آیت الله محمد واصف گیلانی

خطه سرسبز استان گیلان همواره مهد پرورش فرهیختگان نامدار و عارفان بلندآوازه و بزرگ بوده است. علامه ذوفنون و عالم ربانی حضرت آیت الله حاج شیخ محمد واصف گیلانی از جمله فرزانگان این سامان است.
وی در سال ۱۳۰۵ ش. در قریه «دهکاء» در حدود ۲۰ کیلومتری شهرستان عالم پرور لاهیجان، در خانواده مذهبی و ثروتمند به دنیا آمد. پدرش کربلایی ابوالقاسم، مردی متدین و مخلص بود که علاقه فراوانی به اهل علم و روحانیت داشت که همین علاقه در نهایت باعث شد که فرزندش محمد، به کسوت روحانیت درآید. آیة الله واصف گیلانی درباره اوصاف والای زپدر بزرگوارش این گونه می نویسد: «کربلایی ابوالقاسم که در ذی القعده سال ۱۳۸۳ ق. به رحمت ایزدی پیوست، مردی بود که به حُسن اخلاق و معاشرت در بین مردم معروف و مشهور بود. منزلش محلّ رفت و آمد آشنا و بیگانه، و هم او کشاورزی دیندار و معتبر بود که پیوسته عائله اش از بیست نفر تجاوز می کرد و به واسطه حُسن عمل و امانتی که به خرج می داد، با سرمایه دیگران تجارت می کرد. توکّلش به خداوند بی اندازه زیاد و علاقه اش به ائمه اطهارعلیهم السلام زائد الوصف بود؛ به طوری که بیش از ده بار به زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام و دوبار به زیارت عتبات مقدسه عراق موفق گردید و پیوسته در ایّام محرم و صفر و فاطمیه و شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام در مسجد اقامه عزا می نمود و بیش از چهل سال در ایام هفته در منزل خود به ذکر مواعظ و مصیبات ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل بود و حتی در پایان عمر خویش در حدود ۷۰ سالگی، مختصر ملک شخصی که داشت، برای عزاداری و سوگواری نوشندگان جام محنت و بلا وقف نمود. او از دوستداران و ارادتمندان واقعی علما و روحانیون و اهل علم بود».

آیة الله واصف گیلانی از کودکی حافظه ای قوی و استعدادی سرشار داشت. تحصیلات جدید آن زمان را تا پایه هشتم با موفقیّت کامل در مدرسه فلاحت لاهیجان به اتمام رسانید. آن گاه با تشویق های مکرر وعاظ محترمی که برای برگزاری مراسم روضه به منزلشان رفت و آمد می کردند، خصوصاً آقا شیخ محمد صابری لاهیجی که از وعّاظ خوش نام منطقه بود و نیز تشویق و حمایت های همه جانبه پدر بزرگوارشان، در سال ۱۳۱۹ ش. برای تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه قم شد.

حضرت آیة الله واصف گیلانی به علت دارا بودن حافظه قوی و استعداد فراوان، از همان ابتدای طلبگی با تلاش و جدیت فوق العاده، دروس حوزوی شامل صرف، نحو، معانی، بیان، منطق، تفسیر، فقه، اصول، فلسفه و بسیاری از کتاب های متداول آن عصر را به سرعت به پایان رساند. قدرت فراگیری او چنان بود که هرسال، دروس سال گذشته را تدریس می کرد.

مهم ترین اساتید ایشان در دروس سطح، آیة الله حاج شیخ علیرضا ممجد لنگرودی و آیة الله حاج شیخ جعفر سبحانی بوده اند.

ایشان دروس فقه، اصول، فلسفه، حکمت و تفسیر را از آیات عظام ذیل فراگرفت:
۱ – بروجردی ( متوفای ۱۳۸۰ ق).

