انقلاب اسلامی، رژیم صهیونیستی و استراتژی جنگ پست مدرن

جنگ پست مدرن نبردی است که استراتژی مسلط و وجه غالب در آن، استفاده از ابزار و اقدامات نرم افزاری با بهره گیری از تکنولوژی پیشرفته می باشد. در این جنگ، از اقدامات سخت افزاری به صورت تاکتیکی و مقطعی در درون استراتژی های نرم افزاری استفاده می شود. از آنجایی که در برنامه های رژیم صهیونیستی سیاست و نظامی گری در خدمت امنیت ایدئولوژیکی و قومی است، مطالعات و تحقیقات تکنولوژی جهانی شدن، توسعه و پیشرفت های علمی، رایانه ای و رسانه ای و کلیه ی امکانات مربوط به دستاوردهای جدید در خدمت این اهداف قرار خواهد گرفت.
وارد شدن اسرائیل به عرصه ی جنگ پست مدرن، در حقیقت درگیر کردن غیر نظامیان در عرصه ی نبرد، به وجود آوردن محیط نظامی و آموزشی جدید با استفاده از فضاهای مجازی، گسترش سلاح های پیشرفته و غیر متعارف نظیر سلاح های اتمی، شیمیایی، بیولوژیک و... در راستای ایجاد ترس و وحشت برای اعمال سیاست بازدارندگی و تحمیل خواسته های خود می باشد.
از ویژگی های نبرد پست مدرن حضور در عرصه ی نبرد واژه ها و جنگ های مجازی و تأثیر رسانه ها بر سرنوشت نبرد، به کار گیری علوم رایانه ای و سرمایه گذاری وسیع در زمینه ی ایجاد مراکز انیمیشن سازی، تولید بازی های کامپیوتری و غیره است که در آن به نوعی چهره ی دشمن مخدوش و جبهه ی خودی مظلوم نشان داده می شود.
تحولات اخیر در حوزه های مختلف علوم و تکنولوژی که از آن تحت نام «جهانی شدن» یاد می شود تأثیرات مختلفی را در عرصه هایی نظیر اقتصاد، فرهنگ، اطلاعات و تکنولوژی، امنیت و محیط زیست و نفوذ سازمان های غیردولتی در زندگی مردم به وجود آورده است. این فضای جدید برای اسرائیل به عنوان کشوری پیشرفته و متأثر از کمک های مالی و تکنولوژیکی امریکا و سایر کشورهای اروپایی شرایط جدیدی فراهم ساخته است که بی تردید در این شرایط سیاست های تجاوزطلبانه و نظامی گری این رژیم نسبت به گذشته، تغییرات عمده ای خواهد کرد.
شناخت این تغییرات برای جمهوری اسلامی به عنوان پرقدرت ترین کشور اسلامی در مقابله با سیاست های رژیم صهیونیستی یک ضرورت تردید ناپذیر خواهد بود. نوشته ی حاضر در پی آن است تا با بررسی استراتژی های اسرائیل در جنگ پسا تجدد (پست مدرن)، ابعاد سیاست جدید این رژیم را در برخورد با جهان اسلام، مسائل منطقه و در رأس همه ایران، تا حدودی مشخص نماید و عرصه های جدیدی که به یمن فن آوری های نوین برای سیاست های اسرائیل گشوده شده است را تجزیه و تحلیل کند.
پسا تجدد و فضای عصر جدید
اگرچه ارائه ی تعریف دقیق از مفهوم پسا تجدد (پست مدرن) با توجه به برداشت های متنوع و وجود مجموعه ای از جریانات فلسفی، فرهنگی، سیاسی و کلامی، کار پیچیده ای است، اما اغلب متفکرینی که به این دوره معتقد بوده یا آن را به نقد کشیده اند، علائمی را برای عصر پست مدرن و تفاوت آن با دوره ی مدرنیته ذکر می کنند که عمده ترین این علائم عبارتنداز: ظهور دولت رفاهی در اقتصاد، ظهور کاتل ها و تراست های عظیم صنعتی و شرکت های چند ملیتی، تضعیف نقش دولت ملت در تعیین سرنوشت ملت ها، دگرگونی در فضاهای سنتی و اجتماعی و ظهور فرهنگ و روابط اجتماعی جدید، متزلزل شدن اقتصاد ملی و جایگزینی یک اقتصاد جهانی؛ تحقق انقلاب در فن آوری اطلاعات و ارتباطات، دگرگونی در محیط زیست جهانی، تعارض میان فرهنگ ها، جهانی شدن تکنولوژی ارتباطات و داده پردازی، ظهور چارچوب های نظارتی پرقدرت بین المللی مانند سازمان عفو بین الملل، حقوق بشر و...
این علائم نشان دهنده ی گذار عصر به دوره ی جدیدی است که از دیدگاه بسیاری از متفکرین بن مایه های این دوره با دوره ی مدرنیته کاملاً متفاوت است. در رأس بن مایه ی عصر جدید گسترش فضاهای ذهنی و جایگزینی ذهنیت ها بر عینیت هاست. اگر در مدرنیته، عینیت و تجربه خمیرمایه ی بسیاری از دیدگاه های فکری، فلسفی و علمی بود، درپست مدرن این فضاهای مجازی است که اهمیت پیدا می کند، زمان و مکان جای خود را به فضا می دهد. اگر دولت ملت واحد سیاسی حقیقی برای بررسی های مدرنیته بود در عصر پست مدرن جهان به عنوان یک واحد سیاسی مورد توجه و برنامه ریزی قرار می گیرد.
در پست مدرن اصول و قواعد از پیش فرض شده و ثابت دیگر وجود ندارد. در این خصوص ژان فرانسوا لیوتار می نویسد:
یک هنرمند یا نویسنده ی پست مدرن در مقام یک فیلسوف، متنی که می نویسد و اثری که خلق می کند از نظر اصول تحت هدایت قواعد از پیش تثبیت شده قرار ندارد و نمی توان در مورد آنها مطابق با حکم ایجابی، یا به کار بستن مقولات آشنا در متن یا اثر هنری قضاوت نمود... بنابراین هنرمند و نویسنده، بدون قواعد برای تدوین قواعدی برای آنچه که انجام خواهد یافت، کار می کند... پست مدرن را می باید بر اساس پارادوکس آینده ی پیشین درک نمود.
تفاوت بنیادین مدرنیته و مابعد مدرنیته را می توان در جدول زیر تا حدودی نشان داد:
تفاوت مدرنیته و ما بعد مدرنیته[2]
در فلسفه؛
مدرنیته \ مابعد مدرنیته (پست مدرن)
مونیسم (وحدت گرایی\)پلورالیسم (کثرت گرایی)
ماتریالیسم (مادی نگری)\نگرش نشانه شناختی
در رسانه ها؛
دنیای چاپ؛\الکترونیک های باز تولیدی
تحول سریع\نوری/تحول جهانی
در سیاست؛
دولت های ملی (ملت دولت ها)\مناطق (پیکره ها) واحد های فراملی
اقتدارگرا\دمکراتیک
اجماع\اجماع مورد مناقشه
برخورد طبقات\مسائل جدید در دستور کار، سبز ها
در فرهنگ؛
تأکید بر کاربرد کلمات صحیح (لفظ قلم نویسی)\رمز گذاری مضاعف، زبان دوگانه
نخبه گرایی\نخبه/گفتگوی توده ای
با توجه به علائم مذکور و فروریختن ساختار ها و تحول در تصورات و مفاهیم قطعی تلقی شده و شکل گیری هویت جدید، عده ای معتقدند که درگیری های آینده از جنبه ی کلی در دو شکل عمده بروز خواهد کرد:
1 درگیری های هویتی؛ این درگیری ناشی از تحولات گسترده در حوزه ی اطلاعات و گسترش روز افزون رسانه ها و رخنه ی آنان در زندگی خصوصی و خلوت انسان ها بوده و همین امر سبب گردیده تا هویت نیز مانند بسیاری از مسلمات زندگی گذشته، دست خوش بحران و در معرض چالش قرار گیرد. موضوع تابعیت، ارزش ها و باورهای شخصی و اجتماعی، خرده فرهنگ ها، سنت ها و هنجارها، دین و مذهب و بسیاری از مقولات مطرح در حوزه ی هویت فردی، اجتماعی و دینی و نقش های اجتماعی افراد، دچار دگرگونی های شدید شود.
به گونه ای که دیگر امکان جلوگیری از نفوذ فرهنگ های رسانه ای برای مقابله با فرهنگ های ملی و بومی ازطریق دولت به سختی میسر خواهد بود.
2 درگیری های امنیتی؛ درگیری های امنیتی در عصر پسا تجدد، عموماً به حوزه ی مسائل امنیتی و اطلاعاتی و در رأس آن مقوله ی جاسوسی و ارسال اطلاعات و روش جمع آوری اطلاعات باز می گردد.
اگر حرفه ی جاسوسی و جمع آوری اطلاعات در گذشته از طریق نفوذ، استخدام جاسوس، خرید اطلاعات و مسائلی از این قبیل انجام می گرفت، امروزه با پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی و از همه مهم تر ظهور سایت های اینترنتی امکان ارسال اطلاعات دور از چشم شبکه های ضد جاسوسی کشور ها، به اشکال عادی، رمزی و غیره یک امر عادی تلقی می شود. با این تفاصیل، مسأله ی حیطه بندی اطلاعات و شیوه ی مقابله با جاسوسی های پست مدرن یکی از مسائل عمده ی امنیتی برای کشورهایی است که به دلایل مختلفی در معرض هجوم اطلاعاتی قرار دارند.
به کار گیری فن آوری های جدید از سوی سازمان های جاسوسی سبب گردیده تا ملزومات این فعالیت ها نیز دچار دگرگونی گردد. شیوه ی اتصال به شبکه های جاسوسی، حجم اطلاعات، کار تحلیل، سهولت دسترسی به جنگ افزارهای متکی به فن آوری عالی و تجهیزات ارتباطی به طور کلی نه تنها شیوه های مقابله با جاسوسی بلکه معضلات بزرگی چون، سازمان های تروریستی، باندهای مواد مخدر و خلاصه بسیاری از شبکه های براندازی که مخل امنیت ملت ها هستند را دچار دگرگونی نموده است.
این دو حوزه ی درگیری به ما نشان می د هد که عصر جدید را دیگر نمی توان با مفاهیم سنتی گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. استراتژی های جنگ ما بعد مدرنیته، استراتژی های پیچیده ای است که تاکتیک های آن مبتنی بر فن آوری جدید، جنگ های خیالی، جنگ های رایانه ای، جنگ سیبرنتیکی، جنگ های اطلاعاتی، جنگ های اینترنتی، درگیری مغز ها و مفاهیم اساسی چون اینترنت، ماهواره، رایانه، ژنتیک و امثال ذلک است.
در جنگ ما بعد مدرنیته، استراتژی مسلط و وجه قالب در آن استفاده از ابزار و قدرت نرم افزاری در فضاهای مجازی است. استفاده از سخت افزار ها، محدود و مقطعی بوده و صرفاً سیاست های موردی در دلِ استراتژی های کلی نرم افزاری است. اگر در جنگ های گذشته استراتژی مسلط، اقدامات سخت افزاری نظیر انهدام دشمن در روی زمین، تسخیر مواضع جغرافیایی و نابودی قدرت و توانایی مادی و سرنگونی یک حاکمیت از طریق عملیات نظامی یا براندازی بود، در عصر مابعد مدرنیته همه ی این استراتژی ها در سیاست های نرم افزاری ساماندهی خواهد شد.
چشم انداز های کلی جنگ مابعد مدرنیته به ما هشدار می د هد که رژیم صهیونیستی به عنوان بزرگ ترین خطر صلح و امنیت کشورهای منطقه ی خاورمیانه و در رأس آن ایران، در دهه های آتی، استراتژی های خود را در اجرای سیاست های نظامی گری برای حفظ هویت قومی مذهبی خود بی تردید دگرگون خواهد کرد.
در آینده ی بسیار نزدیکی باید شاهد ظهور تحولات جدیدی در سیاست های نظامی گرایانه ی اسرائیل باشیم، که ماهیت و کیفیت آن بی تردید با آنچه که در سیاست های گذشته ی این رژیم وجود داشته، متفاوت خواهد بود. این علائم را می توان در سیاست های دهه ی اخیر رژیم صهیونیستی به نحوی مشاهده کرد.
دگرگونی دیدگاه های رژیم صهیونیستی را با توجه به تحولات جهانی شدن می توان در چشم انداز های زیر مورد مطالعه و توجه قرار داد:
1 چشم انداز های علمی و تکنولوژیکی،
2 چشم انداز های مالی،
3 چشم انداز های رسانه ای.
