استعفای میرحسین موسوی در آینه خاطرات هاشمی/ هرچه گشتیم نخست‌وزیر را نیافتیم.

سال‌ پایانی جنگ بود و اکثریت مردم صبح و شب پیگیر اخبار جبهه‌های جنوب و غرب بودند. اما مسلماً اخبار جنگ تمام آنچه در ایران می‌گذشت را منعکس نمی‌کرد. در درون کابینه اختلافاتی بود که هر از چند‌گاه به مطبوعات کشیده می‌شد اما به واسطه درگیری کشور در جبهه و جنگ کمتر به آن پرداخته می‌شد.‌‌ همان زمان در روابط میان مجلس و نخست‌وزیر چالش‌هایی به میان آمده بود که گویی با گفت‌وگو و جلسات حل اختلاف برطرف نمی‌شد. در چنین شرایطی بود که یک روز صبح مردمی که به عادت همیشگی در مقابل دکه‌های روزنامه‌فروشی صف می‌کشیدند تا اخبار مملکت را از لابه‌لای تیترهای روزنامه‌ها جست‌وجو کنند با دیدن روزنامه جمهوری اسلامی شوکه شدند. روزنامه از استعفای مهندس موسوی نخست‌وزیر وقت خبر می‌داد. استعفایی که برای بی‌خبران از تعاملات میان دولت و مجلس شوکه‌کننده بود و باخبران را نگران می‌کرد. این استعفا در حالی ارائه می‌شد که موسوی در تاریخ نهم تیرماه ۱۳۶۷ از مجموع ۲۱۷ رای ماخوذه در مجلس با ۲۰۴ رای موافق، ۸ رای مخالف و ۵ رای ممتنع بار دیگر برای سمت نخست‌وزیری رای اعتماد مجلس را دریافت کرده بود.
 
هاشمی رفسنجانی که آن زمان ریاست مجلس سوم را برعهده داشت در خاطرات روز ۱۴ شهریور۶۷ می‌نویسد: «ساعت ده شب آقای موسوی اردبیلی اطلاع داد که استعفانامه‌ای از نخست‌وزیر به دست ایشان رسیده است. با توجه به اینکه فردا قرار است کابینه ایشان برای اخذ رای اعتماد در مجلس مطرح شود، تلاش کردم که آقای موسوی را پیدا کنم تا او را از استعفا منصرف نمایم. معلوم شد رابطه خود را با بیرون قطع کرده است. به احمد آقا هم برای اطلاع به امام دسترسی پیدا نکردم. اما هم استراحت کرده بودند. آقای خامنه‌ای که سر شب از سفر خراسان برگشته‌اند، در حال استراحت بودند. گفتم ایشان را بیدار کردند ولی ایشان هم نتوانست به نخست‌وزیر دسترسی پیدا کنند. آقای موسوی اردبیلی هم نتوانست.»
 
وی فردای آن روز می‌نویسد: «اول وقت خواستم با نخست‌وزیر تماس بگیرم، گفتند از منزل بیرون رفته و به جای نامعلومی رفته که کسی از ایشان خبر ندارد. از آقای میرزاده معاون اجرایی نخست‌وزیر پرسیدم. ایشان هم اظهار بی‌اطلاعی کرد. با احمدآقا و آقایان خامنه‌ای و موسوی اردبیلی صحبت کردم که به نحوی مانع انتشار خبر شویم، ولی خبر رسید که روزنامه جمهوری اسلامی خبر استعفا را با حروف درشت منتشر کرده است.»
 
این نخستین بار نبود که میرحسین موسوی از سمت خود استعفا می‌داد که او در دوران نخست‌وزیری به واسطه اختلاف‌نطرهایی که با رییس‌جمهوری و مجلس داشت بار‌ها قصد خروج از کابینه را داشت که با رایزنی‌های مسئولان ارشد کشور و یا مخالفت شخص امام، مسئله استعفا منتفی شده بود. دو نوبت از این استعفا‌ها مواردی است که یکی از سوی روغنی زنجانی وزیر برنامه و بودجه کابینه موسوی و دیگری در خلال خاطرات هاشمی رفسنجانی نقل شده است.
 
