بررسی جامع مواضع نهضت آزادی نسبت به امام و انقلاب

علی اكبر محتشمی پور در مراسم ختم آیت الله توسلی ادعایی را به امام نسبت داد و گفت: مقامات بلندپایه ای در آن زمان خدمت امام خمینی(ره) رسیدند و علیه نهضت آزادی گله و شكایت كردند ولی امام فرمودند كه اینها با جمهوری اسلامی مخالف نیستند بلكه مخالف شما هستند.
تاریخ معاصر ایران همواره شاهد تاریخ نگاری بی بدیل شاگردان مصدق بوده است . علیرغم اینکه این افراد درعرصه های سیاسی هیچ موفقیت معتنا بهی را بدست نیاورده اند ، اما ایشان در تطهیر چهره خود و مصدق به طرز شگرفی موفق بوده اند. چه اینکه امروز ، بسیاری مصدق و بازرگان و.. را قهرمانان کم نظیر ملی می دانند. اما فضای منحرف حاکم بر تاریخ نگاری معاصر ، زمینه را برای مطرح شدن سوالاتی درمورد رابطه مصدق با جاسوسهای انگلیسی1 ، رابطه مصدق و دین ، جایگاه مردم در اندیشه مصدق، سنگ اندازی های آشکار بازرگان در مسیر نهضت اسلامی ، ناکارامدی مفرط دولت موقت و... از میان برده است .
به طور کلی دو عامل اصلی در بوجود آمدن این فضا تاثیر گذار بوده است :
1. استفاده از تحریف و سانسور در تاریخ نگاری از جانب ملیون
2. کمک نمودن عده ای از دلسوزان انقلاب در بوجود آمدن این فضا
مورد اول از موارد فوق امری است که با اندک نگاهی به کتابهای بازرگان به وضوح قابل رویت است. به گونه ای که وی در کتاب انقلاب ایران در دو حرکت خود به گونه ای دست به تحریف می زند که خواننده ملیون را یکه تاز در نهضت اسلامی و روحانیت و امام خمینی (ره) و پیروان ایشان را عامل تحریف آرمانهای انقلاب پس از پیروزی می پندارد!2
در جای دیگری از کتاب تحریف تاریخ یک ملت که هزاران شهید را به اسلام تقدیم نموده نمودی خاص دارد:
«اولین تمایز و توسعه خط مشی امام نسبت به حرکت اول توجه خاص به اسلام و مسلمانان بود و کنار گذاشتن یا فرعی شناختن ایران و ایرانیان چنین اختلاف ظریف نا محسوس مابین ایشان (و خصیصین پیرو ایشان) با ما و با اکثریت قریب به اتفاق مبارزین سالیان گذشته و شرکت کنندگان در راهپیمایی ها و حرکت اول ... منشاء و مبین اختلافات و مسائل اساسی بعدی گردید».3
اما در خصوص مورد دوم باید اذعان نمود که در برخی موارد پیروان مکتب راستین امام خمینی (ره) نیز علیرغم این که نهاد هایی چون آموزش و پرورش و صدا و سیما را در اختیار داشته اند در عوض جلوگیری از این فضا ،بعضا اسیر این فضا سازی ها شده و نا خواسته به آن کمک نموده اند.
اکنون چند ماهی است که اعضای نهضت منحله آزادی سعی می نماید با موضع گیریهای گاه به گاه و البته جالب و منحصر به فرد در مورد مسایل مختلف اعلام حیات کرده و نام خود را بر سر زبانها بیاندازد. طبیعتا این مواضع با بی اعتنایی گروههای مختلف داخلی روبرو گشت.
اما در روزهای اخیر نام نهضت آزادی از طریقی دیگر بر سر زبانها افتاد . علی اكبر محتشمی پور در مراسم ختم آیت الله توسلی ادعایی را به امام نسبت داد و گفت: مقامات بلندپایه ای در آن زمان خدمت امام خمینی(ره) رسیدند و علیه نهضت آزادی گله و شكایت كردند ولی امام فرمودند كه اینها با جمهوری اسلامی مخالف نیستند بلكه مخالف شما هستند.