چشم اندازهای علمی و تکنولوژیکی
سرمایه گذاری در بخش تحقیقات و پژوهش های علمی و صنعتی و رشد و توسعه در حوزه ی علوم و تکنولوژی، از ویژگی های منحصر به فرد رژیم صهیونیستی نسبت به همسایگان خود می باشد. چنان که این رژیم در پژوهش های علمی 70 برابر و در ثبت اختراعات، بیش از هزار برابر در مقایسه با اعراب کارایی دارد. حجم صادرات رژیم صهیونیستی از فن آوری های پیشرفته طی سال 2000 میلادی 7 میلیون دلار بوده است[3].
این رقم ناشی از ساخت متفاوت اقتصادی و صنعتی و نیز دورنمایی است که رهبران این رژیم ترسیم نموده اند.
رهبران رژیم صهیونیستی از بدو اشغال فلسطین در پی آن بودند تا این کشور را متفاوت با کشورهای عربی منطقه ساخته و آن را همسان کشورهای پیشرفته در آورند. لذا تمام سعی خود را در ایجاد خود باوری و تلاش در جهت رشد و توسعه مصروف نمودند. تشویق به کار در مزارع کشاورزی و سرمایه گذاری در حوزه ی صنعت، از عواملی نبودند که صهیونیست ها را از وارد شدن در زمینه ی ی های تحقیقات کشاورزی و صنعتی و سایر حوزه های پژوهشی غافل نماید.
صهیونیست ها، پس از پشت سر گذاردن جنگ های متعدد بر آن شدند تا با سرمایه گذاری در بخش فن آوری های نوین، علاوه بر کاهش هزینه های نظامی، ماشین را جایگزین انسان نموده و هر چه بیشتر تلفات خود را به دلیل محدودیت های نیروی انسانی، نسبت به اعراب کاهش داده و تلفات بیشتری را به دشمنان تحمیل نمایند. در حوزه ی امنیتی نیز آنها سعی می کنند تا تکنولوژی پیشرفته را در سازمان های امنیتی خود به کار گیرند و در این راستا در طی ادوار مختلف، سازمان جاسوسی رژیم اشغال گر قدس موساد، در صدد استخدام گسترده ی متخصصان رایانه ای بر آمده است. رژیم اشغال گر قدس برای تقویت توان اطلاعاتی در فن آوری های مرتبط با اینترنت و داده پردازی سیستم های موساد، به روش های مختلف، اقدام به جذب نیروهای جدید کرده است.[4]
پیشرفته کردن صنایع و تجهیزات داخلی، ساخت و فروش قطعات سخت افزاری و برنامه های نرم افزاری و کسب در آمد سرشار در این حوزه ها و حضور در بازارهای بین المللی از دیگر اهداف رژیم صهیونیستی در سرمایه گذاری در بخش فن آوری های نوین می باشد. در حال حاضر سرمایه گذاری در بخش فن آوری رایانه ای سبب گردیده تا بیش از 4800 شرکت متخصص در فن آوری مدرن و نرم افزاری پیشرفته در خدمت رژیم صهیونیستی باشند، که بیشتر این شرکت ها در مجتمع صنعتی تکنیون[5] در حیفا و وایزمن[6] واقع در تل آویو فعالیت دارند که مطابق با آمار منتشره توسط رژیم صهیونیستی ارزش صادراتی و نسبت رشد سالانه ی آنها در سال های اخیر بالغ بر 6 درصد می باشد. این شرکت ها بیشترین فعالیت خود را به طور مستقیم در زمینه ی فن آوری نظامی و برنامه ریزی برای ایجاد شبکه های ارتباطی نظامی و شرکت های داخلی و خارجی و همچنین ساخت سلاح های مدرن و عملیات جاسوسی در سطوح بین المللی متمرکز کرده اند.[7]
صهیونیست ها با سرمایه گذاری بر فن آوری نوین و فعال نمودن شرکت های متعدد در زمینه ی تکنولوژی جدید علاوه بر کسب در آمد، توانسته اند اهداف نظامی و امنیتی خود را پیگیری نموده و سطح علمی کشور را نیز در مقایسه با سایرین، حتی کشورهای توسعه یافته بالاتر برند چنان که در این زمینه انریکو لتا وزیر صنایع و تجارت خارجی ایتالیا در نخستین اجلاس همکاری های علمی و فن آوری ایتالیا و اسرائیل، در خصوص توانایی های آن رژیم بیان می دارد: اسرائیل در بسیاری از موارد مربوط به اقتصاد جدید از ما جلوتر است.[8] برخی از توانایی های رژیم صهیونیستی در حوزه ی تکنولوژی عبارتند از: الکترونیک ارتباطات راه دور، مواد اولیه برای بخش های مربوط به فضانوردی، تولید خودرو، همچنین نرم افزار برای امنیت و سیستم های کنترلی.
توجه ویژه ی رژیم صهیونیستی به موضوع استفاده از فن آوری در راستای نظامی تا بدانجا امتداد یافته است که آن رژیم قبل از حمله ی امریکا به عراق که به سقوط صدام منجر گردید، از بیم حملات احتمالی عراق، نسبت به ایجاد مدارس مجازی در تل آویو اقدام نمود. تا در صورت آغاز جنگ علیه عراق آموزش را از طریق رایانه ادامه دهند.[9]
این اقدام، نمادی از توسعه استفاده از رایانه و فراگیر بودن این صنعت در سرزمین اشغالی می باشد. اما فن آوری های نوین علاوه بر آنکه فرصت های پیشرفت صنعتی و اقتصادی را در اختیار اشغال گران گذاشت، تهدیدات جدیدی را نیز متوجه این رژیم نموده است. رژیم صهیونیستی در طول نبردهای پیدا وپنهان خود با فلسطینی ها توانسته بود با استفاده ازروش های سانسور خبری و در اختیار داشتن رسانه های متعدد دولتی و فرامرزی به شیوه دلخواه خود، چهره ای منفی از مبارزان فلسطینی در نزد اذهان عمومی در داخل و خارج آن کشور ایجاد نماید و علاوه بر آن، اقدامات خشن نظامیان خود را نیز پنهان نماید. اما به یمن فن آوری جدید، سازمان های مبارز فلسطینی نیز با ایجاد سایت های اینترنتی، اقدام به روشن ساختن مواضع خود و نیز چگونگی اقدامات رژیم صهیونیستی در عرصه ی مقابله با فلسطینیان نمودند و این اقدامات در حوزه «جنگ پست مدرن» بر صهیونیست ها بسیار گران آمده و آنان را وادار نمود تا به پایگاه های اینترنتی جنبش جهاد اسلامی فلسطین حمله و آن را از کار اندازند. به گفته ی منابع جنبش، سایت اینترنتی جهاد اسلامی به آدرس: www.JIhadislami.com در یک اقدام همسو با دیگر فعالیت ها، جهت خاموش نمودن صدای آزادی خواهی مردم مسلمان فلسطین مورد حمله قرار گرفته است. اشاره می شود پایگاه اینترنتی: www.qudsway.com یکی دیگر از پایگاه های اینترنتی جنبش جهاد اسلامی فلسطین به رغم آنکه تاکنون چندین بار مورد حمله ی صهیونیست ها قرار گرفته و گروه فشار صهیونیستی جنجال گسترده ای را علیه آن به راه انداختند. همچنان به فعالیت خود ادامه می دهند.[10] این گونه اقدامات نشان از گشوده شدن جبهه ای جدید در مقابل رژیم صهیونیستی دارد که تاکنون آن رژیم در آن کمتر درگیر بوده و از این ناحیه احساس خطر می نموده است. همچنین رفتار آن رژیم در بستن سایت مبارزان فلسطینی گویای تأثیری است که رسانه های جدید الکترونیکی در سرنوشت نبرد دارند.
چشم انداز های مالی
همان گونه که ذکر شد مسائل مالی از آن جهت در یک جنگ پست مدرن حائز اهمیت می باشد که بررسی آن می تواند از سویی عمق و سرعت پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی را هویدا ساخته و از سوی دیگر نوسانات، اختلالات و وابستگی به در آمد خاص را که می تواند آینده ی کشور را در برابر مشکلات و فشارها دچار آسیب نماید، نشان می دهد. اما اقتصاد رژیم صهیونیستی در میان کشورهای منطقه و نیز بسیاری از کشورهای خارج از منطقه، دارای شکوفایی منحصر به فردی است. این موضوع شامل تولید ناخالص ملی و رشد قدرت خرید اشغال گران می باشد. تا جایی که در مقاطع خاص زمانی؛ اقتصاد آن رژیم همتای اقتصاد امریکا رشد داشته و توانسته جایگاه مناسبی را در لیست درجه بندی توسعه اقتصادی به خود اختصاص دهد. آخرین گزارش برنامه ی رشد سازمان ملل موسوم به «گزارش رشد بشری سال 2001» نشان می د هد که رژیم صهیونیستی در سطح اقتصادی بسیار بالایی قرار دارد و تولید ناخالص ملی آن در سال 1999 به بیش از 100 میلیارد دلار (دقیقاً 8/100 میلیارد) رسیده است که قدرت خرید کلی را به 6/112 میلیارد دلار ارتقا داده، تا قدرت خرید فردی از این تولید، بر اساس معادله ی مربوطه به 18440 دلار برسد. میانگین رشد سالانه ی فردی از تولید ناخالص ملی، بین سال های 1975 تا 1999 یعنی در دوره ای که اقتصاد جهانی از رکود رنج می برد، 2 درصد عنوان شد. میانگینی که هم تراز با میانگین رشد ایالات متحده ی امریکا قرار دارد. رژیم صهیونیستی در لیست درجه بندی توسعه ی بشری، رتبه ی بیست و دوم را بین 162 کشور جهان در اختیار دارد.[11]
توسعه و شکوفایی اقتصاد رژیم صهیونیستی در چارچوب مرزهای این کشور محصور نشده و آن رژیم توانسته است با حضور قدرتمند در بازارهای تجاری دنیا، رقیب قابل ملاحظه ای برای کشورها و شرکت های بزرگ دنیا در عرصه های مختلف کشاورزی و صنعتی باشد. علاوه بر آن توانسته است با توسعه ی روابط تجاری و سرمایه گذاری در اقصی نقاط دنیا، سود سرشاری را از ناحیه ی اعزام کارشناسان و انتقال دانش فنی و صدور فن آوری نصیب خود نماید. برای مثال طی دهه های شصت و هفتاد میلادی 1500 کارشناس رژیم صهیونیستی در کشورهای آفریقایی حضور داشتند. رژیم صهیونیستی 6200 کار آموز آفریقایی را در زمینه ی ی های مختلف برای آموزش در فلسطین اشغالی پذیرفت. همچنین شرکت های مهندسی و صنعتی رژیم صهیونیستی هم با امضای قرارداد های تجاری در آفریقا، صدها میلیون دلار سود بردند. به نحوی که حجم واردات رژیم صهیونیستی از آفریقا از 410 میلیون و 500 هزار دلار در سال 1970 به 190 میلیون و 900 هزار دلار در سال 1980 و به 246 میلیون و 400 هزار دلار در 1993 رسید. حجم صادرات رژیم صهیونیستی به آفریقا نیز طی سال های فوق الذکر طی سیر صعودی از 30 میلیون و 100 هزار دلار به 137 میلیون و 800 هزار دلار و دست آخر به 335 میلیون و 700 هزار دلار رسید.[12] روند صعودی رشد سرمایه گذاری رژیم صهیونیستی در کشور های آفریقایی همسو با دیگر تحولات مثبت اقتصادی آن رژیم نشان گر چشم انداز مثبت مالی است. اما اگر بخواهیم نگاهی همه جانبه به مسائل اقتصادی و مالی رژیم صهیونیستی داشته باشیم ضرورت دارد تا به وابستگی اقتصاد آن رژیم به کمک های خارجی نظری بیفکنیم چنان که وابستگی به یک محصول و یا در آمدی خاص خود می تواند آسیب پذیری کشور را در حوزه های مختلف سبب گردد. برای مثال رشد مثبت اقتصادی عربستان سعودی در صورتی که ناشی از وابستگی شدید به فروش نفت باشد و یا برزیل به شکر و دیگری به کاکائو و..... می توانند این کشور هارا در فراز و نشیب های بازار های بین المللی آسیب پذیر نمایند. وابستگی اقتصاد رژیم صهیونیستی نیز به کمک های خارجی علاوه بر آنکه رشد واقعی اقتصاد آن کشور را به زیر سؤال می برد، می تواند این کسور را در صورتی که به هر دلیلی این کمک ها قطع گردد در معرض آسیب قرار دهد. اقتصاد رژیم صهیونیستی اصولاً بر اساس کمک های اروپا و امریکا قدرت گرفت. از خسارت های دریافتی از آلمان رشد و نمو یافت و از ادامه ی کمک های امریکایی و جمع آوری اعانه توسط سازمان های صهیونیستی در جهان ادامه ی حیات می دهد.[13]
روژه گارودی با بیانی دیگر برای روشن ساختن چگونگی قوام یافتن اقتصاد صهیونیست ها و نشان دادن وابستگی این اقتصاد به کمک های خارجی، در کتاب خود تحت عنوان« تاریخ یک ارتداد، اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل» بیان می دارد، کشورهایی نظیر آلمان به دلیل خساراتی که در جریان جنگ جهانی دوم به یهودیان وارد آوردند (گذشته از این موضوع که گارودی این خسارات را تا چه میزان منطبق بر واقیعت می داند) ملزم به جبران خسارات به اسرائیل گردیده است. همچنین کمک های ایالات متحده ی امریکا نیز برای اقتصاد اسرائیل همچون دارویی شفا بخش عمل نموده که به آن به صورت مفصل در ادامه خواهیم پرداخت و در آخر گارودی پرداخت های داوطلبانه ی یهودیان سایر کشورها، تحت عنوان «دیاسپورا» را از جمله منابع مالی اسرائیل می داند. وی در دسته بندی خود در خصوص جریانات مالی که از خارج به سوی رژیم صهیونیستی سرازیر شده است موارد زیر را ذکر می کند:
1. جبران خسارات از جانب آلمان و اتریش.
