آیت الله ابراهیم دنبلی خوئی

آقا میرزا ابراهیم معروف به شهید آذربایجانی، فرزند حسین خانواده محمدصادق خان دنبلی، در سال ۱۲۱۱ خورشیدی در خوی متولد شد و مقدمات علوم را در این شهر فرا گرفت.
در سال ۱۲۲۵ ش برای تکمیل معلومات خود به نجف اشرف مشرف گردید و در جلسات درس شیخ انصاری حاضر شد و استفاده کامل برد و محضر شیخ محمد حسین کاظمی و شیخ مهدی نجفی را درک کرد و غالبا از این دو عالم روایت میکرد. پس از انجام فریضه حج و اتمام تحصیل به خوی بازگشت. وی از اساتید خود و همچنین شیخ محمد حسین کاظمینی و سبط کاشف الغطاء (شیخ مهدی مرحوم) اجازه اجتهاد و روایت داشت.

این عالم نامدار، از نوابغ روزگار و داراى صفات حمیده و اوصاف کثیره بود. او از نظر اخلاق پیشواى صاحبان اخلاق و در جود و کرم، انفاق در راه خدا، و تواضع و پرهیزکارى یگانه روزگار بود. عالمى عابد، زاهدى متقى و شجاع بود. در گفتن حرف حق  از هیچ مقامى پروا نداشت. همه ساله نه تنها فقیران شهر را بلکه تمام اهل شهر را بدون استثناء اطعام میکرد و در ماه مبارک رمضان، به نوبت، به هر یک از پیش نمازهاى شهر اقتدا می ‏نمود. به کسانى که ورشکست می‏شدند کمک می‏کرد و هر کسی که نیاز به سرمایه داشت، برایش سرمایه فراهم می ‏نمود. هنگام صحبت کلمه من را هرگز به زبان نیاورده همواره از کلمه ما استفاده می ‏کرد. از نظر مراعات آداب در اوج قرار داشت. آقا میرزا ابراهیم از دانشمندان مبارز جهان تشیع به شمار می رفت و در علوم اسلامی بویژه حکمت سرآمد علمای عصر خود بود.

محمدعلى مدرس تبریزى، صاحب ریحانة الادب می‏فرماید: حاجی میرزا ابراهیم آقا از بزرگان علمای امامیه در عصر خود می باشد. عالمی عابد و زاهد و جامع منقول و معقول بود، در علوم زمان خود از قبیل فقه و اصول و حدیث و رجال و کلام و حکمت و اخلاق و عرفان دست داشت و مقتدای طالبان علوم دینی بود.

علامه امینى درکتاب الغدیر می نویسد: او در طلیعه علماى ژرف بین و متبحر قرار داشت، و از شخصیت‏هایى بود که در همه رشته‏ هاى علمى زبردست و ماهر بود، از فقه و اصول و حدیث گرفته تا عقیده ‏شناسى، فلسفه، عرفان و رجال. در اخلاق سرمشق و نمونه بود و مقتدا به شمار می رفت. در هر یک از علوم استادى بی ‏نظیر و پهلوانى دلیر بود.
وی همچنین می نویسد: حاج میرزا ابراهیم خوئی در سال ۱۲۴۷ (۱۲۱۱ خ.)در شهرستان خوی متولد شد و در سال ۱۳۲۵ در جریان انقلاب مشروطیت به شهادت رسید.

علامه امینی پس از شرحی از فضائل علمی و عملی و سجایای اخلاقی او اضافه می کند  صبحدم ششم شعبان ۱۳۲۵ (۲۳ شهریورماه ۱۲۸۶ خ.)در حیاط خانه اش بود که ناگهان به سوی او تیر اندازی شد. او به راه خدا و راه دینداری و شرف و خدمات خردمندانه اش شهید راه حق گردید و از کشته شدن او مصیبت سهمگین به پیکر اسلام و مسلمین وارد شد، که جگر خداپرستان را خون نمود و در دژ دین شکاف انداخت. علامه اردوباری در رثای این شهید قصیدۀ آتشین سرود، و پس از شهادت پیکر خون آلود او به آرامگاه وی که در نجف اشرف تعیین شده بود مدفون گردید. خدایش او را با سالار شهیدان محشور کند.

