انقلاب اسلامی می خواهد آرمانهای برآورده نشده انقلاب مشروطه را بر آورده کند

دکتر داریوش رحمانیان استاد دانشگاه تهران با طرح این که انقلاب اسلامی می خواهد آرمانهای برآورده نشده انقلاب مشروطه را بر آورده کند و با اشاره به شعار "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" افزود: یکی از مسایل مهم تاریخ فکر سیاسی در ایران دوره قاجار تا کنون پیوند این دو مفهوم استقلال و آزادی و اثراتشان بر یکدیگر است. استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی یعنی این که استقلال و آزادی که در سلطنت مشروطه به دست نیامد حالا ما می خواهیم با جمهوری اسلامی به دست بیاوریم. بنابراین انقلاب اسلامی ایران از این نظر ادامه راه انقلاب مشروطیت است.

دکتر داریوش رحمانیان در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران پیرامون پیامدها و اثرات انقلاب مشروطیت گفت: درباره مواضع روحانیت شیعه در برابر انقلاب مشروطیت و اندیشه مشروطه و آزادی و قانون خواهی هنوز هم حرفهای ناگفته و پژوهش های انجام نشده ای که باید انجام شوند بسیار است. تاریخ نگاری و تاریخ پژوهشی در کشور ما ضعف ها و مشکلات فراوانی دارد که یکی از آن ضعف ها و آفات قدرت زدگی، سیاست زدگی و عوامزدگی است. در واقع نوشتن درباره تاریخ در بسیاری از موارد تبدیل به ابزار مبارزه سیاسی شده و در واقع می شود گفت بسیاری از نوشته های تاریخی اینچنینی در حد بیانیه های سیاسی هستند که گروه ها وافراد گوناگون بر علیه یکدیگر صادر می کنند. بنابراین در مورد مساله و موضوعی با این اهمیت یعنی مواضع روحانیت شیعه در برابر مشروطه و جنبش مشروطه خواهی و مفاهیم مربوط به آزادی، قانون، اندیشه عدالت، دموکراسی، مشارکت مردمی، مسایل زنان و امثال اینها نه اینکه بگویم تحقیق نشده، حرف های خوب زده نشده ولی در بسیاری از موارد خیلی در هم آمیخته اند و شاخ و برگ ها آنقدر زیاد شده اند که اصل ماجرا را پوشانده اند و زلالی و شفافیت را که باید داشته باشد از میان برده اند و موضوع را مخدوش نموده اند.

این استاد دانشگاه ضمن اشاره به دیدگاه های کلی که در تقسیم روحانیون موافق و مخالف مشروطه وجود دارد افزود:این حرف را همه تکرار می کنند که روحانیت به دو گروه تقسیم شد که یک گروه از مشروطه طرفداری می کردند و نواندیش و نوگرا بودند یا اگر نبودند بنابر دلایل و مصالح و اهدافی که داشتند در طیف مشروطه خواهان وارد شدند و سنگ مشروطه را به سینه زدند وعده دیگری هم که مثلا سنت گرا واپس گرا و کهنه اندیش بودند یا طیف مقابل به ایشان لقب داده بودند؛ البته بعضی شان اینطور نبودند که کهنه اندیش باشند بلکه به دلایل دیگری شروع کردند به مخالفت با مشروطه و در برابر مشروطه صف آرایی کردند. ممکن است که برخی را ما بگوییم آخوند درباری بودند و برای سرکوب مشروطه خواهان و جلوگیری از اطلاحات ابزار دست استبداد بودند اما برخی شان هم واقعاً درد دین داشتند و فکر می کردند که مشروطه کفر است و از فرنگ آمده و کالایی وارداتی است و می خواهد ریشه دین را بزند. این حرفهای کلی که خیلی زده شده درباره نائینی و شیخ فضل الله و آخوند خراسانی و بعضاً در همین مسایل کلی پژوهشهای خوب و مستندی انجام شده برای روشن کردن این موضوع کافی نیست.

