شگردها و ترفند هاي رهبر نهضت ملي
اين مجله كه نوشتههايش بعضا خالي از شائبه نيست، در مورد دكتر مصدق مينويسد:
جواب «نه»از زبان معصومه كوچولو
.. اشكها و خندهها و ضعف و غشهاي او دنيايي را متوجه خود ساخت و مشرق زمين را به لرزه درآورد... مصدق روش عجيبي در حكومت خود دارد و كارهاي خارقالعاده و عجيب ميكند؛ مثلا فرمانداران ولايات در زمان حكومت او به حكم قرعه انتخاب ميشوند، جلسات كابينه در منزل او دور تختخوابش تشكيل ميگردد.
دكتر مصدق هم مانند اشراف قديمي ايران، دوستان و اقوام و آشنايان بسياري دارد كه هر كدام از او توقعاتي دارند. دكتر مصدق نميتواند شخصا به تقاضاهاي آنها جواب رد بدهد. ولي براي رهايي از اين مشكل هم فكر بكري كرده است؛ هر وقت يكي از اين اشخاص به ملاقات او ميرود، مصدق نوه خود را كه دختر كوچكي است نزد خود ميخواند و پهلوي تختخوابش مينشاند. وقتي كه از او تقاضاهايي ميكنند؛ مصدق جواب را به نوه كوچكش واگذار ميكند و معصومه كوچولو به دستور قبلي جواب منفي ميدهد، مصدق همين جواب منفي را دستاويز خود قرار ميدهد و ميگويد: «چطور من حرف او را زمين بگذارم!»
مصدق در ملاقاتهاي سياسي خود هم گاهي به اين حربه متوسل ميشود و جواب را به نوه كوچكش واگذار ميكند... او در رختخواب خود خوابيده بود و هزاران فرسنگ دورتر ، چراغهاي وزارتخانههاي دول بزرگ تا نزديكي صبح روشن بود و سياستمداران، مشغول مباحثه و مجادله براي مقابله با اقدامات او بودند.
نصرالله شيفته
زندگينامه و مبارزات سياسي دكتر مصدق صص 359 -358.
«مصي» پير!
دانيل يرگين ضمن اعطاي لقب «مصي پير» به مصدق ، شگردها و ترفند هاي رهبر نهضت ملي را از زبان آنتوني ايدن، چنين رقم زده است:
وي = مصدق ثابت كرد كه براي نيل به اهدافش، در آميختن هنر نمايش با سياست استاد است. در حضور جمع ناگهان به گريه ميافتاد و ناله سر ميداد. بسيار پيش ميآمد كه در اوج يك سخنراني از هوش برود. يك بار در ميان يك سخنراني پرشور به كف سالن مجلس فروافتاد. يكي از نمايندگان مجلس كه در عين حال پزشك بود و از آن بيم داشت كه پيرمرد ممكن است در واپسين لحظات زندگي خود باشد، دنبال مچ او ميگشت كه نبض او را بگيرد، به محض اين كه نبض وي را يافت، مصدق يك چشم خود را باز كرد و به وي چشمك زد!
دانيل يرگين، نفت، پول، قدرت، 2 ../../../default.htm 620.