امام به اختلاف سران ‌کشور بسیار حساس بودند

مصاحبه با دکتر محمود بروجردی را روزی که وضعیت لبنان مشخص و رئیس‌جمهوری آن تعیین شد انجام دادیم.
همین کافی بود که او نیز معطوف به علائق دیپلماتیکش آغاز کند، چه چندین سال به‌عنوان یکی از دیپلمات‌های ایرانی در وزارت خارجه خدمت می‌کرده است. سابقه آشنایی خانواده دکتر محمود بروجردی با خانواده امام به زمانی که مرحوم حاج احمد (پدر دکتر بروجردی) در ایام جوانی در حوزه اراک، هم‌درس و هم مباحثه امام خمینی (ره) بود برمی‌گردد. آن زمان شاید کسی فکرش را نمی‌کرد که سال‌ها بعد این دو طلبه جوان با هم رابطه فامیلی برقرار کنند و پسر احمد بشود سومین داماد حاج‌آقا روح‌الله. محمود بروجردی دامادامام خمینی (ره) است؛ انتسابی که در برخورد اول و حتی چندم اگر نشناسی اش متوجه نمی‌شوی؛ او داماد حاج آقا روح الله است اما نمی‌شود فهمید که او منتسب به خانه امام است. اولین کلام، مسیر گفت و گویمان را مشخص کرد البته این بار با جمله مصاحبه شونده. این گفت و گو با سؤال آغاز نمی‌شود!
امروز من خوشحالم، از بابت انتخاب میشل سلیمان؛ این انتخاب ابعاد بین‌المللی داشت و نقش فرزند امام هم در آن برجسته بود.

• فرزند امام؟
سید حسن خلف‌صالح امام (ره) است، خودش گفت که من فرزند امام خمینی (ره) هستم. این توافق در این شرایط بحرانی خیلی‌ ما را خوشحال کردساخت.

• آقای دکتر! خلف صالح امام (ره) – سید حسن نصرالله- ملیت غیر ایرانی دارد. وضعیت خلف‌های ایرانی چطور است؟ آیا اینجا هم چنین افرادی داریم که بدون دخالت دادن رای و نظر خود، خواسته امام را پیاده کنند؟
شما خیلی جوان هستید و آن طور که باید و شاید مسلم امام (ره) را درک نکرده‌اید ولی می‌ارزد تا در مسیری که در حال حرکت هستید و می‌خواهید راه امام (ره) را به امروزی‌ها و آیندگان بشناسانید، برای صحیفه امام وقت گذاشته و صحبت‌ها، پیام‌ها و نامه‌های ایشان، خصوصا به گروه‌ها و افراد حساس را بخوانید و ببینید که آیا یک لحظه از امام (ره) خودخواهی پیدا می‌شود یا خیر؟

• چه چیزی باعث شده خودانگاری‌ها و خودخواهی‌ها ما را از آنچه ایشان ترسیم کرده‌اند دور کند؟
آنچه که مسلم است و با آن نکته‌ای که در جمله قبل به آن اشاره کردم این است که امام (ره) تصمیمی که می‌گرفتند کوشش می‌کردند تا آن تصمیم را محقق سازند. تصمیم‌شان برمبنایی بود که آن مبنا را کرارا در مطالبشان عنوان کردند، خیلی زیاد. یعنی هر آنچه در رابطه با وحدت صحبت کردند همان مقدار راجع به اتکا به خدا صحبت داشته اند. پس تصمیمی که می‌گرفتند بر مبنای اتکا بر خدا بود که می‌بایست باخواست خدا محقق شود. اما چرا؟ چون این را از جانب خدا می‌دانست. این حقیقت وجود حضرت امام (ره) و راهنمایی‌هایشان است. شاه‌بیت‌هایی هم دارند که الاماشاءالله بزرگان و افراد عادی مثل من بارها به آن اشاره کردند که یکی از آنها مسئله روز 21بهمن بود که امام (ره) فرمودند اعتنا به حکومت نظامی نکنید و بیرون بریزید.
حاج احمد آقا نقل کردند که یک شب حاج عیسی مرا بیدار کرد و گفت فلان آقا از نخست‌وزیری آمد و با شما کار دارد. گفتم حاج عیسی این چه وقتی است که سراغ من آمدی! گفت مرا مجبور کردند. حاج احمدآقا گفت، رفتم دیدم فلانی است، گفت فردا صبح ساعت 5 شوروی تصمیم دارد ایران را بمباران کند و از جمله جایی که قصد بمباران دارد جماران است. حاج احمدآقا گفت رفتم اتاق آقا. دیدم در حال نماز هستند. مدتی صبر کردم. امام (ره) چهره‌اش را به این طرف کرد و گفت چه کار داری؟ و من هم همه مطالبم را به عرض رساندم. امام (ره) هم همان طور که سرش کج بود کامل گوش داده بودند با دست اشاره کردند که بروید و مشغول عبادت شدند. این قضیه حکایت از چه می‌کند؟ یک سؤال است!
جز یک توحید قوی چیزی نیست.
و من یتوکل علی الله وهو حسبه.

