امام زمان (عج) از دیدگاه امام خمینی (س)

 نیمه شعبان، عید منتظران وراثت زمین براى مستضعفان و شکست سلطه‏هاى جبّاران است. نیمه شعبان، افروختن چراغ شوق در دل شیعیان و امید بخشیدن به محرومان است. وقتى نیمه شعبان مى‏رسد، گلواژه‏هاى «انتظار»، «ظهور»، «فرج»، «حکومت جهانى»، «قسط و عدل»، «دیدار» و «مهدى» مى‏شکفد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، امام خمینی(س) در سخنرانی های خود در خصوص غیبت حضرت حجت و فراهم کردن زمینه های ظهور فرمایشات بسیاری داشته اند. مطالبی که درادامه امده است بخشی از فرمایشات ان  حضرت در مورد امام زمان(عج) است.

  1. بقیّة اللَّه؛ انسان کامل‏


 می‏گویند: والعصر ان الانسان لفی خسر. عصر، انسان کامل است، امام زمان(ع) است؛ یعنی عصاره‏ی همه‏ی موجودات. قسم به عصاره‏ی همه‏ی موجودات؛ یعنی قسم به انسان کامل.(1)


 عصر، هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی(ع) باشد یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه هدی‏علیهم السلام و در عصر ما حضرت مهدی(ع) است. قسم به عصاره‏ی موجودات عصر، فشرده‏ی موجودات، آن‏که فشرده‏ی همه‏ی عوالم است. یک نسخه است، نسخه‏ی تمام عالم. همه‏ی عالم در این موجود، در این انسان کامل عصاره شده است و خدا به این عصاره قسم می‏خورد.(2)


 حضرت مهدی(ع)، ابعاد مختلفه دارد که آن‏چه که برای بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست.(3)


 پیغمبر می‏خواست همه‏ی مردم را علی بن ابی طالب(ع) کند، ولی نمی‏شد و اگر بعثت، هیچ ثمره‏ای نداشت الاّ وجود علی بن ابی‏طالب(ع) و وجود امام زمان(ع)، این هم توفیق بسیار بزرگی بود. اگر خدای تبارک و تعالی، پیغمبر را مبعوث می‏کرد برای ساختن یک چنین انسان‏های کامل، سزاوار بود. لکن آن ها می‏خواستند که همه، آن طوری بشوند، آن توفیق حاصل نشد.(4)


 ماه شعبان، شب نیمه‏ی شعبان دارد که تالی لیلة القدر است. ماه رمضان، مبارک است، برای این که لیلة القدر دارد. و ماه شعبان، مبارک است برای این که نیمه‏ی شعبان دارد. ماه رمضان مبارک است، برای این که نزول وحی در او شده است یا به عبارت دیگر؛ معنویت رسول خدا،صلی الله علیه وآله وحی را نازل کرده است. و ماه شعبان معظم است برای این که ماه ادامه‏ی همان معنویات ماه رمضان است. این ماه مبارک رمضان، جلوه‏ی لیلة القدر است که تمام حقایق و معانی در او جمع است. و ماه شعبان، ماه امامان است که ادامه‏ی همان است. در ماه مبارک رمضان، مقام رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم به ولایت کلی الهی، بالاصالة تمام برکات را در این جهان بسط داده است و ماه شعبان، که ماه امامان است، به برکت ولایت مطلقه، به تبع رسول اللَّه‏صلی الله علیه وآله وسلم همان معانی را ادامه می‏دهد...


 همان طوری که رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی(ع) نیز، همان طور حاکم بر جمیع موجودات است. آن، خاتم رسل است و این، خاتم ولایت. آن، خاتم ولایت کلی بالاصالة است و این، خاتم ولایت کلی به تبعیت است.(5)


