انقلاب اسلامی و رویکردی نوین به نظام بین الملل
ـ مقدمه:
وقوع انقلاب ایران در سال 1357 به همان اندازه که مبین مخالفت تمامی ملت ایران با سیاستهای داخلی شاه بود، نشان از ناخرسندی از سیاست خارجی او هم داشت. محور حمله مخالفان شاه به سیاست خارجی او را انتقاد از اتحاد عملی او با ایالات متحده تشکیل میداد و از همین رو به او لقب شاه آمریکایی داده بودند. صرف نظر از اینکه بتوان ریشههای این انقلاب را به سال 1332 و سرنگون ساختن حکومت دکتر محمد مصدق بازگرداند، یا به سال 1342 و سرکوب حرکت مخالفان رژیم شاه تحت رهبری امام خمینی و یا به جامعه، فرهنگ و سیاست ایران در دورانی پیشتر از اینها، عوامل اصلی انقلاب را باید در دوگانه بیگانگی و بیزاری فراینده از رژیم شاه و از ایالات متحده سراغ گرفت.1
در واقع از دید بسیاری از ایرانیان، نقش رژیم شاه به عنوان نماینده و نایب آمریکا، نشان خوش خدمتی کامل او به آمریکا واز دست رفتن استقلال کشور بود. این احساس عمومی یکی از سرچشمههای ژرف بیگانگی و تنفر مردم از رژیم شاه شد و از دلایل عمده انقلاب اسلامی بود.2
جمهوری اسلامی ایران نخستین انقلاب موفق سیاسی ـ اسلامی را به جهان عرضه کرد که بر مبنای ایدئولوژی و نمادگرایی شیعه و رهبری روحانیت ونیز غیر روحانیت اسلام استوار بود و مسلمانان سراسر جهان از ثمره آن که اوج گرفتن مفهوم هویت اسلام، بازگشت غرور و اقتدار مسلمانان در جهاین که تحت سلطه ابرقدرتهاست، بهرهمند شدند. علاوه بر این امام خمینی تجربه ایران را راهنمایی برای تغییر سیاسی و ایدئولوژیک امت جهانی اسلام میدانست. برنامه او متحد کردن تمام مسلمانان در نبردی سیاسی و فرهنگی علیه شرق و غرب بود. با پیروزی در این نبرد، جمهوری اسلامی ایران آماده بود تا اصول خود را در کشور خویش و جهان خارج از آن تبلیغ کند.3
انقلاب اسلامی به احیای اصولگرایی اسلامی و اسلام سیاسی کمک شایانی نمود و برای دیگر جنبشهای اسلامی و حتی غیر اسلامی که در صدد مبارزه با استبداد و استکبار بودند، الگوی مناسب و موفقی به شمار میرفت. به عبارت دیگر انقلاب اسلامی در ایران علاوه بر تأثیر عمیقی که در روابط اجتماعی ملت ایران و ارزشهای حاکم بر جامعه ایران گذاشت، نظام بینالملل حاکم و وضع موجود جهان را نیز دچار تزلزل و تغییرات اساسی نموده و قواعد و معیارهای ناعادلانه حاکم بر روابط بینالملل و نظام جهانی را به چالش میکشد و بنابراین تحقق انقلاب اسلامی و موفقیت آن در تحقق اصول و اهداف خود با منافع قدرتهای بزرگ جهانی در تضاد میباشد.
2ـ جایگاه ایدئولوژی در انقلاب اسلامی:
2 ـ1ـ اصول ایدئولوژی اسلامی انقلاب ایران:
در تجربه و ایدئولوژی انقلاب، نشانههای زیادی است که با موضوعات و علایق احیاگرایانه در دیگر جوامع مسلمان شدت یافت. نخستین و مهمترین عاملی که موجب شد انقلاب ایران به مثابه انقلاب اسلامی تلقی شود، ناشی از ایدئولوژی اسلامی و رهبران انقلاب بود که به عنوان ایدئولوگهای اولیه جمهوری اسلامی آن را طراحی کرده بودند و در نتیجه انقلاب ایران، نخستین نمونه انقلابی موفق و ملهم از اسلام قلمداد شود.4 ویژگیهای ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران عبارتند از:
الف) آرمانگرایی: در ایدئولوژی انقلاب ایران فرضهیا سیاسی بر خوش بینی، عقلگرای یو امید به تحول انسانی مبتنی است و آرمانگرایی و انقلاب اسلامی ایران با تاریخ اندیشه سیاسی و اجتماعی در ایران در طول دو سده گذشته ارتباط مستقیم دارد.
ب) جهان شمولی: ویژگی اصلی انقلاب اسلامی، تبلیغ اسلام و اصول اساسی آن است. جهان شمولی اسلامی با انقلاب ایران، بیشترین ارتباط را دارد. چرا که صدور انقلاب به معنای صدور احساس،همبستگی، روحیه و شور نسبت به عقاید و اعمال اسلامی است.5 دیدگاههای امام خمینی درباره صدور انقلاب ارتباط مستقیمی با توصیف انقلاب از سوی او دارد. به نظر امام خمینی، انقلاب ایران، انقلاب اسلامی است و منحصر به ایران نمیباشد.
ج) مردمی بودن: انقلاب اسلامی، حرکتی مردمی و در عین حال مردمگرا بود، زیرا عملا تمام اقشار جامعه ایران در آن شرکت جستند و به آن کمک کردند. جمهوری اسلامی از آنجا که طرفدار فرهنگ غالب جامعه میباشد، حکومتی مردمگرا میباشد. این مردمسالاری از تاریخ طولانی تشیع ریشه میگیرد. در طول تاریخ اسلام، تشیع به پشتیبانی تودههای مردم تکیه داشت که این امر ارتباط رهبران تشیع با عامه مردم را قدرتمند کرد.6
د) صدور انقلاب: کرین برینتون درباره ماهیت جهان شمول انقلابهای ریشهدار اظهار میدارد که انقلابیون در طول تاریخ، همگی کوشیدهاند که اصول انقلاب خود را ترویج کنند. از صدور انقلاب پیامد طبیعی کشور انقلاب است.7 مضافا اینکه آمووزه های اسلام در تبلیغ دین و رساندن پیام توحید و فراهم کردن شنیدن پیغام حق در این مسئله جایگاه اساسی دارد.
