اسنادی از رویدادهای آستانۀ مقدّسه قم
آستانه مقدسه قم از جمله اماکنی است که به دلیل اقبال خاص شیعیان و وجود رقبات و موقوفات فراوان، از دیرباز مورد توجه بوده و متولیان، خدام و افراد بسیاری در این مجموعه فعالیت کردهاند.
بدیهی است که در این بارگاه مقدّسه، اتّفاقات و رویدادهای تاریخی بسیاری پیش آمده است که بررسی و معرّفی آنها با تکیه بر اسناد تاریخی میتواند اطّلاعات مفیدی را در اختیار پژوهشگران و محقّقان قرار دهد.
نگارنده با بررسی اسناد موجود در کتابخانة مجلس شورای اسلامی، در این مقاله کوشیده است تا برخی اتّفاقات و رویدادهای مربوط به این مکان را معرّفی کند.
کلیدواژهها: تولیت، سرکشیک، آستانة مقدّسه، موقوفات، خدّام.
مقدّمه
آستانۀ مقدّسۀ حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از دیرباز ملجأ و پناهگاه عاشقان و دوستداران اهل بیت(ع)، همچنین شیعیان جهان بوده است. این حرم مطهر در عمر چندصدسالة خود، حوادث تلخ و شیرین بسیاری را به خود دیده و در این مدّت، متولّیان و خادمان و زائران بسیاری در آن پای نهادهاند.
خدمتگزاری در آستانة مقدّسة قم، شغلی موروثی بوده و خادمین، آن را حقّ مسلّم خود میپنداشتهاند.
دربارة تولیت نیز باید گفت، تا زمان صفویه کسانی که به عنوان تولیت آستانة مقدّسه انتخاب میشدند از سادات رضوی بوده و بعد از آن نیز خاندان حسینی روی کار آمدهاند.
سه دسته متولّی در طول تاریخ، عهدهدار امور این مکان بودهاند که میزان اختیارات و قدرت آنها نیز متفاوت بوده است:
دستة اوّل: متولّیانی که مطلق امور آستانه را بر عهده داشتهاند و از آنها به «متولّی اوقاف مزار» یا «تولیت اوقاف روضة منوّره» و امثال آن تعبیر شده است؛ایشان مستقیماً از طرف شاهان به تولیت آستانه منصوب میشدهاند. این دسته از متولّیان از ابتدای تأسیس و به وجود آمدن اوقاف در آستانة منوّره، تولیت را بر عهده داشتهاند و این نوع تولیت تا اواخر قرن دهم ادامه داشته و تا جایی که متولّیان آن، شناخته شدهاند، از سادات رضوی قم بودهاند. به نظر میرسد در زمان تولیت، ایشان تمامی امور اوقاف و مدیریت داخلی حرم و نظم و انتظام آن و انتصاب مشاغل گوناگون را بر عهده داشتهاند.
دستة دوم و سوم: «متولّی قدیمی یا شرعی» و «متولّی تفویضی یا جدیدی» است. توضیح اینکه در دورة حکومت صفوی برای ادارة اوقاف در ایران، وزیر خاصّی معیّن شد و یک دگرگونی در نحوة ادارة اوقاف به وجود آمد. میتوان گفت قوانین و تشکیلات اداری اوقاف از آن زمان شکل گرفت و ادارة امور اوقاف به یکی از بزرگان که هم جنبة روحانی و علمی و هم جنبة دیوانی و اداری داشت، واگذار گردید و متصدّی این مقام به نام «صدرالصّدور» و مقام بعد از آن «وزیر اوقاف» و بعد «مستوفی موقوفات» نامیده میشد. ایشانمناسب حکّام شرع و مباشرین اوقاف تفویضی و متولّیان و حفّاظ و سایر خدمه مزارات از جمله آستان قدس رضوی، آستان ری و آستانۀ مقدسۀ قم و سایر اماکن مقدس دیگر را تعیین میکردند. در کنار تولیت قدیمی یا شرعی، سرپرستی آستانهها و اوقاف جدید به عنوان «تولیت تفویضی یا جدیدی» به کسان دیگری واگذار شد؛ همچنان که در آستانة منوّره نیز همین قانون به اجرا درآمد و تولیت و سرپرستی آستانه و اوقاف جدید آن، که شامل تمامی امور آستانه بود، به سادات حسینی واگذار گردید. بنابراین، تولیت قدیمی یا شرعی آستانة حضرت فاطمة معصومه در کنار تولیت تفویضی یا جدیدی به وجود آمد و به امور اوقاف خاص که واقف، تولیت آن را به سادات رضوی داده بود، رسیدگی میکرد و این تا اواسط قرن سیزدهم با قدرت تمام ادامه داشت؛ اما به مرور زمان، تولیت جدیدی و خاندان حسینی در قم صورت گرفتند و سادات رضوی و تولیت قدیمی ضعیف شدند و بعد از کشمکشهای دامنهدار بین دودمان تولیت قدیمی و خاندان مقتدر قدیمی حسینی در سال 1346هـ.ق. سرانجام بین نوادة دختری میرزا سیدمحمدحسین و تولیت تفویضی آستانة میرزامحمدباقر متولّیباشی، مصالحه شد و در مقابل یک سیر نبات قمی، تولیت قدیمی آستانه به خاندان متولّیباشی و میرزامحمدباقر واگذار شد و این برای ماندن و بقای تولیت قدیمی در منصب سرکشیکی آستانه بود و بعد از آن، خاندان حسینی قدرت مطلق را در آستانۀمقدسه به دست آوردند و از آن زمان تا به حال، دیگر تولیت آستانه به صورت قدیمی و جدیدی نمیباشد.[1]
نگارنده سعی دارد تا با معرفی مهمترین اسناد مربوط به آستانة حضرت معصومه رویدادهایی که در این مکان اتّفاق افتاده است را بازگو نماید.
بیشتر این اسناد دربارة اقدامات تولیت و مسائل مربوط به خدّام است و نگارنده از میان اسنادی که در کتابخانة مجلس شورای اسلامی موجود است، تنها به مسائلی اشاره دارد که مرتبط با این آستانة مقدّسهبوده و در آن از معرفی اسناد مربوط به مسائل شخصی افراد، اجتناب شده است.
اسناد مورد نظر مربوط به آستانة مقدّسة حضرت معصومه، شامل شکایات و جوابیههایی است که به سبب تعدّی خدّام و صدور اعمال غیراخلاقی از آنان و یا به دلیل بروز اختلاف بین متولّیان و خادمان نوشته شده است؛ اختلافاتی چون شکایت خدّام از امور آستانه، شکایت کفشداران از حقوق موروثی خود، شکایت خادمان حرم از بازنشستگی غیرقانونی آنها و شکایت خادمان نسبت به حقوق حقّة خود.
در این میان شکایت کسبة پشت حرم از سیدمحمد طباطبایی نیز دیده میشود.
از مهمترین اسنادی که در این میان وجود دارد، میتوان از نامهای که بین آقای مصباح تولیت و ادارة کلّ باستانشناسی راجع به علّت انتقال اشیاء عتیقۀ آستانه به موزة ایران باستان مکاتبه شده است، نام برد.
