آنچه امام براى بانوان آرزو داشت
«ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههاى فرهنگى اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند... و از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادان به وجود آورده بودند خارج نمودند.» (1)
بزرگ اندیشمند انقلاب اسلامى حضرت امام خمینى (قدس سره) زن را نه تنها موجودى ضعیف نمىدانست بلکه از او به عنوان موثرترین موجود در رشد و رسیدن به ارزشها نام مىبرد، چرا که او نیز در دامان زنى شریف و بزرگ پرورش یافته است، زنى که یقیناً از کودکى کفرستیزى و مبارزه با استبداد را به او آموخته و همچون کوهى استقامت را به او یاد داده است و همینها باعث شد تا امام در جریان انقلاب و پس از آن زنان را دوشادوش مردان به حرکت و تکاپو در آورد.
دراندیشه امام خمینى زن مربى جامعه است. پیدایش مرد و زن سالم از دامن زنى پاکدامن است. زن تنها موجودى است که با دامن پاک خویش مىتواند برکاتى به جامعه بدهد که نه تنها یک جامعه بلکه جوامع دیگر را هم تحت تأثیر قرار داده و با استقامت و ارزشهاى والاى انسانى آشنا سازد.
دیر زمانى بود که زنان جز در پشت پردههاى تعصب بیجا و تحقیر و توهین جایى نداشتند و اگر زنى به دنبال حقوق از دست رفتهاش و ظلمى که در حقش شده بود فریاد دادخواهى سر مىداد به او زنى سرکش و بىقید و بند لقب مىدادند چرا که زن محکوم به سکوت و تحمل بود وقتى رضاشاه چادر عفت از سر زنان آزاده کشید و نداى زن آزاد و مترقى سرداد گویى آنها را تا حد موجودى مصرفى و بىارزش تنزل داد. دیگر هیچ زنى با خیال آسوده پا به خیابان نمىگذاشت هرلحظه بیم بىحرمتى و توهین به آنها بود؛ چه زنان با استعداد و فرهیختهاى که در خانه ماندند تا جزو زن مترقى رضاشاهى نباشند و چه بسا همانجا در کنج حسرت فراگیرى علم و دانش فراموش شدند و این آزادى بى بند و بارى رضاخان بود که جز اسارت چیزى به دنبال نداشت.
از دیدگاه امام خمینى (ره) زنان در دوران پهلوى بیش از مردان از حقوق انسانى و اجتماعى محروم بودند و مورد آزار و اذیت و بیداد قرارگرفتند زیرا که زن تا مرز کالاى تجارى سقوط کرده بود و ابزار سیاستهاى استبدادى و استعمارى وقت درآمده بود. تماس با غرب فقط در بهرهگیرى منفى و انحطاطى بود و هرگز زنان ایرانى را از دستاوردهاى علمى و فکرى معاصر در مغرب زمین آگاه و برخوردار نساختند.
«اینها تربیت انسانى را از ایران به کلى از بین بردند و تربیتهاى غربى آن هم نه تربیتهاى صحیح غربى، بلکه تربیت فاسد غربى را بین ما رواج دادند.» (2)
هرچند در همان ابتداى شکلگیرى انقلاب گروهى فریاد اسارت زنان و خانهنشینى آنها را سر دادند اما امام از موضع اندیشمندانه خود دست برنداشته و به زنان قول حضور در اجتماع و انجام فعالیتهاى فرهنگى هنرى اجتماعى دادند تا در سایه امن و آرامش به تعالى و رشد واقعى دست یابند.
«خیال مىکنند اسلام آمده است که فقط زن را خانهنشین کند، چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با کار کردن او مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند در کارهاى دولتى شرکت کند؟ زن چون مرد در همه این کارها آزاد است.» (3)
با دستور امام خمینى زنان هم به عرصه فعالیتهاى مختلف وارد شدند و همپاى مردان به مشارکت پرداختند.
یکى از محورهایى که در حضور اجتماعى بانوان سخت مورد تأکید امام قرار گرفته بود مسئله مشارکت سیاسى آنان بود:
«زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد زنها در جمهورى اسلامى باید رأى بدهند همان طورى که مردها رأى مىدهند زنها هم حق رأى دارند. همان طورى که مردها در امور سیاسى دخالت مىکنند و جامعه خودشان را حفظ مىکنند، زنها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند زنها هم باید همدوش مردها باشند...» (4)
آنچه در این کلام امام محور اصلى است این است که حضرت امام مشارکت زنان را از موضع دین و در جایگاه معرفى اسلام بیان مىکنند و چهرهاى که از دین و شریعت ترسیم مىکنند جز این نیست که زنان در عرصههاى مختلف حضورى مسئولانه و فعال داشته باشند و از تمام قواى خود بهره بگیرند.
