امام زمان (عج) از دیدگاه امام خمینی (س)
نیمه شعبان، عید منتظران وراثت زمین براى مستضعفان و شکست سلطههاى جبّاران است. نیمه شعبان، افروختن چراغ شوق در دل شیعیان و امید بخشیدن به محرومان است. وقتى نیمه شعبان مىرسد، گلواژههاى «انتظار»، «ظهور»، «فرج»، «حکومت جهانى»، «قسط و عدل»، «دیدار» و «مهدى» مىشکفد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، امام خمینی(س) در سخنرانی های خود در خصوص غیبت حضرت حجت و فراهم کردن زمینه های ظهور فرمایشات بسیاری داشته اند. مطالبی که درادامه امده است بخشی از فرمایشات ان حضرت در مورد امام زمان(عج) است.
1. بقیّة اللَّه؛ انسان کامل
میگویند: والعصر ان الانسان لفی خسر. عصر، انسان کامل است، امام زمان(ع) است؛ یعنی عصارهی همهی موجودات. قسم به عصارهی همهی موجودات؛ یعنی قسم به انسان کامل.(1)
عصر، هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی(ع) باشد یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرمصلی الله علیه وآله وسلم و ائمه هدیعلیهم السلام و در عصر ما حضرت مهدی(ع) است. قسم به عصارهی موجودات عصر، فشردهی موجودات، آنکه فشردهی همهی عوالم است. یک نسخه است، نسخهی تمام عالم. همهی عالم در این موجود، در این انسان کامل عصاره شده است و خدا به این عصاره قسم میخورد.(2)
حضرت مهدی(ع)، ابعاد مختلفه دارد که آنچه که برای بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست.(3)
پیغمبر میخواست همهی مردم را علی بن ابی طالب(ع) کند، ولی نمیشد و اگر بعثت، هیچ ثمرهای نداشت الاّ وجود علی بن ابیطالب(ع) و وجود امام زمان(ع)، این هم توفیق بسیار بزرگی بود. اگر خدای تبارک و تعالی، پیغمبر را مبعوث میکرد برای ساختن یک چنین انسانهای کامل، سزاوار بود. لکن آن ها میخواستند که همه، آن طوری بشوند، آن توفیق حاصل نشد.(4)
ماه شعبان، شب نیمهی شعبان دارد که تالی لیلة القدر است. ماه رمضان، مبارک است، برای این که لیلة القدر دارد. و ماه شعبان، مبارک است برای این که نیمهی شعبان دارد. ماه رمضان مبارک است، برای این که نزول وحی در او شده است یا به عبارت دیگر؛ معنویت رسول خدا،صلی الله علیه وآله وحی را نازل کرده است. و ماه شعبان معظم است برای این که ماه ادامهی همان معنویات ماه رمضان است. این ماه مبارک رمضان، جلوهی لیلة القدر است که تمام حقایق و معانی در او جمع است. و ماه شعبان، ماه امامان است که ادامهی همان است. در ماه مبارک رمضان، مقام رسول اکرمصلی الله علیه وآله وسلم به ولایت کلی الهی، بالاصالة تمام برکات را در این جهان بسط داده است و ماه شعبان، که ماه امامان است، به برکت ولایت مطلقه، به تبع رسول اللَّهصلی الله علیه وآله وسلم همان معانی را ادامه میدهد...