به طور کلی تأکید مجدد بر اسلام به مثابه شیوه زندگی تمام عیار، اعتقاد راسخ به نیاز بازگشت به اسلام و حاکمیت دین الهی برای احیای قدرت و موفقیتهای مسلمانان و تمایل به جهاد علیه تمام ناراستیها و بیعدالتیها8 از اصول ایدئولوژی اسلامی انقلاب ایران میباشد.
2ـ2ـ کارکرد ایدئولوژی در روند تحولات انقلابی:
ایدئولوژیها چارچوبهای آگاهی هستند که تفسیری از جهان را به منظور عمل بر طبق آن در اختیار انسان قرار میدهند. در دوران پیش از انقلاب، گروههای متعددی تقاضا یا نارضایتی مشخص ندارند. ابتدا ایدئولوژیهایی شکل میگیرند که برای پذیرفته شدن باید به رقابت در بازار عقاید برخیزند. این روند در مورد تحولات انقلابی ایران به گونه مشهودی قابل تحلیل و ملاحظه است. گروههای انقلابی مختلف در دوران قبل از انقلاب درگیر جدال سیاسی با حکومت و رقابت ایدئولوژیک با یکدیگر بودهاند و در روند رقابتهای ایدئولوژیک نتوانستند به مقبولیت عام و تعادل و یا ائتلافی دست یابند. ایدئولوژی انقلاب اسلامی توانست نیروهای سیاسی مختلف که با الگوهای اسلامی و رهیافتهای امام خمینی هماهنگی داشته را با یکدیگر متحد نماید و به موازات آن زمینههای ایجاد ایدئولوژی مسلطی را فراهم آورد که راهنمای سیاست داخلی و خارجی ایران باشد.9
انقلاب ایران بر یک ایدئولوژی مذهبی تأکید داشت و بر همین اساس از دیگر انقلابهای جهان متفاوت بود. قابلیتهای ایدئولوژیک مؤثر و سازنده انقلاب ایران، نقش قابل توجهی در ایجاد هماهنگی منطقهای و بینالمللی ایفا کرده است. کشورهای خاورمیانه بعد از افول پان عربیسم، در شرایط خلاء سیاسی و استراتژیک قرار داشتند. آموزههای اسلامی و همچنین قالبهای اسلام سیاسی میتوانست چنین مطلوبیتهایی را برای کشورهای خاورمیانهای فراهم کند. پیوند یافتن قالبهای ایدئولوژیک با شاخصهای فرهنگی و تمدنی ایران در جریان انقلاب اسلامی، موجب شد که ایران به عنوان سخنگوی یک آرمان ظاهر شود.10
3ـ تأثیر انقلاب اسلامی بر جاریگاه بیناللملی دین:
3ـ1ـ ادیان در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی، کاملا به نفع امیال و اهداف ابرقدرتهای شرق و غرب استکبار جهانی استحاله شده بودند. مسیحیت تحث تأثیر سکولاریسم به رابطه فردی میان انسان و خدا تبدیل و روحانیت مسیحیت کاملا واتیکانیزه گردیده بود و هیچگونه ارتباطی با زندگی دنیوی و قوانین حاکم بر روابط اجتماعی نداشت. دین یهودیت که بر اساس تعالیم حضرت موسی میبایست علیه فرعونهای زمان قیام کند، توسط سازمان جهانی صهیونیسم به توجیهگر نظامی سلطه جهانی مبدل شده بود. قدرتهای سلطهگر جهان برای اینکه بتوانند به راحتی بر جوامع اسلامی حاکم گردند، بر سرمایهگذاری وسیع به تحریف اسلام مبادرت کرده بودند و با کنار گذاشتن ابعاد سیاسی، حکومتی، قضایی، اقتصادی و حقوقی اسلام، آن را کاملا سکولاریزه کرده بودند. به طور کلی در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی، دین یا رابطهای فردی بود و یا افیون تودهها قلمداد میشد.11
3 ـ2ـ تقویت موضع دین در معادلات بینالمللی: انقلاب ایران به لحاظ تطبیق با مشخصه انقلابات بزرگ از این جهت که هم از رویکرد جهانی برخوردار بوده و هم از لحاظ تحولخواهی و نوآوری در حوزه بینش و کنش برد مؤثر داشته است، در زمره انقلابات بزرگ است که تنها با مقایسه وضعیت امروزی جهان با دوران پیش از ظهور انقلاب اسلامی میتوان آن را تبیین نمود. دفاع امام خمینی از اسلام در قضیه سلمان رشدی، یک رویارویی ارزش و ضد ارزش بود که هر یک اصحاب خود را به مصاف دیگری وا میداشت. این امر به تقویت احساس هویت اسلامی و با پشتوانه بودن مسلمانان در جهان و معادلات سیاسی، امنیتی و فرهنگی بینالمللی انجامید و به روح آزادیخواهی و ظلمستیزی در میان مسلمانان ستمدیده قوت بخشید.12
انقلاب اسلامی نه تنها مقوله اسلام، بلکه مقوله دین را عزت بخشید و وارد معادلات بینالمللی نمود و امروزه نقش دین و پایگاههای دین ـ ولو برای کسب مشروعیت و مقبولیت عامه ـ قابل انکار نیست. حتی انقلاب اسلامی در تقویت کلیسای کاتولیک تأثیر داشت و این کلیسا بعد از انقلاب اسلامی، نقش و جایگاه از هم پاشیده خود را در برابر مکاتب ضد دینی بازیافت.13
4ـ انقلاب اسلامی و اسلامگرایی در کشورهای اسلامی:
