امام خمینی صاحب قلب سلیم امام خمینی(س)

یگانه شخصیتی است که به اعتراف دوست و دشمن بیشترین تأثیر را با انقلاب الهی خویش در جامعه جهانی معاصر داشته و به عنوان احیاگر ارزش های دینی و معنوی در قرن حاضر مطرح می باشد. و به واقع، زندگی پرماجرای آن فرزانه دوران، که با عزت و سرافرازی آمد، با عزت و اقتدار به سر برد و با عزت و عظمت رفت، تجسم عینی معارف عظیم قرآنی و تحقق انسان کمال یافته ای است که مقصد و مقصود از کتاب آسمانی قرآن را دریافت و پیوسته در طریق سلامت با ایمان خالصانه و عمل صادقانه به سوی نور مطلق سیر نمود تا راضی به لقای محبوب خویش، پروردگار بی نیاز نایل آمد.
آنچه در این مقاله تبیین می شود، بررسی دیدگاه حضرت امام درباره مقصد و مقصود قرآن کریم است که نیل به آن باعث عزت و سربلندی خود ایشان گشته است. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:



مقصود قرآن، سلامتی انسان
امام خمینی(س) در کتاب شریف «آداب الصلوه» یکی از آداب مهم قرائت قرآن را تفکر و تدبر در آیات شریفه بیان فرموده و ضمن تبیین چگونگی تفکر در آیات الهی، به معرفی مقصود و مقصد قرآن که هدایت شدن به راه های سلامت می باشد، پرداخته است؛ راه هایی که آدمی با گام نهادن در آنها می تواند از ظلمات بیماری های نفسانی در امان بماند و در نهایت بهره مند از حقیقت قلب سلیم گردد. ایشان می فرماید:
«مقصود از تفکر آن است که از آیات شریفه جستجوی مقصد و مقصود کند و چون مقصد قرآن- چنانچه خود آن صحیفه نورانیه فرماید- هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است، باید انسان به تفکر در آیات شریفه، مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن -که راجع به قوای ملکیه است- تا منتهی النهایه آن، که حقیقت قلب سلیم است- به تفسیری که از اهل بیت(ع) وارد شده که ملاقات کند حق را در صورتی که غیر حق در آن نباشد1 به دست آورد. و سلامت قوای ملکیه و ملکوتیه گمشده قاری قرآن باشد که در این کتاب آسمانی این گمشده موجود است و باید با تفکر استخراج آن کند.»2
حضرت امام در ادامه، پس از استناد به آیات3 و روایاتی4 درباره اهمیت و ضرورت تفکر و تدبر در قرآن، به بیان نقش آن در دریافت مقصود قرآن و نیل به سعادت و سلامت مطلق (که به اعتقاد ایشان همان بهره مندی از حقیقت قلب سلیم است) پرداخته و آن را باعث بینایی چشم دل و گشوده شدن ابوابی از معارف سر به مهر قرآن معرفی فرموده است:
«... پس انسان در آیات شریفه کتاب الهی و در قصص و حکایات آن باید مقصود و نتیجه انسانیه که سعادت است، به دست آورد و چون سعادت، رسیدن به سلامت مطلقه و عالم نور و طریق مستقیم است، انسان باید از قرآن شریف، سبل سلامت و معدن نور مطلق و طریق مستقیم را طلب کند... و چون مدتی چشم دل را به این مقصود افکند و از دیگر امور صرف نظر کرد، چشم دل بینا گردد و حدید شود و تفکر در قرآن برای نفس عادی شود و طرق استفاده بازگردد و ابوابی بر او مفتوح شود که تاکنون نبوده و مطالب و معارفی از قرآن استفاده کند که تاکنون به هیچ وجه نمی کرده.»5
مستند حضرت امام در سخنان فوق، آیه 16 سوره مائده است که می فرماید: «یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم؛ خداوند هرکس را که از خشنودی او پیروی کند، به وسیله آن(قرآن) به راه های سلامت رهنمون می شود و با توفیق خویش، آنان را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون می برد و به راه راست هدایتشان می کند.»
در این آیه، خداوند به کسانی که در راه تحصیل رضای او حرکت می کنند، نوید می دهد که در پرتو آیات روح بخش قرآن به ترتیب سه نعمت عظیم به آنان داده می شود:. 1 هدایت به جاده های سلامت؛. 2خروج از ظلمات به سوی نور؛. 3 هدایت به صراط مستقیم. معلوم می شود که جاده های سلامتی، اعم از سلامت اخلاقی فرد و اجتماع، جاده هایی است که در امتداد به صراط مستقیم ختم می شود و هرچه پوینده راه با تهذیب نفس از بیماری های باطنی و رذایل اخلاقی بیشتر فاصله بگیرد، از ظلمات گناه و شرک دورتر گردیده، به نور مطلق که در طریق مستقیم انسانیت است، نزدیک تر می شود تا جایی که قلب سلیم او تجلیگاه نور مطلق الهی می گردد.
حضرت امام در این باره می فرماید: 6
«چون قوای انسانیه سالم از تصرف شیطانی شد و طریق سلامت را به دست آورد و به کار بست، در هر مرتبه سلامت که حاصل شد، از ظلمتی نجات یابد و قهرا نور ساطع الهی در آن تجلی کند، تا آنکه اگر از جمیع انواع ظلمات که اول آن ظلمات عالم طبیعت است به جمیع شئون آن و آخر آن ظلمت توجه به کثرت است به تمام شئون آن خالص شد، نور مطلق در قلبش تجلی کند و به طریق مستقیم انسانیت که در این مقام، طریق رب است، انسان را هدایت کند: «ان ربی علی صراط مستقیم»7
اما سؤالی که در اینجا می توان مطرح نمود این است که قلب سلیم که از دیدگاه امام خمینی(س) به عنوان مقصد و مقصود قرآن کریم و جلوه گاه نور مطلق معرفی شده، چگونه قلبی است؟

