انسان سازی در اندیشه های اقتصادی امام خمینی(س)

"«رفتن مستکبرین مقدمه است، رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام است. رژیم اسلامی مثل رژیم‌های مکتب‌های مادی نیست، مکتب‌های مادی تمام همتشان این است که مرتع درست بشود، ‌تمام همت این است که منزل داشته باشند، رفاه داشته باشند (آنهایی که راست می‌گویند). اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست،‌یک مکتب مادی- معنوی است. مادیت را در پناه معنویت ، اسلام قبول دارد...اسلام برای تهذیب انسان آمده است، ‌برای انسان‌سازی آمده است. همه مکتب‌های توحیدی برای انسان‌سازی آمده‌اند، ما مکلفیم انسان بسازیم.»"
(صحیفه امام ،ج 7،ص 531)
انسان سازی در پرتو تعالیم اسلامی با رویکرد اقتصاد اسلامی
شناختن امام خیمنی (س) و آشنایی با چهارچوب فکری ایشان در تمام زمینه ها برای یک حکمران  خوب امری لازم و ضروری است.اندیشه های امام خمینی (س) که بر گرفته از اندیشه های مکتب پویای اسلام است با هوش و ذکاوت ذاتی آن امام همام تلفیق شده و این اندیشه ها را در ابعاد جهانی مطرح ساخته است. و امروزه می توان از آن به عنوان راهکاری در جهت حل مشکلات استفاده کرد. یعنی با مراجعه به افکار آن حضرت مشکلاتی که در زمینه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رخ می دهد، را مرتفع نمود.
امام خمینی (س) در زمینه ی اقتصاد نیز از اندیشه های ناب اسلام استفاده کرده است و اگر خوب در مسائل مطروحه ای که ایشان در این باب ابراز داشته اند ریز شویم ، ایشان به اقتصاد، با محوریت انسان سازی نظر داشته اند، نه به عنوان غایت .
لذا اقتصاد در نظر ایشان غایت نیست،هدف نهایی نیست،بلکه وسیله ای است در جهت رسیدن به اهداف متعالی: " نظر ما به اقتصاد نیست مگر به‌طور آلت، نظر ما به فرهنگ اسلامی است که این فرهنگ اسلامی را از ما جدا کردند و غرب در شرق آن‌طور نفوذ کرد که شرق خودش را باخت و  محتوای بسیاری از جوان‌های ما را گرفت.(صحیفه امام،ج8 ،ص 85 و86)
 زیر بنا اقتصاد نیست ، برای این که غایت انسان ،اقتصاد نیست. انسان زحمتش  برای این است که فقط شکمش را سیر کند یا جوانهایش را بدهد شکمش سیر شودحرف است اینها از این جا تا لانهایت، انسان هست . دیگر انسان مردنی نیست . انسان تا آخر هست ، و برنامه اسلام این است که این انسان را جوری کند که هم اینجا صحیح باشد و هم آنجا صحیح باشد ، راه مستقیم ، نه طرف شرق نه طرف غرب ، صراط مستقیم ، یک سرش اینجاست یک سرش در لانهایت ".(صحیفه امام،ج 19،ص 458)
با رجوع به جمله ی بالا می توان پی برد که امام خمینی(س)، آثار تبعات اقتصادی را محدود به این دنیای فانی نکرده اند و نگاهی عمیق تر به اقتصاد نسبت به مکاتب دیگر داشته اند که خاصه می توان به عنوان دو مکتب دیگر، از اندیشه های لیبرالیستی وسوسیالیستی یا نظام اشتراکی نام برد.
برای درک بهتراین اندیشه ها ابتدا به ساکن لازم است که نگاهی گذرا به اندیشه های اقتصادی بالا داشت و آنگاه دست به مقایسه زد و افتراق آنها را با نظام اقتصاد اسلامی بر خاسته از دیدگاه امام خمینی (س)  برشمرد.
نظام سرمایه داری:
نظام سرمایه داری نظامی است که در آن هدف اصلی دستیابی به بیشترین رفاه مادی و سود اقتصادی است و آزادی اقتصادی از وجوه مشخصه آن می باشد. در خصوص این الگو می توان کشورهایی همچون آمریکا و انگلستان و در کل، بلوک غرب را نام برد که از این سیستم به عنوان الگوی خود استفاده می کنند.
