اقدامات بنی صدر و رفتار امام خمینی (ره) در مواجهه با آن

مقدمه:
پس از پیروزی هر انقلابی، رهبران انقلابی، باید از عهده رسالت تاریخی خود یعنی سروسامان دادن به روند جاری انقلاب برآیند. از دیدگاه اندیشمندان سیاسی رهبران انقلابی موفق، واجد دو خصلت اساسی هستند. اول زیر سؤال بردن ساختار سیاسی پیشین و سپس ارائه راهکاری عملی برای سازمان دادن به جو انقلابی موجود و الگویی جدید برای ساختار سیاسی تحول یافته. با مروری اجمالی بر تحولات سیاسی دو سال ابتدایی و حیاتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، می توان دو خصلت مذکور را در شیوه رهبری امام خمینی به عنوان رهبر مذهبی و سیاسی انقلاب اسلامی ایران، به خوبی مشاهده کرد. در واقع مدیریت صحیح، تدبر، بهره گیری از نظرات مشورتی بزرگان انقلاب و از همه مهم تر شجاعت بود. ایشان در زمانی که می بایست با تأسیس نهادها و ارگان های سازمان بخش، از هرج و مرج طبیعی پس از هر انقلابی جلوگیری می کرد، با تأسیس نهادهایی چون شورای انقلاب، کمیته های انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دادگاه های انقلاب و...، در این جهت اقدام کرد. هنگامی که می بایست برای تثبیت جمهوری اسلامی ایران بر تصویب قانون اساسی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، اصرار می ورزید، در همین راستا عمل کرد.
در زمانی که هر گونه اختلاف و چندگانگی در میان مسئولین کشور، آفتی در راه تحکیم انقلاب اسلامی به شمار می آمد، به محض بروز اختلافات، مسئولین و گروه های سیاسی را اصطلاحاً به «وحدت کلمه» دعوت می نمود. نمونه بنی صدر نیز از جمله مواردی است که امام خمینی در زمان خاص خود، به بهترین شکل عمل کرد. در جایی که بنی صدر توانست رأی اول را در انتخابات ریاست جمهوری بدست آورد، حکم او را در بیمارستان تنفیذ کرد و در عین حال به او تذکر داد تا ما بین قبل و بعد از ریاست جمهوری، در اخلاق روحی اش تفاوتی ایجاد نشود. در هنگامی که بنی صدر، حجت الاسلام سید احمد خمینی را برای پست نخست وزیری برگزید، با این مسأله مخالفت کرد و در نهایت هنگامی که از اهداف اصلی انقلاب اسلامی دور شد و مجلس نیز رأی به عدم کفایت سیاسی او داد، بنی صدر را از ریاست جمهوری اسلامی ایران، عزل کرد.
در این مقاله تلاش می شود ضمن بررسی آنچه که باعث روی کار آمدن بنی صدر و آنچه که منتهی به عزل او شد، نقش حیاتی امام خمینی در اداره و هدایت جریانات مربوط به بنی صدر، مورد بررسی قرار گیرد.

بنی صدر قبل از ریاست جمهوری:
ابوالحسن بنی صدر پس از گذراندن بخشی از تحصیلات خود، برای تکمیل آن عازم اروپا شد. با گسترده شدن مبارزات بر ضد حکومت پهلوی، در سال 1342 به عضویت جبهه ملی در اروپا در آمد. او در عین حال به تدریج روابط خود را با گروه های اسلام گرا نیز گسترش داد و از جمله به تشکیلات دانشجویان مسلمان خارج از کشور و انجمن های اسلامی پیوست. او در همین راستا تألیفاتی هم از خود بر جای گذاشت و از جمله کتاب «اقتصاد توحیدی» را تألیف کرد که مورد توجه جامعه دانشگاهی در آن مقطع قرار گرفت. پس از ورود به ایران در سخنرانی ها، مصاحبه ها و مناظره های متعددی شرکت کرد به گونه ای که طی مدت کوتاهی خود را به عنوان چهره ای اسلام گرا و در عین حال روشنفکر و انقلابی معرفی کرد. با این حال تا پیش از رسیدن به ریاست جمهوری، در صحنه ها و موقعیت های مختلف، گوشه هایی از ایده های اصلی خود را بروز داد. از جمله پس از آنکه به نمایندگی از مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد، با اختیارات ولی فقیه به مخالفت پرداخت. وی بعداً به عضویت شورای انقلاب درآمد و به دنبال استعفای دولت موقت پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، به سمت سرپرست وزارت خارجه و همچنین وزارت امور اقتصادی و دارایی برگزیده شد. پس از آن نیز در اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران، به عنوان اولین رئیس جمهور ایران برگزیده شد.

