اندیشه توسعه ای امام خمینی(س)
در نظام هایی که تفکر ایدئولوژیک حاکم است یکی از مهمترین موضوعات تطابق عملکردها با وعده ها است.از این منظر باید در دوران پس از انقلاب با پیروی از این قاعده بحث کرد که چرا به رغم همه تلاش های انجام شده جایگاه کنونی از لحاظ توسعه برای کمتر کسی راضی کننده است.کلیدی ترین موضوعی که می توان مطرح کرد سوگیریها نسبت به فرایند توسعه خواهی است.در دو دهه گذشته و بویژه دوره های اخیر روند در پیش گرفته شده با اندیشه های ترسیم شده از سوی امام (س) همخوانی نداشته است در حالی که اگر بازگشت به این اصول مورد توجه قرار گیرد می توان بر بسیاری از چالش های کنونی فائق آمد.شاهد چنین مساله ای را می توان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب و دروان جنگ قلمداد کرد.به گواه تمام اسناد منتشر شده آن دوره نسبت به دیگر دوره های پس از انقلاب یکی از در خشانترین دوره های مدیریتی کشور بوده است.بدون شک چنین موفقیتی در گرو پیروی و مدیریت استراتژیک امام (س) در آن دوران بوده است.اصول و مبانی مطرح شده در اندیشه توسعه از سوی امام خمینی (س)حاوی ویژگیهایی است که هر گاه به طور جدی مسئله توسعه تبدیل به موضوع اصلی مدیریت کشور شود باید به همان اصول دوران امام (ره) بازگشت. دیدگاههای امام (س) درباره توسعه را در پرتو 5 مؤلفه می توان دسته بندی کرد تا مشخص شود که اندیشههای اقتصادی امام (س) میتواند سالهای متمادی برای ما راهگشا باشد.
اصرار بر موازین اسلامی
اولین نکته قابل بررسی از این زاویه، مسئله اصرار و پافشاری ایشان بر موازین اسلامی است. همه کسانی که با ایشان آشناهستند میدانند که ایشان خالصانه و صادقانه به دنبال عمل کردن به رهنمودهای دین و پایبندی به موازین اسلامی بودند. از دیدگاه پوزیتویستی به ساحت توسعه گمان میرود این اصرار و پایمردی، با آموزههای علمی فاصله دارد. اما فیلسوفان علم به روشنی نشان دادهاند که مغایرتی بین این دو وجود ندارد و ملاک تشخیص گزارههای علمی از گزارههای غیرعلمی، مدتهاست که دیگر بیطرفی علمی در نظر نیست زیرا چنین بیطرفی نه ممکن و نه مطلوب است.طی چند دهه اخیر نظریهپردازان و اقتصاددانان توسعه به این جمعبندی رسیدهاند که هیچ حرکت موفق توسعه وجود ندارد مگر آنکه متکی به بنیانهای ارزشی و فرهنگی و فلسفة اخلاق مشخص باشد. پایمردی امام خمینی (ره) و برخورد صادقانه با تعالیم اسلامی از این زاویه برای کسی که داعیه مدیریت توسعه دارد نه تنها اشکال ندارد بلکه نقطه قوت است.