2. از طریق دست و دل بازی های بی قید و شرط ایالات متحده.
3. به دلیل پرداخت، «دیاسپورا» مجموعه ی جماعات یهودی که از زمان ایجاد اسرائیل در خارج از آن به سر می برند.[14] در زمینه ی سازمان دهی پرداخت کمک به اسرائیل از سوی یهودیان می توان برای مثال به اقدامات سازمان مگبیت در این راستا اشاره داشت. این سازمان که در کشورهای مختلف دفاتر مخصوص به خود را اداره می نماید هدف خود را جمع آوری اعانه برای ارتش رژیم صهیونیستی و ترغیب جوانان یهودی ایران برای کمک و پشتیبانی از اسرائیل قرار داده است.[15]
همان گونه که بیان شد، اگر بخواهیم به دلایل کمک های امریکا به رژیم صهیونیستی اشاره داشته باشیم می توانیم از دلایلی چون ایجاد مسابقه ی تسلیحاتی در منطقه و فروش تسلیحات، ایجاد امکانات لازم جهت مداخله در امور منطقه با کمک آن رژیم، استفاده از صهیونیست ها در راستای حضور امریکا در منطقه و نزدیک شدن به منابع نفتی منطقه، اجرای سیاست سد نفوذ در مقابل شوروی سابق، استفاده از صهیونیست ها به عنوان حافظ منافع امریکا در منطقه، اجرای سیاست های امنیتی و نظامی امریکا در منطقه و.... نام برد. اما به نظر می رسد علی رغم وجود دلایل فوق که به نوعی کمک های امریکا به رژیم صهیونیستی را از وجوه امنیتی سیاسی و... توجیه می کند، دلیلی ایدئولوژیک نیز در ارسال این گونه کمک ها وجود دارد که آن حمایت مسیحیت صهیونیستی مستقر در امریکا از اشغال گران فلسطین است. که به دلیل اهمیت این دیدگاه در حمایت از آنان این موضوع را به صورت دقیق تر در فصل بعدی موشکافی خواهیم نمود. اما علاوه بر حمایت مسیحیت صهیونیستی مستقر در امریکا از رژیم صهیونیستی، فعالیت لابی قدرتمند طرفدار صهیونیست در امریکا نیز در راستای همسو کردن منافع امریکا با آنان و نیز متقاعد کردن سیاستمداران امریکایی به کمک به صهیونیست ها قابل توجه است. البته شاید در وهله ی اول این نکته متبادر به ذهن گردد که چگونه سیاستمداران کشور قدرتمندی چون امریکا می توانند از یک اقلیت کوچک یهودی متأثر گردند؟! در این زمینه لازم به ذکر است که در ایالات متحده که در آن 6 میلیون یهودی زیست می کنند رأی یهودیان می تواند تعیین کننده باشد زیرا که اکثریت انتخاباتی به (دلیل نرخ بالای امتناع و نبود طرح های فراگیر مغایر میان دو حزب) به عوامل اندکی بستگی دارد و پیروزی می تواند با اختلاف کمی به دست آید. به علاوه سیاست آرای عمومی که بخش مهمی از آن به جلوه ی نامزد یا به مهارت او در هنر نمایی های تلویزیون بستگی دارد تابعی از بودجه های کمیته های انتخاباتی او و امکانات بازاریابی سیاسی وی می باشد. در 1998 انتخابات امریکا برای عضویت در سنا یک بودجه ی تبلیغاتی 500 میلیون دلاری طلب می کند. گروه فشاری که بیش از همه قدرتمند است و در capitoloe دارای اعتبار می باشد.[16]
قدرت ایپک[17] در امریکا به نحوی مؤثر است که حضور در سلسله مراتب قدرت در این کشور را در همراهی و همنوایی با صهیونیست ها قرار داده است و در همین راستا گارودی لیست بلند بالایی از اظهار نظر رؤسای جمهور امریکا در خصوص حمایت از صهیونیسم را در کتاب فوق الذکر خود آورده است که گویای قدرت ایپک در امریکا است. علاوه بر این نفوذ لابی اسرائیل در امریکا بیش از آنچه تصور می شود سیاست واشنگتن را در خاورمیانه به نفع این رژیم به انحراف کشانده است. به حدی که در صورت تعارض منافع دو طرف در خاورمیانه، در بسیاری از موارد، تأمین منافع اسرائیل بر منافع امریکا اولویت دارد.[18] در خصوص در اختیار قرار دادن تسهیلات مالی توسط دولت امریکا که در غالب کمک های نظامی و کمک های اقتصادی به صورت وام و یا کمک بلاعوض به رژیم صهیونیستی صورت گرفته است از سال 1949 تا سال 1999 در مجموع نشان دهنده 1/ 78665 میلیون دلار کمک در طول این سال ها به آن رژیم است که شامل 5/11212 میلیون دلار وام و 9/ 23122 میلیون دلار کمک بلا عوض در زمینه ی کمک های اقتصادی به آن کشور است.[19]
در اشاره به کمک های دیاسپورا نیز ضروری است ذکر گردد که این کمک ها ابعاد مختلفی داشته و اهداف چند منظوره ای را تأمین می نمایند. از سویی این کمک ها به اقتصاد رژیم صهیونیستی کمک می نماید و از سوی دیگر بین یهودیان اقصی نقاط دنیا و رژیم صهیونیستی یک رابطه ی معنوی ایجاد می کند. که به مرور تبدیل به نوعی وابستگی و حساسیت به سرنوشت این رژیم است. یکی دیگر از ابعاد این کمک ها، حمایت های مالی است که از ناحیه عناصر قدرتمند و متمول یهودی که ثروت های فراملی دارند به رژیم صهیونیستی می شود. از جمله این افراد می توان به خانواده ی روچیلد اشاره داشت. در خصوص معرفی این خانواده دایره ی المعارف یهود ذکر می نماید:
روچیلد از خانواده های سرمایه دار و بشر دوست و از حامیان امور هنری و علمی که در قضایای یهودی مخصوصاً ایجاد سرزمین اسرائیل و تشکیل دولت آن سهم عظیمی داشتند. با گذشت سال ها نام آنان ضرب المثل ثروت و سخاوت شد که هم با دید مثبت و همچون مظهر ثروت نفوذ و بشر دوستی در میان توده های یهودی مخصوصاً اروپایی شرقی و هم با نظر منفی به مثابه مظهری منحوس در نوشته و تبلیغات ضد سامی که به عنوان نشانه ملموس وجود یک حکومت بین المللی ثروتمند به کار می رفت، تلقی می شد.[20]
در زمینه ی کمک های این خانواده به اسرائیل باید عنوان داشت، این کمک ها از بدو پیدایش اسرائیل با کمک ادموند روچیلد به تأسیس اسرائیل و کمک های مالی وی در جهت خرید زمینهای اعراب و ایجاد اردوگاه مهاجرین یهودی در فلسطین آغاز گردید. و با کمک های جیمز روچیلد اول به اسرائیل ادامه یافته است. ادموند روچیلد به پاس سهم تعیین کننده اش در تأسیس دولت اسرائیل توسط حییم وایزمن پیشوای سیاسی صهیونیست و از سوی صهیونیست ها پدر پیشرو لقب گرفت.
دایره المعارف یهود معرفی مشروح خود را درباره ی ادموند روچیلد آغاز می کند: (انسان دوست مدافع استقرار یهود در ارض اسرائیل و کلکسیونر آثار هنری). ادموند روچیلد بنیانگذار نخستین حرکت های عملی صهیونیستی شناخته می شود زیرا با سرمایه ی او بود که به سال 1883 نخستین اردوگاه های یهودیان مهاجر در سرزمین فلسطین ایجاد شد. نقش اساسی شاخه ی فرانسوی امپراتوری روچیلدها در صهیونیست جهانی با مرگ بارون ادمون روچیلد پایان نمی یابد. پس از او نوه های جیمزروچیلد اول در نیمه ی دوم قرن بیستم، حامیان درجه اول دولت اسرائیل و از رهبران تراز اول صهیونیست جهانی محسوب می شوند.[21]
چشم انداز های رسانه ای
در بیان چشم انداز های رسانه ای جنگ پست مدرن رژیم صهیونیستی، در ابتدا باید ذکر نمود که جنگ پست مدرن در فضای مجازی در ابعاد مختلفی در جریان است که از آن جمله رویارویی در عرضه ی واژه ها و اصطلاحات است. این نبرد در دوسوی جبهه ی صهیونیستی و اسلامی دارای خواص خود است. ایجاد واژه های جدید و یا منتسب نمودن یک واژه به طرف مقابل و مستند سازی آن و یا حتی ایجاد و زمینه سازی جهت تطبیق برخی از مفاهیم به حریف، از آن جمله هستند. این موضوع سبب گردیده تا هر یک از جبهه ی اسلامی و صهیونیستی بعضاً دارای دو فرهنگ متفاوت اصطلاحات باشند. برای نمونه واژه ای چون قدس در طرف صهیونیستی «یروشالم» ذکر شود «مبارزات جهادی» در طرف آنان به عنوان تروریسم و از عملیات استشهادی تحت عنوان عملیات انتحاری یاد شود. همچنین به وجود آمدن اصطلاحات جدیدتری نظیر اصطلاح عرب اسرائیلی که به اعراب سال 1948 که در اسرائیل اقامت دارند اطلاق می گردد از آن جمله هستند. از دیگر واژگانی که در این حوزه قرار دارند می توان از تروریسم دولتی که در طرف اسرائیلی تحت عنوان تدابیر امنیتی به کار می رود و یا از انتفاضه به درگیری مسلحانه و... نام برد. واژه ها و اصطلاحات تبلیغاتی سیاسی و نظامی و اجتماعی در چارچوب مبارزه ی اسلامی با صهیونیسم پاسخگوی تحولات و تفسیر های این مبارزه در واقعیت است. قاموس این اصطلاحات متنوع نه تنها از افزایش و اضافه و حذف و تغییر و تبدیل چارچوب تحولات و تغییرات اوضاع در امان نیست بلکه چند بار طی دوره ی مبارزه از سال 1948 تاکنون تحولاتی را در خود دیده که می توان این مراحل را مراحل تحول در مبارزات اسلامی صهیونیستی هم نامید. در این راستا دو واژه نامه شکل یافت واژه نامه ای فلسطینی و در طرف مقابل واژه نامه ای صهیونیستی که در مقدم ترین سنگر ها رو در روی همدیگر صف آرایی نموده اند.[22] این تحولات مفهومی بعد از وقایع 11 سپتامبر (20 شهریور) در امریکا از شدت بیشتری برخوردار گشت و دگرگونی های بنیادینی در عرضه ی واژه ها اتفاق افتاد که از مهم ترین ابهامات این دوران می توان از تداخل واژه ی تروریسم و نبردهای رهایی بخش نام برد.