بلا فاصله پس از انتشار این مطلب تایید و تکذیب های بسیار در رسانه ها انعکاس یافت اما باز با فرض تطابق این ادعا با حقیقت ذکر چند نکته خالی از فایده نمی باشد:
1. این اتفاق در فضایی صورت گرفت که با گسترش فعالیت نهضت آزادی در آستانه انتخابات، وظیفه یاران امام خمینی (ره) که از نزدیک با مسائل آشنا بوده اند، در خصوص بر ملا نمودن انحرافات این گروه بیشتر احساس می شود.
2. با فرض تطابق این ادعا با حقیقت باید گفت، این یک "خبر واحد" است که جایگزین شواهد قطعی شده و قطعاً مرسوم شدن این شیوه به سود انقلاب و آرمانهای امام نمی باشد و می تواند در آینده زمینه ساز سوء استفاده مخالفان این آرمانها نیز قرار گیرد.
3. باز با فرض صحت اصل گفته، احتمالاً مقصود امام خمینی (ره) اشاره به جاهلانه و نه مغرضانه بودن مخالفتهای آنان بوده است. و گرنه مخالفت نهضت آزادی با جمهوری اسلامی ،حاکمیت احکام اسلام و ولایت فقیه امری واضح است که بدان خواهیم پرداخت.
4. علل متعددی چون نسیان ، سوء برداشت، نقل قول گزینشی ، سوگیری های ذهنی راوی ، عدم توجه به شرایط زمانی و مکانی قول و غیره می تواند انعکاس مقصود حقیقی امام را با خدشه مواجه سازد.
5. وظیفه مخاطبین چنین نقل قول هایی بیش از هر چیز تطابق آن با اندیشه ها و مواضع قطعی امام خمینی (ره) در آن زمینه می باشد. زیرا انتظار کنار گذاردن مواضع قطعی و مکرر ایشان و جایگزین نمودن خبری فاقد سند قطعی منطقی به نظر نمی رسد.
اما در ادعای مورد بحث دو مسئله جای بررسی دارد: موضع نهضت آزادی در قبال"جمهوری اسلامی" و همچنین دیدگاه امام نسبت به نهضت آزادی.
اینک با تکیه بر اسناد قطعی به بررسی هر یک از این موارد می پردازیم.


الف- نهضت آزادی و«جمهوری اسلامی»


1. نهضت آزادی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
نهضت آزادی در سال1340 ، و به دنبال ایجاد موقت فضای باز سیاسی در کشور، توسط جمعی از متدینین ملی¬گرا تاسیس شد . اعضای نهضت ،خود را رهرو راه مصدق می¬دانستند .آن¬ها به دنبال اهدافی چون آزادی بیان و انتخابات مبارزه¬ی خود را آغاز نمودند.
هرچند اعضای نهضت آزادی به لحاظ فردی متدین بودند اما برداشتهای خاص و انحرافی از اسلام ناب ارائه نمودند. اسلامی که با اندیشه های سکولار مصدق و لیبرال حقوق بشر غرب سازگار باشد! به هر روی، نهضت آزادی فعالیتهای خود را آغاز نمود. در همین سالها، مبارزات امام خمینی (ره) لرزه بر اندام شاه محمد رضا پهلوی و آمریکا انداخت ؛ اما نهضت برای خود راهی جداگانه را در پیش گرفت.
امام خمینی (ره) از ابتدا با قانون اساسی ستمشاهی مخالف نمودند اما ارادت نهضت آزادی به این قانون به موجب آن حکومت نسلا بعد نسل به خاندان قاسد پهلوی تعلق دارد به حدی بود که آن را راهبر خود قرار دادند.