۲ – حاج سید مرتضی مرتضوی لنگرودی (متوفای ۱۳۸۳ ق).
آیة الله واصف گیلانی که عشق و ارادت فراوانی به این استاد ارجمندش داشت و پیشرفت علمی و معنوی خود را مرهون زحمات او می دانست، به مدت ۱۰ سال در فقه، اصول و اخلاق از این استاد بهره گرفت. بعد از رحلت آن بزرگوار، شرح حال و خدمات ارزشمند استادش را تحت عنوان چهره ای از زندگانی حضرت آیةالله لنگرودی به رشته تحریر درآورد و به چاپ رسانید و در رثای آن بزرگوار اشعاری سرود.
او در باره صفات و کمالات این استاد فرزانه اش این گونه می نویسد: «حشمت و شکوه علم و تقوا، آن چنان وجود گرانمایه اش را فراگرفته بود که در حضور او، شاگردانش خاضع و مرعوب بودند. در عین حال با همه سخن می گفت و برای همه فروتنی و تواضع می نمود؛ حتی برای اصاغر تلامذه خود این تواضع را مرعی می داشت. بسیار سریع الذهن و حاضر جواب بود و گاهی کلام متکلم و یا مستشکل تمام نشده، مطلبش را دریافته، جواب قانع کننده باز می داد. گفتارش سرورانگیز و پر استفاده و صحبت های او بلند و با شجاعت و محکم، محفلش گرم و بسیار ارزنده و مألوف و معاشرتی دور از تکلف داشت. و شاگردان دانشمندش وی را در حدود نزدیک به تقدیس، احترام می کردند و حقّاً صفات برجسته و ملکات نفسانی و فضایل اخلاقی آیة الله لنگرودی شایسته تقدیس و احترام بود.

۳ – حضرت امام خمینی (متوفای ۱۳۶۸ ش).
آیة الله واصف از طریق آیة الله حاج مصطفی با حضرت امام آشنا گردید؛ زیرا وی به اتفاق فرزند حضرت امام در درس آیة الله ممجد لنگرودی و سپس با ارتقا به سطوح عالی، در درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینی شرکت می جست و دروس امام را تقریر می کرد. او به امام راحل عشق می ورزید و همواره صلابت، استواری، غیرت، دین مداری، تقوا، هوشمندی، شجاعت، زیرکی، و نیز مبارزه بی امان و مقدس آن بزرگوار را می ستود. ایشان درباره امام اشعار زیادی سروده است؛ چنان که اگر مجموع این سروده ها جمع آوری گردد، شاید دیوانی تدوین شود. ضمناً معظم له چون از سال ۱۳۳۷ ش. در قم دارای چاپخانه بود، اعلامیه های مربوط به حضرت امام و نهضت مقدس اسلامی را به صورت مخفیانه چاپ و تکثیر می نمود. آیة الله واصف سخت معتقد بود که عشق ورزیدن به امام خمینی، همانند محبت به رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام است؛

۴ – آقا میرزا هاشم آملی (متوفّای ۱۳۷۱ ش).
آیة الله واصف گیلانی مدت زیادی نزد ایشان به آموختن فقه مشغول بوده و درس آن بزرگوار را تقریر کرده است.

۵ – آقای مرعشی نجفی (متوفای ۱۳۶۹ ش).
۶ – آقای محقق داماد (متوفای ۱۳۸۸ ق).

۷ – عارف کامل حضرت آقای بهجت؛
وی از محضر این استاد عالی قدرش نهایت استفاده را کرده است و همواره مقام علمی و حالات والای معنوی و عرفانی ایشان را می ستود. ایامی که ایشان به درس این فقیه عارف مشرف می شد، حضرت استاد در منزل استیجاری زندگی می کردند. آیة الله واصف گیلانی از این موضوع بسیار ناراحت بود و حاضر شده بود منزل مسکونی خود را در اختیار استادش قرار دهد. ولی به شدت این پیشنهاد را رد کردند. آیة الله واصف بسیار علاقه مند بود که در همه اوقات شبانه روز از محضر این فقیه جلیل القدر استفاده کند و به شاگردی در محضر او مباهات می نمود.

۸ – علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، (متوفّای ۱۳۶۰ ش).
آیة الله واصف، وی را نابغه دوران و فیلسوف منحصر به فرد و مفسّری توانا می دانست و در جلسات درس خصوصی آن بزرگوار نیز – که برای عده ای از فضلای مستعد بود – شرکت می جست و تمام مطالب جلسات (تفسیر و فلسفه) را به رشته تحریر درمی آورد.

آیة الله واصف گیلانی با تلاش و جدّیت تمام، مراحل علمی را پشت سر نهاد و از برخی اساتید بزرگوارش اجازه اجتهاد دریافت کرد. ایشان در طول سالیان تحصیل، به تدریس سطوح و کتب مختلف (رسائل، مکاسب و کفایه) اشتغال داشت و عده زیادی از محضر این فقیه جلیل القدر استفاده کردند.

