بنی صدر اشتباه یا خیانت!

 برخی از رسانه ها از قول یکی ـ دو تا از موجهین نقل کردند که بنی صدر به علت عدم آشنایی با تاکتیک و فنون جنگ دچار اشتباه شد و خائن نبود! گر چه یکی از آن دو نفر بعدا گفته اش را تصحیح کرد و به نوعی اشتباه را رفو نمود لکن اشتباهاتی از این نوع ممکن است در آینده نیز ذهن نسل دوم و سومی که جنگ را ندیده اند و دوران بنی صدر را درک نکرده اند دچار انحراف نماید.
از این رو در این روزهایی که دوران سالگرد عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا و رای مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی بنی صدر است برخود فرض می دانم برای ثبت در تاریخ و روشن شدن ذهن ها در امروز و آینده نکاتی را تبیین نمایم:
دوازده سال پس از تهاجم ارتش بعث به خاک جمهوری اسلامی ایران؛ یعنی در سال هزار و سیصد و هفتاد و یک بنی صدر در شهر برلین در خانه فرهنگ ملت ها در پاسخ به سئوالی گفت: « در سال پنجاه و نه این من بودم که به نیروهای کرد به کومله ها و دموکرات پیغام دادم که اسلحه را بر زمین نگذارند!» 1.
جنگ کومله و دموکرات در کردستان جنگ با جمهوری اسلامی ایران و جنگ با ملت مسلمان ایران بود. جنگ با اسلام و انقلاب اسلامی بود. این حمایت از گروهک های ضدانقلاب درست در آستانه شروع جنگ تحمیلی به وقوع می پیوست. در روزهایی که فرماندهان سپاه و افرادی چون شهید صیاد شیرازی به وی متذکر می شدند: آتش فتنه ای در منطقه در حال وقوع است وعراق آماده ی نبردی نابرابر با جمهوری اسلامی ایران می شود و بنی صدر توجهی نمی کرد.
شهید حاج محمد ابراهیم همت می گوید: « قبل از جنگ برادران سپاه در مناطق غرب و جنوب به دفعات مکرر اخطار می کردند: عراق چند ماهی است که نیروهایش را در مرز جا به جا کرده است؛ اما هر بار که ما این مطالب را می گفتیم بنی صدر و عوامل دست نشانده او در ارتش می گفتند: چنین چیزی امکان ندارد. عراق غلط می کند به ایران حمله کند!» 2
همه ی این حرف ها و نگاه برای همکاری با دشمن بود. این خیانت را در مبحث خرمشهر بهتر می توان دید.
مقام معظم رهبری می فرمایند: « من قبل از سقوط خرمشهر پیشنهاد کردم که ما یک واحد منظم به خرمشهر بفرستیم که راه ما بین خرمشهر ـ شلمچه را ببندند و نگذارند دشمن را که مرتبا به وسیله ی نیروهای ما رانده می شد و تا شلمچه پس می نشست بازگردد. بنی صدر نه تنها این حرف را نشنیده می گرفت بلکه تحت تاثیر اظهارنظرهای چند نفری که دوروبرش بودند مسخره هم می کرد.» 3
شهید همت می گوید: با شروع جنگ بنی صدر این تز را مطرح کرد که « ما زمین می دهیم و زمان می گیریم.» 4
بنی صدر و پادوهای تبلیغاتی لیبرالیزم منحط برای فریب افکار عمومی اجرای شگرد « جنگ به شیوه اشکانیان» را با شعار « فدا کردن زمین در قبال گرفتن زمان جهت تجدید قوا» مطرح می کردند. همین مساله مشخص می کند که قبل از جنگ و پس از آن در داخل توطئه هایی برای سرگرم سازی ما و فرصت دادن به دشمن بعثی برای تجاوز هر چه بیشتر در کار بوده است.
مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: « به او (بنی صدر) القا شده بود که ما زمین می دهیم و زمان می گیریم. به این معنا که طولانی شدن مدت به سود ما و به زیان دشمن است. پس برای این که مقداری خودمان را پیش ببریم و آماده بشویم اگر زمین هم دادیم دادیم ! غافل از این که در آن روزها هم زمین و هم زمان هر دو را داشتیم از دست می دادیم: چون زمان هم واقعا به نفع ما نبود و هر چه می گذشت دشمن مستقرتر و در زمین فرو رفته تر می شد و دفاع خود را قوی تر می کرد. بنابراین اینطور نبود که او می گفت. ولی به هر حال این فکر در آبادان در ذهن بنی صدر بود و خدا رحم کرد که آن فرمان امام در امر شکستن حصر آبادان صادر شد والا اگر امام نبود این ها کوتاهی می کردند و حصر آبادان تا مدت ها بعد هم شاید می ماند.» 5
با محاصره آبادان توسط نیروهای حزب بعث عراق امام خمینی (ره) فرمان آزادسازی آبادان از محاصره را در تاریخ 59 8 14 صادر کردند.
