بررسي اجمالي از وضعيت پيشِ روي منافقين پس از اخراج

با استناد به تصميم دولت عراق مبني بر اخراج كامل منافقين از خاك اين كشور تا ارديبهشت ماه سال۱۳۹۱ و با توجه به شروع اين پروسه، به نظر مي‌رسد حداكثر تا دو ماه ديگر اثري از منافقين در عراق نمانده باشد؛ حرفي كه قبلاً نيز نوري المالكي نخست‌وزير عراق گفته بود.
اما مسئله مهم در اين رابطه سرنوشت منافقين پس از اخراج از خاك عراق است كه گمانه‌زني درباره آن از مدت‌ها پيش آغاز شده. البته بايد توجه داشت كه دو مسئله اساسي نيز در خلال پروسه اخراج وجود دارد كه اول محاكمه سركردگان جنايتكار منافقين است و دوم يافتن كشور يا كشورهايي براي پذيرش اعضاي اين فرقه تروريستي آن‌هم تحت عنوان پناهنده مي‌باشد كه البته تحليل اين دو مسئله مستلزم بررسي‌هاي حقوقي است و موضوع اين مقاله نيست.
--------------------------------------------------------------------------------

بررسي اجمالي از وضعيت پيشِ روي منافقين پس از اخراج

با استناد به تصميم دولت عراق مبني بر اخراج كامل منافقين از خاك اين كشور تا ارديبهشت ماه سال۱۳۹۱ و با توجه به شروع اين پروسه، به نظر مي‌رسد حداكثر تا دو ماه ديگر اثري از منافقين در عراق نمانده باشد؛ حرفي كه قبلاً نيز نوري المالكي نخست‌وزير عراق گفته بود.
اما مسئله مهم در اين رابطه سرنوشت منافقين پس از اخراج از خاك عراق است كه گمانه‌زني درباره آن از مدت‌ها پيش آغاز شده. البته بايد توجه داشت كه دو مسئله اساسي نيز در خلال پروسه اخراج وجود دارد كه اول محاكمه سركردگان جنايتكار منافقين است و دوم يافتن كشور يا كشورهايي براي پذيرش اعضاي اين فرقه تروريستي آن‌هم تحت عنوان پناهنده مي‌باشد كه البته تحليل اين دو مسئله مستلزم بررسي‌هاي حقوقي است و موضوع اين مقاله نيست.



بررسي وضعيت اين گروهك پس از اخراج و آينده پيشِ روي آن‌ها مسئله پيچيده‌اي نيست، زيرا اساساً فعاليت‌ها و مقاصد اين گروهك بسيار روشن است و زمان و مكان استفاده ابزاري از آن‌ها نيز كاملاً محدود است.
همانگونه كه امام(ره) به درستي نام «منافقين» را بر اين گروه گذاشتند، واقعيت اين است كه ماهيت اين گروهك بر پايه نفاق بنا شده است و اگر چه اخراج منافقين از عراق و از بين رفتن پادگان اشرف حاصلي جز خفت و خواري براي آن‌ها ندارد اما اعضاي اين گروه افرادي هستند با سابقه چندين‌سال كار تشكيلاتي و مغزشويي و البته تفكر نفاق كه هميشه درگير آن بوده‌اند.
پس به راحتي مي‌توان پذيرفت كه اعضاي اين گروهك، هرجا كه باشند و با هر عنواني كه زندگي كنند تخصصي غير از اينكه تا به‌حال براي آن آموزش مي‌ديده‌اند[بخوانيد جاسوسي، مزدوري و آدمكشي] نداشته و با توجه به عقب‌ماندگي اجتماعي كه حاصل سال‌ها زندگي در محيط ايزوله اشرف بوده به درد استفاده در هيچ حوزه ديگري نيز نخواهند خورد.
براي شناختن ماهيت اين گروه بايد دانست كه آن‌ها به تنهايي و با اختيار خود هيچ خطر و تواني براي تقابل با جمهوري اسلامي ندارند و براي استفاده از آن‌ها بايد همچون گذشته به خدمت گرفته شوند؛ با اين تفاوت نسبت به قبل كه، اعضاي منافقين را پيش از اين و در پادگان اشرف، گروهي نسبتاً متمركز و گوش به فرمان تشكيل داده بودند ولي بعد از اين پراكنده‌تر خواهند بود وجمع‌و‌جور كردن و به كار گماردن آن‌ها نيز براي سركردگان منافقين سخت‌تر خواهد شد.



با توجه به اينكه منافع برخي كشورها و خصوصاً كشورهاي غربي ايجاب مي‌كند كه منافع ايران را تضعيف و به آن تجاوز كنند، پس هنوز دولت‌هايي براي به خدمت‌گيري منافقين وجود دارند و اين دقيقاً تضمين‌كننده حيات اين گروه است.