الف) شرایط کشورهای اسلامی در زمان وقوع انقلاب اسلامی: انقلاب ایران در زمان مناسب و در زمینه مساعد تاریخی اتفاق افتاد. در اواخر دهه 1960 و به ویژه طی دهه 1970 میلادی، اغلب مسلمانان جهان، شاهد احیای ایمان در زندگی فردی و اجتماعیشان بودند. توجه بیشتر به مناسک مذهبی با تأکید مجدد دولت و جامعه بر اسلام همراه شده بود. دولتها در لیبی، مصر، سودان، پاکستان و مالزی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت و سیاستهایشان به اسلام متوسل میشدند و جنبشهای مخالف نیز برای بدست آوردن حمایت مردمی؛ زیر چتر اسلام گردآمده بودند. به عبارت دیگر در مقطع زمانی تحقق انقلاب اسلامی، بیانات، نهاد و نیز شخصیتهای تاریخی اسلام در سیاست مسلمانان به ابزاری تبدیل شده بودند که اغلب حکام از آن برای تقویت ملیگرایی استفاده می کردند و یا مخالفان حکومت برای به چالش کشیدن ایدئولوژیهای معطوف به غرب و ملهم از دینستیزی حکومت بهره میبردند.14
ب) تأثیر انقلاب اسلامی بر احیای اسلام سیاسی: اسلام سیاسی جلوههایی از احیاگری ایدئولوژیک در سطح بینالمللی است. رهبران سیاسی ایران و گروههای اجتماعی مختلف که انقلاب اسلامی را در جهت مقابله با استبداد داخلی و استعمار خارجی طراحی کرده بودند، نسبت به ملاحظات کشورهای غربی و طرفدار غرب واکنش نشان دادند و به این ترتیب موجی از مقاومت را در برابر سیاستهای توسعهطلبانه غربی به وجود آوردند. این امر ماهیت ایدئولوژیک داشت و به اسلامگرایی معروف شد.15
اسلامگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را نباید صرفا واکنشی به مدرنیته دانست، چرا که بخشی از مدرنیته ماهیت انقلابی داشته و مورد پذیرش نیروهای اجتماعی و بینالمللی است. در حالیکه گروههایی توانستند به موجهای مدرنیته غلبه نموده و از این طریق زمینههای مداخلهگرایی، سلطهجویی و کنترلگرایی محیط بینالملل را فراهم آورند. انقلاب اسلامی و همچنین اسلام سیاسی را باید واکنشی در برابر توسعهطلبی غربی دانست.
در واقع، علیرغم تغییر ماهیت استعماری غرب از دهه 1920، مداخلهگرایی کشورهای غربی در امور سیاسی و امنیتی کشورهای اسلامی و از جمله ایران ادامه یافت. به موازات رشد سرمایهداری، کشورهای غربی تلاش کردند که نهادها و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی خود را به کشورهای اسلامی منتقل نمایند که این امر نارضایتی عمیقی را بین گروههای اسلامی به وجود آورد. در چنین شرایطی اسلام سیاسی و اصولگرایی اسلامی به عنوان سنتز جدیدی از مبارزه و مقاومت در برابر غرب ظاهر گردیدو جلوههایی از «شبه جنگ» در روابط ایران و کشورهای غربی ایجاد شد. شبه جنگ را باید بازتاب اصولگرایی اسلامی دانست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سایر کشورهای خاورمیانه ظهور یافته است.16
5ـ انقلاب اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران:
5ـ1ـ اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران:
الف) تلاش در جهت برقراری حکومت جهانی اسلام: از منظر مکتب اسلام دنیا به دو منطقه دارالاسلام و دارالکفر تقسیم میشود که در اولی احکام الهی اسلام اعمال میشود، ولی در دومی نظام حاکم در چارچوب احکام اسلامی عمل نمیکنند. در واقع تنها مرزی که اسلام میشناسد، مرز عقیدتی است. با توجه به اسلامی بودن انقلاب ایران، سیاست خارجی آن نمیتواند خود را در محدوده اهداف ملی و یا حتی منطقهای محبوس کند و با توجه به این رسالت مهم و غیرقابل تغییر، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از نظر فکری و ایدئولوژیکی، سیاستی پیشرو، فعال و پویا میباشد. در همین راستا تلاش برای برقراری حکومت جهانی اسلام از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی میباشد.17
ب) حمایت از مستضعفین در مقابل مستکبران: با توجه به اصل 154 قانون اساسی که سعادت کل انسان در جامعه بشری را آرمان جمهوری اسلامی میداند، یکی از اهداف مهم سیاست خارجی ایران، مبارزه با استکبار جهانی و حمایت از ملل مستضعف در هر نقطهآی از جهان باهرنژاد، مذهب و زبان میباشد.
ج) حراست از استقلال و تمامیت ارضی کشور: علیرغم اینکه اسلام مرزبندیهای جغرافیایی، نژادی و غیره را قبول ندارد،ولی جمهوری اسلامی ایران برای حفظ و پاسداری دستاوردهای انقلاب اسلامی و دفاع از پایگاه اصلی انقلاب و نیز تحقق اهداف جهانی خود، امری ضروری و الزامی میداند که از هر نوع تجاورز و تعدی به کشور جلوگیری کند.18
5ـ2ـ گفتمان های حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران:
5ـ2ـ1ـ گفتمان مصلحت محور یا واقعگرای حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: این دوره با نخست وزیری بازرگان و حاکمیت دولت موقت شروع و با اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیروخط امام و استعفای بازرگان به پایان میرسد. در این دوران سیاست خارجی دولت موقت در تئوری و عمل و با دیدگاهی کلان، تمایل به غرب و نگرانی نسبت به نفوذ شرق و تلاش برای بهبود روابط با دولتهای غربی و به ویژه ایالات متحده آمریکا بود، در حالیکه ماهیت ضد قدرت انقلاب، همش شخص شاه را نشانه گرفته بود و هم آمریکا را که حامی اصلی او به شمار میرفت.
