انقلاب بزرگ دینی

انقلاب در میان پدیده های اجتماعی سیاسی پیچیده ترین پدیده ای است که توجه بسیاری از عالمان این رشته را به خود جلب کرده است. انقلاب همانند کلاف درهم تنیده ای است که پیدا کردن سرنخ آن به منظور درک ماهیتش نیازمند تاملات نظری در کلیت آن پدیده است اینکه انقلاب ها چگونه شکل می گیرند و اساساً از چه علل و عواملی برمی خیزند و در نهایت چه پیامدهایی دارند مهمترین پرسشهایی است که در این باره مطرح است.

واژه revolution در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بوده که به معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت سیارگان به جای اول به کار می رفته است امروزه این اصطلاح که بیانگر دگرگونی شدید و ناگهانی است در مورد مسائل گوناگونی مانند انقلاب صنعتی، انقلاب سیاسی، انقلاب اجتماعی، انقلاب فکری و انقلاب سبز به کار می رود.

در مورد انقلاب تعریف واحدی وجود ندارد اما استادشهید مطهری انقلاب را طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یک سرزمین علیه نظام حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب می داند. وی در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی انقلاب ایران را دارای ماهیتی ایدئولوژیک و مذهبی می داند و معتقد است که این نظام بر مبنای دین شکل گرفته و سیاست تنها در چارچوب های دینی اعمال می شود و جمهوریت به شکل حکومت و حق مردم و قید اسلامی محتوای دینی آن را نشان می دهد.

ایشان در تبیین ریشه‌های انقلاب به جریان‌هایی در نیمه اول قرن چهاردهم اشاره می‌کنند که با روح اسلامی در تصادم بوده‌اند: «ریشه این نهضت را در جریان‌های نیم قرن اخیر کشور از نظر تصادم آن جریان‌ها با روح اسلامی این جامعه باید جستجو کرد... آنچه در این نیم قرن در جامعه اسلامی ایران رخ داد عبارت است از:

ـ استبدادی خشن و دشمنی و سلب هر نوع آزادی

ـ نفوذ استعمار نو، یعنی شکل نامرئی و خطرناک استعمار چه از جنبه سیاسی و چه از جنبه اقتصادی و چه از جنبه فرهنگی

ـ دور نگه داشتن دین از سیاست، بلکه بیرون کردن دین از میدان سیاست

ـ کوشش برای بازگرداندن ایران به جاهلیت قبل از اسلام و احیاء شعارهای مجوسی و میراندن شعارهای اصیل اسلامی ...

ـ تقلب و تحریف در میراث گرانقدر فرهنگ اسلامی و صادر کردن شناسنامه جعلی برای این فرهنگ، به نام فرهنگ موهوم ایرانی

ـ تبلیغ و اشاعه مارکسیسم دولتی؛ یعنی جنبه‌های الحادی مارکسیسم منهای جنبه‌های سیاسی و اجتماعی آن

ـ کشتارهای بی‌رحمانه و ارزش قائل نشدن برای خون مسلمانان ایرانی و همچنین زندان‌ها و شکنجه‌های متهمان سیاسی

ـ تبعیض و ازدیاد روز افزون شکاف طبقاتی علی‌رغم اصلاحات ظاهری ادعایی

ـ تسلط عناصر غیر مسلمان بر مسلمانان در دولت و سایر دستگاه‌ها

ـ نقص آشکار قوانین و مقررات اسلامی

ـ مبارزه با ادبیات فارسی اسلامی

ـ بریدن پیوند از کشورهای اسلامی و پیوند با کشورهای غیر اسلامی و احیاناً ضد اسلامی که اسرائیل نمونه آن است»

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن سال 1357، به عنوان یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ سیاسی معاصر، محل بحث و گفت وگوی اندیشمندان و صاحبنظران ایرانی و خارجی و تقابل و تعامل تئوری های مختلف سیاسی و جامعه شناختی برای تبیین دقیق و همه جانبه آن می باشد

هیچ فرد مطلع تیزبینی از مهم ترین وجه تمایز انقلاب اسلامی با انقلاب های دیگر از جمله انقلاب های فرانسه و شوروی، که در ریشه مذهبی انقلاب اسلامی نهفته است، قادر به چشم پوشی نیست .

در برهه ای که اجماع علمی متفکرین اجتماعی، آغاز دوره گذار از موج دوم تمدنی به «عصر اطلاعات» را در جهان توسعه یافته و گسترش «مناسبات عقلانی» را در جهان در حال توسعه نوید می داد و پایان «عصر ایدئولوژی» در «دهکده جهانی» به عنوان رویکرد جدید جهانی اعلام می شد، به ناگاه در جغرافیایی از این کره خاک، به دنبال یک سلسله تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ،انقلابی به وقوع پیوست که نه تنها ریشه در اعتقادات دینی داشت بلکه محرک و هدف خود را در «دین» جستجو می نمود.

