آیت الله العظمی علامه ابوالحسن ایازی
آیت الله العظمی علامه ابوالحسن ایازی ایشان پس از طی مراحل ابتدایی تحصیل و فراگیری ادبیات نزد والد گرانقدرش وارد حوزه علمیه کوهستان شد و چندین سال از محضر حضرت آیت الله کوهستانی کسب علم نمود و مدتی کوتاه هم در حوزه علمیه ساری بهره جست معظم له برای ادامه تحصیل همزمان با زعامت پر برکت حضرت آیت الله بروجردی بر مرجعیت جهان اسلام وارد حوزه علمیه قم گردید و از محضر حضرات آیات بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی (صاحب تفسیر المیزان) بهره برد.
پس از ۱۲ سال بنا به نظر و پیشنهاد استاد عارف حضرت آیت الله کوهستانی وارد حوزه علمیه پر آوازة نجف اشرف شد و در جوار تربت پاک امام علی (ع) از محضر بزرگانی همچون آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و میرزا هاشم آملی بهره مند گردید و در سن ۳۰ سالگی موفق به اخذ اجتهاد گردید.
گفتنی است که هزینه تحصیل نجف اشرف معظم له توسط والدشان شیخ حیدر ایازی ارسال می شد چون که در حوزه های علمیه شهریه مرتبی نداشتند پس از ارتحال والد گرامیشان وقفه ای در ارسال وجوه به نجف ایجاد شد که این امر باعث گردید کرایه منزل ایشان چند ماه به تأخیر بیفتد این مطلب را که بعضی از دوستان ایشان متوجه شدند به استادشان آیت الله میرزا هاشم آملی گوشزد کردند، روزی پس از اتمام درس آیت الله میرزا هاشم آملی به ایشان فرمودند: «من از وضع معیشتی شما پس از رحلت والدتان مطلع می باشم، اگر اجازه می دهید من کرایه خانه شما را از آیت الله سید محسن حکیم دریافت کنم و این کار را بنده در مورد سایر طلاب انجام می دهم». آیت الله ایازی در جوابشان فرمودند:«خداوند تا به امروز رزق و روزیم را از طریق خاصی می داد و شاید این وقفه ای که پیدا شده به منظور امتحان باشد اگر صبرم را از دست بدهم، شاید خداوند برای همیشه آن راه را مسدود کند لذا هرگز راضی نیستم که شما چنین کاری را برایم انجام بدهید. این پاسخ چنان تأثیری را بر روح آن استاد گذاشت که بعدها اظهار فرمودند: اگر آیت الله ایازی از شاگردان حلقه درس من بود اما در عرصه اخلاق استاد من بودند.
معظم له پس از ۸ سال تلاش مستمر و آگاهانه در حوزه بزرگ نجف اشرف و بهره گیری از محضر اکابر و اقطاب علم و عمل و دست یابی به مراتب والای علمی و عرفانی و رسیدن به مراتب عالی اجتهاد بنا به دعوت استاد گرانقدرش آیت الله کوهستانی و تقاضای مردم مازندران در سال ۱۳۴۱ شمسی به همراه فرزندان و همسر مکرمه اش به موطن خود رستمکلا مراجعت نمود، با رسیدن ایشان به زادگاهش استاد عظیم الشأن حضرت آیت الله کوهستانی از نخستین کسانی بودند که به دیدارشان آمدند و فرمودند: از آنجا که دوران کهولت را سپری می نمایم همواره نگران تداوم نیافتن تلاش دهها ساله خویش در امر اداره حوزه علمیه وتربیت طلاب بودم واین نگرانی را داشتم که مبادا این مهم پس از حیات من به زمین بماند و شخصیتی متکفل اداره آن نشود لیکن اینک پس از مراجعت شما از نجف اشرف و شایستگی هایی که در شما سراغ دارم، خاطرم آسوده گردید و خوشوقتم که این مهم با جدیت و تلاش شما ادامه خواهد یافت. آیت الله ایازی بعد از شنیدن عرایض آیت الله کوهستانی فرمود: من تنها برای اقامه نماز جماعت به اینجا نیامده ام بلکه تمام انگیزه تحصیلم تدریس بوده است و دوست دارم در اینجا حوزه ای تحصیل بشود که شعبه ای از حوزه نجف اشرف یا قم باشد.
مردم رستمکلا هم کمر همت بسته و حوزه علمیه جعفریه را تاسیس کردند که گنجایش ۲۰۰ نفر طلبه را داشته باشد بعد از درست کردن حوزه از طلاب کسی مراجعه نکرد و معظم له قلباً ناراحت شد، شب حضرت بقیه الله (عج) را در خواب دید و مشا هده نمود که آیت الله بروجردی هم تشریف دارند تمام حجرات را آن حضرت تحویل گرفته و بعد رو به معظم له کرده و فرمود: آقای ایازی، طلاب را مواظب باش. چند روزی نگذشت که طلاب آمدند و مشغول تحصیل شدند.
