ایران و ۵ چالش جهانی

چندی پیش وقتی گزارش کمیته ۱۱ سپتامبر منتشر شد، فایننشیال تایمز فرصتی به دست آورد تا با محمدجواد ظریف، نماینده کشورمان در سازمان ملل، در مورد این موضوع وچهار موضوع دیگر گفت وگو کند. آن چه در این گفت وگو آمده و در هنگام تنظیم، با حذف سئوال و تبدیل آن ها به میان تیتر ارائه شده است، شامل رد همکاری ایران با القاعده، موضوع پرونده هسته ای ایران، پیش گزینه های احتمال گفت وگو با آمریکا، وضعیت زندانیان القاعده در ایران و اتهامات آمریکا به ایران درباره مداخله در عراق است. این گفت وگو را در پی می آوریم.



گزارش کمیته ۱۱ سپتامبر و ادعای همکاری ایران با القاعده

این خیلی بی معنی است که شبه نظامیان القاعده در ایران آموزش دیده و مجهز شده باشند. همچنین ایران عبور شبه نظامیان از طریق این کشور را تسهیل نکرده است. در آن زمان ایران برای کشورهای حوزه خلیج فارس سیاست عدم نیاز به ویزا را اجرا می کرد و شهروندان این کشورها برای ورود به ایران احتیاجی به اخذ ویزا نداشتند بعد از ۱۱ سپتامبر این سیاست دیگر اجرا نشد.

آنها در واشنگتن می خواهند یک بحران سیاسی به وجود آورند و شاید برای این اتهامات (در گزارش ۱۱ سپتامبر) دلایل سیاسی وجود داشته باشد.

موضوع هسته ای
آژانس بین المللی انرژی هسته ای، دلیلی ندارد که پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهد. ایران به تعهدات خود عمل کرده است، اما متأسفانه به دلیل برخی فشارها، اروپایی ها نتوانستند به تعهدات خود در این معامله عمل کنند، به همین دلیل اوضاع وخیم شد.
نمی توانید از کشوری مثل ایران انتظار داشته باشید بنشیند و نظاره گر بازیچه شدنش باشد. آنچه برای ایران مهم است، این که بر سر تمامیت ارضی مان معامله نمی کنیم. اگر ببینیم کسی برای تهدید تمامیت ارضی مان اقدام می کند با قدرت واکنش نشان میِ دهیم و اجازه نمی دهیم چنین اتفاقی بیافتد. عواقب قطعنامه ژوئن ربط زیادی به موضوع هسته ای نداشت و بیشتر به عزت ملی ما مربوط می شد.
عواقب ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، برای NPT و سابقه ای که این کار برای دیگر کشورها و همچنین مواد مهم NPT باقی می گذارد، چنان حیاتی و حساس است که تک تک اعضای شورای حکام باید پیش از تسلیم شدن در برابر فشارها، خوب فکر کنند.
آمریکا و اروپایی ها باید آنقدر خردمندی به خرج دهند که عواقب رأی به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را خوب ارزیابی کنند و ببینند که چه به دست می آورند... روشن است که اگر مسیر همکاری و شفافیت بسته شود، دیگر نمی توان از ایران انتظار داشت که یکجانبه همکاری کند و در این میان عدم تصویب پروتکل الحاقی شاید اولین گام در مسیر واکنش های ایران باشد.
ایران به دلایل استراتژیک و ایدئولوژیک متعهد به عدم تکثیر تسلیحات هسته ای است. گزینه تسلیحات هسته ای، آسیب پذیری ایران را کم نمی کند و نفوذ آن را هم افزایش نمی دهد، بلکه عملکردی کاملا عکس دارد. این دیدگاه دولت ایران است.
اکنون آنچه مورد توجه ما قرار دارد فناوری هسته ای نیست، بلکه عزت ملی است. عامل تعیین کننده در حقیقت این است. ایران از NPT خارج نمی شود، بلکه خواستار همکاری با آژانس است.
موضوعات آژانس به دو موضوع محدود شده است؛ آژانس می داند که آثار اورانیوم غنی شده ای که توسط بازرسان در ایران پیدا شده، مربوط به ایران نیست و مبدأ آن جای دیگری است. آنها می خواهند بدانند که این مواد از کجا آمده است. آژانس همچنین درباره سانتریفوژهای۲ -P هم مشکلی ندارد. هیچ کدام از موضوعات باقی مانده نشانه ای از تبدیل شدن به مصارف نظامی را ندارند.
ایران اکتبر گذشته قبول کرد که غنی سازی را به حالت تعلیق درآورد. در ماه فوریه با به تعویق انداختن تولید قطعات و جمع شدن سانتریفوژها موافقت کرد. چون سه قدرت اروپایی نتوانستند به وعده های خود در توافقنامه ژوئن عمل کنند، ایران تصمیم گرفت تعهد فوریه خود را عمل نکند. اما این کار به صورتی شفاف انجام شد. ایران ابتدا آژانس و اروپایی ها را مطلع کرد و به آنها تاریخ ازسرگیری فعالیت هایش را گفت و اکنون این کار تحت نظارت آژانس انجام می گیرد.
ایران غنی سازی را ازسر نگرفته و تصمیمی هم در این باره اتخاذ نکرده است. اما در این باره در داخل کشور نظرات مختلفی وجود دارد. در پارلمان عده ای می خواهند از طریق قانون دولت را ملزم به ازسرگیری غنی سازی کنند.
با این حال نظرات ایران درباره موضوع هسته ای نتیجه یک اجماع ملی است و آن این است که ایران اجازه نمی دهد عزت ملی اش پایمال شود. این حس فراگیر در ایران وجود دارد که عزت ملی این کشور در معرض تهدید قرار گرفته و در این شرایط یک مقاومت همگانی شکل خواهد گرفت. الان موضوع فناوری هسته ای است اما می توانست موضوع دیگری باشد مانند تولید خودرو و در این مورد هم تهران همین واکنش را نشان می داد.
ایران هیچگاه مستعمره نشده، اما در زمان هایی تحت سلطه و نفوذ خارجی ها قرار گرفته است. به همین دلیل مردم از پیر و جوان در برابر دخالت خارجی و تلاش برای نفوذ بر ایران واکنش شدیدی نشان می دهند.
ایران می خواهد از تمام راه های ممکن برای توجه به نگرانی های مشروع اتحادیه اروپا و آمریکادرباره عدم استفاده از فناوری هسته ای در مصارف نظامی استفاده کند.
ما می خواهیم از طریق چارچوب های توافق شده از جمله پروتکل الحاقی نشان دهیم که ایران قصد تولید یا دستیابی به سلاح هسته ای را ندارد. ما می خواهیم برای رسیدن به تفاهم در این باره هر کاری بکنیم.
اما هرگونه فرمول از پیش تعیین شده مانند این که مثلا خارجی ها سوخت هسته ای در اختیار ایران بگذارند و در مقابل ایران غنی سازی را متوقف کند، برای ما قابل قبول نیست. این حق ایران است که به فناوری چرخه سوخت دست یابد و حق جامعه جهانی هم هست که اطمینان حاصل کند تا این فناوری به مصارف نظامی تبدیل نشود... ما می خواهیم گفت وگو کنیم تا ببینیم چقدر می توانیم اعتمادسازی کنیم و این اعتماد را حفظ کنیم. من این نظر را که عده ای از کشورها تصمیم بگیرند که بقیه کشورها چه کار کنند قبول ندارم و رد می کنم.

