استکبارستیزی در گفتمان امام خمینی(ره)

واژه «استکبار» که در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی به طور مکرر به بهره برداری می رسد از تعالیم قرآن کریم مایه می گیرد. این واژه که مفهوم آن اظهار علو و برتری در زمین و بر دیگران بزرگی فروختن و خود را قاهر و مسلط دانستن است در آیات مختلف قرآنی و برای نمایاندن ماهیت قدرتهای استکباری در هر عصر و زمان و معرفی خصال و صفات و روحیات و عملکردهایشان مطرح می گردد.
«فی صدور هم الا کبر: «نیست در دلهاشان مگر تکبر و احساس بزرگی» (غافر: 56) « فاستکبرتم»: «شما استکبار و گردن کشی کردید»(جاثیه: 31) «کذبوا بایاتنا و استکبروا عنها»: «آیات ما را دروغ شمردند و از روی تکبر از آنها رخ برتافتند»(اعراف: 40) از جمله آیاتی است که به صراحت واژه «استکبار» را درباره جبهه کفر و شرک و نفاق به کار برده و این خصلت و صفت شیطانی و نفسانی را در همه اعصار و به تمام دشمنان و مخالفان دین مبین حق تعمیم داده است.
یکی از مشخصه های بارز اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) تلاش برای وارد کردن واژه ها و مفاهیم قرآنی و اسلامی در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی بود که از جمله مهمترین آنها واژه استکبار است.حضرت امام(ره) از همان آغاز نهضت، نوک حمله تهاجم خود را به سوی استکبار جهانی و در راس آن آمریکای جنایتکار نشانه رفت و نهضت اسلامی خود را مبتنی بر «دکترین استکبارستیزی» بنیان نهاد. آموزه های قرآنی یکی از مهمترین اهداف ارسال انبیاء و اوصیاء الهی را در طول تاریخ شمرده می شد.
حضرت امام(ره) تنها در مقام توصیف ویژگیهای استکبار جهانی باقی نمی ماند و با بصیرت و آگاهی و شجاعت تمام آمریکای جنایتکار را به عنوان راس استکبار جهانی معرفی و مورد خطاب قرار می دهد.
رهبرکبیر انقلاب اسلامی با فریاد برآوردن آنکه «همه بدبختی ما از آمریکاست»از خوی تجاوزطلبی و ضرورت مبارزه و عدم رابطه با استکبار چنین سخن گفت: «خیال نکنید که روابط ما با امریکا و روابط ما با نمی دانم شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست، اینها می خواهند از ما بدوشند، اینها نمی خواهند به ما چیزی بدهند.» 1
ایشان با صراحت تمام آمریکا را «شیطان بزرگ » نامیده و اعلام می دارد: «آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است»2 و از ملت ایران و ملل مسلمان و محروم جهان چنین خواستند: «هرچه فریاد دارید سر آمریکا بکشید.»3 و همه مبارزان جبهه توحید در سرتاسر جهان را این گونه بشارت دادند: «اگر دقیقا به وظیفه مان که مبارزه با آمریکای جنایتکار است ادامه دهیم فرزندانمان شهد پیروزی را خواهند چشید.»4
حضرت امام(ره) در این مسیر تلاش کرد تا با نمادسازی جبهه مبارزه با استکبار جهانی را تثبیت کرده و بسط دهد.
حمایت از اقدام انقلابی دانشجویان پیرو خط امام در تسخیرلانه جاسوسی و یاد کردن از آن به عنوان «انقلاب دوم» (انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول) و تثبیت آن به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی، معرفی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به روز جهانی قدس، و دعوت از همه مسلمانان و آزادیخواهان جهان برای تبدیل این روز به روز مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و صهیونیسم بین الملل و استکبارجهانی، و احیای سنت ابراهیمی و محمدی برائت از مشرکین در مراسم حج و فریاد برآوردن شعار مرگ برآمریکا و اسرائیل در این مراسم به عنوان فریضه ای محوری و کلیدی که لازمه پذیرش حج واقعی است، نمونه هایی از این تلاش همه جانبه حضرت امام(ره) در تحقق عملی دکترین استکبارستیزی است.