انقلاب اسلامی ایران موجب شد که دین در مدار توجه افکار عمومی بین المللی قرار گیرد و نخبگان عالم کوشش های علمی جدیدی برای شناخت مذهب و ارزیابی مجدد ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی دین مصروف نمایند، به طوری که آنتونی گیدنز در کتاب جامعه شناسی خود مبحثی را به انقلاب اسلامی اختصاص داد و در آغاز بحث یادآور شد که «در جامعه شناسی گذشته، مارکس، دورکهایم و ماکس وبر ادعا می کردند که در دنیای معاصر دین به طور فزاینده ای به حاشیه می رود و سکولاریزاسیون یک فرایند اجتناب ناپذیر می باشد. از میان این سه جامعه شناس، محتملا تنها وبر به امکان ایفای نقش اسلام به عنوان عامل دگرگونی های مهم سیاسی توجه داشت. و این دقیقا پیش بینی همان رخدادی است که در دهه 1980 در طی سال های وقوع انقلاب اسلامی در ایران رخ داد .»

ماروین زونیس، رئیس انستیتو خاور نزدیک در دانشگاه شیکاگو نیز درخصوص انقلاب به نکته بسیار مهم و شنیدنی تأکید کرده و می گوید: «پیام انقلاب اسلامی ایران به نظر من قوی ترین و نافذترین جهان بینی سیاسی است که ما در قرن بیستم از انقلاب روسیه به این طرف با آن مواجه گشته ایم و اگر انقلاب روسیه را دنباله حوادث قرن ?? و متعلق به آن قرن بدانیم می توانیم ادعا کنیم که در قرن ما، یک انقلاب اتفاق افتاده است و آن هم همین انقلاب اسلامی ایران است. این پیام پرقدرت، زمان طولانی با ما خواهد بود و فرقی نمی کند اگر آیت ا... (امام) خمینی هم در قید حیات نباشد.»

بنابراین پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن سال 1357، به عنوان یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ سیاسی معاصر، محل بحث و گفت وگوی اندیشمندان و صاحبنظران ایرانی و خارجی و تقابل و تعامل تئوری های مختلف سیاسی و جامعه شناختی برای تبیین دقیق و همه جانبه آن می باشد.

مشکلات اقتصادی و نارضایتی های اجتماعی، هیچ یک پیدایش بحران و انقلاب اواخر دهه پنجاه را توجیه نمی کنند، انقلاب هنگامی روی داد که گروه های ناراضی کنش انقلابی خود را در چارچوب گفتمان دینی شکل دادند. بنابراین تشریح فرایندهای تاریخی ای که به رشد گفتمان دینی به عنوان ایدئولوژی غالب جبهه مخالف و انقلابیون انجامیده است، جنبه مهمی از تشریح عوامل انقلاب اسلامی ایران می باشد.

در شرایطی که اندیشه های سه گانه تجدد، مارکسیسم و ناسیونالیسم با بن بست ها و تنگناهای نظری و نیز عدم توفیق در عملکرد مواجه بودند، اسلام در شکل جدید خود که مدعی راه حل های بدیع و اصیل بود، قدم به عرصه رقابت با اندیشه های وارداتی گذاشت و درنهایت توانست به عنوان پیروز این میدان، انقلاب اسلامی ایران را شکل دهد. انقلابی که اکثر تحلیل گران، به وجهه ایدئولوژیک آن معترف بوده و نقش بنیادین آموزه های اعتقادی و دینی را در تحقق آن غیرقابل انکار می دانند.

ظرف مدت یک قرن اخیر، کمتر حرکت اصلاحی و جنبش اجتماعی را می توان سراغ گرفت که به گونه انقلاب اسلامی با مذهب عجین شده باشد. البته در نهضت های پیشین از قبیل مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت، مسلمانان حضور فعالانه داشته و بسیاری از شخصیت های کلیدی این جنبش ها را اساسا روحانیون و اسلام گرایان تشکیل می داده اند. اما هیچکدام از این حرکت ها به نام دین و به خاطر اسلام صورت نگرفته است، درحالی که یکی از بارزترین شاخصه های انقلاب اسلامی را در دین باوری و آرمان خواهی ملت ایران می توان سراغ گرفت.

تا پیش از انقلاب، دیدگاه علمی غالب در زمینه انقلاب این بود که دستیابی به توسعه که از اهداف انقلاب های معاصر است با سکولاریزه شدن فرهنگی همراه است. چنانکه هانا آرنت در کتاب انقلاب یکی از ویژگی های مرسوم انقلاب ها را دنیوی بودن آنها می داند این در حالی بود که انقلابی که در ایران شکل گرفت در واکنش به سکولاریزه شدن جامعه به وقوع پیوست و خواهان برپایی دولتی بر مبنای دین بود.