 ماه مبارک رمضان که ماهی مبارک است، ممکن است برای این باشد که ماهی است که ولیّ اعظم، یعنی رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم واصل شده و بعد از وصول، ملایکه را و قرآن را نازل کرده است. به قدرت او، ملایکه نازل می‏شوند. به قدرت ولیّ اعظم است که قرآن نازل می‏شود و ملایک نازل می‏شوند. ولیّ اعظم، به حقیقت قرآن می‏رسد در ماه مبارک و شب قدر و پس از رسیدن، متنزّل می‏کند به وسیله‏ی ملایکه - که همه تابع او هستند - قرآن شریف را، تا به حدی که برای مردم بگوید. قرآن در حد ما نیست، در حد بشر نیست. قرآن، سرّی است بین حق و ولیّ اللَّه اعظم که رسول خداست، به تبع او نازل می‏شود تا می‏رسد به این جایی که به صورت حروف و کتاب در می‏آید که ما هم از آن استفاده‏ی ناقص می‏کنیم. و اگر سرّ ((لیلة القدر)) و سرّ ((نزول ملایکه)) در شب‏های قدر - که الآن هم برای ولیّ اللَّه اعظم حضرت صاحب(ع) این معنا امتداد دارد -  سرّ این ها را ما بدانیم، همه‏ی مشکلات ما آسان می‏شود.(6)

  ...ذوات مطهره‏ی معصومین از رسول خداصلی الله علیه وآله تا حجت عصر (عجل‏اللَّه فرجه) که مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی و اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفصیل‏اند.(7)

 من خیلی ناراحت می‏شوم از این که مثلاً امام عصر(ع) را می‏گویند: سلطان السلاطین، خلیفة اللَّه است.(8)

 مقام مقدس ولیّ اللَّه اعظم و بقیة اللَّه فی ارضه ارواحنا لِمَقدَمِهِ الفداء که واسطه‏ی فیض و عنایات حق تعالی است.(9)


 از پیغمبر گرفته تا امام عصرعلیهم السلام همه از گناه می‏ترسیدند. گناه آن‏ها غیر اینی است که من و شما داریم. آن ها یک عظمتی را ادراک می‏کردند که توجه به کثرت، از گناهان کبیره است پیش آن‏ها.(10)


 

 2. عرضه‏ی اعمال بر امام زمان(عج)

 تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه‏ی اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه می‏شود. امام زمان(ع) مراقب ما هستند.(11)

 توجه داشته باشید که در کارهای‏تان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان(ع) عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملایکة اللَّه یک قدری سرافکنده بشوند که، این‏ها شیعه‏های من هستند. این‏ها دوستان من هستند و برخلاف مقاصد خدا عمل کردند. رییس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رییس منفعل می‏شود.(12)


 طوری باشد که نامه‏ها وقتی عرضه می‏شود، ایشان را متأثر نکند.(13)


 خلاف ما برای امام زمان(ع) سرشکستگی دارد. دفاتر را وقتی بردند خدمت ایشان و ایشان دید شیعه‏های او (خوب، ما شیعه‏ی او هستیم)، شیعه‏ی او دارد این کار را می‏کند، امام زمان(ع) سرشکسته می‏شود. بیدار بشوید که مسأله خطرناک است و خطر هم خطر شخص نیست، خطر ملت نیست، خطر اسلام است.(14)


 قبل از این‏که این نامه‏ی اعمال ما به پیشگاه خدا و قبل از آن به پیشگاه امام زمان(ع) برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامه‏ی اعمال‏مان.(15)


 وقتی نامه‏های ما را بردند پیش امام زمان(ع) (در روایات است که هر هفته می‏برند، هفته‏ای دو دفعه). وقتی که می‏برند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم. ما آن طور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم.(16)

 

 گر یک وقت، نامه‏ی عمل یک روحانی را بردند و به امام زمان(ع) دادند و آن ملایکة اللّهی که بردند و نامه را دادند، بگویند: این هم روحانی شما، این ها پاسداران اسلام شماهستند؟ و امام زمان(ع) خجالت بکشد، نعوذ باللَّه. او علاقه دارد به شما. شما ببینید اگر این آقا، خودشان خیلی منزه است، از پسرشان یک چیزی صادر بشود، خودشان سرافکنده می‏شوند. اگر از خادم‏شان یک چیزی صادر بشود، خودشان سرافکنده می‏شوند. ما همه خادم هستیم. از ما توقع هست. از شما توقع هست.(17)