انتقاد از مظاهر ضد توسعه
در همه تجربههای موفق توسعه به اعتبار آن فلسفه اخلاق، این بحث مطرح است که ما در هر کشور موفق با این واقعیت روبرو هستیم که فرهنگ زیربنای حرکت به سمت توسعه است اما میدانیم فرهنگ یک پدیده یکدست و یکپارچه نیست و تغییرات ارزشی نیز یک پدیده شناخته شده است و جامعهشناسان سعی کردهاند این پویایی را شناسایی کنند. همگان به این مسئله اذعان دارند که فرهنگ هر جامعه، مجموعهای ناهمگون و غیریکدست است و غیریکدست بودن حداقل دو وجه دارد: وجه اول طیفی از ارزشهای متضاد و گوناگون را در برمی گیرد و مدیریت توسعه باید دست به انتخاب بزند و بخشی را تشویق و بخشی را متروک بگذارد.در میان جامعهشناسان توسعه این بحث مورد توجه است که در جامعهای که یک ایدئولوژی در حد وسیع مورد قبول است با یک دوگانگی روبرو هستیم و آن تفاوتهای موجود میان فرهنگ آرمانی و فرهنگ موجود است. ما ادعای مسلمانی میکنیم اما رفتارهایی در میان جامعه ما گاه مشاهده میشود که کاملاً مغایر با آموزههای اسلام است. این شکاف بایستی مورد مرزبندی قرار گیرد. در غیر این صورت اگر فرهنگ موجود در رفتارها نقش داشته باشد این خطر وجود دارد که از یک سو در معرض بد دفاع کردن از اسلام و از سوی دیگر مواجهه با بحران مشروعیت پدید آید.به این ترتیب در عرصه فرهنگ مرد عمل در پیشبرد امر توسعه باید دو کار انجام دهد و امام (س) هر دو را در حد قابل قبول توجه داشتند. یک وجه، این است که ایشان هم روی مؤلفههای فرهنگی و ارزشهای اسلامی بیشبرنده توسعه تأکید میکردند و هم عناصر ضدتوسعهای را بیپروا مورد انتقاد قرار میدادند شاهکار امام خمینی (ره) وقوف به این مسئله مهم است که مرد عمل که خود بیشترین تأکید را بر فرهنگ آرمانی دارد بیش و پیش از همه باید خود عامل باشد و ارزیابی مردم ما گواه صدقورزی این مرد بزرگ است. مردم حرف امام (س) را میشنیدند و میدیدند میان قول و فعل او فاصلهای وجود ندارد.
پرهیز از تجمل
در همه تجربههای موفق توسعه پرهیز از تجمل و زیادهروی در مصرف به مثابه یک مؤلفه کلیدی مطرح بوده است. در دوران امام خمینی (س) یک دگرگونی بنیادی در الگوی مصرف را شاهدهستیم. شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که گرایش افراطی به مصرفهای غیرضرور تجملی و اغلب وارداتی بعد از شوک اول نفتی به ابعاد انفجارآمیز رسیده است. براساس گزارش گروه مهندسین مشاور فرانسوی «ست» در سال 1356 پیشبینی شده بود که اگر ایران بخواهد سال 65 ، 10 سال پس از مطالعه مزبور یک سال بدون بحران سپری کند حداقل باید 65 میلیارد دلار واردات داشته باشد. اما به لطف هوشمندی مدیریت توسعه کشور در دوران امام (ره) سال 65 را به گونهای سپری کردیم که کمتر از 10 میلیارد دلار واردات داشتیم. ضمن آنکه با چندین مسئله حاد پیشبینی نشده در آن گزارش نیز روبرو بودیم و کشور نیز بدون بحران اداره شد. برنامه ریزان اول توسعه به رغم مرزبندی با مدیریت دهه 60 زمانی که خود برنامه اول را طراحی کردند با مشاهده رفتار مصرفی جامعه در ده ساله اول پس از انقلاب اذعان کردند که الگوی مصرفی جامعه در آن زمان (سال 67) یکی از آرمانیترین تکیهگاهها برای حرکت به سمت توسعه است. در آن دوره بالاترین سطح اهتمام به تأمین نیازهای اساسی وجود داشت. اما در عین حال مصرف بیرویه و تجملی نیز حتیالمقدور کنترل میشد. هیچ تجربه موفق توسعه را سراغ نداریم که در گامهای اولیه توسعه اقدام به مهار امیال و مصرف تجملی نکرده باشد. در مطالعاتی که در مورد روند توسعه چین، تایوان و کره جنوبی منتشر شده مشخص شد که آنها در مورد این مسئله بسیار حساسیت دارند و سختگیرانهترین اقدامات را در این راستا صورت میدادند اما تزلزلهای کنونی در روند مدیریت توسعه کشور بدون تردید ناشی از تشویق امیال و هوسها است و نزدیک به دو دهه است که به این مسئله دیگر چندان حساسیت وجود ندارد و از همین ناحیه نیز بیشترین خسارتها به کشور وارد شده و در آینده نیز در صورت عدم اصلاح و تصحیح سیاستها کشور همچنان متضرر خواهد شد.