بیماری معظم له در سال ۱۳۷۸ ش بروز کرده و در بیمارستان امام خمینی بستری گردیدند و پس از مدتی بهبودی یافتند به فرزند خودشان حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد ایازی فرمودند که از قم به رستم کلا بیایند و مدیریت حوزه را از این زمان به بعد برعهده بگیرند و ایشان هم قبول نمودند مجدداً پس از سه سال بیماری معظم له شدت یافته و در روز سه شنبه ۲۱ اسفند ماه ۱۳۸۰ ش در بیمارستان شفا ساری بستری گردیدند سرانجام تصمیم گرفتند آقا را به تهران منتقل نمایند تا با امکانات بیشتری بتوانند به معالجه معظم له بپردازند روز جمعه ۲۴ اسفند ماه ساعت سه عصر آقا را به سوی بیمارستان تهران حرکت دادند و در بیمارستان کسری اطاق ۶۰۱ بستری نمودند و تیم پزشکی این بیمارستان پس از مطالعه پرونده وضعیت بیماری معظم له که از بیمارستان شفا ارسال گردیده بود به معالجه ایشان پرداختند ولی این همه معالجات مؤثر واقع نشد چون تقدیر چنین رقم زده شده بود.
روز یکشنبه ۲۶ اسفند ماه برابر با دوم محرم الحرام ۱۴۲۳ ق خبر تاسف بار ارتحال علامه ایازی در سراسر مازندران و گلستان پخش شد، ستاد ارتحال در برنامه ریزی هایش، حرکت پیکر مطهر علامه ایازی را از تهران به ساری و آنگاه برای تغسیل و تکفین وارد ملا مجدالدین ساری نمودند بعد از تغسیل و تکفین جنازه را به بیمارستان امام خمینی شهرستان بهشهر انتقال دادند. ساعت ۹:۳۰ روز سه شنبه ۲۸ اسفند ماه پیکر پاک علامه ایازی با حضور دهها هزار نفر از مردم برخی از شهرهای استان مازندران و گلستان از بیمارستان امام خمینی بهشهر حرکت داده شد و ساعت ۱۱ صبح به جلوی پارک ملت آورده شد و در آنجا نماز بر پیکر پاک آن توسط فرزند ارشدش حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد رضا ایازی اقامه گردید.
جنازه را برای تدفین بسوی رستمکلا حرکت دادند و هر چه نیروی انتظامی سعی کردند که جنازه را تحویل بگیرند مردم این کار را انجام ندادند، در بین راه به خاطر طولانی بودن مسیر آیت الله زاده ها از مردم تقاضا نمودند تا جنازه را از روی دستها به ماشین انتقال بدهند، ولی باز مردم قبول نکردند و جنازه را بر بالهای ملکوتی خود گرفتند و مسیر ۱۵ کیلومتر را با پای پیاده طی نمودند وآنگاه با وداع همگانی ساعت ۴:۳۰ عصر پیکر مطهر علامه ایازی را در حیاط حوزه و مسجد به خاک سپردند.
ویژگیهای اخلاقی و رفتاری واجتماعی معظم له:
۱- عدم بروز مقام علمی، معظم له با آن همه علم و فضل و کمال هیچ ادعایی نداشت با آنکه از استادان خود اجازه اجتهاد دریافت کرده بود ولی کسی از اجازه نامه های معظم له اطلاعی نداشت چونکه به کسی نشان نداده بود وبه همین خاطر مقام علمی ایشان از نزدیکان و شاگردانش مخفی مانده بود.
۲- زهد ورزی، اگر ما درست دقت کنیم می یابیم که شخصیت علامه ایازی بدون تردید از زاهدان کم نظیر معاصر بوده است در خوراک و پوشاک بسیار ساده، در مسکن بسیار ساده تر، چونکه خانه ایی که در آن زندگی می کرد وقفی بوده و بیش از یک ونیم قرن از قدمت آن میگذرد، فرشی که بر روی آن می نشست در تابستان حصیر و در زمستان نمد بوده است. معظم له از مادّیات و لهو و لعب دنیوی کناره گیری کرده و با ساده زیستی خود رفتار اهل بیت (ع) را ترویج می نمود و با مشی علوی دین را تبلیغ عملی می کرد، سرمایه اش تقوا و علم و دلسوزی برای محرومین بود و به چیزی جز فنا فی الله نیندوخت. راهش را با بصیرت می پیمود و در مقابل جهالتها، ملامتها یا افراد گمراه وکج اندیش صبور و پر تحمل بود مجالست با او انسان را به خدا و اهل بیت (ع ) و آخرت راهنمایی می کرد و برای افراد درمحضرش احساسی جز احساس اخروی وجود نداشت.
۳- قلب سلیم، بنا بر فرموده امام صادق (ع) آن قلبی است که از حب دنیا سالم باشد چرا که بنا به فرموده رسول گرامی اسلام (ص): «حب الدنیا راس کل خطیئه» می باشد چون حب دنیا در وجود این مرد الهی و آسمانی هرگز دیده نشده ولذا دارای قلبی سلیم ومهربان بوده اند.
