورود امام خمینی(ره) به ایران، اولین انتخابات ریاستجمهوری تاریخ این کشور، در روز پنجم بهمن 1358 برگزار شد. انتخابات ریاستجمهوری، چهارمین انتخابات حکومت جدید ایران بود. در سال 1358، پنج انتخابات در ایران برگزار شد و ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. همهپرسی تغییر رژیم ایران و تأیید 2/98 درصدی مردم، برای شکلگیری جمهوری اسلامی ایران، اولین انتخاب مردم ایران بود که در دوازدهم فروردین 58 صورت گرفت. انتخاب خبرگان، تدوین قانون اساسی و همهپرسی تأیید قانون اساسی، دومین و سومین حضور مردم در صحنه انتخابات بود که در پنجم مرداد و یازدهم آذر برگزار شد. با تدوین و طراحی ساختار حقوقی و قانونی کشور، نوبت به انتخاب رییسجمهور و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی رسید که در پنجم بهمن و بیستوچهارم اسفند این سال، در انتخاباتی پرشور و حماسی توسط مردم برگزیده شدند. در چهارم اسفند ماه نیز آیتا... بهشتی، از سوی امام خمینی به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد و در نتیجه تا پایان سال 58، ارکان نظام سیاسی ایران تأسیس شدند و شروع به فعالیت نمودند. بهاین ترتیب، مردم انقلابی ایران با حضور مستمر در عرصه سیاسی کشور، نظام نوپای جمهوری اسلامی را در برابر دشمنان خود بیمه کردند و پایههای حکومت جدید را بنا و جمهوری اسلامی ایران را پایهگذاری نمودند.
نظام سیاسی ایران در حال شکلگیری بود و گروههای مختلف سیاسی تلاش میکردند تا نظرات و روشهای خود را ابراز دارند و در نظام سیاسی جدید، نقشآفرینی کنند. مطبوعات و ارگانهای احزاب، فعال بودند و اندیشههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را ترویج میکردند. میتینگها و جلسات سیاسی برگزار میشد. دانشجویان در نقد و بررسی نظریات و اندیشههای گروهها و نحلههای مختلف کشور پیشرو بودند و در جریان تغییر و تحولات جامعه انقلابی ایران نقش کلیدی ایفاء میکردند.
در این میان، دانشجویان پیرو خط امام (فاتحان لانه جاسوسی) در تحلیل وضع کشور به این جمعبندی رسیدند که خطر استکبار جهانی به رهبری ایالات متحده آمریکا، در ایران بسیار است و سفارت این کشور تبدیل به کانون فتنه و توطئه علیه انقلاب مردم ایران شده است. با این تحلیل، جوانان دانشجو لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند و انقلاب دوم را رقم زدند.
بهاین ترتیب، دولت موقت به نخستوزیری بازرگان که پیام حرکت انقلابی مردم ایران را درک نکرده بود و از ابتدا با رویکردی محافظهکارانه و غیرانقلابی، دولت انقلاب را اداره میکرد، عاقبت تاب نیاورد و از اداره کشور کنارهگیری کرد و مدیریت کشور در اختیار شورای انقلاب قرار گرفت.
دولت موقت در اداره کشور موفق نبود و از پشتوانه تودههای انقلابی مردم محروم ماند و نتوانست برای تأمین کشور از تمام توان مردم استفاده کند، چنانکه حاصل آن شهادت آیتا... مطهری و سپهبد قرنی بود. از سوی دیگر، کارگزاران دولت موقت، غالبا بهلحاظ اندیشهای، وامدار اندیشههای التقاطی و غربی بودند و به توانایی اسلام در اداره جامعه باور نداشتند، که این خود مشکلاتی را برای کشور ایجاد کرد.
شورای انقلاب به پشتوانه مردم انقلابی، نظرات رهبر انقلاب را بهپیش برد و با کمک نهادها و تشکیلات مردمی، همهپرسی تأیید قانون اساسی و انتخابات ریاستجمهوری را برگزار کرد.
در تاریخ 4/10/58، کیهان در گمانهزنیهای خود در مورد کاندیداهای احتمالی، از بنیصدر، قطبزاده، بازرگان و غلامحسین صدیق (از نیروهای جبهه ملی) بهعنوان داوطلبان شرکت در انتخابات ریاستجمهوری نام برد. از اینپس، گروههای سیاسی وارد میدان رقابت شدند و با انتشار بیانیههایی، نامزد منتخب خود را به مردم معرفی و ضمن برشمردن اوصاف و شایستگیهای او، خواستار حمایت مردم از نامزد موردنظرشان برای پیروزی در انتخابات شدند. ابوالحسن بنیصدر، وزیر اقتصاد و دارایی، نیز در همین ایام بهصورت تلویحی اعلام کرد که رسما دست به فعالیت انتخاباتی خواهد زد.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، پس از چند نشست، ابوالحسن بنیصدر را کاندیدای ریاستجمهوری اعلام کرد. البته بعدها مشخص شد که این توافق اولیه بوده است و تنها بخشی از جامعه مدرسین، با این نظر موافق بودهاند، لذا پس از رایزنیهای فراوان، از نظر اول خود عدول، و به نامزدی جلالالدین فارسی ابراز تمایل کردند.