 من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان(ع) پیش خدا شرمنده بشود. این‏ها شیعه‏ی تو هستند این کار را می‏کنند! نکند یک وقت خدای نخواسته، یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشته‏های ملایکةاللهی که مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی، رقیب دارد و مراقبت می‏شود. ذره‏هایی که بر قلب‏های شما می‏گذرد، رقیب دارد. چشم ما رقیب دارد. گوش ما رقیب دارد. زبان ما رقیب دارد. قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می‏کنند این ها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان(ع) یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان(ع) باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان.(18)

 3. کسب رضایت حضرت بقیة اللَّه (عج)

 رهبر همه‏ی شما و همه‏ی ما، وجود مبارک بقیة اللَّه(ع) است و باید ماها و شماها طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست، به دست بیاوریم.(19)

 من امیدوارم که همه‏ی خواهرها و برادرها و همه‏ی قشرهای این ملت و همه‏ی ما، از خدمت‏گزاران به اسلام و ولیّ عصر(ع) باشیم. ما در یک مملکتی هستیم که مملکت ولیّ عصر(ع) است و وظیفه‏ی آن‏هایی که در مملکت ولیّ عصر(ع) زندگی می‏کنند، یک وظیفه‏ی سنگین است. نمی‏توانیم ما لفظاً بگوییم ما در زیر پرچم ولیّ عصر(ع) هستیم و عملاً توی آن مسیر نباشیم، چنان چه نمی‏توانیم بگوییم که ما، جمهوری اسلامی داریم و عملاً آن طور نباشیم، اسلامی نباشیم.( 20)

 

 4. انتظار یعنی مقابله با ظلم‏

 در بعضی روایات که من حالا نمی‏دانم صحت و سقمش را، هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مؤمنین در حال انتظار، اسلحه هم داشته باشند. اسلحه‏ی مهیّا، نه این که اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر. اسلحه داشته باشند برای این که با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است. نهی از منکر است. به همه‏ی ما تکلیف است که باید مقابله کنیم با این دستگاه‏های ظالم، خصوصاً دستگاه‏هایی که با اساس مخالفند.(21)

 ما منتظران مقدم مبارکش، مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولیّ عصر(ع) حاکم کنیم و از تفرقه و نفاق و دغل‏بازی بپرهیزیم و رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم.(22)

 امیدوارم که ما همه جزء هیأت قائمیه باشیم و همه به آن وظایفی که اسلام، قرآن، تحت لوای حضرت صاحب(ع) برای ما تعیین فرموده‏اند، عمل کنیم و صورت‏ها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی حقیقی.

 شاید این وصفی که برای حضرت صاحب(ع) ذکر شده است، دنبال همین آیه شریفه که می‏فرماید: قل ا ِنّما ا َعِظُکُم بِواحِدة أن تَقوموا لِلّه مثنی‏ و فرادی‏، دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم. قیام واحد که بالاترین قیام، همان قیام آن شخص واحد است. و همه‏ی قیام‏ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام للّه باشد. خدای تبارک و تعالی می‏فرماید که: قل انّما اعظکم بواحدة. به امت بگو که فقط من یک موعظه دارم به شما و آن موعظه این است که، قیام کنید و قیام لِلّه باشد. قیام لِلّه کنید. البته آن حضرت قیام لِلّه می‏فرمایند و آن لِلّهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست، برای دیگران نیست. لکن شیعه‏های بزرگوار آن حضرت هم باید پیروی از او بکنند در این‏که قیام کنند لِلّه، برای خدا.(23)

 امید آن است که مسلمانان و مستضعفان جهان به پاخیزند و داد خود را از مستکبران بگیرند و مقدّمات فرج آل محمد صلّی اللَّه علیه و آله را فراهم نمایند.(24)

  ان شاءاللَّه، اسلام را به آن طور که هست، در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند و دنیا، دنیای اسلام باشد و زور و ظلم و جور از دنیا بر طرف بشود و مقدّمه باشد برای ظهور ولیّ عصر ارواحنا له الفداء.(25)

 این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی‏شود. بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست.(26)

 فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را هم‏چو بکنیم که مهیّا بشود عالم، برای آمدن حضرت(ع).(27)

 

5. لزوم حکومت اسلامی در دوران غیبت کبری‏

 اکنون که دوران غیبت امام(ع) پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم می‏آید. عقل هم به ما حکم می‏کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند، بتوانیم جلوگیری کنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم.(28)

 از غیبت صغری‏ تا کنون که هزار و چند صد سال می‏گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد، و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند، در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ و هر که هر کاری خواست بکند؟ هرج و مرج است؟!