البته اگر در پی ریشه یابی این نبرد برآئیم به این نکته برخورد خواهیم نمود که جنگ پست مدرن کنونی در حوزه ی وسیع تری از نبرد مفهومی قرار دارد و ریشه ی آن در شکل گیری صهیونیست ادبی است. برخی آن را مقدم بر شکل گیری صهیونیزم سیاسی می دانند. جنبش صهیونیستی در مبارزات خود سلاح ادبیات را چنان به کار گرفته است که جز سلاح سیاست هیچ سلاحی نمی تواند با آن برابری کند. ادبیات صهیونیسم بخشی ناگسستنی بود که صهیونیسم سیاسی نه فقط در ستیزهای تبلیغاتی بلکه در ستیزهای سیاسی و نظامی نیز از آن استفاده برد. اگر ادعا کنیم که صهیونیسم ادبی پیشینه ی دورتری از صهیونیسم سیاسی دارد سخنی گزاف نگفته ایم. صهیونیسم ادبی، صهیونیسم سیاسی را در دامن خود پرورش داد و سپس به خدمت آن در آمد و در آن دستگاه گسترده که هدف واحدی دارد به ایفای نقش پرداخت. اگر صهیونیسم سیاسی دستاورد تعصب و نژاد پرستی است، صهیونیسم ادبی نخستین تمایلات این تعصب و نژاد پرستی به شمار می آید. جرقه ی این دو بر اثر فشار رشد نژاد پرستی در قرن های 18 و 19 به عنوان دستور کار گروهی از یهودیان افراطی در آمد و چندی نگذشت که در یک جنبش سیاسی صهیونیستی متبلور شد.[23]
به هر ترتیب در پی بروز صهیونیسم ادبی گذار ه ها و واژه های خاصی بروز نمودند که در عرصه ی نبرد پست مدرن حاوی نکات و مفاهیم عمیقی بودند و دلالت بر شکل خاصی از سیاست و ایدئولوژی داشتند. اما این عبارت های جدید نیازمند محملی بودند تا آنها را اشاعه و گسترش دهند و این اقدام توسط رسانه ها صورت گرفت. که همزمان رسانه های صهیونیستی و رسانه های متعلق به فلسطینیان را شامل می شد. «نهمان شای» رئیس رادیو و تلویزیون صهیونیست ها در زمینه ی جنگ پست مدرنی که بین طرفین جریان دارد بیان می دارد که رسانه ها در نبرد بین ما و فلسطینی ها جبهه ای ضروری می باشد.[24] در خصوص نبرد رسانه ای نتایج تحقیقات خانم دکتر لورا کینگ عیرانی پژوهشگر کانادایی که در همایش گفتمان در بیروت مطرح گردیده دلالت بر آن دارد که حامیان رژیم صهیونیستی تحت عنوان مسیحیان امریکایی صهیونیست گرا، با بهره گیری از رسانه های گروهی آن کشور، بدون کمترین اشاره به جنایت هایی که در مناطق فلسطینی روی می دهد، اسرائیل را کشور کوچک اما شجاع معرفی می کنند. که در برابر همسایگان شرور عرب خود توانسته در سرزمین مقدس پا بر جا باقی بماند. امروز بیشترین نویسندگان مطبوعات امریکایی واژه ی تروریست را مترادف با عرب ها و مسلمانان به کار می گیرد که این پدیده تا پیش از رویدادهای 11 سپتامبر نمود نداشت.[25]
در طرف مقابل نیز رسانه های متعلق به فلسطینیان قرار دارد که در انعکاس اخبار اقدامات رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی، فعال بوده ولی در این نبرد پست مدرن به دلیل جایگاه ویژه از گزند محفوظ نبوده اند.
روزنامه ی گاردین فعالیت مرکز مستقل رسانه ای در فلسطین موسوم به ای. ام.سی در انعکاس اخبار جنایات صهیونیست ها را چشمگیر توصیف کرد. به نوشته گاردین «ای. ام.سی» موفق شد از طریق شبکه ی اینترنت بیشترین اخبار از مناطق دوباره اشغال شده را در اختیار جهانیان قرار دهد. گاردین افزود، فعالیت های مرکز مستقل رسانه ای با چنان توفیقی همراه بود که تنها اندکی پس از شروع حملات ارتش رژیم صهیونیستی و ممنوع شدن حضور خبرنگاران در مناطق اشغالی این مرکز به یک دفتر خبر رسانی بین المللی مبدل شد. این نشریه نوشت پایگاه اینترنتی مرکز رسانه ای در اوج خبر رسانی مورد حمله ی راهزنان رایانه ای اسرائیل قرار گرفت و موقتاً از کار افتاد و نیز تلفن های زیادی را اسرائیل، امریکا و انگلیس حاوی اطلاعات و اخبار نادرست به مرکز صورت می گرفت تا به این ترتیب در کار آن خلل ایجاد کنند.[26]
با روشن شدن جایگاه رسانه ها در جنگ پست مدرن رژیم صهیونیستی، ضرورت دارد تا به چشم اندازهایی که این رسانه ها تعقیب می نمایند اشاره شود، رسانه ها در عرصه ی این نبرد اهداف متعددی را تعقیب می نمایند ولی دو هدفی که به نظر می رسد نسبت به سایر اهداف اصلی تر می باشند عبارتند از: «انجام عملیات روانی و تحقق تهاجم فرهنگی». در خصوص تعریف و هدف عملیات روانی اشاره می گردد که هدف و مأموریت اساسی و اصلی جنگ روانی این است که خواست ما را به دشمن تحمیل کند. به طوری که بدون اعمال روش های نظامی و اقتصادی به دشمن، اعمال او را کنترل نماییم.[27] کنترل نمودن رفتار دشمن در حین نبرد از اهم اقداماتی است که می تواند به فرمانده میدان نوید پیروزی دهد ایجاد تزلزل در روحیه ی دشمن، ایجاد تردید نسبت به پیروزی، تشدید اختلافات درونی و... این اقدامات از جمله اهداف و شیوه ی جنگی روانی اسرائیلی بود که در طی جنگ های اعراب و اسرائیل به کار می بست. که غالباً بر اصول زیر متکی بود:
الف: ایجاد تردید در پیروزی قطعی اعراب بر اسرائیل
ب: تظاهر به شکست ناپذیر بودن ارتش اسرائیل
ج: ایجاد شک در افراد ارتش نسبت به فرماندهان و در مردم نسبت به رهبران سیاسی و نظامی آنان[28] اما با متحول و فراگیر شدن نقش رسانه ها در اوضاع کنونی و در پی تحولات موسوم به جهانی شدن و پر رنگ شدن نقش NGO ها و یا سازمان های غیر دولتی، رژیم صهیونیستی سعی نمود تا تأثیر گذاری بر اذهان عمومی را از طریق این گونه نهادها نیز صورت دهد. برای مثال همان گونه که اشاره شد از ابزار تبلیغاتی که در اختیار ایپک (لابی یهودیان در امریکا) است بهره برداری نمود و یا سازمان های دوستدار صهیونیست ها را در سایر کشور ها از طریق پشتیبانی های مادی و معنوی، نظیر استفاده از متخصصان در تبلیغات و بهره گیری از فن آوری پیشرفته قدرتمند تر سازد. رژیم صهیونیستی برای تأثیر گذاری در اذهان عمومی نیازمند تلاش های بی وقفه ی سازمان های غیر دولتی است. بنابراین چنین اهدافی تنها با به کار گیری محافل سیاسی و دیپلماسی و رسمی میسر نبوده بلکه نیازمند سازمان های رسانه ای و متخصصان در تبلیغات گسترده با فن آوری مدرن است. در نتیجه جنگ و جدال در این عرصه نیازمند تکنولوژی الکترونیک و دیجیتال است.[29] در یک عملیات روانی برنامه ریزی شده که از همه ی امکانات بهره برداری مناسب صورت می گیرد رژیم صهیونیستی هم عملیات تهاجمی دارد و هم عملیات تدافعی. در همین جهت است که آن رژیم به نقشی که رسانه های خارجی بر خلاف سیاست های تبلیغاتی اسرائیل ایفا می کنند معترض شده و دست به محدود سازی های این رسانه ها می زند و در مقاطع مختلف نیروهای امنیتی این رژیم تعداد زیادی از تجهیزات خبر نگاری و کامپیوترهای شخصی خبرنگاران به ویژه خبر گزاری های معتبر و معروف جهان همچون: فرانس پرس، رویتر و... را توقیف کرده و آنها را به صاحبانشان بازنگردانده یا به شکل ناقص بازگردانده است. برخی خبرنگاران در این خصوص اظهار داشتند که نیروهای امنیتی این رژیم آنان را بازداشت خواهد کرد.[30] هنگامی که رژیم صهیونیستی زمزمه های مخالفت های تبلیغاتی علیه سیاست های خود را از بین برد آنگاه می تواند آنچه که مورد نظرش است به مخاطب عرضه نماید. هرچند که آن رژیم در برنامه ریزی های خود غالباً به این نکته توجه می نماید که قبل از هر عملیات، سیاست های رسانه ای منطبق با آن را فراهم سازد. همان گونه که پیش از انجام عملیات نظامی باید اطلاعاتی درباره ی آمادگی نظامی دشمن جمع آوری شود. به همین نسبت نیز باید درباره ی پیش بینی استراتژی رسانه ای آن نیز تلاش شود.[31] اما این امری بدیهی است که مخالفان آن رژیم نیز در نبرد پست مدرن ساکت نمی نشینند و از حداکثر توانایی که در پی تحولات در فن آوری های رسانه ای رخ داده به نفع اهداف خود بهره برداری می نمایند. و بعضاً رژیم صهیونیستی در این عرصه دچار شکستی فاحش می گردد چنان چه وزیر تبلیغات لبنان غازی عریضی بیان می دارد، نقش تبلیغات مقاوم در کنار مردم مقاوم (مقاومت ملی و اسلامی) و مبارزه ی مسلحانه ی آنها نقش مهمی در تغییر موازنه ی سیاسی و نظامی در برابر دشمن داشت و تبلیغات مقاوم توانست با تضعیف هرچه بیشتر روحیه ی اسرائیلی ها، کارایی بسیاری در شکست نظامی، امنیتی و سیاسی دشمن داشته باشد. تبلیغات مقاوم با تصویر برداری از صحنه ی عملیات نظامی و ارائه ی وقایع داخل جبهه، همه ی ادعاها و تلاش های اسرائیل برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت ها را نقش بر آب کرد.[32] اما برای روشن نمودن برد مؤثر این گونه تبلیغات کافی است که به اظهار نظر یک دانشجوی «اسرائیلی» به نام «گابی فردمن» که در روزنامه ی یدیعوت احرونوت در خصوص تأثیر رادیو «النور» که متعلق به حزب الله لبنان بوده ودر فلسطین اشغالی صدای آن قابل استماع است توجه شود وی می گوید: «شنیدن صدای رادیو النور ترسناک است زیرا با پخش برنامه های تحریک آمیز، اسرائیل را یک رژیم جنایتکار و صهیونیست می نامد.»[33] و به لحاظ قدرت تأثیر فوق العاده ی رسانه ها در این نبرد است که در جریان انتفاضه، رژیم صهیونیستی در پی تهاجم به کرانه ی باختری رود اردن، مراکز و تأسیسات تلویزیونی و رادیویی دولت خودگردان را منهدم کرد و چند ماه بعد از آن پلیس و مأموران وزارت ارتباطات اسرائیل با یورش به مرکز فرستنده ی رادیویی ام الفحم، تجهیزات آن را مصادره و مدیر آن را بازداشت کردند.[34] این اقدام پس از آن صورت گرفت که رژیم صهیونیستی چندی قبل در یورش به الخلیل دو شبکه ی تلویزیونی بخش خصوصی «النورس» و «المستقبل» را تعطیل و مسئولان آن را بازداشت کرده بودند و این امر نشان از درک عمیق آن رژیم از نقش رسانه ها دارد تا جایی که شارون در خصوص عمق تأثیر رسانه ها، در پی عملیات شهادت طلبانه ی «علی الجولانی» در تل آویو اعلام می نماید: «الجولانی به هیچ تشکیلات سیاسی فلسطینی وابسته نیست و این دلیلی بر تأثیر خطرناک و خرابکارانه ی وسائل اطلاع رسانی فلسطینی است.»[35] و اگر بخواهیم به تأثیر رسانه ها در داخل سرزمین های اشغال شده نیز اشاره داشته باشیم کافی است از جلوگیری پخش برنامه ی «ارهابیات» که توسط شبکه ی ماهواره ای ابوظبی پخش می شود اشاره داشته باشیم که در آن «آریل شارون» به عنوان آدمکش خونخوار که خون فلسطینی ها را می مکد نشان داده می شد.[36]