اسناد مربوط به اتفاقات و رویدادهای آستانة مقدّسة قم عبارت است از:
1ـ اسناد مربوط به شکایت حاج محمدرضای تاجر قمی و پسرش از آقاتقی(یکی از خدّام آستانه) و اعوان وی[2]
این اسناد که شکایت حاج محمدرضای تاجرقمی و پسرش میرزا حسین از اقدامات آقاتقی که یکی از خادمین آستانه است را شامل میشوند،عبارتاند از:
1ـ1: شکوائیة حاج محمدرضای قمی که در تاریخ 9/ آبان/1300 خطاب به مجلس شورای ملّی نوشته است و مجلس نیز ذیلنامه، آن را جهت رسیدگی به وزارت داخله و کمیسیون عرایض ارجاع داده است؛
1-2: جوابیة وزارت داخله در تاریخ 14 آبان 1300 خطاب به مجلس شورای ملّی؛
1-3: نامهای از طرف میرزاحسین به مجلس شورای ملّی در تاریخ 27 آبان 1300 که مجلس شورای ملّی با دستوری آن را به وزارت داخله ارجاع داده است؛
1-4: جوابیة وزارت داخله در تاریخ 2 آذر 1300 خطاب به مجلس شورای ملّی؛
1-5: نامة میرزاحسین که در تاریخ 12 آذر 1300به مجلس شورای ملّی نوشته شده و مجلس مرقوم داشته که سواد عارض را به وزارت داخله فرستاده و حکم مجازات را بخواهند؛
1-6: جوابیة وزارت داخله به مجلس شورای ملّی در تاریخ 21 آذر 1300؛
1-7: نامة میرزاحسین به مجلس شورای ملّی در تاریخ 25 آذر 1300؛
1-8: نامة مجلس شورای ملّی به وزارت داخله در تاریخ 4 دی 1300؛
1-9: نامة میرزاحسین به مجلس شورای ملّی در تاریخ 5 دی 1300؛
1-10: نامة مجلس شورای ملّی به میرزاحسین پسر حاج محمدرضای قمی در تاریخ 9 دی 1300؛
1-11: نامة مجلس شورای ملّی به وزارت داخله در تاریخ 10 دی 1300؛
1-12: نامة میرزاحسین به مجلس شورای ملّی در تاریخ 23 دی 1300؛
1-13: نامة میرزاحسین به مجلس شورای ملّی در تاریخ 6 بهمن 1300؛
1-14: نامة مجلس شورای ملّی به وزارت داخله در تاریخ 19 بهمن 1300؛
1-15: جوابیة وزارت داخله خطاب به مجلس شورای ملّی در تاریخ 29 اسفند 1300؛
1-16: نامة وزارت داخله به حکومت قم در تاریخ 14 فروردین 1301؛
1-17: نامة محمدتقی طباطبایی به مجلس شورای ملّی در تاریخ 27 فروردین 1300 و مرقومة مجلس شورای ملّی به وزارت داخله؛
1-18: جوابیة وزارت داخله به مجلس شورای ملّی در تاریخ 28 فروردین 1301؛
1-19: نامة مجلس شورای ملّی به وزارت داخله در تاریخ 3 اردیبهشت 1301؛
1-20: نامة وزارت داخله به مجلس شورای ملّی در تاریخ 9 اردیبهشت 1301؛
1-21: نامة محمدرضای قمی به مجلس شورای ملّی در تاریخ 12 دی 1301؛
1-22: نامهای از وزارت داخله به مجلس شورای ملّی در تاریخ 25 دی 1301؛
1-23: تلگراف حاج محمدرضای قمی به مجلس شورای ملّی در تاریخ 14 بهمن 1301؛
1-24: نامة مجلس شورای ملّی به وزارت داخله در تاریخ 17 بهمن 1301؛
1-25: نامة وزارت داخله به مجلس شورای ملّی در تاریخ 19 بهمن 1301؛
1-26: نامه به وزارت داخله از طرف رکنالدّوله، حاکم قم؛
شکوائیه حاج محمدرضای قمی و پسر وی از آقا تقی و اعوان او، به طور خلاصه از این قرار است:
شب هشتم فروردین ماه سال هزار و سیصد، شخصی به نام سیدتقی که از خدّام آستانه بوده، به همراه شش نفر از اعوانش (علیآقا، آقاجعفر، رحمت اله، میرزاعلی، غلامعلیو سیدعلیرضا)به خانة میرزاحسین رفته و در آنجا درگیری و ضرب و شتم و ... به وجود میآید.شکایتی از طرف حاج محمدرضای قمی (پدر مضروب) به مقامات عالیه شده و طبق پیگیریهای بسیار، این اشرار دستگیر میشوند و پس از تشکیل محکمة فوقالعادة نظامی در وزارت جنگ، برای هریک از این اشرار، مجازاتی تعیین میگردد. اما از آنجا که آقا تقی در این ماجرا، محرّک بوده و باعث اغفال دیگران شده، به حکم محکمة فوقالعادة نظامی،به حبس مؤبّد باقید و پانصد تازیانه محکوم شده و رفقای دیگر آقا تقی نیز هریک محکوم به دو سال حبس باقید میشوند.
پس از صدور و اجرای حکم، مدّتی بعد،آقا تقی، در روز عاشورا از محبس نظمیه فرار کرده و در صحن آستانة حضرت معصومه،تحصّن نموده و بست مینشیند.بیشتر اسناد موجود، مربوط به تحصّن آقا تقی در صحن و اقدام برای خروج از بست نشستن وی است.