 قوانینی که پیغمبر اسلام‏صلی الله علیه وآله در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن، بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید، فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا، اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری‏، اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟


 اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتراز اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ کس نمی‏تواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی دفاع کنیم یا امروز مالیات و جزیه و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود، قانون کیفری اسلام و دیات و قصاص باید تعطیل شود.(29)


 اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره‏ی غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمی‏خواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این که اسلام، تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟


 معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بی‏حالی، دست روی دست بگذاریم که هر کاری می‏خواهند بکنند؟ و ما اگر کارهای آن‏ها را امضاء نکنیم، رد نمی‏کنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا این که حکومت لازم است و اگر خدا، شخص معینی را برای حکومت در دوره‏ی غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب(ع) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است.(30)


 نگویید بگذار تا امام زمان(ع) بیاید. شما نماز را هیچ وقت می‏گذارید تا وقتی که امام زمان(ع) آمد، بخوانید؟ حفظ اسلام واجب‏تر از نماز است. منطق حاکم خمین را نداشته باشید که می‏گفت: ((باید معاصی را رواج داد تا امام زمان(ع) بیاید. اگر معصیت رواج پیدا نکند، حضرت ظهور نمی‏کند!)) این‏جا ننشینید فقط مباحثه کنید، بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید. حقایق را نشر دهید، جزوه بنویسید و منتشر کنید. البته، مؤثر خواهد بود. من تجربه کرده‏ام که تأثیر دارد.(31)


 از همه شکننده‏تر، شعار گمراه‏کننده‏ی ((حکومت قبل از ظهور امام زمان(ع) باطل است)) و هزاران ((اِن قلت)) دیگر، مشکلات بزرگ و جان‏فرسایی بود که نمی‏شد با نصیحت و مبارزه‏ی منفی و تبلیغات، جلوی آن‏ها را گرفت. تنها راه حل، مبارزه و ایثار و خون بود که خداوند، وسیله‏اش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد، سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می‏شد، آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.(32)


 

6. انقلاب اسلامی، مقدمه‏ی نهضت جهانی حضرت ولیّ عصر (عج)

 انقلاب مردم ایران، نقطه‏ی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم‏داری حضرت حجّت - ارواحنا فداه - است که خداوند بر همه‏ی مسلمانان و جهانیان منّت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.(33)


 ما امروز دورنمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش می‏بینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیه‏ی روشن است و وعده‏ی خداوند تعالی را نزدیک و نزدیک‏تر می‏نماید. گویی جهان مهیّا می‏شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکّه معظّمه، و کعبه‏ی آمال محرومان و حکومت مستضعفان.(34)


 این کشوری که کشور ائمه‏ی هدی‏ و کشور صاحب الزمان(ع) است، باید کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد ،قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را ان‏شاءاللَّه به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان می‏گذرد،جلوگیری کند.(35)


 من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم، و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولیّ عصر(ع) است.(36)


 ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه‏ی ستم‏گران را در کشورهای اسلامی می‏شکنیم و با صدور انقلاب‏مان که در حقیقت، صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی‏صلی الله علیه وآله است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان‏خواران خاتمه می‏دهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی، مصلح کل و امامت مطلق حق، امام زمان - ارواحنا فداه - هموار می‏کنیم.(37)


 اگر این جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام آن‏چنان منزوی خواهد شد که تا آخرِ ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند کند.(38)

 تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان - ارواحنا فداه - را مفید و راه‏گشا می‏دانستند. امروز از این که در گوشه‏ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسؤولین نیست، رخ می‏دهد، فریاد وا اسلاما سر می‏دهند! دیروز حجتیه‏ای‏ها، مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه‏ی مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه‏ی شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‏تر از انقلابیون شده‏اند.(39)