بعد دیگر فعالیت های رسانه ها در جنگ پست مدرن که تحقیقاً مهم تر از انجام عملیات روانی است تهاجم فرهنگی می باشد که ابتدا با تعریفی از آن به چگونگی استفاده ی رژیم صهیونیستی از رسانه ها در این عرصه می پردازیم. تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعه ی سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود...، به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برد. در این هجوم باورهای تازه ای را به زور و به قصد جایگزینی با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور می کنند.[37] صهیونیست ها در این عرصه به مواجهه با دشمنان خود توجه کافی و دقیق داشته و در این راستا از هیچ اقدامی فروگذار نمی کنند. برای نمونه در جهت سرنگون نمودن جمهوری اسلامی ایران بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی حمله ی فرهنگی به ایران از طریق ارسال برنامه های ماهواره ای را به اعضای کمیته ی اصلاحات دولتی مجلس نمایندگان امریکا پیشنهاد می کند و بیان می دارد: ارسال برنامه های ماهواره ای حاوی تصاویر زنان زیبا با بدنهای برهنه و نیمه برهنه و پرداختن به امور دنیوی از قبیل زندگی تجملی و البسه زیبا، و صحنه های جنسی و مشاهده امور کاملاً انحرافی باعث می شود کودکان ایرانی خواستار لباسهای زیبا، زندگی تجملی و استخر و امثال آن شوند و با این امر می توان در ایران انقلابی به راه انداخت.[38]
این گونه اقدامات در نهاد خود جنگی پست مدرن است که بر اندازی از نوع مخملی و یا فروپاشی از درون را تعقیب می نماید و همان گونه که خانم نادیا خوست نویسنده و ادیب سوری بیان می دارد خطرناک ترین جنگ ها، تهاجم فرهنگی است. زیرا اراده ی مردمی را از بین می برد و تلاش می کند ذهن را به جای سرزمین اشغال کند.[39] البته این اقدام از سوی رژیم صهیونیستی فقط علیه ایران استفاده نگردیده است. چنان چه روزنامه ی لبنانی الکفاح العربی می نویسد: افراد یک شبکه ی اسرائیلی جاسوسی و ترویج فحشا در شهرک العین در بقاع شمال شرق لبنان شناسایی و دستگیر شدند. این شبکه که اعضای آن ده ها نفر هستند همچنین به منظور گسترش بیماری های واگیردار از جمله ایدز روسپیگری را رواج می دادند. و درهمین جهت است که روشن می گردد رهبر انقلاب اسلامی ایران این مفهوم را به درستی درک کرده اند که تهاجم فرهنگی برای بی اعتقاد کردن نسل نو انجام می گیرد، هم بی اعتقاد کردن به دین، هم بی اعتقاد کردن به اصول انقلابی و هم بی اعتقاد کردن به آن تفکر فعالی که امروز استکبار و قلمرو قدرت های استکبار را به خطر و وحشت انداخته است.[40]
حد و مرز تهاجم فرهنگی برای اسرائیل و طرفداران آن تا جایی امتداد می یابد که غیر یهودیان به معتقدات اسرائیلی پیوند بخورند و این نکته ای است که در بیانیه ی سومین کنگره ی بین المللی مسیحیت صهیونیستی عنوان گردیده است. هنگامی که غیر یهودیان به خانواده معتقدات اسرائیلی پیوند خوردند دیگر تلاش برای تغییر الهیات و خداشناسی آنها ضرورتی ندارد. هر چند که الهیات آنها با اهداف مبتنی بر کتاب مقدس (درباره ی اسرائیل و یهودیان) مغایرت داشته باشد.[41]
اما اگر پیوند صورت نگرفت تلاش در جهت تغییر الهیات و خداشناسی آنان از سوی صهیونیست ها صورت خواهد گرفت و این امر تا جایی گسترش می یابد که نیروهای امنیتی اسرائیل اقدام به تأسیس شبکه های شیطان پرستی در عرصه ی نبرد نرم افزاری می نمایند. اعترافات اعضای گروه شیطان پرستان که چندی پیش از سوی نیروهای امنیتی مصر دستگیر شدند افکار عمومی مردم این کشور را به شدت تکان داد. بازجویی های دادستانی امنیت ملی مصر از دستگیر شدگان نشان داد که آنها در«طابا» با برخی از صهیونیست ها تماس می گرفته اند. و همچنین در بعضی از آپارتمان های محلات گوناگون قاهره با گروهی از دختران رژیم صهیونیستی تماس های جنسی دسته جمعی برقرار می کرده اند. چند تن از متهمان اعتراف کردند که موساد با پرورش این افکار آنها را میان جوانان مصر و دیگر کشورهای عربی رواج می دهد.[42] البته این گونه اقدامات فقط منحصر به ایران و یا مصر نبوده و در سایر کشور های عربی نظیر اردن نیز در جریان است و چنان چه رئیس بخش سمعی و بصری اداره ی مطبوعات و انتشارات اردن می گوید: «رواج نوار های ویدئویی گروه شیطان پرستان و دیگر نوارهای مبتذل وارده از فلسطین اشغالی در میان جوانان اردنی خانواده را نگران کرده است.»
جوانان و خانواده های مرفه بیش از اقشار دیگر از این نوار ها استقبال می کنند[43]و در این راستا است که هفته نامه ی اردنی الاتجاه با انتشار مقاله ای نوشت ظهور پدیده ی بندگان شیطان، جنگ جدید موساد علیه کشورهای عربی است. این اقدام برای گسترش بی ایمانی و ایجاد شبهه نسبت به مقدسات اسلامی است.
البته اگر بخواهیم به تهاجم فرهنگی رژیم صهیونیستی در بعد اهداف کوتاه مدت آن نیز اشاره داشته باشیم لازم به ذکر است که اهداف تاکتیکی آن رژیم در تهاجم فرهنگی عبارت است از حساسیت زدایی از اسرائیل، ایجاد علایق مردمی و روابط فرهنگی در جهت عادی سایر روابط با اسرائیل و تغییر فرهنگ مردمی در جهت زمینه سازی برای صلح با اسرائیل که در مرکزیت این تهاجم ارزش ها و فرهنگ های اسلامی و عربی قرار دارد.
ایران و اسرائیل در عرصه ی جنگ پست مدرن
در خصوص تقابل ایران و اسرائیل در عرصه ی جنگ پست مدرن وجوه مختلفی قابل تبیین و بررسی می باشد. برخی از آنها عبارتند: از تهدیداتی که اسرائیل از ناحیه ی ایران احساس می نماید نظیر تهدید اتمی ایران، حمایت ایران از گروه های جهادی، الگو شدن ایران به عنوان یک کشور اسلامی در مقابل کشورها و گروه های مهاجم و در مقابل اسرائیل و... همچنین تهدیداتی که اسرائیل برای ایران دارد از جمله ترغیب امریکا و سایر کشورهای قدرتمند در سرنگونی حکومت ایران چه از راه حمله ی نظامی و چه از طریق پیگیری فشار از درون، موضوع توسعه طلبی ارضی رژیم صهیونیستی که در کانون توجهات و امیال افراطیون قرار دارد، تهدیدات درحمله ی نظامی به مراکز هسته ای ایران، جلوگیری از دستیابی ایران به دانش و تکنولوژی های نوین و استراتژیک و...
با عنایت به این موضوع که درصدد هستیم تا به برخی از ابعاد مختلف جنگ پست مدرن صهیونیست ها علیه ایران نظری بیفکنیم نا گزیریم به برخی از فراز و نشیب های روابط دو کشور اشاره داشته باشیم. هرچند که در خصوص چگونگی آغاز روابط ایران و اسرائیل در قبل از انقلاب اسلامی به تازگی تحقیقات جدید و جدی صورت گرفته و کتب مختلفی در داخل و خارج از کشور چاپ گردیده است، اما به هر روی آغاز این روابط بستگی تام به دیپلماسی پنهان به کار گرفته شده از سوی اسرائیل دارد: اسرائیل به لطف جاسوسان موساد، بی آنکه رسماً شناسایی شود، روابط تنگاتنگی با ترکیه و ایران قبل از انقلاب اسلامی و همچنین اندونزی برقرار می کند. روون مرهاو مدیر کل سابق وزارت امور خارجه ی اسرائیل و از اعضای سابق سرویس های مخفی اقرار می کند شروع دیپلماسی سایه به همان آغاز تشکیل حکومت اسرائیل در سال 1948 باز می گردد. دیپلماسی پنهان، جمع آوری و استفاده از اطلاعات، برنامه های دفاعی، همگی یک هدف را دنبال می کردند؛ شکستن انزوای کشورمان در مقابل اعراب و برقراری پیوند از هر طریق ممکن با حداکثر کشورها در جهان، در این راستا موساد با پرده پوشی و رازداری اش (که لازمه ی کار بود) کارهای فوق العاده ای انجام داد.[44]
برقراری روابط با ایران و سایر کشورهای فوق الذکر از سوی اسرائیل یکی از ابعاد استراتژی پیرامونی این کشور بوده که در صدد ایجاد روابط با کشورهای غیر عرب بود. تا بتواند در دریای کشورهای عرب که اسرائیل را احاطه کرده بودند، هم پیمانی بیابد[45] و استفاده از دیپلماسی پنهان با این هدف که می تواند دشمن بالقوه را بی طرف نگه دارد یا متحدین را از دشمن جدا کند[46] از سوی اسرائیل مورد استفاده قرار می گرفت.
در خصوص شکل ظاهری برقراری روابط بین دو کشور موضوع به دوران نخست وزیری ساعد بر دولت ایران بر می گردد. در آن مقطع زمانی دولت ساعد در هنگام فترت پارلمانی در اسفند 1328 اسرائیل را به صورت دوفاکتو به رسمیت شناخت و در بیت المقدس سرکنسول گری دایر کرد. ولی پانزدهم ماه بعد در اوایل حکومت دکتر مصدق اعتراضاتی از جانب نمایندگان مجلس به این امر صورت گرفت. در جلسه ی 19 تیر 1330 باقر کاظمی وزیر امور خارجه در پاسخ به سؤال حاج آقا رضا رفیع در مورد شناسایی اسرائیل اظهار داشت: دولت ایران تصمیم خودش را اجرا کرد و ژنرال کنسول گری را که در بیت المقدس دایر کرده بود منحل کرد.[47] اما این انحلال چندان به درازا نکشید و برای دومین بار به صورت جدی تر و همه جانبه تر همکاری رژیم شاه با اسرائیل یک سال پس از کودتای 28 مرداد آغاز شد.[48] این روابط که دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، جاسوسی و... بود در سال 1357 متعاقب تحقق انقلاب اسلامی در ایران خاتمه یافت.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ویژگی های خاص خود را داشت که یکی از این ویژگی ها گذشتن از خطوط قرمزی بود که برایش ترسیم شده بود، مهم ترین آن جدا شدن از هم پیمانی با رژیم صهیونیستی و قطع کردن دسترسی امریکا و اسرائیل از ایران بود. همان گونه نوام چامسکی زبان شناس امریکایی بیان می دارد: ایران در سال 1979 از خط قرمز ها گذشت، سرپیچی کرد و مستقل شد و از اینجا بود که می بایست تنبیه شود[49]و این امر علاوه بر ایجاد خسارت و زیان به منافع امریکا، به اسرائیل نیز صدمات جبران ناپذیری را وارد ساخت. چنان چه کشوری هم پیمان و متحد منطقه ای را که از ناحیه ی فروش نفت، خرید سلاح و... سود سرشاری نصیب اسرائیل می نمود، تبدیل به کشوری الگو و حامی دشمنان اسرائیل شد.