جامعه روحانیت مبارز نیز در 12/10/58 بنیصدر را کاندیدای مورد حمایت خود معرفی کرد. در این میان، آیتا... مهدوی کنی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، نسبت به این انتخاب نظر خوشی نداشت و به حسن حبیبی، دیگر نامزد انتخاباتی، متمایل بود و او را برای ریاستجمهوری فرد صالحی میدانست.
صادق خلخالی از اولین کسانی بود که آمادگی خود را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری اعلام کرده بود، اما مدتی بعد بهنفع بنیصدر کنار رفت. با وجود این، بهفاصله اندکی در یک اظهارنظر رسمی، گفت: «در وضع فعلی که هرج و مرج مصنوعی بهوسیله ایادی خودفروخته و وابسته به ایالات متحده آمریکا و صهیونیسم بینالمللی، در کشور هر روز گسترش مییابد، با توجه به قاطعیت فوقالعاده، مجددا کاندیداتوری خود را اعلام میکنم.» در همین روز، خلخالی بار دیگر تغییر موضع داد و در مصاحبه با «کیهان» گفت: «من هیچکس را در مقابل خودم برای احراز این پست قبول ندارم، ولی بهحکم اجبار، بنیصدر را مورد تأیید قرار میدهم و به احتمال 90 درصد بنیصدر رییسجمهور خواهد شد.»
در 25/10/58 احتمال کنارهگیری فارسی، بهخاطر شبهه قانون اساسی و ایرانیالاصل نبودن او مطرح شد. این مسئله حزب جمهوری را با وضعیت دشواری مواجه ساخت. از طرفی نیز رقیب اصلی انتخاباتی آنان، یعنی ابوالحسن بنیصدر، از حمایت گسترده برخوردار بود و دیگر فکر نمیکردند بتوانند جایگزین مناسبی برای فارسی انتخاب کنند. با کناررفتن جلالالدین فارسی، شانس دکتر حسن حبیبی افزایش یافت و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و آیتا... صدوقی و آیتا... مدنی از او حمایت کردند.
با این مقدمات، انتخابات ریاستجمهوری در تاریخ 5/11/58 در سراسر کشور برگزار شد. در این انتخابات، 124 نامزد وارد میدان رقابت شدند و 107 نفر تا روز رأیگیری در میدان ماندند. حجتالاسلام سید محمد موسوی خوئینیها از طرف حضرت امام نظارت بر تبلیغات اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری را بهعهده داشت. موسوی خوئینیها در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه، روز 21 دی، در دانشگاه تهران گفت: «انقلاب ایران آنقدر ضوابطش دقیق است که مگر ممکن است به یک چنین «آشغال»هایی اجازه بدهند که بهعنوان نامزد ریاستجمهوری، انقلاب ایران را لکه دار کنند.» وی افزود: «من افرادی را که صددرصد صلاحیت ندارند، حذف میکنم و اما افراد باقیمانده که اجازه تبلیغات خواهند داشت، بهمعنی این نیست که من و یا دیگران، صلاحیت آنها را صددرصد تأیید میکنیم.»
چهرههای شاخصی که در این رقابت شرکت نمودند، عبارتند از: ابوالحسن بنیصدر (وزیر دارایی وقت)، دکتر حسن حبیبی (وزیر علوم و آموزش عالی وقت)، دکتر کاظم سامی (سرپرست حزب جاما)، صادق خلخالی، مسعود رجوی و سید احمد مدنی (استاندار خوزستان). بنیصدر مهمترین برنامههای خود را وحدت ملی، بازسازی اقتصاد، امنیت و معنویت برشمرد.
جمعیت واجد شرایط جهت شرکت در این انتخابات 20,857,391 نفر و مجموع آرای شرکتکنندگان 14,152,902 نفر، یعنی 86/67 درصد از کل بود. بعد از پایان رأیگیری، شمارش آراء چند روز به طول انجامید و در نهایت، آخرین نتایج بهشرح زیر اعلام شد: سید ابوالحسن بنیصدر 10,709,330، سید احمد مدنی 2,224,554، حسن ابراهیم حبیبی 674,859، داریوش فروهر 133,478، سید صادق طباطبایی 114,776، کاظم سامی 89,270، صادق قطبزاده 48,547 و بقیه کاندیداها 2,110 رأی کسب کردند. به این ترتیب، بنیصدر بهعنوان اولین رییسجمهور کشور انتخاب شد.