حاج محمدرضای قمی در نامة نخست خود خطاب به مجلس شورای ملّی مینویسد:
اکنون قریب شش ماه است دست عیالات خود را گرفته؛ از تجارت و علاقهجات صرفنظر نموده؛ به جهت دادخواهی و استغاثه از مصادر امور به طهران آمدم و همه روزها فریاد مظلومانة خود را گوشزد اولیای امر و مصادر جمهور نموده و «آنکه البته به جایی نرسد فریاد است». به جز جواب آنکه اقدامات مجدّانه شده وجود ندارد. خدا نکرده در هر ساعتی مرگ را پیش چشم خود مشاهده مینماید و اولیای امور، متعذّرند که آقاتقی و چند نفر از همدستانش فعلاً در قم در صحن مطهر هستند. آیا تحصّن از برای اشرار چه صورتی دارد؟ مگر اسداللهخان تبریزی و نصراله (دزد برادر دین محمد شاهسون) و کدخدا عباسعلی (رئیس ایل طایفة خراسانی) در صحن متحصن نبودند. در بدو تأسیس ژاندارمری در قم... رئیس ژاندارمری وقت، مجدّانه از تولیت آستانه خواست؛ متولّیاش هم آنها را از تحصّن خارج نموده و تحویل ژاندامری داد.[3]
وزارت داخله مینویسد:آقا تقی که از محبس نظامی در روز عاشورا فرار کرده و اکنون در حرم، متحصّن است، تعلیمات لازمه داده شده تا او را «در همان جا مقیداً نگاه بدارند تا در دستوری که برای اخراج او از تحصّن و جلب به نظمیه داده شده، به نتیجه واصل شود.»[4]
میرزا حسین در جواب این مرقومه مینویسد:
علاوه بر اینکه آقا تقی شریر در صحن مطهر قم مقید نیست، بلکه آزاد است... و میرزا علی در کمال آزادی در طهران مشغول به عیش و زندگانی میباشد و اما سیدعلیرضا در قم، روزها را در صحن متحصن و شبها را در منزل؛ و از طرف هیچ اداره، درصدد دستگیری او برنیامدند. قبل از تحصّن، اداره ژاندارمری قُم مشارالیه را دستگیر؛ پس از چند روز رها کرد؛ به چه علت، معلوم نشد اما (آقا جعفر) فعلاً در نظمیة طهران میباشد ولی از قرار معلوم، تلفونی سیدرضا نام خدمه به قم خبر داده؛ اسباب استخلاص آقا جعفر، سیدعلیرضا را به وسیلة حکومت نظامی و بعضی از وکلاء محترم فراهم گردیده؛ 2 روزه آزاد خواهند شد.[5]
در جوابیه وزارت داخله به مجلس شورای ملی آمده:
... فقط آقاتقی و یکنفر فراراً به قم رفته؛ درصحن مطهر، متحصّن شدهاند ... در باب میرزا علی نام به حکومت نظامی طهران نوشته شده، هرگاه مشارالیه جزو محکومین در محکمه نظامی باشد، رأی محکمه را دربارة او اجرا نمایند.[6]
میرزاحسین در نامهای مینویسد:
اینکه وزارت جلیلة داخله، اطلاع میدهد که فقط آقاتقی و یکنفر فراراً به قم رفته، از روی چه مأخذ اظهار فرمودهاند و حال آنکه آقاتقی، علیآقا، رحمتالله فراراً به قم رفته و در صحن مطهر میباشند و دیگر اینکه مرقوم میفرمایند در این باب هم تعلیمات داده شده که در صحن مطهر مقیداً نگاهدارند، تا الساعه که یوم 244 میباشد، در صحن مطهر آزادانه زیست مینمایند و از طرف هیچ اداره هم دیده نشده که مأموری مراقب آنها باشد.[7]
از آن طرف هم وزارت داخله دستورهای پیدرپی به مجلس شورای ملی داده تا مراقب متحصنین باشند تا از صحن خارج نشوند. میرزا حسین در نامة دیگری مینویسد:
آقا تقی شریر با چهار نفر همدستانش ـ علیآقا ـ رحمتاله ـ سیدعلیرضا ... محققاً بدون تردید در صحن آزادند. علاوه کفیل سیدعلیرضا را هم اداره ژاندارمری قم آزاد نمود و مبلغ 500 تومان وجه نقد و 500 تومان قبض ... پس گرفتند؛ به چه علت؛ معلوم نیست. از کدام مقام امر به استرداد وجه شد، غیرمعلوم.[8]
اینطور که مشخص است یکی از وکلای مجلس به جانبداری از آقاتقی شریر برآمده که میرزاحسین در این نوشته، وی را معرّفی میکند:
در تعقیب عرایض خود محترماً به عرض میرسانم در یکی از مرقومات جوابیه اشعار فرموده بودید آن محترم وکیل که طرفداری از اشرار مینمایند، معرّفی نمایم... آن محترم وکیل جناب آقای میرزا ابراهیم قمی میباشند ـ که در وزارت جلیله جنگ در محاکمات اظهار فرموده بودند که ابوی جاننثار سه هزار تومان در قم پول داده ـ دیگر در چند روز قبل در نزد قائم مقام المُلک رشتی رفته از مشارٌالیه تقاضای استخلاص مجرمین را نموده؛ دائماً کوشش در طرفداری اشرار مینماید. آیا سزاوار است از یک نفر وکیلی که باید حافظ قانون و طرفدار حفظ حقوق نوع ایرانی باشد، این طور طرفداری از اشرار نماید.[9]
مجلس شورای ملّی خطاب به میرزاحسین مینویسد:
«مجلس شورای ملی مشغول اقدامات مؤثره و حصول آسایش شما است.»[10]
در این میان، در نامهای که وزارت داخله به مجلس شورای ملّی نوشته، چنین آمده:
نسبت به دو نفر از مجرمین که تقصیرشان نسبتاً گویا کمتر بوده است از طرف بعضی از آقایان علماء و اشخاص دیگر به وسیلة ابراز استشهادات و به اتّکاء حکم محکمة نظامی قم که قبلاً صادر شده بود، اظهاراتی شده. مجازات آن دو نفر را به همان اندازة حبس، کافی دانسته مصرّاً استخلاص آنها را خواستهاند و به طوریکه از سابقة امر، استنباط شده، خود حاجی محمدرضا هم در برائت ذمّهای، شرحی به وزارت جلیله جنگ نوشته است و به این ترتیب، مستخلص و آزاد شدهاند. راجع به آقاتقی که مسبّب اصلی این قضیه بوده و در روز عاشورا از محبس نظمیه فرار و در صحن مطهر قم مستحصن شده است، سابقاً اقداماتی برای خروج از تحصّن و جلب او صادر شده بود؛ مجدّداً شرح مؤکّد به حکومت قم نوشته شده که به هر تدبیری است، آقا تقی را از تحصّن، خارج و به نظمیه جلب نمایند.[11]
در نامهای که وزارت داخله به حکومت قم میفرستد،چنین آمده است:
حکومت و انتظامات آستانة مقدّسه، از قدیمالایام تاکنون با تولیت وقت بوده و هیچوقت مأمورین دولتی مداخلهای در داخلة آستانه و حدود بست نداشته و ندارند، به طوریکه جدیداً هم... احکامی از طرف دولت رسیده که هیچیک از مأمورین نظامی یا غیرنظامی حق ندارند با اسلحه، وارد صحن مطهر شوند... چون حفاظت حرم مطهر به عهدة خدّام بوده و غیر خدمة شب در حرم کسی راه ندارد و تمام این سیصد چهارصد نفر خدمه، اقوام و اقارب سیدتقی مزبور هستند؛ چطور میشود آذوقه به او برسانند. این حقیقت امر و ترتیب آستانه و شکل قضیة مزبور بود... نظر به رعایت و ملاحظاتی که هیئت محترم دولت در حفظ احترامات آستانة مقدسه، منظور فرموده... اقدامی که در این باب میتوان نمود این است که مستقیماًاز طرف دولت به طور مؤکّد به جناب مستطاب آقای متولّیباشی امر شود که سیدتقی مزبور را در یکی از حجرات صحن یا مدرسه محبوس و مقیّد بنمایند.[12]
