آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروة)

سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، معروف به «صاحب عروه» از فقهای نامدار شیعیان جهان در قرن گذشته بود. آنچه مایه شهرت وی گردید، یکی تسلط بر مسائل فقهی و تألیف کتاب «عروة الوثقی» بود که بسیار مورد توجه فقها تا عصر حاضر قرار گرفت، و دوم زعامت و رهبری شیعیان در دوره مشروطه در تاریخ ایران است. وی، که نسبت به جریان مشروطه در ابتدا ابراز نظر نمی‌کرد، به علت فشار مشروطه خواهان برای گرفتن رأی موافق از او برای همراهی مردم با مشروطه‌خواهی، در آخر مخالفت خویش را با مشروطه اظهار کرد و به عنوان شخصیت طراز اول ضدِمشروطه در میان علما نامدار شد. سید محمدکاظم یزدی، زندگی زاهدانه‌ای داشت و شاگردان زیادی را در حوزه نجف پرورش داد. نقش وی در مبارزه با استعمار انگلیس، در منابع تاریخی مربوط به حوادت سالهای ۱۹۲۰م و نفوذ نیروهای انگلیسی به عراق، ثبت شده است.
آن وجود سعادتمند در سال ۱۲۴۸ هجری قمری در روستای کسنویه یزد پا به عرصه گیتی نهاد. از همان زمان بزرگی در چهره کوچکش نمایان بود و با تولدش، رشته های امید را در قلب پدر و مادر خویش محکم ساخت. پدرش به تبرک نام رسول خدا(ص) و با یاد امام هشتم، او را محمد کاظم نام نهاد.
سید محمد کاظم دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشت و با تشویقهای پدر و مهم تر از همه عنایت خاص خداوند به علوم دینی رو آورد. و حوزه علمیه دومنار یزد پذیرای آن نوجوان مخلص از دودمان پاک پیامبر(ص) شد. سید محمد کاظم مدتها در درس ادبیات استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و زین العابدین عقدایی شرکت کرد و از آن دو بهره های فراوان برد.
جدیت فراوانش در کسب علوم اهل بیت علیهم السلام او را مورد توجه اساتید مدرسه قرار داد. پس از اتمام ادبیات عرب، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادی یزدی که از علمای بزرگ آن زمان محسوب می شد دوره سطح را به پایان رسانید. دیری نپایید که مقام علمی اش او را در زمره نزدیکان خاص استاد جای داد. با توصیه استاد، در ضمن فراگیری فقه و اصول، به تدریس ادبیات پرداخت. کیفیت تدریس و شیوه بیان او، سرانجام کار را بدانجا رساند که بعد از اندک زمانی سید محمد کاظم یزدی به مثابه یکی از اساتید حوزه علمیه یزد شناخته شد. جوان یزدی پس از مشورت با دو استادش، اردکانی و عقدایی، به امید بهره مندی از وجود مقدس امام هشتم علیه السلام راهی مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام، به مقامات علمی و معنوی نایل آید.
وی در مدت زمان کوتاهی، علم هیئت و ریاضی را آموخت و طولی نکشید که در زمره اساتید این علوم در آمد. حوزه علمیه اصفهان نیز دورانی به وجود استادی گرانقدر چون یزدی مفتخر گردید. وی با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سکونت گزید.
سید محمد کاظم، ابتدا درس علامه شیخ محمد باقر نجفی فرزند شیخ محمد تقی نجفی، نویسنده کتاب هدایه المسترشدین را بر درس سایر علما ترجیح داد. و از محضر اساتیدی چون آیت الله سید محمد باقر موسوی خوانساری و برادرش آیت الله حاج میرزا هاشم خوانساری و آیت الله محمد جعفر آباده ای استفاده های فراوانی برد.
سید محمد کاظم در سال ۱۲۸۱ ه ق. با اجازه و معرفی استادش آیت الله شیخ محمد باقر نجفی، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت کرد و در آنجا از محضر بزرگانی همچون آیت الله شید محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ ) فتوا دهنده تحریم تنباکو، آیت الله شیخ راضی و آیت الله شیخ مهدی جعفری و آیت الله شیخ مهدی آل کاشف الغطاء استفاده های علمی و توشه معنوی فراوانی کسب نمود.