همان طوری که رسول اکرمصلی الله علیه وآله وسلم به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی(ع) نیز، همان طور حاکم بر جمیع موجودات است. آن، خاتم رسل است و این، خاتم ولایت. آن، خاتم ولایت کلی بالاصالة است و این، خاتم ولایت کلی به تبعیت است.(5)
ماه مبارک رمضان که ماهی مبارک است، ممکن است برای این باشد که ماهی است که ولیّ اعظم، یعنی رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم واصل شده و بعد از وصول، ملایکه را و قرآن را نازل کرده است. به قدرت او، ملایکه نازل میشوند. به قدرت ولیّ اعظم است که قرآن نازل میشود و ملایک نازل میشوند. ولیّ اعظم، به حقیقت قرآن میرسد در ماه مبارک و شب قدر و پس از رسیدن، متنزّل میکند به وسیلهی ملایکه - که همه تابع او هستند - قرآن شریف را، تا به حدی که برای مردم بگوید. قرآن در حد ما نیست، در حد بشر نیست. قرآن، سرّی است بین حق و ولیّ اللَّه اعظم که رسول خداست، به تبع او نازل میشود تا میرسد به این جایی که به صورت حروف و کتاب در میآید که ما هم از آن استفادهی ناقص میکنیم. و اگر سرّ ((لیلة القدر)) و سرّ ((نزول ملایکه)) در شبهای قدر - که الآن هم برای ولیّ اللَّه اعظم حضرت صاحب(ع) این معنا امتداد دارد - سرّ این ها را ما بدانیم، همهی مشکلات ما آسان میشود.(6)
...ذوات مطهرهی معصومین از رسول خداصلی الله علیه وآله تا حجت عصر (عجلاللَّه فرجه) که مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی و اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفصیلاند.(7)
من خیلی ناراحت میشوم از این که مثلاً امام عصر(ع) را میگویند: سلطان السلاطین، خلیفة اللَّه است.(8)
مقام مقدس ولیّ اللَّه اعظم و بقیة اللَّه فی ارضه ارواحنا لِمَقدَمِهِ الفداء که واسطهی فیض و عنایات حق تعالی است.(9)
از پیغمبر گرفته تا امام عصرعلیهم السلام همه از گناه میترسیدند. گناه آنها غیر اینی است که من و شما داریم. آن ها یک عظمتی را ادراک میکردند که توجه به کثرت، از گناهان کبیره است پیش آنها.(10)
2. عرضهی اعمال بر امام زمان(عج)
تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامهی اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه میشود. امام زمان(ع) مراقب ما هستند.(11)
توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان(ع) عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملایکة اللَّه یک قدری سرافکنده بشوند که، اینها شیعههای من هستند. اینها دوستان من هستند و برخلاف مقاصد خدا عمل کردند. رییس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رییس منفعل میشود.(12)
طوری باشد که نامهها وقتی عرضه میشود، ایشان را متأثر نکند.(13)
خلاف ما برای امام زمان(ع) سرشکستگی دارد. دفاتر را وقتی بردند خدمت ایشان و ایشان دید شیعههای او (خوب، ما شیعهی او هستیم)، شیعهی او دارد این کار را میکند، امام زمان(ع) سرشکسته میشود. بیدار بشوید که مسأله خطرناک است و خطر هم خطر شخص نیست، خطر ملت نیست، خطر اسلام است.(14)
قبل از اینکه این نامهی اعمال ما به پیشگاه خدا و قبل از آن به پیشگاه امام زمان(ع) برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامهی اعمالمان.(15)
وقتی نامههای ما را بردند پیش امام زمان(ع) (در روایات است که هر هفته میبرند، هفتهای دو دفعه). وقتی که میبرند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم. ما آن طور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم.(16)
گر یک وقت، نامهی عمل یک روحانی را بردند و به امام زمان(ع) دادند و آن ملایکة اللّهی که بردند و نامه را دادند، بگویند: این هم روحانی شما، این ها پاسداران اسلام شماهستند؟ و امام زمان(ع) خجالت بکشد، نعوذ باللَّه. او علاقه دارد به شما. شما ببینید اگر این آقا، خودشان خیلی منزه است، از پسرشان یک چیزی صادر بشود، خودشان سرافکنده میشوند. اگر از خادمشان یک چیزی صادر بشود، خودشان سرافکنده میشوند. ما همه خادم هستیم. از ما توقع هست. از شما توقع هست.(17)
من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان(ع) پیش خدا شرمنده بشود. اینها شیعهی تو هستند این کار را میکنند! نکند یک وقت خدای نخواسته، یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشتههای ملایکةاللهی که مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی، رقیب دارد و مراقبت میشود. ذرههایی که بر قلبهای شما میگذرد، رقیب دارد. چشم ما رقیب دارد. گوش ما رقیب دارد. زبان ما رقیب دارد. قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت میکنند این ها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان(ع) یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان(ع) باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان.(18)
3. کسب رضایت حضرت بقیة اللَّه (عج)
رهبر همهی شما و همهی ما، وجود مبارک بقیة اللَّه(ع) است و باید ماها و شماها طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست، به دست بیاوریم.(19)
من امیدوارم که همهی خواهرها و برادرها و همهی قشرهای این ملت و همهی ما، از خدمتگزاران به اسلام و ولیّ عصر(ع) باشیم. ما در یک مملکتی هستیم که مملکت ولیّ عصر(ع) است و وظیفهی آنهایی که در مملکت ولیّ عصر(ع) زندگی میکنند، یک وظیفهی سنگین است. نمیتوانیم ما لفظاً بگوییم ما در زیر پرچم ولیّ عصر(ع) هستیم و عملاً توی آن مسیر نباشیم، چنان چه نمیتوانیم بگوییم که ما، جمهوری اسلامی داریم و عملاً آن طور نباشیم، اسلامی نباشیم.( 20)
4. انتظار یعنی مقابله با ظلم
در بعضی روایات که من حالا نمیدانم صحت و سقمش را، هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مؤمنین در حال انتظار، اسلحه هم داشته باشند. اسلحهی مهیّا، نه این که اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر. اسلحه داشته باشند برای این که با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است. نهی از منکر است. به همهی ما تکلیف است که باید مقابله کنیم با این دستگاههای ظالم، خصوصاً دستگاههایی که با اساس مخالفند.(21)
ما منتظران مقدم مبارکش، مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولیّ عصر(ع) حاکم کنیم و از تفرقه و نفاق و دغلبازی بپرهیزیم و رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم.(22)
امیدوارم که ما همه جزء هیأت قائمیه باشیم و همه به آن وظایفی که اسلام، قرآن، تحت لوای حضرت صاحب(ع) برای ما تعیین فرمودهاند، عمل کنیم و صورتها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی حقیقی.
