انقلاب فرهنگی یک روحانی دموکرات

علی اشرف فتحی: از آن رو که خاستگاه انقلاب مشروطه، شهر تبریز بود، روحانیون و طلاب حوزه علمیه این شهر نیز به دلیل جایگاه اجتماعی خود طبیعتاً وارد معرکه سیاسی شدند و تأثیرات مهمی بر جای گذاشتند. البته آنگونه که احمد کسروی – که در آن زمان از روحانیون جوان شهر بود – می گوید، طلاب جوان شهر در جنبش مشروطه خواهی و آزادی خواهی مردم نقش مهم تری داشتند:

«ملایان بزرگ اینجا بیشتر از دیگران از مشروطه روی گردانیدند و جز از ثقة الاسلام، بازمانده همگی به دشمنی برخاستند. تبریز اگر به همه چیز نازد، به این نتواند نازید. چیزی که هست در اینجا از ملایان کوچک (از پیشنمازان و واعظان) دسته بیشتری با آزادی همراهی نمودند و تا پایان پایدار ماندند و برخی از اینان جانفشانی های بزرگی کرده و بنام شدند.» (۱)

کسروی در ادامه از شیخ محمد خیابانی نام می برد که از ملایان کوچک شمرده می شد و به گفته کسروی تازه به ملایی رسیده بود و در مشروطه خواهی پایدار ماند. گویا کسروی که خود از طلاب شاخص حوزه علمیه تبریز بود، در محضر شیخ محمد خیابانی شاگردی کرده بود و به جایگاه وی واقف بود.

تجارت، روحانیت و سیاست

شیخ محمد خیابانی از روحانیون برجسته ای است که نامش در تاریخ معاصر ایران ماندگار شده و از رهبران فکری و سیاسی تأثیرگذار جنبش آزادی خواهی عصر قاجار شمرده می شود. وی زاده منطقه خامنه تبریز واقع در ده کیلومتری شهرستان شبستر به سال ۱۲۹۷ قمری و فرزند یکی از تجار تبریزی به نام  حاج عبدالحمید تاجر خامنه ای بود. خیابانی به دلیل علاقه وافرش به علوم دینی، پیشه پدر را رها کرد و ترجیح داد طلبه شود. وی دروس مقدماتی و نهایی حوزوی را در مدرسه علمیه طالبیه تبریز فراگرفت و در فقه و اصول تا نزدیکی درجه اجتهاد پیش رفت. (۲) وی از شاگردان مرحوم آیت الله سید ابوالحسن انگجی تبریزی بود.

تحصیلات وی البته محدود به دروس رایج حوزوی نماند و او که از هوش بالایی برخودار بود در دانش های دیگر همچون هیأت، نجوم، فلسفه، ریاضیات، تاریخ، ادبیات و کلام نیز دستی داشت و در تدریس این علوم در مدرسه طالبیه تبریز شهره بود. وی که فردی خوش بیان بود، با زبان مادری خود (ترکی) به طلاب تبریز فنون پیچیده ریاضیات سنتی و هیأت را آموزش می داد. او همچنین در این مدرسه به تدریس علوم رایج حوزوی نیز مشغول بود.

شیخ محمد که به دلیل سکونت در محله خیابان تبریز به خیابانی شهره شد، مراحل ترقی را به سرعت طی کرد و از وعاظ و ائمه جماعات مهم تبریز شد. وی ابتدا در مسجد کریم خان محله خیابان (چهار راه منصور) امام جماعت بود و آوازه خوش بیانی، دانشمندی و مهم تر از همه اخلاق مداری وی سبب شد که به روحانی مورد احترام شهر تبریز – که آن روزها پایتخت دوم ایران و محل زندگی ولیعهدهای قاجار بود- بدل شود. (۳)