بنی صدر در دوران ریاست جمهوری:
دوران ریاست جمهوری بنی صدر را باید یکی از مهم ترین مقاطع در تاریخ جمهوری اسلامی ایران دانست. بنی صدر در مجموع پس از روی کار آمدن با چند مسأله حیاتی روبرو بود: 1- مسأله گروگانگیری و فشارهای آمریکا برای آزادی جاسوسان خود، 2- برگزاری اولین دوره مجلس شورای اسلامی، 3- درگیری های قومی در کشور، خصوصاً در منطقه کردستان، 4- بروز درگیری در دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی 5- انتخاب نخست وزیر و کابینه، 6- جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.
با بررسی عملکرد وی در خصوص هریک از مسائل فوق، روشن می شود که او در اقدامات خود دائماً در جهت حذف یا مخالفت با نهادهای انقلابی عمل کرده است.
بنی صدر در برابر هر یک از مسائل فوق غالباً مواضعی متفاوت با نیروهای انقلابی در پیش می گرفت. از جمله در مورد مساله گروگانگیری، بارها مخالفت خود را با حرکت دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی اعلام می کرد و حرکت دانشجویان را افراطی می خواند. از سوی دیگر رسانه های غربی نیز پس از روی کار آمدن بنی صدر، اظهار امیدواری می کردند که با وجود او جاسوسان آمریکایی زودتر آزاد شوند. او پس از مدتی بر تسلیم شدن گروگان ها به دولت تأکید کرد که امام در برابر این خواسته بنی صدر، یادآور شد که تکلیف گروگان ها باید در مجلس روشن شود و از این روی با این خواسته بنی صدر مخالفت کرد.
یکی از رویدادهای مهم در زمان ریاست جمهوری بنی صدر، برگزاری انتخابات مجلس بود. پیش از این در انتخابات ریاست جمهوری که احزاب طرفدار انقلاب چون حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به دلایل مختلف نتوانستند پیروزی قابل توجهی به دست آورند، این بار با وجود رقابتی که بین چهار گروه متمایز شامل گروه های مؤتلفه شامل حزب جمهوری اسلامی، مجاهدین انقلاب اسلامی، روحانیت مبارز و...؛ گروه های همنام شامل هواداران نهضت آزادی؛ دفتر هماهنگی و همکاری های مردم با ریاست جمهوری و سازمان مجاهدین خلق ایران، وجود داشت، گروه های طرفدار بنی صدر شکست خوردند. به گونه ای که به جز حدود 40 نفر از نمایندگان انتخابی، بقیه از جناح مقابل رئیس جمهور محسوب می شدند. بنابراین اولین شکست برای بنی صدر در انتخابات اولین دوره مجلس رقم خورد که همین مسأله باعث گردید تا او در بیشتر مواقع از نظرات مجلس تمکین نکند.
از دیگر مسائلی که در این دوره مطرح بود تحرکات نیروهای ضد انقلاب در منطقه کردستان از جمله گروه های کومله و حزب دموکرات کردستان ایران و رزگاری (رستگاری)، به رهبری افرادی چون عبدالرحمن قاسملو، عزالدین حسینی و صنار مامدی بود. این گروه ها با هدف ایجاد ناامنی و ناکارآمد نشان دادن دولت مرکزی، در تلاش بودند تا با بهانه خودمختاری، در جهت تضعیف انقلاب اسلامی گام بردارند. البته درگیری ها و حوادث مشابهی هر چند گذرا و مقطعی در دیگر نقاط ایران از جمله منطقه گنبد، برخی از بخش های خوزستان، بندر انزلی و برخی از مناطق استان فارس به رهبری خسرو قشقایی رخ می داد که بنی صدر اساساً به جای تأکید بر حل این مسائل، در سخنرانی ها و مصاحبه های متعدد بیشتر به مباحث حاشیه ای و اختلاف برانگیز می پرداخت که موجب گسترش اختلافات میان مسئولین می شد.
بروز درگیری در دانشگاه ها به تحریک گروه های چپ گرا و سوء استفاده این گروه ها از محیط دانشگاه، برای اشاعه و گسترش مشی و ایدئولوژی انحرافی شان، سرانجام به تعطیلی موقت دانشگاه ها و تصمیم برای انقلاب فرهنگی با هدف اصلاح برنامه های آموزشی دانشگاه ها که برآمده از رژیم پهلوی بود و همچنین پاکسازی دانشگاه ها از عناصر غربزده و سلطنت خواه انجامید.
