آزادی از دیدگاه امام خمینی (ره)

آزادی، از حقوق فطری و طبیعی انسان است که خداوند متعال در وجود آدمی سرشته و آن را یکی از رسالت های انبیا (علیهم السلام) قرار داده تا بشر را از اسارت برهانند و قانون بردگی را از بین ببرند.
امیر مومنان علی (ع) این سرشتگی آزادی با انسان را به خلقت بشر مرتبط دانسته است: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا؛ بنده دیگران مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.» انسان در طول تاریخ تلاشهای فراوانی برای به دست آوردن آزادی، یعنی استیفای این حق طبیعی خویش به عمل آورده است. این تلاش آدمی محنتهای زیادی برای او به همراه داشته است. رنجها و اسارت های زیاد، از دست دادن جوانها و ریخته شدن خونهای فراوان، بهای سنگینی بوده که بشر برای آزادی پرداخت کرده است. یکی از اهداف انقلاب اسلامی ما و رهبر کبیر آن نیز به دست آوردن آزادی بود. اما آزادی ای که هدف امام و انقلاب بود از چه نوع است؟
باید پرسید آزادی چیست که آدمی برای آن، این همه فداکاری کرده است؟ دانشمندان، تعریف های مختلفی از این واژه کرده اند که همه این تعریف ها مبتنی بر جهان بینی و نوع نگرش آنان به هستی و انسان بوده است؛ یعنی عقیده آنان همگی در این تعریف ها بازتاب روشن و آشکاری داشته است. نقل کلیه تعاریف موجب تطویل کلام است، اما همه آنها در دو تعریف خلاصه می شود: یکی تعریف الحادی یا سکولاریستی از آزادی و دیگری تعریف الهی.
بر اساس تعریف الحادی، آزادی حق انسان است و آدمی در نوع پوشاک، خوراک، مسکن، عقیده، رفتار و همه جنبه های زندگی آزاد است و به دیگر بیان، آزادی خواهش های انسان است و انسان بر اساس مجموعه ای از این خواست ها و تمایلات نفسانی قانونمند شده و بدون توجه به امر و نهی الهی زندگی می کند؛ اما بر اساس تعریف الهی و صحیح، آزادی حقی است که خداوند برای انسان مقرر کرده و حد آن، مرزهایی است که در قوانین الهی مشخص شده است؛ به عبارت دیگر آزادی ای که اسلام آن را نعمت بزرگ خداوند بیان می کند، میدان وسیعی است که تفکر و اندیشه و اساسا تمامی استعدادهای آدمی را به رشد و فلاح می رساند. هیچ یک از فیلسوف های شرقی و غربی (سقراط، جان استوارت میل، طاماس کارلایل، فیخته، هگل، جان لاک و هرلوسکی) آزادی را مطلق ذکر نکردند؛ بلکه هر کدام با کلمه ای از قبیل اخلاق، قانون مند شده طبیعت مادامی که به دیگران ضرر نرساند چارچوب دستورات و قوانین مملکتی آن را بیان کرده اند. بنابراین هیچ کس تا کنون آزادی را به معنای این که انسان آزاد هست هر کار بخواهد بکند و هر شکلی بخواهد زندگی کند و هر چه بخواهد بگوید و هر کجا بخواهد مسکن بسازد و... تعریف نکرده، چون این نوع آزادی با عقل و خرد انسانی ناسازگار است.

اهمیت آزادی
از آنجا که آزادی با ابعاد مختلفش در رشد و تکامل انسان و جامعه نقش موثری دارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از موهبت های الهی به شمار می رود. قرآن به آزادی عقیده و اندیشه اشاره می کند و همچنین یکی از رسالت های پیامبران از آدم تا خاتم الانبیاء ص آزادی انسان از خمود و جمود و بردگی است. ائمه (علیهم السلام) هم آزادی انسان را مورد توجه قرار داده اند. بنابراین قرآن و سنت، آزادی را جزو فطرت انسان می داند و یکی از علل انحطاط مسلمین در بعضی از اعصار را خمود و جمود فکری آنان و ناشی از نبودن آزادی ذکر می کند.

انواع آزادی
آزادی انواعی دارد: آزادی بیان، قلم، اندیشه، انتخاب همسر، شغل، مسکن و... تنوع آزادی ها به تنوع نیازهای انسان بستگی دارد، چرا که انسان یک بعدی نیست؛ بلکه از ابعاد گوناگون روحی و جسمی برخوردار است.
تکامل انسان به آن است که در هر یک از این عرصه ها از آزادی به نحو صحیح و الهی استفاده کند و هویت انسانی خویش را رشد دهد. در کلام امام خمینی ره انواع آزادی ها شرح و توضیح روشنی یافته اند که اینک به برخی از آنها اشاره می کنیم.

آزادی عقیده و بیان
در اسلام به آزادی عقیده تاکید شده است، زیرا از یک سو انتخاب عقیده در فضای آزاد و به دور از اجبار و اکراه، امکان پذیر است آیه شریفه «لااکراه فی الدین» گویای همین معناست و از سوی دیگر، نمایاندن اندیشه منطقی و عرضه برهان قوی، در فضای آزاد و هنگام وجود آزادی بیان میسر است. اما اساسا هر عقیده ای ناشی از اندیشه صحیح نیست؛ ممکن است منشا بسیاری از عقاید، عادت ها، تعصب ها و تقلید از گذشتگان باشد. این نوع عقیده ها نوعی جمود و خمود است که در این صورت قوه تفکر و اندیشه در درون انسان اسیر می شود، چنین آزادی ای عقیده ای زیانبار و سهم مهلکی است برای جامعه.