ریاستجمهوری بنیصدر رسما از پانزدهم بهمن 1358 با سوگند وی در برابر امام خمینی(ره) آغاز شد. در مراسم تنفیذ ریاستجمهوری، امام خمینی(ره) طی سخنانی در بیمارستان قلب فرمودند: «تنفیذ و نصب اینجانب و رأی ملت مسلمان ایران، محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسی.»
با اینحال و علیرغم این هشدارها، ریاستجمهوری بنیصدر تنها 17 ماه بهطول انجامید. وی در طول اینمدت از یکسو با میداندادن به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و دیگر گروههای ضدانقلاب، سبب تقویت آنان گردید و از سوی دیگر، در برابر اکثر مصوبات مجلس شورای اسلامی، قوه قضاییه، شورای نگهبان و برخی دیگر از نهادهای برخاسته از انقلاب، ایستادگی کرد. با تکرویها، انحصارطلبیها و قانونشکنیهایی که بنیصدر داشت، ذهن نیروهای معتقد به انقلاب و امام نسبت به وی بدبین شد؛ همچنین کندی و کارشکنیهایی که وی در جبهههای جنگ تحمیلی از خود نشان داد، امام و مردم را نسبت به خود ناامید کرد. این عملکرد باعث شد تا امام خمینی(ره) طی حکمی، وی را از سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برکنار سازند. چند روز پس از برکناری بنیصدر، ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی توسط عوامل منافقین در جریان یک بمبگذاری منفجر شد و آیتا... بهشتی همراه با 72 نفر از مسئولان مملکتی به شهادت رسیدند. پس از این حادثه، بنیصدر تا لحظه فرار از ایران، مخفی شد. امام خمینی ده روز پس از برکناری بنیصدر از سمت فرماندهی کل قوا، با حکم دیگری او را از مقام ریاستجمهوری نیز عزل کردند. این حکم در پاسخ به نامه هاشمی رفسنجانی، رییس وقت مجلس شورای اسلامی، صادر شد.
متن نامه هاشمی رفسنجانی و پاسخ امام خمینی بهشرح زیر است:
بسما...الرحمنالرحیم
محضر شریف حضرت آیتا... العظمی امام خمینی ادامها... ظله
محترما به عرض میرساند مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ 31/3/1360 پس از بحث و بررسی با حضور 190 نفر بهشرح زیر:
آرای موافق 177 نفر، رأی مخالف یک نفر و آرای ممتنع 12 نفر، در مورد آقای سید ابوالحسن بنیصدر بر این قرار گرفت که آقای ابوالحسن بنیصدر برای ریاستجمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد. بهموجب اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مراتب برای اتخاذ تصمیم، به خدمت امام عظیمالشان گزارش میگردد.
رییس مجلس شورای اسلامی
اکبرهاشمی رفسنجانی
جواب چنین بود:
بسما... الرحمن الرحیم
پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه آقای ابوالحسن بنیصدر برای ریاستجمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد، ایشان را از ریاستجمهوری اسلامی ایران عزل نمودم.
اول تیر 1360
روحا... الموسوی الخمینی
بنیصدر یکماه پس از عزل، توسط امام خمینی(ره)، از کشور گریخت. وی در هفتم مرداد 1360 همراه با مسعود رجوی (رییس سازمان منافقین)، تهران را بهقصد پاریس ترک کرد. فرار بنیصدر یکماه پس از خلع وی از ریاستجمهوری توسط امام و پنج روز پس از انتخاب شهید محمدعلی رجایی به ریاستجمهوری اسلامی ایران صورت گرفت. بنیصدر ساعت 22 چهارشنبه هفتم مرداد 1360، با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 بهخلبانی سرهنگ معزی ـ خلبان ویژه شاه ـ از کشور گریخت. معزی در دیماه 1357 پس از آنکه شاه را به مصر و سپس به مراکش برده بود، در بازگشت از مراکش با تظاهر به جانبداری از انقلاب اسلامی، به ایران بازگشت. بنیصدر هنگام ورود به فرودگاه مهرآباد برای فرار از کشور، سوار بر اتومبیل وانت و ملبس به لباس زنانه بود.
2. کابینهای که توانست یک جلسه تشکیل دهد
دومین دوره انتخابات ریاستجمهوری، پس از عزل بنیصدر و بهفاصله یکسال و ششماه بعد از اولین انتخابات ریاستجمهوری، برگزار شد. این دور از انتخابات در شرایطی برگزار شد که یکسال از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میگذشت و بخشهایی از غرب و جنوب کشور تحت اشغال متجاوزین عراقی بود. از یکسو حذف بنیصدر، به جبهههای راکد شده جنگ، تحرک تازهای بخشیده بود و روحیه و قدرت مقاومت نیروهای ایران در برابر دشمن افزایش یافته بود، و از سوی دیگر نیروهای معتقد به خط امام، در عرصه داخلی جان دوباره یافته بودند.