سنت وقف اموال در راه خدا از جمله امورى است که در اسلام جایگاه ویژه ‏اى دارد. این عالم بزرگوار  تمام اموال خود را در راه خدا وقف نمود. او موقوفات خود را به صورت کتابچه اى در بیست و هشت صفحه با یک مقدمه و سه باب و چند فصل تنظیم و به امضاى علماى معروف آن زمان و میرزا محمدعلى ولیعهد حکومت وقت  رساند. در مقدمه وقفنامه، درباره بی ‏اعتبارى دنیا و مصرف اموال در راه خدا چنین آورده است: بر ضمائر صافیه اولی‏الالباب و قلوب راکیه ارباب بصیرت، مخفى و مستور نیست که هر آفریده را اندیشه بقاى جاودانى؛ محض خیال و بنى نوع انسان را در این سراى فانى، ثبات و قرار؛ فرض محال است.

اوژن اوبن سفیر فرانسه در ایران در سال ۱۸۶۳ میلادی(۱۲۴۲ خورشیدی) دیدارى از خوى داشته است و درباره آیت الله میرزا ابراهیم دنبلی چنین می نویسد:
مجتهد بزرگ شهر، حاجى میرزا ابراهیم آقا، از احترام فوق‏ العاده عموم مردم برخوردار است. خانه ‏اش کوچک است و تنها یکى از اطاق‏هاى آن که با فرش مفروش شده پنجره ‏اش به حیاط کوچکى باز می‏شود. در آستانه در، طبق رسمى قدیمى، محجر چوبى گذاشته ‏اند؛ یعنى در این جا باید کفش‏ها را از پا درآورد. مرد محترم کهنسال، نزدیک پنجره اطاق، در میان تعداد بیشمارى کتاب، در موضوعات فقه اسلامى و پرونده ‏هایى که براى اتخاذ تصمیم و صدور رأى به حضور وى آورده ‏اند، نشسته است و به پاى کسى بلند نمی‏شود. او عینک می‏زند. عمامه بزرگ سفیدى بر سر دارد و ریشش را با حنا رنگ می‏کند. بعد از ادامه تحصیل در نجف و کسب فیض از محضر استادان بزرگ، به شهر خود بازگشته است، تا دین و عدالت را در میان همشهریان خود گسترش دهد. با آن که از راه علم و تقوا به ثروت رسیده است؛ ولى خود، با قناعت زندگى می‏کند و بیشتر درآمد حاصل املاکش را، صرف احسان و صدقه می‏کند. به موجب وصیتش، بعد از درگذشت وى، همه دارایی ‏اش وقف امام سوم است. عده ‏اى که به دیدار و زیارت وى می ‏آیند، قابل شمارش نیست. او چندین بار به زیارت مکه نایل شده، و با وجود کبر سن، حداقل در سال یکبار، به شهرهاى کربلا و مشهد مشرف می‏شود. اهالى خوى، هنگامى که او را می ‏بینند، با چنین علو و مقام، چون یک فرد عادى، کفش‏ها زیر بغل، در مسجدى مشغول دعا خواندن است، سخت به هیجان می ‏آیند.

از نمونه‏ هاى آثار اجتماعى شیخ شهید، می‏توان به حسینیه حاج میرزا ابراهیم اشاره کرد. این مکان در گذشته منزل مسکونى وى بود که بنا بر وصیتش به حسینیه تبدیل شده است. حسینیه یاد شده هم اکنون در مرکز شهر قرار دارد و در ایام سوگوارى و روزهاى جمعه و وفات ائمه(ع) مراسم مذهبى برگزار میگردد. از جمله وقف یک قطعه قبرستان، ساخت یک باب غسالخانه و سه پل بزرگ به نام‏هاى قره قشون، سید تاج‏ الدین و بولاماج. و احداث قنات‏هاى آبى و حمام نیز از امور خیریه‏ اى است که به دست آن عالم بزرگوار صورت گرفته است.