شاید این وصفی که برای حضرت صاحب(ع) ذکر شده است، دنبال همین آیه شریفه که میفرماید: قل ا ِنّما ا َعِظُکُم بِواحِدة أن تَقوموا لِلّه مثنی و فرادی، دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم. قیام واحد که بالاترین قیام، همان قیام آن شخص واحد است. و همهی قیامها باید دنبال آن قیام باشد و قیام للّه باشد. خدای تبارک و تعالی میفرماید که: قل انّما اعظکم بواحدة. به امت بگو که فقط من یک موعظه دارم به شما و آن موعظه این است که، قیام کنید و قیام لِلّه باشد. قیام لِلّه کنید. البته آن حضرت قیام لِلّه میفرمایند و آن لِلّهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست، برای دیگران نیست. لکن شیعههای بزرگوار آن حضرت هم باید پیروی از او بکنند در اینکه قیام کنند لِلّه، برای خدا.(23)
امید آن است که مسلمانان و مستضعفان جهان به پاخیزند و داد خود را از مستکبران بگیرند و مقدّمات فرج آل محمد صلّی اللَّه علیه و آله را فراهم نمایند.(24)
ان شاءاللَّه، اسلام را به آن طور که هست، در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند و دنیا، دنیای اسلام باشد و زور و ظلم و جور از دنیا بر طرف بشود و مقدّمه باشد برای ظهور ولیّ عصر ارواحنا له الفداء.(25)
این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمیشود. بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست.(26)
فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را همچو بکنیم که مهیّا بشود عالم، برای آمدن حضرت(ع).(27)
5. لزوم حکومت اسلامی در دوران غیبت کبری
اکنون که دوران غیبت امام(ع) پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم میآید. عقل هم به ما حکم میکند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند، بتوانیم جلوگیری کنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم.(28)
از غیبت صغری تا کنون که هزار و چند صد سال میگذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد، و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند، در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ و هر که هر کاری خواست بکند؟ هرج و مرج است؟!
قوانینی که پیغمبر اسلامصلی الله علیه وآله در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن، بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید، فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا، اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری، اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟
اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتراز اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ کس نمیتواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی دفاع کنیم یا امروز مالیات و جزیه و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود، قانون کیفری اسلام و دیات و قصاص باید تعطیل شود.(29)
اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دورهی غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این که اسلام، تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟
معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بیحالی، دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند؟ و ما اگر کارهای آنها را امضاء نکنیم، رد نمیکنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا این که حکومت لازم است و اگر خدا، شخص معینی را برای حکومت در دورهی غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب(ع) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است.(30)
نگویید بگذار تا امام زمان(ع) بیاید. شما نماز را هیچ وقت میگذارید تا وقتی که امام زمان(ع) آمد، بخوانید؟ حفظ اسلام واجبتر از نماز است. منطق حاکم خمین را نداشته باشید که میگفت: ((باید معاصی را رواج داد تا امام زمان(ع) بیاید. اگر معصیت رواج پیدا نکند، حضرت ظهور نمیکند!)) اینجا ننشینید فقط مباحثه کنید، بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید. حقایق را نشر دهید، جزوه بنویسید و منتشر کنید. البته، مؤثر خواهد بود. من تجربه کردهام که تأثیر دارد.(31)