پس از آن رزمندگان اسلام خود را برای اجرای فرمان امام امت آماده کردند اما حضور بنی صدر و برخورد حذفی او با نیروهای انقلاب اجرای هر نوع عملیات موثر علیه جبهه دشمن را غیرممکن می کرد.
مقام معظم رهبری که در آن زمان نماینده حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع بودند در تبیین وضعیت جنگ و برخورد بنی صدر با نیروهای سپاه می فرمایند: « کلا تا قبل از عملیات ثامن الائمه علیه السلام عملیات ها غالبا موفق نبوده است و شاید یک یا دو عملیات را بتوان نشان داد که تا حدودی موفق بوده و علتش هم این است که تا قبل از عملیات ثامن الائمه علیه السلام نیروهای مردمی به کار گرفته نمی شد. یعنی از بسیج و سپاه در عملیات به صورت کامل خبری نبود و سپاه امکانات نداشت و گذشته از این مسئولان نظامی حاضر نبودند حتی سپاه را در حیطه کار نظامی راه بدهند و لذا یکی از درگیریهای ما با بنی صدر همین مساله بود.» 6
معظم له می فرمایند: « وقتی که طرح عملیات ثامن الائمه از سوی برادران سپاهی مطرح شد بنی صدر به عنوان فرمانده وقت کل قوا حتی حاضر به شنیدن حرف ایشان نبود.» 7
علت این کار را از خود بنی صدر جویا شویم. این حرف خیانت بنی صدر را روشن تر می کند. در یکی از ملاقات هایی که شورای عالی سپاه با بنی صدر در زمان فرماندهی کل قوایی او و بستری شدن حضرت امام (ره) در بیمارستان داشتند یکی از اعضای شورای عالی سپاه از بنی صدر می پرسید: « چرا هر وقت ما می خواهیم با شما ملاقات کنیم باید روزها منتظر بمانیم ولی آقای مسعود رجوی ـ سرکرده منافقین ـ هر وقت اراده کند می تواند با شما ملاقات کند»
بنی صدر می گوید: « من باید این گروه ها را داشته باشم زیرا وقتی که ما از دولت آلمان علت شرکتشان در تحریم اقتصادی نسبت به ایران را پرسیدیم به ما گفتند: ما با مطالعه بولتن های پزشکی امام به این نتیجه رسیده ایم که امام بیش از سه ما دیگر زنده نیست. بنابر این امام سه ماه دیگر فوت می کند و روحانیت دسته دسته می شوند. تنها این گروه ها هستند که به علت داشتن تشکیلات در ایران باقی می مانند و قدرت را در دست می گیرند. من باید این گروه ها را داشته باشم.» 8
با این بیان بهتر می شود خیانت ها و علت عدم همکاری بنی صدر باسپاه و نیروهای مومن به انقلاب اسلامی را فهمید. گویا همه ی این طرح ها با تلاش سازمان منافقین و همکاری آمریکا صورت می پذیرفت.
شهید همت می گوید: « در ماه های نخستین جنگ ما پیش بنی صدر رفتیم و عنوان کردیم که از طریق نوسود می توانیم خیلی خوب روی مواضع عراق کار کنیم. عراق شهرهای نزدیکی به نوسود دارد فقط مشکل ما کمبود نیرو است. اما او می گفت: من حتی یک نفر نیرو به منطقه شما نمی دهم ! هر چه به او اصرار کردیم کمترین کمکی به ما نکرد!» 9
یکی از سرداران سپاه می گوید: « بچه های سپاه در جبهه باهماهنگی ارتش مقداری سلاح و مهمات تحویل گرفتند تا این که بنی صدر خائن متوجه این قضیه شد. او که نمی توانست وحدت سپاهی و ارتشی را تحمل کنند بعد از گذشت سه ماه از شروع جنگ تحمیلی با ابلاغ دستوری به ارتش فرمان داد که حتی یک فشنگ هم به سپاه تحویل داده نشود!» 10
مقام معظم رهبری می فرمایند: « یکی از دردهای بزرگ سپاه در آن روز نداشتن تجهیزات بود و این را دست کم می توانست تامین کند؛ ولی هر بار که این ها برای چیز کوچکی مراجعه می کردند با ترش رویی مواجه می شدند. این را فراموش نمی کنم که گاه برای تهیه پنجاه قبضه آر. پی. جی غصه ای درست می شد... تلفن می کردیم به تهران می گفتند نیست و اصلا امکانات به سختی به این ها داده می شد.» 11
شاید برخی تصور کنند که بنی صدر با سپاه بد بود. اگر در ارتش هم کسی به سپاه اسلحه می داد و یا به مقابله با دشمن بر می خاست بنی صدر با او برخورد می کرد. بیشترین ضدیت را در این عرصه با شهید صیاد شیرازی داشت. کسی که به وحدت ارتش و سپاه می اندیشید و دلش برای اسلام و انقلاب اسلامی می سوخت. بنی صدر برای رسیدن به اهداف خود شهید صیاد شیرازی را از فرماندهی عزل کرد و درجه ی او را هم گرفت !