قلب سلیم، سرمایه نجات بخش
قرآن کریم، قلب سلیم را به عنوان سرمایه نجات بخش در روز رستاخیز معرفی نموده و از زبان پیامبر بزرگ خدا، ابراهیم خلیل(ع) فرموده است: «یوم لا ینفع مال و لابنون¤ الا من اتی الله بقلب سلیم؛ (شعراء 89-88) روزی که {در آن} مال و فرزندان سودی نمی بخشد، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید.»
بر طبق این آیه، سرمایه های مهم زندگی دنیا که در رأس آنها اموال و فرزندان هستند، در صورتی که انسان از گوهر گرانبهای قلب سلیم بی بهره باشد، کوچک ترین فایده ای برای او نخواهند داشت؛ چه اینکه اجازه ورود به رواق روح افزای قرب الهی، تنها به کسانی داده می شود که قلبشان خالص و مطهر از آلودگی ها و مزین به انوار توحیدی باشد. به قول سعدی شیرازی:
قلب زر اندود نستانند در بازار حشر
خالصی باید که بیرون آید از آتش سلیم
امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: «القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه قال و کل قلب فیه شرک او شک فهو ساقط؛ 8 قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات می کند، در حالی که غیر از او در آن نباشد. {و} فرمود: و هر قلبی که شرک یا شکی در آن است، فرومایه و بی ارزش می باشد.»
رسول اکرم(ص) نیز در پاسخ به کسی که درباره قلب سلیم پرسیده بود، فرمود: «دین بلاشک و هوی، و عمل بلاسمعه و ریاء؛ 9 {قلب سلیم} دین بدون شک و هوای نفس، و کردار بدون شهرت طلبی و ریاء است.»
امام خمینی(س) با توجه به روایات فوق و نظایر آنها در تعریف قلب سلیم می فرماید: «عبارت از آن قلبی است که در آن غیر خدا نباشد و از شک و شرک خالص باشد.»10
به همین جهت است که قرآن کریم، قلب سلیم را به قهرمان توحید، حضرت ابراهیم(ع) نسبت می دهد؛ چرا که با خلوص نیت و تنها به خاطر جلب رضای پروردگارش با شرک و بت پرستی به مبارزه برخاست: «و ان من شیعته لابراهیم¤ اذ جاء ربه بقلب سلیم¤ اذ قال لابیه و قومه ما ذات تعبدون؛ (صافات 85-83) و از پیروان او (نوح) ابراهیم بود. {به خاطر بیاور} هنگامی را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد؛ زمانی که به پدر (عمویش) و قومش گفت: اینها چیست که می پرستید!»
بنابراین، با عنایت به اینکه «قلب» در اصطلاح قرآن به معنی روح و عقل است، 11 در یک جمع بندی می توان گفت: صاحب قلب سلیم کسی است که روح و عقلش از هرگونه شرک و شک در حیطه عقیده و هرگونه گناه و فساد در مرحله عمل پاک و مبرا باشد.
آری، همان طور که سلامتی قلب ظاهری، باعث سلامتی سایر قوای جسمانی، و بیماری آن سبب بیماری همه اعضای جسم است؛ چرا که قلب، غذا و اکسیژن را به وسیله خون به تمام نقاط بدن می رساند، همین گونه، سلامت و فساد برنامه های زندگی آدمی بازتاب و جلوه ای است از سلامت و فساد عقیده و اخلاق انسان در محدوده قلب باطنی (روح و عقل).
به راستی اگر بوستان سرسبز دل از طوفان های بنیان کن شرک صیانت گردد و از علف هرزه های رذائل نفسانی زدوده شود، انواع میوه های فضائل روحانی در آن پرورش می یابد و نه تنها خود فرد بلکه خانواده و سایر افراد جامعه از آن بهره مند می گردند.
قلب سلیم، نعمتی بزرگ است که نصیب هر کس شود، از تمامی شرک و شک، ریاء و تردید، کفر و نفاق، کینه و حسد، حب دنیا و خلاصه همه آلایش ها پیراسته و پاک می گردد. امام باقر(ع) فرمود: «لا سلامه کسلامه القب؛ 12 هیچ سلامتی همچون سلامتی قلب نیست.» و امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «اذا احب الله عبدا رزقه قلبا سلیما و خلقا قویما؛ 13 هرگاه خدا بنده ای را دوست داشته باشد، به او قلب سلیم و اخلاق استوار {و نیک} روزی می دهد.»
قرآن کریم، اوصاف مختلفی برای قلب ها ذکر نموده که برخی از آنها عبارت اند از: «سخت»، (مائده 13) «ناپاک»، (مائده41) «بیمار»، (بقره6) «مردد»(توبه45) «منحرف»(تحریم4) «متعصب»، (فتح26) «گناهکار»(بقره283) و «مهر خورده»(توبه 87). و در برابر این قلوب، قلب سلیم را مطرح نموده که هیچ یک از این عیوب در آن نیست؛ یعنی همان قلبی که در روایات اهل بیت(ع) «حرم خدا» نامیده شده است. صادق آل عصمت و طهارت(ع) در این باره می فرماید: «القلب حرم الله فلاتسکن حرم الله غیرالله؛ 14 دل، حرم خدا است، پس غیر خدا را در حرم خدا ساکن مکن!»
چون بماند از خلق گردد او یتیم
انس حق را قلب می باید سلیم5 1
همان قلبی که در صورت پاک ماندن می تواند به ملکوت جهان نظر کند و به رؤیت اسرار و حقایق غیبی بنشیند؛ چنان که در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) می خوانیم: «لو لا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا الی الملکوت؛ اگر شیاطین، قلب های فرزندان آدم را احاطه نکنند، می توانند به ملکوت {آسمان و زمین} نظر افکنند.»

