با اندیشه های شهید بهشتی د رتقابل با « عوام زدگی » / قسمت اول

“عوام فریبی” بسترساز اصلی “عوام زدگی” است و عاملی برای رشد و گسترش سریع این عارضه و بیماری بزرگ اجتماعی. وقتی عوام در دام های فریب فرو افتادند و باورهای ناصحیح و افکار انحرافی و تمایلات وگرایش های ناصواب در محیط های ذهنشان انباشته گردید و در گفتار و کردار و رفتار وسلوک و عملکردهایشان تسری یافت طبیعی است که با همین تفکرات و رفتار و کنش های باطل و مغشوش درصدد نفوذدر برخی از افراد و شخصیت هاـ از روحانی و غیرروحانی و دولتی و غیردولتی ـ برمی آیند و به مرور افکار و سلایق و نظرات ناصحیح خود را القا می نمایند و از همین جاست که آن دسته از افراد و گروه ها و شخصیت های دینی و اجتماعی و سیاسی و حکومتی که از آزاداندیشی و بینش جامع کم بهره اند و از سویی دیگرفاقد شجاعت در مواجهه با انحرافات فکری و القائات عوام می باشند متزلزل می گردند و در برابر خواسته های سطحی و مبتنی بر جهل و جمود آنان تسلیم و خاشع می شوند!
اینگونه است که “عوام زدگی” نضبح می یابد و رشد می کند و آفت و آسیب می آفریند و همچون ویروسی خطرناک و مهلک همه مراکز دینی و سیاسی و فرهنگی و تبلیغی و رسانه های گروهی ازجمله مطبوعات را فرامی گیرد.
باتوجه به نقش و تاثیر خاص عوام فریبی در رشد و گسترش عوام زدگی لازم است با تلاش های علمی و عملی خاص همه زمینه های شکل گیری و پیشرفت عوام فریبی مسدود گردند تا از این طریق یکی از راه های مهم تقابل با عوام زدگی هموار شود.
متفکر شهید آیت الله بهشتی در کنار تلاش و کوشایی هایی که برای جلوگیری از شیوع ویروس بیماری خطرناک عوام زدگی مبذول می داشت به مسدود کردن منافذ نفوذ و رشد و گسترش عوام فریبی نیز اهتمام می ورزید. این مراقبت و تلاش شهید بهشتی هم در جلوه فکری و علمی و هم در جلوه عملی و عینی تجلی دارد و جامعه اسلامی باید از آنها برای رسیدن به معرفت و شناخت جامع دینی بهره بسیار ببرد.
در اندیشه های بلند شهید بهشتی آموزش های زیبا و ژرف و عمیقی می یابیم که عمل به آنها انسان ها را آنگونه پرورش می دهد و به پویایی و بالندگی و شناخت و بینش می رساند که همه راه های رشد عوام فریبی مسدود می گردد.
اولین آموزش و رهنموداین است که در نگاه شهید مظلوم آیت الله بهشتی اگر انسان همواره به “اندیشیدن” روی آورد ودر هر رفتار و کنش و گفتار و کردار به تفکر گرایش یابد در دام عوام فریبی سقوط نمی کند.
شهید بهشتی به صراحت اعلام می کند:
“بالاترین خدمت به جامعه انسان ها و محکم ترین و استوارترین پایه برای بهتر زندگی کردن انسان ها این است که اندیشیدن را به آنها بیاموزیم.” (1)
دراین رهنمود “اندیشیدن” به گونه ای ارزشمند و حائز اهمیت معرفی می گردد که “بالاترین خدمت به جامعه انسانها” و “محکم ترین و استوارترین پایه برای بهتر زندگی کردن انسان ها” نام می گیرد.
این تعابیر ارزنده و درس آموز نشان می دهد که اندیشیدن اصلی بزرگ و نیازی حیاتی محسوب می شودو بدون آن نمی توان در انتظار استحکام ارکان و مبانی زیست برتر و والا و ارزشمند نشست و رشد و شکوفایی و رونق و پویایی حیات انسان ها را به ظهور و عینیت درآورد.