استاد یزدی تبار، هیچ گاه از تدریس غافل نبود. وی بعد از هجرت میرزای شیرازی به سامرا به طور رسمی حوزه درس خود را در نجف تشکیل داد و به تدریس دروس عالی فقه و اصول که مرحله نهایی تحصیلات حوزوی است، پرداخت. دیری نپایید که شاگردان زیادی در درس ایشان حاضر شدند، به طوری که عدد آنان را تا دویست نفر ذکر کرده اند.
استاد آیت الله یزدی، بر مباحث فقهی تسلط کامل داشت. از این رو مسائل مشکل و پیچیده فقهی را با بیانی روان و ساده و با استدلالی قوی، به طلاب عرضه می کرد، به گونه ای که شاگردان فراوانی جذب شیوه درس وی شدند. آن گونه که مورخان نوشته اند وی با تسلط کامل و مهارت تحسین برانگیز و استدلال قوی به طرح نظرات خود می پرداخت و ابواب مختلف فقهی را یکی پس از دیگری به بهترین وجه و آسانترین شیوه به پایان می رساند.
او بدون استدلال قوی و قانع کننده، از مباحث علمی نمی گذشت و به مثالهای فراوان فقهی استشهاد می کرد. وقتی شاگردان اشکالات و سوالات خود را مطرح یا در مثالهای ایشان خدشه می کردند، با سعه صدر به سخن آنان گوش می داد و با وقار خاص به آنان می گفت:این اشکال به ذهن من نیز آمده ! آنگاه به اشکال جواب می داد.
آیت الله العظمی سید محمد کاظم یزدی، سیره علمای صالح گذشته را در زمینه مرجعیت رعایت می کرد و با اینکه از بزرگترین علمای آن زمان به شمارآمد همواره از پذیرش این امر خطیر اجتناب ورزیده، دوری می جست. مردم و علمای نجف که به مقام علمی و معنوی وی بخصوص پس از رحلت میرزای بزرگ در سال ۱۳۱۲ ه ق. پی برده بودند نسبت به پذیرش مرجعیت، به آن فقیه وارسته، اصرار می کردند. ایشان سرانجام با احساس مسوولیت در قبال سرنوشت اسلام و مسلمین، به این بار گران تن سپرد و با قبول مرجعیت جهان اسلام در ردیف علمایی همچون آیت الله العظمی آخوند خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ ه ق.) و آیت الله العظمی شیخ محمد طه نجف (متوفای ۱۳۲۳ ه ق.) و دیگر مراجع آن زمان جای گرفت. وی بعد از رحلت آخوند خراسانی و آیت الله محمد طه نجف، زعیم بزرگ جهان تشیع گردید و به مثابه بزرگترین قدرت مذهبی و یگانه پاسدار حریم تشیع، حفظ کیان مسلمین را بر عهده گرفت. آن روز که دشمنان اسلام، کمر به نابودی اسلام بسته بودند این مرد بزرگ چونان مجاهدی نستوه و سیاستمداری فرزانه به صحنه آمد.
عصر آیت الله سیدمحمد کاظم یزدی عصر پر حادثه بود و مرجع بودن برای مردم، مسؤولیت بزرگ و بسیار خطرناک بود. در آن عصر، از یک طرف انقلاب مشروطه خواهی شروع شده بود، از یک طرف حکومت عثمانی برای خود قانون اساسی نوشته بود و از طرف دیگر ایتالیا برای اشغال لیبی به آن کشور اسلامی قصد حمله داشت، روسها نیز شمال ایران را اشغال کرده بودند و انگلیسها هم در جنوب ایران نیروهای نظامی پیاده کرده بودند و به این ترتیب جهان اسلام در معرض خطر بزرگ قرار گرفته بود. به علاوه جنگ جهانی اول نیز همه جهان را تهدید به نابودی می کرد.