در هیچ تجربه موفق توسعه، مشاهده نمیکنیم که تشویقهای خارقالعاده به کار مولد وجود نداشته باشد. یکی از گرفتاریهای توسعه در ایران شکاف میان صلاحیتها و برخورداریها است که تناسبی با هم ندارند و در یک ساخت رانتی، افراد فاقد صلاحیت مهارتی و علمی از طریق نزدیکی به مراکز توزیع رانت، منافع خود را افزایش میدهند. در این زمینه توجهی که امام (س) به موضوع داشتند بسیار خارقالعاده است.تمام وعدههای امام (س) به مستضعفان در ابتدای انقلاب مشروط به یک شرط بزرگ بود و ایشان در اولین سخنرانی خود در بهشت زهراهوشمندانه به این امر با توجه به شرایط اقتصادی-اجتماعی توجه کردند و فرمودند که ملت باید کمربندها را محکم کند و خود را حداقل بیست سال به صورت مستمر آماده کار و تلاش سخت کند. تعبیر ایشان این بود که اگر بیش از 20 سال شبانهروز کار کنیم تازه به نقطه صفر میرسیم. اما در یک اقتصاد سیاسی رانتی به جای گوشزد کردن مسئولیتها به ملت با تکیه به منابع ناشی از رانت که یک دارایی بین نسلی است فقط به انتظارات دامن زده میشود بدون آنکه برای مردم مسئولیت تعریف شود. امام خمینی (س) بیسابقهترین تجلیلها را از گروههای مولد جامعه داشتند و شرط برخورداری را در تلاش خستگیناپذیر برای جبران عقبماندگیهای تاریخی کشور میدانستند. شیوه تربیتی امام خمینی (ره) در سالهای اولیه بعد از انقلاب را میتوان در نهاد جهاد سازندگی مشاهده نمود. برای مردم ما که اکنون مظاهر فخرفروشی، موبایل، ماشین و انواع زیورآلات شده ، شاید غیرقابل تصور باشد که تحت تعالیم و اقدامات امام (س) مبنای فخرفروشی آن زمان این بود که از یک خانواده چند نفر به جهاد سازندگی میروند. یعنی یک تلاش هوشمندانه برای تقویت بنیه تولیدی کشور با انتظارات صفر. تصور من این است که اگر روزی بخواهیم توسعه را ردگیری کنیم باید به آن فرهنگ بازگردیم.
عدالت اجتماعی
تمرکز ویژه امام خمینی (س) به مسئله عدالت اجتماعی یکی دیگر از مولفه های توسعه در اندیشه امام (س) بود. از نظر امام (س) عدالت، معادل توزیع رانت و دادن صدقه نیست بلکه بسترسازی برای افزایش قابلیتها همراه با عزت نفس مردم است تا گروههای مولد با منزلتترین گروه محسوب شوند. ایشان دو مفهوم اسلام آمریکایی در برابر اسلام ناب و دیگری جنگ میان فقر و غنا را برجسته کردهاند. علاقمندان به امام (س) خمینی و توسعه ایران از طریق واکاوی و دامن زدن به بحثهای پیرامون این دو مفهوم میتوانند کمک کار توسعه همهجانبه کشور شوند. تعابیر ایشان در مورد اسلام آمریکایی بسیار ظریف و با دقت بیان شده است:«اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملایان کثیف درباری، اسلام مقدسمآبان بیشعور، اسلام پول و زور، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومان» در پیام استقامت،امام خمینی(س) تعبیر دیگری دارند که نشان دهنده حساسیت ایشان به مصرف است. ایشان به صراحت میفرمایند: «مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصور میکنند که مبارزه در راه استقلال و آزادی با رفاهطلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانهاند.» در پیام دیگری که به فریاد برائت مشهور شد و در مرداد ماه 1366 صادر شده میفرمایند: هرقدر کشور با این رویکرد به سمت دفاع از محرومان حرکت کند امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملتهای جهان به اسلام زیادتر میشود. از نظر امام (س)، عنصر بیرونی، تعیینکننده سرنوشت ما نیست. ایشان