مجموعا هفتاد و یک نفر در انتخابات دور دوم، ثبتنام کردند و شورای نگهبان از بین آنها صلاحیت چهار نفر یعنی عباس شیبانی، علیاکبر پرورش، حبیبا... عسگراولادی و محمدعلی رجایی را تأیید و در تاریخ یکشنبه 21/4/1360 رسما اعلام کرد. بهدنبال ابلاغ تأییدیه شورای نگهبان، طی اطلاعیهای توسط وزارت کشور، فعالیتهای تبلیغاتی نامزدهای ریاستجمهوری نیز رسما شروع شد.
رجایی بهخودی خود اعتقادی بهنحوه تبلیغات مرسوم در جامعه نداشت و دست به چنین کاری نیز نزد. او میگفت: «من معتقدم که اینگونه تبلیغاتی که برای کاندیداها میشود، تبلیغات ناشی از نظام سرمایهداری است.» او آرزو داشت که روزی فرا برسد که تبلیغات انتخاباتی نیز مردمی بشود.
با برکناری بنیصدر، ضرورت داشت که اینبار کسی انتخاب شود که با سایر ارگانها هماهنگی داشته باشد، وگرنه همان داستان، مجددا تکرار میشد. از نظر حزب جمهوری اسلامی، محمدعلی رجایی دارای این خصوصیات بود، لذا او کاندیدای مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی شد. البته بهگفته شهید باهنر، از آنجایی که احتمال وقوع حوادثی وجود داشت، چهار نفر از طرف حزب جمهوری اسلامی کاندیدا شدند تا صحنه انتخابات، در صورت بروز حوادث غیرمترقبه از کاندیدای مورد نظر خالی نباشد. رجایی در ضمن، مورد تأیید سایر گروههای همسو با حزب جمهوری اسلامی نیز بود و رقیب جدی نیز نداشت. از جمله حامیان رجایی میتوان به گروههای زیر اشاره کرد: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی دانشگاهیان، خانه کارگر، سازمان فجر اسلام، دفتر تحکیم وحدت، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان، نهضت زنان مسلمان و دهها نهاد انقلابی، انجمنها و گروههای دیگر.
به این ترتیب، در دوم مردادماه 1360، انتخابات دوم ریاست جمهوری با حضور چهار کاندیدا با نامهای رجایی، پرورش، شیبانی و عسگراولادی برگزارشد. جمعیت واجد شرایط شرکت در انتخابات 22,687,017 نفر بود که از این تعداد 14,573,803 نفر، یعنی 24/64 درصد از مردم، مشارکت نمودند.
روز پنجم مردادماه با شمارش آرای داخل کشور، محرز و مسلم شد که رجایی اکثریت مطلق رأی مردم را به خود اختصاص داده است. شورای نگهبان در تاریخ 10/5/1360، صحت انتخابات را تأیید کرد. پس از آن، وزرات کشور میزان آرای کاندیداهای انتخابات را اعلام کرد. محمدعلی رجایی با 12,770,050 رأی و کسب90 درصد آراء، بهعنوان رییسجمهور انتخاب شد و آقایان عباس شیبانی با 658,498 رأی و 53/4 درصد آراء، سید اکبر پرورش با 339,646 رأی و 67/2 درصد آراء و حبیبا... عسگراولادی با 249,457 رأی و 72/1 درصد در رتبههای بعدی قرارگرفتند. در همینروز، وزارت کشور تأییدیه شورای نگهبان و آرای کاندیداها را بهاطلاع امام خمینی(ره) رساند و در روز یازدهم مرداد، همزمان با عید فطر، در حسینیه جماران، امام خمینی(ره) حکم ریاستجمهوری رجایی را تنفیذ نمود.
پس از تنفیذ حکم، رجایی به دیدگاههای خود اشاره و تأکید کرد که در پاسخ به رأی قاطع و اعتماد بالای مردم که در واقع رأی به اسلام است، درجهت جامه عمل پوشاندن به خواستهای اسلامی و انقلابی مردم و ایجاد یک جامعه اسلامی، تمام تلاش خود را بهکار خواهد گرفت و نخستوزیر را نیز از بین مطمئنترین و با سابقهترین عناصر انقلابی انتخاب خواهد کرد. وی در دوازدهم مرداد 1360 در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، مراسم تحلیف را بهجا آورد و رسما رییسجمهور ایران شد. رجایی روز بعد، دکتر محمدعلی باهنر، دبیرکل حزب جمهوری اسلامی را بهعنوان نخستوزیر انتخاب و به مجلس معرفی کرد. انتخاب باهنر بهعنوان نخستوزیر، نشان داد که رییسجمهور با حزب جمهوری اسلامی هماهنگی کامل دارد.