نظام سوسیالیستی:
سوسیالیسم، سیستم اقتصادی است که در آن مالکیت خصوصی ابزارهای تولید جای خود را به مالکیت دولتی یه همگانی شدن ابزارتولید می دهد. در خصوص این الگو نیز باید به اتحاد جماهیر شوروی سابق و بلوک شرق اشاره کرد که به شدت تحت تاثیر این الگوی اقتصادی بوده اند.
همانگونه که ملاحظه می کنید حتی در این تعاریف کلی هم می توان به تفاوت اصلی دیدگاههای فوق با دیدگاه اقتصادی مد نظر امام خمینی (س) پی برد.
اصولا در مکاتب اقتصادی بالا ، اصالت از آن اقتصاد است.اقتصاد هدف نهایی و غایی است. زندگی ای که بیشترین رفاه را داشته باشد.بیشترین سود را داشته باشد.و غایت استفاده ی آن به این دنیای فانی محدود می شود.این مکاتب ، مکاتبی می شوند که برای رسیدن به هدف(زندگی مادی ) ، هر وسیله ای را توجیه می کنند.و اینگونه نه تنها به اهداف متعالی معنوی وقعی نمی نهند، بلکه با توجه به کارکردشان  مردم تحت سلطه ی خود را هم  از عدالت اجتماعی  محروم می کنند:" یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است آن است که اسلام نه با سرمایه داری ظالمانه و بی حساب و محروم کننده ی توده های تحت ستم و مظلوم موافق است ، بلکه آن را به طور جدی در کتاب و سنت محکوم می کند و مخالف عدالت اجتماعی می داند".(صحیفه امام،ج 21،ص 444)
نقطه ی افتراق دیدگاه اسلامی با نظام سوسیالیستی(کمونیستی):
دیدگاه اقتصادی امام خمینی (س) همواره بر رعایت اعتدال  بوده است. در حالیکه دیدگاههای فوق در باتلاق افراط و تفریط گیر افتاده اند و هر چه بیشتر برای نجات خود دست و پا می زندد، بیشتر غرق می شوند:" اگر مارکسیسم در روش‌های اقتصادی و اجتماعی به بن‌بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل البته به شکل دیگر و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است".(صحیفه امام،ج 21،ص 221)
دیدگاه اقتصادی سوسیالیست-کمونیست که در بالا ذکر آن رفت ، به مالکیت همگانی دولت اعتقاد دارد  و در این کار به قدری افراط می کند که مالکیت خصوصی افراد را به رسمیت نمی شناسد. اما در نظر امام خمینی (س) ، مالکیت خصوصی محترم شناخته می شود، اما این اصل با رعایت این مطلب حاصل می شود که ثروت از پیش فراهم شده مشروع بوده است یا نه؟ و در این خصوص می فرمایند:" مساله ی مالکیت به یک معنا ، مالکیت هم مشروع و مشروط محترم است . لکن معنا این نیست که هر کس هر کاری می خواهد بکند و مالکیت از هر جا می خواهد پیدا بشود . مشروع بودن معنایش این است که روی موازین شرعی باشد ؛ ربا در کار نباشد ،مال مردم استثماربی جهت نباشد ..." .(صحیفه امام،ج 10،ص 476)
در این نگرش که یکی از وجوه متمایز کننده از دیدگاههای سوسیالیستی است مالکیت به صورت کنترل شده و محدود ،به رسمیت شناخته می شود.و آنرا به طور کامل، به عکس دیدگاه فوق نفی نمی کند. یعنی اعتدال را مد نظر خود قرار می دهد و از افراط گری دوری می گزیند.