از همه شکنندهتر، شعار گمراهکنندهی ((حکومت قبل از ظهور امام زمان(ع) باطل است)) و هزاران ((اِن قلت)) دیگر، مشکلات بزرگ و جانفرسایی بود که نمیشد با نصیحت و مبارزهی منفی و تبلیغات، جلوی آنها را گرفت. تنها راه حل، مبارزه و ایثار و خون بود که خداوند، وسیلهاش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد، سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک میشد، آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.(32)
6. انقلاب اسلامی، مقدمهی نهضت جهانی حضرت ولیّ عصر (عج)
انقلاب مردم ایران، نقطهی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجّت - ارواحنا فداه - است که خداوند بر همهی مسلمانان و جهانیان منّت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.(33)
ما امروز دورنمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش میبینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیهی روشن است و وعدهی خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر مینماید. گویی جهان مهیّا میشود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکّه معظّمه، و کعبهی آمال محرومان و حکومت مستضعفان.(34)
این کشوری که کشور ائمهی هدی و کشور صاحب الزمان(ع) است، باید کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد ،قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را انشاءاللَّه به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان میگذرد،جلوگیری کند.(35)
من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم، و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولیّ عصر(ع) است.(36)
ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همهی ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت، صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدیصلی الله علیه وآله است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی، مصلح کل و امامت مطلق حق، امام زمان - ارواحنا فداه - هموار میکنیم.(37)
اگر این جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام آنچنان منزوی خواهد شد که تا آخرِ ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند کند.(38)
تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان - ارواحنا فداه - را مفید و راهگشا میدانستند. امروز از این که در گوشهای خلاف شرعی که هرگز خواست مسؤولین نیست، رخ میدهد، فریاد وا اسلاما سر میدهند! دیروز حجتیهایها، مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحهی مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمهی شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند.(39)
7. مهیّا شدن برای ظهور
ما باید در اینطور روزها و در اینطور ایام اللَّه توجه کنیم که خودمان را مهیّا کنیم از برای آمدن آن حضرت. من نمیتوانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمیتوانم بگویم که شخص اول است، برای این که دومی در کار نیست. ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الاّ همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر و ما باید خودمان را مهیّا کنیم از برای این که اگر چنانچه موفق شدیم انشاءاللَّه به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاههایی که الآن به کار گرفته شدهاند در کشور ما، امیدوارم که در سایر کشورها هم توسعه پیدا بکند. باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیّا کنند برای ملاقات حضرت مهدی(ع).(40)
8. اصلاحات مصلح موعود
مکتب ولیّ امر را به آن توجه کنید که، برای تعلیم و تربیت این انسان است که از حدّ حیوانیت برسانَدَش به حدّ انسانیت و رشد انسانی پیدا کند و تربیتهای انسانی پیدا کند و تعلیمات، تعلیمات صحیح باشد.(41)
ولیّ عصر - ارواحنا له الفداء - که او تا ازل احیاء میکند دین خدای تبارک و تعالی را.(42)
دنیا علیل است. سران همه کشورها، الاّ انگشت شمار، نمیتوانم بگویم این یکی دوتا، سه تا، سران همهی اینها، مردم را مسموم کردهاند و افکار ملتهای خودشان را مسموم کردهاند و علیل کردهاند ملتهای خودشان را. آنقدر تحقیر کردهاند از این ملتها، آنقدر اینها را در فشار اقتصادی قرار دادهاند و آنقدر این بیچارهها زحمت کشیدند و زحمتهایشان را دیگران به غارت بردند، که علیل شدند. افکارشان از بین رفته است. یکی میخواهد که بیاید احیاء کند این افکار را. و من امیدوارم که انشاءاللَّه حضرت بقیّة اللَّه(ع) زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر، با آن دم مسیحایی خود، اصلاح کنند اینها را.(43)
مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر میدهد و بشریت را به توحید میخواند.(44)