 
روایت روغنی زنجانی درباره استعفا پیش از پذیرش قطعنامه
 
مسعود روغنی زنجانی در کتاب اقتصاد سیاسی و در گفت‌وگو با بهمن احمدی امویی با اشاره به فضای قبل از پذیرش قطعنامه می‌گوید: «من یک نامه‌ای را در سال ۱۳۶۵ به صورت دستی برای آقای موسوی نوشتم و در آن استدلال کردم که نمی‌توانیم جنگ را ادامه دهیم. آنچه الآن می‌توانم به شما بگویم، این است که من استدلال کرده بودم ما ۲ راه حل در پیش رو داریم. یا جنگ را تمام کنیم و نظام را حفظ کنیم و یا اینکه جنگ را با اهدافی که تعریف کرده‌ایم که نتیجه آن فروپاشی نظام و قهرمانانه کنار رفتن است، پیش ببریم. ولی معلوم نیست که قهرمانانه باشد. این نامه را آقای موسوی به آقای هاشمی رفسنجانی هم نشان دادند، ایشان در آن زمان فرمانده جنگ بودند.»
 
وزیر کابینه موسوی با ترسیم این فضا به بحث استعفا اشاره می‌کند و می‌افزاید: «آقای موسوی قصد استعفا داشت که من هم به دنبال ایشان استعفا دادم. اما امام خیلی عصبانی شدند. اگر درست یادم باشد سال ۶۶ بود. امام عصبانی شد که به چه حقی استعفا داده‌اید. من باید نظر دهم. من برای آقای موسوی نامه نوشتم که در این شرایط اصلاً نمی‌شود کار کرد. ما یک چیزهایی می‌گوییم. آقایان در نظام چیز دیگری می‌گویند و عمل می‌کنند. وقتی من نمی‌توانم کار کنم، بروم بهتر است. وقتی آقایان حرف آدم را گوش نمی‌دهند یعنی من مؤثر نیستم. پس باید بروم. آقای موسوی به من تلفن زد که آیا هنوز روی استعفای خود هستید. گفتم هستم.»
 
وزیر برنامه دولت موسوی در ادامه با اشاره به احتمال ایجاد نارضایتی بین مردم و آسیب دیدن مشروعیت نظام در فضای تداوم جنگ می‌گوید: «من همه این‌ها را در آن نامه نوشتم. امام با عصبانیت استعفای آقای موسوی را نپذیرفتند و ما برگشتیم به سراغ داستان‌های خودمان... من تمام این گزارش‌ها را به طور مرتب به آقای موسوی می‌دادم. یک روز آقای موسوی تلفن کرد که آیا شما آن مسائل اقتصادی را که درباره جنگ برای من نوشتید، می‌توانید برای امام هم بنویسید؟ گفتم چرا نمی‌توانم. گفت هر چه که فکر می‌کنی بنویس. گفتم می‌نویسم... روزی که قرار شد قطعنامه پذیرفته شود، ما در دفتر آقای خامنه‌ای جمع شدیم. رؤسای ۳ قوه و فرماندهان ارتش و سپاه هم بودند. مرحوم حاج احمد آقا هم بود. امام جمعه‌های کلیدی کشور هم حضور داشتند. آقای مهدوی کنی هم بود. گزارش من و وزیر اقتصاد دارایی ارائه شد و ضبط هم شد.» اظهارات روغنی زنجانی اشاره به شرایط دشوار جنگ و انتقادات مطرح به خاطر تداوم جنگ دارد و با بحث استعفا بعد از قطعنامه متفاوت است.
 
از سوی دیگر هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات روز اول خردادماه ۱۳۶۷ با اشاره به یکی از این استعفا‌ها آورده است: «آقای میرحسین موسوی نامه‌ای به رییس‌جمهوری نوشته و اعلام کرده که بنا ندارد کابینه را به مجلس معرفی کند و خواستند که به فکر نخست‌وزیر دیگری باشند. مشکلات فراوان در اداره امور کشور و کمی اختیارات عامل این تصمیم است. بعید است پذیرفته شود.» هاشمی شش روز بعد از دیدار سران قوا خبر می‌دهد. دیداری که در جریان آن موسوی از عدم موافقت امام با استعفای وی خبر می‌دهد.
 