حجةالاسلام شریف رازی درباره وی نوشته است: «علامه واصف گیلانی از دانشمندان وارسته و فضلای برجسته، عالمی فاضل و نویسنده ای کامل و دارای مقام علم و تقوا و ملکات فاضله و اخلاق حسنه است.» و آنگاه بیش از ۶۰ تألیف وی را ذکر می کند.

معلومات گسترده ای داشت، مع الوصف هیچ گاه تبلیغ و منبر را فراموش نکرد؛ بلکه اکثر اوقات عمرشان را در همان روستای کوچک – که زادگاه وی و اجدادش بود – به وعظ و ارشاد مردم مشغول بود. ایشان در پاسخ به کسانی که به وی گفته بودند که دیگر در شأن شما نیست تا در روستای کوچک منبر بروید! فرمود: «من که کسی نیستم؛ بسیاری از بزرگان و اعاظم و فقهای بزرگ شیعه نه تنها منبر می رفتند، بلکه مباهات هم می کردند» و نیز می فرمود: «ادای تکلیف، شهر و روستا نمی شناسد.»

اهمیت دادن آن فقید به تبلیغ در حالی بود که او از وضع مالی و معیشتی مناسبی برخوردار بود و نیازهای مادی، او را به این مسیر سوق نداده بود. او به تبلیغ به عنوان امری عبادی می نگریست و از این رو، تا آخر عمر بابرکتش آن را رها نکرد.

در سالیانی که کتاب شهید جاوید چاپ و منتشر شده و برخی از مطالب موهن آن، اعتراض گروهی از علما را برانگیخته بود، آیة الله واصف گیلانی به دور از هیاهو، دست به قلم برده، ۳ جلد کتاب درباره زندگانی حضرت سیدالشهداء علیه السلام نگاشت و به ویژه یک جلد آن، که تحت عنوان «فی هامش علم الامام» به علم امام اختصاص یافته بود، مورد استقبال گسترده حوزویان و دانشجویان قرار گرفت و بسیاری از بزرگان حوزوی و دانشگاهی وی را مورد تشویق و تحسین خویش قرار دادند.

سال های ۲۸ و ۲۹ ش. اوج فعالیت های کمونیستی حزب توده بود که با تبلیغات گسترده خود، خصوصاً در شمال ایران، مردم و جوانان بسیاری را جذب کرده بودند. آیةالله واصف که خود را حافظ مرزهای فکری و عقیدتی می دانست، سکوت در برابر عقاید الحادآمیز حزب توده را روا ندانست و به مقابله با آنان پرداخت. او علاوه بر روشنگری در منابر، برای قشر جوان و تحصیل کرده کتابی تحت عنوان «احراق لانه های فساد» تألیف کرد که این کتاب نیز با استقبال مواجه شد؛ زیرا در این کتاب با شواهد و استدلال های عقلی و منطقی، اندیشه های حزب توده به خوبی نقد و ابطال، و اهداف پلید و استعماری پدیدآورندگان آن با قلمی شیوا و محکم تبیین شده بود. همچنین ایشان مجوّز نشریه ای به نام نشریه «راه نجات» را در همان دهه سی شمسی اخذ کرد؛ ولی به علت مخالفت عوامل دولتی و جوّ خفقان حاکم بر کشور و نیز عدم حمایت و استقبال حوزه و حوزویان و هزینه زیاد و امکانات مالی اندک، این نشریه بعد از دو شماره، تعطیل گردید.

یکی دیگر از فعالیت های فرهنگی وی، تأسیس چاپخانه «نشر اسلامی» به سال ۱۳۳۷ ش. بود. چاپخانه مذکور در بحبوحه قیام حضرت امام راحل با وجود مراقبت و نظارت شدید دستگاه امنیتی ساواک، به چاپ و نشر اعلامیه های حضرت امام و سایر بزرگان اقدام می ورزید. شدت سختگیری عوامل حکومتی به حدّی بود که ایشان خدمت حضرت امام می رسد و اظهار می دارد: «ما برای چاپ اعلامیه خیلی در فشار هستیم؛ وظیفه من چیست؟» حضرت امام پاسخ می دهند: «من راضی نیستم که شما آقایان خودتان را به خاطر من به زحمت بیندازید.» این جمله امام، عزم او را استوار می سازد که تا آخر مبارزات ملت مسلمان به چاپ و توزیع اعلامیه ها ادامه دهد.