در سال ۱۳۲۴ ه.ق انقلاب مشروطه در ایران پیروز شد. برخی از مراجع نجف مانند آخوند خراسانی صاحب کفایه و میرزای نائینی پشتیبان مشروطه بودند. در حدود بیست تن از علماء هم خواهان مشروطه مشروعه شدند که یکی از آنان آیت الله شیخ فضل الله نوری بود. در ابتدا نیز آیت الله سید محمد کاظم یزدی هم خواستار حکومت مشروطه مشروعه بود. گرچه آیت الله سید محمد کاظم یزدی می دید که دستی پنهان در کار است و مشروطیت را از مشروعیت و اسلامی بودن جدا می کند و برای اسلام در این حکومت جدید نقشی قائل نیست. چنانچه به جمعی از شاگردان گفت: “عاقبت مشروطه را تاریک می بینم چون این آقایان به اسلام و روحانیت رحم نخواهند کرد. من می بینم روزی را که عمامه از سر روحانیون برداشته و آنان را از صحنه خارج خواهند کرد.”
به طوری که در نهایت فتوایی راجع به حرمت مشروطه به ایشان نسبت داده شده است به این مضمون که: “شنیده شده از تمام بلاد عود فتنه خاموش شده را از درگاه اعلیحضرت قدر قدرت همایونی خواسته اند، لذا اعلان به تمام بلاد می شود که علماء اعلام و حجج اسلام و متدینین، هیچ راضی نیستند که فتنه خاموش شده عود کند و مشروطه موهومه اسباب خیالات اشرار گردد، لذا به تمام بلاد اعلام می داریم که خواهش نمودن این امر حرام است.”
آیت الله سید محمد کاظم یزدی نسبت به قانون اساسی حکومت عثمانی موضع قاطعانه ای در پیش گرفت و با آن مخالفت کرد و برای همین از سوی حکومت عثمانی، از عراق اخراج گردید. یکی از رهبران حکومت عثمانی نزد آیت الله سید محمد کاظم یزدی رفت و از ایشان درخواست کرد که قانون اساسی را به رسمیت بشناسد. آیت الله یزدی به او گفت: «شعار شما، شعار غربی است و قانون شما گرفته شده از غرب است و اینهائی که دم از آزادی می زنند جز نابودی اسلام چیزی در سر ندارند».
همچنین زمانی که ایتالیا نیروهایش را برای اشغال کشور لیبی به حرکت در آورد و می رفت تا بخش عظیمی از ممالک اسلامی به اشغال بیگانگان در آید این مرجع عالی مقام، فتوای تاریخی و سرنوشت ساز خود را درباره وضعیت مسلمانان جهان صادر کرد. فتوای جهاد ایشان چنین بود: “بسم الله الرحمن الرحیم در این ایام که دول اروپایی مانند ایتالیا به طرابلس غرب (لیبی ) حمله نموده و از طرفی روسها شمال ایران را با قوای خود اشغال کرده اند و انگلیسیها نیز نیروهای خود را در جنوب ایران پیاده کرده اند و اسلام را در معرض خطر نابوی قرار داده اند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانی، واجب است که خود را برای عقب راندن کفار از ممالک اسلامی مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهای ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قوای روسی و انگلیسی از ایران، هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهمترین فرایض اسلامی است، تا به یاری خداوند دو مملکت اسلامی از تهاجم صلیبی ها محفوظ بماند.”
