بخشهایی از سخنرانی آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت در سازمان ملل متحد

چکیده: ما باید در کشورهای خود با فساد مبارزه ای جدی آغاز کنیم؛ باید بنیان خانواده را محکم و نخستین و اصلی ترین پرورشگاه آدمی را مانون محبت، صفا، عاطفه و معنویت سازیم. باید حراست از حقوق و ارزشهای زن را مورد تأکید قرار داده، در معیارهای کنونی آن که ساخته ی دست و پندار همین نظام سلطه است تجدید نظر کنیم و زن را جدأ از «وسیله ای برای التذاذ» که فرهنگ سلطه ی غرب عملاً بر او تحمیل کرده رها سازیم. زن، یک عالم، یک سیاستمدار، یک مدیر، یک شخصیت برجسته و برتر از همه یک همسر و یک مادر، آری؛ اما یک وسیله برای کامجویی و سرگرمی، نه؛ این است آنچه خواهد توانست به نیمی از بشریت، هویت و شخصیت حقیقی اش را اعطا کند و خانواده را بنیانی ماندگار و مقدس ببخشد.
 



تاریخ ملت ما در فصلی سیاه، تلخ و خونین، آمیخته به انواع دشمنیها و کینه ورزیهای رژیم آمریکاست؛ 25 سال حمایت از رژیم دیکتاتور و جلاد پهلوی با آن همه جنایتی که وی نسبت به ملت ما مرتکب شد، غارت اموال این ملت با همدستی شاه، مقابله ی جدی با انقلاب در آخرین ماههای عمر رژیم شاه و تشویق وی به سرکوب تظاهرات میلیونی مردم، کارشکنی نسبت به انقلاب به وسائل گوناگون در اولین سالهای پیروزی، تماس تحریک آمیز سفارت آمریکا در تهران با عناصر ضد انقلاب، کمک به کودتاچیان، کمک مستمر به عناصر تروریست و ضد انقلاب خارج از کشور، بلوکه کردن نقدینه ها و اموال ایران و عدم تحویل اجناسی که بهای آن مدتها قبل دریافت شده است، عدم تحویل اموالی که شاه از بیت المال برداشته و به نام خود در بانکهای آمریکا گذارده بود، تلاش برای محاصره ی اقتصادی و ایجاد جبهه ی متحد غرب علیه ملت ما، حمایت آشکار و مؤثر از عراق در جنگ علیه ما، و بالاخره لشکر کشی بی منطق قلدرمآبانه به خلیج فارس و در خطر قرار دادن جدی امنیت و آرامش منطقه ...
اینها بخشی از ادعانامه ی ملت ما علیه رژیم ایالات متحده ی آمریکا است. ادعانامه ای که می تواند کلیه ی ادعاهای صلح طلبی و اظهارات سران این رژیم در مورد حسن نیت نسبت به جمهوری اسلامی را _ که ظاهراً هدفی جز حل مشکلات داخلی شان ندارد _ مورد تردید جدی قرار دهد.
آخرین نمونه از طومار خصومتهای آمریکا با ملتمان فاجعه ی خونینی است که نسبت به حجاج بی دفاع و مظلوم در سرزمین مقدس مکه و در حرم امن الهی آفریده شد و در آن نزدیک به چهار صد نفر ایرانی و غیر ایرانی که اکثراً زنان بودند به شهادت رسیدند و چندین برابر مجروح و مصدوم و مضروب شدند. بنا به قرائنی دست آمریکا در این فاجعه ی بی نظیر تاریخی، مؤثر بوده است. آیا رژیم آمریکا و دست نشاندگان سعودی اش برای کشتار این تعداد زن و مرد مظلوم و بی گناه، پاسخ قانع کننده ای می توانند ارائه دهند؟ ...
من لازم می دانم مؤکداً بگویم که این ادعانامه علیه سردمداران رژیم آمریکا است و نه علیه ملت آمریکا که خود در صورت اطلاع از آنچه دولتش با ملتی کرده، پای آن ادعانامه را امضا خواهد کرد ...
آقای رئیس! آقای دبیر کل! حضار محترم!
این بود سرگذشت انقلاب ما، انقلابی که اگر موج امیدی گسترده میان ملتهای رنجدیده از سلطه ی استکبار جهانی پدید آورد، موج مخالفتی به همان گستردگی نیز میان قطبهای سلطه ی بین المللی ایجاد کرد. و این مخالفتها هر چند جدی، عمیق و متنوع بود نتوانست نهالی را که ریشه در اعماق داشت و روز به روز استوارتر می شد از پا بیندازد، هر چند سنگ و زخم فراوان به آن زده شد ...
اکنون همه ی دنیا ببینید و می بینید که ما به رغم انف سلطه ها زنده ایم و زنده خواهیم بود، سنتهای الهی در تاریخ این را حکم کرده و جز این نخواهد بود. و این زنده ترین و گویا ترین پیام ما است.
نظام سلطه همواره خواسته است عکس این را ثابت کند و اراده ی خود را برای ملتها و کشورهای جهان سوم سرنوشت ساز بداند. ما این را تخطئه کردیم. شک نیست که نظام سلطه، حیات و استمرار جمهوری اسلامی را نمی خواست ولی اراده ی ما غالب شد. پیام ما به همه ی ملتها و دولتهایی که می خواهند مستقل و بی اعتنا به خواست و اراده ی سلطه های بزرگ جهانی بمانند این است که از آنان نترسند و به خود و ملت خود اعتماد کنند.