آیة الله حاج شیخ محمد واصف گیلانی عشق و علاقه توصیف ناپذیری نسبت به خاندان عصمت و طهارت داشت. ایشان در باره صفات والای انسانی و سجایای اخلاقی حضرات معصومین، کتاب های مختلفی نگاشت و اشعار زیادی در رثا و مدح آن بزرگواران سروده و هنگام سرودن شعر برای اهل بیت بسیار می گریست. وی روضه خوانی می کرد و آن را دون شأن خود نمی دانست. با همه وجود، به فراگیری و نشر و ترویج آثار اهل بیت می پرداخت و از توسل به آنان غافل نبود.

حاج جعفر آقا واصف می گوید: «در سفر والد بزرگوار به آلمان – که این سفر از سوی حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی ترتیب داده شده بود و مدت ۲ سال به طول انجامید – بنده هم به همراه ایشان بودم. یک شب ماه رمضان به مناسبت شب قدر به مسجد آیت الله العظمی بروجردی به هامبورگ رفتیم. جمعیت فراوانی در آنجا حضور داشتند. سخنران – که اکنون از شخصیت های رده بالای نظام است – مشغول سخنرانی شد و خیلی خوب سخنرانی کرد. پس از جلسه، دیدم آیت الله والد با ناراحتی فرمود: من به این سخنران گفتم خوب سخنرانی کردی؛ ولی سخنی از مظلومیت علی علیه السلام به میان نیاوردید! چرا باید علی علیه السلام شبی که متعلق به اوست، مظلوم واقع شود؟»

خیلی دقیق بود. مهارت زیادی در سرودن شعر داشت که اشعار بی نقطه، اشعار بی الف و… نمونه بارز این مدعا است. با این که در یک آتش سوزی در لاهیجان، بسیاری از اشعار و نوشته ها و کتاب های منحصر به فرد وی سوخت، مع الوصف، اشعار فراوانی در علوم مختلف اسلامی اعم از فقه، اصول، منطق، رجال و… از وی باقی مانده که حکایت از قدرت علمی، دقّت، مهارت و تسلّط وی بر علوم گوناگون می باشد.

آن بزرگوار هیچ گاه از مطالعه، تحقیق، تتبع و مذاکره علمی خسته نمی شد؛ در سفر و حضر دست از نوشتن بر نمی داشت؛ حتی یکی از کتب خود را در سفر به آلمان نوشت و در همان جا به چاپ رساند. یکی از فضلای حوزه علمیه قم در این باره می گوید: به منزل حضرت آیة الله واصف رفتم. و ایشان در یک اتاق پر از کتاب بود که همه کتاب ها هم از تألیفات خودش بود و اگر او را شیخ بهایی زمان ما بنامیم، الحق والانصاف شایسته این عنوان هست؛ زیرا شبانه روز مشغول مطالعه و نوشتن و تحقیق بود.

آیة الله واصف، انسانی پرکار و پرتلاش بود. امور مربوط به چاپخانه و نشر کتب را شخصاً انجام می داد. مطالعه اش فوق العاده بود. در ریزه کاری های علمی، استنباطهای دقیق و ظریفی داشت. حافظه ای فوق العاده داشت. بسیار مطالعه می کرد و همه آنچه را خوانده و یا شنیده بود، به خوبی در حافظه خویش نگه می داشت. مطالعات ایشان، منحصر به فقه و اصول یا تاریخ و… نبود؛ بلکه حتی مجلات و روزنامه ها را هم مطالعه می کرد. در بسیاری از علوم، نظری صائب داشت. دارای ابتکارات و نوآوری های علمی و ادبی زیادی بود. با این که معمولاً افرادی که حافظه قوی دارند، از استعداد قوی محروم هستند، ولی ایشان چنین نبود. می توان گفت: که او یک دائرةالمعارف بود و در هر زمینه ای اطلاعات دقیق داشت. زیاد فکر می کرد و کم سخن می گفت. حالات معنوی عجیبی داشت.

ساده زیستی و قناعت به اقل امکانات، شیوه عالمان وارسته شیعه بوده است. آنان همواره زندگی فقیرانه توأم با عزت نفس و مناعت طبع را بر زخارف دنیا، و زیست زاهدانه را بر زندگی پرزرق ترجیح داده اند. آیة الله واصف گیلانی هیچ گاه از زیّ طلبگی و ساده زیستی و زاهدانه خارج نشد؛ در حالی که در خانواده ای ثروتمند و خرده مالک متولد شده بود. ظاهری آراسته و تمیز داشت و از تظاهر به فقر و ناداری خودداری می کرد.

