آیا انقلاب فرهنگی موفق بود؟

انقلاب اسلامی ایران برخلاف سایر انقلاب ها، یک انقلاب فرهنگی با اصالت ایرانی- اسلامی بود و تحولات بنیادی را در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در پی داشت.
پس از انقلاب از آن جا که نظام آموزشی کشور، تحت سلطه استعمار پایه ریزی شده و تأمین کننده نیازهای اساسی جامعه اسلامی و مبتنی بر فرهنگ اسلامی نبود، نیاز به وقوع انقلابی در بطن انقلاب اسلامی قوت گرفت.
در همین راستا، وجود اوضاع نابسامان دانشگاه ها و گرفتار شدن آنان در درگیری های سیاسی احزاب و گروه ها و دور افتادن از وظیفه اصلی خود که همان آموزش بود، به دغدغه ای برای مسئولان نظام و در رأس آن بنیان گذار انقلاب اسلامی، حضرت امام(ره) که دانشگاه را مبدأ تمامی تحولات می دانستند، بدل گشت.
به همین منظور در نخستین روز فروردین ماه 1359 حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت آغاز سال نو خطاب به مردم ایران پیامی را صادر فرمودند.
پیامی 13بندی که بند یازدهم آن به ایجاد انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها اختصاص داشت و پیرو آن دانشگاه ها تا 30 ماه تعطیل شدند و این تحول عظیم که به اعتبار مقصد و روشی که دنبال می کرد انقلاب و به لحاظ تمرکز بر مقوله آموزش و تربیت نیروی انسانی متعهد، فرهنگی بود؛ به وقوع پیوست.
امام خمینی(ره) در این پیام به نکات مهمی اشاره فرمودند: «باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاه های سراسر ایران به وجود آید»، «اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب اند، تصفیه گردند»، «دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی» و «باید از بدآموزی های رژیم سابق در دانشگاه های سراسر ایران به شدت جلوگیری کرد».
حضرت امام (ره) در این پیام متذکر می شوند که «باید از بدآموزی های رژیم سابق در دانشگاه های سراسر ایران به شدت جلوگیری کرد، زیرا تمام بدبختی جامعه ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزی ها به وجود آمده است. اگر ما تربیتی اصولی در دانشگاه ها داشتیم، هرگز طبقه روشن فکر دانشگاهی این چنینی نداشتیم که در بحرانی ترین اوضاع ایران در درگیری و چنددستگی با خودشان باشند و از مردم بریده و از آن چه که بر مردم می گذارد چنان آسان گذرند که گویی در ایران نیستند... تمام عقب ماندگی های ما به خاطر نبود شناخت صحیح اکثر روشن فکران دانشگاهی ازجامعه اسلامی ایران بود و متأسفانه هم اکنون هم هست. اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع وارد شده از دست اکثر همین روشن فکران دانشگاه رفته است، که همیشه خود را بزرگ می دیدند و می بینند و تنها حرف هایی می زدند و می زنند که دوست به اصطلاح روشن فکر دیگرش بفهمد که او نیز وجود دارد و اگر مردم هیچ نفهمند، نفهمند...». «این دو دسته [طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه ها] باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هرگز احتیاجی به ضمیمه کردن بعضی از مکاتب به آن نیست.»
باید به این نکته توجه کرد که تنها اتفاقی که پس از صدور پیام امام(ره) در دانشگاه ها افتاد، تصفیه ظاهری دانشگاه ها از برخی اساتید بود که «در ارتباط با شرق و یا غرب» بودند و یا تغییراتی که در صفحه های ابتدایی کتاب های درسی به وجود آمد. این در حالی است که حضرت امام(ره) به دنبال تغییرات اساسی در محتوای درسی دانشگاه ها بودند.
امام(ره) در توصیف اهمیت انقلاب فرهنگی و تصفیه منحرفین فکری از دانشگاه ها در 19 آذرماه 64 و در جمع اعضای شورای انقلاب فرهنگی سخنان بسیار مهمی را بیان کرده و می فرمایند: «یک چیزهایی است که حل می شود، به عنوان مثلا ما جنگ داریم، جنگ چیز مهمی نیست، حل می شود... اما مسئله دانشگاه یک مسئله فوق العاده است که این افرادی که از دانشگاه درمی آیند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند و در کشور ما اینان مردم را یا رو به اسلام می برند و یا منحرفشان می کنند».
اما با این وجود اهداف متعالی امام خمینی(ره) از انقلاب فرهنگی به طور کامل محقق نگشت. دغدغه ای که پس از رحلت حضرت امام(ره) به یکی از دغدغه های جدی مقام معظم رهبری بدل گردید.
ایشان در سال (1384) در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی می فرمایند: «با این همه تأکیدی که بر علوم انسانی شده، تقریباً علوم انسانی هم به همان شکل علوم پایه اداره می شود و باز هم چنان همان اشکال به قوت خود باقی است. ما آغوش مان را باز کرده ایم و حرف هایی که هم اکنون در زمینه های جامعه شناسی، روان شناسی، تاریخ و حتی فلسفه و ادبیات مطرح است، از خارج برای ما دیکته می شود!»