اسرائیل خیلی سریع دریافت که بایستی با انقلاب ایران مقابله ی جدی نماید و این امر را در همراهی با سلطنت طلبان و سایر گروه های برانداز و کودتاچیان بروز داد. ایران نیز مخالفت خود با موجودیت اسرائیل را در کمک های مادی و معنوی که به دشمنان اسرائیل می نمود، نشان داد. در همین رابطه شارون می گوید: ایران دشمن دیرینه ی ما در حال ساخت یک پایگاه موشکی در لبنان است که از طریق آن می تواند حملات علیه دولت اسرائیل را افزایش دهد.[50]
دشمنی اسرائیل با ایران از ابعاد مختلف قابل رصد کردن است. اسرائیل یک هم پیمان را که در ناحیه ی حساس ژئوپولتیکی خلیج فارس حضور داشت، از دست داده و به استراتژی پیرامونی او خلل وارد شده بود. در اثر انقلاب، کشوری پدید آمده بود که در زمینه ی مواضع سیاسی در نقطه ی مقابل اسرائیل قرار داشت و هیچ گونه مشروعیتی را برای این رژیم قائل نبود و این کشور امکان برانگیختن انگیزه های مذهبی را علاوه بر انگیزه های عربی موجود در میان کشورها و اعراب داشت. همچنین اسرائیل منافعی همچون خرید ارزان قیمت نفت، بازار فروش کالا و سلاح های متنوع و... را از دست داده بود و باید به حضور مستشاران خود که در بخش های اقتصادی و... ایران حضور داشتند پایان می داد و علاوه بر آن ایران که بسان پایگاهی مطمئن، امکان فعالیت پنهان اسرائیل را علیه کشورهای عربی مهیا می نمود در اثر انقلاب از دست رفت.[51]
همچنین بخشی از این دشمنی به واسطه ی تهدیداتی بود که ایران علیه اسرائیل فراهم آورده بود. در این باره یکی از ژنرال های اسرائیلی می گوید: ایران از ما دل خوشی ندارد. تروریست های حزب الله را علیه ما تحریک می کند. در رأس مخالفین مذاکرات صلح است. به حماس کمک مالی می کند و در چهارگوشه ی جهان دست به عملیات تروریستی علیه منافع ما می زند و...[52]
بدین ترتیب اسرائیل و ایران در عرصه ی نبردی قرار گرفتند که هرچند به صورت سنتی امکان مشاهده ی آن در مرزهای جغرافیایی متداول وجود نداشت، اما می توان از آن تحت نام جنگ پست مدرن یاد نمود. این جنگ در سطوح مختلفی بروز نموده که از جمله می توان به ایجاد اختلال در توسعه ی دسترسی ایران به تکنولوژی نوین و رشد سریع اقتصادی با دست یافتن به تکنولوژی اتمی یاد نمود. اسرائیل با بهره برداری از یک عملیات روانی گسترده که به صورت برنامه ریزی شده و سازمان یافته در ابعاد مختلف اجرا شد، سعی نمود تا وانمود سازد ایران در پی دست یافتن به سلاح اتمی است و این امر را با یاری جستن از سوی رسانه های در اختیار صهیونیزم بین الملل به خوبی به اجرا گذارد و با بیان مطالبی نظیر: ایران سلاح های هسته ای خود را گسترش خواهد داد و به مرکز جهانی تروریسم تبدیل خواهد شد.[53] سعی نمود در یک نبرد مجازی در عرصه ی جنگ واژه ها، ایران را مرکز تروریسم جهانی نشان دهد. البته این امر در پی مجموعه اقداماتی صورت گرفت که با محوریت رسانه ها صورت پذیرفت. چنان چه در ابتدا چهره ی سیاهی از تروریسم به نمایش گذارده شد و سپس خطر مستولی شدن تروریسم بر جهان مرتباً بیان و به تصویر کشیده شد و متعاقباً مسلمانان به عنوان چهره هایی واپس گرا و خشن معرفی و مبارزات رهایی بخش آنها به عنوان تروریسم معرفی گردید و حمایت ایران از نهضت های آزادی بخش نیز به عنوان حمایت از تروریسم منعکس شد. بدین شکل با دستیابی ایران به دانش هسته ای مقابله شد و از آن بسان تهدیدی نظامی که هر چه سریع تر باید با آن مقابله ی سیاسی و در صورت عدم اعتنای ایران مقابله ی نظامی شود یاد شد. ایران در حال توسعه ی توانایی هسته ای خود می باشد و متخصصان اظهار می دارند که تأسیسات هسته ای ایران در مناطق مختلف کشور پراکنده شده است و با استفاده از حملات هوایی نمی توان آنها را به طور مؤثر از بین برد. بنابراین، حملات بازدارنده، بسیار دشوار خواهد بود. زیرا دشمنان اصلی اسرائیل به خوبی از حمله ی این کشور به نیروگاه هسته ای عراق درس گرفته اند. اکثر جنگ افزارها و برنامه های هسته ای که برای اسرائیل نگران کننده است را در مناطق مختلف و به صورت پنهانی مستقر کرده اند.[54]
دیدگاه اسرائیل مبتنی بر ضرورت مقابله ی همه جانبه با ایران ناشی از احساس خطر بسیار شدیدی می باشد که این کشور از ایران دارد این احساس خطر علاوه بر جنبه های نظامی و سیاسی دارای ابعاد دیگری نیز هست که از آن جمله می توان از تهدید ایدئولوژیکی نام برد. این تهدید برای اسرائیل از آنجا ناشی می شود که وجود اسلام انقلابی در ایران می تواند در بسیج توده های جهان اسلام علیه اسرائیل بسیار مؤثر باشد و ملت ها را به حرکت در آورد. این موضوعی است که اسرائیل تهدید آن را درک کرده ودر غالب گفتمان جنگ پست مدرن از ایران به عنوان کانون تروریسم منطقه ای و بین الملی یاد می کند. این همان نکته ای است که آریل شارون نخست وزیر اسرائیل در دیدار با سفیران و دیپلمات های خارجی در اسرائیل آن را بیان می کند، که ایران بزرگ ترین خطر و تهدید برای اسرائیل است و آن کشور می کوشد به سلاح های کشتار جمعی دست یابد. ایران به کانون تروریسم منطقه ای و بین المللی تبدیل شده است.[55] اسرائیل راه کارهای متعددی را در مبارزه علیه ایران به پیش می برد که می توان آن را در دو بعد راه کار نظری و عملی خلاصه نمود.
بعد نظری مبارزه ی رهبران اسرائیل علیه ایران... به تدوین نوعی خط تبلیغاتی فکری برای القای خطر بزرگ ایران برای نظم و اقتصاد منطقه و جهان از سوی اسرائیل اشاره (دارد)...
بعد عملی مبارزه ی رهبران اسرائیل علیه ایران... همانا (پیشگیری از) دستیابی ایران به سلاح هسته ای می باشد.[56]
البته این گونه به نظر می رسد که بعد عملی صرفاً در جلوگیری از دستیابی ایران به تکنولوژی اتمی منحصر نگردیده است و مسائل دیگری نیز وجود دارند که اسرائیل، تهدیدات آنها را متوجه خود می داند. از جمله موضوع مطالعات آزمایشات و توسعه ی موشک های میان برد و دوربرد است که اسرائیل با انجام اقدامات نرم افزاری متعدد سعی در جلوگیری از دستیابی به آن را داشت و این اقدامات خود را باواسطه و بی واسطه صورت داد. از جمله با فشاری که ایپک و مسیحیان صهیونیزم بر دولت ایالات متحده ی امریکا وارد آوردند که آن کشور را وادار نماید تا فشار خود را بر کشورهایی نظیر کره ی شمالی و چین که گمان می رفت تکنولوژی موشکی را در اختیار ایران قرار می دهند وارد آورد. اما به هر ترتیب ایران توانست علی رغم کلیه ی فشار ها به تکنولوژی موشکی دست یابد و لذا اسرائیل سعی نمود تا ناکامی خود را با سرمایه گذاری در جهت مقابله با آن جبران نماید. موشک شهاب 3 ایران نگرانی هایی را برای اسرائیل به وجود آورده است... باری روبین کارشناس امور خاورمیانه در دانشگاه بارایلان، می گوید: اسرائیل مقدار هنگفتی از بودجه ی خود را صرف برنامه هایی برای مقابله با خطر این موشک ها نموده است.[57]
اسرائیل تهدید ایران را هم از نوع نرم افزاری و هم سخت افزاری برآورد نموده است و بهترین و کارآمدترین روش برای مهار این تهدید را سرنگونی ایران می بیند که آن را در بعد سخت افزاری به واسطه ی تهاجم نظامی مشترک با امریکا و در بعد نرم افزاری از نوع براندازی مخملی پیگیری می نماید. در این زمینه اظهارات دکتر افرایم سنیه به هنگام اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل در خصوص چگونگی جلوگیری از تهدید ایران جالب توجه است. وی می گوید: در صورت سرنگونی رژیم ایران و سرکار آمدن یک حکومت منطقی، میانه رو و غیر مذهبی در آن، شیعیان لبنان از جنگ با اسرائیل دست کشیده خطر تبدیل لبنان به کشوری بنیاد را و تندرو از بین خواهد رفت.[58]
با عنایت به مطالب بیان شده مشخص می گردد که استراتژی اتخاذ شده توسط اسرائیل در مقابله با ایران به کار گیری روش های مختلف جهت براندازی می باشد. در خصوص تاکتیک ها و اهدافی که اسرائیل به صورت مقطعی در خصوص ایران دنبال می نماید، می توان نکات ذیل را به عنوان اهم این موارد بیان نمود. مواردی چون: تأسیسات هسته ای ایران، موشک های دوربرد ایران نظیر موشک شهاب 3، شناسایی ابعاد حمایت ایران از گروه های جهادی، سعی در قطع حمایت معنوی ایران از مبارزات مردم فلسطین و متمایل کردن ایران به پذیرش صلح اعراب و اسرائیل، ایجاد شناخت عمیق از اسرائیل، ایجاد شناخت عمیق از اسلام و خصوصاً تفکر شیعی و بخش های برجسته ی آن که توانایی بسیج و به میدان آوردن مسلمین را دارد. کنفرانس دهه ی هشتاد تل آویو و حضور جمعی از شیعه شناسان درآن کنفرانس، روح حرکت های اصلاح طلبانه ی مسلمین را برای غرب و یهودیت صهیونیستی آشکار ساخت. در آن نشست اعلام شد که نهضت سرخ عاشورا و باور سبز مهدی (عج) دو عامل مهم و تعیین کننده در حرکت های اصلاح طلبانه ی شیعیان است.[59]
اسرائیل جهت پیگیری اهداف مورد نظر خود در خصوص ایران اقدامات متعددی را صورت داده است که این اقدامات در غالب جنگ پست مدرن قابل تبیین و اشاره است. این اقدامات ابعاد و سطوح مختلفی را شامل می گردند که برخی از آنها عبارتند از: به کار گیری ابزار و تجهیزات نظامی و جاسوسی با فن آوری پیشرفته علیه ایران. برای نمونه به کارگیری ماهواره ی افق 5 در جهت جاسوسی از ایران، توسعه ی همکاری های امنیتی با دیگر کشورها در راستای کشف فعالیت های ایران در حمایت از گروه های جهادی نظیر همکاری با امریکا، ترکیه، هند و...، همکاری با سایر کشورها در راستای محدودسازی و ایجاد تنگنا برای ایران، در همین رابطه شیمون پرز که جهت تعمق بخشیدن به روابط بین اسرائیل و هند در دهلی نو حضور داشته بیان می دارد: باید پیمانی بین هند و اسرائیل علیه تروریسم ایجاد شود. زیرا وقت آن رسیده تا ایران احساس نا امنی کند زیرا در تروریسم دست داشته و پول و سلاح به حزب الله لبنان و دیگر سازمان های تروریستی می دهد. پرز همچنین تأکید نمود: اسرائیل و هند در زمینه ی امنیتی و اطلاعات با هم همکاری می کنند. زیرا یک دشمن مشترک دارند و آن تروریسم است.[60]
به زیر سؤال بردن مشروعیت نظام سیاسی ایران با انجام فعالیت های گسترده ی تبلیغاتی و رسانه ای و تهاجم فرهنگی به ایران از طرق مختلف با هدف سرنگون کردن رژیم ایران برای مثال ارسال برنامه ی ماهواره ای برای اعمال فشار های سیاسی بین المللی و به کار گیری تحریم های اقتصادی با هدف ایجاد زمینه برای تغییر حکومت ایران. به کار گیری توان سیاسی حامیان اسرائیل در امریکا، نظیر لابی قدرتمند یهودیان در امریکا و یا مسیحیان صهیونیست مستقر در سطوح تصمیم سازی و تصمیم گیری امریکا و استفاده از این مجموعه ها در متقاعد کردن دولت امریکا در تحریم ها، افزایش فشار سیاسی و اقتصادی بر ایران، زمینه سازی در جهت حمله ی نظامی امریکا به ایران و... در این رابطه دانی یاتوم رئیس سابق سازمان جاسوسی اسرائیل موساد بیان می دارد: اسرائیل هم اکنون طرح انزوای بین المللی ایران را در دست اجرا دارد و در صورت ناکامی سیاست تحریم اقتصادی و انزوای جهانی رسماً به ایران حمله ی نظامی خواهد کرد... حمله ی مستقل اسرائیل به ایران در صورتی محقق می شود که امریکا به ایران حمله ی نظامی نکند... اسرائیل این قابلیت ضروری را دارد که به تنهایی به ایران حمله ی نظامی کند.[61]
نکات فوق که تبیین کننده ی اقداماتی است که اسرائیل در جنگ پست مدرن علیه ایران صورت می د هد توسط کارشناسان امور سیاسی نظامی اسرائیل نیز پیشنهاد گردیده است. اقداماتی نظیر: تلاش بی وقفه ی سیاسی برای متحد ساختن تمامی کشورهای دموکراتیک جهان در مبارزه علیه اصول گرایی خشن و سرچشمه ی آن یعنی ایران، کوشش جهت تشریک مساعی کلیه ی کشورهای خاورمیانه که با خطر گسترش نفوذ رژیم ایران مواجه هستند، جلوگیری از هرگونه ضعف و ناتوانی در قدرت بازدارندگی اسرائیل، آمادگی عملی و نظری برای احتمال رویارویی اسرائیل، به تنهایی، با تهدید نظامی ایران.[62]
اسرائیل درجهت ایجاد آمادگی برای رویارویی نظامی با ایران دست به اقدامات عملی نیز زده است که از آن جمله می توان به خرید هواپیماهای اف 16 از امریکا که توانایی پرواز در همه ی شرایط جوی، شبانه روز و نیز مسافت های دور را دارند، اشاره نمود.