او با این که تا آخر عمر شریفش با قناعت پیشگی زندگی کرد؛ اما از رسیدگی به نیازمندان غافل نبود و بخصوص به اهل علم فقیر و تهیدست کمک های فراوانی می کرد.

آیة الله واصف گیلانی به دلیل برخورداری از معلومات گسترده، روحیه تحقیق و تتبع، ذوق و حافظه سرشار و قلم شیوا و توانمندش، در طول عمر گرانقدرش ۲۰۰ جلد اثر نفیس و ارزشمند از خود به یادگار گذاشت. مجموعه آثار ایشان به ۴ بخش تقسیم می شود:
۱ – تألیفات و تصنیفات؛
۲ – دیوان های مختلف شعر در موضوعات متنوع؛
۳ – جروات و رساله های گوناگون؛
۴ – ترجمه آثار بزرگان و تقریرات درسی خارج فقه و اصول و یادداشت های تفسیری.

آیة الله واصف در ۲۱ سالگی منطق را به نظم درآورد و به نام کفایة المیزان به آیت الله العظمی بروجردی تقدیم کرد و آن بزرگوار در منزل و با حضور آیت الله العظمی سید مرتضی لنگرودی وی را تشویق و تحسین فراوان می کند. او را می توان اسطوره هنر در حوزه ها به شمار آورد. او اشعار فراوانی به صورت بی نقطه، یا بدون الف و در عین حال به گونه ای که هنگام خواندن حروف و کلمات آن، لب ها به هم نمی چسبند، می سرود و مطالب خود را (اعمّ از شعر و نثر) به پنج زبان فارسی، عربی، گیلکی، کردی و ترکی می نگاشت.

۱٫ آیت الله حاج شیخ هاشم آملی بارها می فرمود: «آقای واصف مغز متفکر است و خوب است از افکار ایشان، طلاب و محصلین و فضلا استفاده نمایند.»
۲٫ آیت الله جعفر سبحانی، از مدرسان برجسته حوزه علمیّه قم، به نقل از جعفر آقا واصف، فرموده است: «آیت الله واصف، نابغه دوران و شیخ بهایی زمان ما است».

عالم بزرگوار آیت الله واصف گیلانی پس از عمری تلاش و مجاهدت خستگی ناپذیر در راه خدمت به اسلام و مکتب پویای جعفری و گذاردن آثار حسنه و تحمل مشقات و رنج های فراوان، طی یک بیماری (سرطان) در سحرگاه روز چهار شنبه ۲ آبان ۱۳۷۵ ش. روح آسمانی اش به ملکوت پرکشید و در جوار رحمت الهی آرام گرفت. پیکر پاک این عالم فرزانه در روز پنجشنبه از مسجد امام تا حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام تشییع شد و حضرت آیت الله العظمی آقای بهجت بر وی نماز گزارد. آن گاه در قبرستان ابوحسین، «مقبرة العلماء» به خاک سپرده شد.