اگر انسان ها آنگونه که شایسته است بیندیشند و در همه شئون و جلوه های زندگی فردی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی عنصر محوری و نقش آفرین و آگاهی بخشی تفکر و اندیشه را حاضر وناظر سازند جایی برای شکل گیری و رشد و گسترش عوام فریبی باقی نمی ماند و به طورطبیعی فعالیت های مخرب هر فرد و گروه و حزب و جریان به منظور نفوذ در اذهان و افکار و جان ها و دلها برای فریفتن و گمراه سازی بی نتیجه و ثمر باقی می ماند و فکر و اندیشه های رشد یافته و روشن هرگز در دام های فریب و نیرنگ گرفتار نمی گردند.
این که در متن فرهنگ و معارف غنی اسلام آمده است که “اندیشیدن در کارها موجب رشد است” (2) و “فکر واندیشه به سوی راه درست راهنمایی می کند” (3) و “فکرآدمی آئینه ای است که نیکی عمل او رااز زشتی آن می نمایاند” (4) نشان از نقش و اهمیت خاص “اندیشیدن” و آثار ارزشمند آن دارد.
دومین آموزش و رهنمود متفکرشهید آیت الله بهشتی برای جلوگیری از شکل گیری و گسترش عوام فریبی آزادشدن انسان از قیود و بندها و تمایلات و هوس ها و رهایی از سیطره عوامل بازدارنده درونی و برونی است.
به این رهنمود ژرف شهید بهشتی توجه کافی مبذول داریم: “کوشش اسلام این است که انسان آزاد تربیت کند آزاداز بند هوا و هوس آزاد از تسلط خشم و شهوت و آزاد از تسلط دیگران تا بتواند راه خویش را آزادانه انتخاب کند.” (5)
موضوع اصلی در این رهنمود تربیت “انسان آزاد” است. انسانی که باید از قیود و زنجیرهای ثقیل اسارت های درونی و برونی رهایی یابد. “هوا و هوس ها” و “خشم” و “شهوت” از نوع اسارت های درونی و “تسلط دیگران” ـ که خود دارای انواع و اقسام خاص می باشد از نوع اسارت های بیرونی است.
اگر بخواهیم در دام های عوام فریبی گرفتار نشویم و تحت تاثیر القائات مکرر و تمام نشدنی افراد ناسالم و جریان ها و گروه ها و احزاب و جناح های سیاسی قرار نگیریم و به جهل و نادانی نیفتیم و به سهولت دینمان را به دنیای آنها نفروشیم باید از اسارت های درونی و برونی رها و آزاد شویم.
تربیت “انسان آزاد” که به شدت مورد توجه و نظر فرهنگ و معارف اسلامی می باشد همه بیراهه ها را برای اغواگری و گمراه سازی مردم و نفوذ در لایه های فکر و ذهن و روح و روان آنان برای ایجاد تحول های مخرب به منظور بهره برداری های شیطانی مسدود می نماید.
سومین آموزش و رهنمود “حرکت” بر مبنای “خواست” و “انتخاب” صحیح می باشد. و انسان در مسیر رشد و فلاح و نیل به حیات سالم در ابعاد مادی و معنوی باید اینگونه عمل نماید.
متفکر شهید آیت الله بهشتی رهنمودمی دهد: “اسلام انسان را پویا و متحرک و واقعیتی در حال شدن و شدنی مستمر می شناسد... در این شدن و پویایی و حرکت نظر اسلام این است که انسان با پای خودش و با خواست و انتخاب خودش حرکت کند. بنابر این ما هیچ وقت و هیچ آن نمی توانیم از مسئولیتی که در راه بردن خویش برعهده داریم غافل بمانیم.” (6)
خلقت و آفرینش انسان به گونه ای است که باید در مسیر تحرک و پوپایی و همواره درحال “شدن” ـ یعنی رشد وکمال متعالی در همه ابعاد وجود و در نیل به عالی ترین مراتب حیات سالم و جاودانه ـ قرار گیرد. این شدن مستمر امکان پذیرنمی باشد مگر آن که انسان با اراده و عزم خویش و نیز با یک انتخاب صحیح در مسیر حرکت بالنده و کمال آفرین قرار گیرد.
تلاش و حرکت مبتنی بر خواست و اراده و انتخاب انسان در صورتی میسر می گردد که او خویشتن راآماده و مهیا نماید و این آمادگی معلول عواملی است که یکی از مهم ترین آنها کسب آگاهی ها و بینش های لازم می باشد.
طبیعی می نماید که آدمی یکباره و به سهولت به آگاهی و بینش برای “انتخاب راه صحیح” نمی رسد و باید موانع را مرتفع و از ناهمواری ها عبور نماید.