نقطه ی افتراق دیدگاه اسلامی با نظام سرمایه داری(لیبرالیستی):
در بالا اشاره شد که از دیدگاه امام خمینی (س) ، اسلام به مالکیت خصوصی به شرط تامین پیش نیاز ذکر شده(ثروت مشروع) ، توجه دارد. و در این خصوص از دیدگاه سوسیالیستها فاصله می گیرد.اما بر عکس دیدگاه لیبرالیستی مالکیت را افسار گسیخته و بدون قید نمی پذیرد. در این نگرش (دیدگاه اسلامی)، مالکیت به صورت محدود و کنترل شده مورد تایید قرار می گیرد که این به نوبه ی خود منجر به رشد بخش خصوصی می شود. ابته ضابطه مند و کنترل شده. و در این میان نقش دولت هم یک نقش نظارتی است، و هم،نقش یاری رسان در تامین مایحتاج جامعه ، آنجایی که بخش خصوصی توانش را ندارد:"

"دولت باید نظارت بکند. مثلًا، در کالاهایى که مى‏خواهند از خارج بیاورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدرى را که مى‏توانند؛ هم خود دولت بیاورد، هم مردم. لکن دولت نظارت کند در اینکه یک کالاهایى که برخلاف مصلحت جمهورى اسلامى است، برخلاف شرع است، آنها را نیاورند. این نظارت است.
همچو نیست که آزادشان کنید که فردا بازارها پر بشود از آن لوکسها و از آن بساطى که در سابق بود. اما راجع به تجارت، راجع به صنعت، راجع به اینها اگر مردم را شریک خودتان نکنید، موفق نخواهید شد. یعنى نمى‏شود یک جمعیت کثیرى را بدون شرکت خود جمعیت، بدون شرکت، مثل این است که ما بخواهیم کشاورزى را ما، خود دولت بکند، خوب! دولت که نمى‏تواند کشاورزى بکند. کشاورزى را دولت باید تأیید بکند تا کشاورزها کشاورزى کنند. تجارت هم همین جور است. صنعت هم همین جور است.
صنایعى که مردم ازشان نمى‏آید، البته باید دولت بکند. کارهایى را که مردم نمى‏توانند انجام بدهند، دولت باید انجام بدهد. کارهایى که هم دولت مى‏تواند انجام بدهد و هم مردم مى‏توانند انجام بدهند، مردم را آزاد بگذارید که آنها بکنند، خودتان هم بکنید، جلوى مردم را نگیرید. فقط یک نظارتى بکنید که مبادا انحراف پیدا بشود، مبادا یک وقتى کالاهایى بیاورند که مخالف با اسلام است، مخالف با صلاح جمهورى اسلامى است. این یک مسئله‏اى است که بسیار مهم است در نظر من. من کراراً هم گفتم، آقایان هم وعده دادند ولى نمى‏دانم چقدر عمل شده! در هر صورت این هم از مسائلى است که بسیار اهمیت دارد و ما باید توجه بکنیم‏"(صحیفه امام،ج 19،ص 35)
بیانات بالا ، نشانگر آن است که ایشان به بخش خصوصی و آزادی تجارت معتقد بودند ، اما نکته ی مهم حد و حدودی است که ایشان در نظر گرفته اند.یعنی آزادی اقتصادی تا جایی باشد که به مصالح ملی و اسلامی لطمه نزند. دراین مبحث دولت به عنوان بازوی بخش خصوصی می بایست ،علاوه بر نقش نظارتی خود، در جایی که بخش خصوصی به هر علتی توان ورود ندارد،خود ورود داشته و احتیاجات را برآورده کند.این دیدگاه مانع افسار گسیختگی موجودی که در نظام غرب است، در نظام اقتصاد اسلامی می شود. در واقع این دیدگاه ریشه در عدالت اجتماعی امام خمینی (س) دارد که به زعم ایشان خصوصی سازی صد در صد  و ولنگار مد نظر غرب ، باعث تقویت اغنیا می شود و جامعه ی متوسط اقتصادی و فقیر را محکوم به نیستی می کند.