آثار قلمی
۱ – دیوان، ج ۱، در ۲۲۴ صفحه؛
۲ – دیوان، ج ۲، بی نقطه در ۲۲۰ صفحه؛
۳ – دیوان، ج ۳، در ۱۶۴ صفحه؛
۴ – شواهد الاسلام، یک هزار بیت عربی؛
۵ – شواهد الولایه، یک هزار بیت عربی؛
۶ – رقیه خاتون علیهاالسلام، در ۵ گویش؛
۷ – بیت الاحزان عاشقان؛
۸ – راهنمای میراث، ترجمه و شرح ارث لمعه؛
۹ – رسالة الانسان و اللحیة، در حرمت ریش تراشی. ترجمه آن تحت عنوان «بهداشت صورت» به وسیله آقای علی صحّت به چاپ رسیده است؛
۱۰ – ارجوزة القیامة، در اثبات معاد جسمانی و براهین آن (شعر عربی)؛
۱۱ – رساله برنامه دعا؛
۱۲ – چهل حدیث؛
۱۳ – البُوّة الصغیرة فی الشیمی (منظوم عربی)؛
۱۴ – ارجوزة الخیارات، هزار بیت عربی اقتباس از درس خارج اصول آیت الله میرزا هاشم آملی؛
۱۵ – دروس العقائد اسلامی و شیعی، به نثر عربی. همین کتاب به وسیله آقای یعقوب علی دادشی به زبان ترکی و به وسیله دکتر مجید صالحی، اهل کویت، به فرانسوی و به وسیله آقای اسماعیل نوری زنجانی به فارسی ترجمه و چاپ شده است.
۱۶ – دلیل البکاء، به نظم عربی، در اثرات روحی و جسمانی گریستن، به وسیله آقای محمد اسلامی تحت عنوان «چرا می گرییم؟» ترجمه شده است و هردو به چاپ رسیده اند؛
۱۷ – ارجوزة فی درایة الحدیث؛
۱۸ – زبدة الاصول؛
۱۹ – علم و عالم از نظر اسلام؛
۲۰ – اسرار دخترکشی عرب در جاهلیت؛
۲۱ – رساله ای در توضیح معنای جعل؛
۲۲ – طب النبی علیه السلام؛
۲۳ – فاطمه زهرا علیهاالسلام از نظر روایات اهل سنّت؛
۲۴ – عدالت و گناه؛
۲۵ – رساله ای در قرائت قرآن؛
۲۶ – اسرارالشهادة، پیرامون امام حسین علیه السلام؛
۲۷ – منظومة فی تحقیق الارادة؛
۲۸ – رسالة الحبّ و ما ادراک ماالحّب؛
۲۹ – الصنیع فی فنّ البدیع؛
۳۰ – رسالة باب الولایة؛
۳۱ – المناجات و الموعظه؛
۳۲ – ارجوزة فی توصیف العلم الحضوری؛
۳۳ – ارجوزة فی تحقیق الفرق بین السیاسة و النبوّة؛
۳۴ – منظومه ای در عشق و محبّت؛
۳۵ – ترس و احکام تقیّه؛
۳۶ – چهارده معصوم، در تاریخ ولادت و وفات معصومین علیهم السلام؛
۳۷ – تاریخ الائمةعلیهم السلام؛
۳۸ – سیمای اخلاق اسلامی؛
۳۹ – احکام حقوق و اراضی؛
۴۰ – کفایة المیزان فی المنطق الصناعی؛
۴۱ – طناب الغیبة، در حرمت غیبت؛
۴۲ – ضامن آهو و صیّاد، (منظوم)؛
۴۳ – شراب ننگین، (منظوم)؛
۴۴ – عدالت گستر معجزه می کند؛ درباره امام زمان(عج)؛
۴۵ – یادی از گذشته، (منظوم)؛
۴۶ – زکات در اسلام، ترجمه زکات شرح لمعه؛
۴۷ – حدیقةالرّموز؛
۴۸ – هنر و مذهب در استخدام فنون؛
۴۹ – شواهد العقاید، (منظوم)؛
۵۰ – مدح القرآن الکریم، (منظوم)؛
۵۱ – فی نعت القرآن، (منظوم)؛
۵۲ – مأة و عشرة اصول و قواعد، (منظوم)؛
۵۳ – تنبیه الغافلین، (منظوم عربی)؛
۵۴ – اشباح الاشباه، در سی مسئله از مسائل فقهی؛
۵۵ – رسالة الاستحقاق و الفضل؛
۵۶ – الظلم و ما ادراک ماالظلم، هزار بیت عربی؛
۵۷ – ارجوزة الفقه، (منظوم)؛
۵۸ – هماهنگی هیئت علمی؛
۵۹ – در راه حق چکار کردیم؟