اگر انسان ـ همانگونه که در متن رهنمود شهید بهشتی آمده است ـ خویشتن را در راه بردن و انتخاب آگاهانه خویش “مسئول” بداند و از این “مسئولیت” غفلت نکند به بینش لازم دست می یابد و وقتی چنین شد عوامل مخرب و تاثیرگذار بیرونی یعنی افرادو جریان های اغواگر که به دنبال “عوام فریبی” جهت تامین منافع و مطامع خود می باشند به هدف و مقصود خویش نائل نمی گردند.
چهارمین آموزش و رهنمود متفکر شهیدآیت الله بهشتی برای مقابله با رشد و گسترش عوام فریبی “صدق و راستگویی و پرهیز از دروغ پردازی” می باشد.
“دروغ” ـ به هر نحو و در هر عرصه از حیات اجتماعی وسیاسی ـ مذموم و نکوهیده است و حربه ای است در دست افراد ناسالم و گروه های منفعت طلب برای فریفتن عوام وبهره برداری های ناشایست و ضدانسانی از آنان.
شهید بهشتی دروغگویی را به شدت نفی می نماید و با “مسلمانی” به مفهوم واقعی در تضاد و تعارض می داند. به رهنمود ذیل توجه نمائیم:
“مسلمان بیش از هر چیز در راستی و درستی در صدق و امانت و صراحت... متجلی می شود. بنابر این دروغ تاکتیکی گفتن... شایعه سازی و دروغ پردازی این ها جزو تاکتیک های مسلمانان علوی نیست.” (7)
در میان همه عوامل مخربی که رشد عوام فریبی را تسریع می بخشد امتناع و پرهیز از صداقت و راستگویی و گرایش عملی به دروغ گویی از تاثیرگذاری فزونی تری برخوردار می باشد و “عوام” به سرعت و با پذیرش دروغ از جانب افراد و گروه ها تحریک می شوند و برای جامعه وکشور مشکل می آفرینند و غائله ایجاد می کنند.
اگر افراد و شخصیت ها و احزاب و جمعیت ها و رسانه ها به ویژه مطبوعات در تعامل با مردم جامعه به این واقعیت توجه کافی مبذول دارند که در دادن خبرها و ارائه اظهار نظرها و انعکاس دیدگاه های گوناگون از صدق و راستی فاصله نگیرند و به دروغ گرایش نیابند “عوام الناس” به تحرک های مخرب و فضاسازی های زیانمند و متضاد با امنیت و آرامش عمومی دست نمی یازند و جامعه و کشور را به ناآرامی و تنش و درگیری سوق نمی دهند.
شهید مظلوم آیت الله بهشتی نه تنها در فکر و اندیشه که در رفتار و عمل نیز به شدت نافی دروغگویی و مواجهات خلاف حقیقت و واقعیت با مردم بود و به هیچ وجه سخن و گفتار و کنش و کرداری را که با کذب و دروغ آمیخته باشد به ظهور و بروز در نمی آورد و به فریب کاری نزدیک نمی شد.
در خاطره بسیار آموزنده و عبرت زای ذیل دقت و توجه ویژه مبذول داریم و ببینیم متفکر شهید آیت الله بهشتی چگونه از مواجهه و تعامل مبتنی بر دروغ و ظاهرسازی می گریزد وخویشتن را آلوده به “عوام فریبی” نمی کند:
“اواخر اردیبهشت سال 1358 بود. من به آقای بهشتی که در حال مسواک زدن بودند گفتم:
آقای بهشتی الان قیمت خانه در تهران یکسان شده است میدان خراسان و میدان قلهک تفاوتی ندارند... الان کسی هست که در شهباز جنوبی (هفده شهریور فعلی) نشسته و خیلی خانه اش وسیع تر از کسی است که در قلهک نشسته است. بیایید خانه تان را ببرید مرکز شهر و از شر این دروغ و تهمت ها رها شوید. ما این مسائل را می دانیم ولی متاسفانه مردم گاهی فریب می خورند مردم گول می خورند. تحت تاثیر همین جوسازی ها از چهره های اصلی انقلاب فاصله می گیرند.
برخی افراد حتی تظاهر به کم پولی و ساده زیستی می کنند. تظاهرات مرید جورکنی دارند. هنوز هم هست. مریدپروری هم هست.