 7. مهیّا شدن برای ظهور

 ما باید در این‏طور روزها و در این‏طور ایام اللَّه توجه کنیم که خودمان را مهیّا کنیم از برای آمدن آن حضرت. من نمی‏توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگ‏تر از این است. نمی‏توانم بگویم که شخص اول است، برای این که دومی در کار نیست. ایشان را نمی‏توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الاّ همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر و ما باید خودمان را مهیّا کنیم از برای این که اگر چنان‏چه موفق شدیم ان‏شاءاللَّه به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاه‏هایی که الآن به کار گرفته شده‏اند در کشور ما، امیدوارم که در سایر کشورها هم توسعه پیدا بکند. باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیّا کنند برای ملاقات حضرت مهدی(ع).(40)

 

 8. اصلاحات مصلح موعود

 مکتب ولیّ امر را به آن توجه کنید که، برای تعلیم و تربیت این انسان است که از حدّ حیوانیت برسانَدَش به حدّ انسانیت و رشد انسانی پیدا کند و تربیت‏های انسانی پیدا کند و تعلیمات، تعلیمات صحیح باشد.(41)

 ولیّ عصر - ارواحنا له الفداء - که او تا ازل احیاء می‏کند دین خدای تبارک و تعالی را.(42)


 دنیا علیل است. سران همه کشورها، الاّ انگشت شمار، نمی‏توانم بگویم این یکی دوتا، سه تا، سران همه‏ی این‏ها، مردم را مسموم کرده‏اند و افکار ملت‏های خودشان را مسموم کرده‏اند و علیل کرده‏اند ملت‏های خودشان را. آن‏قدر تحقیر کرده‏اند از این ملت‏ها، آن‏قدر این‏ها را در فشار اقتصادی قرار داده‏اند و آن‏قدر این بیچاره‏ها زحمت کشیدند و زحمت‏های‏شان را دیگران به غارت بردند، که علیل شدند. افکارشان از بین رفته است. یکی می‏خواهد که بیاید احیاء کند این افکار را. و من امیدوارم که ان‏شاءاللَّه حضرت بقیّة اللَّه(ع) زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر، با آن دم مسیحایی خود، اصلاح کنند این‏ها را.(43)


 مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر می‏دهد و بشریت را به توحید می‏خواند.(44)


 حکومت جور بسته بشود و از بین برود. معروف در کار باشد. منکرات از بین بروند. حضرت صاحب(ع) - ارواحنا فداه - هم که تشریف می‏آورند، برای همین معناست.(45)


 آن کاری که لشکر امام زمان(ع) باید بکند، با آن کاری که لشکر طاغوت می‏کرد، فرق دارد. همان‏طوری که خود امام زمان(ع) با طاغوت فرق داشت. آن، حکومت جور بود و این، حکومت عدل. آن، حکومت طاغوت بود و این، حکومت خدا. (46)


 

9. فقها؛ حجت امام بر مردم‏


 اسحاق بن یعقوب، نامه‏ای برای حضرت ولیّ عصرعلیه السلام می‏نویسد و از مشکلاتی که برایش رخ داده، سؤال می‏کند و محمد بن عثمان عمری - نماینده‏ی آن حضرت - نامه را می‏رساند. جواب نامه به خط مبارک صادر می‏شود که ... در حوادث و پیش آمدها به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم .....(47)

 فقها از طرف امام‏علیه السلام حجت بر مردم هستند.(48)


 ولایت فقیه همان ولایت فقیه رسول اللَّه‏صلی الله علیه وآله وسلم است. قضیه‏ی ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسول‏اللَّه‏صلی الله علیه وآله وسلم است و این‏ها از ولایت رسول‏اللَّه‏صلی الله علیه وآله وسلم هم می‏ترسند. (49)


 روحانیون با هم باید باشند. این‏ها همه لشکر امام زمان‏علیه السلام هستند.(50)