به هر ترتیب این گونه به نظر می رسد که اسرائیل در جنگ پست مدرن خود در صدد براندازی انقلاب اسلامی ایران می باشد و کلیه ی امکانات خود و حامیانش را در این راستا به میدان آورده و ایران را در جهت های مختلف مورد تهاجم قرار داده است. از سویی با تهاجم فرهنگی و عملیات روانی، بخشی از اهداف خود را تحقق می د هد و از طرفی با به کار گیری تمامی توان پنهان و ابزار فنی پیشرفته ی خود دست به جاسوسی از ایران می زند. از طرف دیگر با به کارگیری لابی و جریان های وابسته به خود، ایران را در معرض فشار ها و تنگناهای سیاسی و اقتصادی قرار می د هد و در بعد دیگر ایران را هدفی نظامی می داند که بایستی با آن رویارویی نظامی داشته باشد.
چشم انداز راهبردی
سؤال اصلی پژوهش عبارت بود از: استراتژی جنگ پست مدرن در حوزه های سیاسی امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی چه ویژگی هایی دارد و چه نتایجی را ایجاد کرده است؟
در پاسخ به سؤال مذکور گفته شده:
1 در اسرائیل سیاست و نظامی گری درخدمت ایجاد امنیت و پیگیری اهداف تعریف شده در حوزه ی ایدئولوژیکی و قومی است. که این موضوع در اظهارات موشه دایان که بیان داشته. اسرائیل دارای سیاست خارجی نیست. بلکه دارای سیاست دفاعی می باشد. و نیز در رفتار های سیاسی، امنیتی و نظامی اسرائیل متأثر از جناح های راست گرای افراطی مستتر است.
2 علاوه بر حوزه هایی نظیر جغرافیا (عدم عمق مطلوب استراتژیک) و.... که بر مسائل سیاسی، امنیتی و نظامی اسرائیل تأثیر می گذارد و در جنگ پست مدرن حوزه هایی چون مطالعات، تحقیقات و نوآوری، توسعه و پیشرفت های علمی و تکنولوژی و فن آوری و رسانه ها و.... نیز به عنوان حوزه های جدید تأثیر گذاری اضافه شده است.
3 به کارگیری وسیع رایانه در تمرین برنامه ریزی، کنترل، مدیریت، و.... نبردها با استفاده از پیشرفت های فنی و علمی از ویژگی های این رویارویی جدید است.
4 با بررسی و تأمل در چشم اندازهای مالی اسرائیل در ابعاد مختلف امکان روشن نمودن سرعت و عمق متأثر شدن مسائل سیاسی، امنیتی و نظامی از تکنولوژی و ابزارهای پیشرفته در اسرائیل میسر می گردد.
5 از ویژگی های جنگ پست مدرن اسرائیل در زمینه ی مسائل مالی، وابستگی شدید حوزه های امنیتی و نظامی اسرائیل به تکنولوژی پیشرفته است که بودجه ی قابل توجه آن توسط کمک های خارجی و کمک های یهودیان جهان تأمین می گردد. که در صورت وقفه و یا قطع این کمک ها اسرائیل با بحران های شدیدی رو به رو خواهد شد.
6 وارد شدن اسرائیل به عرصه ی جنگ پست مدرن علاوه بر آنکه فرصت های جدیدی را در حوزه های سیاسی ، امنیتی و نظامی برای اسرائیل فراهم آورده است، آسیب پذیریهای جدیدی را نیز به اسرائیل تحمیل نموده است.
7 اسرائیل در عرصه ی جنگ پست مدرن ناگزیر از سرمایه گذاری وسیع در حوزه ی توسعه ی علوم و تکنولوژی گردیده است. این امر فاصله ی اسرائیل با دشمنانش را در این حوزه ها زیاد نموده و سبب پیشی گرفتن اسرائیل و بعضاً وابستگی دشمنان به حوزه های مختلف به فن آوری و... اسرائیل شده و نیز به عنوان برگ برتر در حوزه های سیاسی امنیتی و نظامی گردیده است.
8 بالا رفتن کیفیت فعالیت های امنیتی اسرائیل با استفاده از تکنولوژی پیشرفته که سبب افزایش در سرعت انتقال اطلاعات، بالا رفتن ضریب های حفاظتی، امکان پیش بینی رفتار دوستان و دشمنان، نفوذ و تأثیر گذاری و... گردیده است.
9 تقویت توان سازمان های جاسوسی با بهره گیری از ماهواره های پیشرفته که دقت، کیفیت و امکان ارزیابی را افزایش داده و هزینه های انسانی و مالی را کاهش داده است.
10 آسیب پذیر شدن اسرائیل در به کار گیری تکنولوژی و ابزار نوین متکی به فن آوری مانند قطع برق و اختلال در سیستم های رایانه ای نظیر هک و ویروس ها و....
11 به کار گیری رسانه های الکترونیکی، سایت های اینترنتی، و... توسط دشمنان اسرائیل که به دلیل عدم امکان کنترل و سانسور اخبار این کشور آسیب پذیر شده است.
12 پیشرفت فنی و تکنولوژیکی اسرائیل در عرصه های مختلف فن آوری سبب حضور اسرائیل در بازارهای فروش قطعات تجهیزات و... و اختصاص سهم در بازار های رقابت جهانی شده است.
13. از ویژگی های نبرد جدید اسرائیل حضور در عرصه ی نبرد واژه ها و جنگ های مجازی می باشد که اسرائیل در این عرصه اقدام به سرمایه گذاری و صرف هزینه در جهت زمینه سازی، ایجاد اشاعه ی واژگان جدید، منطبق نمودن آن بر حریف، مستند سازی و.... نموده است.
همچنین دشمنان اسرائیل نیز در این عرصه ی جدید وارد شده و به اسرائیل ضرباتی را وارد نموده اند.
14 استفاده ی اسرائیل از تهاجم فرهنگی در سطوح و ابعاد مختلف آن و مشروع دانستن استفاده از وسایل غیر اخلاقی در عرصه ی نبرد نرم افزاری.
15 مشروعیت بخشی به اقدامات خشونت بار از طریق توجیه دینی.
16 مسیحیت صهیونیستی نقش ویژه ای در پشتیبانی در عرصه های مختلف جنگ پست مدرن اسرائیل ایفا می نماید. عرصه هایی نظیر پشتیبانی سیاسی، ارسال کمک های مالی و در اختیار قرار دادن رسانه ها استفاده از قدرت سیاسی اقتصادی و نظامی و... ابر قدرت امریکا در حفظ و توسعه ی اسرائیل.
17 برخی از ابعاد سیاسی ، اقتصادی و... جنگ پست مدرن اسرائیل از ناحیه ی ایجاد تنگناهایی سیاسی اقتصادی و.... برای دشمنان اسرائیل از کانال مسیحیت صهیونیستی اعمال می گردد.
18 یکی از ویژگی های جنگ پست مدرن که اسرائیل در آن درگیر است اشکال متفاوت نبرد است که اسرائیل در این رویارویی ها بعضاً آسیب پذیر است. برای نمونه شکست این کشور در نبرد با حزب الله در جنوب لبنان که این شکست به واسطه ی ویژگی هایی نظیر نقش برجسته ی رسانه ها در آن، چریکی بودن نبرد و ایجاد تلفات به اسرائیل با هدف فشارهای روانی و... محقق شد.
19 استفاده از قابلیت های ایجاد شده در بهره گیری از فضا با ارسال ماهواره و سیستم های جدید موشک و ضد موشک.
20 استفاده از تمام توان کشور به صورت یک سیستم در راستای تحقیق و فن آوری و استفاده از بخش های خصوصی در این زمینه.
21 از دیگر ویژگی های جنگ پست مدرن اسرائیل مواردی چون درگیر نمودن غیر نظامیان در عرصه ی نبرد نظیر بمباران مناطق غیر نظامی و کشتار غیر نظامیان، به وجود آوردن محیط نظامی و آموزشی جدید با استفاده از فضا های مجازی، گسترش سلاح های پیشرفته و غیر متعارف نظیر سلاح های اتمی شیمیایی و بیولوژیک و.... در راستای ایجاد ترس و وحشت برای اعمال سیاست بازدارندگی و تحمیل خواسته های خود.
22 به کار گیری استراتژی جنگ پست مدرن سبب می گردد تا اسرائیل در حصول به اهداف سیاسی امنیتی خود با توجه به استفاده از نوآوری ها و تجهیزات جدید به شکل کارآمدتری عمل کند و امکان یابد تا کلیه ی منابع خود را در راستای رسیدن به هدف بسیج نماید.
23 – از نتایج به کار گیری و ساخت سلاح های پیشرفته و مدرن می توان از بالا رفتن تلفات دشمنان و پایین آمدن تلفات نیروهای اسرائیل در نبرد ها یاد نمود.
از دیگر نتایج جنگ پست مدرن اسرائیل می توان از تأثیری که این جنگ در جایگاه و شکل گیری قدرت در منطقه ی خاورمیانه بر جای می گذارد یاد نمود. چنان که این گونه به نظر می رسد که به سبب گرایش های توسعه طلبانه ی متأثر از ایدئولوژی و قومیت گرایی اسرائیل، صلح در منطقه رو به زوال بوده و منطقه ی خاورمیانه آبستن تحولات سیاسی نظامی گردیده و امریکای متأثر از مسیحیت صهیونیستی به عنوان یک رسالت در صدد تحمیل خود و برتری دادن اسرائیل در منطقه می باشد.
25 توجه اسرائیل به استفاده از فن آوری جدید سبب کاهش هزینه های نظامی اسرائیل گردیده است.
همچنین ایجاد خود کفایی، کم کردن وابستگی به خارج، فروش قطعات و ایجاد در آمد از دیگر ویژگی های توجه اسرائیل به فن آوری های جدید است.
26 در نبرد پست مدرن اسرائیل در صدد است تا با استفاده از تأثیر گذاری بر فرهنگ ما، ارزش ها و تغییر ذائقه ها و.... نسبت به حساسیت زدایی از منفور بودن اسرائیل و ارتباط با آن نزد مردم مسلمان و عرب برآید.
27 نهادهای افراطی مذهبی داخل اسرائیل و مسیحیت صهیونیستی در عرصه ی سیاسی و مذهبی، اسرائیل را به سمت راست گرایی افراطی و جنگ طلبی سوق می د هد و بر تحقق تسلط یهود بر جهان در دوره ای که از آن به عنوان آخرالزمان یاد می نمایند تأکید خواهند نمود.
28 متأثر شدن هر چه بیشتر حوزه های سیاسی امنیتی و نظامی اسرائیل از رسانه ها، که هر چه بیشتر نبردهای اسرائیل را از سمت سخت افزاری به سمت نرم افزاری سوق داده است. این ویژگی جدید (تأثیر رسانه ها بر سرنوشت نبرد) ضرورت ایجاد ساز و کار و مدیریت و برنامه ریزی متفاوت از برنامه ریزی های متداول در نبردهای گذشته را ایجاب می نمایند، تا مکمل رویارویی جدید باشند.
مباحث مذکور نشان می د هد که اسرائیل در استراتژی جنگ پست مدرن در آینده به طور گسترده ای از رسانه ها جهت تحقق اهداف و مقاصد سیاسی ، امنیتی و نظامی استفاده خواهد کرد. حضور در عرصه ی نبرد واژه ها و جنگ های مجازی و سرمایه گذاری و صرف هزینه در جهت زمینه سازی ایجاد و اشاعه واژگان جدید و منطبق نمودن این واژه ها بر حریف، مستند سازی و مسائلی از این قبیل و همچنین تنوع بخشیدن به سیاست ترور و سرکوب مسلمانان فلسطین با به کار گیری ابزار و تجهیزات نوین نظامی و امنیتی نظیر ماهواره های جاسوسی و سایر ابزارهای الکترونیکی، شاخصه های این جنگ جدید خواهد بود.
بی تردید روند صلح منطقه ی خاورمیانه در آینده تحت تأثیر استراتژی های این جنگ جدید خواهد بود.
اگر چه در کنار فرصت های جدیدی که فن آوری اطلاعاتی و امنیتی در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده است، به همان نسبت می توان گفت که آسیب های جدیدی نیز استراتژی جنگ پست مدرن بر اسرائیل تحمیل خواهد نمود. منتهی این مسأله منوط به شناخت نقاط قوت و ضعف استراتژی جنگ پست مدرن توسط کشورهای خط مقدم نبرد علیه سیاست های نژاد پرستانه و توسعه طلبانه ی رژیم اشغال گر قدس می باشد.
با بخشی از وجوه متفاوت این استراتژی می توان از طریق راهبردهای زیر برخورد مناسب انجام داد.