نویسنده کتاب چالش جمهوری و سلطنت در ایران ادامه داد: مساله مواضع روحانیت شیعه در قبال مشروطیت پیچیده تر از این حرفهاست که ما بتوانیم با این تحلیل هایی که تا کنون داشته ایم یا با این حرفهایی که زده ایم موضوع را تمام کنیم. باید از این ها یک مقداری فراتر رفت. مساله مقداری پیچیده است و با مسایل مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ما درگیر است؛ با مسایل سیاست بیگانگان در ایران و سوء استفاده ها و جهت دهی هایی که آنان می کنند درگیر است.
این محقق تاریخ معاصر افزود: از اوایل دوره قاجار، یعنی در زمانی که جنگ های ناپلئونی برپا بود وانگلیسی ها شدیداً تحت فشار فرانسه بودند و از نفوذ رو به توسعه و گسترش آنها در ایران و شرق می ترسیدند و هراس داشتند، برای اینکه ذهن فتحعلی شاه و روحانیت شیعه را بر علیه فرانسوی ها و حضورشان در ایران بر انگیزند رفتند سراغ اینکه فرانسویها جمهوری خواهند و سلطانشان و پادشاهشان را کشتند و انقلاب شان رنگ و بوی ضد دینی دارد بنابراین هر جا که فرانسوی ها رفتند میکروب جمهوری خواهی و ضد سلطان عمل کردن که همان کفراست رشد می کند. کمپانی هند شرقی به میرزا مهدی علی خان بهادر جنگ که به عنوان ایلچی به دربار فتحعلی شاه فرستاده شد دستور داده بود در این زمینه تبلیغ بکند. این زمان تازه آخرین سالهای قرن 18 بود. همان زمانی است که ناپلئون به مصر لشکرکشی کرده و می خواهد با تیپو سلطان و زمانشاه افغان و فعتحلی شاه بر علیه انگلیسی ها متحد شود. بنابراین باید قبول کنیم که مساله پیچیده تر از آن است که در ابتدا به نظر می آید. من این حرف را در برابر حرف برخی می گویم که می گویند مثلا انگلیسی ها بنابر اهداف و سیاستی که داشتند مشروطه را در ایران تبلیغ کردند و می خواستند فکر مشروطه در ایران پیشرفت کند. من نمی گویم که این حرف درست یا غلط است می خواهم بگویم نظایر مخالف این در برهه های دیگری از تاریخ ما بوده یعنی انگلیسی ها سعی می کردند این اندیشه را در دوره ای جا بیندازند که جمهوری خواهی مخالف اسلام است و کفر است تا از آن استفاده کنند.

این استاد دانشگاه پیرامون تاثیر تجربه مشروطیت در انقلاب اسلامی افزود: مشروطیت سر فصل تاریخ معاصر ماست. با انقلاب مشروطیت ایران وارد گذرگاه جدیدی شده است که هنوز هم ما در آن هستیم و از این گذرگاه رد نشده ایم. در ورودی ما به این گذرگاه همین انقلاب مشروطه بود. در واقع انقلاب مشروطیت آرمانها و خواسته ها و مسایلی را مطرح کرد که خیلی از اینها تا الان هنوز در راه برآورده شدن است. مشروطیت مسایلی را مطرح کرد که در انقلاب اسلامی همه به شکل دیگری مطرح شدند و ادامه پیدا کردند یعنی همین رابطه دین و دولت، رابطه مردم و حکومت، رابطه اسلام و قانون نویسی، اسلام و آزادی، اسلام و برابری، مساله برابری شهروندان، آزادی عقیده، بیان و قلم. بنابراین مشروطه مساله دیروز ما نیست. مسایلی که در مشروطه طرح شد مسایل امروز و فردا و آینده ماست. انقلاب اسلامی ایران در سال 57 در واقع واکنشی بود در برابر سدها و موانعی که از درون و بیرون به شکل های گوناگون در برابر خواسته های اساسی ملت ایران که در مشروطیت برای نخستین بار مطرح شده بودند روی داد. چون نظام سلطنتی مشروطه آن خواسته ها که در دو چیز خلاصه می شود یکی آزادی و دیگری استقلال را یعنی آزادی سیاسی در درون و حاکمیت بخشیدن به اراده و خواست ملی و برانداختن نفوذ استعمار و قدرت بیرونی محقق نکرد. انقلاب اسلامی در واقع در ادامه مشروطیت می خواست اینها را محقق کند. مشروطیت در این راه گام اول بود و می خواست این کار را بکند ولی نتوانست. قبل از آن فقط جنبش تنباکو بود که خصلت ضد استعماری دارد و با استبداد خیلی کاری ندارد.