5ـ2ـ2ـ گفتمان ارزش محور یا آرمانگرای حاکم بر سیاست خارجی: در گفتمان ارزش محور که به دو خرده گفتمان دیگر، یعنی آرمانگرای امت محور و آرمانگرای مرکز محور تقسیم میشود، سیاست خارجی باید بر اساس آموزهها و موازین اسلامی و تحقق آرمانها و ارزشهای اسلامی تنظیم گردد. از اواسط دهه 1360 که اواسط جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود، گفتمان امت محور تحث تأثیر مشکلات داخلی و فشارهای بینالمللی به گفتمانی مرکز محور با تأکید بر ضرورت دفاع از تمامیت ارضی و حفظ امالقرای شیعه تبدیل شد. در عین حال جهتگیری تجدیدنظر طلبانه مکتبی کردن سیاست خارجی و دفاع از آرمانهای اسلامی به مثابه مهمترین اولویت راهبردی، جایگاه خود را در سیاست خارجی حفظ کرد.19 در این راستا وزیر امور خارجه وقت، آقای دکتر ولایتی بر این امر تأکید دارد که «دولت اسلامی، نه تنها موظف به تلاش و اقدام در جهت دگرگون ساختن پایههای قدرتهای ظالم و روابط ظالمانه جهانی است، بلکه اساسا امنیت واقعی و حیاتی مطلوب در سایه این تغییر تأمین میشود.»20
5ـ2ـ3ـ گفتمان منفعت محور ـ اصلاحطلبی اقتصادی (عملگرا): در دو سطح داخلی و بینالمللی، پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، بازنگری قانون اساسی، انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری، فروپاشی شوروی و تأثیر آن بر روابط بینالملل ازعواملی بودند که بر روند سیاستگزاری نظام و چگونگی تفکر و شیوه تصمیمگیری و اجرایی نخبگان در خصوص مسایل کلان کشور شدیدا تأثیرگذار بودهاند. مشکلات اقتصادی پس از جنگ تحمیلی و فشارهای ناشی از نظام بینالمللی باعث شد که دولت جدید با عقب نشینی در مقابل فشارهای بینالمللی و داخلی، بازسازی کشور و اصلاحطلبی اقتصادی را سرلوحه کار خود قرار دهد. عنصر محوری گفتمان این دوران را عملگرایی در تنظیم و اجرای سیاست خارجی با رعایت ارزشهای اسلامی تشکیل میداد.21
5ـ2ـ4ـ گفتمان فرهنگگرایی سیاست محور: پس از انتخاب آقای خاتمی در خرداد 76 به ریاست جمهوری، گسترش روابط خارجی و رسیدگی به مسایل و امور خارجی در چارچوب رهیافت واقعگرایی نسبی تداوم داشت، ولی نحوه بیان و شیوه رفتار و برخورد با دیگران تغییر یافت. بر اساس این گفتمان که بر تنشزدایی و همزیستی مسالمتآمیز تأکید میکند، ایران میبایست به صورت یک قدرت مدنی در منطقه فعالیت کند و سیاست آن تلاش برای کسب اعتبار جهانی است. به پیروی از این سیاست، گامهایی در جهت گفتگو با جهان خارج و تنشزدایی با کشورهای منطقه و جهان برداشته شد و همکاریاهی منطقهای و بینالمللی افزایش یافت.22
5ـ2ـ5ـ گفتمان عدالت محور در داخل و سیاست تهاجمی در خارجی: این گفتمان پس از انتخاب آقای دکتر احمدینژاد به ریاست جمهوری در سال 84 آغاز شد و الان هم ادامه دارد. در این راستا حفظ عدالت، افزایش رفاه اقتصادی و تأکید بر حفظ ارزشها در داخل و تعقیب سیاستی فعال و تهاجمی برای کسب عزت و اعتبار به ویژه در رابطه با مسأله هسته ایران در خارج مورد تأکید قرار میگیرد.
5ـ3ـ تأثیر انقلاب اسلامی بر سیاست خارجی ایران:
در جریان شکلگیری انقلاب اسلامی، نه تنها نوع نظام آینده مشخص میشد، بلکه چارچوب سیاست خارجی حکومت آینده نیز روشن میشد. رهبران انقلاب چه قبل و چه بعد از تحقق انقلاب اسلامی، خطوط اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را ترسیم میکردند و آن عدم وابستگی به هیچ یک از قدرتهای جهانی بود.23
در واقع با توجه به رسالت جهانی انقلاب اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بیشترین توجه و اهمیت را به اجرای اهداف بینالمللی و خارجی خود داده است. قانون اساسی، زمینه تداوم انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم میکند و به ویژه از طریق گسترش روابط با دیگر جنبشهای اسلامی و مردمی در صدد است که زمینه برقراری حکومت جهانی اسلام را هموار سازد.24
به طور کلی تئوری اسلام در مورد نظام بینالملل، اساس شکلگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده است. انقلاب اسلامی خصلت جهانی داشته و شعارهای آن بر نفی تسلط قدرتهای خارجی متمرکز میباشد. از طرف دیگر انقلاب ایران برای مستضعفان و محورمان جهان دارای پیامهای جدید بود و به همین دلیل جریان نگاه به دنیا که در سیاست خارجی متبلور شده بود، از همیت خاصی در داخل و خارج کشور برخوردار گردید.25
6ـ صدور انقاب اسلامی؛ اهداف و ابزار:
الف) اهداف صدور انقلاب اسلامی: هدف اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی از زمان پیروزی انقلاب، تبلیغ و گسترش اسلام انقلابی بود. این هدف در وظیفهای ریشه داشت که قرآن برای مسلمانان در جهت تحقق و تبلیغ پیام الهی در سراسر گیتی معین کرده است. هدف صدور انقلاب با گسترش تاریخی اسلام تحت حاکمیت حضرت محمد صلی الله علیه وآله همانندی دارد. یکی از اهدافی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر آن تأکید شده است، تداوم بخشیدن به انقلاب در داخل و خارج است واین هدفی بود که بیش از سایر اهداف انقلابی، توجه رسانههای غربی را به خود معطوف کرد و در دل کشورهای غربی و سران کشورهای اسلامی هراس افکند.26
برای شناخت اهداف صدور انقلاب، نه تنها فلسفه سیاسی امام خمینی، بلکه جنبههایی از سنت سیاسی ایرانی ـ اسلامی را نیز باید بررسی کرد. یکی از ویژگیهای بنیادی فرهنگ سیاسی ایران که به دوران پیش از اسلام باز میگردد، مسأله همیشگی استقرار جامعه آرمانی پاکی است که عمدتا به زبان عدالت جهانی تعبیر میشود. مالیزروثون ناظر غربی، به اهمیت بیش از اندازه عدالت در اسلام اشاره میکند و میگوید:«در حالیکه مسیحیت اساسا دین محبیت است، اسلام بیش از هر چیز دین عدالت است». به طور کلی در اسلام و تشیع بر عدالت و تظلم عادلانه جهانی تأکید زیاد شده است. در سنت فرهنگی شیعی عموما و در فرهنگ تشیع امامی خصوصا عدالت در کیان همه ارزشها در بالاترین مرتبه قرار میگیرد.