حسن نزیه در جلسه اعلام تأسیس نهضت، اصول فکری نهضت را این گونه اعلام کرد:
«1ـ مسلمانیم ... دین را از سیاست جدا نمی‌دانیم ... آزادی را به عنوان موهبت اولیه الهی، و کسب و حفظ آنرا از سنن اسلامی‌و امتیازات تشیع می‌شناسیم...
2ـ ایرانی هستیم ...
3ـ تابع قانون اساسی ایران هستیم ولی منافی (نؤمن ببعض و نکفر ببعض) نبوده ایم...
4ـ مصدقی هستیم ...»
در مرامنامه نهضت می‌خوانیم: «به حکم مبادی عالیه دین مبین اسلام و قانون اساسی ایران و اعلامی‌ه حقوق بشر و منشور ملل متحد، نهضت آزادی ... فعالیت خود را آغاز می‌نماید.» 4
امام خمینی (ره)، در عبارتی که به خوبی گویای مقابله تفکرات ایشان با تفکر نهضت آزادی است فرمودند:
«... مالنا والقانون؟ مائیم و قانون اسلام هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد، ولو قانون اساسی باشد، ولو التزامات بین المللی باشد، ما با آن مخالفیم».5
بر اساس چنین تفکراتی تقابل نهضت آزادی با آرمانهای بلند امام خمینی (ره) نضج گرفت. امام به پشتوانه ملت به مبارزات خود علیه حکومت ادامه داد و زمینه را برای حاکمیت یک "جمهوری اسلامی"فراهم نمود.
بازرگان در تاریخ فعالیتهای سیاسی خود، هیچ گاه، شعار سرنگونی سلطنت سر نداد و این موضع گیری را تا آستانه انقلاب حفظ نمود. بالاتر اینکه وی مدعی بود: «نظرات ما در مورد سلطنت، بر رونق و دوام و مقام سلطنت خواهد افزود»6
این را در کنار مواضع امام (ره) بگذاریم که می‌فرمود: «اسلام با اساس شاهنشاهی مخالف است»7
در سال 1356 فضای ایران فضایی شبیه به آنچه که در سال تاسیس نهضت آزادی به وجود آمده بود، گشت. این بار، به دستور کارتر، شاه به اعطای یکسری آزادیها مبادرت ورزید. نهضت آزادی نیز این فضای بی خطر را غنیمت دانست و در پوشش «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» به تجدید فعالیت دست زد.
این کمیته، بجای پیوستن به قیام امام خمینی که چشمه ای جوشان از بطن اسلام ناب بود و بجای پیوستن به دریای خردشان مردم انقلابی که پس از چند ماه طومار 2500 ساله نظام سلطنتی را به هم پیچیدند و در زمانی که محمد رضا شاه فساد، بی عرضگی و وابستگی به آمریکا را به اوج خود رسانده بود، بر مواضع فرسوده و زنگار زده خود اصرار ورزیدند.
کمیته از سویی بر حفظ نظام سلطنت (قانون اساسی) تاکید نمود و از سویی دیگر، بی توجهی به اسلام و تکیه به حقوق بشر غربی را به رخ مردم انقلابی کشید!
«روش ما مبتنی بر یک رشته فعالیتهای معتدل و قانونی از چارچوب قانون اساسی ایران و اعلامی‌ه جهانی حقوق بشر و می‌ثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و می‌ثاق حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بر قرار گردیده ...».8 جالب اینجاست که این مطالب به فاصله تنها 11 ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بیان می شود!
جالبتر اینکه در زمانی که یک ملت خود را برای جشن فروپاشی رژیم آمریکایی و تحقق جمهوری اسلامی آماده می سازد بازرگان...
«پایه گذاران و اعضاء و علاقمندان به نهضت آزادی ایران و نهضت مقاومت ملّی، نه تنها با آمریکا، بلکه با بعضی از کشورهای اروپا و نیز دولت وقت [رژیم پهلوی] ارتباطهای کم و بیش پنهانی داشته اند؛ نه تنها در چند ماه مانده به پیروزی درخشان انقلاب بلکه از 26 سال پیش»!