در نهایت همزمان با جنگ جهانی اول ۱۳۳۲ ه ق، انگلستان علیه امپراتور عثمانی اعلان جنگ داد و دامنه جنگ به کشور اسلامی عراق کشیده شد. انگلیس برای تصرف بصره در شط العرب نیرو پیاده کرد. آیت الله سید محمد کاظم یزدی با فتوی خود مبنی بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد علیه کفار انگلیس ترغیب می کرد. و در فتوایی فرمود: “فتوای ما مبنی بر دفاع در مقابل هجوم کفار بر بلاد مسلمین در همه جا پخش شده است. از آنجا که دشمن نزدیک شده و کار سخت بالا گرفته و مشکلات زیادی پدید آورده است بر هر کس لازم است در عقب راندن قوای دشمن وسعی در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امکاناتی که دارد غفلت نور زند.” بعد از ابلاغ فتوای جهاد، جمع زیادی از علما به سوی جبهه های جنگ شتافتند. از جمله سید محمد یزدی فرزند ارشد آیت الله یزدی که سرانجام نیز به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
آثار زیادی از فقیه نامدار شیعه، آیت الله یزدی به یادگار مانده که حاصل تلاش سالهای متمادی وی بوده است. برخی از آنها در زمان حیاتشان جمع آوری و تدوین شده و برخی نیز بعد از وفات آن بزرگوار، به همت شاگردانش به چاپ رسیده که عبارت است از: العروه الوثقی، حاشیه بر مکاسب،رسالة فی الاستصحاب،بستان نیاز و گستان راز، مجموعه شعر و نثر ادبی، التعارض، حاشیه آداب التجاره،حاشیة المتاجر،حاشیة الخیارات،حاشیه تبصره علامه حلی،حاشیه جامع عباسی شیخ بهایی،حاشیه ذخیرة العباد فاضل شرابیانی، سؤال و جواب، حاشیه فرائد الاصول، حاشیه مجمع المسائل، حاشیه منتخب الرسائل خوانساری، حاشیه منهج الرشاد، حاشیه نخبه، رساله ذخیرة الصاحلین، رسالة فی ارث الزوجة من الثمن أو العقار، رساله تعادل و تراجیح، رساله جواز اجتماع امر و نهی، الرفاق تحت المجهر، الصحیفة الکاظمیة،غرر الغرویة، الکلم الجامعة والحکم النافعة، مجمع الرسائل، وسیلة النجات.
العروه الوثقی مهمترین تالیف و ارزنده ترین کتاب فقهی آیت الله سید محمد کاظم یزدی به حساب می آید. این اثر فقهی به حدی معروف است که مولف آن نزد همگان، بخصوص علما و فضلای حوزه های علمیه به” صاحب عروه” شناخته می شود. کتاب مزبور در بر گیرنده ابواب مختلف فقه است. و احکام و مسائل شرعی را بیان می کند. این اثر، در مجموع، محتوی ۳۲۶۰ مساله در سه جلد تالیف شده است.مسائل کتاب به نحوی ترتیب یافته که دستیابی به آنها بسیار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقلید بوده است و بسیاری از مراجع بزرگ بر آن حاشیه یا شرح نوشته اند.
آیت الله سید محسن حکیم می گوید: “کتاب پرارزش عروه الوثقی از حیث دقت و تحقیق، به گونه ای است که در حوزه های محور درسی بسیاری از فقها قرار می گیرد. با اینکه قبل از آن محور درسهای فقهی علما، کتاب شرایع الاسلام و تبصره المتعلمین بود اما با ظهور کتاب عروه الوثقی، این کتاب ارزشمند محور درسی حوزه های علمیه گردیده و شروح و تعلیقات زیادی بر آن نگاشته شده است.”
عالم پرهیزگار، آیت الله یزدی در طول عمر مبارک خود، آثار زیادی را به یادگار گذاشت و کمکهای بسیاری به سرپرستان و یتیمان مبذول داشت. وی در عمران شهرها و روستاها بویژه در ساخت مسجد، حمام و کاروانسرا، همتی والا و نسبت به رسیدگی به امور حوزه های علمیه و طلاب علوم دینی، عنایت خاصی داشت و بناهای زیادی را بنیاد نهاد که مهمترین آنها، مدرسه علمیه و کتابخانه ایشان معروف به “مسجد سید” در نجف اشرف است.
هر چه از ماه رجب می گذشت حال سید رو به وخامت می گذاشت و رنگ رخسارش زردتر می شد. این وضع تا شب سه شنبه ۲۸ ماه رجب سال ۱۳۳۷ ه ق. ادامه داشت. سرانجام نزدیک طلوع فجر، خورشید فقاهت، ایثار، زهد و مردانگی در سن نود سالگی غروب کرد و به ملکوت اعلی پیوست. فرزندش حضرت آیت الله سید علی یزدی، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارک را در صحن مطهر حضرت علی (ع) در ایوان کبیر پشت سر مبارک حضرت و در جوار پسر شهیدش به خاک سپردند.