امام، صاحب قلب سلیم
به جرأت می توان گفت: امام خمینی(س)، این بزرگ مرد تاریخ معاصر، در پرتو عمل به رهنمودهای قرآن و سنت، و تزکیه و تهذیب نفس به مقصد متعالی قرآن کریم بار یافت و ابراهیم وار در طریق توحید به مبارزه با بت های پوشالی دوران پرداخت و با «قلب سلیم» و بصیرت سرشار از یقین خود پرده های پندار را درید و حجاب های ظلمانی و نورانی را یکی پس از دیگری خرق نمود و با انقطاع از ما سوی الله به لقای محبوب ازلی نایل آمد و روح مطهرش متصل به معدن عظمت رحمانی و معلق به عز قدس الهی گردید.
بارها این فراز از مناجات شعبانیه را از زبان مبارک حضرت امام شنیدیم که: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک؛ 16 خدایا! کمال بریدن به سوی خودت را به من ببخش و دیده دل های ما را به تابش نظرش به سوی خود روشن نما تا دیده های دل، پرده های نور را پاره کند و به سرچشمه عظمت و بزرگواری برسد و ارواح ما به مقام عز قدست آویزان گردد.»
روح خدا، خمینی کبیر(س) در توضیح این دعا، کمال انقطاع و گسستن از غیر خدا را که همان مفهوم «قلب سلیم» است، هدیه ای از جانب حق برای اولیای الهی معرفی نموده و فرموده است: «این کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هرچه و هر کس و پیوستن به او است و گسستن از غیر و این هبه ای الهی است به اولیای خلص پس از صعق17 حاصل از جلال که دنبال گوشه چشم نشان دادن او است... نجوای سری حق با بنده خاص خود صورت نگیرد، مگر پس از صعق اندکاک جبل هستی خود.»18
و به راستی که امام خود مصداق بارز این مناجات گردید که با صعق کامل «انتظار فرج از نیمه خرداد» می کشید و سوار بر براق عشق و یقین، معنابخش آیت «اذ جاء ربه بقلب سلیم»(صافات 84) شد و «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا» از ملت سرافراز ایران اسلامی خداحافظی کرد و چون رودی شفاف و زلال به سوی دریای آرام بخش ابدیت رهسپار گشت و به حق «روح خدا به خدا پیوست.»

پی نوشت ها:
1-الکافی ج2، ص16، ح. 5
2- آداب الصلوه، امام خمینی(س)، ص. 203
3-همچون: نحل44.؛ اعراف176.؛ آل عمران. 190.
4-نورالثقلین، ج1، ص. 350
5- همان، ص. 205
6- آداب الصلوه، صص 203-. 204
7- هود. 65: «به درستی که پروردگار من بر راه راست است.»
8- وسائل الشیعه، ج1، ص 06، ح. 127
9- مستدرک الوسائل، ج1، ص113، ح11.
10-شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی ص. 406
11-تفسیر نمونه، ج91، ص79.
12- تحف العقول ص. 286
13- غررالحکم و درر الکلم ح. 4112
14- بحارالانوار ج 07 ص 52 ح 72
15- مثنوی معنوی دفتر دوم ص 333
16- اقبال الاعمال، ص. 687
17- صعق: بی هوشی ناشی از صدای شدید رعد. در اصطلاح، فناء در حق در مقام تجلی ذاتی است.
18- صحیفه امام، تهران، ج 81، ص 444، نامه به خانم فاطمه طباطبایی.