آزادی زن
زن، نیمی از پیکره اجتماع است. وجود او آدمی را کامل می کند و مسیرش را در جهت حرکت تکاملی، شکل می بخشد. اما متاسفانه در تاریخ صحنه های فراوانی از اسارت و حقارت زن را در اثر استبداد یا جهالت یا آداب و رسوم غلط می بینیم. ظهور اسلام، آزادی زن و شکوفایی استعدادهای او را نوید داد؛ گو این آزادی، با جلوگیری از زنده به گور کردن دختران و با ایفای نقش و حضور زنان در جنگ در زمان رسول الله توسعه پیدا کرد، به طوری که هر چه از بسط و گسترش این مکتب حیات بخش گذشت، آزادی زن هم بیشتر به بار نشست. در عصر ما نیز بزرگترین احیاگر اسلام، حضرت امام خمینی (قدس سره)، از همان آغاز نهضت اسلامی خویش، نقش زنان را بزرگ و با اهمیت توصیف کرد. وی به آزادی زنان معتقد بود و با دید بسیار وسیع خود، نقش بسیار مهمی را در عرصه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، آموزشی، پژوهشی و عمرانی برای زنان قائل شد. ایشان با خانه نشین بودن زن موافق نبود و در این باره فرمودند: «تبلیغات سوء شاه و کسانی که با پول خریده شده اند، چنان موضوع آزادی زن را برای مردم مشتبه کرده اند که خیال می کنند اسلام آمده که فقط زن را خانه نشین کند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند کارهای دولتی انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنیم؟ زن چون مرد در تمام اینها آزاد است.»
امام اعتقاد داشت اسلام بالاترین آزادی را به زنان داد و این به خاطر جایگاه ویژه زنان در اسلام است و فرمود: «احترام و آزادی که اسلام به زن داده است، هیچ قانونی و مکتبی نداده است.»
امام راحل ره در خصوص آزادی عقیده چنین فرمود: «اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت مذهبی، آزادی داده است.
آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسان ها قرار داده است بهره مند شوند.»

آزادی قلم
اندیشه انسان از طریق قلم و نوشتن به دیگران منتقل می شود. اگر تفکر و اندیشه آزاد است، قلم نیز باید در چارچوب شرع و منافع ملی، آزاد باشد. اسلام نه تنها محدود کننده چنین آزادی ای نیست، بلکه تشویق کننده آن است.
قرآن کریم، قلم را مقدس می شمارد و بدان سوگند می خورد. احادیث ما قلم دانشمندان را برتر از خود شهیدان می دانند؛ اما و صد اما که باید حرمت قلم را پاس داشت و از مرزهای مصلحت دینی و ملی فراتر نرفت و عفت و حکمت را مرزبانی کرد؛ قلمهایی که به دنبال آزادی مطلق هستند، هیچ خبری در آنها نیست.
امام خمینی در این باره می فرماید: «شما روزنامه ها را که می خوانید، می بینید که در روزنامه ها زیاد به چشمتان می خورد این به او بد می گوید، او به این بد می گوید. حالا که قلم آزاد شد، باید این طور باشد که هر کس به دیگری هر چه دلش بخواهد بگوید و هر کس به دیگری کاری بکند که این مملکت از نظم بیرون برود، از نظام بیرون برود، این معنای آزادی است؟ آن آزادی ای که در ممالکی که می خواهند ما را (غارت بکنند) هست، این طوری است؟! اگر این طور بود، انسجام پیدا نمی کردند، این ترقیات را پیدا نمی کردند. آنها با اسم آزادی که در مغز این جوانها می اندازند، با اسم آزادی می خواهند شما را تحت حمایت خودشان قرار بدهند و آزادی را از شما سلب بکنند.»

حدود آزادی
اسلام آزادی را حق همه مردم می شمارد و آن را موجب رشد و تکامل انسان ها می داند و حد آن را مرزهای الهی ذکر کرده است. بدیهی است که این بایدها و نبایدهای الهی هرگز مخل آزادی نیست، بلکه ضامن و تامین کننده آزادی است. در جامعه ای که قانون حاکم نیست، افراد آن دست خوش هوا و هوس و قدرت دیگران خواهند بود و هرج و مرج به وجود خواهد آمد و در این صورت هیچ کس آزاد نیست.
پس با بودن قانون الهی همگان در حدود آن آزادند. چرا که در چنین جامعه ای هیچ کس نمی تواند توطئه کند و از فضای آزادی سوء استفاده کنند.
امام در این خصوص فرمود: «یک ملتی حق دارد که کسی که بخواهد ملتش را به تباهی بکشد و توطئه کند و باز همان مسائل سابق را برای او پیش بیاورد، از آن جلوگیری بکند و الا ملت ما طرفدار آزادی است، طرفدار همه جور آزادی است و لیکن طرفدار توطئه نیست، طرفدار تباهی نیست.»
امام در جای دیگر می فرماید: «ما هیچ گاه آزادی آنها (مارکسیست ها) را سلب نکرده و بدان لطمه وارد نیاورده ایم. هر کس آزاد است اظهار عقیده کند، ولی برای توطئه کردن آزاد نیست.»
امام آزادی غربی را رد می کند، آن را موجب تباهی و انحراف جوانان می داند. ایشان حدود آزادی را عدم مخالفت با شرع، عفت عمومی، مصالح کشور و مسیر ملت می دانست و وظیفه آحاد مردم مسلمان را نیز در برابر آزادی های غیر شرعی و قانونی بیان کرد و در این خصوص فرمود: “باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن (که) موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است. و از آزادی های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسوول هستند.