آيت‌الله محمدمهدي رباني املشي مبارزي افشاگر

پدرش اهل شهرستان املش گيلان بود اما در زمان ولادت او، در قم زندگي مي‌كرد. به دنيا آمدنش در سال 1313 مصادف شد با نيمه شعبان و پدر، به بركت اين روز نام او را محمدمهدي گذاشت.
محمد مهدي رباني املشي طبق رسم آن روزها، پس از 5 سال كودكي كردن به مكتب رفت تا قرآن بياموزد و پس از گذشت 2 سال به مدرسه‌اي دولتي با نام مدرسه ملي سنايي رفت. رباني املشي پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي، براي تحصيل معارف و علوم ديني به حوزه علميه رفت. وي پس از اتمام دوره‌هاي مقدمات و سطح، به منظور انتخاب بهترين استادان دوره خارج فقه و اصول، با دقت فراواني، كلاس استادان مختلف را مي‌آزمود. خودش درباره آن دوران مي‌گويد: تحصيلاتم را تا سطح، پيش استادان معروف سطح مي‌خواندم. به درس خارج كه رسيدم، مدت محدودي براي انتخاب استاد درس خارج، در درس استادان مختلف حوزه علميه قم شركت مي‌كردم تا دريابم درس كدام يك از آنها برايم مفيدتر و مطلوب‌تر است، در درس مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي تا وقتي كه حيات داشتند، حدود 2 الي 3 سال شركت نمودم، در همان موقعي كه در درس ايشان رفتم، درس اساسي‌ام مثل اغلب طلاب، درس حضرت امام خميني (ره) بود كه درسي مرتب و با محتوا و با پيشرفت به حساب مي‌آمد و قريب به يك دوره، اصول را خدمت ايشان تلمذ كردم و در تمام مدتي كه اصول مي‌خواندم در درس فقه ايشان هم شركت نمودم... نهايتا درس مرحوم آيت‌اللّه محقق داماد را انتخاب كردم و بعدها مقداري در درس آيت‌اللّه حائري شركت نموده، دو الي سه سالي كه بدين نحو گذشت.»
ولي امام خميني (ره) در نظر رباني املشي، تنها يك استاد درس فقه و اصول نبود «براي ما، همه چيز امام آموزنده بود. امام همه خوبي‌ها را دارا بود. شهامت، شجاعت و صراحت لازم رهبري را داشت و ما همه اينها را از امام مي‌دانستيم. ولي مساله مهمي كه براي من خيلي مهم بود و بيش از همه چيز، جلب توجه مي‌كرد، تقوي و ترك هوا داشتن امام بود... امام در ايام طلبگي ما، براي ما تنها يك مدرس فقه و اصول نبود، بلكه معلم اخلاق هم بود و ما بارها از بيانات اخلاقي ايشان استفاده مي‌كرديم.»
دوران تحصيل در حوزه علميه، باب آشنايي و دوستي رباني املشي با چهره‌هايي را فراهم كرد كه بعضي از اين دوستي‌ها تا پايان عمر وي ادامه داشت. يكي از اين افراد، هاشمي رفسنجاني بود كه هميشه هم مباحثه رباني املشي در حوزه بود. تحصيل در حوزه علميه، رباني املشي را به دروس تئوري محدود نكرد و او همواره يكي از فعالان مبارزه عليه رژيم طاغوت بود. در اولين سالگرد قيام 15 خرداد بود كه اولين دستگيري را تجربه كرد. رباني املشي در آن زمان با دستور امام به شهرستان كاشان رفته بود و پس از آن‌كه در سخنراني خود اقدامات رژيم را زير سوال برد، بلافاصله دستگير شد. او پس از دستگيري به قم و از آنجا به تهران منتقل شد و تا اواسط مرداد در زندان ماند.
اما رژيم پهلوي بعد از چند سري دستگيري و آزاد كردن، دريافت كه اين روش راه‌حل مناسبي براي خاموش كردن رباني نيست و از همين رو تصميم گرفت راه ديگري را بيازمايد. حكومت پهلوي سال 1354 نزديك به 30 نفر از روحانيون هوادار امام را به نقاط دور افتاده كشور تبعيد كرد و يكي از اين افراد، رباني املشي بود كه براي 3 سال به شوشتر در خوزستان تبعيد شد. البته بعدها به دلايلي او را به شهرستان فردوس در استان خراسان فرستادند و 11 ماه پاياني دوران تبعيدش را دراين شهر گذراند، اما تبعيد هم باعث نشد كه رباني املشي دست از مبارزه بردارد و همين مساله باعث شد كه پس از گذشت 2 سال وي بار ديگر طعم تبعيد را بچشد. اين بار شهر بابك در استان كرمان، پذيراي اين مجاهد نستوه بود. سخنراني‌ها و افشاگري‌هاي رباني املشي در اين شهر باعث شد تا به اصرار مسوولان امنيتي اين شهر، وي را به شهرستان جيرفت منتقل كنند.
رباني املشي، مبارزات خود را چنين توصيف مي‌كند: «موقعي كه امام سال 41 به ميدان مبارزه قدم گذاشت، ما هم از كساني بوديم كه به ايشان خيلي نزديك بوديم و جزو يارانشان حساب مي‌شديم. از آن وقت به بعد هميشه به عنوان يك مبارز در حوزه شناخته شدم و اين كار ادامه داشت تا پيروزي انقلاب... مبارزات ما بيشتر افشاگري بود. گاهي در بعضي از مبارزه‌هاي مسلحانه هم دخالت‌هايي داشتيم مثلا دستوري بدهيم؛ تجويزي كنيم؛ وسايلي فراهم كنيم؛ حمايت پولي داشته باشيم؛ حمايت تسليحاتي داشته باشيم؛ حمايت تبليغاتي داشته باشيم و...»
در مجلس خبرگان، نماينده مردم گيلان بود و در 23 خرداد 1359 با حكم امام عضو ستاد انقلاب فرهنگي شد. آيت‌الله رباني املشي بعد از شهادت آيت‌الله بهشتي به سمت دادستان كل كشور منصوب شد و در شوراي عالي قضايي عضويت يافت. وي پيش از اين هم مدت‌ها رئيس شعبه اول دادگاه‌هاي عالي انقلاب بود. امام خميني(ره)‌ همچنين او را به سمت يكي از فقهاي شوراي نگهبان منصوب كردند. وي عضو هيات موسس جامعه مدرسين حوزه علميه قم بود و در انتخابات مجلس خبرگان رهبري از سوي مردم خراسان انتخاب شد.
ايشان پس از عمري تلاش، مجاهدت، مبارزه و كوشش براي پيروزي و سربلندي اسلام و حكومت اسلامي سر انجام در 17 تيرماه 1364 به لقاءالله پيوست و در حرم حضرت معصومه(س)به خاك سپرده شد. رهبر معظم انقلاب در بخشي از پيام تسليت خود به مناسبت رحلت ايشان مي‌فرمايند: هر يك از مناصب و مشاغل مهمي را كه پس از انقلاب پذيرفته بود سنگري براي دفاع از اسلام و انقلاب و وسيله‌اي براي تامين حقوق مردم مي‌دانست و در آن با مواظبت خط اسلام، فقاهت و راه تقوي و طهارت را مي‌پيمود و بدان اهتمام مي‌ورزيد.