با وجود استعفاهای قبلی اما موضوع استعفا در شهریور ۶۷ شرایطی متفاوت داشت. مسائلی که موسوی در دو نامه خود خطاب به رییس‌جمهوری وقت آورده بود از اهمیت بسیاری برخوردار است. هرچند موضوع با صدور فرمان امام خطاب به مهندس موسوی پایان یافت اما این مسئله به عنوان یکی از مهم‌ترین مقاطع در رابطه میان نخست‌وزیر و رییس جمهوری در یاد‌ها ماند.
 
 
بازتاب جهانی استعفای نخست‌وزیر
 
در پی انعکاس استعفای میرحسین موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی، رسانه‌های خارجی حجم بزرگی از اخبار و تحلیل‌های خود را به این موضوع اختصاص دادند. رادیو بی‌بی‌سی گفت: «استعفای آقای موسوی که وی به آقای خامنه‌ای، رییس‌جمهور ایران تسلیم داشته است، در روزنامه جمهوری اسلامی که آقای موسوی با آن ارتباط دارد، به چاپ رسیده است. دلیلی که آقای موسوی آورده است، این است که به اعتقاد او حداقل به هشت تن از وزرای کابینه او در جلسه ویژه مجلس که قرار بود امروز به اعتبارنامه دولت رسیدگی کند، رای اعتماد داده نخواهد شد. وی در گذشته نیز برای گرفتن رای اعتماد برای تمام وزرای کابینه خود از مجلس ایران که نمی‌توان دیگر آن را یک نهاد تشریفاتی خواند، با اشکال مواجه شده بود. مجلس جدید از مجلس قبلی رادیکال‌تر است. اما در ماه ژوییه به آقای میرحسین موسوی که خود نیز در مسائل اقتصادی تا اندازه‌ای به عنوان یک رادیکال شهرت پیدا کرده است، به اتفاق آراء رای اعتماد دادند. به هر حال، رییس‌جمهور ایران نیز استعفای او را فوراً رد کرد. چنین حدس زده می‌شود که این تصمیم به بحث و جدل‌های داغی که در هفته‌های اخیر در داخل رهبری ایران بر سر میزان دخالت کشور‌ها و شرکت‌های خارجی در امر بازسازی کشور به راه افتاده است، بی‌ارتباط نباشد.»
 
در متن استعفای موسوی خطاب به رییس‌جمهوری وقت آمده بود:
«برادر گرامی حجت‌الاسلام سید علی خامنه‌ای ریاست محترم جمهوری
با سلام و درود فراوان به اطلاع می‌رساند:
۱ - برادر گرامی و متعهد مسعود روغنی زنجانی در روز ۱۳۶۷/۶/۱۳ از مسئولیت وزارت برنامه و بودجه استعفا دادند و این استعفا در شرایطی است که تصمیم‌گیری برای انتخاب وزرای نیرو، جهاد سازندگی و بازرگانی هنوز مبهم است.
با توجه به جهت‌گیری روشن مجلس در امور مختلف و اطلاعاتی که از داخل مجلس محترم در دست است، احتمالاً بین ۵ تا ۸ وزیر از افراد معرفی شده رأی لازم را برای ادامه مسئولیت به دست نخواهند آورد و معنای این شرایط آن است که دولت در وضعیت کنونی کشور در تعدادی از وزارتخانه‌های حساس برای مدت نامعلومی وزیر نداشته باشد.
 
۲ - با توجه به جمیع جهات ذکر شده و نیز مشکلات انتخاب وزرا، با عنایت به عدم تفاهم فی‌مابین که در انتخاب هر فردی بروز می‌نماید (که حتی در مواردی انتخاب یک وزیر به بیش از یک سال انجامیده است) و از آنجا که اینجانب اصالت در اختلافاتی که بین ۳ مرجع ریاست جمهوری، نخست‌وزیر و مجلس پیش می‌آید، براساس روح قانون اساسی و نیز صلاح کشور متمایل به مجلس منبعث از آرای ملت می‌دانم و معتقدم که در چنین مواقعی مصالح مملکت ایجاب می‌نماید رییس‌جمهوری و نخست‌وزیر بدان تمکین نمایند، بدینوسیله براساس اصل ۱۳۵ قانون اساسی استعفای خود را تقدیم می‌نمایم.
 