آقای بهشتی هیچ حرفی نزدند تا مسواکشان را زدند. بعد رفتنداز پله ها بالا و به طرف روشویی و مسواکشان را شستند و من همین طور منتظر ماندم تا جواب آقای بهشتی را بشنوم. آمد و به من گفت:
“این مسواک چقدر می ارزد”
گفتم: حاج آقا آیا کسی مسواک مصرف شده می خرد”
گفتند: “برای من این دنیا به اندازه این مسواک هم ارزش ندارد. مردم باید یادبگیرند ما را همان طور که هستیم بپذیرند نه آن طوری که هوس های آنها یا دلخوشی های آنها می خواهد. من تحت هیچ شرایطی راضی نیستم این فریب کاری را به مردم بیاموزم” (8)
در این عبارات و تعابیر دقت کنید. “هوس ها و دلخوشی های مردم” اشاره ای روشن به تفکر و روحیه عوامانه است که تهی از حقیقت می باشد و از تعالیم اسلام فاصله دارد و سرچشمه آن “نفس” و تمایلات و خواسته های ضد شرع و عقل آن می باشد. در نگاه ژرف شهید بهشتی مردم باید شخصیت های دینی را آنگونه که هستند مشاهده کنند و هرگز درصدد نباشند آنان را مطابق افکاری که سطحی است و خواسته هایی که عین هوا و هوس است به تحرک و نمایش و مریدپروری در بیاورند که این “عوام زدگی” است و تاثیرپذیری صریح از تفکر و گرایشات و اهداف ضداسلامی و ناصحیح عوام الناس.
عبارت “من تحت هیچ شرایطی راضی نیستم این فریب کاری را به مردم بیاموزم” هراس و گریز شهید بهشتی از معصیت و فساد بزرگ “عوام فریبی” را به ظهور و بروز در می آورد و سلامت نفس و خلوص دل و تقوای زلال این اندیشمند الهی را نمایان می سازد.
شهید بهشتی تظاهر به ساده زیستی و کم پولی ومریدپروری راعین عوام فریبی می داند و هرگز راضی نمی شود به این بیماری مهلک دامن بزند و در آلودگی جامعه سهیم گردد که او “هادی” و “مصلح” است و باید با این تفکرات باطل به مقابله و معارضه بپردازد و اسلام را از این بلایا و مصائب بزرگ رهایی بخشد.
شهید بهشتی نه “عوام فریب” است و نه “عوام زده” و آزادی از این زنجیرهای ثقیل اسارت دو شرط اساسی برای هدایت افراد و اصلاح جامعه می باشد.

ادامه دارد ...

پاورقی:
1 ـ ارزش ها درنگاه شهیدبهشتی انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی ص 97
2 ـ غررالحکم. ترجمه وتنظیم موضوعی به کوشش سیدهاشم رسولی محلاتی دفتر نشر فرهنگ اسلامی ج 2 ص. 291
3 ـ همان مدرک
4 ـ همان مدرک ص 296
5 ـ ارزش ها در نگاه شهید بهشتی ص 52
6 ـ همان مدرک ص 26
7 ـ همان مدرک ص 37
8 ـ راست قامتان جاودانه تاریخ ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی تیرماه 1385 ص 10


قسمت دوم


جامعه ما از گذشته تا حال همواره با دو مشکل و رنج مواجه بوده است و در معرض تهاجم آفات و آسیب های ناشی از آنها قرار گرفته و متضرر و زیانمند گردیده است. در کنار موانعی که بر سر راه رشد و بالندگی کشور در ابعاد گوناگون قرار داشته و دارد این دو مانع نیز مهم و مهلک می باشند و تا مهار نشوند و مرتفع نگردند افق های روشن تحرک و پویایی نمایانده نمی شوند و قله های رفیع پیشرفت فتح نمی گردند.
این دو مانع یکی “عوام فریبی” و آن دیگر که از اولی بسیار زیبانبارتر و خطرآفرین تر است “عوام زدگی” می باشد.
برای واژه شناسی این دو مانع بزرگ کلمه “عوام” واژه مشترک بین عوام فریبی و عوام زدگی می باشد.
واژه “عوام” در یک معنی به “عموم مردم” اطلاق می شود و در مفهوم دیگر به “مردم جاهل و نادان” اطلاق می گردد که در جامعه امروز ما معنی دوم آن کاربردی وسیع دارد و همواره در مباحث و مناظرات و گفتار و نوشتارهای فکری و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی به استفاده و استعمال در می آید.