تدا اسکاچپول در مقاله ای که در سال 1982 با عنوان «دولت تحصیلدار و اسلام شیعی در انقلاب ایران» ارائه کرد با توجه به آشکار بودن نقش اراده، آگاهی، رهبری و اندیشه در انقلاب اسلامی، نظریه قبلی خود در تحلیل انقلاب اسلامی را نارسا دانست و افزود: «اگر در دنیا یک انقلاب آگاهانه ساخته شده باشد، آن انقلاب ایران است.»

از نگاه وی هنگامی که در اثر نوسازی شدید یعنی اصلاحات ارضی، مهاجرت گسترده به شهرها، توسعه نظام آموزش و پرورش جدید، موضع گیری منفی شاه نسبت به بازار، مانند مداخله در تجارت و کنترل بازار و نیز کنار نهادن روحانیون از فعالیت های مربوط به تعلیم و تربیت، قضاوت و مانند آن، یاس و از خودبیگانگی اجتماعی پدید آمد و حکومت آسیب پذیر شد، مجموعه ای از عناصر فرهنگی ریشه دار در تاریخ اسلام شیعی و نیز اسطوره بنیادین تشیع یعنی حضرت امام حسین (ع) مراسم مذهبی، شبکه مساجد و روحانیت به گونه ای هوشیارانه انقلاب اسلامی را به وجود آوردند.

سئوالی که مطرح می شود این است که این همه مذهب گرائی و دین باوری و خدامحوری چگونه و از کجا در جامعه ایران به وجود آمده و موجد تحولات عظیم گردید؟

برای پاسخ به این سوال باید اشاره کرد که اسلام سیاسی در ایران محصول دهه 1340 و 1350 است آنگاه که بسیاری از علما و روحانیون به وضعیت جامعه، رواج غربگرایی ، فساد و ... اعتراض داشتند اعتراض علما به شکل اعتراض به تعلیق قانون اساسی و بعدها تقاضا برای حکومت اسلامی مطرح شد و زمینه رشد نهضت مذهبی را فراهم ساخت. نفوذ فزاینده اقتصادی و سیاسی غرب تحت حکومت اقتدارگرای پهلوی به ویژه در دهه 1350 که شکاف آشکاری میان دولت و علما با وجود آمد ، منجر به احیای ناسیونالیسم اسلامی شد و از طرفی اسلام انقلابی تندروانه در میان بخش عظیمی از روشنفکران گسترش یافت... ایدئولوژی سیاسی اسلام عبارت بود از تداوم ناسیونالیسم شیعه در قرن نوزدهم که از عکس العملهای خرده بورژوازی در مقابل توسعه سرمایه داری غرب در ایران نشات می گرفت. ناسیونالیسم نوظهور زمینه را برای تحولات بنیادی جدیدی فراهم نمود که موجد توجیه مذهبی برای قیام گردید.

اولین نشانه های این جنبش و حرکت جدید از حرکت پانزده خرداد 1342 نمودار شد، مخالفت صریح آیت الله خمینی به طرح مصونیت اتباع آمریکایی در ایران زمینه اعتراض وسیع مردمی را فراهم ساخت. مذهب پوشش آن و ضدیت بااستبداد عامل وحدت بخش آن بود در نتیجه نقش و اهمیت سنتی مذهب و مراجع شیعه به عنوان یک نیروی اجتماعی نیرومند و مستقل و نیز روشن بینی رهبران مذهبی و پیروان آنها در مورد ماهیت رویدادها و ... شجاعت تاریخی و اخلاقی مراجع مذهبی خاصه امام خمینی رهبری قیام را پیشوایان مذهبی به دست گرفتند.

قیام 15 خرداد اگر چه به لحاظ عملی سرکوب شد اما یک نتیجه و دستاورد بزرگ برای فعالان و متفکران اسلامی داشت و سرآغاز تحولی بزرگ به لحاظ فکری در اندیشه سیاسی شیعه گردید و جنبش فکری وسیعی را در جامعه دینی برانگیخت. در همان سالها و پس از قیام 15 خرداد، برخی از علما و روشنفکران مذهبی به بحث درباره مسئله مرجعیت پرداختند که مجموعه مباحث آن در کتابی به نام بحثی درباره مرجعیت و روحانیت به چاپ رسید و منتشر گردید. محور اساسی این کتاب به انتقاد از روحیه انفعال و خمودگی روحانیان و حوزه ها و مجامع مذهبی اختصاص دارد و بنابراین برای بهبود این وضعیت نقش فعالتری را برای مراجع در زندگی سیاسی و اصلاح حوزه ها پیشنهاد نمودند. همچنین در جلسات بحث ماهانه ای که با همت عده ای از روحانیان برگزار شد مباحث اساسی دیگری همچون تئوری حاکمیت سیاسی مورد بازبینی و بررسی قرار گرفت.