۳ - توضیحات اجمالی در این خصوص به پیوست تقدیم می‌گردد. امید است این استعفا شرایط لازم را برای دولتی که نخست‌وزیر آن بتواند با استفاده از رهنمودهای مقام معظم ولایت فقیه و نیز با استفاده از تمام اختیارات آمده در اصل ۱۲۴ قانون اساسی (از جمله بخش‌های تردیدناپذیر آن نظارت بر کار وزیران، هماهنگ ساختن تصمیمات دولت در همهٔ زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاست داخلی و خارجی و نیز تعیین برنامه و خط مشی دولت است) با اقتدار عمل نماید، فراهم سازد.
 
۴ - با توجه به اصل ۱۳۵ قانون اساسی تا تعیین دولت جدید اینجانب به وظایف قانونی خود به صورت کامل ادامه خواهم داد و اعضای دولت خدمتگزار با نشاط و قدرت وظایف خود را با توانمندی لازم انجام خواهند داد.
 
۵ - طبیعی است تا انتخاب دولت جدید، برادر دکتر ولایتی به‌عنوان وزیر امور خارجه کشورمان با پشتیبانی نظام، بیانگر نظرات رسمی جمهوری اسلامی در مذاکرات صلح ژنو باشند و بتوانند با رهنمودهایی که به طور مستمر از رؤسای محترم ۳ قوه کسب می‌نمایند، به وظایف خود ادامه دهند.
 
ضمناً فرصت را مغتنم شمرده اعلام می‌دارد:
الف- اگر دولت خدمتگزار در طول سالیان دشوار و سراسر جنگ و جهاد گذشته توانسته باشد با توفیقات الهی خدماتی مورد رضایت مردم مؤمن و آزاده کشورمان انجام دهد، به یقین جز در سایه حمایت‌های همه جانبه رهبر کریم و عظیم‌الشأن انقلاب و مردم ایثارگر و شهیدپرورمان نبوده است.
معجزه دفاع مقدس به ایستادگی و مقاومت ۸ سال گذشته از آن امام و امت بزرگوار است و اگر دولت توانسته باشد، در این سالیان تنها لیاقت عنوان خدمتگزار محرومان را برای خود حفظ کند، بزرگ‌ترین افتخار را کسب کرده است و با این وصف، اینجانب خود را در مقابل امام امت و امت بزرگوار امام خجل می‌یابم.
 
ب- بنده به‌عنوان یک خدمتگزار کوچک در هر شرایطی و در حد توان زیر فرمان نخست‌وزیر محترم جدید و دولت او خواهم بود وانشاءالله از خدمات ناچیزی که ممکن است از دست اینجانب برآید، غفلت نخواهم کرد.
 
قدرت‌های مستکبر جهانی و ایادی آن‌ها باید بدانند که در کشور اسلامی- انقلابی ما اختلاف سلیقه و نظر در سیاست‌های داخلی و خارجی نمی‌تواند سبب فراموشی ضرورت وحدت صفوف در مقابل توطئه‌های آنان به‌ویژه توطئه شیطان بزرگ امریکا باشد و ملت رشید به یقین می‌دانند که در یک جامعه آزاد و سربلند که آثار دیکتاتوری و وابستگی از آن رخت بربسته، آمد و رفت دولت‌ها یک امر طبیعی و انشاءالله توأم با خیر و برکات برای مردم است.»
 
در پی استعفای مهندس موسوی، آیت‌الله خامنه‌ای رییس‌جمهوری وقت در نامه‌ای به نخست‌وزیر با کناره‌گیری وی مخالفت کرد. در نامه رییس‌جمهوری آمده بود:
«برادر گرامی آقای موسوی
نخست وزیر محترم
با سلام، نامهٔ استعفای شما را دریافت کردم و لازم می‌دانم چند موضوع را به جناب‌عالی گوشزد کنم:
در شرایط حساس کنونی و در حالی که مذاکرات ژنو در جریان است و لازم است همه در برابر ترفندهای دشمنان آماده و از مسائل داخلی فارغ‌البال باشیم، استعفای دولت بر خلاف مصلحت کشور و انقلاب است و ضربه‌ای بر مصالح نظام جمهوری اسلامی است.
 
مشکل تعیین چند وزیر، مشکل جدیدی نیست. در سه سال گذشته (دوره دوم ریاست جمهوری اینجانب) همواره این مشکل با حکمیت هیات سه نفرهٔ منصوب امام حل شده و جنابعالی همواره از آن استقبال کرده‌اید. هم‌اکنون نزدیک به نیمی از وزرای دولت که [...] به تصریح حضرت امام هنوز به قوت خود باقی است مرجع حل مشکل خواهد بود.»
 