جوابیهای که از قم صادر شده، چنین است:
با حضور حجج اسلام و کلیة دوائر دولتی، جلسهایمنعقد گردد تا مطلب منکشف گردد. در صورت محکومیت، خود آقایان خدّام برای اجرای احکام شرعیه لزوماً باشند.[13]
وزارت داخله با نامهای به مجلس شورای ملّی تصریح میکند:
با اعترافات خود آقاتقی، ارتکاب او به عمل شنیع به هیچ وجه محل تردید نیست و به جناب مستطاب آقای متولّیباشی نوشته شده، ابقای این شخص با این اعمال در سلک خدام، منافی احترام آستانة مقدسه است. باید حتماً او را از سلک خدّام، منفصل و به مأمورین دولت تسلیم نماید تا احترام صحن مقدّس و حیثیات خدّام آن محفوظ بماند.[14]
حاج محمدرضای قمی، تلگرافی به مجلس شورای ملّی فرستاده و ضمن آن میگوید:
سیدتقی آزاد است و از طرف متولّیباشی ـ اموات به او سپرده شده ـ چهار قران الی یک تومان جهت شخصی خود دریافت میدارد و در مراسلة خصوصی رکنالدّوله حکمران فعلی قم که به عنوان فدوی مرقوم داشتهاند ـ مرقوم میدارند آزادی سیدتقی در زمان حکومت سابق بود؛ فعلاً از حدود صحن خارج نمیشود و در خاتمه مرقوم میدارد اگر دولت واقعاً مایل به دستگیری سیدتقی میباشد، خوب است از تولیت بخواهد و من هم در حدود حکومتی خود از هیچگونه مساعدت دریغ نخواهم داشت. آیا سزاوار است پس از دو سال سرگردانی در طهران با فدوی اینطور معامله شود. مابقی همدستانش در کمال آزادی مشغول تعیش میباشند.[15]
مجلس در پایین تلگراف، مرقومهای صادر کرده و از وزارت داخله میخواهد که دستور دهد نمایندهای برای مذاکره در این باب بخواهند و نامهای هم صادر میشود، مبنی بر اینکه یک نفر نماینده «در روز یکشنبه 23 برج جاری، دو ساعت قبل از غروب در کمیسیون مزبور حضور به هم رساند تا از توضیح فوقالذکر، مذاکرات لازمه به عمل آید و قرار دنباله این شکایت داده شود».[16]
در آخرین نامهای که در این باب موجود است، حکومت قم به وزارت داخله مینویسد که آقاتقی:
برحسب مرقومه حضرت اشرف آقای وزیر جنگ، آزاد و معاف از تعقیب شده و معذلک بهواسطه دوراندیشی که کسان و بستگان او دارند، هنوز جرأت ننموده است از بست خارج شود و با عیالات خود در همان بالاخانه صحن منزل دارد. از قراری که بنده گفتن نمودم؛ بستگان او را نصیحت کردهاند که تا حاجی محمدرضای تاجر قمی نشود و گذشت نکند،[17] صلاح نیست از بست خارج بشوی و او هم این نصیحت را به سمع قبول پذیرفته و کاملاً احتیاط خود را دارد. سواد مرقومه حضرت اشرف وزارت جنگ هم در کابینه حکومتی قم ضبط است. مزید اطلاع خاطر مبارک ارسال داشتم.[18]
2ـ اسناد مربوط به شکایت عدّهای از خدّام آستانۀ مقدّسۀ قم از اقدامات تولیت[19]
این برگهها شامل 3 سند، یک شکوائیه و جوابیة آن است:
2-1: تلگراف چند تن از خدّام آستانه که در تاریخ 1/9/1314 به وزیر معارف و اوقاف و مجلس شورای ملّی و هئیت وزراء فرستاده شده است. مفاد این نامه بدین شرح است:
متولی قم و خلف جوانش جهت اقدام و اعیان برای احیاء رقبات موقوفه خدمات قدیمه آستانه را با مدارک معتبره، متزلزل و اوامر وزارتی را از انتخاب خدّام باسابقه متمرّد و اعیان را بیچاره. استرحاماً تمنّای دادرسی را داریم.
2-2: جوابیه وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه(اداره کل اوقاف) که در تاریخ 12/9/1314خطاب به مجلس شورای ملّی نوشته شده است:
خادمان شاکی آستانة قم «چنانچه شکایتی از متولّی داشته باشند و یا خود را در موقوفات آستانه
ذیحق میدانند، به محاکم صالحه و قانونی برای رسیدگی مراجعه نمایند.
وزیر معارف و اوقاف.
2-3: در جوابیة شکایت خدّام، نامهای از طرف آنان خطاب به مجلس شورای ملّی فرستاده شده:
خاطر حضرت اشرف را به مراتب زیر معطوف میدارد:
2-3-1: مدّت متمادی است که از متولّی آستانة قم به مقامات مربوطه جهت احیاء رقبات موقوفه و تنظیم و انتظامات آستانه شکایت نمودهام؛ چنانچه در دوسیه وزارت اوقاف مضبوط است؛
2-3-2: مشارالیه روی این سابقه، سلب آسایش خدمات موروثی قدیمة چندصدسالة دعاگویان را در آستانه فراهم نموده؛ یکدسته اشخاص را بدون سابقه، جدیداً به خدمت آستانه وارد نموده که به وسیلة آنها از مشاغل قدیمة دعاگویان جلوگیری مینماید و میلش گرفته که مسئله «السابقون السابقون» را از بین ببرد؛
2-3-3: چون انتظامات آستانه و حفظ صرف و حقوق حقّة هریک از مستخدمین قدیمة آستانه از وظایف وزارت اوقاف است، پس در اینصورت این شکایت دعاگویان ارتباطی به محاکم صالحه نداشته و ندارد و این عملیات که از متولّی و خلف جوانش ناشی میشود، به نام آقای فیوضات ـ ریاست کل اوقاف ـ مینماید؛
2-3-4: بدیهی است اگر چنانچه متولّی، منکر حقوق حقّه گردد و سلب حق موقوفات علیهم حقیقی را که دعاگویان بوده باشیم، فراهم دارد ـ البته به محاکم صالحه ارجاع خواهد شد ـ لیکن تا به کنون اکتفا نگردیده است. استدعای عاجزانه امر و مقرّر گردد و اسباب آسایش خدمات متصرفه دعاگویان را در آستانه، کماکان فراهم گردد ـ خدا شاهد است به کلّی فانی و فاقد سرف[20] گردیدهایم. با عالم بیچارگی و پریشانی دچار زحمت و مزیقه[21] گردیدهایم. استرحاماً امید است از توجهات و تفضّلات دریغ نخواهید فرمود.
3ـ اسناد مربوط به مکاتبة تولیت آستانه با موزة ایران باستان[22]
از مهمترین اسنادی که در مورد آستانة مقدسة قم در مرکز اسناد کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی موجود است، میتوان به دو نامه اشاره کرد که متن این نامهها، به وضوح گویای ماجرا هستند.