انقلاب ما، همچنین پیام بزرگ خود را نفی سلطه در جهان می داند ... امروز عملاً جهان میان قدرتهای بزرگ و سلطه گر تقسیم شده است و آنان خود را صاحب اختیار دنیا می شمرند. به اعتبار دیگر، جهان به دو بخش سلطه گر و سلطه پذیر تقسیم شده است و بخش اول خود را مالک سرنوشت بخش دوم می داند.
نظام سلطه عبارت از وجود همین روابط نابرابر میان این دو بخش از جهان است. نظام سلطه، به میل خود انقلابها را نفی و برای رژیم های انقلابی مشکل تراشی می کند.
نظام سلطه علیرغم ملتها، برای آنها تصمیم می گیرد. فلسطین مظلوم، نمونه ی کامل و افغانستان نمونه ی دیگر این حقیقت اند.
نظام سلطه، با مفاهیم به میل خود بازی می کند و آن را بر طبل مصالح خود تغییر می دهد و همه ی امکانات خود را برای جا انداختن آن به کار می برد، تروریسم و حقوق بشر نمونه هایی از مفاهیم دستکاری شده اند.
نظام سلطه برای همه ی دنیا و به عوض همه ی ملتها تصمیم می گیرد، نمونه ی دیروز آن هیروشیما است و امروز هم رئیس جمهوری آمریکا به کار هولناک اسلاف خود افتخار می کند با این استدلال که: اگر ما این چندین هزار را نمی کشتیم بعداً ممکن بود بیشتر از آن در همه ی دنیا کشته شوند! و بدین ترتیب دلسوزی قیم مآبانه ی آمریکا نسبت به همه ی دنیا را به رخ می کشد!
نظام سلطه از رژیم های فاشیست و نژاد پرست مانند: اسرائیل و آفریقای جنوبی حمایت می کند و آنان را چون دست مسلح و خونریزی به جان ملتهای مظلوم می اندازد ...
نظام سلطه منافع سلطه گران را مطلق و موجب نادیده انگاشتن منافع دیگران می شمرَد، نمونه ی آن حضور تشنج زا و خطرآفرین ناوهای آمریکا در خلیج فارس است که به استدلال «حفظ منافع آمریکا» و بدون توجه به منافع کشورهای منطقه انجام گرفته است ... و خلاصه نظام سلطه، تبلیغات جهانی را در دست می گیرد و به کمک آن، همه ی حقایق را واژگونه و همه ی این شیطنتها را «خدمت»! جلوه می دهد و راه مقابله به خود از سوی افکار عمومی را می بندد.
پیام ما به ملتها و دولتهای جهان سوم و نیز به ملتهایی که دولتهای آنان خود، به وجود آورندگان نظام سلطه اند، این است که دنیا بیش از این نباید این وضع ناهنجار را تحمل کند. باید به قدرتها و دولتهای بزرگ از سوی همه گفته شود: در خانه های خودتان بنشینید و دنیا را به همه ی مردم دنیا بسپرید! شما قیم آنها نیستید!
در سازمان ملل دو تبعیض ناروا هست: حق وتو و عضویت دائم در شورای امنیت. این دو تبعیض باید برداشته شود. این تنها چیزی است که می تواند سازمان ملل و شورای امنیت را به راستی همان کانونی کند که همه ی ملتها به آن دل ببندد و مسائل فیمابین خود را در آن حل کنند. وگرنه همیشه مثل امروز شورای امنیت جایی خواهد بود برای صدور احکام بی اعتبار و دستورهای بی عمل. و همیشه مثل امروز ملتها احساس خواهند کرد که جایی برای حل مسائل بین المللی وجود ندارد و خشونت تنها راه پیشبرد رهایی است.
قدرتهای سلطه گر، بزرگترین عامل توجیه و نشر فسادند ... فساد اخلاقی، فساد جنسی و فساد اعتقادی ... همه و همه در انگیزه های سیاسی و اقتصادی و جاسوسی این قدرتها، پشتوانه ها و مروجین عمده و اصلی خود را می یابند ... و چنین شده است که امروز در دنیای سیاه و تلخی که این بار شامل خود ملتهای متعلق به قدرتهای بزرگ نیز می شود، ارزشهای اخلاقی بر باد رفته، بنیان خانواده سست و لرزان، دیو الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر از همیشه مسلط تر و جاذبه ی معنویت و اخلاق از همیشه کمتر است.
ما باید در کشورهای خود با فساد مبارزه ای جدی آغاز کنیم؛ باید بنیان خانواده را محکم و نخستین و اصلی ترین پرورشگاه آدمی را مانون محبت، صفا، عاطفه و معنویت سازیم. باید حراست از حقوق و ارزشهای زن را مورد تأکید قرار داده، در معیارهای کنونی آن که ساخته ی دست و پندار همین نظام سلطه است تجدید نظر کنیم و زن را جدأ از «وسیله ای برای التذاذ» که فرهنگ سلطه ی غرب عملاً بر او تحمیل کرده رها سازیم. زن، یک عالم، یک سیاستمدار، یک مدیر، یک شخصیت برجسته و برتر از همه یک همسر و یک مادر، آری؛ اما یک وسیله برای کامجویی و سرگرمی، نه؛ این است آنچه خواهد توانست به نیمی از بشریت، هویت و شخصیت حقیقی اش را اعطا کند و خانواده را بنیانی ماندگار و مقدس ببخشد.
اینها پیامهای انقلاب ما است. نه فقط به آنان که گوش خود را آماده ی شنیدن نگه داشته اند، بلکه به همه ی آنان که می توانند حجابهای شنیدن را کنار زنند و به قضاوت عادلانه روی آورند ...
 والسلام