ب) ابزارهای صدور انقلاب اسلامی: طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، صدور انقلاب از راه حمایت از جنبشهای آزادیبخش و به ویژه در مورد گسترش روابط بینالملل با دیگر جنبشهیا اسلامی اعمال میشود. صدور انقلاب از راه تبلیغ نیز شامل روشهای متنوع بسیاری است که اجرای آن الزاما به مقامات ایران محدود نمیشود. از جمله دعوت از دانشمندان خارجی برای شرکت در کنگرههیا بینالمللی و اعزام دانشجویان به خارج برای تحصیل از روشهیا صدور انقلاب اسلامی میباشد. در این راستا، با وجود آنکه امام خمینی مداخله نظامی را محکوم میکرد، ولی در پیگیری هدف سعادت جهانی با وجود خودداری کامل از هر نوع اعمال نفوذ در امور داخلی سایر ملل، جمهوری اسلامی از مبارزه مستضعفین علیه مستکبرین در تمام نقاط جهان حمایت میکند.28
7ـ وضعیت نظام بینالملل در زمان وقوع انقلاب اسلامی:
الف) منظور از نظام بینالملل: نظام بینالملل را در دو چارچوب مفهومی میتوان مورد بررسی قرار داد؛ در مفهوم نخست تأکید بر آن است که نظام بینالملل همانند یک نظام مکانیکی واجد خصوصیاتی است که تابع نظریه عام نظامهاست و عملکرد آن با اتکا به قواعد و منطق ریاضی قابل شناخت است و میتوان با تجزیه و تحلیل مناسبات اجزای درونی نظام و روابط بین آنها، ماهیت و عملکرد آن نظام را شناخت. در مفهوم دوم که بیشتر مورد تأکید است، نظام بینالملل یک نظام غیرمکانیکی محسوب میشود و مجموعهای از بازیگران و روندها را تشکیل میدهد که در یک ارتباط منظم با یکدیگر الگوهای رفتاری خاصی را به وجود میآورند. در این چارچوب مفهومی نمیتوان از نظریه عمومی نظامها برای شناخت نظام بینالملل استفاده کرد، بلکه ضرورت دارد که اهداف بازیگران در این نظام مورد شناسایی قرار گیرد و بعد با توجه به آن اهداف تلاش میشود تا میزان قابلیت پاسخگویی و برآورده کردن آن اهداف در نظام بینالمللی مذکور مورد شناسایی قرار گیرد.29 تأکید اصلی این نگرش بر آن است که رفتار بازیگران ( دولتها ) را تنها با تکیه بر عوامل درونی مانند نیازهای داخلی یا خصایل ملی نمیتوان توضیح داد، بلکه محیط بیرونی و ساختار قدرت در نظام بینالملل در سمتگیری و اهداف ملی دولتها و آرمانهای بازیگران و روندها نقش اساسی دارد. نظام های بینالملل دارای سه شاخصه مهم یعنی حد و مرز جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی، ساختار توزیع قدرت و سلسله مراتب و قواعد بازی معین میباشد.30
ب) وضعیت سیاسی، فکری، فرهنگی و اقتصادی جهان در زمان وقوع انقلاب ایران:
زمانی که انقلاب اسلامی در ایران تحقق یافت، نظام بینالمللی مرکز از دو بلوک شرق و غرب بر کل جهان سایه افکنده بود و کشورها به دو اردوگاه کمونیسم و سرمایهأاری تقسیم کرده بود. از نظر فکری و فرهنگی نیز جهانبینی اومانیستی بر اکثر جوامع بشری حاکم شده بود و نظامهای حکومتی در شرق و غرب کردهزمین بر محور امانیسم شکل گرفته بودند.31 پس از رنسانس از درون جهان بینی اومانیستی دو مکتب و ایدئولوژی زاییده شد. که این دو مکتب که در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی بر بیش از دو سوم کره زمین و جوامع بشری حکومت میکردند، عبارت بودند از: 1ـ جهان مبتنی بر ماتریالیسم دیالکتیک که ایدئولوژی کمونیسم و مارکسیسم32 بر اساس آن شکل گرفت. 2ـ جهانبینی مبتنی بر سکولاریسم که ایدئولوژی و مکتب لیبرالیستی بر اساس آن شکل گرفت. در مقطع زمانی پیروزی انقلاب ایران، بلوک شرق بر اساس جهانبینی ماتریالیستی و بلوک غرب بر اساس جهانبینی سکولاریستی بر جهان حکومت میکردند و مناسبات سیاسی جهان و روابط بینالمللی به شدت تحت تأثیررقابت دو بلوک بود، به طوری که استقلال سیاسی یک کشور و یک ملت بدون وابستگی به یکی از دو ابرقدرت محال بود.