آیت الله شهید در یکی از مسافرتهای خودبه عتبات عالیات درباره یک موضوع دینی باآیت الله حاجی محمد حسن شیرازی مباحثه و درنتیجه اختلاف عقیده پیدا کرد. بعد حاجی میرزا ابراهیم آقا به کاظمین میرود و آیت الله شیرازی در مدارک و اسناد موضوع اختلاف بار دیگر تحقیق میکند و بر او محقق می شود که اشتباه کرده است فورا از نظر خود عدول کرده و موضوع را به اطلاع حاجی میرزا ابراهیم آقا رسانده و عذر خواهی می نماید.

حاجی میرزا ابراهیم آقا عالمی ثروتمند بود که از نظر اخلاقی سخاوت و گشاده روئی را نیز داشت. وی از درآمدهای خود معمولا مقدار ناچیزی را به مصرف شخصی رسانده بقیه را صرف خیرات و مبرات میکرد و تمام دارائی خود را وقف نمود. ایشان از شجاعت اخلاقی هم بهره مند بوده و در گفتن حقایق از هیچ مقامی پروا نداشت و همیشه بدینگونه عمل می کرد.

اسامى چند تن از شاگردان این عالم و دانشمند بزرگ عبارتند از:
شیخ عبدالحسین  اعلمى (۱۲۵۲ – ۱۳۳۰ خورشیدی)
حاجى میر محمود ساجدى
میرزا علیقلى‏
میرزا ابراهیم سلماسى (۱۲۳۷ – ۱۳۰۲ خورشیدی)
عالم جلیل و فقیه بزرگوار، شیخ ابراهیم پسر زین العابدین سلماسى کاظمى تنها کسى است که داراى اجازه روایى از آیت الله حاجی میرزا ابراهیم آقا می باشد.

در زمان نهضت مشروطیت، شهر خوى، از شهرهایى بود که دلبستگى شدیدى به نهضت داشت و در پشتیبانى از نهضت دنباله ‏رو تبریز بود. در آغاز، کار مشروطه خواهى در خوى به سمت مردان معتدل و میانه ‏رو و خیراندیش بود. با ورود مجاهدان قفقاز، تمایلات آرام مشروطه خواهى در خوى، رنگ انقلابى گرفت. میرزا جعفر زنجانى، به اتفاق شش تن از خویی‏هاى مقیم قفقاز که در آن جا به حرکت‏هاى انقلابى پیوسته بودند، وارد خوى شد و مردم را به قیام ترغیب کردند. همزمان با جریان مشروطه، جنگ خوى و ماکو که سیاست محمدعلى شاه بود، با شوراندن عشایر و ایجاد قتل و غارت در روستاها و اطراف شهرها، مردم را از مشروطه رویگردان می‏کرد آغاز شد. براى اجراى آن نقشه شوم، به تحریک سردار ماکو، کردها براى غارت، به روستاهاى شمال خوى تاختند. خوى و ماکو رویاروى هم قرار گرفتند. خوى مشروطه خواه و ماکو طرفدار استبداد بود. در جنگى که در تاریخ ۲۱ شهریور ماه ۱۲۸۶ خورشیدی در سکمن آباد خوى روى داد، مجاهدین، شکست فاحشى از مستبدین خوردند. عده ‏اى کشته و اسیر شدند. از جمله اسیران، میرزا جعفر زنجانى، رهبر مجاهدین بود، که بعد از چند روز اسارت او را کشتند. مجاهدین با این شکست سخت به سمت خوى عقب‏ نشینى کردند. خوف و هراس شهر را فرا گرفت.