حکومت جور بسته بشود و از بین برود. معروف در کار باشد. منکرات از بین بروند. حضرت صاحب(ع) - ارواحنا فداه - هم که تشریف میآورند، برای همین معناست.(45)
آن کاری که لشکر امام زمان(ع) باید بکند، با آن کاری که لشکر طاغوت میکرد، فرق دارد. همانطوری که خود امام زمان(ع) با طاغوت فرق داشت. آن، حکومت جور بود و این، حکومت عدل. آن، حکومت طاغوت بود و این، حکومت خدا. (46)
9. فقها؛ حجت امام بر مردم
اسحاق بن یعقوب، نامهای برای حضرت ولیّ عصرعلیه السلام مینویسد و از مشکلاتی که برایش رخ داده، سؤال میکند و محمد بن عثمان عمری - نمایندهی آن حضرت - نامه را میرساند. جواب نامه به خط مبارک صادر میشود که ... در حوادث و پیش آمدها به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم .....(47)
فقها از طرف امامعلیه السلام حجت بر مردم هستند.(48)
ولایت فقیه همان ولایت فقیه رسول اللَّهصلی الله علیه وآله وسلم است. قضیهی ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسولاللَّهصلی الله علیه وآله وسلم است و اینها از ولایت رسولاللَّهصلی الله علیه وآله وسلم هم میترسند. (49)
روحانیون با هم باید باشند. اینها همه لشکر امام زمانعلیه السلام هستند.(50)
اینکه این نماینده، یعنی مدّعای نمایندگی از طرف امام زمانعلیه السلام و اسلام دارد، نمایندهی امام زمانعلیه السلام اگر خدای نخواسته یک قدمی کج بردارد، این اسباب این میشود که مردم به روحانیت بدبین بشوند. بدبین شدن به روحانیت و شکست روحانیت، شکست اسلام است. آن که حفظ کرده تا حالا اسلام را، این طبقه بوده و اگر در این طبقه، شخصی یا اشخاصی پیدا بشود که برخلاف مصالح اسلام خدای نخواسته عمل بکند، جرمی است که از آدمکشی بدتر است. جرمی است که از همهی معاصی بدتر؛ برای این که جرم صادر میشود از کسی که آبروی یک روحانیت را از بین میبرد و آنهایی که غافل هستند از اسلام، گاهی وقتها برمیگرداند، این، اینطور نیست که وارد شده است که اگر چنانچه عالِم فاسد بشود، عالَم فاسد میشود. برای این که عالِم /نماینده/ به حسب ظاهر، نمایندهی امام است.(51)
10 - دعا
خداوندا!.... دعای خیر حضرت بقیّةاللَّه - ارواحنا فداه - را شامل حالمان گردان.(52)
امید است آفتاب درخشان اسلام بر جهانیان نورافشاند و مقدمات ظهور منجی بشریت را فراهم آورد.((و ما ذلک علی اللَّه بعزیز)).(53)
خداوندا! تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیة اللَّه - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسیدن به خودت، جبران فرما.(54)
ما را موفق کند که به لقای جمال مبارک امام زمانعلیه السلام موفق بشویم.(55)
و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که، ما بتوانیم به این مقصدی که مقصد انبیاست، برسیم و ما ان شاءاللَّه با هم باشیم و این قافله را با هم به منزل برسانیم و این امانت را به صاحب امانت، رد کنیم.(56)
پینوشتها:
1) صحیفهی نور، ج 7، ص 225.
2) همان، ج 12، صص 170 - 171.
3) همان، ج 20، ص 83.
4) همان، ج 12، ص 171.
5) صحیفهی امام، ج 20، ص 249.
6) صحیفهی نور، ج 19، صص 171 - 172.
7) آداب الصلوة، صص 203 - 204.
8) صحیفهی نور، ج 8، ص 149.
9) همان، ج 17، ص 199.
10) همان، ج 20، ص 87.
11) همان، ج 18، صص 17 - 18.
12) همان، ج 12، ص 128.
13) همان، ج 12، ص 224.
14) همان، ج 8، ص 14.
15) همان، ج 1، ص 33.
16) همان، ج 8، ص 149.
17) همان، ج 7، صص 252 - 253.
18) همان، ج 7، ص 267.
19) همان، ج 14، ص 94.
20) همان، ج 8، ص 61.
21) همان، ج 9، ص 101.
22) همان، ج 15، ص 22.
23) همان، ج 7، ص 36.
24) همان، ج 19، ص 5.
25) همان، ج 15، ص 170.
26) همان، ج 19، ص 154.
27) همان، ج 20، ص 199.
28) همان، ص 30.
29) همان، صص 62 - 63.
30) همان، ص 87.
31) صحیفهی نور، ج 21، ص 88.
32) صحیفهی نور، ج 21، ص 108.
33) همان، ج 18، ص 11.
34) همان، ج 14، ص 195.
35) همان، ج 12، ص 175.
36) همان، ج 20، ص 132.
37) همان، ج 16، ص 93.
38) همان، ج 21، ص 93.
39) همان، ج 12، صص 208 - 209.
40) همانج 8، ص 94.
41) همان، ج 21، ص 106.
42) همان، ج 17، ص 49.
43) همان، ج 18، ص 88.
44) همان، ج 20، ص 190.
45) همان، ج 11، ص 135.
46) همان، ص 106.
47) صحیفهی نور، ج 10، ص 26.
48) همان، ج 5، ص 166.
49) همان، ج 11، ص 6.
50) همان، ج 20، ص 62.
51) همان، ج 19، ص 101.
52) همان، ج 20، ص 241.
53) همان، ج 19، ص 161.
54) همان، ج 19، ص 134.
55) همان، ج 19، ص 11.
56) همان، ج 19، ص 264.