 دکتر رحمانیان در مورد رویکرد ضداستعماری انقلاب مشروطه افزود: برخی راجع به مشروطیت می گویند که رفتن به سفارت انگلیس و بست نشستن یعنی اینکه مشروطیت هم ضد استعماری نبود. در حالی که نامه های آخوند خراسانی و شیخ عبد الله مازندرانی نشان می دهد که اینها یکی از دلایلی که طرفدار مشروطیت هستند این است که نفوذ رو به توسعه بیگانگان که غیر مسلمان هستند را در ایران سد کنند. می گویند اگر مشروطه نشود ایران زیر سلطه کفر می رود به این دلیل یکی از دلایل دفاعشان از مشروطیت این است.

 وی در ارزیابی پیوند انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی افزود: انقلاب اسلامی می خواهد این آرمانهای برآورده نشده را برآورده کند. شعارهای اصلی انقلاب اسلامی استقلال، آزادی ،جمهوری اسلامی است. یکی از مسایل مهم تاریخ فکر سیاسی در ایران دوره قاجار تاکنون همین پیوند این دو مفهوم استقلال و آزادی و اثراتشان بر یکدیگر است. ایرانیان در شرایط آزادی مثل فرانسه یا انگلیس انقلاب برپا نکردند و مشکلاتشان فقط استبداد داخلی نبود کشوری که به درجات وابسته و زیر سلطه و نفوذ قدرت ها و کشورهای دیگر روس و انگلیس و بعدا آمریکا است بنابراین ایرانی نمی توانست فقط آزادی بخواهد استقلال را هم باید طلب می کرد.استقلال خواهی بعضی مواقع آزادی خواهی را در محاق برد و به او آسیب می زد و تحت الشعاع قرار می داد.اما در سال 57 ملت ایران در شعار اصلی انقلاب به هر دو محوریت بخشیدند. استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی یعنی این که استقلال و آزادی که در مشروطه به دست نیامد حالا ما می خواهیم با جمهوری اسلامی به دست بیاوریم. بنابراین انقلاب اسلامی ایران از این نظر ادامه راه انقلاب مشروطیت است.

این محقق تاریخ معاصر ایران در ارزیابی اهمیت و جایگاه انقلاب اسلامی در استمرار انقلاب مشروطیت افزود: اهمیت بسیار زیاد انقلاب مشروطیت از نظر تاریخ ایران، جهان اسلام و حتی تاریخ جهانی خودش را نشان می دهد. یعنی اگر این پیوند را در نظر بگیریم مشروطیت فقط اهمیت ملی ندارد. انقلاب مشروطیت چون در سر فصل تاریخ معاصر ایران است و چون سرانجام به این شکلی که توضیح دادم به انقلاب اسلامی ایران در سال 57 به رهبری حضرت امام خمینی(س) انجامید اهمیت جهانی دارد و به ویژه از نظر تاریخ اسلام خیلی مهم است. چون ایرانیان در انقلاب مشروطیت اولین ملت شرقی و اولین ملت مسلمان و اولین ملت آسیایی اند که انقلاب می کند. هیچ ملتی قبل از ایران به مفهوم دقیق و درست و جدید کلمه در شرق و در آسیا و در جهان اسلام انقلاب نکرد. انقلاب ملی برای نخستین بار به مفهوم مدرن کلمه با ایرانیان در تاریخ آسیا و تاریخ شرق و تاریخ جهان اسلام وارد و واقع می شود.

نویسنده کتاب تاریخ علت‌شناسی انحطاط و عقب‌ماندگی در پایان افزود: تمام انقلابات دیگر شرقی، آسیایی و مسلمان بر ضد استبداد و استعمار موخر بر انقلاب مشروطیت ملت ایران است و این ماجرا را خیلی مهم می کند. انقلاب اسلامی ایران از این بابت اهمیت جهانی فوق العاده دارد که ایده های جدیدی را مطرح کرده است و می خواهد مردم سالاری دینی برپا کند. این یعنی نمی خواهد بر مدار غرب و دموکراسی غربی بچرخد و این امر بسیار مهم است. موافق یا مخالف سرانجام این پروژه باشید و آن را هر گونه که ارزیابی کنید به هرحال این است که درسال 57 ملتی بلند می شود و رهبری حضرت امام را می پذیرد و نظام سلطنت مشروطه را واژگون می کند به جایش جمهوری اسلامی یعنی نظامی که یک رکن اش جمهوریت و یک رکن اش اسلامیت است برپا می کند،این امر  از نظر تاریخ جهانی یا تاریخ اسلام خیلی اهمیت دارد.