در واقع علما و متفکران مذهبی به پیرایشگری فرهنگی دست یازیدند و با بازنگری و احیا مفاهیمی مانند ولایت فقیه، شهادت و تقیه که عناصری فعال در سنت و فرهنگ شیعه هستند فرهنگ مبارزاتی و اعتراضی جدیدی را پایه ریزی کردند که خود موجد فعالیت فعالان اسلامی گردید. این تلاش ها حکایت از نگاه جدیدی بود که در حوزه مذهب پیدا شد و درصدد پیوستگی آن با سیاست و ارائه اسلام سیاسی بود.

هیچ فرد مطلع تیزبینی از مهم ترین وجه تمایز انقلاب اسلامی با انقلاب های دیگر از جمله انقلاب های فرانسه و شوروی، که در ریشه مذهبی انقلاب اسلامی نهفته است، قادر به چشم پوشی نیست. انقلاب های فرانسه و شوروی برمبنای دوری و جدایی و حتی ستیز با دین و صرفا جهت کسب پاره ای امتیازات، مطالبات و حاکمیت ارزش های لیبرال بورژوازی، ضداستبدادی و یا سوسیالیستی به وجود آمد. اما در ایران قوه محرکه اصلی انقلاب «مذهب» محسوب می شود.

ایدئولوژی انقلاب اسلامی بر تفسیری انقلابی و سیاسی از اسلام قرار داشت و به همین دلیل میشل فوکو انقلاب ایران را انقلابی بر خلاف جریان مدرنیسم غربی تلقی می کند. انقلاب ایران صرفاً انقلابی سیاسی یا اقتصادی نبود و عمدتاً در فرهنگ و مذهب ریشه داشت.

امام به عنوان طراح و پردازشگر اصلی ایدئولوژی انقلابی مبتنی بر اندیشه سیاسی اسلام و بنیانگذار نظام محسوب می شود. وی با پیوند مبارزه انقلابی به مذهب شیعه توانست توده های مردم را در راستای براندازی نظام بسیج کند.

باید خاطرنشان ساخت که مذهب و به خصوص تشیع، عامل بسیار مهمی در روند تحول تاریخی این کشور بوده و هست. و در تمام ادوار تاریخی این دیار مبارزانی که با سلطه حکام داخلی و یا استیلای خارجی جنگیده اند. درصدد بوده اند که تعلق و بستگی حرکت و قیام خود را با آسمان محفوظ نگه دارند و از این طریق بتوانند با نفوذ خود در میان صنوف ملت، کامیابی سیاسی و اجتماعی را از آن خود کنند. نکته مهم اینجاست که دین از لحاظ تاریخی در این دیار همواره به پرچم معنوی مبارزه برای دفع استیلای بیگانگان بدل شده است. نمونه تاریخی جالب آن سرنوشت حکومت پیشه وری است که حتی دبیرکل حزب منحله توده نیز ناگزیر به اعتراف بدان می باشد. نورالدین کیانوری در خاطرات خود با اشاره به عمق تعلق دینی مردم ایران می نویسد: «مردم آذربایجان به عنوان بخشی از ایران علیرغم تمام مظالم و مفاسدی که از حکومت پهلوی دیده بودند، چون حکومت پیشه وری از یک طرف وابسته به شوروی بوده و از طرف دیگر به مبانی مذهبی و اعتقادی آنها تباین داشت با عدم حمایت از آن زمینه های سقوط آن را فراهم کردند. بنابراین مهم ترین عامل سقوط آنان، نداشتن مشروعیت مذهبی در میان مردم آذربایجان بود.»

بنابراین در ایران، همواره پیوندهای اجتماعی از طریق مذهب و انجمن های مذهبی شکل گرفته است. این انجمن های ظاهرا غیرسیاسی، افراد جامعه را از طریق ارائه خدمات مذهبی مورد حمایت قرار می داد و در زمانی که ملت مطالبات مختلف و متنوعی داشت بهترین نهاد برای انتقال این مطالبات به مراکز تصمیم گیری و پیگیری اجرای خواست های توده ها، همین نهادها و انجمن های مذهبی بودند.

منابع و مآخذ:

1- تفضلی، حسین، جزوه درسی انقلاب اسلامی ایران، دانشکده علوم سیاسی واحد تهران مرکز

2- جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی ایران ، نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها

3- مطهری، استاد شهید مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا

4- مقصودی، مجتبی، تحولات سیاسی اقتصادی ایران 57-1320، انتشارات روزنه

5- روزنامه همشهری، ضمیمه دیپلماتیک، بهمن 1382