الف- شاخصه های دکترین «استکباری ستیزی» در اندیشه حضرت امام(ره)
حضرت امام(ره) در طول مبارزه و بالاخص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری نظام اسلامی که نظام استکبار جهانی بطور تمام قد در برابر نهضت اسلامی ملت ایران قرار گرفت و آن را بزرگ ترین تهدید قلمداد کرد، به تبیین ابعاد و شاخصه های دکترین استکبارستیزی پرداختند که مهم ترین آن را می توان چنین مورد مطالعه قرار داد:
1- الهی بودن
یکی ازمولفه های مهم مبانی اندیشه ای حضرت امام(ره) مساله مبارزه با استکبار، مساله ماهیت الهی مبارزه و قیام برای خداست. تاریخی ترین سند مبارزاتی حضرت امام(ره) با آیه شریفه «قل انّما اع ظکم ب واح ده أن تقوموا ل لّه مثنی و فرادی » آغاز می شود. ایشان در ابتدای پیام که خطاب به همه مسلمانان و علما و روحانیون نوشته اند آورده اند:
«خدای تعالی در این کلام شریف، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظه هایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است... خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده.»5
این عبارات اولین گامهای حضرت امام(ره) در آغاز حرکت بزرگ استکبارستیزی ایشان است، که مبتنی برآموزه های قرآنی و دکترین «قیام لله» شکل گرفته است. تورق در صحیفه حضرت امام(ره) نمونه های فراوان دیگر از تاکید و توجه حضرت امام(ره) به مفهوم قیام الله را آشکار می سازد و نشان می دهد که قیام و مبارزه برای خدا جزو کلیدواژه های اصلی گفتمان ایشان و روح و جوهره دکترین استکبار ستیزی می باشد.
حضرت امام(ره) بارها در طول مبارزه با یادآوری این نکته که «این نزاع و مبارزه ای که الآن بین کفر و اسلام است، این منازعه بین ما و آمریکا نیست، بین اسلام است و کفر» تلاش نمود تا ماهیت اسلامی و الهی استکبارستیزی را به ملت ایران گوشزد کند تا بر اثر غفلت سطح مبارزه تا کسب منافع مادی و غیرالهی تنزیل نیابد.
2- سازش ناپذیری
ایشان امکان هرگونه تلاش برای نزدیکی و سازش و مصالحه با استکبار را نفی می کند و آن را نافی عزت مسلمین می داند. ضمن آنکه این حرکت را ثمربخش ندانسته و بر این باور است که استکبار از موضع خود کوتاه نخواهد آمد. این نگاه برآمده از آموزه های قرآنی است که خدواند در شرح وضعیت جبهه حق و دشمنان آن بدان اشاره کرده است.
خداوند متعال مومنین را از هرگونه دوستی با دشمنان نفی می کند و می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لایهدی القوم الظالمین» (ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصاری را دوستان خود مگیرید چراکه آنان دوستان یکدیگرند. و هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد، از آنان خواهد بود. آری، خدا گروه ستمگران را راه نمی نماید.) (مائده: 51)
و در جایی دیگر یادآوری می کنند: «یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالموده و قدکفروا بماجائکم من الحق» (ای کسانی که ایمان آورده اید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی برمگیرید [به طوری ] که با آنها اظهار دوستی کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند(ممتحنه: 1) خداوند در ادامه همین آیه آنهایی که تلاش دارند تا پنهانی با دشمنان ارتباط برقرار کنند را به عنوان منحرف معرفی می کند و خطاب به آنها هشدار می دهد: «انا اعلم بما اخفیتم و ما اعلنتم و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل»(من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم. و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه درست منحرف گردیده است)(همان)
حضرت امام(ره) مبتنی بر این آیات و روایات متعددی که در نفی پذیرش ولایت کفار و مستکبر آمده، آنهایی را که بدنبال مذاکره و کنارآمدن با دشمنان خدا هستند را به عنوان خائن معرفی می کند. ایشان با صراحت در نفی هرگونه سازش با استکبار جهانی فریاد بر می آورد:
«کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم.»6

1 - صحیفه امام، ج 10، ص 360، 4/8/1358.
2 - صحیفه امام، ج 13، ص 212، 21/6/1359.
3 - صحیفه امام، ج 11، ص 121، 4/9/1358.
4 - صحیفه امام، ج 15، ص 171، 15/6/1360.
5 - صحیفه امام، ج1، ص 21، 15/2/1323.
6 - صحیفه امام، ج 21، ص 69، 13/4/1367.