اما شاید یکی از مهم ترین مسائلی که بنی صدر در دوران ریاست جمهوری خود با آن مواجه بود انتخاب نخست وزیر بود. زمانی این مسأله برای بنی صدر دشوارتر می شد که در این انتخاب می بایست نظر مساعد مجلس که اکثریت آن را گروه ها و احزاب مخالف وی تشکیل می دادند نیز جلب می کرد. از این روی او در ابتدا برای اینکه به گمان خود بتواند مجلس را در برابر عمل انجام شده قرار دهد، حجت الاسلام سید احمد خمینی فرزند امام را انتخاب کرد که امام بلافاصله با این مسأله مخالفت کرد و اعلام کرد که قصد ندارد اعضای خانواده شان در امور حکومتی دخالت داشته باشند. البته بنی صدر، بعداً جلوگیری از بروز تجربه اختلاف بین مصدق و کاشانی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت را در توجیه این اقدام خود بیان کرد. او پس از این دائماً با پیشنهادهای مختلف برای احراز پست نخست وزیری به بهانه عدم هماهنگی افراد پیشنهاد شده با وی، مخالفت می کرد. تا اینکه بالاخره با مجلس توافق شد تا هیأتی به نمایندگی از رئیس جمهور و مجلس، اشخاصی را معرفی کنند که مورد نظر طرفین باشد. البته بنی صدر در این میان تلاش کرد تا نماینده ای از طرف امام نیز به این هیأت اضافه شود که امام با این موضوع مخالفت کرد. در نهایت بنی صدر پس از مخالفت با افراد مختلف نظیر سید مصطفی میرسلیم برای پست نخست وزیری، با پیشنهاد نخست وزیری محمد علی رجایی وزیر آموزش و پرورش وقت، علی رغم میل باطنی، موافقت نمود. تا جایی که او بارها در جلسات خصوصی و بعضاً عمومی رجایی را نخست وزیری تحمیلی به خود می دانست.
پس از انتخاب نخست وزیر، مسأله بعدی تعیین کابینه بود که موجب بروز اختلافاتی میان بنی صدر و رجایی شد. پس از انتخاب رجایی، از همان آغاز بر سر انتخاب کابینه و برخی مسائل دیگر نظیر حوزه اختیارات رئیس جمهور و نخست وزیر در قانون اساسی اختلافات جدیدی به وجود آمد. بنی صدر تخصص و هماهنگی وزرا با خود را مهم ترین معیار برای کابینه بیان می کرد، ولی رجایی بر اولویت تعهد و انقلابی بودن، پافشاری می کرد. بنی صدر در نامه ای پس از ارائه اولین لیست وزرای پیشنهادی به وی، در نامه ای به امام خمینی اعلام کرد نخست وزیر در انتخاب وزرا، معیارهای او را مورد نظر قرار نداده است که امام نیز در جواب یادآور شد قصد ندارد در این گونه امور دخالت کند و خواستار تفاهم میان مسئولین برای انتخاب هر چه سریع تر کابینه شد. در نهایت در 16 شهریور 59 بنی صدر با اینکه قبلاً اعلام کرده بود تنها در مورد وزرای دفاع و خارجه نظر خواهد داد، فقط با 14 نفر از 21 وزیر پیشنهادی رجایی موافقت کرد. بنی صدر در سخنرانی روز 17 شهریور خود نشان داد که اساساً مخالف ورود نیروهای انقلابی، خصوصاً اعضای حزب جمهوری اسلامی به کابینه است. این سخنان، واکنش سران حزب جمهوری اسلامی را برانگیخت و از جمله هاشمی رفسنجانی و بهشتی سخنان رئیس جمهور را عامل تضغیف کابینه و بر خلاف تعهدات قبلی رئیس جمهور مبنی بر تلاش برای رفع اختلافات، بیان کردند.
با آغاز جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران، ابوالحسن بنی صدر که قبلاً از سوی امام به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح نیز منصوب شده بود، به تدریج در این عرصه نیز مخالفت خود را با گروه ها و نهادهای انقلابی، بروز داد. از جمله با توجه به آمادگی و انگیزه های اعتقادی نیروهای سپاه پاسداران برای مشارکت جدی تر در عملیات نظامی، با حضور پر رنگ آنها در عرصه نبرد، مخالفت می کرد و به همین دلیل سلاح و امکانات نظامی لازم را در اختیار آنها قرار نمی داد. البته او پیش از آغاز جنگ نیز به تذکرات و هشدارهای فرماندهان نظامی در خصوص غیرعادی بودن تحرکات نظامی عراق در مرزهای خود با ایران و امکان حمله نظامی این کشور به ایران، توجه نمی کرد.