• چرا ما از این تفکر توحیدی فاصله گرفتیم. بنابر صحبت‌های شما احساس می‌کنم ما کمتر به ذات الهی توکل داریم و به این هویت توجه نداریم؟
ما در کشور 70 میلیون جمعیت داریم که حدود 10 میلیون نفر زیر سن ممیزه هستند. پس می‌ماند 60 میلیون نفر. از این تعداد، تعداد بسیاربسیار اندکی هستند که شاید مجموعاً به 10 هزار نفر هم نرسند که آنان حالت هادی و راهنما برای سایرین دارند. توی اینهاست که باید این معنی کاملاً جا افتاده باشد و اینها به این درجه از درک عقلانی و الهی رسیده باشند که جامعه را هدایت کنند و آنچه را که وظیفه اصلی هر انسانی است و در این 10 هزار نفر شاید عده‌ای بسیار اندکی یعنی تعداد انگشت‌شمار در عالی‌‌ترین مقامات از این جهت باشند و بقیه هم تا حدودی اهل تفکر باشند.
خوب، پس وظیفه عالمان یعنی آن تعداد انگشت‌شمار این است که با زبان دیگران، با زبان آن عده اندک، صحبت کنند و آنها را برای آنچه که وظیفه اصلی انسان است آماده کنند تا آنها بتوانند آن 60 یا 70 میلیون نفر را هادی باشد.
اما درگیری‌هایی که در جهان امروز است مقداری‌اش تداخل است مثلا مسئله اقتصادی که از همه متجلی‌تر است. عبارتی هم از گذشتگان پیدا می‌کنند، لا معاش له لادین له. این را بیان می‌کنند در حالی که مردم ایران برای نان، آب و برق و... انقلاب نکرده‌اند، بلکه برای یک هدف دیگر انقلاب کرده‌اند. آنچه که هدف اصلی بود برچیده شدن ظلم و ستم بود.
بنابراین عده‌ای در سال 59 روزهای پنجشنبه و جمعه روزه می‌گرفتند و این به اکثریت به اتفاق مردم تسری یافته بود. مردم واقعاً در آن روزها به خاطر انقلاب روزه می‌گرفتند، به‌دلیل کمبودهایی که بر اساس انقلاب به وجود آمده بود. آیا الان هم همین‌طوری است!؟ الان حرص و ولع حرف اساسی را می‌زنند. الان خناس‌ها به گونه‌ای رفتار کردند که مردم را از آن اهداف اولیه‌شان آهسته‌آهسته دور کردند. شما توجه کنید، در سخنرانی‌های مقام معظم رهبری حتی یک کلمه انحراف نیست. اما عمال که می‌بایستی بر مبنای آن سخنرانی‌ها و راهنمایی‌ها عمل کنند آن‌طوری عمل می‌کنند!؟ طی یک روز، دو روز، چند هفته شعارهایی می‌دهند و بعد از آن منحرف می‌شوند. مردم صداقت را دوست دارند. جنگ‌ جنگ تا پیروزی را در زمان امام (ره) سر دادند و وقتی که امام (ره) جام زهر را نوشیدند و قطعنامه را پذیرفتند، مردم پذیرفتند و راهپیمایی عظیمی را در روز عید غدیر آن سال برای تأیید تصمیم امام (ره) جهت پذیرش قطعنامه انجام دادند که حتی از راهپیمایی‌های روز 22 بهمن سال های اخیر هم گسترده‌تر بود. پس در رساندن اهداف عوامل خیلی مؤثر هستند.