 این‏که این نماینده، یعنی مدّعای نمایندگی از طرف امام زمان‏علیه السلام و اسلام دارد، نماینده‏ی امام زمان‏علیه السلام اگر خدای نخواسته یک قدمی کج بردارد، این اسباب این می‏شود که مردم به روحانیت بدبین بشوند. بدبین شدن به روحانیت و شکست روحانیت، شکست اسلام است. آن که حفظ کرده تا حالا اسلام را، این طبقه بوده و اگر در این طبقه، شخصی یا اشخاصی پیدا بشود که برخلاف مصالح اسلام خدای نخواسته عمل بکند، جرمی است که از آدم‏کشی بدتر است. جرمی است که از همه‏ی معاصی بدتر؛ برای این که جرم صادر می‏شود از کسی که آبروی یک روحانیت را از بین می‏برد و آن‏هایی که غافل هستند از اسلام، گاهی وقت‏ها برمی‏گرداند، این، این‏طور نیست که وارد شده است که اگر چنان‏چه عالِم فاسد بشود، عالَم فاسد می‏شود. برای این که عالِم /نماینده/ به حسب ظاهر، نماینده‏ی امام است.(51)

 

10 - دعا

 خداوندا!.... دعای خیر حضرت بقیّةاللَّه - ارواحنا فداه - را شامل حال‏مان گردان.(52)

 امید است آفتاب درخشان اسلام بر جهانیان نورافشاند و مقدمات ظهور منجی بشریت را فراهم آورد.((و ما ذلک علی اللَّه بعزیز)).(53)


 خداوندا! تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیة اللَّه - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسیدن به خودت، جبران فرما.(54)


 ما را موفق کند که به لقای جمال مبارک امام زمان‏علیه السلام موفق بشویم.(55)


 و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که، ما بتوانیم به این مقصدی که مقصد انبیاست، برسیم و ما ان شاءاللَّه با هم باشیم و این قافله را با هم به منزل برسانیم و این امانت را به صاحب امانت، رد کنیم.(56)

 

پی‏نوشت‏ها:


1) صحیفه‏ی نور، ج 7، ص 225.


2) همان، ج 12، صص 170 - 171.


3) همان، ج 20، ص 83.


4) همان، ج 12، ص 171.


5) صحیفه‏ی امام، ج 20، ص 249.


6) صحیفه‏ی نور، ج 19، صص 171 - 172.

7) آداب الصلوة، صص 203 - 204.


8) صحیفه‏ی نور، ج 8، ص 149.


9) همان، ج 17، ص 199.


10) همان، ج 20، ص 87.


11) همان، ج 18، صص 17 - 18.


12) همان، ج 12، ص 128.


13) همان، ج 12، ص 224.


14) همان، ج 8، ص 14.


15) همان، ج 1، ص 33.


16) همان، ج 8، ص 149.


17) همان، ج 7، صص 252 - 253.


18) همان، ج 7، ص 267.


19) همان، ج 14، ص 94.


20) همان، ج 8، ص 61.


21) همان، ج 9، ص 101.


22) همان، ج 15، ص 22.


23) همان، ج 7، ص 36.


24) همان، ج 19، ص 5.


25) همان، ج 15، ص 170.


26) همان، ج 19، ص 154.


27) همان، ج 20، ص 199.


28) همان، ص 30.


29) همان، صص 62 - 63.
30) همان، ص 87.
31) صحیفه‏ی نور، ج 21، ص 88.
32) صحیفه‏ی نور، ج 21، ص 108.
33) همان، ج 18، ص 11.
34) همان، ج 14، ص 195.
35) همان، ج 12، ص 175.
36) همان، ج 20، ص 132.
37) همان، ج 16، ص 93.
38) همان، ج 21، ص 93.
39) همان، ج 12، صص 208 - 209.
40) همان‏ج 8، ص 94.
41) همان، ج 21، ص 106.
42) همان، ج 17، ص 49.
43) همان، ج 18، ص 88.
44) همان، ج 20، ص 190.
45) همان، ج 11، ص 135.
46) همان، ص 106.
47) صحیفه‏ی نور، ج 10، ص 26.
48) همان، ج 5، ص 166.
49) همان، ج 11، ص 6.
50) همان، ج 20، ص 62.
51) همان، ج 19، ص 101.
52) همان، ج 20، ص 241.
53) همان، ج 19، ص 161.
54) همان، ج 19، ص 134.
55) همان، ج 19، ص 11.
56) همان، ج 19، ص 264.