مهدی بازرگان
روزنامه کیهان،20/11/58
نهضت آزادی در آستانه تحقق جمهوری اسلامی در موارد متعدد تلاش نمود تا از این امر جلوگیری نماید که به ذکر دو مورد اکتفا می نماییم.


وعده انتخابات امامی


نخست وزیری شریف امامی‌، حربه ای پیش پا افتاد‌ه‌ی آمریکا و شاه بود که بازرگان را براحتی بدام انداخت. در 21 مرداد 57، رژیم شاه در تلاشی مذبوحانه، شریف امامی‌را با شعار «دولت آشتی ملّی» بر سر کار آورد. حربه وی فریب مردم و خوابانیدن نهضت، از طریق دادن یکسری آزادیها و اقداماتی سطحی چون تغییر تاریخ از شاهنشاهی به هجری و بستن تعدادی کازینوی عمومی بود.
ملیّون، اعم از جبهه ملّی و نهضت آزادی، دست پای خود را گم کرده و با آغوشی باز به شریف امامی لبیک گفتند!؟ شریف امامی‌، وعده انتخاباتی آزادا را می‌دهد و بازرگان از آن استقبال می‌نماید. بر همین اساس بازرگان در اوج تلاطم امواج نهضت اسلامی ، به خدمت امام می‌رسد و استدلال بلند بالایی برای پذیرش انتخابات می‌نماید.خلاصه آن این بود که گام به گام جلو می‌رویم و اگر شاه فریبمان داد «... همان جامچش را می‌گیریم و می‌گوئیم پس تو دروغ می‌گویی»!!9 اما امام خمینی با وی مخالفت کرده و انتخابات را تحریم می‌کنند. امّا بازرگان بی اعتنا به امام، بر مواضع خود اصرار می‌ورزد.


گام به گام


امام در خصوص شعار نهضت اینگونه می‌فرمایند:
«در این خلال، این گیر و دارهایی که در این سال اخیر بود و من در پاریس بودم، دیگر اخیراً این مسائل را پیش می‌آوردند. اول راجع به اینکه خب، شاه حالا باشد و سلطنت بکند و دیگر حکومتی بر او نباشد، مطابق قانون عمل بکند. خب، من می‌دانستم که اینها اغفال شده اند. یکی از محترمی‌ن آنها [بازرگان] که آمد و این را طرح کرد».10
2 . نهضت آزادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پیروزی انقلاب اسلامی نیز تحولی در مواضع لیبرالی نهضت آزادی بوجود نیاورد. نهضت آزادی از ابتدا تلاش نمود تا اندیشه های خود را در نهضتی که بیش از آنکه در آن نقش ایجابی داشته باشند در مسیر آن سنگ اندازی نموده بودند وارد سازد.
پس از قطعی شدن پیروزی قریب الوقوع انقلاب اسلامی‌، بازرگان که تاکنون تلاشهایش ناکام مانده بود، این بار تلاش نمود تا در محتوای انقلاب تغییر ایجاد کند. در حالیکه مردم با انگیزه دینی و با پیروی از مکتب عاشورا هزاران شهید تقدیم انقلاب نموده بودند، وی و همفکرانش پیشنهاد اضافه نمودن واژه «دموکراتیک» را به «جمهوری اسلامی‌» ارائه کردند. این پیشنهاد، پیشنهادی کاملاً نامأنوس با جریان انقلاب بود و برآمده از اندیشه ای بود که هیچگونه سنخیتی با اهداف امام و مردم نداشت. مشکل، کم و زیاد کردن یک کلمه نبود بلکه مسأله، ورود اندیشه‌هایی به انقلاب بود که مردم مدتها علیه آن جنگیده بودند.