3-1: نامۀ آقای تولیت ـ تولیت وقت آستانۀ مقدّسۀ قم ـ که در تاریخ 29/6/1320 به مجلس شورای ملی نوشته و رونوشتی از آن را برای وزارت فرهنگ در تهران فرستاده است. بدین شرح:
ریاست معظم مجلس شورای ملّی
در سال 1314 موزهای از اشیاء نفیسة آستانة مقدّسۀ حضرت معصومه تشکیل و وزارت فرهنگ، مأمور مخصوصی برای نگهداری موزه فرستاد. در این چند سال، دیده و شنیده شد که بعضی از اشیاء از قبیل قالیچة نفیس روی قبر شاه عباس ثانی و بعضی از قطعات کاشی نفیس به تهران منتقل شده. متعرّض است مقرّر فرمایید در این مورد رسیدگی کامل شود؛ چنانچه در وزارت فرهنگ باشد به موزة اوّلیه منتقل شود و چنانچه به جای دیگر برده باشند، اقدامات لازم معمول گردد.
3-2: نامۀ دوم جوابیهای است از ادارة کل باستانشناسی وزارت فرهنگ به مجلس شورای ملّی، که در تاریخ 9/7/20 نوشته شده است:
جناب آقای اسفندیاری ـ رئیس مجلس شورای ملّی
یادداشت مورّخه 1/7/20 به ضمیمه رونوشت نامه مورخ 29/6/20 آقای مصباح تولیت در باب اشیاء آستانه حضرت معصومه زیارت شد. به طوریکه خود آقای مصباح اطلاع دارند وزارت فرهنگ در سال 1314 ضمن اصلاحات آستانه، مبادرت به تأسیس موزة مناسبی در آنجا نمود و اشیاء نفیس آستانه رابه طور شایسته در جعبه آئینهها و تالارهای مخصوص نهاده؛ یک نفر از کارمندان مطلع ادارة کل باستانشناسی را هم برای مدیریت آنجا انتخاب و اعزام کرد و در ضمن چند فقره اشیاء نفیس موجود در خزانه آستانه از قبیل محراب بقعه علیبنجعفر و قالیچه روی صندوق قبر شاه عباس ثانی و چند عدد کاشیهای ازاره علیبنجعفر از آستانه قم به موزه ایران باستان به عنوان امانت منتقل گشته؛ به بهترین طرزی در معرض نمایش گذارده شده است و حفاظت آنها از هر باب تأمین گردیده است و این عمل، امری طبیعی و معمول به تمام موزههای دنیا میباشد که اشیاء مکرر را موزههای مختلف کشور به یکدیگر امانت و قرض میدهند و بدین وسیله از گردآوری اشیاء نظیر و عین هم در یک موزه و محروم داشتن موزههای دیگر کشور از همان اشیاء جلوگیری مینمایند. وزارت فرهنگ نیز اشیاء عتیقة زیاد و مختلف از موزه تهران و نقاط دیگر به موزه آستانه ارسال داشته و برای تکمیل مجموعههای آن هرطور مناسب دیده، اقدام نموده است. چنانچه مجموعهای از آثار مکشوفه در تپه سیالک کاشان و کاشیهای روقبری و ازاره بقعه علیبنجعفر و مجموعه شمایل اهدایی مرحوم دیبا (ثقهالدوله) و اشیاء عتیقه مشهد اردهال کاشان و ظروف اسلامی مختلف به موزه نامبرده فرستاده، بدین وسیله بر اهمیت و استفاده علمی و صنعتی آن افزوده است و در عین حال از فقدان و سرقت چنین آثار نفیسی مانند آنچه در دورههای گذشته واقع میشد، جلوگیری کرده است و چون موزههای دیگری هم در مرکز شهرستانهای دیگر تأسیس گشته یا در دست تأسیس میباشد، این وزارتخانه روی نظر کلی که نسبت به معرفی عنوان آثار کشور در نقاط مختلف دارد، میخواهد تا حد امکان همین ترتیب را در آینده نسبت به سایر موزهها نیز معمول نماید. چند فقره اشیاء متعلق به آستانه قم که به موزه تهران آورده شده، روی همین نظر بوده؛ چنانچه از 12 عدد قالیچه مکرّر، دو عدد آنها را به موزة ایران باستان امانت آوردهاند و بهترین و نفیسترین اشیاء آستانه را در موزة قم نهادهاند.
به ترتیب بالا ملاحظه میفرمایند که به هیچ وجه چیزی از اشیاء نفیسة آستانه از بین نرفته بلکه به طرز مناسب و شایسته در معرض استفادة علاقمندان قرار داده شده و حفاظت آنها نیز کاملاً تأمین گردیده است.
وزیر فرهنگ ـ دکتر عیسی صدیق.
4ـ سند مربوط به کسبۀ پشت صحن آستانۀ حضرت معصومه(س)[23]
این تنها سند موجود است که در تاریخ 5/2/1334 و به امضای سیدعلی جدّا یزدانپناه به مجلس شورای ملّی نوشته شده است:
ریاست محترم مجلس شورای ملّی ـ دامت برکاته
با نهایت احترام معروض میداریم اینجانبان کسبه و مستأجرین پشت صحن مطهّر حضرت معصومه قم ـ سلام الله علیها ـ که سالهای متوالی است حدود بیست باب مغازه را متصرف و آباد نموده و مشغول کسب و کار خود میباشیم؛ حالیه شخصی به نام سیدمحمد طباطبایی که خود را موجر و متولی قلمداد مینماید، مغازههای ما را بدون مجوّز قانونی به مزایده گذارده و درصددِ تخلیه برآمده. چون این عمل برخلاف قانون میباشد لذا برای جلوگیری از عمل خودسرانة نامبرده به یگانه پناهگاه ملّت (مجلس شورای ملّی) ملتجی شده و خواستاریم دستور مؤکّدی صادر فرمایند که رفع ظلم و زور از مستأجرین بشود.
در دستوری که مجلس شورای ملّی در این باب و در بیاض این کاغذ مرقوم داشته، نوشته شده است:
«به محکمة صالحه هدایت شوند».
5ـ اسناد مربوط به شکایت چند تن از اهالی قم، دربارۀاعمال نفوذ تولیت آستانه در پروندة مورد شکایت آنان در دادگستری قم[24]
در این باره سه سند موجود است. در هیچ یک از این اسناد، ماجرای دلیل شکایت بیان نمیشود و تنها بحث شکایتکنندگان این است که به دلیل نفوذ تولیت، به پروندة مورد شکایت آنان در دادگستری قم رسیدگی نمیشود. مشخّصات و شرح این سه سند بدین شرح است:
5-1: شکوائیهای به امضای غلامحسین یزدانپناه و دو نفر دیگر که در تاریخ 27/3/35 با رونوشت به مجلس سنا و مجلس شورای ملّی نوشتهاند:
با نهایت احترام معروض میداریم:
شهرستان قم از مملکت ایران خارج شده؛ سلطنت و پادشاهی آن را تولیت گرفته است و نام دادگستری قم درحقیقت «ظلمگستری تولیت» شده؛ به فریاد ما برسید؛ نزد خداوند مسئول میباشید؛ مظلوم هستیم.