در این میان، برخی از آیت الله میرزا ابراهیم دنبلى که داراى جایگاه مذهبى، سیاسى و مردمى بود، انتظار پیوستن به مشروطه خواهان را داشتند. برخلاف انتظار آن دسته از مردم، این عالم ربانى، با اختیار رویه بی‏طرفى به کارگشایى امور شرعى می‏پرداخت. مجاهدین به تلافى شکست خودشان در سکمن آباد و کشته شدن میرزا جعفر زنجانى، می‏خواستند دست به کشتار مخالفان مشروطه یا کسانى که به این صفت شناخته می‏شدند، بزنند. در این گیر و دار، مرتضى نامى، از مجاهدین افراطى، در ۲۳ شهریورماه ۱۲۸۶ خ.  در خوى، آقا میرزا ابراهیم دنبلى را به همراه آقا ضیا، خواهرزاده وى در منزل آقا میرزا ابراهیم به ضرب گلوله به شهادت رساند.

با توجه به اوضاع نابسامان آن روز، که بر شهر خوى حاکم بود، جنازه آن مرد بزرگ، تشییع نشد بلکه نماز توسط آقا سید علی ‏اکبر موسوى خویى، پدر مرحوم آیت اللَّه سید ابوالقاسم خویى بر جنازه ایشان اقامه شد و در حسینیه میرزا ابراهیم آقا که به نام این مرحوم‏ نامگذارى شده و توسط وى ساخته شده بود مدفون گردید. پس از گذشت چهار سال، هنگامى که خواستند جسم شریفش را بنا بر وصیت‏ خودش، به نجف منتقل کنند، در کمال حیرت سالم یافتند، به طورى که مأمورین مرزى عراق، مانع ورود جنازه شده گفتند: ما اجازه ورود جنازه تازه فوت شده را نداریم! با دادن مبلغى پول به مأمورین جسم شریفش در مقبره‏اى در وادى ‏السلام نجف، کنار بقعه على بن میرزا خلیل تهرانى، که خود قبلاً آماده کرده بود، مدفون گردید.

آثاری که از این عالم شهید بجا مانده و همگی به زبان عربی است عبارتند از:
الاربعون حدیثا: با شرح و بیان کافی که در سال ۱۲۹۹ چاپ گردیده.
جُنگ : این کتاب در موضوعات متفرقه فقهى، اصولى، ادبى و عقیدتى نوشته شده است. نسخه خطّى آن، به شماره ۲۹۱ در مدرسه نمازى خوى موجود است.
حاشیة على فوائدالاصول:‏ این کتاب به زبان عربى، حاشیه‏اى است بر فرائد الاصول شیخ مرتضى انصارى. از نسخه ‏هاى خطّى این کتاب در دانشگاه الهیات مشهد موجود است.
تلخیص یا ملخص المقال فی تحقیق احوال الرجال:  در این کتاب، ابتدا فائده ‏هاى علم رجال و سپس موضوعات رجالى همچون: ثقات، حسان، موثقین، ضعفا و مجاهیل و در آخر در کنیه و القاب رجالى مطرح شده است. این کتاب در سال ۱۲۷۷ ه’.ق. تألیف و به زینت طبع آراسته شده است. از نسخه‏ هاى خطّى آن در مدرسه نمازى خوى موجود  است.
مأة خبر: این کتاب حاوى صد حدیث یا بیشتر در موضوعات اخلاقى است. نسخه ‏اى از این کتاب در مدرسه غازى خوى وجود دارد.
دره النجفیه: در شرح نهج البلاغه در دو جلد که در شهر نجف تالیف نموده است و در سال ۱۳۲۵ در تبریز به چاپ رسیده است.
الدعوات: این کتاب به ادعیه و اذکار مأثوره پرداخته و در ایران به چاپ رسیده است.
رساله ای در اصول: رساله‏ اى است در اصول فقه.
شرح الشرایع‏: شرحى بر کتاب شرایع ‏الاسلام محقّق حلّى(ره) در فقه
ملخص بحارالانوار: این کتاب خلاصه جلد هفتم بحارالانوار علامه مجلسى در موضوع امامت میباشد که در سال ۱۲۸۵ ه’.ق. تألیف شده است. حاج میرزا ابراهیم، در این کتاب روایات تکرارى را حذف کرده و جایى که نیاز به شرح و بسط داشته، به شرح پرداخته است. از نسخه‏هاى خطّى این کتاب، در مدرسه نمازى خوى و در کتابخانه آیةاللَّه مرعشى موجود است.