• یعنی عوامل اجرایی و مدیران به درستی کار خود را انجام نمی‌دهند؟
اعتقاد من بر این است.

• این خناس‌هایی که به آنها اشاره کردید چه کسانی هستند؟
آنانی که خیلی آهسته آهسته مسائلی را طرح می‌کنند که مقداری بوی بی‌وفایی از آن می‌آید که این ذره‌ذره زیاد می‌شود. مثالی برای شما بزنم مثلاً شما می‌خواهید از اینجا تا میدان ونک یک خط مستقیم بکشید. اگر از اینجا یک‌صدم درجه خط کج شود، به میدان نمی‌رسید؛ یعنی ذره ذره انحراف پیدا می‌کنید.

• امام (ره) روش‌شان در مواجه با این افراد چه بود؟
در خصوص امام دو مسئله حساس وجود دارد. یکی از آنها فرمایشات زمان حیاتشان است و دیگری وصیتنامه سیاسی الهی‌شان. امام (ره) در بند بند این وصیتنامه برای هر طیفی مطلب فرمودند که برای افراد آن زمان و برای آیندگان است. بنابراین اگر ما بخواهیم ببینیم که آیا آنچه که امام (ره) فرمودند دارد انجام می‌شود یا انجام نمی‌شود باید آن را منطبق با وصیتنامه کنیم تا ببینیم که چقدر انجام شده و چقدر انجام نشده است. بنابراین الگوی ما برای تشخیص اینکه راه امام (ره) ادامه پیدا کرده یا به سوی آن در حال ادامه یافتن است، وصیتنامه امام (ره) است، زیرا خود امام (ره) که حضور ندارد. مانند 3، 4 ماه قبل که مسئله ورود نظامیان به جریانات سیاسی آن همه گفت و شنود ایجاد کرد و خوشبختانه به جایی رسید که آتش‌بس داده شد و الحمدالله تمام شد.

• آقای دکتر! وصیتنامه امام منشوری برای تمام ملت و چراغی برای آینده نظام است. آیا در شرایط فعلی به آن عمل می‌شود؟
من نمی‌دانم. پاسخ شما را باید کسانی که در راس امور هستند و جامعه‌شناسان بدون غرض نظر بدهند.

• در زمان فعلی همه مدعی پیروی از امام (ره) هستند. شما به‌عنوان فردی که از نزدیک با امام (ره) حشر و نشر داشته‌اید معتقدید چقدر این قضیه به واقعیت نزدیک است؟
به سلامت قلم و کاغذ غبطه می‌خورم، چون قلم بهترین مطالب را روی کاغذ می‌آورد، ولی آیا به این عمل می‌شود، یا خیر، خدا می‌داند.

• عمل می‌شود یا خیر؟
جواب این سؤال شما جمله قبلی‌ام بود، که بایستی عوامل طراز اول، مجری...

• شما به‌عنوان یک فرد نزدیک به امام (ره) آیا فکر می‌کنید الان به فرمایشات امام (ره) آن‌طور که باید، توجه می‌شود؟ من به‌عنوان یک جوان الان دارم می‌بینم که جایی غیر از جماران این فرهنگ را ندارد؟
نه، نمی‌توانیم بگوییم.
ما بعد از رحلت امام (ره) مقام معظم رهبری را داریم که در تمام سخنرانی‌هایشان و راهنمایی‌هایی که خصوصی به افراد داشته‌اند، حقیقت امام (ره) را بازگو کرده‌اند. با وجود این عوامل اجرایی آن‌گونه که باید و شاید به این امر نپرداخته اند. حقیقت این است.

• دلیلش چیست؟
نمی‌دانم!