شما اگر مجلس را مرجع واقعی می‌دانید، نباید از عرضهٔ دولت به مجلس و خواستن رای اعتماد، استنکاف کنید. اگر مجلس به دولت رای ندهد راه‌های قانونی برای تشکیل دولت جدید وجود دارد و این بهتر از آن است که شما درست شب قبل از روزی که دولت قرار است به مجلس عرضه شود، استعفا دهید و آن را در رسانه‌ها منتشر کنید.
 
جنابعالی از اختیارات نخست‌وزیر طبق اصل ۱۳۴ کاملا برخوردار بوده‌اید و حتی به برکت لطف حضرت امام و حمایتی که همواره از دولت کرده‌اند تا بتوانند وظایف خود را بخوبی انجام دهند، ‌اختیاراتی بیش از مقرر در قانون نیز کسب کرده و آن را اعمال نیز کرده‌اید. توضیح این مطلب را در نامهٔ پیوست به شخص شما ارائه خواهم کرد.
 
اینجانب با وجود اختلاف نظرهای چندی که با شما در نحوهٔ ادارهٔ کشور و اعتراض به روش‌های شما بویژه در مسائل اقتصادی]دارم[،‌‌ همان طور که می‌دانید همواره در همهٔ مراحل به شما کمک کرده‌ام و اکنون هم استعفای شما را به مصلحت ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتی با کمال معذرت خیانت - البته خیانت غیرعمدی- می‌دانم و معتقدم خوب است جنابعالی امروز نظرات حضرت امام در امور اقتصادی را به طور دربست بپذیرید.
استعفا را نمی‌پذیرم و خواهش می‌کنم اصرار نکنید.
سید علی خامنه‌ای. رییس جمهور»
 
 
نامه‌ای محرمانه که بعد از دو دهه منتشر شد
 
هرچند متن آنچه به عنوان استعفانامه میرحسین موسوی در سال ۱۳۶۷ مطرح بوده همین متن بالاست اما پیش‌بینی رای عدم اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی تنها دلیل استعفای موسوی نبود. روزنامه ایران ارگان دولت سال گذشته در قالب ویژه‌نامه‌ای تاریخی با عنوان "رمز عبور ۲" که به بهانه حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری منتشر شده بود متنی را منتشر کرد که به نوشته این روزنامه همزمان با متن رسمی استعفای موسوی از مقام نخست‌وزیری به صورت محرمانه برای آیت‌الله خامنه‌ای رییس‌جمهوری وقت ارسال شده بود. این متن پیش‌تر نیز در تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۶۷ چند روز پس از استعفای موسوی در روزنامه "انقلاب اسلامی" که به مدیریت ابوالحسن بنی‌صدر در خارج از ایران منتشر می‌شود، به چاپ رسیده بود. متنی که نشان می‌دهد که یکی دیگر از دلایل استعفای موسوی اعتراض به موازی‌کاری‌ها و فعالیت‌هایی است که آن زمان بدون دخالت و اطلاع دولت در حوزه سیاست خارجی انجام می‌گرفت و اما در ‌‌نهایت به نام دولت تمام می‌شد. متن نامه‌ای که بعد از دو دهه از طبقه‌بندی محرمانه به در آمده و در روزنامه دولت به چاپ رسیده بود، بدین شرح است:
«بسمه تعالی
مقام محترم ریاست جمهوری
برای آنکه دشمنان اسلام و کشور نتوانند سوء استفاده نمایند، اینجانب در استعفانامه خود که برای رسانه‌ها نیز ارسال گردیده است، دلایل را ذکر نکردم. با این نیت که ذکر آن‌ها انشالله در آینده برای کشورمان و دولت‌های بعدی مفید باشد، بصورت خیلی خلاصه به بیان آن‌ها می‌پردازم:
۱ ـ مسلوب الاختیار شدن دولت در سیاست خارجی. امروز امور افغانستان و عراق و لبنان در دست جنابعالی است. نامه‌هایی به عنوان کشورهای مختلف نوشته می‌شود بی‌آنکه دولت از آن‌ها خبری داشته باشد. (اینجانب به عنوان نخست وزیر از این نامه‌ها جز در موارد استثنایی و آنهم بطور اتفاقی بیخبرم).
 
