آخرین اقدام و حماسه 22 بهمن

علت اوج‌گیری مقطعی تهدیدات آمریکا حول‌وحوش زمان اعلام استراتژی جدید بوش در عراق علیه ایران چه بوده است و چرا این تحرک به شکل سینوسی است؟

چرا ایالات متحده آمریکا در چارچوب همان نیت اعلام کرد که سفیر آن در عراق زلمای خلیل‌زاد در روز چهارشنبه هفته گذشته مدارک دخالت ایران در عراق را افشا خواهد کرد؟

چرا بعد از 2 عملیات حمله به منطقه سبز و اربیل علیه نیروهای ایران، این عملیات‌ها تداوم پیدا نکرد؟ چرا همزمان با آن اقدامات تهدیدی در جهت تقویت نیروهای آمریکایی به قول پوتین با ترکیبی که فاقد توجیه برای عراق است عملیات تقویتی در شرف انجام است؟

چرا بعد از سفر ایوانف به ایران و سفر لاوروف بعد از آن به آمریکا، وزیر خارجه روسیه اعلام کرد که آمریکا قصد حمله به ایران را ندارد؟ و عدم حمله به ایران توسط اسنو سخنگوی کاخ سفید چند بار و نیز وزیر دفاع آمریکا در اسپانیا در جلسه ناتو بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر تهدید منافع آمریکا در هر کجای دنیا بیان شد.

چرا در همین فضا همزمان با اوج‌گیری احتمال اقدام نظامی علیه ایران، احتمال اقدام نظامی توسط اسرائیل هم شدت می‌یابد؟ شدت این مجموع بیانات به حدی بود که پوتین از تجمع نیروهای آمریکایی در خلیج‌فارس اظهار نگرانی می‌کند.

چرا به‌یکبارگی همه آن جو با تکذیب و عدم داشتن نیت و فقدان برنامه و این‌که اقدام نظامی ضرورتی ندارد توسط همان گویندگان بیان می‌شود؟ و نیز در کنار آن به‌نوعی توان فنی ایران در مسائل هسته‌ای کمتر از ادعای ایران و دارای مشکلات (مقاله نیویورک تایمز) و جزورالم پست و نیز تکنولوژی P1 به‌عنوان تکنولوژی غیربومی بیان می‌شود. آن شدت و این کاهش در 2 مقطع زمانی متصل چه هدفی را دنبال می‌کند؟

آیا آن شدت برنامه درازمدت‌تر از مقطع فعلی است و مخاطب آن کیست. منطقه است درون آمریکاست، ایران است. یا اعضای شورای امنیت و یا این‌که همه آنهایی که ذکر شدند هستند و این تنزل شدت برای عبور از شرایط زمانی خاص و مقطعی است.

وقتی گفته می‌شود شرایط زمانی یعنی نزدیک شدن به 2 اسفند و پایان مهلت 60 روزه شورای امنیت و تمرکز تلاش برای صدور قطعنامه سوم علیه ایران، حفظ اجماع نیازمند عبور از فضای تهدید است.

باید به یاد داشت که در آستانه صدور قطعنامه دوم بولتون نماینده آمریکا در سازمان ملل اصولاً قابلیت ساختاری سازمان بین‌المللی را در ارتباط با ایران به چالش کشید و این سؤال را مطرح ساخت که اگر شورای امنیت به‌عنوان نهاد حافظ صلح و امنیت قادر به مقابله با برنامه هسته‌ای ایران که به‌زعم او و رفقای انگلیسی قادر به انجام وظیفه نیست ناتوانی این نهاد را به اثبات خواهد رساند.

این‌بار نیز آغاز و تشدید فضای تهدید، و به یکبارگی تکذیب و نفی آن برای این است که به قول اولمرت نخست‌وزیر اسرائیل در آخرین گفته‌هایش چنان‌چه کشورهای اروپایی و آمریکا، چین و روسیه ائتلافی تشکیل دهند آنها می‌توانند خساراتی را به اقتصاد ایران وارد سازند تا در موضع خود تجدیدنظر کند و ضرورتی ندارد که برای توقف برنامه هسته‌ای ایران از اقدام نظامی استفاده کرد.

آیا آن تهدید برای این نیست که هر کس جنگ نمی‌خواهد باید ایثار و فداکاری خود را در صحنه قطعنامه سوم علیه ایران بکار بگیرد! و البته تردیدی نیست که سخنرانی وزیر دفاع آمریکا بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری است که ایالات متحده آمریکا نسبت به پیامدهای قاطع و همه‌جانبه ایران برحذر داشته شد و پاسخ وزیر دفاع آمریکا دارای 2 وجه است هم عمل در چارچوب معادله‌ای که در بالا بدان اشاره شد یعنی استفاده از توپخانه تهدید برای حفظ اجماع و هدایت پرونده هسته‌ای ایران به‌سمتی که آمریکایی‌ها می‌خواهند و از طرف و وجه دیگر بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری نگران از کنترل خارج شدن اوضاع و وقوع حوادثی در زمان و جغرافیایی غیرحساب شده و خارج از آمادگی‌های زمانی آنها است.

لذا بیان این‌که طرحی برای حمله به ایران وجود ندارد را نیز از این زاویه باید نگریست.

ولی به هر حال حتی اگر این را هم بپذیریم که امروز اجماع مهم‌تر از اقدام است و سخنرانی‌های تند و اقدامات تکمیل‌کننده آن در حوزه نقل و انتقالات و تغییرات فرماندهی‌های مختلف و سؤالات از فرماندهان جدید در کنگره که بوی پاسخ‌گیری نسبت به بعضی نگرانی‌های احتمالی را برای آنها دارد. همه در آن چارچوب است.

در این صورت این سؤال مطرح خواهد شد آیا قطعنامه سوم آخرین اقدام است و اقدام بعد از آن‌، چه خواهد بود. این سؤال را در بررسی عملیات روانی و نیز غافلگیری استراتژیک در مجالی دیگر باید پاسخ داد.

آن‌چه که مسلم است راهپیمایی 22 بهمن و حضور پرشور مردم که نیازمند ابراز ارادت و تشکر از مردم است، در این محاسبات مؤثر خواهد افتاد و مهم‌تر از آن شکل‌گیری و ارائه انسجام ملی در درون حاکمیت نیازمند بایدها و نبایدهایی است که هم به‌نوعی انجام آن به شکل پاسخ و شکرانه حضور مردم است و هم به این دیوار آهنین از بیرون هیچ تیری کارگر نخواهد بود.