8ـ نظام بینالملل در تقابل با انقلاب ایران:
8ـ1ـ تعارض انقلاب اسلامی با دو بلوک شرق و غرب پیش از پایان جنگ سرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اشاعه دیدگاههای عمیقا ضد آمریکایی از طرف جمهوری اسلامی ایران، مسکو به این نتیجه رسیده بود که نگرانی امنیتی اتحاد شوروی به سمت راه حل کاملا مطلوبی حرکت میکند. حکومت جدید ایران مصمم بود که وارد پیمانهای امنیتی با ایالات متحده نشود و اجازه ندهد که آمریکا در ایران موقعیتی ممتاز داشته باشد.
با این حال، گرچه نفرت عمیق امام خمینی(ره) از نقش ایالات متحده در ایران برای مسکو خبری مسرتبخش بود، ولی خبر بد آن بود که امام خمینی(ره) و روحانیت خاطرات تاریخی زندهای از روسیه داشتند که این امر نه تنها نقش روسیه تزاری رد تاریخ ایران طی قرنهای متمادی را شامل میشد، بلکه خصلت خدانشناسی وا لحادی ایدئولوژی کمونیسم و نقشههای همیشگی مسکو برای ایران را نیز شامل میشد و بنابراین اتحاد شوروی از تنزل به نقش فرعی «شیطان کوچک» چندان طرفی برنبست. از سوی دیگر امام خمینی(ره) از ابتدای نهضت خود در سال1342 شوروی و انگلیس را نیز در ردیف آمریکا قرارداده بود و این کشور را نیز به عنوان یکی از دشمنان دین و ملت معرفی کرده بود.
8ـ2ـ واکنش نظام بینالملل به وقوع انقلاب اسلامی: انقلاب ایران در کسب استقلال از ابرقدرتهای دنیا میباشد و قدرتهای بزرگ جهان در مقابل هر جنبشی که هدفش کسب استقلال باشد، ایستادگی خواهد کرد. خطر ایدئولوژیک در جهان همواره خطری بالقوه بوده است و از آنجایی که بین ایدئولوژی و قدرت همواره رابطه مستقیمی وجود دارد، ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ ظهور ایدئولوژیهای جدید را برای خودشان تهدید تلقی میکنند. انقلاب ایران با ایدئولوژی اسلامی خود در واقع زنگ خطر را برای مارکسیسم شرق ( قبل از فروپاشی کمونیسم) و لیبرال ـ دموکراسی غرب به صدا در آورد. به اضافه جنبه ایدئولوژیک انقلاب اسلامی که از نظر جامعه بینالملل خطرناک بوده است، تهدید و خطر، استقلال ایران به واسطه این انقلاب، قطع دست بیگانه و پایان منافع سرشار اقتصادی در ایران کشور بود که غرب را به موضعگیری در قبال ایران تحریک کرد. ظرفیت بالای انقلاب ایران برای گسترش به دیگر نقاط جهان و به ویژه خاورمیانه و نیز وجود شیعیان بسیار در خلیج فارس عاملی برای تهدید حکومتهای طرفدار غرب در منطقه و همچنین قدرتهای بزرگ جهانی میباشد و در نتیجه شاهد اقدامات قدرتهای دنیا در مخالفت با انقلاب اسلامی میباشیم.35
8ـ3ـ ریشههای خصومت قدرتهای عمده دنیا با انقلاب اسلامی: خصومت استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل با انقلاب ایران به جنبههای اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و استراتژیک باز میگردد. در بررسی ریشههای خصومت، جنبههای اعتقادی و فرهنی اهمیت بیشتری دارد. در نگرشهای غربی و جهان بینیهای اومانیستی، ماتریالیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی، سعادت جوامع بشری در کنار گذاشتن فرامین الهی، نفی مرجعیت دین و تعالیم انبیا از زندگی اجتماعی و قوانین حکومتی میباشد، اما در بینش اسلامی، سعادت جوامع بشری در حاکمیت بخشیدن و اجرای فرامین الهی و تعالیم انبیا میباشد. بنابراین دو نگرش متعارض پس از مشکلگیری انقلاب در ایران مقابل یکدیگر صفآرایی کردند که پیروزی هر یک به معنای شکست دیگری میباشد. به عبارت دیگر تئوری حکومت اسلامی و مردمسالاری دینی در ایران چالش اصلی برای تفکرات سکولاریستی و لیبرالیستی برخاسته از اومانیسم در غرب محسوب میگردد.36
به طور کلی سرمایهگذاریهای وسیع نظام سلطه جهانی برای ایجاد بحرانهای مختلف در ایران، سازماندهی فشارهای داخلی و خارجی برای فلج ساختن اقتصاد ایران و تلاش در جهت ایجاد نارضایتی عمومی به منظور مقابله با تئوری حکومت اسلامی از طریق القای ناکارآمدی جمهوری اسلامی در این راستا صورت میگیرد که غرب بتواند بزرگترین چالش سیاسی و اعتصادی خود را از سر بردارد.37 به عبارت دیگر منافع استکبار جهانی در جهان اسلام جزء با استحاله اسلام تأمین نمیگردد و انقلاب اسلامی ایران بزرگترین مانع بر سر راه استحاله اسلام و پیشبرد استراتژی یکسان سازی فرهنگی است.38
9ـ نظام بینالمللی مطلوب انقلاب اسلامی:
در طول دوران جنگ سرد و حتی در طی دوران تشنجزدایی و برقراری تز همزیستی مسالمتآمیز، نظام دو قطبی بر محور دو ابرقدرت آمریکا و شوروی بر جهان و روابط بینالملل سایه افکنده بود. با توجه به تضاد منابع و رقابت میان این دو قطب، هر تحول سیاسی در جهان که در تقابل با منافع یک ابرقدرت صورت میگرفت، به نفع ابرقدرت دیگر میشد. در این میان انقلاب اسلامی ایران، اولین تحویل بزرگ سیاسی قلمداد میشود که نه تنها در قالب این ضابطه نمیگنجد، بلکه به اعتراف اکثر محققان و نویسندگان، هر دو ابرقدرت رقیب از وقوع آن متضرر شدند و حداکثر تلاش خود را در راه جلوگیری از تحقق آن و تضعیف ونابودی انقلاب به کار بردند و نمونه بارز آن هماهنگی آمریکا و شوروی در حمایت از عراق در دوران جنگ تحمیلی میباشد.39
در کل نظام بینالملل در دوران جنگ سرد و نیز پس از فروپاشی نظام دو قطبی با اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و نظام بینالمللی مطلوب انقلاب اسلامی، نظامی عدالت محور با پذیرش حاکمیت بر ابرملتها و حقوق مساوی انسانهاست. انقلاب اسلامی با اعتقاد به ضرورت استقرار عدالت در روابط بینالمللی در جستجوی نظامی است که بتواند اهداف خود را محقق سازد و همین موضوع باعث میشود که انقلاب اسلامی با تمامی نظامیهایی که فاقد آن ویژگیها باشد، بر حسب نوع و میزان دوری و نزدیکی نظامهای بینالمللی با آن آرمانها چالش داشته باشد.