نخست وزیر ژاپن برای ریاست محترم مجلس و ریاست محترم مجلس برای نخست وزیر ژاپن نامه می‌نویسد و اینجانب در یک مراسم عمومی و مردمی از این ماجرا و متن نامه با خبر می‌شوم.
 
آقای لاریجانی در جایی می‌گوید از پنج کانال با آمریکا تماس گرفته می‌شود و بنده بعنوان رییس هیئت وزیران از این کانال‌ها اطلاعی ندارم.
 
همه جا صحبت از سیاست‌های خارجی دولت جمهوری اسلامی است. بدون آنکه دولت از این سیاست‌ها که در همه جای کشور و جهان بیان می‌شود، خبر داشته باشد.
 
۲ ـ عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت می‌گیرد. شما بهتر می‌دانید که تاکنون فاجعه آفرینی و اثر نامطلوب آن‌ها برای کشور چقدر بوده است. بعد از آنکه هواپیمایی ربوده می‌شود، از آن باخبر می‌شویم. وقتی مسلسلی در یکی از خیابان‌های لبنان گشوده می‌شود و صدای آن در همه جا می‌پیچد، متوجه قضیه می‌شویم. پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده، اینجانب از این امر آگاه می‌شوم. متاسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که این حرکت متوجه کشور کرده است، هنوز نظیر این عملیات می‌تواند هر لحظه و هر ساعت بنام دولت صورت گیرد.
 
۳ ـ تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخست وزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت، از‌‌ همان اول ضایعه آفرین بوده و ادامه آن در شرایط نوسازی کشور فاجعه‌بار خواهد بود. متاسفانه این مشکل و مشکل وزرای مشاور، علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت، به تاخیر افکنده شده و حل نگردیده است هر چند که بهرحال حق شورای تشخیص مصلحت است و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم.
 
۴ ـ تجزیه اقتدار مشروع و قانونی دولت و مسئولیت دولت و وزرا توسط شوراهای گوناگون.
 
۵ ـ عدم قدرت اینجانب به پاسخگویی در مقابل اعضا هیات دولت و نمایندگان محترم مجلس در مورد کارهایی که بدون اطلاع دولت، ولی بنام دولت، صورت می‌گیرد.
 
۶ ـ در خاتمه لازم می‌دانم بار دیگر یادآور شوم که این استعفا، العیاذ بالله، به‌معنای قهر اینجانب از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولین انقلابی آن نیست که اگر هم بود، با توجه به عظمت انقلاب و ناچیزی اینجانب، یقینا نمی‌توانست هیچ تاثیری در روند رشد و توسعه انقلاب اسلامی داشته باشد. این استعفا دلیل ناتوانی اینجانب برای کار بدلیل همین ناتوانی است و درست بدلیل همین ناتوانی است که اینجانب مسئولیت را از خود ساقط می‌بینم.
میرحسین موسوی/ ۱۴ شهریور ۱۳۶۷»
 
 
تکاپو در میان بزرگان برای حل مسئله استعفا
 
موضوع استعفای موسوی آن هم در آستانه جلسه رای اعتماد، مسئولان از جمله رییس مجلس را به تکاپو انداخته بود تا پیش از طرح موضوع وزیران در صحن مجلس، مسئله استعفا را حل و فصل کنند. با وجود رد استعفا از سوی رییس‌جمهوری، همچنان نخست‌وزیر از نظر‌ها پنهان و تماس‌ها برای یافتن وی بی‌فایده بود؛ بنابراین مسئولان به فکر راه دیگری افتادند. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۱۵ شهریور ماه می‌نویسد: «کم کم به وقت شروع مجلس نزدیک می‌شدیم، چون از این جهت (یافتن نخست‌وزیر) موفق نشدیم، به فکر چاره دیگری افتادیم. گفته شد نخست‌وزیر دیگری را با همین کابینه به مجلس ببریم و با پیام امام از نمایندگان بخواهیم که به طور موقت کابینه را تایید کنند، تا دولت مستقر تنظیم شود. همراه با احمد آقا به دفتر آقای خامنه‌ای رفتیم. آقای موسوی اردبیلی هم بودند. درباره این پیشنهاد و راه‌حل‌های دیگر بحث شد. مدتی بحث طول کشید، مجلس هم جلسه را شروع کرد اما پس از نطق‌های قبل از دستور، به خاطر نداشتن دستور کار تعطیل شد. قرار شد برای تصمیم نهایی خدمت امام برویم. من قبل از رفتن به جماران به مجلس رفتم. با چند نفر از اعضای هیئت رییسه مذاکره کردم. آن‌ها دو نظر داشتند: جمعی اصرار داشتند که استعفا پذیرفته شود و نخست‌وزیر جدید بیاید و جمعی می‌گفتند که استعفا پذیرفته نشود.»
 
