بازتاب انتخابات دهم ایران

در مطبوعات عربی بسیاری از مطبوعات عربی به انتخابات دهم و رویدادهای پس از آن نگاهی منفی افکنده و فرصتی تازه یافتند تا نظام جمهوری اسلامی ایران را به چالش بکشانند. به زعم این دسته از مطبوعات، تحولات پس از انتخابات حاکی از شکافی عمیق در سطح داخلی ایران است وعلیرغم آن که مقامات ایرانی تلاش دارند سررشته حوادث اخیر را در قالب پروژه هایی چون انقلاب مخملی، به خارج از مرزها حواله دهند، اما ایران در شرایط فعلی مبتلا به بحران اعتماد و بلکه بحران مشروعیت شده است.



مسایل مربوط به انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران و خصوصا حوادث پس از آن مورد اهتمام رسانه های عربی قرار گرفته و از زوایای مختلف به تحلیل و بررسی آن پرداخته اند. برخی از این مطبوعات مسایل مربوط به انتخابات ایران را صرفا یک امر داخلی قلمداد کرده و از پرداختن تفصیلی به آن خودداری کرده اند.

تعدادی اندک از مطبوعات تازی، حوادث پس از انتخابات را نشانی از آزادی و دمکراسی در ایران دانسته و تاکید کرده اند حداقل آن است که در ایران انتخابات آزاد برگزار می شود و تضارب آراء امری قانونی است، در حالی که بسیاری از کشورهای عربی هنوز در حسرت برگزاری یک انتخابات آزاد هستند!

اما بسیاری از مطبوعات عربی به انتخابات دهم و رویدادهای پس از آن نگاهی منفی افکنده و فرصتی تازه یافتند تا نظام جمهوری اسلامی ایران را به چالش بکشانند. به زعم این دسته از مطبوعات، تحولات پس از انتخابات حاکی از شکافی عمیق در سطح داخلی ایران است وعلیرغم آن که مقامات ایرانی تلاش دارند سررشته حوادث اخیر را در قالب پروژه هایی چون انقلاب مخملی، به خارج از مرزها حواله دهند، اما ایران در شرایط فعلی مبتلا به بحران اعتماد و بلکه بحران مشروعیت شده است.

در میان مطبوعات عربی روزنامه «الشرق الاوسط» چاپ لندن بیش از همه به تحولات ایران حساسیت نشان داده وبا گزینش تیترها وتصاویر جنجالی وارائه تحلیل های ناروا، تلاش زیادی کرد تا تصویری تیره وتار از ایران ارائه کند.

طارق حمید سردبیر این روزنامه در یکی از سرمقاله های خود با عنوان «اشتباه رهبر» به تحلیل بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه (29/3/88) پرداخت. در این مقاله که در کنار کاریکاتوری اهانت آمیز از رهبر انقلاب ورییس جمهور محترم به چاپ رسیده، آمده است: سخنان رهبر ایران در نماز جمعه نه تنها بحران ایران را مهار نکرد، بلکه بر دامنه آن افزود ودلیل این امر حمایت قاطع رهبری از احمدی نژاد بود.

قطعا نویسنده همانند مخالفان داخلی معتقد است در انتخابات دهم تقلب صورت گرفته ودر نتیجه احمدی نژاد رییس جمهور قانونی ایران نیست واعتراضات خیابانی هم به همین دلیل انجام گرفته است.

طارق حمید در بخش دیگری از مقاله خود می نویسد: رهبر ایران در نماز جمعه علیرغم دفاع از هاشمی رفسنجانی، در نهایت احمدی نژاد را بر او ترجیح داد وبا این کار خشم مردم را برانگیخته وعملا خود را در برابر رفسنجانی قرار داد.

به زعم نویسنده رهبری با این کار خود را در موقعیت دشواری قرار داده واکنون رهبر ایران برای برون رفت از بحران فعلی تنها دو راه حل پیش رو دارد: یکی سرکوب مردم ودیگری توسل به رفسنجانی جهت آرام سازی اوضاع که هر دو راه برای رهبری هزینه زیادی در برخواهد داشت.

«الشرق الاوسط» در مقاله دیگری با عنوان «موسوی، مردی که تهران را لرزاند» ضمن تمجید از اقدامات غیر قانونی میر حسین موسوی نوشته است: موسوی با شجاعت خود در برابر رهبری ایستاده وجنبش مردمی را در خیابان ها رهبری می کند. اکنون حتی مرده موسوی برای نظام خطرناک است، لذا حکام ایران بیش از آن که در اندیشه ترور فیزیکی موسوی باشند، در صدد ترور شخصیت او هستند وبرای مثال او را وابسته به دشمنان وعامل کودتای مخملی معرفی می کنند.

«انقلاب سبز» عنوان مقاله دیگری از «الشرق الاوسط» است که توسط عبدالرحمن راشد نگاشته شده ودر آن به تاثیر بحران ایران بر نهضت های آزادیبخش پرداخته شده است. در این مقاله آمده است: یکی از پیامدهای بحران ایران آن است که گروه های همسو با ایران همچون حزب الله وحماس دچار سرخوردگی شده ونسبت به حامی دیرین خود بدبین شده اند! راشد با تحلیل یک سویه خود چنین نتیجه می گیرد که ایرانی ها با اعتراضات وتظاهرات خود نشان دادند که حاضر نیستند نان آن ها در سفره لبنانی ها وفلسطینی ها توزیع شود.