“عوام” اگرچه جمع “عام” است و معنی آدم های جاهل را می دهد لکن در فارسی به معنی عام یعنی مفرد خود نیز استعمال می گردد. مثلا گفته می شود: “فلانی آدم عوامی است”.
“عوام الناس” هم که در فرهنگ عمومی جامعه به بهره برداری می رسد یعنی “مردم جاهل” که در این استعمال نیز واژه عوام به صورت مفرد هم استفاده می شود.
با توجه به شناسایی واژه “عوام” معنای عوام فریبی و عوام زدگی روشن می گردد. “عوام فریبی” یعنی فریب دادن مردم نادان. یعنی همان کسانی که به دلیل فقدان آگاهی و شناخت و بینش های دینی و اجتماعی و سیاسی بسیار سهل و سریع در دام القائات و نیرنگ افکنی های افراد و گروه ها گرفتار می آیند و تحت تاثیر فضاسازی های باطلشان قرار می گیرند و در مسیر تحقق اهداف و مطامع گوناگون آنان ـ که گاهی فکری و اعتقادی است و گاهی مالی و اقتصادی است و زمانی اجتماعی و سیاسی است و گاهی نیز حزبی و جناحی است ـ به تحرک و تلاش مکرر در می آیند وبدون درک و فهم و تعقل و خردورزی و در یک حالت خاص و ملتهب عاطفی و احساسی تحت تابعیت و فرمانبرداری کامل افراد و جریان ها قرار می گیرند.
“عوام زدگی” که در نقطه مقابل عوام فریبی قرار دارد یعنی تحت تاثیر القائات عوام قرار گرفتن به پیروی و تبعیت از جاهلان در آمدن در مسیر تحقق اهداف و آمال و خواسته های ناحق و ناصحیح و خلاف شرع و عقلی که طلب می کنند کوشش و فعالیت کردن و همه وقت خشنودی و مطالبات آنان را برهمه چیز ترجیح و برتری دادن !
برای کالبدشکافی و نیل به شناخت بیشتر نسبت به تمایز و تفاوت بین عوام فریبی و عوام زدگی دقت در موارد ذیل ضروری است:
عوام فریبی فریب دادن مردم جاهل و فاقد بینش و آگاهی است و عوام زدگی فریب خوردن از عوام و جاهلان و ناآگاهان است.
عوام فریبی تاثیرگذاری های گوناگون فکری و اعتقادی و فرهنگی و سیاسی در افراد نادان است. و عوام زدگی تاثیرپذیری های مختلف از عوام الناس می باشد.
عوام فریبی مجذوب کردن مردم نادان و به شور و حرارت وشوق در آوردن آنان می باشد. و عوام زدگی مجذوب عوام شدن و به وجد و اشتیاق در آمدن از افکار و خواسته های آنان است.
عوام فریبی در جهل و نادانی و بی شعوری فرو بردن مردم و جلوگیری از رشد فکری و کسب شناخت و آگاهی آنان است. و عوام زدگی جهل پذیر شدن و پسندیدن شیوه های جاهلانه عوام و انتخاب این بیراهه هلاکت زا در عین اطلاع از بطالت آن می باشد!
عوام فریبی پل عبور قرار دادن عوام است برای رسیدن به اهداف و مطامع اعتقادی و اقتصادی و سیاسی و حزبی و استفاده های ابزاری کردن از جاهلان در مقاطع مختلف و بنابه مقتضیات خاصی که افراد و جریان ها و احزاب با آمال خود منطبق می دانند. عوام زدگی پل عبور عوام الناس قرار گرفتن است و ابزار خاص واقع شدن در آنچه که عوام در موضوعات دینی و مذهبی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی به صورت اهداف و آمال ناصحیح دنبال می کنند!
عوام فریبی مردم را به سوی جمود و تحجر سوق دادن و در دام های قشری گرایی و تعصب های کور و فاقد دانش و بینش اسیر و گرفتار ساختن و به تنگ نظری و عناد و دشمنی با حقایق و واقعیت ها افکندن است. عوام زدگی به پذیرش نمایش های مبتنی بر جمود و تحجر عوام الناس درآمدن و به سوی اهداف و آمال آلوده به قشری گری و تصلب و تعصب های سخت شتافتن و در صف و گروه ترویج کنندگان جمودگرایی وارد شدن و تنگ نظر گردیدن و تهاجم نمودن به آزاداندیشان و حقیقت جویان است.