در جلسه یکصد و نود و یکم مجلس اول شورای اسلامی در تاریخ 14/5/1360، در مورد نخستوزیری دکتر باهنر رأیگیری بهعمل آمد. وی از مجموع 168 رأی، 130 رأی مثبت را به خود اختصاص داد. 14 نفر نیز رأی مخالف و 24 نفر رأی ممتنع دادند. باهنر یکهفته بعد، طی نامهای وزرای خود را به مجلس معرفی کرد. اعضای کابینه باهنر عبارت بودند از: علی اکبر پرورش (وزیر آموزش و پرورش)، حجتالاسلام محمدرضا مهدوی کنی (وزیر کشور)، محمد نجفی (وزیر فرهنگ و آموزش عالی)، مهندس بهزاد نبوی (وزیر مشاور در امور اجرایی)، محمد غرضی (وزیر نفت)، حسین نمازی (وزیر امور اقتصادی و دارایی)، سرهنگ سید موسی نامجو (وزیر دفاع)، محمدشهاب گنابادی (وزیر مسکن و شهرسازی)، سیدمحمد اصغری (وزیر دادگستری)، میرحسین موسوی خامنه (وزیر امور خارجه)، حسین موسویان (وزیر مشاور و سرپرست صنایع فولاد)، مصطفیهاشمیطبا (وزیر صنایع و معادن)، سید حسین تاچگران (وزیر راه و ترابری)، هادی منافی (وزیر بهداشت)، عبدالمجید معادیخواه (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، منصور شهیدی (وزیر نیرو)، مرتضی نبوی (وزیر پست و تلگراف و تلفن)، محمود روحانی (وزیر مشاور و رییس سازمان بهزیستی)، حبیبا... عسگر اولادی مسلمان (وزیر بازرگانی)، محمدتقی بانکی (وزیر مشاور و رییس سازمان برنامه و بودجه)، محمد سلامتی (وزیر کشاورزی) و محمد میرمحمد صادقی (وزیر کار).
عمر کابینه دکتر باهنر فقط 12 روز بود. این کابینه در واقع فقط توانست یک جلسه کاری را برگزار کند و موفق به آغاز مدیریت اجرایی کشور نشد؛ بههمین جهت، تنها اثر باقی مانده از آن، برنامه دولت است. در تاریخ 27 مرداد 1360 اولین جلسه کابینه دکتر باهنر تشکیل شد و در تاریخ هشتم شهریور 1360 انفجار مهیبی در دفتر نخستوزیری روی داد که بر اثر آن، رییسجمهور (رجایی) و نخستوزیر (دکتر باهنر)، به شهادت رسیدند. با انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت رییسجمهور و نخستوزیر، کشور در شرایط حساس و بحرانی قرار گرفت. در چنین وضعیتی، آیتا... مهدوی کنی اداره کشور را پذیرفت و دولت موقت را تشکیل داد.
محمدعلی رجایی که چهره فرهنگی و از معلمان باسابقه آموزش و پرورش تهران بود، ابتدا وزارت آموزش و پرورش را عهدهدار شد و سپس در 1359 بهنمایندگی مردم تهران وارد مجلس شورای اسلامی شد. او در هیجدهم شهریور 1359 به نخستوزیری، پس از عزل بنیصدر به ریاست جمهوری رسید. اما این مسئولیت تنها یکماه دوام آورد و در هشتم شهریور 1360، رجایی همراه باهنر به شهادت رسید. حادثه هشتم شهریور، دوماه پس از حادثه هفتمتیر بهوقوع پیوست. رجایی و باهنر، هر دو هنگام شهادت 48 سال داشتند. باهنر نیز طی 5/2 سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذشت، مسئولیتهایی از جمله عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی مردم کرمان در مجلس خبرگان، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، وزارت آموزش و پرورش و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را برعهده داشت.
3. یک رییسجمهور با 95 درصد آراء
سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری نیز در شرایطی برگزار شد که کشور در اوج بحران سیاسی قرار داشت. ادامه جنگ تحمیلی و نیاز نیروهای جبهه به حمایتهای لجستیکی و انسانی، همچنین تشدید ترورهای کور گروهکهای ضدانقلاب علیه مردم عادی کوچه و بازار، دو بحران عمده کشور بود. نامزدهای این دوره از انتخابات، عبارت بودند از آیتا... سیدعلی خامنهای، سیدعلیاکبر پرورش، حسن غفوریفرد و سید رضا زوارهای. آیتا... خامنهای در این انتخابات که دهم مهر 1360 برگزار شد، در شرایطی به پیروزی رسید که سهماه پیش از آن، در مسجد ابوذر تهران مورد سوء قصد عوامل سازمان مجاهدین خلق قرار گرفته و از ناحیه دست و سینه بهشدت مجروح شده بود. وی در این انتخابات توانست از مجموع 8/16 میلیون رأی مأخوذه، بیش از 16 میلیون رأی را از آن خود سازد و بالاترین درصد آرای مردم را در جریان نه دوره انتخابات ریاستجمهوری به خود اختصاص دهد. این انتخابات، به لحاظ سطح کمی انتخابات، از جمله حضور مردم پررنگ بود. از جهت کیفی نیز، با توجه به حضور نیروهای سیاسی متعدد با گرایشهای متفاوت، باتوجه به اوضاع و احوال داخلی و جهانی، در سطح مطلوبی برگزار شد. در این انتخابات، برای اولینبار، یک روحانی، یعنی آیتا... خامنهای، با 95 درصد آراء به ریاستجمهوری رسید.