یکی از مسائل مهم دیگری که در دوران ریاست جمهوری بنی صدر وجود داشت اختلافات او با حزب جمهوری اسلامی بود که خصوصاً پس از انتخابات مجلس، توانسته بود اکثریت مجلس اول را نیز به دست آورد. او در طول دوران ریاست جمهوری خود، دائماً به صورت تلویحی بدون اینکه به صورت مستقیم نامی از این حزب ببرد، به سران آن حمله می کرد و به گونه های مختلف در مسیر ضدیت با این حزب حرکت می کرد و با اینکه تلاش های متعددی هم خصوصاً به هنگام انتخاب نخست وزیر و کابینه، برای ایجاد تفاهم میان حزب جمهوری اسلامی و بنی صدر صورت گرفت، اما به نتیجه ای نینجامید و هر بار بنی صدر با سخنان خود راه را بر این تفاهم می بست.

واقعه 14 اسفند 1359 و تحولات پس از آن:
ابوالحسن بنی صدر طی دوران ریاست جمهوری خود در مصاحبه ها، سخنرانی ها و مقالات متعدد، دیدگاه های خود را بیان می کرد که سیر حرکتی آن دائماً نوعی گسست تدریجی با نیروهای انقلابی و خط امام را نشان می داد. او در چندین سخنرانی مواضع اصلی خود را در قبال گروه های خط امام و اسلام گرا آشکار کرد. شاید اولین و مهم ترین سخنرانی بنی صدر که باعث تشدید اختلافات در کشور شد، سخنرانی روز 17 شهریور 59 در میدان شهدای تهران بود که واکنش های گسترده ای را در پی داشت. سخنرانی تفرقه انگیز بعدی او در روز عاشورای همان سال یعنی 28 آبان بود که به دستگاه قضایی کشور شدیداً حمله کرد و دو روز بعد نیز در حسینیه ارشاد، مجدداً به تکرار مواضع خود پرداخت. وی مجدداً در روز 22 بهمن نیز با سخنان خود موجبات ناامیدی در میان مردم و تفرقه در مسئولین را فراهم کرد. با چنین پیش زمینه ای در نهایت در روز 14 اسفند 1359 طی سخنانی به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر مصدق، در زمین چمن دانشگاه تهران، به بهانه مقابله با چماقداری، ضمن تحریک جمعیت حاضر در دانشگاه، باعث بروز درگیری ها و زد وخوردهای گسترده ای در دانشگاه تهران و خیابان های اطراف شد. او در ضمن این درگیری ها شدیداً به برخی از نهادهای انقلابی حمله کرد که همین مسأله عامل سوء استفاده گروه های ضد انقلاب شد و بعداً مشخص شد گروه ها و سازمان های دیگری نیز نظیر سازمان مجاهدین خلق، حزب رنجبران، حزب توده، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و اتحادیه کمونیست ها و توفان در درگیری های این روز نقش داشته اند. با این حال در تحقیقاتی که بعداً از سوی دستگاه قضایی صورت گرفت، عامل تعیین کننده در بروز اغتشاش و ضرب و جرح ها، صدور دستور رئیس جمهور برای حمله و هجوم بوده است که در نهایت در این میان به مردم عادی نیز حمله شده است.
پس از این رویداد، مسئولین کشور خواستار روشن شدن ماجرا، مجازات عاملین و عدم تکرار این وقایع شدند و در عین حال از حرکت رئیس جمهور در نشان دادن کارت های شناسایی منسوب به برخی از نهادهای انقلابی به مردم در حین سخنرانی و اعلام دخالت این نهادها در مسأله چماقداری، ابراز تأسف کردند. در هر حال این سخنرانی و وقایع حاشیه آن، موجب گسترش اختلافات در کشور شد. در نهایت در نوروز 1360، هیأتی سه نفره از سوی امام خمینی مسئول رسیدگی به اختلافات شد و این هیأت به روزنامه ها اخطار داد تا از انتشار مواردی که باعث آشوب می شود، خودداری کنند. اما شروع کار این هیأت مصادف با گسترده تر شدن روابط بنی صدر با سازمان مجاهدین خلق شد که مخالفت آن با جمهوری اسلامی تا آن زمان برای همه اثبات شده بود. بنی صدر به جای عمل در چهارچوب هیأت مذکور، در مواضعی همسو با سازمان مجاهدین خلق، ضمن جوسازی علیه نخست وزیر، خواستار برگزاری رفراندوم به منظور حل این بحران شد. با این حال مصاحبه های متعدد و سخنرانی های تحریک آمیز بنی صدر همچنان ادامه پیدا کرد. تا اینکه در تاریخ 20 خرداد60 امام خمینی طی حکمی به ستاد مشترک ارتش، رئیس جمهور را از سمت فرماندهی کل قوا برکنار کرد و در نهایت در روز 30 خرداد نیز طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر در مجلس شورای اسلامی بررسی گردید و با 177 رأی موافق و یک رأی مخالف مورد تصویب قرار گرفت و در روز اول تیر نیز حکم عزل او از سوی امام خمینی صادر شد.