انقلاب اسلامی که استقلال، آزادی و توسعه ملی را اهداف راهبردی کشور ایران میداند، نمیتواند به ماهیت نظام بینالملل بیتفاوت باشد. امروزه اغلب اندیشمندان روابط بینالملل معترف هستند که هیچ کشوری نمیتواند بدون توجه به نظام بینالملل، اهداف خود را دنبال نماید و نظام بینالملل در تأمین امنیت و ارتقای منافع ملی کشورها، نقشی تعیین کننده دارد.40 دراین راستا، برخی تحلیلگران اعتقاد دارند که پس از پایان جنگ سرد، بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی ایران، آمریکا و عوامل گوناگونش در منطقه و سطح جهان میباشد. بنابراین باید سعی نمود که نه تنها درایران و در داخل کشورهای اسلامی، بلکه در تمام دنیا با ایالات متحده درگیر شد و از هر فرصتی و در هر جا برای ضربهزدن به آن کشور بهره برد.41
نتیجه:
انقلاب ایران با شعار محوری استقلال، آزادی، نفی سلطهگری و سلطهپذیری و بر اساس عدم وابستگی به قدرتهای سلطهگر و بر مبنای حق تعیین سرنوشت ملتها به دست خودشان پدید آمد. طبعا موفقیت ملت ایران در اثبات این شعارها، زمینه را برای الگو ساختن انقلاب اسلامی و پیمودن راه و روش مردم ایران توسط سایر ملتها فراهم میسازد و این امر به مفهوم شکست نظام سلطه جهانی میباشد. بنابراین فشارهای آمریکا و صهیونیسم از داخل و خارج برای ایجاد مشکلات فزاینده برای ایران جهت حفظ و تداوم سلطه خود بر ملتها صورت میپذیرد، زیرا موفقیت انقلاب ایران موجب بیداری بیشتر ملتهای دیگر خواهد شد و اساس نظام سلطه را به مخاطره خواهد افکند.
انقلاب اسلامی در نظام بینالملل دو قطبی که بر کل جهان مسلط شده بود، شکل گرفت و با شعار راهبردی نه شرقی ـ نه غربی، قواعد و ساختار نظام بینالمللی موجد را به رسمیت نشناخت و طلایهدار راه جدیدی شد که همزمان تسلط دو قدرت بزرگ را بر مقدرات بشری محکوم ساخت و موفق شد این نگرش استراتژیک را به عنوان یک انقلاب اصیل انسانی در جهان مطرح کند که ناعدالتی موجود در نظام دو قطبی و تسلط ابرقدرتها و سرنوشت بشریت مهمترین مشکل جهان است. فروپاشی نظام دو قطبی، شرایط جدیدی را در جهان بوجود آورد و آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت بازمانده از نظام و قطبی تلاش نمود تا نظامی تک قطبی در جهان ایجاد کند. علیرغم آنکه برخی از بازیگران بینالمللی در مقابل شکلگیری نظام تک قطبی مورد نظر آمریکا، سکوت کردند، اما برخی دیگر از بازیگران متناسب با میزان قدرت، گزینههای دیگری را برای جانشین ساختن نظام دو قطبی مطرح ساختند که از جمله آنها میتوان به ایدههایی چون نظام چند قطبی و یا نظام چند تک قطبی اشاره کرد.
انقلاب اسلامی با فروپاشی نظام دو قطبی بر اساس اصول اعتقادی و آرمانی خود نمیتوانست با استقرار نظام تک قطبی که در ناعدالتیهای نظام پیشین سهیم بود، موافق باشد. بخصوص آنکه اساس و بنیان بیعدالتی همچنان در نظام تک قطبی باقی میماند و همان نظام تبعیضآمیز گذشته را این بار با قدرت بیشتری بر جهان تحمیل مینمود. همچنین انقلاب اسلامی نمیتواند نظام موازنه قوای مورد پشتیبانی انگلیس و نظام چند قطبی محدود را هم مورد پذیرش قرار دهد و بپذیرد که تنها چند کشور محدود مانند دارندگان حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل سرنوشت کل جهان را تعیین نماید، بلکه نظام بینالملل مطلوب انقلاب اسلامی، نظامی بدون تبعیض اقتصادی، سیاسی و اعتقادی و نظامی بر اساس عدالت جهانی میباشد که تنها با حاکم شدن قوانین الهی بر تمام ابعاد زندگی اجتماعی بشر و در تمام جهان محقق میشود.
شرایط فعلی اوضاع جهانی نشان میدهد که ملل جهان سوم و به ویژه کشورهای اسلامی، انقلاب اسلامی، مردمسالاری دینی و استقلال طلبی جمهوری اسلامی ایران را الگوی خود قرار میدهند و این امر میتواند در نهایت به تضعیف و نابودی پایههای جهانبینی سکولاریسم و لیبرالیسم در جهان منجر شود.