میگویند اگر آن روحیه استکباری در میان زمامداران مهار شود و محور تلاشهای دولت و ملت تلاش خستگیناپذیر با حداقل گرایش به تجمل و فخرفروشی شود عدالت اجتماعی بر پا شده و دولت و ملت با یکدیگر همراه شود، آن موقع عنصر بیرونی نمیتواند کاری کند. زیرا در آن شرایط، وحدت دولت و ملت، منشأ برکات الهی میشود. به عبارت دیگر، به قاعده اندیشه توسعه اسلامی، وقتی صادقانه به آن آموزهها عمل کنیم، توجهات خداوند مشمول کشور میشود. در آیات و روایات بیشماری آمده است: اگر صدق بورزید خداوند رحمت خود را نازل میکند.در زمینه عدالت اجتماعی ایشان اینگونه تعبیر میکنند [ص 504 جلد 2 صحیفه امام]، در رأس اهداف مقدسه اسلام، عدالت اجتماعی و رفع بیدادگری و بیفرهنگیها است. در عرصه تلاش فکری در این زمینه با کمال تأسف شاهد هستیم که با همه ادعاها در زمینه عدالت، با فاصله نیم قرن هنوز هیچ کوشش روشمندی برای تبیین عدالت اجتماعی صورت نگرفته است متأسفانه کارهای شهید مطهری هم متوقف ماند و کتاب ایشان در حوزه مبانی اقتصاد اسلامی هم ناقص ماند در حالی که ایشان مقدمات یک کار ارزشمند را فراهم کرده بودند که حتی در همان سطح هم تحمل نشد. شهید مطهری تصریح میکند که اساساً بزرگترین دلیل نکبت و عقبماندگی جوامع اسلامی این است که نظریه خود را در مورد عدالت ارائه نکردهاند.نکته مهم در نگاه امام (ره) به عدالت اجتماعی نگاه چندوجهی به مسئله عدالت است. از نظر ایشان بیعدالتی در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و ... یک رابطه ارگانیک و نظاموار با یکدیگر دارند. ایشان ادعایی فراتر از ایده آقای مطهری مطرح میکنند و اعتقاد دارند که فقط در پرتو شناخت عدالت اجتماعی میتوان اسلام اصیل را شناسایی کرد.نکته مهم دیگر اینکه حتی اگر ما به درک درست از عدالت نائل شویم، این درک درست فقط شرط لازم را فراهم میکند. شرط کفایت چگونگی حرکت به سمت عدالت اجتماعی است. اکنون نیز گرچه عده ای مدعی هستند می خواهند عدالت اجتماعی را محقق کنند اما کارهایی که انجام میدهند به واسطه دور بودن از ملاحظات علمی و اسلامی اصیل در عمل به ضد خود تبدیل میشوند. تعبیر قرآنی مسئله این است: یقوم الناس باالقسط . عدالت، بنابراین عدالت صدقه و رانت نیست امام اعتقاد داشتند: "اگر بخواهیم عدالت اجتماعی در کشور مستقر شود باید در این زمینه دستمان را پیش ملت دراز کنیم و ملت این کار را کند."زمانی به اسم عدالت اجتماعی رانت توزیع میکنید و یک زمان مسئولیتهای مردم را برجسته کرده برای آن بسترسازی میکنید. طبیعی است که دو نوع کارنامه متفاوت از این دو رویکرد حاصل میشود.
مسئولیت حکومت در برابر مردم
امام (س) به رغم آنکه برای مردم در فرایند توسعه وظایفی را متصور بود اما بر نقش حکومت نیز در این روند تاکید داشتند ایشان خطاب به مردم میگویند: «ما علاوه بر آنکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود ، میخواهیم زندگی معنوی شما هم اعتلاء یابد» باید کاری کرد که در کنار توجه به مسئله مادی روحیه معنوی نیز تقویت شود. از نظر ایشان مسئولیت حکومت ایجاد بستر برای اعتلای مادی و معنوی است. زیرا با زور مردم دوست ندارند حتی به بهشت بروند. هر کاری با زور از دیدگاه امام (س) مبنای اسلامی ندارد. حکومت باید بستر را فراهم سازد و نظام پاداشدهی را به گونهای تعریف کند که مردم به طور ارادی انتخاب درست کنند چون زورگویی و جلوگیری از انتخاب آگاهانه و آزادانه با تربیت اسلامی مغایر است.