آیتا... خامنهای که در سالهای پس از پیروزی انقلاب مسئولیتهایی چون عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، امامت جمعه تهران و نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را برعهده داشت، در دوره چهارساله در سمت ریاستجمهوری خدمت کرد.
4. انتخاب چهارم و شکلگیری فضای دو قطبی
چهارمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، 25 مرداد 1364 برگزار شد. آیتا... خامنهای، حبیبا... عسگراولادی و سید محمود کاشانی، نامزدهای این دوره از انتخابات بودند. در این دوره از انتخابات نیز آیتا... خامنهای با اخذ 85 درصد آراء و کسب بیش از 12 میلیون از مجموع 2/14 میلیون رأی مأخوذه، به ریاستجمهوری رسیدند.
در این دوره، انتخابات بیشتر محدود به حزب جمهوری اسلامی بود و شکاف اساسی بین رییسجمهور منتخب، یعنی آیتا... خامنهای و دیگر کاندیداها وجود نداشت. بنابراین، باتوجه به معدود بودن نیروهای سیاسی و کاندیداها با گرایشهای مختلف و قابل پیشبینی بودن نتیجه انتخابات، ائتلافی شکل نگرفت. از سوی دیگر، باتوجه به وضعیت خاص کشور، بهخصوص جنگ تحمیلی، بمباران شهرها، تبلیغات رسانههای غربی در جهت ایجاد شکاف در جامعه، بهویژه بین مناطق مرزی با دولت و... انتخابات در فضای خاصی برگزار شد. البته، نفس برگزاری انتخابات در چنین شرایطی، بیانگر اعتقاد به اراده و حاکمیت مردم و تصمیمگیریها و سیاستگذاریها بود. نکته دیگر اینکه، در درون حزب جمهوری اسلامی، اختلافات رو به افزایش بود، چنانکه این اختلافات در زمینههای مختلف، از جمله اقتصادی، مشارکت دولت و اختیارات دولت، به تدریج افزایش مییافت که در این زمینه مسایلی از قبیل قانون کار، بخش خصوصی، تجارت دولتی یا آزاد نقش قانونگذاری مجلس، فقه پویا یا سنتی نمایان شد. گرچه این اختلافات در انتخابات سال 1364 تأثیر عمدهای بهجا نگذاشت، ولی بهتدریج باعث شکلگیری دو جناح در ایران، یعنی راست و چپ و ایجاد تشکل مجمع روحانیون مبارز شد. این اختلافات در انتخابات بعدی نقشی اساسی ایفا کرد.
گرچه در چهارمین انتخابات، رقابت سیاسی خاص حزبی صورت نگرفت، ولی با توجه به انتقادات برخی کاندیداها، از جمله کاشانی، از دولت، اختلاف و تنش بین جناحها افزایش یافت که این اختلاف در رأیگیری نخستوزیری مجدد میرحسین موسوی تأثیراتی بهجای گذاشت.
آیتا... خامنهای، بهعنوان رییسجمهوری منتخب، در این هشتسال سفرهای متعددی به کشورهای دیگر داشت. نطق سال 1366 ایشان در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، بهویژه در انعکاس حقانیت جمهوری اسلامی و آشکار کردن توطئههای غرب علیه انقلاب اسلامی، سهم بهسزایی داشت.
از مهمترین رویدادهای دوره دوم ریاستجمهوری آیتا... خامنهای، میتوان به پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل که در 26 تیر 1367 بهوقوع پیوست و رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در 14 خرداد 1368 اشاره کرد. در پی این رویداد، آیتا... خامنهای با رأی مجلس خبرگان رهبری، جانشین امام خمینی(ره) شد. این واقعه کمتر از دو ماه پیش از برگزاری پنجمین دوره انتخابات ریاست جمهوری رخ داد.
5. اولین انتخابات بدون امام
در مرداد 1368 هجری شمسی، پنجمین انتخابات ریاستجمهوری در کشور برگزار شد. این دوره از انتخابات از ویژگیهای خاصی برخوردار بود که آن را از دورههای پیشین متمایز میساخت. عمدهترین ویژگیهای این دوره از انتخابات، عبارت بود از پایان یافتن جنگ ایران و عراق، رحلت امام خمینی(ره)، انتخاب آیتا... خامنهای بهعنوان رهبر جدید جمهوری اسلامی، اصلاح قانون اساسی، افزایش اختیارات رییسجمهور و حذف پست نخستوزیری در قانون اساسی. در این دوره از انتخابات، هاشمی رفسنجانی و عباس شیبانی بهعنوان کاندیدا به رقابت پرداختند که در نهایت هاشمی رفسنجانی که از حمایت قاطع گروههای سیاسی، از جمله روحانیت و روحانیون مبارز برخوردار بود، با 5/94 درصد به ریاست جمهوری انتخاب شد.