اینچنین بود که مسئولان کشور نزد امام رفتند تا بلکه با مشورت ایشان معضل پیش آمده را حل کنند. جلسه‌ای که به رد استعفا رای داد. هاشمی می‌نویسد: «ساعت یازده همراه آقایان خامنه‌ای و موسوی اردبیلی و احمدآقا خدمت امام رسیدیم. بعد از بحث طولانی قرار شد که استعفا پذیرفته نشود و امام خودشان مسئله را حل کنند. ناهار منزل احمدآقا ماندیم. ساعت چهار همراه اتومبیل آقای خامنه‌ای به مجلس رفتم. اعضای کمیسیون برنامه آمدند. پیش‌نویس شور اول برنامه پنج ساله را برای مشورت و گرفتن نظر سران سه قوه آوردند که از طرف امام مرجع نهایی سیاستگذاری معین شده‌اند. مطالب خوبی دارد و درباره استعفای نخست‌وزیر و عواقب آن و راه‌حل بحث شد. گفتم باید منتظر اقدام امام باشیم.»
 
 
پیغام دیرهنگام نخست‌وزیر
 
در شرایطی که همه منتظر تصمیم امام برای حل موضوع بودند، نخست‌وزیر که دو سه روزی بود کسی خبری از او نداشت، به رییس مجلس پیغام داد که هرچند در استعفا جدی است اما تا تعیین دولت جدید می‌ماند. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش می‌نویسد: «آقای میرزاده اطلاع داد که نخست‌وزیر تلفنی تماس گرفته و گفته در استعفا جدی است ولی برای انجام وظایف تا تعیین دولت جدید، فردا به نخست‌وزیری می‌آید.»
 
اما این پیغام همزمان شد با صدور نامه‌ای خطاب به نخست‌وزیر. نامه‌ای تند که از سوی امام برای مهندس موسوی ارسال شده بود و ادبیات عتاب‌آمیز آن بسیاری از مسئولان را شوکه کرد. هاشمی در خاطراتش می‌نویسد: «احمدآقا اطلاع داد امام نامه تندی به مهندس موسوی نوشته‌اند که به رسانه‌ها داده شده است. ساعت هشت شب نامه امام پخش شد، خیلی تند است و بعید است که آقای موسوی با این نامه بتواند نخست‌وزیر نیرومندی بماند. اجازه تعزیرات حکومتی را هم از نخست‌وزیر گرفته‌اند. به جلسه مجمع تشخیص مصلحت رفتم. احمدآقا نامه امام به مجمع را آورده بود که اجازه تعزیرات حکومتی را از دولت گرفته و به مجمع داده‌اند و آقای موسوی که برای گرفتن اختیارات بیشتر اقدام به استعفا کرده بود، با گرفته شدن اختیارات مواجه شده است.»
 
 
متن نامه امام و پاسخ موسوی
 
متن نامه امام خمینی درباره استعفای مهندس موسوی که خطاب به نخست‌وزیر ارسال شده بود بدین شرح است:
«جناب آقای موسوی نخست‌وزیر محترم
نامهٔ استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست‌وزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی‌رسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد. تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد، در اختیار دولت قرار خواهد داد. همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‌اند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد می‌نمایم.
سید روح‌الله الموسوی الخمینی/ ۶۷/۶/۱۵»
 
اینچنین بود که موضوع استعفا و کناره‌گیری مهندس موسوی منتفی شد و وی در پاسخی که فردای آن روز در رسانه‌ها بازتاب یافت از فرمان امام اعلام تبعیت کرد و استعفایش را پس گرفت. در متن نامه میرحسین موسوی آمده بود:
«بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
محضر مبارک مقام رهبری، حضرت امام خمینی – مدظله‌العالی – ضمن تقدیم سلام و تحیات، پیام پدرانه و هشداردهنده حضرتعالی را به گوش جان شنیدم. اینجانب عزت و مصلحت را در تبعیت از مقام معظم رهبری می‌دانم و استعفای خود را که با انگیزه دلسوزی برای اسلام و انقلاب و مصلحت کشور تقدیم نموده بودم، پس می‌گیرم. مسائل و مواردی که چاره‌جویی آن‌ها را به مصلحت کشور می‌دانم، حضوراً عرض می‌کنم و در هر حال مطیع امر رهبری به عنوان یک مرید و مقلد بوده و هستم. میرحسین موسوی، نخست‌وزیر».
 