روزنامه «الحیات» چاپ لندن در سرمقاله خود با عنوان «شورش فرزندان» به قلم غسان شربل در باره حوادث ایران پس از انتخابات نوشته است: متاسفانه در شرایط فعلی شاهد نوعی خفقان خبری در ایران هستیم واطلاعات دقیقی از بحران ایران به دست ما نمی رسد. با این حال وی نشانه هایی از انقلابی جدید در ایران را مشاهده کرده ومی نویسد: نسل جدید در ایران از پدران خود آموخته اند که می توان از طریق خیابان دست به تغییر ساختار زد واکنون بر اساس تجارب پدران خود به میدان آمده اند تا نهضتی جدید را رقم بزنند.

شربل در باره موسوی نوشته است: موسوی فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد نیست وارتباطی با آمریکا وانگلیس ندارد، او فرزند انقلاب ومعترض به وضعیت موجود است واکنون نسل جدید را به شورش علیه ساختاری می خواند که خود از مدیران آن بوده است.

«الحیات» در مقاله دیگری ضمن زیر سوال بردن جایگاه منیع رهبری نوشته است: تظاهرات روز شنبه نشان داد رهبری اعتبار خود را از دست داده است، با این حال مسئولان ایرانی اصرار دارند کلیه آشوب ها ودرگیری ها را به خارج از مرزها نسبت دهند، لذا از درک عمق اعتراضات مردمی عاجزند.

روزنامه «البیان» چاپ امارات هم در مقاله ای با عنوان «عمق فاجعه در ایران» ضمن بزرگنمایی تظاهرات واعتراضات خیابانی نوشته است: رهبری با حمایت از احمدی نژاد خود را در معرض اعتراضات مردمی قرار داد وخصوصا پس از خطبه های نماز جمعه، شعارهای مردم دیگر علیه احمدی نژاد سر داده نمی شود، بلکه رهبری را نشانه رفته است.

روزنامه «الاهرام» چاپ مصر نیز در مقاله ای با عنوان «شکاف در دیواره ولایت فقیه» حوادث پس از انتخابات را نشانه ای از تحولی بنیادین در ساختار حکومت قلمداد کرده ونوشته است: جدال فعلی در ایران حاکی از انتقال از حاکمیت ولایت فقیه به لیبرالیسم است! این روزنامه می افزاید: نزاع فعلی ایران بر سر انتخابات دهم نیست، بلکه این انتخابات بهانه ای بود برای سرریز شدن اختلافات جوهری درباره نحوه حکومتداری وسیاست در ایران.

روزنامه «السفیر» چاپ لبنان در مقاله ای با عنوان «انتخابات لبنان و انتخابات ایران» نوشته است: پیروزی احمدی نژاد بخشی از شکست جریان 8 مارس را در انتخابات پارلمانی لبنان جبران کرد ونیز از هیجانات و خوش بینی های جریان 14 مارس تا حد زیادی کاست، چرا که این گروه پیش بینی می کردند آثار شکست گروه 8 مارس به داخل ایران کشیده شده ودر این کشور نیز یک شخصیت میانه رو به ریاست جمهوری برسد. اما اکنون بار دیگر احمدی نژاد بر اریکه ریاست جمهوری در ایران تکیه زده و نگرانی جریان 14 مارس افزایش یافته است. به عقیده آنان این سیاست های افراطی وماجراجویی های احمدی نژاد بود که لبنان را گرفتار جنگ خانمان سوز تابستان 85 کرد.

السفیر در مقاله دیگری با عنوان «ایران به کجا می رود؟» در تحلیل بحران ایران پس از انتخابات نوشته است: نزاع ایران بر سر قدرت است که در یک طرف آن رهبر نظام و در طرف دیگر آن هاشمی رفسنجانی قرار دارد. به عبارت دیگر درگیری در ایران عبارت است از نزاع میان ایدئولوژی و پراگماتیسم واکنون ایرانی ها با اعتراضات خود نشان داده اند که از سیاست های آرمانی وایدئولوژیک به ستوه آمده و خواهان واقع گرایی وپراگماتیسم هستند، بدان امید که از انسداد داخلی وفشارهای خارجی رهایی یابند.

روزنامه «النهار» چاپ لبنان هم در مقاله ای با عنوان «عبرت از ایران» به بزرگنمایی بحران ایران پرداخته و نوشته است: ایران که همواره خود را به عنوان رژیمی با ثبات ومقتدر نشان می داد ودر امور لبنان ومنطقه دخالت می کرد اکنون دچار تزلزل شده است. ایران تلاش زیادی کرد تا منطقه وجهان را بدست آورد، اما چه سود که اکنون در داخل خود را از دست داده است! النهار در پایان می نویسد: موسوی شعار «اول ایران» را سر داده است که حاکی از اولویت دادن به اوضاع داخلی وپایان دادن به سیاست های مداخله جویانه ایران در لبنان ومنطقه است. ما لبنانی ها باید از وضعیت ایران درس عبرت گرفته وهمچنان شعار «اول لبنان» را سر دهیم.