عدالت اجتماعی در پرتو عدالت اقتصادی:
در اسلام اقتصاد وسیله ای است در جهت بر قراری عدالت اجتماعی .این عدالت در خصوص معیشت مردم باید اثر گذار باشد.به دور از افراط و تفریط حاکمی که در جریانات دیگر اقتصادی است باشد. در این خصوص امام خمینی (س) می فرمایند: "اسلام تعدیل می خواهد ؛ نه جلو سرمایه را می گیرد و نه می گذارد سرمایه آن طور بشود که یکی صدها میلیارد دلار داشته باشد و برای سگش هم اتومبیل داشته باشد و شوفر داشته باشد و امثال ذالک ؛ و این یکی که شب برود پیش بچه هایش نان نداشته باشد . نمی شود ؛ این عملی نیست . نه اسلام با این موافق است نه هیچ انسانی با این موافق است".(صحیفه امام ،ج 8،ص 470) و در جای دیگر ایشان می فرمایند:" " اسلام برنامه اش است که مابین فقیر و غنی - و نمی دانم - کرد و ترک و لر و این ها فرق نگذارد ، همه برادر و همه برابر و برای همه است".(صحیفه امام،ج9 ،ص 485)
و این نکته ی اصلی است که تمایز بین عدالت در دیدگاههای سوسیالیستی را که قیم مابانه به دولت سپرده اند (دولت رفاه)، با دیدگاه اسلامی امام خمینی (س) نشان می دهد.اسلام همواره بر تعدیل و میانه روی تاکید داشته است. و از هر گونه افراطی گری دوری گزیده است. و نتیجه ی عدالت طلبی در حکومتهای کمونیستی این می شود که بگوییم همه با هم برابرند،بعضی ها برابرترند.و این ناشی از این مسئله است که وقتی شما خدایی را در نظر نگیری و به این دنیای فانی خود را محدود کنی لاجرم با هبوط مواجه خواهی شد. عدالت ، در جمله ی بالا رنگ می بازد و به فروپاشی یک سیستم می انجامد. برای درک بهتر این مسئله امام (س) که دیدی منحصر به فرد داشتند در طی نامه ی تاریخی خود که فروپاشی بلوک شرق را به گورباچف گوشزد کرده بودند ، می نویسند: " جناب آقاى گورباچف! باید به حقیقت رو آورد; مشکل اصلى کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادى نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست، همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید".(صحیفه امام،ج 21،ص 221)
سقوطی که اسلام با اعتدال و میانه روی مانع آن می شود.نه صد در صد بال و پر اقتصاد را می بندد،نه آنکه اقتصاد صرفی را در نظر می گیرد که اهتمامی به معنویت نداشته باشد.
جامعه ای که عاری از معنویت باشد، ابزار لوکس و پر طمطراق ناشی از اقتصاد مادی گرایانه ی آن هم نمی تواند خلأ زندگی بشری را پر کند. لاجرم به هبوط اخلاقی خواهد انجامید. ودر نهایت به خود نابودی خواهد کشید.چیزی که در نیای غرب هم اکنون مشهود است .مردمی که هم اکنون رو به عرفانهای چینی و هندی در جهت پر کردن این خلأ رو آورده اند.این، ناشی از رشد تک بعدی است که بی قواره رشد کرده و انسان را ناگهان در اوج رها می کند.
سخن آخر:
 همانگونه که ذکرش رفت ،در نظر امام خمینی (س) ، اقتصاد غایت نیست.هدف نیست.بلکه وسیله ای می شود در جهت رفاه مشروع در این دنیا و رسیدن به رشد تعالی مد نظر اسلام.یعنی اینکه اقتصاد اسلامی علاوه بر در نظر گرفتن اهداف مادی مشروع، اهداف معنوی را هم در نظر می گیرد.چیزی که دنیای غرب و شرق از آن غفت ورزیده اند و این به بهای از دست دادن  عدالت اجتماعی بوده است.
رشد روز به افزون فقردر میان فقرا، و غنی تر شدن اغنیا ماحصل دیدگاههای اقتصادی دلتمردان غربی است.و در خصوص بلوک شرق هم به عینه دیدیم که چگونه با افراط گری در خصوص افکار پوسیده ی خود در اقتصاد به ورطه ی نابودی کشیده شد.
اما اسلام همواره بر اعتدال تاکید داشته است.همه ی جوانب را در نظر می گیرد.اینگونه نیست که یکی از جوانب را در نظر بگیرد واز دیگری غافل شود.رشد تک بعدی ماحصلش همانی می شود که به آن اشاره شد.