البته برخی گروههایی که صبغه مذهبی نداشتند، «جمهوری دموکراتیک» منهای اسلام تاکید نمودند. که صد البته از نظر مردم، کاملاً مردود بود. امام در حمایت از نهضت اسلامی‌مردم، صریحاً، مقابل گروههای ملّی گرا ایستاد .
مخالفت با حکومت دینی مد نظر امام خمینی (ره) در قاطبه تلاشهای دولت موقت هویدا بود .
نهضت آزادی در انتخابات اولین دوره مجلس خبرگان قاطعانه شکست می خورد.قانون اساسی ای که توسط مجلس خبرگان دور اول در حال تهیه بود، اسلام را معیار قوانین قرار داده بود. بویژه آنکه بواسطه روشن بینی و اعتقاد به حکومت مبتنی بر اسلام نمایندگان، و تاکید ویژه افرادی چون شهید بهشتی و شهید آیت، اصل «ولایت فقیه» که تمام امی‌دهای غرب و غرب گرایان، برای نفوذ و ایجاد انحراف و انقلاب در «انقلاب» را به نومی‌دی مبدل می‌ساخت، به تصویب رسید اعضای دولت موقت با دیدن حرکت مکتبی و رو به جلوی مجلس خبرگان، توطئه انحلال مجلس خبرگان را پی ریزی کردند. در این می‌ان، آیت الله علی قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی‌، در بحبوحه اختلافات مجلس خبرگان و ملّی گرایان، پرده از توطئه ای دیگر از جانب دولت موقت برداشت. وی، نامه ای را که از دفتر کار شخصی امیر انتظام بدست آمده بود را در اختیار رسانه‌ها و مطبوعات قرار داد. نامه به خط امیرانتظام بود. این نامه، حاوی طرح انحلال خبرگان بود که از جانب امیر ‌انتظام ارائه شده و موافقت بسیاری از اعضای دولت موقت را نیز جلب نموده بود.12
سقوط دولت موقت نقش بسزایی در پرده افکنی از اندیشه های ملیون مذهبی و غیر مذهبی داشت. از سویی افشای اسناد لانه جاسوسی پرده از رابطه عمیق و دوسویه نهضت و آمریکا افکند.این اسناد حاکی از دلدادگیها و دل ستانی‌های متقابل جریانات وابسته به آمریکا، از جمله دولت مردان دولت موقت بود13 . با رو شدن این اسناد، تقابل بازرگان و یارانش با امام و انقلاب آشکارتر گشت. و از سوی دیگر نوشته های بازرگان پس از استعفا جای کمترین دفاعی را باقی نگذاشته است.
وی در آثار خود با اصل «انقلاب» مخالفت نمود و آن را ره آورد«تندروها» می دانست . یکی جلوه دادن آرمانهای انقلاب و رفتار روحانیت با اندیشه های کمونیستی به یک تکیه کلام در آثار بازرگان مبدل گشت.اسلام فقاهتی و حاکمیت احکام اسلام در نظام سیاسی و ولایت فقیه را تحریف در آرمانهای انقلاب دانست .مکتب گرایی را فاشیستی و کمونیسی نامید و بارها از آیات ذم فرعون و یا مشرکین علیه روحانیون پیرو امام استفاده نمود.14 و جالب آنکه در ادامه این اهانتها با بالاترین مقامات نظام نبود آزادی را مورد انتقاد قرار می دهد!


نهضت آزادی از دیدگاه امام خمینی (ره)


امام که به خوبی خطر اندیشه های التقاطی نهضت را برای جوانان حس می کردند. هرگز در برابر سنگ اندازیهای نهضت در مسیر انقلاب و تحریفات آنان سکوت نکردند. مصادیق موضعگیری های ایشان در برابر نهضت آزادی بسیار است که بررسی بخش کوچکی از آنها در این مجال می گنجد.