مقام معظم رهبری هم چنین در دیداری که 27مهر (1388) با بانوان قرآن پژوه کشور داشتند با ابراز گله مندی از تعارض علوم انسانی در دانشگاه ها با آموزه های دینی و قرآنی فرمودند: «من درباره علوم انسانی گلایه ای از مجموعه های دانشگاهی کردم- بارها، این اواخر هم همین جور- ما علوم انسانی مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است.
علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالبا مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است.»
اگر بر تاریخچه اسلامی سازی دانشگاه ها در بعد ساختاری و محتوایی مروری داشته باشیم این نکته مشخص می شود که شاید در اوایل دهه 60 تمرکز بر مقوله جنگ و حواشی آن عذری موجه در جامه عمل نپوشاندن به این مهم بود، ولی پس از پایان جنگ تحمیلی و ورود مجدد اساتید سکولار (که پس از انقلاب فرهنگی به طور کامل به انزوا رفته بودند)، به صحنه دانشگاه، کوتاهی در اجرای کامل فرمان حضرت امام(ره) را بیش از پیش آشکار می سازد.
نقطه عطف نفوذ اساتید سکولار در دانشگاه ها را می توان در جریان های فکری حاکم پس از دوم خرداد مشاهده کرد. به واسطه ترویج گفتمان و متون ترجمه ای و سکولار در سطح کشور توسط برخی مسئولان دولتی، آسیب جدی نیز به روح دانشگاه وارد شد و برخی اساتید متعهد جای خود را به اساتید سکولار دادند.
با وجود این جریان، همگان انتظار داشتند پس از انتخاب «احمدی نژاد» به عنوان رییس جمهور دولت نهم، اقدام های اساسی در تصفیه دانشگاه از اساتید سکولار صورت بگیرد، اما حضور وزیری نه چندان مقتدر و کارآمد در راس وزارت خانه «علوم، تحقیقات و فن آوری» موجب شد که هیچ گونه اقدام موثری در این زمینه صورت نگیرد.
احمدی نژاد پس از پیروزی در انتخابات سال (1388)، «کامران دانشجو» را به عنوان وزیر علوم به مجلس معرفی کرد، وزیری که رای اعتماد وکلای مجلس را به واسطه تاکید و اهتمام بر اسلامی سازی دانشگاه ها اخذ کرد.
کامران دانشجو در تاریخ 23 آذر (1389) اقدام برای عملی کردن قسمتی از وعده خود برای اسلامی کردن دانشگاه ها را با انتقاد علنی از مسئولان کشوری برای نداشتن اهتمام کافی برای اسلامی سازی دانشگاه ها آغاز و تاکید کرد: «یقینا اگر در هر دانشکده، یک مسجد بسازیم، دانشگاه های ما اسلامی نمی شود هرچند که این نکته لازم است، اما کافی نیست و باید زیربناها را اصلاح کنیم.
مشکل کنونی ما این است که برخی اساتید جهان بینی اسلامی را نمی شناسند، اگر استاد با جهان بینی اسلامی وارد کلاس شود از بیان السلام علیک یا اباعبدا... در ابتدای صحبت هایش خجالت نمی کشد و آن را با افتخار می گوید.»
این سخنان وزیر علوم بلافاصله با استقبال دانشجویان و نیروهای معتقد به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب همراه شد که بر ضرورت عملی شدن سخنان کامران دانشجو در خصوص لزوم پاک سازی دانشگاه ها از اندک اساتید سکولار، تاکید می کردند.
پس از تکرار این موضوع توسط وزیر علوم با عبارات مختلفی نظیر «اساتیدی که هم سو با مردم نیستند باید از دانشگاه ها خارج شوند»، «اساتید سکولار به درد دانشگاه های اسلامی نمی خورند» و... این دانشجویان در دیدارهای خود با وی ضمن حمایت از این اقدام، بر ضرورت تسریع در اجرای آن تاکید کردند.
در این میان نباید از تاکیدها و اقدام های ویژه «آیت الله مصباح یزدی» و موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) در راستای اسلامی سازی علوم انسانی غافل بود. وی در هشتمین هم اندیشی وحدت حوزه و دانشگاه که 28 آذر در قم برگزار شد، اظهار داشت: «باید این موضوع، علوم انسانی و علم دینی را تعریف کنیم، چون هنوز بعد از 31 سال ابهام هایی وجود دارد وحتی برای برخی افراد که در حوزه و دانشگاه هستند، امر مشتبه شده است.»
«آیت الله جوادی آملی» نیز از جمله مراجعی هستند که بر تحقق این مهم تاکید داشته و دارند. ایشان در دیداری که 6 آبان (1389) با شماری از استادان دانشگاه تربیت معلم تهران داشتند، فرمودند: «عنصر محوری دانشگاه، علم است؛ اگر علم اسلامی شد، دانشگاه هم اسلامی می شود و دیگر لازم نیست که به دختران و پسران بگویند کنار هم ننشینند...»
حال باید دید این دغدغه فرهنگی امام راحل که از سال (1359) مطرح گشته چه زمانی به طور کامل محقق خواهد گشت؟ امری که همت عالی مسئولان فرهنگی کشور را می طلبد...