رفتار امام خمینی در مواجهه با بنی صدر:
بررسی شیوه برخورد امام خمینی با جریانات پیش آمده از آغاز ریاست جمهوری بنی صدر تا زمان عزل او، حکایت از تلاش ایشان تا حد امکان برای عدم دخالت در مسائل مختلف و اختلافات موجود می باشد. ایشان همیشه در مسیر بی طرفی، عدم دخالت مستقیم در مسائلی که از سوی مسئولین قابل حل بود و همچنین واگذاری مسائل به مجلس شورای اسلامی، حرکت می کرد، مگر اینکه واقعاً ادامه روند را به سود کشور و انقلاب نمی دیدند. ایشان از همان ابتدا ـ با اینکه بعداً اعلام کردند که با ریاست جمهوری بنی صدر موافق نبوده اند ـ مسیر را برای بنی صدر جهت انجام برنامه های خود باز گذاشتند و حتی وی را به قائم مقامی خود در فرماندهی کل قوا نیز منصوب کردند. اما این به معنی تأیید اقدامات بنی صدر محسوب نمی شود، بلکه ایشان نمی خواستند به گونه ای عمل کنند که بهانه ای به دست رئیس جمهور دهند. به همین دلیل، در مناسبت ها و بهانه های مختلف، خصوصاً به هنگام انتخاب نخست وزیر و اعضای کابینه، طی سخنان متعددی با بیان ویژگی های کلی نخست وزیر و اعضای کابینه متناسب با شرایط انقلاب اسلامی، تلاش می نمودند تا از انتخاب افراد غیر انقلابی از جانب بنی صدر جلوگیری کنند. ایشان همچنین یک بار صراحتاً با پیشنهاد بنی صدر برای انتخاب حجت الاسلام سید احمد خمینی به عنوان نخست وزی، مخالفت کرد. امام خمینی همچنین در مقابل برخی اختلافات میان مسئولین، با وجودی که سعی می کردند به صورت مستقیم دخالت نکنند، با این حال در سخنان خود دائماً مسئولین کشور را به وحدت و پرهیز از اختلاف دعوت می کردند. ایشان همچنین در مواجهه با شرایط حادی همچون مسائل به وجود آمده پس از واقعه 14 اسفند 59 از دخالت مستقیم خودداری کردند و حل موضوع را به یک شورای سه نفره واگذار کردند. در عین حال از نمایندگان خود در این هیأت می خواستند تا گزارش اقدامات و روند پیشرفت امور را به اطلاع ایشان برسانند. سرانجام امام در اوج فضای اتهام زنی که بنی صدر از ابتدای سال 1360 ایجاد کرده بود، او را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و تصمیم نهایی در خصوص وی را به مجلس شورای اسلامی واگذار نمودند و پس از تصمیم مجلس نیز او را از سمت ریاست جمهوری عزل کرد.

منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر:
- غائله چهاردهم اسفد 1359، ظهور و سقوط ضد انقلاب، تهران، دادگستری جمهوری اسلامی ایران، 1364.
- فاطمه حیدریان، بن بست غرور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.
- قاسم روان بخش، بازخوانی پرونده یک رئیس جمهور، قم، دفتر جریانشناسی تاریخ معاصر، 1382.
- یحیی فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، جلد اول، تهران، نشر عروج، 1384.
- مسعود رضوی، هاشمی و انقلاب، تهران، انتشارات همشهری، 1376.
- محمد جواد مظفر، اولین رئیس جمهور، تهران، انتشارات کویر، 1378.
- اکبر خوشزاد، مجلس شورای اسلامی دوره اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.