۶۰ – فایده سفر انسان از مرز برون به اندرون، در فایده روزه؛
۶۱ – رساله قرائت قرآن؛
۶۲ – انواع عبادت؛
۶۳ – جواب المعترض، در ردّ اشکالات به روحانیت؛
۶۴ – حرمت زنا و حُسن نکاح از نظر ادیان آسمانی؛
۶۵ – عقاید اسلامی، (به صورت سؤال و جواب)؛
۶۶ – نماز مستحبّی، (شامل ۷۰ نماز مستحبّی)؛
۶۷ – راهنمای تصریف؛
۶۸ – سخنانی از خورشید ولایت، (ترجمه چند خطبه نهج البلاغه)؛
۶۹ – چهارده بند در نعت چهارده معصوم علیهم السلام، (منظوم عربی)؛
۷۰ – شبه الاشباه الفقهیّه؛
۷۱ – اعتقاد به خداوند کافیست یانه؟
۷۲ – ظلم نکنید؛
۷۳ – مختصری از تاریخ زندگانی حضرت محمدصلی الله وعلیه وآله وسلم؛
۷۴ – چهره ای از زندگانی آیة الله لنگرودی؛
۷۵ – الفلتات؛
۷۶ – ارجوزة فی حول الانسان؛
۷۷ – از چه شخصی باید تقلید کنیم؟، (پیرامون اجتهاد و تقلید)؛
۷۸ – طریق نجات؛
۷۹ – الخمسون برهانا علی عدم الحُجیّة الذاتیة للیقین؛
۸۰ – وافوریّه، (فکاهی در مذمّت تریاک)؛
۸۱ – علل حُرمت گوشت خوک و شراب؛
۸۲ – نجاست منی و دستور ختنه در اسلام؛
۸۳ – شیعه در انتظار عدالت جهانی؛
۸۴ – اثبات معاد؛
۸۵ – ارجوزة القیاس، (منظوم عربی)؛
۸۶ – کاپیتولاسیون، (منظوم)؛
۸۷ – شکّیات، (منظوم)؛
۸۸ – بشر و آزادی؛
۸۹ – العوائد علی الفرائد؛
۹۰ – ازدواج مشروع؛
۹۱ – احراق لانه های فساد، در ردّ ماتریالیست دیالکتیک؛
۹۲ – چرخ های اقتصاد، (رساله پول حلال)؛
۹۳ – عفّت در خانواده؛
۹۴ – موثّق الرجال، که به صورت شجری برای تسهیل در باب رجال موثّق است؛
۹۵ – پیشگویی بعضی از اولیای خدا درباره تاریخ اسلام؛
۹۶ – لماذا وضع له الکل (رساله تحقیقی)؛
۹۷ – پیرامون زندگانی امیرالمؤمنین علیه السلام؛
۹۸ – حسن و حسین علیهماالسلام، در ترجمه کتاب دانشمند عرب، محمدرضا مصری؛
۹۹ – انقلاب مقدّس حسین علیه السلام؛
۱۰۰ – تأثیر دعا و زیارت از نظر ابن سینا؛
۱۰۱ – علی علیه السلام در میدان جنگ؛
۱۰۲ – ارجوزة فی اثبات وجود العنقا، (منظوم)؛
۱۰۳ – رضاع در مسائل حقوقی؛
۱۰۴ – ترجمه لمعه شهید اوّل، (فقه جامع)؛
۱۰۵ – رساله اعتقاد، در عقاید مذهبی؛
۱۰۶ – الاربعون برهانا علی ابطال التسلسل؛
۱۰۷ – نصیحت به فرزند؛(۲۲)
۱۰۸ – سرمنزل عشق، (منظوم)؛
۱۰۹ – بیان الحقیقة، (منظوم عربی)؛
۱۱۰ – زمین خواری، (غصب زمین)؛
۱۱۱ – رساله عید نوروز؛
۱۱۲ – الفرق بین الملک و الحکم و الحق، (در ۳۰ فصل)؛
۱۱۳ – مکتوبات اربعه، در ولایت فقیه؛
۱۱۴ – توضیح المراح، (شرح کتاب مراح الارواح)؛
۱۱۵ – اعلان جنگ تریاکی ها با دولت، (اشعار فکاهی فارسی)؛
۱۱۶ – رساله صیغة النکاح؛
۱۱۷ – رساله در نعت اهل البیت علیهم السلام؛
۱۱۸ – بضعة النبی، در حالات دختران پیامبر، (در ۳ جلد)؛
۱۱۹ – راهنمای شرح نظّام؛
۱۲۰ – راهنمای علم اعلال؛
۱۲۱ – دُرّ الاعلال، (بی نقطه)؛
۱۲۲ – راهنمای صرف و میر؛
۱۲۳ – رسالة فی علم الاجتماع؛
۱۲۴ – زخم دل، (اشعار)؛
۱۲۵ – مرحم دل، (اشعار)؛