احتمال گفت وگو با آمریکا
تا وقتی آمریکا در نگرش خود نسبت به ایران و استراتژی اش در مقابل ایران در عرصه جهانی بازنگری نکند، همچنان شاهد ابراز نگرانی ها در اظهار نظرات مقامات مختلف آمریکایی هستیم... بعضی می گویند این ابراز نگرانی ها بزرگ نمایی شده و واقعی نیست. اما آمریکا باید عینک خود را عوض کند و دوباره به مسائل (پیرامون خود) نگاه کند.
آمریکا به دورنمای جدیدی برای مذاکره نیاز دارد و در این صورت است که نتیجه می گیرد. تا وقتی در نگرش آمریکا تغییری ایجاد نشود، گفت وگوها به نتیجه و پیشرفت نمی رسد.

وضعیت زندانیان القاعده در ایران
آمریکا نمی تواند درباره تروریسم صحبت کند. زیرا خود تروریست ها (منافقین در عراق) را تحت حمایت کنوانسیون ژنو قرار داده است، درحالی که چنین حقی را برای بازداشتی های گوانتانامو قائل نشده است.
مظنونان القاعده در زندان های ایران هستند. آنها قوانین ما را نقض کرده اند و ما در موقع مناسب از نقطه نظر امنیتی درباره محاکمه آنها تصمیم می گیریم.

اتهامات آمریکا به ایران درباره مداخله در عراق
آیت الله سیستانی برجسته ترین روحانی عالی رتبه شیعه است. همه به او احترام می گذارند. او عامل ثبات در عراق است و ما همه باید از این موضوع شکرگزار باشیم. حساسیت آمریکا نسبت به نفوذ ایران در عراق و جاهای دیگر نقطه ضعف سیاست خارجی آمریکاست.
آمریکا باید درباره وقایع ۲۰ سال گذشته تحلیل داشته باشد و هزینه ای که برای این حساسیت پرداخته را محاسبه کند. دو نمونه از این هزینه دو هیولایی است که برای شکست آنها مجبور به جنگ شد، صدام حسین و طالبان.
اینها فقط دو نمونه برجسته هستند. حساسیت آمریکا نسبت به ایران به منافع ملی آمریکا لطمه زده است و امنیت جهانی را هم مورد صدمه قرار داده و باعث اوج گیری افراط گرایی شده است. وقت آن رسیده که آمریکا این سیاست ها را مورد بازنگری قرار دهد. این اشتباه را یک بار مرتکب شده و اکنون دوباره آن را تکرار می کند.