عوام فریبی نفوذ دادن خرافات و موهومات در میان مردم نادان است و این کار با مهارت خاص افراد و گروه هایی صورت می گیرد که از یک سو به دنبال سودجویی و تامین منافع مادی می باشند و از دیگر سو با اصل اسلام و فرهنگ و معارف جامع و غنی و زندگی ساز آن در تعارض و عناد قرار دارند و در مسیر تحقق ابعاد و جلوه های مختلف اسلام آمریکایی حرکت و تلاش می کنند. عوام زدگی تسلیم در برابر افکار خرافی و موهوم مردم جاهل و نادان است و نه تنها مخالفت نکردن با آن که در مسیر نشر آن کوشیدن است و این کار یا با سکوت در برابر خرافه گرایی های عوام صورت می گیرد که مرتبه نازله تسلیم در برابر موهومات عوام است و یا با میدان دادن و دفاع کردن از آنها و سرکوب هر نقد و انتقادی که از جانب عالمان آزاداندیش و پژوهندگان و نویسندگان اسلام گرا و متعهد تحقق می یابد.
عوام فریبی کشاندن مردم ناآگاه و فاقد بینش به سوی “مقدس مآبی” و حرکات و نمایش های مبتنی بر “زهد فروشی” است که به طور قطع آثار شوم آن فاصله از حقیقت دین و آثار ژرف و ارزشمند طاعات و عبادات و گریز از خودسازی های اصیل و تقوا و تقرب می باشد. عوام زدگی مهر تایید بر مقدس مآبی و زهدفروشی زدن و خود مقدس مآب و زهد فروش شدن و باز کردن دکان های جدید دین سازی و آخرت گریزی و بی اعتنایی به اسلام ناب و اصیل و احکام و قوانین زنده و پویا و زندگی ساز و تحول زای آن است.
عوام فریبی ملعبه دست قرار دادن جهالت پیشگان و حمق و جمود گرفتار آمدگان است که زیرکان منافق هرگاه و آنگونه که بخواهند این عوام الناس را به بازی می گیرند و فکر و ذهن و رفتار و عمل و عقل و خرد و احساس و عواطفشان را به نفع خود مصادره می کنند و به این وسیله هر حقی را باطل جلوه می دهند و هر باطلی را حق معرفی می نمایند و بر سر پاکان روزگار آنچه بخواهند می آورند. عوام زدگی ملعبه دست شدن و به بازی در آمدن و مصادره شدن توسط عوام الناس است و دردست های آنان به بازی افتادن وبه طور کامل به خضوع در برابر افکارو رفتار و عملکردهایشان در آمدن ! و این جاست که “عوام زدگان” همچون “عوام الناس” در تعارض و تقابل با پاکان و بی گناهان قرار می گیرند و خون به دل آزاداندیشان می کنند و فضیلت پیشگان و صاحبان تفکرات ژرف و افکار بلند و روح های وارسته و رها از اسارت های گوناگون را در زیر ضربات تازیانه های تفسیق و تکفیر قرار می دهند و فعالیت های موثر و مفید و سازنده و اصلاحات اساسی آنان را محدود می نمایند و با ایجاد موانع و تنگناهای متعدد و فضاهای آلوده به انزوا و تنهایی و غربت گرفتارشان می سازند.
عوام فریبی ناآگاهانه به “گمراهی” افتادن مردم فاقد شناخت و بصیرت است که پی در پی با ترفندها و حیله های افراد و گروه های مرموز و چند چهره و معاند با اسلام به بیراهه های تردید و تحیر می افتند و به سوی انحطاط و پستی شتاب می گیرند. عوام زدگی آگاهانه ! گمراهی را برگزیدن و دانش و بینش را رها کردن و در بیراهه های تباهی تاختن است و طبیعی است که تفاوتی فاحش بین پذیرش “گمراهی آگاهانه” و “گمراهی ناآگاهانه” حاکم است و کسی که با جهالت و در اثر فقدان آگاهی و با تحرک افراد و گروه های ناصالح و مخرب به گمراهی می افتد با کسی که با آگاهی نسبت به ناراستی انتخاب خویش گمراهی را برمی گزیند و در تباهی و پستی غوطه ور می شود تفاوت می کند.