• نمی‌دانید یا نمی‌خواهید بگویید؟
نمی‌دانم!

• چرا بر سر اندیشه‌های توحیدی معمولاً انحراف ایجاد می‌شود؟ همان طور که شما فرموده‌اید، توسط رده‌های پایین‌تر. بر ما مبرهن است که مقام معظم رهبری با خون جگر این راه را ادامه می‌دهند،...
این خون‌جگر که شما به کار بردید بسیار بسیار اساسی و مهم است و وجود دارد. شاید دلیل انحراف منیت‌ها باشد یا عدم درک صحیح و استنکاف از پذیرش راهنمایی‌های حقیقی.

• اصلی‌‌ترین انحراف‌‌ها در چه حوزه‌ای است؟
خیلی اذیت نکنید. شما دارید من را محاکمه می‌کنید.

• انقلاب اسلامی همان طور که شهید بهشتی گفته است هم خون می‌خواهد و هم خون دل. شناخت درست از غلط، سره از ناسره بسیار مهم است آقای دکتر انحراف از اهداف انقلاب امروزه به چشم می‌خورد. باید مرجعی باشد که سره از ناسره را مشخص کند. ما می‌خواهیم بدانیم که این انحراف و از مسیر خارج شدن در چه حوزه‌هایی اتفاق افتاده تا بدانیم این بدی را به اسم که بنویسیم؟
شعری است که به نظر من خیلی جالب است، که شاید برای شما و کسان دیگر جالب نباشد:
سوز دل بس که نهفتم /
جگر حوصله سوخت / بس
که خاموش نشستم / دل فریاد گرفت
گه‌گاه ما نغمه‌هایی از طرف افرادی که دانشی هستند، یعنی دانشمنداند ولی هیچ سوابقی از آنان در زمان حضرت امام (ره) یا پیش از پیروزی انقلاب نسبت به تبعیت از امام (ره) یا کوشش برای پیروزی انقلاب اسلامی ندیده و سراغ نداریم می‌شنویم.
اینها آهسته‌آهسته به جایی رسیدند که خودشان را صاحب اختیار عده‌ای از مردم کرده‌اند و عنان اختیار بعضی را در دست گرفتند و الان هم گه‌گاه عبارت یا کلمه یا مضامینی را به حضرت امام (ره) نسبت می‌دهند مثل مسئله حکومت اسلامی و جمهوریت که بحث بسیار مهمی در یکی دو سال پیش راجع به آن در گرفت. حالا، خب، نتیجه آن آهسته آهسته پیشرفت کردن‌ها که قبلاً به آن اشاره کردم و انحرافی که بر اساس آن ایجاد شده و می‌شود این که الان شاهد آن هستیم.

• اینها در لباس دشمن اند؟
اینها در لباس دوست هستند چون انسان با دشمن کاملاً مقابله می‌کند ولی تشخیص آن در لباس دوست بسیار کار مشکلی است. سعدی در سال 656 گلستان را نوشته و در آن قریب به این مضمون را آورده که دشمن اگر نتوانست کاری از پیش ببرد، دوست شده و در لباس دوستی چنان ضربه‌ای وارد می‌کند که صد دشمن نمی‌توانست آن را وارد کند. جمله آخر را به شما می‌گویم، یکی از مسائل بسیار بسیار مهم که حضرت امام (ره) روی آن عنایت ویژه داشتند و کوشش داشتند، وحدت بود که الان این وحدت متأسفانه، نمی‌گویم تبدیل به دشمنی شده است، ولی تبدیل به مخالفت با همدیگر شده است.
اگر این وحدت را مجدداً پیدا نکنیم، ولو اگر نسبی باشد نباید هیچ موفقیتی را توقع داشته باشیم. همچنین امام (ره) نسبت به اختلاف بین سران خیلی خیلی حساس بودند که این نکته هم باید مدنظر حضرات باشد و از افرادی که در لباس دوستی مطالبی ارائه می‌کنند که بوی ناسازگاری و مخالفت‌هایی که ابتدا کوچک و بعد کم‌کم بزرگ را می‌شود، بپرهیزند.