این ها گوشه ای از خیانت های بنی صدر به انقلاب اسلامی و جنگ است. هزاران زوایای پنهان از جمله حادثه 14 اسفند 59 در دانشگاه تهران تلاش بنی صدر به همراه ضد انقلاب و منافقین در داخل کشور توطئه هایی هستند که در نهایت امام (ره) را وارد عرصه ای نمود تا در 20 خرداد 60 فرمان عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا را صادر نمایند.
ده روز بعد هم نمایندگان مجلس شورای اسلامی رای به عدم کفایت سیاسی بنی صدر دادند و وی را از صحنه سیاسی کشور حذف نمودند. در نهایت بنی صدر پس از یک ماه مجبور شد با لباس و آرایش زنانه به همراه مسعود رجوی ـ سرکرده منافقین ـ از ایران فرار کند و به پاریس پناه ببرد!!
اما این فرار هرگز بنی صدر را تبرئه نکرد. بلکه خیانتش را روشن تر نمود و صدها سئوال را در ذهن ها مطرح کرد. ازجمله آن سئوال ها در خصوص عملکرد گذشته وی بود؛ در موضوع جنگ و خیانت های بنی صدر و همکاری با ضدانقلاب داخلی و خارجی.
مقام معظم رهبری در 29 خرداد 60 در نمازجمعه تهران بنی صدر و همکاران وی را مخاطب قرار داده و فرمودند: « نزدیک به هفت ماه قبل از جنگ شما فرمانده کل قوا بودید. چرا نیروهای نظامی ما هنگام شروع جنگ نتوانستند مقاومت کنند حضرت امام شما را اول اسفند هزار و سیصد و پنجاه و هشت به فرماندهی کل قوا برگمارد. در اول مهرماه هزار و سیصد و پنجاه و نه یعنی هفت ما تمام بعد از فرماندهی کل قوایی شما جنگ شروع شد. در این هفت ماه شما چه کردید چرا ارتش را مرمت نکردید چرا نظامیان را آموزش ندادید آیا این ها را چه کسی می بایست انجام می داد چرا شما وقتی جنگ شروع شد و خرابی کار شما در هفت ماه گذشته آشکار شد تقصیرها را به گردن این و آن می اندازید وقتی از ایشان می پرسند چرا ارتش را سر و سامان نداده اید می گوید: چون کسان دیگری در ارتش دخالت کرده اند. منظور ایشان دادگاه های انقلاب در ارتش است؛ چون افراد متهم به کودتا را دستگیر کرده بود. آقای بنی صدر توقع داشتند در ارتش علیه جمهوری اسلامی کودتا شود و کودتاچیان آزاد گردند و دستگیر نشوند!»
با این تبیین روشن شد که علت این همه اشتباه و خلاف بنی صدر عدم آشنایی وی با فنون نظامی و جنگ نیست. بنی صدر یک خائن بود و به ملت ایران خیانت کرد. ملت ما هرگز خیانت های این فرد لیبرال مسلک را فراموش نخواهد کرد و هرگز او را نخواهد بخشید.

پانوشت ها:
1 ـ هفته نامه کیهان هوایی 71 10 9 به نقل از نشریه ضد انقلابی کار ش 45 ص 10
2 ـ همپای صاعقه ص. 39
3 ـ حکایت نامه سلاله زهرا (سلام الله علیها) ص 137)
4 ـ همپای صاعقه ص. 40
5 ـ حماسه مقاومت ج 2 ص. 11
6 ـ شور عاشقی ص. 36
7 ـ حماسه حضور ص. 65
8 ـ بیانیه شماره 21 دفتر سیاسی سپاه. 60 6 21
9 ـ در انتهای افق ص. 125
10 ـ بازخوانی پرونده یک رئیس جمهور ص. 165
11 ـ مصاحبه ها ص. 72