و همین ایجاد ارتباط بین دین و فعالیت زنان بود که به تمام بانوان توانمند و دلسوز زمینه فعالیت داد و باعث شد تا آن دیدگاه منفى که از اسلام در بعضى اقشار وجود داشت از بین رفته و جاى آن را اعتماد و اعتقاد محکمتر پرکند.
دیگر همه فهمیده بودند فعالیت و تلاش زنان فقط به کارهاى هنرى و علمى محدود نمىشود بلکه کارهایى که زن را با سیاست و مسائل مربوط به آن آشنا مىکند جزو فعالیتهاى اولیه و واجب زنان است.
این تأکید امام باعث مىشد که هر زن با وضعیت کشورش کاستىها و دارایىها، پیشرفتها و عقبماندگىها آشنا شود و درصدد رفع مشکلات و ترغیب موفقیتها برآید. این بینش صحیح به همه بانوان اجازه مىداد تا خود را بشناسند برترى خود را نسبت به زنان غربى ببینند و تلاششان را براى رسیدن به آرمانهاى بلند و رفیع امام بکار بگیرند.
با دخالت بانوان در امور سیاسى کشور بزرگترین توطئهاى که دشمنان در سرداشتند فروکش کرد و آنها فهمیدند دیگر نمىشود با زنان ایرانى همچون موجودى بىاراده و بىخبر از مسائل کشور برخورد کرد و در واقع راه فریب زنان بسته شد. این دشمنان بودند که سعى داشتند با تحریک زنان وضعیت فکر و روح آنان را خدشهدار کنند اما نتوانستند.
یکى دیگر از صحنههاى مشارکت فراگیر مسئله سازندگى همه جانبه کشور و جامعه است که هیچ کس نباید و نمىتواند تردید کند که بدون حضور فعال بانوان جامعه اسلامى بتوان در این امر مهم توفیق بهدست آورد. در این خصوص هم حضرت امام تأکیدهاى زیادى دارند:
«همه ملت ایران چه بانوان و چه مردان باید این خرابهاى که براى ما گذاشتند بسازند، با دست مرد تنها درست نمىشود، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند.» (5)
زنان شیردل و متعهد و مردان غیور به ساختن ایران عزیز پرداخته، چنانکه به ساختن خود در علم و فرهنگ نیز پرداختهاند و نمىتوان شهر و روستایى را یافت که در جمعیتهاى فرهنگى و علمى از زنان متعهد و بانوان اسلامى ارجمند رد پایى نباشد. حضرت امام اساساً معناى آزادى صحیح بانوان را نیز همین مىشمارند که بتوانند با رعایت شئون دینى و انسانى خود در سازندگى کشور نقش ایفا کنند.
امروز زنان در جمهورى اسلامى همراه مردان در تلاش سازندگى خود و کشور هستند و این معناى آزادى زنان و مردان است نه آنچه در زمان شاه گفته مىشد که آزادى زنان در حبس و اختناق بود.
زنان هم برخاستند همدوش مردان به حرکت درآمدند مزرعهها را آباد کردند، خانههایى را که ویران شده بود ساختند و هرکسى در هر زمینهاى که مىتوانست کار خود را شروع کرد. چرا که هر ایرانىِ با شعور دوست داشت تا کشورى آباد و آزاد داشته باشد.
زنان چادرها را به کمر بستند و خشتهاى پیشرفت را به دست مردان سپردند تا دیوارهاى محکم آزادى و اعتبار ساخته شود و در این زمینه از هیچ تلاشى فروگذار نکردند. از کشاورزى و دامدارى گرفته تا ساختن خانه و تحصیل و کارگرى و فعالیتهاى بىشمار دیگر و این جوشش همه جانبه مردم بود که ایران را خودکفا مىکرد و قید و بندهاى اقتصادى را از هم مىگسیخت.