شهرت وی سبب آشنایی او با یکی از علمای بزرگ تبریز به نام آیه الله سید حسین خامنه ای (۴) مشهور به سید حسین پیشنماز شد که در مسجد جامع تبریز اقامه نماز می کرد.همین آشنایی زمینه را برای ازدواج خیابانی با دختر وی خیر النساء فراهم کرد.از آن پس خیابانی گاهی در مسجد جامع تبریز به جای پدر زنش سید حسین خامنه ای نماز جماعت اقامه می کرد و از همان جا نیز مشهورتر گردید. می گویند معمولا هزار نفر در نمازش شرکت می کردند. (۵)

موقعیت اجتماعی و مذهبی خیابانی جوان سبب شد که از روحانیون اثرگذار انقلاب مشروطه شود و با حضور فعال در انجمن ایالتی آذربایجان به مبارزه نظامی علیه مخالفان مشروطه بپردازد. او با لباس روحانیت می جنگید و شب و روز در سنگر آزادیخواهان شهر مشغول مبارزه بود. در سال ۱۲۸۸ خورشیدی که سه سال از امضای فرمان مشروطه می گذشت، شیخ محمد خیابانی سی ساله به همراه دیگر روحانی جوان و مبارز شهر (میرزا اسماعیل نوبری)، در دوره دوم مجلس شورای ملی به وکالت از جانب مردم تبریز برگزیده شد.

خیابانی که در کنار آیت الله سید حسن مدرس و دیگر نمایندگان شاخص آن زمان در جریان مقاومت در برابر ضرب الاجل روسیه به ایران درخشیده بود، با امضای قرار داد وثوق الدوله در سال ۱۹۱۹ میلادی، فعالیت های سیاسی اش را به روش مسلحانه ارتقا داد و با بهره گیری از نفوذ معنوی اش در تبریز، از نخستین روزهای فروردین ۱۲۹۹ شهر تبریز را به تصرف درآورد و از حکومت مرکزی ایران اعلام خودمختاری کرد. وی در دروه شش ماهه حکومتش بر تبریز نام آذربایجان را به آزادستان تغییر داد و راه هرگونه مماشات با دولت مستقر در تهران را بست. به گفته ریچارد کاتم:

«خیابانی در زمینه جدا کردن آذربایجان از ایران، پا را از میرزا کوچک خان و کلنل محمد تقی خان پسیان بسی فراتر نهاد و حتی بعد از برکناری وثوق الدوله و روی کار آمدن نخست وزیرانی که در میهن پرستی شان تردیدی نبود، حاضر نشد از حکومت مرکزی اطاعت نماید. او رهبری بود که مردم دوستش داشتند.» (۶)

با این حال کاتم از تداوم ستیز خیابانی با دولت به عنوان دلیل رویگردانی مردم از وی یاد می کند و آن را دلیل اصلی شکست این روحانی پرشور تبریزی می داند. اگرچه به باور برخی دیگر از مورخان و تحلیلگران، بی اعتنایی خیابانی نسبت به تجهیز نظامی حکومتش و نیز خیانت حاج مخبر السلطنه هدایت حاکم تبریز را باید دلایل اصلی شکست حزب و حکومت خودمختار خیابانی دانست.

نهضت فکری در تبریز

خیابانی که پیش از اعلام خودمختاری، روزنامه دموکراسی خواه «تجدد» را منتشر می کرد، در دوره شش ماهه حکومتش در تبریز از این رسانه مدد گرفت تا افکار مردم سالارانه، مدرن و آزادی خواهانه اش را به مردم منتقل کند. بیشترین هم و غم وی در این شش ماه مصروف کار فرهنگی و فکری شد و از همین رو نسبت به تجهیز نظامی حکومتش غفلت کرد. با این حال پس از قتل وی وشکست حکومتش نیز تأثیرات فرهنگی این روحانی دموکرات در تبریز باقی ماند. دکتر رضازاده شفق از شخصیت های سیاسی  فرهنگی عصر مشروطه، حرکت شیخ محمد خیابانی را بیش از آنکه نظامی و سیاسی بداند، یک انقلاب فکری برآورد می کند:

«یک سال پس از کشته شدن شیخ محمد می گذشت که به آذربایجان آمدم. نشانه ذکاوت و نور صفا و صمیمیتی که شیخ در چهره های بعضی از جوانان تبریز از خود به یادگار گذاشته و گذشته بود، بزرگی او را در یک نظر در چشم من مجسم نمود… قیام شیخ در آذربایجان یک نهضت فکری بود. کار تجدد حتمی و ضروری است! صدای شیخ محمد خیابانی خوابیدنی نیست!» (۷)

به عقیده مرحوم علی دوانی نیز، شیخ محمد خیابانی به جای آنکه درصدد مسلح ساختن مردم و ایجاد یک قدرت نظامی برآید به تربیت معنوی مردم همت گماشته بود و همه روزه عصر خطابه ای ایراد می کرد که ترجمه فارسی آن در نشریه تجدد که ارگان حزب دموکرات آذربایجان بود، منتشر می نمود. (۸)

از نام هایی چون «تجدد» و «دموکرات» که خیابانی برای روزنامه و حزبش برگزیده و از ارزش والایی که برای آزادی خواهی و مشروطه طلبی قائل بود چنین برمی آید که وی الهام گرفته از دستاوردهای مدرنیته بوده و همچون بسیاری از روحانیون جوان شهرش چندان دلبسته سنت های پیشینان نبود. شاید از همین رو کسروی از مقاومت روحانیون کهنسال تبریز در برابر موج تجدد خواهی سخن می گوید و بدنه طلاب و وعاظ جوان را متمایل به مشروطه خواهی معرفی می کند.

البته خیابانی گرایش های دینی بسیار قوی داشت و با وجود تمایل سیاسی به انقلاب کارگری ۱۹۱۷ لنین در روسیه، سعی می کرد که دوری خود را از شوروی حفظ کند و از همین رو در نامه ای به میرزا کوچک خان جنگلی که او نیز طلبه ای آزادیخواه بود، از روابط حسنه وی با بلشویک ها انتقاد می کند. (۹)

از سخنان و نوشته های خیابانی پیداست که او نیز همچون دیگر روحانیون و طلاب جوان هم عصر خویش، آگاهی و علاقه فراوانی نسبت به مفاهیم مدرن داشت و شاید نکته بارز کارنامه فرهنگی وی را عدم استفاده ابزاری از دین و کسوت روحانیت در جهت نیل به هدف های سیاسی اش قلمداد کرد. از همین رو محبوبیت وی به حدی بود که مبارزان غیردینی آن روزگار همچون عارف قزوینی شیفته وی شوند. آنگونه که نقل می کنند عارف قزوینی در دوران فقر شدید و تنگدستی اش در همدان، کمک مالی قابل توجه مخبرالسلطنه هدایت را نمی پذیرد و می گوید که از قاتل شیخ محمد خیابانی کمک نمی خواهد.

خیابانی در حالی در سن ۴۰ سالگی جانش را در راه آرمان های آزادی خواهانه اش داد که به دلیل نفوذ معنوی اش در تبریز، حکومت مرکزی تا مدت ها دلیل مرگ وی را خودکشی اعلام می کرد تا هیمنه روحانی و دینی وی را نزد متدینین بشکند. علاوه بر آنکه از او با لقب «شیخ سرخ» یاد می کردند تا ضد دینی و کمونیستی بودنش را در افکار عمومی جا بیاندازند.

پاورقی ها

۱-احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص۲۶۳

۲-علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج ۲، ص۶۱

۳-همان

۴-آیت الله سید حسین خامنه ای پدر آیت الله سید جواد خامنه ای و پدربزرگ آیت الله سید علی خامنه ای است. بدین ترتیب شیخ محمد خیابانی شوهر عمه آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی بوده است.

۵-شیخ محمد خیابانی خروش حماسه ها، مصطفی قلی زاده ، تهران ، ۱۳۷۲

۶-ناسیونالیسم در ایران، ریچارد کاتم، ص ۱۴۷

۷-حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد اول،صص ۱۴ و ۱۵

۸-علی دوانی، منبع پیشین، ص ۶۴

۹-ریچارد کاتم، منبع پیشین