برگی از دفتر خیانت‏های بنی‏ صدر

دولت ایالات متحده آمریکا در پی ناکامی های متعدد در برابر انقلاب اسلامی ایران و به دنبال تسخیر لانة جاسوسی از سوی دانشجویان پیرو خط امام دست به اقدام نظامی برده و با طراحی عملیاتی دقیق و حساب شده در صدد بر آمد از طریق نظامی
ناکامی های خود را جبران نماید در پی چنین تصمیمی از سوی سردمداران کاخ سفید عملیات نظامی علیه ایران به اجرا در آمد. در جریان این عملیات تعدادی از کماندو های خبرة آمریکایی با وسایل و تجهیزات پیشرفته عازم ایران شدند اما دست خدا مکر مکاران را به خود شان بازگرداند به گونه ای که نیرو های اعزامی آمریکا در هنگام فرود در صحرای طبس دچار توفان شن شده و عملیات به شکست انجامید. پس از شکست عملیات، کاخ سفید اعلامیه ای به این شرح منتشر ساخت: "آمریکا در عملیاتی‎ ‎در صحرای طبس جهت آزادی جان گروگان های اسیر در ایران با شکست روبه رو شد و اسناد‎ ‎سری و مهمی در درون هلی کوپترها به جای مانده است".
اندک زمانی پس از‎ ‎پخش این اعلامیه از سوی کاخ سفید، به دستور مستقیم بنی صدر، رئیس جمهور وقت و فرمانده کل قوا، هلی کوپترها و تجهیزات به جا مانده از عملیات آمریکایی ها در طبس‎ ‎بمباران شد و بدین ترتیب اسناد سری و مهم باقیمانده در آتش سوختند علاوه بر امحای اسناد، محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب‎ ‎اسلامی یزد که برای بررسی مسئله در محل حادثه حاضر بود به شهادت رسید در این مقال نگاهی کوتاه به زندگی و شهادت شهید محمد منتظر قائم خواهیم داشت که خون این شهید جوهری برای نوشتن برگی از دفتر خیانت های بنی صدر است.
محمد منتظر قائم در سال 1327 هجری شمسی در شهر فردوس در خانواده ای مذهبی و کم بضاعت به دنیا آمد. پس از پایان سال سوم دبستان به یزد رفت و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت. قیام 15 خرداد 1342 فرصتی بود تا محمد به همراه پدرش گام در راه پر خطر مبارزه علیه رژیم طاغوت بگذارد.
شهید محمد منتظر قائم از سال 1346 در پی آشنایی با مرحوم فتاحی سرپرست انجمن دینی یزد، کلاسهای انجمن را به جلسات بررسی مسائل سیاسی و مطالعه کتاب ولایت فقیه امام تبدیل کرد و بعد سیاسی را احیا و به ایجاد شور و شعور انقلابی در افکار جوانان پرداخت. محمد در دوران سربازی نیز در مخالفت با رژیم ستمشاهی مبارزه بی امان خود را ادامه داد به‌طوری‌که یکبار با لباس سربازی در میان بازار، عکس شاه را پاره و آتش می‌زند. در سال 1350 با تشکیل گروهی مخفی مبارزه را در قالب تشکلی منسجم هدایت و انجام می‌داد. نخستین اعلامیه این گروه در 6 بهمن 51 در یزد به شکل گسترده و مخفیانه توزیع شد که انعکاسی وسیع یافت. ‏
پس از مدتی فعالیت، اعضای گروه شناسایی و محمد نیز دستگیر و زندانی شد بعد از دستگیری تحت شدیدترین شکنجه های مأموران ساواک قرار گرفت؛ اما جانانه در مقابل شکنجه ها مقاومت کرد و شکنجه گران را به ستوه آورد. سرانجام پس از 15 ماه تحمل شکنجه و زندان، در حالی که هیچ اعترافی نکرده بود به ناچار او را آزاد نمودند. پس از پیروزی انقلاب با تشکیل سپاه پاسداران به عنوان مسئول بنیانگذاری و تشکیل سپاه یزد انتخاب شد. حضور فعال و برجسته وی در جریانات کردستان وی را چندین مرتبه تا آستانه شهادت برد. ‏شهید منتظر قائم پس از وصول اخبار موثق در خصوص واقعه طبس به همراه عده ای از دوستان خود عازم محل شد. یکی از همراهان شهید در جریان این واقعه چگونگی شهادت محمد را این گونه بیان داشته است: "... در هلیکوپتر اشیای مختلفی پیدا کردیم. از جمله یک کلاسور که چند ورقه درجه بندی شده و مقداری هم رمز در آن بود... وقتی فانتومها آمدند و رفتند، برادر شهید و من از هلیکوپترها پایین آمدیم و به سرعت دور شدیم اما بلافاصله فانتومها برگشتند. ما روی زمین خوابیدیم و به حالت خیز درازکش پیش می رفتیم. برادر عباس گفت : من تیر خوردم. بعد بلند شد ولی تلوتلو خورد و بر زمین افتاد. فرمانده شهید منتظر قائم هم در طرف دیگر خوابیده بود. رفت و برگشت فانتومها همچنان ادامه داشت. به طرف محمد برگشتم، دیدم که دست چپش قطع شده و پشت سرش افتاده است. او را صدا زدم ولی جوابی نشنیدم. چهره بسیار آرامی داشت. چشمانش تقریبا باز بود و لبانش مثل همیشه لبخند داشت، آن قدر آرام روی کتفش بر زمین افتاده بود که فکر کردم خواب رفته است، اما زیر بغل او پر از خون بود، فهمیدم محمد شهید شده و به آرزویش رسیده است. "