امام عمل به مواضع نهضت آزادی را خیانت به اسلام می دانستند:
«اگر ما یک قدم از این حرف عقب بنشینیم یا به اصطلاح آقایان، قدم به قدم بخواهیم پیش برویم یعنی قدم اول ما حالا تسلیم بشویم که آقا سلطنت بکنند نه حکومت ... اگر ما این مطلب را از اینهایی که تزشان این است قبول بکنیم، اسلام را و مسلمی‌ن را و مملکت اسلامی‌را منهدم کرده ایم تا آخر، و این بالاترین خیانتی است که ما بر کشور خودمان بخواهیم بکنیم و به اسلام کرده ایم.»15
امام خمینی (ره) در واکنش به تاکید ملیون از جمله نهضت آزادی بر واژه دموکراتیک در عنوان نظام سیاسی جدید فرمودند :
«همه درد و بلای ما این است که ما غرب زده ایم. ما سالهای طولانی زیر بار آمریکا بودیم... شما حالا می‌خواهید بگوئید روی پای خودمان می‌خواهیم بایستیم باز هم رنگ غرب. حالا که می‌گوئید روی پای خودمان، بازهم جمهوری دموکراتیک؟ یعنی جمهوری غربی؟16 و در نهایت، ایشان قاطعانه و بر اساس نظر واقعی قاطبه مردم تاکید فرمودند « جمهوری اسلامی‌، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» .17
ایشان همچنین در خصوص توطئه دولت موقت برای انحلال خبرگان قاطعانه فرمودند:
«... قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت مطرح شد، بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بود و آن مسائل آن وقت. آمدند آقایان پیش ما، همین آقایان بازرگان و رفقایش، و گفتند، خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم، شما چکاره هستید اصلش که می‌خواهید این کار را بکنید؟ شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس را منحل کنید؟ پاشید، بروید سراغ کارتان وقتی دیدند محکم است مسئله، کنار رفتند».18
پس از مشخص شدن منش تساهل و سستی مآبانه دولت در قبال مسایل کشور و کرنش آنان در برابر دشمنان داخلی و خارجی امام خمینی (ره) بارها و بارها ، ابتدا به صورت صمیمانه و بعد به صورت قاطعانه آنان را به عمل به آرمانهای مردم فراخواندند:«دولتی که می‌گوید دولت اسلامی‌است و هستند، نباید تحت تأثیر واقع بشود و هر طوری سابق بوده، در زمان محمد رضا شاه خائن بوده، حالا هم همان فرم باشد. پس شما چکاره اید؟ ... ما یکی یکی بگوئیم؟ دانه دانه بشماریم؟ اینها باید اصلاح بشود و شماها هم می‌دانم مسلمانید. من بعضیشان را می‌شناسم، بعضیشان را هم معرفی کرده اند به من. اینها همه متعهدند، همه مسلمانند لکن ضعیف النفسند.»19
«اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نکنیم، کی اجرا کنیم؟ به آقایانی که می‌گویند الان نمی‌شود، بگوئید پس کی می‌شود؟ به اینها باید گفت: پس بگوئید برای همی‌شه، اسلام نه!» . 20
«این قدر، از مجلس خبرگان کناره گیری نکنید. این عمل کناره گیری از ملت است، كناره گیری از اسلام است» .21
بازرگان پس از تسخیر لانه جاسوسی و افشای اسناد میگوید:
«اسم خودشان را می‌گذارند خط امام، خط شیطانند... اینهایی که می‌گویند، ما با آمریکا، راه کج رفتیم و راه سازش رفتیم، اینها ضد انقلابند [!]. مأمور همان شوروی و آمریکا هستند که می‌خواهند اختلاف بیاندازند».