۴- تواضع نسبت به افراد، این خصلت در وجود همه افراد وجود دارد ولی در ایشان در حد بسیار فوق العاده ایی بوده است، نسبت به عموم مردم به میزان شخصیت فکری و اجتماعی و سنی آنان احترام می گذاشت وکراراً دیده شده دست کسانی را که سمت استادی بر ایشان در دوران طفولیت داشته اند می بوسید.
۵- ابراز مهربانی و محبت بویژه نسبت به نسل جوان و طلاب، افرادی که در کانون خانواده مواجه با فقر و کمبود محبت بودند آن بزرگوار با ابراز محبتهای پدرانه و زاید الوصف خود جبران می فرمودند.
۶- مراقبت در گفتار، محضر ایشان به هیچ وجه محضر لغو و طرح سخنان بیهوده نبود حضرت علی (ع) فرموده است: «کل قول لیس فیه ذکر فهو لغو» ایشان با توجه به دارا بودن مرتبه عالیه ای از ایمان، همواره به تمام حرکات و سکنات و سخنان خود توجه و مراقبت کامل داشتند و حتی به ریزترین سخنان و تعبیرات و کردار خود به دقت توجه می کردند.
۷- تقوا در مصرف وجوهات شرعی و موقوفات، به طوری که معظم له برای درست کردن مسجد و حوزه حتی یک دینار هم از سهم امام مصرف نکرده اند.
۸- مهمان نوازی، معظم له شخصیتی خداگرا و مردم دوست بودند و بیشتر مردم استان مازندران حتی بعضی از مردم استانهای دیگر از هر طبقه اجتماعی با خصوصیات اخلاقی و معنوی ایشان آشنا بوده و از محضر مبارکش بهره می بردند از ارشاد و دلسوزی برای مردم در طول حیات با برکت خود دریغ نمی کرد، همواره پناهگاه عموم مردم خصوصاً اقشار محروم و مستمند جامعه بود، در ضمن ایشان به مهمان نوازی شهرت داشتند چه یک مهمان و چه بیشتر، شخصاً با آنان هم سفره می شد. شخصی به معظم له گفتند : اگر به بنده پول بدهند نزد این افراد غذا نمی خورم، اما ایشان فرمودند: به من اگر پول بدهند باز هم نزد آنها غذا میخورم و غیره.
آثار قلمی که از ایشان به یادگار مانده وهنوز متاسفانه به زیور طبع آراسته نشده عبارتند از : ۱- یک دوره فقه معاملی در پنج دفتر، تقریرات درس خارج آیت الله میرزا هاشم آملی که به عربی نوشته شده است ۲- یک دوره اصول فقه در سه دفتر تقریر دروس خارج اصول آیت الله میرزا باقر زنجانی که به عربی نوشته شده است ۳-دیوان اشعار فارسی ۴- هدیه الانوار دیوان اشعار عربی که به اقتضاء از الفیه ابن مالک در قواعد زبان عربی سروده است وخود نیز آن را ترجمه کرده است ۵- زندگینامه خود نوشت که شامل سه دفتر است که شرح زندگی از دوران کودکی وخصوصیات محیط زندگی و ایام تحصیل از مازندران تا قم وتانجف و سایر حوادث عبرت آموز زندگی است.
سخنانی که در مورد ایشان آمده است:
آیت الله بروجردی: آقا ابوالحسن ایازی از نخبه ترین طلبه ای است که در جمع ماست.
آیت الله فاضل لنکرانی: اگر آیت الله ایازی در قم می ماندند امروز یکی از مراجع عظام بودند.
آیت الله حسن زاده: سالها بطول می انجامد تا شاید مثل آقای کوهستانی و آقای ایازی بوجود آیند.
علامه جوادی آملی: می شود ۵ سال به زهد و تقوای ایشان زندگی کرد اما ۷۰ سال کار هر کسی نیست.
حضرت آیت الله العظمی بهجت : حضرت در پرسش طلبه ای که آیا معظم له را می شناسید فرمود : هنوز توفیق نیافتم خدمت این بزرگ برسم.
آیت الله نظری: ایازی شاگرد برجسته مدرسه فقاهت جعفری و پشتوانه مذهب شیعه بود.
آیت الله صالحی: حضرت استاد در تمام ادوار زندگی هدفش فقط اسلام بود.
حجت الاسلام سید عنایت الله دریاباری(از اساتید حوزه علمیه قم): هیچگاه از خودش تعریف نمی کرد و اهل تظاهر و ریا نبود.
حجت الاسلام مروی(معاون اول سابق قوه قضائیه): به خدا قسم اگر ایران را بگردیم نظیر آیت الله ایازی را خیلی کم می توانیم. پیدا کنیم.
حجت الاسلام ناطق نوری: حضرت آیت الله ایازی خلاء حضرت آیت الله کوهستانی را به زیبایی پر کرده بود.