 
روایت موسوی از استعفا پس از دو دهه
 
۸۰ روز پس از قضیه استعفا، امام طی حکمی موسوی را به سرپرستی امور جانبازان منصوب کرد. در نامه امام خطاب به نخست‌وزیر آمده بود: «از آنجا که ممکن است این روز‌ها افرادی بخواهند نسبت به دولت خدمتگزار شبهات و القائاتی در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بی‏شائبه و طاقت‌فرسای شما را خصوصا در مساله جنگ خدشه‏دار نمایند، لازم است این نکته را تذکر دهم که من همچون گذشته شما را فردی لایق و دلسوز برای انقلاب اسلامی می‏دانم، و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهیز سپاهیان اسلام فراموش نمی‏کنم، و الآن نیز شما را تأیید و حمایت می‏کنم.» این نامه در آن زمان جوی را که درباره رییس دولت به وجود آمده بود اندکی تغییر داد. جوی که هاشمی بعد از انتشار نامه عتاب‌آمیز امام، اینچنین پیش‌بینی‌اش کرده بود: «بعید است که آقای موسوی با این نامه بتواند نخست‌وزیر نیرومندی بماند...»
 
با نامزدی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دهم یکی از مهم‌ترین مسائلی که درباره وی مطرح شد، موضوع استعفا در سال ۶۷ بود. موسوی‌‌ همان زمان در پاسخ به سوالاتی درباره استعفای خود در اواخر دوران نخست وزیری‌اش توضیحاتی ارائه کرد و گفت: «استعفای آن زمان بر اساس یک اعتقاد صورت گرفت که حضرت امام (ره) هم برخورد کردند و من هم خدمت ایشان ارادت داشتم و به کار برگشتم و بعد از اینکه برگشتم، ایشان تا آخر عمر مبارکشان از دولت حمایت کردند. حضرت امام (ره) همواره در صحبت‌های خود بر حرکت دولت در مسیر قانون تاکید داشتند. من در دوره‌ای احساس کردم نمی‌توانم به وظایف قانونی خود عمل کنم و نمی‌خواستم خارج از اعتقادات خودم هم عمل کنم و افتخار می‌کنم که حضرت امام (ره) من را به کار فرا خواندند و در بطن تلخی آن ماجرا، این جزو شیرین‌ترین اتفاقات و خاطرات بود.»
 
موسوی با اشاره به دیداری که پس از استعفا از نخست‌وزیری با امام داشت، گفت: «پس از استعفا خدمت امام (ره) رسیدم،‌ ایشان فکر کرده بودند چون تعزیرات حکومتی را از دست من گرفته‌اند، من ناراحت شدم، به همین دلیل فرمودند که جنگ تمام شده است و گفتند اگر فکر می‌کردید لازم است، به من می‌گفتید تا من بگویم بررسی کنند و من در ادامه مساله را توضیح دادم. به نظرم علم هر کس، حجت ایجاد می‌کند و من به امام (ره) گفتم که برایم حجت شد که نمی‌توانم وظایف خود را انجام دهم. امام (ره) مرا نصیحت کردند و من هم به ایشان گفتم که تسلیم اراده شما هستم و همیشه هم به این مساله افتخار می‌کنم.»
 
موسوی با بیان اینکه "من دوباره برگشتم و کار خود را شروع کردم"، گفت: «آن زمان ایشان مکثی، یکی دو ماهه در دفاع از دولت داشتند و من آن را به حساب این مساله گذاشتم که ایشان منتظر بودند ببینند آیا من دوباره استعفا می‌دهم یا خیر اما من ایستادم و کار‌ها را پیش بردم و پشت سر آن‌ها قوی‌ترین تاییدات حضرت امام (ره) درباره دولت تا آخرین لحظه ادامه داشت.»