در جواب اين سوال كه چرا كشورهاي غربي با وجود طيف‌هاي مختلفي از اپوزيسيون، اغلب به استفاده از منافقين علاقه نشان مي‌دهند بايد گفت: اين گروهك اعمالي را انجام مي‌دهد كه در ميان اپوزيسيون ايران كمتر كسي حاضر به اجراي آن است!
به عبارت ديگر گروه‌هاي مخالف ايران هميشه سعي مي‌كنند در ظاهر هم كه شده مقداري آبروداري كنند؛ اما منافقين با سابقه سياه خود و جناياتي كه انجام داده‌اند همچون همدستي با صدام و ترور ۱۲هزار شهروند ايراني، نزد مردم شريف ايران آبرويي ندارند و هيچ‌گاه اين جنايت‌ها از ذهن ملت ايران پاك نمي‌شود و جنايت آن‌ها عليه ملت ايران ثابت شده است.
به عنوان مثال رژيم نامشروع اسرائيل كه ارتقاي نظامي و اقتصادي و علمي ايران و گسترش روابط سياسي كشورمان در سطح جهان و منطقه را مساوي با نابودي خود مي‌داند و از طرفي هيچ‌گونه شانسي در برخورد نظامي با ايران براي خود نمي‌بيند، حربه ترور مخفيانه را در پيش گرفته و در اين كار از منافقين بهره مي‌گيرد.
دولت آمريكا نيز از اين قاعده مستثني نيست و غير از اينكه تهديد منافع خود در منطقه و چند سالي در سطح جهاني را نتيجه رشد ايران و متحدانش مي‌داند و اجباري هم در حمايت از رژيم صهيونيستي بر گردن دارد؛ از اين رو مجبور به اجراي برخي از اقدامات تروريستي و همچنين برخي جريان سازي‌ها در جهت مقابله با پيشرفت‌هاي ايران مانند متهم‌ساختن جمهوري‌اسلامي‌ايران به تلاش براي دستيابي به سلاح هسته‌اي است و براي اجراي نقشه‌هاي شومِ خود از گزينه منافقين بهره مي‌برد.



به عنوان مثال در موضوع هسته‌اي، بارها ديده شده كه بعضي از گروه‌هاي اپوزيسيون - هرچند به قصد فريبكاري و با پي‌گيري اهدافي دراز مدت بر ضد منافع ملي ايران - دستيابي به انرژي هسته‌اي را حق دولت ايران دانسته‌اند اما منافقين ضمن تكرار جمله‌به‌جمله سياست‌هاي دشمنان ايران و بخصوص اسرائيل و آمريكا سعي دارند بر اين مسئله تاكيد كنند كه آن‌ها بودند كه وجود تاسيسات هسته اي ايران را افشا كردند!اما وجود منافقين در فهرست سازمان‌هاي تروريستي وزارت امور خارجه آمريكا حكايتي ديگر دارد. اول از همه و از ديدگاه حقوقي خارج‌سازي نام اين گروهك از اين فهرست، عملي غير قانوني در دولت آمريكا محسوب مي‌گردد زيرا بر اساس قوانين فدرال ايالات‌متحده تا زماني كه رسيدگي به ترور شش مستشار آمريكايي توسط اين گروه بررسي نشود و اعضاي اين گروهك بابت آن محاكمه نگردند خروج آ‌ن‌ها از ليست غير ممكن خواهد بود.



اما با اين وجود واقعيتي نيز وجود دارد كه بر اساس آن در معادله‌هاي سياسي و اهداف كلان آمريكا و در سياست‌بازي‌هايش برخي مواقع قانون نيز ناديده گرفته مي‌شود. پس سوال اينجاست كه چرا دولت آمريكا با وجود حمايت تقريباً آشكار از منافقين حاضر نيست نام اين گروهك را از فهرست سازمان‌هاي تروريستي خارج كند؟
جواب اين سوال هم كاملاً روشن است؛ اول اينكه حتي اگر منافقين از فهرست گروه‌هاي تروريستي آمريكا خارج شوند باز هم به عنوان يك گروه تروريست شناخته مي‌شوند و بعد اينكه اساساً نگاه دولت آمريكا به فرقه رجوي به مانند يك عده شبه‌نظامي مزدور است كه مي‌توانند براي انجام عمليات‌ها و فعاليت‌هاي تروريستي دولت آمريكا استفاده شوند.



به بيان واضح؛ اول از همه دولت آمريكا نمي‌خواهد و نمي‌تواند در برخي اقدامات جنايتكارانه‌اش دست خود را عيان كند و براي اين منظور از منافقين استفاده مي‌كند و ديگر اينكه قرار نيست اين گروه به عنوان يك جايگزين دموكراتيك و مردمي براي نظام ايران مطرح باشد پس عنوان تروريست براي آن‌ها نه تنها مشكلي ايجاد نمي‌كند بلكه حداقل و در ظاهر حكايت از مخالفت دولت آمريكا با فعاليت‌هاي اين گروه دارد!
به هر جهت تا زماني كه مشتري براي بهره از ظرفيت تروريستي منافقين وجود داشته باشد اين گروهك هم با هر فلاكتي كه شده خود را حفظ خواهد كرد و نابودي اشرف فقط به مثابه آوارگي و به دنبال آن خفت و خواري آنهاست وگرنه در ماهيت اصلي منافقين تاثيري نخواهد داشت.