6. انتخابات در بستر تورم
ششمین انتخابات، بیشتر در فضای خاص اقتصادی و تحت تأثیر توسعه اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی صورت گرفت. چنانکه در سال منتهی به انتخابات، باتوجه به سیاست تعدیل اقتصادی و سازندگی کشور، نرخ تورم به بالاتر از 20 درصد رسید که با توجه به حاکم شدن نسبی ارزشهای اقتصادی در جامعه، چنین موضوعاتی تأثیر خاصی میتوانست بر انتخابات داشته باشد. چنانکه دولت در این دوران مورد انتقاد شدید سایر گروههای سیاسی، از جمله جناح چپ بود. از سوی دیگر، باید گفت این انتخابات در فضای سیاسی آرامتری نسبت به انتخابات سالهای گذشته برگزار شد.
نکته مهم دیگر اینکه در ششمین انتخابات، رقابت حزبی خاصی بهوجود نیامد؛ چراکه جناح چپ کاندیدای خاصی معرفی نکرد. درواقع، اکثر کاندیداها وابسته به جناح راست بودند که بیش از همه احمد توکلی رویکرد انتقادی اتخاذ کرد. به همین دلیل، پیش از انتخابات، مشخص بود که هاشمی رفسنجانی از میان چهار کاندیدا، بار دیگر به ریاستجمهوری خواهد رسید. بههرحال، در این انتخابات، صلاحیت احمد توکلی، رجبعلی طاهری، عبدا... جاسبی و هاشمی رفسنجانی تأیید شد که از میان 33 میلیون واجدشرایط رأیدادن، با مشارکت حدود 8/16 میلیون نفر، هاشمی رفسنجانی با کسب 62 درصد آراء به پیروزی رسید.
نتایج این انتخابات، افزایش قدرت تکنوکراتها، کاهش پایگاه مردمی دولت باتوجه به نارضایتیهای اقتصادی، افزایش شدید شکاف بین راست سنتی و مدرن، شکلگیری تدریجی تشکلهای راست مدرن همچون کارگزاران، انزوای بیشتر جناح چپ و... بود.
هاشمی رفسنجانی تا زمان برگزاری هفتمین انتخابات ریاستجمهوری، در این سمت باقیماند و در پایان دو دوره ریاستجمهوری، از سوی مقام معظم رهبری به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزیده شد.
7. آغاز دوره اصلاحات
هفتمین انتخابات ریاستجمهوری، دوم خرداد 1376 هجری شمسی برگزار شد. سیدمحمد خاتمی، علیاکبر ناطق نوری، سیدرضا زوارهای و محمد محمدی ریشهری نامزدهای این دوره از انتخابات بودند. در این انتخابات، سید محمد خاتمی، از مجموع 29 میلیون و 76 هزار و 70 رأی مأخوذه، 20 میلیون و 78 هزار و 178 رأی بهدست آورد.
در تحلیل این دوره از انتخابات گفته میشد که ناطق نوری بهعنوان نامزد انتخاباتی که از همه زودتر حضور خود را اعلام کرد، چندین بار خود را ادامه دهنده وضع موجود و پیرو شیوه هاشمی رفسنجانی در اداره مملکت عنوان کرد؛ در حالیکه رقیب او سیدمحمد خاتمی با آنکه بیشترین نزدیکی را با حزب کارگزاران و اطرافیان او داشت، با شعار دگرگونی، تغییر و توجه به خواست عمومی مردم به میدان آمد و توانست آراء بیشتری را به خود اختصاص دهد.
برگزاری اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران در آذر 1376، برگزاری انتخابات سراسری سوم مجلس خبرگان در اول آبان 1377، انتخابات شوراهای شهری در هفتم اسفند 1377، انتخابات بیستمین دوره مجلس شورای اسلامی در 29 بهمن 1378 و حادثه «یازدهم سپتامبر آمریکا» از رویدادهای عمده دوره اول ریاستجمهوری خاتمی بود.
8. تداوم دوره اصلاحات
هشتمین انتخابات ریاستجمهوری، روز 18 خرداد 1380 هجری شمسی برگزار شد. در این دوره، سید محمد خاتمی، احمد توکلی، علی شمخانی، عبدا... جاسبی، حسن غفوریفرد، منصور رضوی، شهابالدین صدر، علی فلاحیان و مصطفی هاشمیطبا نامزدهای مطرح بودند. از نکات جالب این انتخاب، رقابت دو تن از اعضای کابینه خاتمی یعنی شمخانی (وزیردفاع) و هاشمیطبا (رییس سازمان تربیت بدنی) با او بود. بهرغم آنکه انتظار میرفت، گرایشهای متفاوت فکری و خاستگاههای مختلف کاندیداها موجب پراکندگی آراء شود، در این دوره نیز خاتمی توانست از مجموع 28 میلیون و 86 هزار و 507 رأی مأخوذه در داخل و 73 هزار و 889 رأی مأخوذه در شعبههای خارج از کشور، 21 میلیون و 659 هزار و 53 رأی را به خود اختصاص دهد و بهعنوان هشتمین رییسجمهور ایران برگزیده شود.