5-2: نامهای از طرف همان شاکیان که در تاریخ 6/4/35 به مجلس شورای ملّی، با رونوشت به آقای طباطبایی نماینده قم و آقای خلعتبری نوشته شده است:
با نهایت احترام معروض میداریم: پس از شکایات متوالی که به مرکز شده و نتیجة معکوس گرفتهایم، فهمیدیم که دادگستری قم، ظلمگستری تولیت است. اعمال نفوذ و توصیهبازی، کتاب قانون را برکنار نموده است و به توسط این دستگاه متنفّذ، مظلوم را بیچاره میکند. وقتی شکایات به وزارت دادگستری نمودیم از همین خراب شده، توضیح خواست؛ وقتی به بازرسی کل کشور شکایت شد، آن هم از همین ظلمخانه توضیح خواست؛ وقتی شکایت به دادسرای انتظامی قضات نمودیم، آن هم همین. به نتیجه رسیدیم دیگر مقامی به نظر خودمان باقی نگذاشتیم که شکایت نشده باشد. خلافکاری و عمل برخلاف قانون درخود پرونده موجود است و تا به حال 4 جلسه تجدید نموده و حاضر نیست رأی خود را بدهد. در نظر هست در اثر طول زمان جرم از بین برود و یا از ترس استخفاف و تمبر که به نفع مظلوم داده شود، رأی داده نخواهد شد تا مظلومان خفه شوند و اگر بخواهیم شرح قضایای خود را بدهیم چندین صفحه خواهد شد. محض رضای خداوند متعال، این عمل را ذخیرةآخرت نمایید؛ بهفریاد ما برسید.
5-3: جوابیة وزارت دادگستری (ادارة بازرسی کل کشور) که در تاریخ 24/6/1335 به مجلس شورای ملّی نوشته شده است:
ریاست ادارة دبیرخانه مجلس شورای ملّی
با اعادة عین مرجوعة شمارة 745/10/4/35 موضوع شکایت آقای غلامحسین یزدانپناه و غیره از جریان پروندة مورد شکایت خود در دادگاه قم، دستور رسیدگی به دادگستری انتظامی قضات داده شده است و پس از حصول نتیجه، مراتب به اطلاع خواهد رسید.
نمایندة وزارت دادگستری و بازرسی کلّ کشور.
6ـ اسناد مربوط به شکایت کفشداران از تولیت آستانة مقدّسه[25]
شامل دو سند؛ یک شکوائیه که به امضای جمعی از کفشداران قم رسیده و یک جوابیه.
6 ـ1: شکوائیه کفشداران که در تاریخ 19/1/1336 به نمایندة مجلس شورای ملّی نوشته شده است:
حضور مبارک جناب آقای سیّد شمس قناتآبادی، نمایندة محترم مجلس شورای ملّی محترماً به عرض مبارک میرساند: سالهاست حقوق مسلّم و مشروع اینجانبان خادمین و کفشداران آستانة مقدّسة حضرت معصومه ـ علیهاالسلام ـ دستخوش امیال و هوسهای تولیت آستانه و ایادی او گردیده و در سال چند میلیون تومان عوائد موقوفات و رقبات آستانة مقدسه را که قسمتی از آنها را واقفین آن برای نان و حقوق اینجانبان از قدیمالایام معیّن و برقرار نمودهاند و از آن استفاده میکردیم، تمام را آقای تولیت میبرد و به دعاگویان در ماه، مقدار ناچیزی حقوق میدهد که به اندازة پول آبخوردن هم نمیشود و همچنین کفشداری صحن جدید اتابکی که با فرامین و احکام صادره به اینجانبان داده شده است و حق مسلّم و موروثی چاکران پیرغلام آستانه میباشد، چند سالی است نامبرده به زورغاصبانه تصرّف نموده و برخلاف قانون و برخلاف کامل حق و عدالت، عایدات آن را که متعلّق به چندین خانوار کفشدار است و محل امرار معاش اینجانبان میباشد، برای خود برمیدارد و در نتیجه غصب حقوقبهطوریکه از هستی ساقط شدهایم؛ یکسال است برای اعادة حقوق مغصوبة خود به تمام مقامات و مراجع کشور، متوسل و مدارک حقه خود را به اداره کل اوقاف و تحقیق ارائه داده؛ معالاسف ادارة کل اوقاف، روی نفوذ تولیت تاکنون به عرایض حقه اینجانبان ترتیب اثر نداده، بلکه موجب گردیده آقای تولیت بیشتر باعث اذیت و آزار چاکران را فراهم آورد. اینک از آن وجود محترم که همیشه حامی ضعفا و بیچارگان بودهاید و در این مدّت پرافتخار نمایندگی، شرافت و حسن نیّت خود را با جدیّت در تمام موارد به هویت رسانیدهاید؛ شما را به حق اجداد طیبین و طاهرین، قسم میدهم که به عرایض حقّة یکمشت ضعیف، بذل توجه و رسیدگی فرموده تا بلکه به حقوق مسلّم و مشروع خود رسیده و به دعاگویی وجود محترم مشغول باشیم.
در مرقومهای آقای قنات آبادی، ذیل نامه، خطاب به نمایندة وزارت فرهنگ، نوشته:
کفشداران آستانه مقدّسة حضرت معصومه، شاکی هستند که تولیت آستانه، حقوق و موروثی آنها را غصب کرده؛ فقط مبلغ ناچیزی ماهیانه به آنها میپردازد که تکافوی مخارج آنها را نمیدهد. میگویند با آنکه به ادارة اوقاف با ارائة مدارک، شاکی شدهاند براساس آنکه تولیت آستانه متنفذ میباشد، اولیای امر اقدامی ننمودهاند؛ تقاضای حقگذاری[26] دارند. 14/2/1336.
6-2: جوابیهای از دایرة کل اوقاف وزارت فرهنگ، مورّخ 7/3/1336 خطاب به دبیرخانة مجلس شورای ملّی:
ریاست محترم دبیرخانه مجلس شورای ملی
با اعادة عیننامة شکوائیه کفشدارانحضرت معصومه ـ علیهاالسلام ـ زحمت میدهد، برای رسیدگی به شکایت آقایان کفشداران، مأمور مخصوص قم عزیمت و ادارة اوقاف و شاکیان در حدود مقررات رفع شکایت بنماید و آنچه از گزارش مأمور اعزامی برمیآید این است که متولّی موقوفه، حاضر شده است شاکیان را به عنوان خدّام آستانه، شناخته و به همان نحو بلکه با میزان بیشتری برای آنان حقوق تعیین نماید و متأسفانه کفشداران شاکی که تعداد آنان بیش از پنج نفر نمیباشد، از قبول این پیشنهاد خودداری نمودهاند و دربارة حقوقی که از کفشداری مطالبه دارند آنچه از شکایات متوالی نامبردگان معلوم میشود، آقایان خود را به موجب فرامینی صاحب درآمد کفشداری میدانند و چون متولّی به این امر تمکین ندارد و چنین حقوقی را برای آقایان قائل نیست و ادارة کل اوقاف نیز بدون دلیل و مدرک نمیتواند متوّلی را مجبور به اجرای خواستة شاکیان نماید، از این جهت به آنان اخطار شده است برای اثبات دعوی خود به محاکم صالحه مراجعه نمایند تا ادارة کلّ اوقاف بتواند طبق احکام صادره در وصول و ایصال حقوق آقایان مجاهدت نماید. در خاتمه، اضافه مینماید که شاکیان دادخواست خود را به تحقیق اوقاف تسلیم نمودهاند که در دست رسیدگی است و ادارة کلّ اوقاف، منتظر نتیجة آن است.