۱۲۶ – توجه امام زمان به مسجد جمکران، (در باره وجود امام زمان علیه السلام از کتب عامه و ظهور آن حضرت)؛
۱۲۷ – توجه به نماز مسجد جمکران؛
۱۲۸ – اصول الاشتباه لمتفکریّ العالم، (شامل ۴۰ مخالطه فلسفی و علمی)؛
۱۲۹ – اربعون برهانا علی تجرّد النفس؛
۱۳۰ – زخم مغلطه؛
۱۳۱ – اشکال القرئة؛
۱۳۲ – رساله پیرامون زندگانی امام زاده ابراهیم گیلان؛
۱۳۳ – امام زاده ابراهیم از حجاز تا گیلان؛
۱۳۴ – از دل تا کربلا و از کربلا تا دل؛
۱۳۵ – فلسفه شهادت امام حسین علیه السلام؛
۱۳۶ – شیر بچه کربلا؛
۱۳۷ – اشعار اصولیه گیلکی، (به مناسبت یادبود آیةالله میرزای رشتی)؛
۱۳۸ – صرف و نحو، (منظوم)؛
۱۳۹ – هزار و یک منزل در راه محبوب، (منازل سلوک الی الله)؛
۱۴۰ – الفیة منازل سلوک الی الله؛
۱۴۱ – شجره طوبی، صفحات مشجّر در خواصّ زیارت و تربت حسین علیه السلام؛
۱۴۲ – مقدمه ای بر «جمال الصالحین»، حکیم متألّه ملاحسن لاهیجی؛
۱۴۳ – مقدمه ای بر ترجمه «تسهیل المسالک»، ملافتح الله کاشانی؛
۱۴۴ – دیوان هنری واصف، (در ۵ جلد)؛
۱۴۵ – هنر در خدمت خلق؛
۱۴۶ – منافق مطلق؛
۱۴۷ – پرتوی از حقیقت؛
۱۴۸ – شیر زنان کربلا؛
۱۴۹ – اراجیز الفلک المتفال؛
۱۵۰ – یادی از گذشته؛
۱۵۱ – منظومة فی الکلام؛
۱۵۲ – محرّمات النکاح؛
۱۵۳ – تاریخ کشفیات و اختراعات؛
۱۵۴ – تجدّد و عوام فریبی؛
۱۵۵ – شرح مبحث البرائت؛
۱۵۶ – شرح مبحث استصحاب؛
۱۵۷ – ترجمه علل الشرایع و شرح آن، (در ۲ جلد)؛
۱۵۸ – اندیشه های نوابغ؛
۱۵۹ – پیام قرآن؛
۱۶۰ – حاشیه بر رسائل، مبحث قطع و ظن؛
۱۶۱ – راهنمای علم الکتابه؛
۱۶۲ – تعبیر الرؤیا منسوب به امام الصادق علیه السلام؛
۱۶۳ – چگونه به جهان دیگر راه توان یافت؟
۱۶۴ – شمع الجمع فی نعت الائمه الاطهارعلیهم السلام؛
۱۶۵ – فی حولة الدم المتوسط؛
۱۶۶ – حقایق گفتنی؛
۱۶۷ – فاطمه زهراعلیهاالسلام، از نظر آیات قرآن؛
۱۶۸ – رساله ای در لبس خز؛
۱۶۹ – ارث شجری، شامل ۶۰۰ مسئله؛
۱۷۰ – ارث جدولی، شامل ۵۰۰ مسئله؛
۱۷۱ – رضاع شجری؛
۱۷۲ – موثقات الرجال شجری؛
۱۷۳ – نحو شجری؛
۱۷۴ – صرف شجری؛
۱۷۵ – حجّ شجری و ده ها شجریات دیگر؛
۱۷۶ – الفیه در اصول الفقه؛
۱۷۷ – دروس الاعتقاد؛
۱۷۸ – ارجوزه ظلم؛
۱۷۹ – ارجوزه فقه؛
۱۸۰ – الفلک المستبدع، که صاحب «گنجینه دانشمندان» نوشته است: «فنّی است ابتکاری در علم که مثل آن را در آثار علما ندیده ام.»(۲۳)؛
۱۸۱ – تقریرات فقهی و اصولی حضرت آیة الله بروجردی(ره)؛
۱۸۲ – تقریرات فقهی و اصولی حضرت آیة الله مرتضوی لنگرودی(ره)؛
۱۸۳ – تقریرات فقهی و اصولی حضرت امام(ره)؛
۱۸۴ – تقریرات فقهی و اصولی حضرت آیة الله محقق داماد(ره)؛
۱۸۵ – تقریرات فقهی و اصولی حضرت آیة الله آملی(ره)؛
۱۸۶ – تقریرات تفسیری علامه طباطبایی(ره)؛
۱۸۷ – تقریرات فلسفی علامه طباطبایی(ره)؛
۱۸۸ – تقریرات فقهی و اصولی آیة الله بهجت، مدّظلّه العالی؛
۱۸۹ – و ده ها جزوه و دست نوشته های فراوان در زمینه های گوناگون؛(۲۴)