پینوشتها:
1- روحالله رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نشر نی، 1380،ص 58
2- همان
3- جان.ال.اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه دکتر محسن مدیر شانهچی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، انتشارات باز، 1382، ص ص 49-48
4- همان، ص 48
5- اصل 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان میکند که " جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را همه مردم جهان میشناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند."
6- جان.ال. اسپوزیتو، همان، ص ص 84-82
7- همان، ص ص 85-84
8- امام خمینی خواهان عدالتی جهانی بود و اعتقاد داشت که فقط نظم جهانی اسلامی میتواند چنین عدالتی را فراهم آورد. امام کاملا تأکید میکرد که مقصد اسلام عرضه عدالت برای همه عالم و نه صرفا برای ایران یا حتی برای جهان اسلام است.
9- طاهره ترابی، سیاست خارجی ایدئولوژیک، همشهری دیپلماتیک، شماره 84، بهمنماه 1384، ص 12
10- همان
11- حسن واعظی، استراتژیهای انقلاب اسلامی، همشهری دیپلماتیک ( پدیده قرن)، شماره 84، بهمن ماه 1384، ص ص 17-16
12- محمود محمدی، ایدههای نوین در مناسبات بینالمللی، همشهری دیپلماتیک، شماره 84، بهمن 1384، ص 13
13- جهان سیاست فراموش نمیکند که اولین کلیسا و کشیشی که بعد از انقلاب ایران در نیکاراگوئه در برابر استبداد و جور امپریالیسم قد علم کرد، موجب بیمهری پاپ ژان پل دوم قرار گرفت، در حالیکه یک دهه بعد، همان پاپ کلیسای زادگاه خود یعنی لهستان را پایگاه رویارویی با کمونیسم قرارداد و اولین حلقه اسارت بلوک شرق را از اردوگاه کمونیسم جدا و آزاد کرد.
14- جان.ال. اسپوزیتو، همان، ص 48
15- ابراهیم متقی، ظهور اسلام سیاسی، همشهری دیپلماتیک، شماره 84، 8/11/84، ص 14
16- همان
17- منوچهر محمدی، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1366، ص ص 38-36
18- اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی یکی از اهداف مهم سیاست خارجی را اتخاذ سیاستها و تدابیری برای حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور میداند و با توجه به همین امر، قانون اساسی بر روی حفظ استقلال و تمامیت ارضی تأکید کرده و مفهوم استقلال را در معنای بسیط و ابعاد گوناگون آن به کار برده است تا راه را بر هر نوعی غفلت، بیتوجهی و یا سوء تعبیر ببندد.
19- علیرضا ازغندی، تنشزدایی در سیاست خارجی ؛ مورد جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه سیاست خارجی، سال سیزدهم، زمستان 1378، ص 1042
20-علیاکبر ولایتی، سرآغاز، فصلناه سیاست خارجی، سال اول، شماره 1، دی و اسفند 1365، ص 3
21- علیرضا ازغندی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر قومس، 1381، ص ص 18-15
22- همان، ص ص 19-18
23- منوچهر محمدی، همان، ص ص 16-15
24- همان، ص 36
25- عباس ملکی، سیاست خارجی برآمده از انقلاب، همشهری دیپلماتیک، شماره 84، 8/11/84، ص ص 5-4
26- جان.ال.اسپوزیتو، همان، ص 47
27- همان، ص ص 61-60
28- جان.ال. اسپوزیتو، همان، ص ص 71-65
29- سید رسول موسوی، انقلاب اسلامی و نظام بینالملل، همشهری دیپلماتیک، شماره 845، هشتم بهمن 1384، ص 2
30- همان
31- اومانیسم جنبش فلسفی و ادبی اروپاست که بعد از رنسانس در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پانزدهم میلادی در ایتالیا شکل گرفت و به مرور زمان در قرون 16 و 17 میلادی سراسر اروپا و آمریکا را فرا گرفت. در اومانیسم، انسان محور مبنای همه چیز است.
32- تحلیل مارکسیستها از انقلاب، کلا یک تحلیل اقتصادی و بر پایه دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی مارکس میباشد. در واقع مارکسیستها به انقلاب نه به عنوان یک ایدهآل، بلکه به عنوان امری اجتناب ناپذیر نگاه میکنند.
33- اکثر تحلیلگران غربی با دیدی بدبینانه به انقلاب مینگرند و علیرغم قداستی که انقلاب نزد انقلابیون دارد، حرکت انقلابی را هجوم میکروب به پیکر جامعه سالم میدانند، در حالیکه اصولا انقلاب در جوامع ناسالم و نامتعادل به وجود میآید و هدف آن رفع کلاستیهاست. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1370، ص ص 26-22
34- همان، ص ص 189-187
35- جمهوری اسلامی با همکاری با سازمانهای بینالمللی و استقرار مردمسالاری دینی، به عنوان مظهر بقای توأمان اسلام و دموکراسی قلمداد میشود ولذا از اقبال بیشتری در جهان اسلام و جامعه بینالملل برخوردار میباشد. این امر در کنار خصیصه استقلالطلبی جمهوری اسلامی باعث به چالش کشیده شدن قدرتهای بزرگ دنیا شده است. خطر استقلالطلبی ایران برای ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ به حدی است که حتی در صورت سکولار بودن انقلاب ایران با آن مخالفت میکردند.
36- حسن واعظی، همان
37- همان
38- ریچارد نیکسون از رؤسای جمهوری اسبق ایالات متحده در کتاب " پیروزی بدون جنگ " مینویسد: تغییر در جهان سوم آغاز شده است و بادهای آن به مرحله طوفان رسیده است. ما قادر نیستیم آن را متوقف کنیم. آرام ساختن طوفان اسلامی تنها در سایه استحاله جهموری اسلامی و با شکست انقلاب اسلامی ایران میسر است."
39- منوچهر محمدی، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ص ص 13-12
40- مقصود رنجبر، ملاحظات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: پژوهکشده مطالعات راهبردی، 1378، ص ص 124-123
41- همان، ص ص 126-124