7ـاسناد مربوط به شکایت خدّام در مورد حقوق خود و اقدامات تولیت[27]
نامهای است مورّخ 14/4/37 به امضای چندتن از خدّام به مدیر کلّ اوقاف و با رونوشت به مجلس شورای ملّی:
محترماً به عرض میرساند پیرو شکایات مکرّر خدام آستانة مقدّسة قم نسبت به حقوق حقّة خود که تاکنون به اخذ آن نائل نشدهاند و همچنین نسبت به صرف عایدات آستانه برخلاف نیّات واقفین آن با عدم توجه و رسیدگی به آن شکایات، موجب تجرّی آقای تولیت گردیده است و اخیراً اقدام به برداشتن صندوق پولاد مذهّب مقبرة مرحوم شاهعباس صفوی که جزو آثار باستانی و عتیقه میباشد، نمودهاند. چنانکه مشارالیه اظهار میدارد، این عمل با موافقت قبلی ادارة کل اوقاف انجام گرفته است، در صورتیکه چنین موافقت، غیرمعقول و بعید به نظر میرسد که ادارة کل اوقاف چنین موافقتی بنماید؛ زیرا اطلاع و موافقت ادارة کل باستانشناسی در این مورد شرط است. مستدعی است جهت کشف این موضوع، بازرسی مخفی به قم اعزام، تا صدق عرایض معلوم گردد. چون ممکن است در اثر عدم توجه و رسیدگی، کار تجرّی مشارالیه به جایی رسد که قریباً اقدام به برداشتن ضریح مطهّر حضرت معصومه بنماید.
8ـ اسناد مربوط به شکایت جمعی از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) از متولی وقت[28]
در مرکز اسناد کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، هفت سند مبنی بر شکایت عدّهای از خادمان آستانۀ مقدّسة قم موجود است که در این اسناد، خادمین از آقای عبدالوهاب اقبال، تولیت وقت آستانه و معاونش آقای حسین صعودی که پیشتر در آستان مقدّس رضوی خدمت میکرده، شکایت دارند؛ بدین ترتیب:
8-1:نامهای به تاریخ 27/6/51 به مجلس شورای ملّی/ بدون رونوشت؛
8-2:نامهای در تاریخ 5/7/51 به اعلم (وزیر شاهنشاهی) با رونوشت کمیسیون عرایض مجلس شورای ملّی؛
8-3:نامهای درتاریخ 9/7/51 به هویدا (نخستوزیر) با رونوشت به دکتر آزمون، معاون نخستوزیر و سرپرست سازمان اوقاف؛ رونوشت به مجلس سنا؛ رونوشت به مجلس شورای ملّی؛ رونوشت به سناتور جعفری، معاون بازرسی شاهنشاهی؛
8-4:نامهای در تاریخ 5/9/51 به کمیسیون عرایض مجلس سنا، با رونوشت به کمیسیون عرایض مجلس شورای ملّی؛ رونوشت به هویدا(نخستوزیر)؛ رونوشت به دکتر باهری، معاون وزیر دربار شاهنشاهی؛
8-5:نامهای در تاریخ 16/10/51 به مجلس سنا، با رونوشت به مجلس شورای ملّی؛
8-6:نامهای در تاریخ 20/6/52 به مجلس شورای ملّی، بدون رونوشت؛
8-7:نامهای در تاریخ 5/8/52 به فرح پهلوی، با رونوشت به هویدا (نخستوزیر)؛ رونوشت به اعلم (وزیر شاهنشاهی)؛ رونوشت به کمیسیون عرایض مجلس سنا؛ رونوشت به کمیسیون عرایض مجلس شورای ملّی؛ رونوشت به دکتر باهری، معاون وزیر دربار شاهنشاهی؛ رونوشت به دکتر آزمون، معاون نخستوزیر و سرپرست سازمان اوقاف.
مضامین این شکایتنامهها به هم شبیه بوده و نامهای، مطلبی مضاف بر دیگری ندارد. محتوای این شکایتنامهها بدین شرح است:
مدتی است آقای عبدالوهاب اقبال، تولیت آستانة مقدسه، به امر آقای صعودی معاون خود که طرد شده از آستان مقدس رضوی میباشد، جاننثاران را که خدمت موروثی آباء و اجدادی داشته، بدون مجوز قانونی بازنشسته نمودهاند و از مزایای حرم مطهّر، محروم و از خانة خود راندهاند و برای هر یک خادمین، ماهیانه مبلغ دویست تومان یا کمتر حقوق بدون مزایا تعیین کردهاند.[29]
طبق تحقیقات از خادمین اماکن متبرکه آستان قدس رضوی و سایر اماکن، خادمین موروثی، بازنشستگی نداشته و این عمل خودسرانه که باعث بیچارگی صدها خانوار سادات ذریة پیغمبر (ص) بیبضاعت گردیده، به دست آقای عبدالوهاب اقبال که قریب چهارسال است به تولیت آستانة مقدسه منصوب گردیده، انجام شده. قبل از آمدن ایشان، قریب سه سال آقای محمد مهران، تولیت آستانه را در اختیار داشت؛ چرا ایشان یکنفر از خادمین را بازنشسته ننمود و کمال محبت نسبت به آقایان خدّام میفرمود؛ حتی کمکهای مالی و زمینهای موقوفه را برای سکونت در اختیار آقایان خدّام قرار داده و عمدة اصلاحات آستانة مقدسة به دست ایشان انجام شد و نظم و آرامش را در حرم مطهّر و آستانة مقدّسه برقرار نمود و مورد احترام عموم طبقات مردم این شهر بودند و برعکس جناب آقای اقبال از بدو ورود، درصدد ظلم و بیعدالتی نسبت به یکمشت سادات که گناهی جز فدای پیغمبر(ص)بودن نداشتند، برآمدند و به اعتراف خودشان که در نامة ارسالی متذکر شدهاند، چهل نفر از خادمین موروثی را بازنشسته و از مزایای حرم مطهر و خانه آباء و اجدادی خود محروم نمودهاند... .