عوام فریبی “حکومت برعوام” است. عوام زدگی “حکومت عوام” است ! در حکومت اول این افراد و گروه ها و جریان های فکری و احزاب سیاسی هستند که بر عوام حکومت می کنند و آن گونه که بخواهند آنان را تحت تاثیر قرار می دهند و به هر راهی که اراده کنند به حرکت در می آورند. در حکومت دوم این عوام هستند که حاکم و فرمانروا می باشند و بر افراد و شخصیت ها و جریان درهمه محیط ها ـ چه حوزه های علمیه و چه مراکز فرهنگی و آموزشی و چه رسانه های گروهی ـ حکومت می کنند و هرچه بخواهند و هرگاه بخواهند و از هر کس بخواهند بسیار سریع به آن دست می یابند!
تردیدی وجود ندارد که با توجه به آنچه درباره جایگاه و ماهیت عوام فریبی و عوام زدگی نمایاندیم خطرات و آفات و زیان های “عوام زدگی” به مراتب بیشتر از عوام فریبی می باشد. زیرا اولا در عوام فریبی سخن از افراد و گروه ها و جریان هایی است که در مردم ناآگاه و جاهل اثر می گذارند و آنان را در مسیر تحقق اهداف و آمال خود به تحرک در می آورند. لکن در عوام زدگی سخن از گروه ها و جمعیت ها و جناح ها و شخصیت هایی است که در داخل و خارج حوزه های علمیه و تشکیلات دولتی و سازمان های فرهنگی و تبلیغی و مراکز علمی و دانشگاهی تحت تاثیر عوام قرار می گیرند و افکار ناصحیح و خواسته های ناحق و گرایشات موهوم آنان را با اندیشه و عمل و رفتار و سلوک خویش می آمیزند.
ثانیا عوام فریبی اگرچه دارای آفات و آثار زیانبار می باشد و به جامعه آسیب وارد می کند لکن عوام زدگی علاوه بر آفات و آسیب هایی که می آفریند در دراز مدت و به صورت گسترده از رشد و بالندگی و پیشرفت های جامع علمی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جلوگیری می نماید و با توجه به نقش حساس شخصیت های دینی و تشکیلات دولتی و حوزه های علمیه و مراکز علمی و دانشگاهی ابعاد وسیعی می یابد و آثار مسموم و گسترده ای به وجود می آورد و ویروس های اعتقادی و فکری خطرناکی که تولید می کند به همه اعصار و زمان ها و نسل های آینده منتقل می شود.
اگر امروز “عوام زدگی” و جلوه ها و پی آمدهای مختلف آن مهار نشود و با تلاش های علمی و عملی و برنامه ریزی های جامع و معقول و با فعال کردن مراکز علمی و رسانه های جمعی و عالمان بصیر و فکورو نویسندگان و هنرمندان آگاه و مسئول به مقابله صحیح و منطقی در نیاید هیچ تضمینی برای سلامت اعتقادی فکری فرهنگی سیاسی و اجتماعی این نسل و نسل های آینده وجود نخواهد داشت.
یکی از راه های بسیار هموار و صاف و روشن برای حرکت های صحیح و اصیل و ریشه دار در تقابل با عوام زدگی در همه ابعاد و جوانب و آثار ناشی از آن بهره وری های مکرر از تفکرات و دیدگاه های اندیشمندان جامع نگر و عمیق و دقیق و موشکاف می باشد. اگر از این سرمایه های جاودان فکری به موقع و به نحو صحیح بهره برداری شود به مرور و به شایستگی راه شناخت ها و بینش های کافی و وافی در هر موضوع از جمله آسیب شناسی عوام زدگی هموار می گردد.
متفکر ژرف اندیش و جامع نگر شهید مظلوم آیت الله بهشتی راهگشای جامعه ما برای نیل به این هدف بزرگ می باشد. او همچون سایر اندیشمندان دلسوخته و درد آشنا و مسئول در برابر کژاندیشی ها و انحرافات اعتقادی و فکری بخشی از لحظات زندگی خویش و اندوخته های علمی و فرهنگی خود را در مسیر تقابل با عوام فریبی و عوام زدگی به تجلی در آورد و در این راه متحمل آزار و اذیت و رنج و مرارت و سختی های جانفرسا گردید و همه را در راه خدا و برای پیراستن اسلام از افکار ناصحیح و موهوم پذیرفت.
نسل امروز ما آماده است تا از ذخیره های فکری این اندیشمند جامع نگر برای رسیدن به سرچشمه های زلال فرهنگ و تفکر اصیل اسلامی بهره گیری کند.