امام راحل دوسال بعد ماجرا را این گونه بازگو می کنند:
دیدید آن روزی كه جوانان بیدار عزیز، این لانه جاسوسی را گرفتند، این شیاطین به دست و پا افتادند. یكی گفت كه اینها خط شیطان هستند و دنبال این كردند كه ما الان اسیر آمریكا هستیم ... می‌خواستند كه ما را از استقلال بیرون بیاورند و به دامان آمریكا بیاندازند. قضیه گرفتن این محل جاسوس خانه ناگوار بود برای آنها. برای اینكه پرونده اینها هم ظاهر می‌شد»22
اما در مقطع نوپایی انقلاب شکوهمند اسلامی نام آقای محتشمی پور با پرده افکنی از چهره نهضت آزادی عجین است. وی در آن مقطع نه تنها به درستی به افشای چهره آنان دست زد بلکه زمینه ساز نامه شدید الحن و تاریخی امام خمینی (ره) در کنار زدن حقایق التقاطیون گشت وی در نامه ای به امام خمینی (ره) از خیانتها و مخالفتهای نهضت آزادی با جمهوری اسلامی می نویسد و امام نیز در پاسخ نوشتند:
«نهضت به اصطلاح آزادی، صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارد و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه، موجب فساد عظیم ممکن است بشوند؛ از ضرر گروههای دیگر، حتی منافقین ـ این فرزندان عزیز مهندس بازرگان ـ بیشتر و بالاتر است.»23
سوالی که بی پاسخ می ماند اینکه چگونه بر طبق ادعای مطرح شده امام خمینی (ره) نهضت آزادی را پس از افشای تمام حقایقی که بر شمردیم حامی جمهوری اسلامی میخواند .نهضتی که از بدو تاسیس تا امروز بدون توجه به انزوای مطلق خود ،مقابل آرمانهای قاطبه ملت ایستاده است ، از کدامین جمهوری، و در شرایطی که این گروه بر اساس آنچه شرح آن گذشت مخالف اصل ولایت فقیه، اولویت دین به ملیت و حاکمیت احکام شرع می باشد از کدامین اسلام حمایت می کند؟


پی نوشت:


1 رک علی اصغر حسینی، سالهای خاکستری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383 ،صص 65و 67
2. به عنوان نمونه رک . بازرگان مهدی ، انقلاب ایران در دو حرکت ، ناشر مهدی بازرگان ،1363،صص 18و 111
3. بازرگان، انقلاب ایران..، ص111
4ـ اسناد نهضت آزادی ایران، انتشارات نهضت آزادی، ج1، صص 16ـ10
5 ـ خاطرات بازرگان شصت سال خدمت و مقاومت، غلامرضا نجاتی، رک، 1377، ص531
6 ـ مدافعات، مهدی بازرگان، پیشین، ص116
7ـ آوای انقلاب، سید حمید روحانی، دارالفکر، بی تا، ص78
8ـ اسناد نهضت آزادی، نشر نهضت آزادی، ج90، ص100
9ـ رک فصل دوم همین کتاب، گفتار نهضت مقاومت ملی
10ـ در جستجوی راه امام از کلام امام، دفتر پنجم، ص73
11.صحیفه نور، ج 6، ص 266.
روزنامه جمهوری اسلامی، 9/4/59. مصاحبه حجه الاسلام علی قدوسی (که طی آن نامه و طرح امیر انتظام افشا شده است.) 12.
13. به عنوان نمونه رک اسناد لانه جاسوسی، ج56، ص5 و ج24، ص67
14.رک انقلاب ایران در دو حرکت، پیشین ، صص86،92،93،113،125،127،129
15.صحیفه نور، ج4، ص277
16.صحیفه نور، ج6، ص 331
17. صحیفه نور، ج 6، ص 266.
18در جستجوی راه امام از کلام امام، دفتر پنجم، صص 74ـ73
19. در جستجوی راه امام ...، دفتر هفتم، ص 24و 25
20.در جستجوی راه امام، دفتر دهم، ص98، 15 خرداد 58
21.صحیفه نور،‌ ج10، ص 59
22. صحیفه نور، ج 15، ص 30.
23. صحیفه نور، ج20، ص31