الف) اولین گام در برنامه ریزی جهت هرگونه مقابله با این نبرد نوین، بررسی دقیق ویژگی های این جنگ و به تعبیر دقیق تر شناخت آن می باشد. شناخت ابعاد این رویارویی و نقاط قوت و ضعف و امکانات، مقدورات و محدودیت های اسرائیل در این عرصه و نیز بررسی و شناخت همین نکات در کشورمان، امکان طراحی برنامه ای منسجم در جهت تقابل با دشمن را فراهم می آورد.
ب) ایجاد بسترهای لازم تحقیقاتی و پژوهشی در داخل کشور و تربیت متخصصان ایرانی و قطع وابستگی در این زمینه به کشور های خارجی می تواند قدرت لازمه را برای وارد شدن در عرصه ی این نبرد مضاعف نماید علی الخصوص تأسیس دانشگاه اختصاصی جهت علوم رایانه در ابعاد سخت افزار و نرم افزار گامی بلند در این راستا می باشد که دانشگاه آزاد اسلامی با داشتن پتانسیل بالای علمی و منابع مالی می تواند در این امر پیش قدم باشد.
ج) در حوزه ی رسانه ای ابعاد جنگ پست مدرن، هر روز بیش از پیش نمایان می گردد و سیطره ی ماهواره ها در اطلاع رسانی مطلوب به نفع سیاست گذاران این جریان و پخش فیلم های جذاب، هر روز دامنه ی وسیع تری از مخاطبین را به خود جلب می نماید. در این زمینه نیز می توان علاوه بر سیاست گذاری به عنوان یک تهدید و برنامه ریزی در جهت به حداقل رساندن آسیب ها به آن، به عنوان یک فرصت نیز نگاه کرد و از آن در جهت اطلاع رسانی و صدور جریان فکری مستقل بهره برد دقیقاً همان اقدامی که شبکه های صوتی و تصویری حزب الله لبنان در مقابل اسرائیل به عرصه ی ظهور می رسانند. و یا تأثیری که شبکه ی العالم در اطلاع رسانی مستقل به مردم عراق( با دید تساهل از کاستی ها و نقاط ضعف آن) ایفا نمود. اما نکته ی برجسته ای که به عنوان یک پیشنهاد در تهاجمی نمودن جنگ پست مدرن علیه اسرائیل مد نظر است، توجه به این امر است که صهیونیسم در حال اشاعه ی تفکرات مطلوب خود در غالب های هنری است. اما متأسفانه در مقابل، نقطه ی کانونی تفکرات اسلامی که حوزه های علمیه می باشد از روش های نوین تبلیغ غافل مانده است. یکی از کارآمد ترین این ابزار که متکی بر فن آوری های نوین نیز می باشد صنعت انیمیشن سازی یا کارتون سازی است. امروز تفکر ناب اسلامی که در تقابل با تفکر صهیونیستی قرار دارد می تواند با تصاویر انیمیشنی قلب کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان را در دنیا به تسخیر خود در آورد و کوتاه سخن آنکه برنامه ریزان سیستم های تبلیغاتی و رایانه ای مستقر در حوزه های علمیه به جای دادن مواد خام دروس حوزوی و نکات پیدا و پنهان احادیث و روایات که قابل بهره برداری سوء توسط دشمنان می باشد، می توانند با بهره گیری از فرهنگ عظیم داستانی و اسلامی و آمیختن آن با هنر انیمیشن سازی آن را در قلوب مخاطبان نهادینه نمایند. البته سرمایه گذاری در این امر مختص به حوزه های علمیه نیست اما به نظر می رسد بهترین جایگاه تلفیق هنر و فرهنگ اسلامی در مقابله با فعالیت رسانه ای صهیونیسم، مراکز زیر نظر این نهاد باشد.
د) توجه به یکپارچه نبودن جمعیت یهودیان مهاجر مقیم اسرائیل و نیز کثرت انگیزه ها و خواسته ها از این کشور خود نقطه ی آسیب پذیر جدی رژیم صهیونیستی می باشد.
ه) روشن نمودن واقعیات و تأکید بر ابعاد کمتر توجه شده، خسارت به منافع ملی مردم امریکا در حمایت بی دلیل از اسرائیل که توسط حامیان آنان در غالب مسیحیان صهیونیست صورت می گیرد، یکی از ابعادی است که به نظر می رسد در این نبرد پست مدرن قابل سرمایه گذاری باشد. این امر می تواند از طریق رسانه ها و شبکه های رایانه ای صورت پذیرد.
[1]. کارشناس ارشد علوم سیاسی.
[2]. حسینعلی نوذری، صورت بندی مدرنیته و پست مدرنیته، انتشارات نقش جهان، اصفهان، 1379، ص ص 343 تا 345.
[3]. دورنمای جنبش صهیونیسم در فلسطین، نشریه ی نداء القدس، سال سوم، شماره ی 63، تاریخ 1/1/1381، ص34.
[4]. خبرگزاری، 14/2/80..
[5]. TECHNION
[6]. INSTITUTE WEIXMANN
[7]. جنگ رایانه ای در فلسطین، بخش اول، ماهنامه ی ندا، القدس، سال چهارم، شماره ی 69، تاریخ 1/3/82، ص55.
[8]. خبرگزاری، اول فروردین، 1380.
[9]. خبرگزاری، 14 اسفند، 1381.
[10]. نشریه ی نداء القدس، سال سوم، شماره ی 60، اول دیماه 1380، ص3.
[11]. اقتصاد رژیم صهیونیستی و انتفاضه مسجد الاقصی، نشریه ی نداء القدس، سال سوم، شماره ی 63، اول فروردین 1381، ص20.
[12]. حضور صهیونیست ها در آفریقا، نشریه ی نداء القدس، سال سوم، شماره 63، اول فروردین 1381، ص11.
[13]. اقتصاد رژیم صهیونیستی و... همان، ص20.
[14]. روژه گارودی، تاریخ یک ارتداد، اسطوره های بنیان گذار سیاست اسرائیل، ترجمه ی مجید شریف، انتشارت مؤسسه ی خدمات فرهنگی رسا، تهران: 1357، ص227، همچنین جهت مطالعه ی بیشتر پیرامون کمک های خارجی به رژیم صهیونیستی ر. ک به صفحات 270 259.
[15]. ر. ک سازمان های یهودی و صهیونیستی در ایران، انتشارات مؤسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، تهران: 1381، ص375.
[16]. روژه گارودی، همان، ص ص 215، 216.
[17]. A. I. P. A. C.: کمیته امریکایی اسرائیلی امور عمومی است.
[18]. علی رحیمی، اسرائیل و بحران عراق، منافع و چالش ها، نشریه ی نگاه، سال سوم، شماره ی 32، اسفند 1381، ص51.
[19]. عبدالهی و زیبایی، برآورد استراتژیک اسرائیل، جلد اول، انتشارات مؤسسه ی فرهنگی ابرار معاصر، تهران: 1381، ص ص 553، 554.
[20]. روچیلدها، ترجمه ی رضا سند گل و منیژه اسلامبول چی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران: 1369، ص75.
[21]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، انتشارات اطلاعات، تهران: 1369، ص ص 110، 111.
[22]. نبرد واژه ها در سنگر مبارزه عربی صهیونیستی، نشریه ی نداء القدس، سال سوم، شماره ی 65، اول مرداد 1381، ص28.
[23]. غسان کنفانی، نگاهی به ادبیات صهیونیسم، ترجمه ی موسی بیدج، انتشارات برگ، تهران: 1365، ص13.
[24]. خبرگزاری، 26 اردیبهشت 1380
[25]. همان، 22 آذر 1381
[26]. همان، 26 اردیبهشت 1380
[27]. پژوهش گروهی، a Psychological Warfarecase Book، ترجمه ی ستاد جنگ دانشگاه تربیت مدرس، دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی، انتشارات واحد جنگ روانی، قرارگاه خاتم الانبیا، تهران: ؟، ص13.
[28]. استراتژی اسرائیل، غازی اسماعیل ربابعه، ترجمه ی محمدرضا فاطمی، نشر سفیر، تهران: 1368، ص146.
[29]. استراتژی رژیم صهیونیستی در روابط خارجی، گزارش کنفرانس منطقه ای و سیاست خارجی مؤسسه ی پژوهشی هرتسیکای اسرائیل، ماهنامه ی نداء القدس، سال چهارم، شماره 71، اول مرداد 1382، ص21.
[30]. نقض مکرر حقوق خبرنگاران در اراضی اشغالی، نشریه ی نداء القدس، سال چهارم، شماره 73، اول مهرماه 1381، ص8.
[31]. پژوهش گروهی، مقاله ی نبرد جنین مطالعه ی موردی درباره ی استراتژی رسانه ای اسرائیل مترجم ابوالقاسم راه چمنی. آوریل 2002 به نقل از کتاب گزیده پژوهش های جهان5، انتشارات مؤسسه ی فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، تهران: مهر 1382 صفحه 227
[32]. خبرگزاری، 28/3/80
[33]. خبرگزاری، 7/5/82
[34]. خبرگزاری، 15/2/81
[35]. خبرگزاری، 15/5/80
[36]. آیت الله سید علی خامنه ای، فرهنگ و تهاجم فرهنگی (برگرفته از سخنان رهبری)، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران: 1373، صفحه 4.
[37]. خبرگزاری، 22/6/1381.
[38]. سید محمد علی ابطحی، مقاله ی بررسی ابعاد تهاجم فرهنگی صهیونیستی به جهان اسلام و عرب فصلنامه ی راهبرد شماره ی پنج، زمستان 1373، صفحه ی 74، به نقل از مصاحبه نادیا خوست با روزنامه الحیات چاپ لندن، 12/6/1994
[39]. خبرگزاری 17/12/79
[40]. آیت الله سید علی خامنه ای، پیشین، ص4.
[41]. بخشی از بیانیه ی سومین کنگره ی بین المللی مسیحیت صهیونیستی، ترجمه ی واحد پژوهش و تحقیقات موعود، ماهنامه ی موعود، سال هفتم. شماره 40، آذر و دی 1382، ص42.
[42]. مقاله ی الموساد تبنی افکار هم و اسرائیلیون التقوابهم فی طابا، مترجم: ع. باقری از نشریه ی روزنامه الاتحاد، 27 ژانویه 1997، به نقل از ترجمان سیاسی، شماره ی 66، صفحه ی 29.
[43]. خبرگزاری ، 9/5/80
[44]. موساد، نشریه ی لوپوئن، شماره ی 1351، 8 اوت 1998، به نقل از ترجمان سیاسی، سال سوم، شماره ی 143، بخش سیاسی، ص27.
[45]. جهت مطالعه ی بیشتر ر. ک: استراتژی پیرامونی اسرائیل، محمدتقی تقی پور، موسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1383.
[46]. هارولد لاسول، جنگ سیاسی و روانی، a Pyschological Warfarecase book، همان، ص13.
[47]. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1357 1300، نشر پیکان، تهران: 1377، ص ص 154، 156.
[48]. همان، ص ص 258، 283.
[49]. خبرگزاری، دهم تیرماه 1381.
[50]. همان، پنجم اردیبهشت 1380.
[51]. برای مطالعه ی بیشتر ر. ک: ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، عبدالرحمن احمدی، انتشارات مؤسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، تهران: 1381.
[52]. افرایم سنیه، اسرائیل پس از سال 2000، ترجمه ی عبدالکریم جادری، انتشارات دوره ی عالی جنگ دانشکده ی فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران: بی تا، ص104.
[53]. اظهارات شیمون پرز در سفر به امریکا به نقل از خبرگزاری، هفده اردیبهشت 1380.
[54]. سید جمال حسینی، تهدیدها و مشکلات ارتش اسرائیل، مجله ی نگاه، سال اول، شماره 6، شهریور 1379، ص20.
[55]. خبرگزاری، بیست و دوم مهرماه 1382.
[56]. مسعود آریایی، بررسی نظام فکری تبلیغاتی رهبران اسرائیل نسبت به ایران، فصلنامه ی مطالعات خاورمیانه، انتشارات مرکزی پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، سال نهم، شماره ی چهارم، زمستان 1381، ص ص 120 تا 125.
[57]. حمید فرهادی نیا و جمال حسینی، همان، ص18.
[58]. افرایم سنیه، همان، ص44.
[59]. ماهنامه ی موعود، سال هفتم، شماره 41، بهمن و اسفند 1382، ص30.
[60]. افغانستان، جاده ی رژیم صهیونیستی جهت ضربه زدن به ایران و پاکستان، نشریه ی نداء القدس، سال سوم، شماره 63، اول فروردین 1381، ص4.
[61]. خبرگزاری، پانزدهم شهریور 1382.
[62]. افرایم سنیه، همان، ص ص 108 و 109.