آیا با مبلغ دوهزار ریال حقوق امروز میشود یک حیوان را سیر نمود. آیا عدالت اجتماعی که اصل دوازدهم انقلاب است، این اجازه را میدهد که جناب آقای عبدالوهاب اقبال در مقام تولیت، هفتهای 3 الی4 روز به قم بیاید و تمام جنایتها و سندسازیهای معاون خود را بدون توجّه و رسیدگی، تأیید و امضاء نماید و ماهیانه متجاوز از پانصد هزار ریال از آستانه دریافت دارد و معاون او به نام حسین صعودی زمین موقوفهخور، که کارنامة کلاس اوّل ابتدایی را در دست ندارد، ماهی بیش از ششهزار تومان بغیر از مزایا از آستانه دریافت دارد، ولی خادمی که پشت در پشت، خدمتگزار این حرم اهل بیت بوده،ماهیدو هزار ریال یا کمتر دریافت دارد. جناب آقای اقبال در نامة ارسالیشان تذکّر دادهاند که این چهار نفری که درصدد شکایت برآمدهاند،[30]اینها در دوران اشتغال و در دوران حاضر، مشغول چپاولگری و غارتگری بودهاند. مستدعی است از ایشان توضیح بخواهید آیا شما این چهار نفر را تاکنون دیدهاید و یا میشناسید؟ در کجا پولی یا اشیایی در اختیار آنها قرار دادهاید که اینها چپاول و غارت کرده باشند؟ آیا شما مسلمان نیستید و یا ادعای مسلمانی نمیکنید؟
چطور در محکمه عدل الهی جواب اینگونه اتهامات را میدهید؟ آقای اقبال در نامة ارسالی، مرقوم داشتهاند که خادمین در مدّت یک ماه، ده روز خدمت انجام میداده؛ چگونه این اظهارات برخلاف را میفرمایید؟ آیا شما منکر دفاتر حضور و غیاب و گزارش مأمورین انتظامی آستانه هستید؟ ما و خادمین در شبهای کشیک، 25 ساعت مشغول انجام وظیفه بوده و در مدت یک ماه، دویست و چهل ساعت؛ در صورتیکه هر کارمند اداری در ظرف یک ماه، یکصد و شصت ساعت بیشتر کار نمیکند. جناب آقای اقبال مرقوم داشتهاند که حقوق خادمین آستانه در بدو ورود این جانب چهارصد ریال بوده و ایشان به مبلغ دو هزار ریال رسانیده است؛ در صورتیکه قبل از ورود ایشان آقای محمد مهران ماهیانه یکهزار ریال به اینجانب پرداخت مینموده و لیست حقوق ما ثابت خواهد نمود. اما راجع به اتهامات بیمورد آقای اقبال نسبت به اینجانبان اعلام جرم خواهد شد. جناب آقای اقبال، مرقوم داشتهاند که اینجانبان خادمین آستانه در دوران اشتغال، دیناری بابت کسور بازنشستگی نپرداختهاند. اگر چنانچه ما خادم رسمی بودهایم، چرا در موقع پرداخت حقوق، کسور بازنشستگی را از ما اخذ ننمودهاید. آقای اقبال از معاون خود، آقای حسین صعودی خیلی تعریف نموده و ایشان را آدم صحیحالعمل قرار داده. اگر چنانچه بازرسی به قم اعزام شود، خوبی و بدی این شخص را به جناب آقای اقبال ثابت خواهیم نمود. در خاتمه استدعا دارد از آن مقامات معظّم، امر فرمایید یک نفر بازرس مخفیانه به قم اعزام تا از نزدیک درک حقایق نموده و مراتب را به عرض اولیای امور و آن مقامات معظّم برساند و نسبت به حقوق بازنشستگی یا طبق قانون بازنشستگی که دولت تعیین نموده، به ما پرداخت شود.
مضافاً استدعا میشود از جناب آقای عبدالوهاب اقبال توضیح بخواهید به چه علّت، عباداللهی، مدیر دفتر آستانه را اخراج نمودید. اخیراً که ضریح مطهر غبارروبی شد، یکی از شبها در موقع شمارش پولهای داخله ضریح مطهر با حضور آقای صعودی معاون و چند نفر از کارمندان دفتری، عباداللهی مبالغی اسکناسهای درشت را زیرپای خود پنهان مینماید؛ یکی از کارمندان آستانه متوجه شده؛ موضوع را به آقای معاون میگوید. ایشان بدون اینکه او را تفتیش کند یا صورت مجلس یا تحویل مقامات قضایی بدهد، برای اینکه سروصدایی ایجاد نکند و شبانه تلفوناً به عرض آقای اقبال هم خبر میدهند. صبح روز بعد آقای اقبال میآید، معاون را میخواهد. موضوع چه بوده؛ اظهار میکند که عباداللهی یکصد و پنجاه تومان پول برداشته بود؛ گفتم ببرد دفتر هدایا، رسید بیاورد. اگر چنانچه پول سرقت شده بود، چه علّت داشت به دفتر نذورات برده شود؛ در صورتیکه پولِ برداشته شده، خیلی بیش از اینها بوده و روپوش روی آن گذاردند. همان شب در تمام شهر منعکس شد و روز بعد تلفناً به آقای دکتر آزمون، رئیس سازمان اوقاف خبر داده شد. برای اینکه لطمهای به حیثیتشان وارد نشود، عباداللهی را از دفتر آستانه اخراج نمودند و این کار دفعة اوّل او نبوده؛ مکرّر مستوجب این عمل میشده؛ آن وقت، مقامات معظم بدانند چپاولگر و غارتگر چه کسی بوده است.[31]
اسناد بهارستان شماره 5
________________________________________
[1]. رضایی، حمید، تاریخ متولّیان آستانة مقدّسۀ حضرت معصومه ـ علیهاالسلام (قم: نشر زائر، 1384)؛ صص 18 ـ 14.
[2]. مرکز اسناد مجلس، سند شمارة 9/1/21/42/4.
[3].نامة شمارة 1-1.
[4].نامة شمارة1-2.
[5].نامة شمارة 1-3.
[6].نامة شمارة 1-4.
[7].نامة شمارة 1-5.
[8].نامة شمارة1-7.
[9].نامة شمارة1-9.
[10].نامة شمارة1-10.
[11].نامة شمارة1-15.
[12].نامة شمارة 1-16.
[13].نامة شمارة1-17.
[14].نامة شمارة1-20.
[15].نامة شمارة1-23.
[16].نامة شمارة1-24.
[17]. نمیرد.
[18].نامة شمارة 1-26.
[19]. مرکز اسناد مجلس، سند شمارة 10/1/28/179/10.
[20]. کذا. (احتمالاً «صِرف» مورد نظر بوده.)
[21]. صحیح: مضیقه.
[22]. مرکز اسناد مجلس، سند شمارة 21/1/16/48/12.
[23]. مرکز اسناد مجلس، سند شمارة 18/1/23/123/18.
[24]. همان، سند شمارة 2/1/23/97/19.
[25]. مرکز اسناد مجلس، سند شمارة 28/1/23/97/19.
[26]. حقگزاری.
[27]. مرکز اسناد مجلس، سند شمارة 21/6/1/794/6.
[28]. مرکز اسناد مجلس، سند شمارة 56/23/54/23.
[29].نامة شمارة 8-3.
[30]. چهار نفر از خدّامی که این شکایتنامه به امضای آنان رسیده است؛ یعنی سید ابوالفضل امام، خادم کشیک اوّل؛ میرزا ابراهیم اشعریین، خدّام کشیک دوم؛ سید مصطفی چراغچی، خدّام کشیک سوم؛ علیاکبر حافظ و خدّام کشیک سوم.
[31].نامة شمارة8-5.