تلاش فرهنگى یکى از عرصههاى حضور اجتماعى است که از منظر دینى بانوان وظیفه دارند در آن مشارکت فعال داشته باشند تلاش در عرصه فرهنگ به معناى وسیع کلمه است و حضرت امام بر این مهم که طبعاً بخش عمدهاى از حیات اجتماعى را در بر مىگیرد تأکیده کردهاند:
«شما مىدانید که فرهنگ اسلام در این مدت مظلوم بود در این مدت چند صد سال یعنى بعد از پیامبر اسلام (ص) تا به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بوده است و این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانمها همان طورى که آقایان مشغول هستند همان طورى که در جبهه علمى و فرهنگى مشغول هستند شما هم باید مشغول باشید.» (6)
فرهنگى که مورد تهاجم و حمله ناجوانمردانه گروهى از دست نشاندههاى غرب بود، باید ساخته مىشد و این تنها از دست مردها برنمىآمد چون حمله اصلى دشمنان بیشتر به سمت زنان بود و بعد از انقلاب لازم بود تا زنان در بازسازى و ترمیم فرهنگ اصیل ایرانى - اسلامى کوشا باشند.
تحمیل جنگى ناخواسته بر ملت ایران فرصتى تاریخى را در اختیار بانوان مجاهد و فداکار قرار داد که گوهر ایمانى و ارزشهاى انسانى خویش را به زیباترین و گویاترین شکل به نمایش بگذارند و زمینهاى شد که حضرت امام نیز وجه دیگرى از مشارکت بانوان در مقدرات اساسى جامعه و سرنوشت خویش بازگو کنند.
جنگ تحمیلى زنان ایرانى را به گونهاى دیگر به جهان نشان داد زنانى را که در عفاف و حجاب آموزش نظامى مىدیدند، براى وداع با فرزندان و همسرانشان گل و نقل و شیرینى پخش مىکردند و یکى از افتخاراتشان شهادت بود، زنانى نبودند که در زمان تلخ شاه به دیگر کشورها معرفى شده بود و این مسئله مهم بر کسى پوشیده نبود مگر غرضورزانى که از این منظره سخت ناراحت و اندوهگین بودند. و این چنین بود که یکى از محورهاى اساسى در بیانات حضرت امام درباره جنگ تحمیلى و دفاع مقدس ضرورت و نحوه حضور بانوان و تلاش جهادى آنان را تشکیل مىداد. از آموزش نظامى گرفته تا تدارکات جبهه و تربیت فرزندان و تشویق همسر و بستگان براى حضور در میدان نبرد، حضور در سپاه و ارتش و حتى حضور خود بانوان در جهاد دفاعى که مسئولیتى مشترک میان زن و مرد است که اینها همه از نگاه دینى تحلیل و استدلالهاى روشن و انکار ناپذیرى دارد.
معلم بزرگ انقلاب زن را در انقلاب چه در پیدایش و چه در استمرار آن و نیز جایگاه او را در تکامل جامعه اسلامى و انقلابى آن بسى بزرگ مىداشت او زن را پشتوانه نظام اسلامى مىدانست و روح شریفش تا آخرین لحظات براى عزت و شرف زن ایرانى در تلاطم بود.
یکى از مسائل مهمى که امام به آن توجه خاصى مبذول مىداشتند مسئله تحصیل زنان در زمینههاى مختلف بود. چرا که تحصیل بانوان در ایران سابقه طولانى و افتخارآفرینى داشت و لازم بود که به این وسیله ضمن شناخت بیشتر به درجات والاى دینى و علمى نایل آیند و راه بانوانى که همیشه موفق و پرتلاش بودند را به شایستگى ادامه بدهند.
امام دوست داشتند که زنان در همه زمینههایى که لازم است تحصیل کنند و به جامعه خدمت کنند به اعتقاد امام زنان هر چه بیشتر با اهداف آفرینش آشنا شوند با اخلاق و عرفان آشنا شدهاند و این آشنایى در سلامت و سعادت جامعه تأثیرى انکارناپذیرى دارد. همچنین به فرموده امام زنان در انقلاب افتخار آفریدند و لازم بود تا با تعیین راه و روش صحیح ادامه این حرکت مقدس بسیار دقیق و منظم باشد و حرکت به سوى پیشرفت و افتخار تضمین شده باشد.
این خواسته امام راحل بود که دوست نداشت زنان همچون گذشته مورد ظلم و آزار قرار گیرند و آنان را به صحنههاى فعالیت کشاند و به آنان آموخت که راه اسلام همان راه تعالى و رشد است و الگوى کامل زن را که حضرت فاطمه (س) بود به همگان شناساند.
او آرزومند تمام افتخارات و ارزشها براى زن مسلمان بود و امید که روحش هماره قرین رحمت الهى باشد که یگانه او آزاد مرد عصر و بزرگ مدافع حقوق زن آزاده بود.
پىنوشتها:
1) صحیفه نور، ج1.
2) همان.
3) همان.
4) همان.
5) همان.
6) همان.