حمله آمریکا به عراق و افغانستان، سقوط صدام و طالبان در این دو کشور و برگزاری هفتمین دوره انتخابات مجلس (اسفند 1382) از مهمترین رویدادهای دوره دوم ریاستجمهوری خاتمی بود.
9. پایان دوره اصلاحات
نهمین انتخابات ریاستجمهوری، در دو مرحله و در روزهای 27 خرداد و سوم تیر 1384 هجری شمسی صورتگرفت. محمود احمدینژاد، علیاکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، محمدباقر قالیباف، مصطفی معین، محسن مهرعلیزاده و علی لاریجانی نامزدهای این دوره بودند. محمود احمدینژاد و علیاکبر هاشمی رفسنجانی به دور دوم انتخابات راه یافتند.
مشخص بود که احمدینژاد در دور دوم بهراحتی میتواند آرای قریب به ده میلیون شهروند را که قبلا به وی و آقای قالیباف و لاریجانی رأی داده بودند، کسب کند. برنامه جنبی او کسب بخشی از آرای اصلاحطلبانی بود که در دور اول به معین و مهرعلیزاده و کروبی رأی داده بودند. باتوجه به ضریب پایین تحریمکنندگان و عدم علاقهمندی بخش مهمی از اصلاحطلبان به حمایت از رفسنجانی، از نظر آماری، کار تمام شده بود. وظیفه احمدینژاد جداکردن بخشهای نرم و میانهرو و اصلاحطلبان و طرفداران هاشمی رفسنجانی و سرازیر کردن آرای آنها به سوی خود بود.
تاکتیکهای انتخاباتی او در اینباره موفق بود. وی بهعنوان نامزدی نامرئی که مردم از سوابقش بیخبر بودند و بار منفی و انتقادیاش نیز محدود بود، خود را بهراحتی فردی خارج از حوزه قدرت نشان داد؛ چراکه بهراحتی میتوانست مدیریت کشور را بهصورت انتزاعی مورد سؤال قرار دهد، اما برای رقیبش (هاشمی رفسنجانی)، امکان چندانی برای دفاع وجود نداشت. حتی نقد کارکردی گذشته احمدینژاد، رقیب او را در موقعیتی قرار میداد که مجبور میشد نظامی را که خود معمار آن بوده است، زیر سؤال ببرد. در مقابل رقیبی مسن و قدرتمند که کولهای از شایعات مربوط به ثروت و قدرت پنهان را با خود حمل میکرد، احمدینژاد فردی ساده، جوان و خاکی بهنظر میآمد که از خانوادهای با امکانات محدود سربرآورده بود.
سادهزیستی، سادهپوشی و سادهگویی احمدینژاد، بهاضافه برنامههای مردممحورش درباره عدالت اجتماعی، مبارزه با فساد و اسراف و تشریفات اداری و کاغذبازی، بهراحتی هرکسی را که کمترین شکی نسبت به رقیب او داشت، جذب میکرد. شعار عدالت اجتماعی و توزیع ثروت در اقتصاد نفتمحور، بسیار دلپذیر و جذاب مینمود، چراکه در ذهنیت تودهها، بهرهبرداری بیشتر برخی از منابع نفتی و غیرنفتی کشور (بحران توزیع اقتصادی)، علتالعلل همه ناکامیها و محدودیتهای معیشتی آنها بود. سرانجام، مرحله دوم انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری در سوم تیر 1384 برگزار شد و محمود احمدینژاد توانست از مجموع 27 میلیون و 959 هزار و 253 رأی، 17,248,782 رأی را از آن خود کند و بهعنوان رییسجمهوری اسلامی ایران برگزیده شود. بلافاصله پس از انتخاب شگفتانگیز محمود احمدینژاد، اولین نظریه برای توجیه این واقعه از سوی خبرنگاران و مفسران خارجی متعجب که از وقایع ایران غافل بودند و دنبال توجیهی قابل قبول میگشتند، در فرصتی بسیار کوتاه مطرح شد. آنها انتخاب میلیونی احمدینژاد را در چند کلمه محدود کردند: «پیروزی فقر بر ثروت و قیام تودههای فقیر برعلیه قدرتطلبان» غافل از اینکه انتخاب احمدینژاد برخلاف تحلیل آنها بازگشت مردم به اصول و آرمانهای انقلاب بود؛ بازگشت بهراه امام(ره).